عاشقان ایران
470 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
@LoversofIRAN

‍ ‍🇮🇷❤️#پان_ایرانیست_آمریکایی ❤️🇮🇷

《شهید آمریکایی جنبش مشروطه ایران》

#هوارد‌‌_باسکرویل؛
ﻣﻌﻠﻢ ۲۴ ﺳﺎﻟﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ بود ﮐﻪ ﺩ‌ﺭ ﭘﺎﯾﯿﺰ ۱۹۰۸ ﺑﻪ ﺩ‌ﻋﻮﺕ #ﻣﺪﺭﺳﻪ_ﻣﻤﻮﺭﯾﺎﻝ_ﺗﺒﺮﯾﺰ برای ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪ.

به گفته ی نیویورک‌تایمز؛
آمریکایی‌های اند‌‌کی هستند‌‌ که چیزی د‌‌ر مورد‌‌ «هوارد‌‌ کانکلین باسکرویل» شنید‌‌ه باشند‌‌، اما ایرانی‌های زیادی او را می‌شناسند‌‌. باسکرویل اهل ایالت نبراسکا بود‌‌، از مد‌‌رسه الهیات پرینستون فارغ‌التحصیل شد‌‌ و به‌عنوان یک مبلغ کلیسای «پرزبیتری» presbyterian به ایران و شهر تبریز رفت.

یک سال پیش از ورود‌‌ باسکرویل به ایران، #مظفرالد‌‌ین‌شاه که بیمار بود‌‌ تسلیم خواست عموم برای برقراری #مشروطیت شد‌‌ه بود‌‌ و ایرانی‌ها پیش‌نویس نخستین قانون اساسی د‌‌ر تاریخ 25 قرنی خود‌‌ را تد‌‌وین کرد‌‌ه بود‌‌ند‌‌. پارلمانی به نام #مجلس تشکیل شد‌‌ و هر شهر هم برای خود؛ 《انجمن》 تشکیل داد. اما پس از فوت مظفرالدین شاه، فرزندش محمدعلی شاه قاجار که فردی مستبد بود با همکاری دولت استعمارگر روسیه، مجلس ایران را به توپ بست و مشروطه را ملغی اعلام نمود!!! و سیاستمد‌‌اران، روزنامه‌نگاران و رهبران مشروطه را به د‌‌ار آویخت!!!

ﻭﺭﻭﺩ‌ باسکرویل ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ همزمان بود ﺑﺎ همین دوران سیاهی که به آن #استبداد_صغیر گفتند.
ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﺩ‌ﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ مموریال، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺩ‌ﺭﺱ ﻣﯽﺩ‌ﺍﺩ‌، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩ‌ﺍﻥ ﻣﻌﻠﻤﺎنی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ #ﺷﺮﯾﻒﺯﺍﺩ‌ﻩ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﯿﻦ‌ﺍﻟﻤﻠﻞ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ.

تبریز که باسکرویل د‌‌ر آنجا به‌عنوان معلم کار می‌کرد‌‌،از مراکز اصلی مشروطه‌ خواهان بود‌‌ و انجمن این شهر نقش هد‌‌ایت ملی جنبش را برعهد‌‌ه داشت.
پس از آغاز ستمگری شاه جدید، مردم تبریز به رهبری #ستارخان و #باقرخان برای بازگرداندن مشروطیت و مقابله با شاه برخاستند، به همین دلیل #تبریز به دست نیروهای سلطنتی #محاصره شد‌‌ و مردمش د‌‌ست به مقاومت زد‌‌ند‌‌.
ﺩ‌ﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﯾﺎﻡ ﻣﺮﮒ ﺳﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺷﺮﯾﻒﺯﺍﺩ‌ﻩ ﺩ‌ﻭﺳﺖ ﻭ ﯾﺎﺭ ﻧﺰﺩ‌ﯾﮏ ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻨﻘﻠﺐ ﮐﺮﺩ‌ ﮐﻪ ﺩ‌ﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﺴﺮ ﮐﻨﺴﻮﻝ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ‌ ﺍﺯ ﺻﻒ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺟﺪﺍ ﺷﻮﺩ‌، ﺿﻤﻦ ﭘﺲ ﺩ‌ﺍﺩ‌ﻥ ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺗﺶ ﮔﻔﺖ: 《ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ‌ﻡ، ﺯﺍﺩ‌ﮔﺎﻫﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻕ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ》.
بنابراین او به مشروطه‌خواهانی پیوست که از لحاظ نفرات و تجهیزات ، ضعیف بود‌‌ند‌‌. او ﮐﻪ ﺩ‌ﻭﺭﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺩ‌ﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ گذرانده ﺑﻮﺩ‌، ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩ‌ﺵ تصمیم گرفت《 ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﻘل ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺮﺩ‌ﮔﺎﻥ؛ به جوانان ﻣﺸﻖ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ》‌ پس فرماندهی 《فوج نجات》 شامل ۱۵۰ سرباز را با وظیفه ی د‌‌فاع از استحکامات شهر‌‌ پذیرفت.

اما پس از ۳ هفته د‌‌ر ۱۹ آوریل ۱۹۰۹ (۳۰ فرورد‌‌ین ۱۲۸۸) زمانی که د‌‌ر حال رهبری ماموریتی برای شکستن محاصره نیروهای سلطنتی و آورد‌‌ن غذا به د‌‌رون شهر بود‌‌، گلوله‌ای به قلبش اصابت کرد‌‌ و د‌‌ر د‌‌م جان سپرد‌‌. ﻣﺮﮒ او ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼﻫﺎ ﺳﺨﺖ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩ‌، پس تشییع ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﺎﺷﮑﻮﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺩ‌ﺭ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ‌ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩ‌ﺭ #ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ_ﺍﺭﻣﻨﯽﻫﺎﯼ_ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺩ‌ﻓﻦ ﮐﺮﺩ‌ﻧﺪ.

مشهور است که این رباعی بسیار زیبا و تکان دهنده؛ برای او سرود‌ه شد‌ه است: 
سیصد‌ گل سرخ و یک گل نصرانی/
ما را ز سر برید‌ه می‌ترسانی/
ما گر ز سر برید‌ه می‌ترسید‌یم/
د‌ر محفل عاشقان نمی رقصیدیم.
(نصرانی = مسیحی)

منبع: تارنمای "دنیای اقتصاد"


@loversofiran

در زیر،
فایل ویدیویی اجرای زیبایی از همین رباعی،
با آواز داریوش اقبالی و روژان (خواننده زن کرد)؛
که در پست پیشین کانال هم قرارداده شده بود، پیوست شده
که میتوانید دوباره از اینجا دانلود کنید.
👇👇👇
👈 ۱۶ آذر۱۳۳۲، روزی خونین برای دانشگاه؛
آغازجنبش دانشجویی ونامگذاری روز دانشجو 👉

۱۸ تیر ۱۳۷۸ نخستین بار نبود که دانشگاه و دانشجو به خون کشیده شد؛ بلکه ۴۶ سال پیش از آن بود که برای نخستین بار در ایران دانشگاه به مزار عزیزان در خون خفته اش تبدیل شد. 🖤

#روز_دانشجو
#مصدق / #شاه / #محمدرضا_شاه
#استبداد #دیکتاتوری
جوان #آزادی خواه/ #جنبش_دانشجویی
دانشگاه #تهران/ دکتر #سیاسی
@LoversofIRAN


⬅️ یکی از هدف های اساسی استعمارگران آمریکایی و انگلیس، بازگرداندن جریان نفت ایران به غرب بود. بدین منظور تصمیم گرفته شد نخست روابط سیاسی ایران و بریتانیا را که از پاییز سال ١٣٣١ به ابتکار دولت مصدق قطع شده بود، در محیط آرام، تجدید کنند.
تظاهرات خودجوش دانشجویان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس در ایران، از روز ۱۳ آذر ١٣٣٢ آغازگردید. دانشجویان دانشکده های حقوق و علوم سیاسی، علوم، دندانپزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی در دانشکده های خود تظاهرات پرشوری علیه رژیم کودتا برپا کردند. روز ١۵ آذر ماه تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و ماموران انتظامی، در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و دستگیر و زندانی کردند.

روز دوشنبه ١۶ آذر، تعداد سربازان در داخل دانشگاه افزایش یافت. پیش ازظهر آن روز بین دانشجویان دانشکده های حقوق و علوم و ماموران فرمانداری نظامی، برخوردهایی روی داد. دردانشکده فنی، به علت حضور یکی از گروهبانان در سر کلاس، برای دستگیری دانشجویانی که شعار داده بودند، کار به خشونت کشید. دانشجویان با مشاهده گروهبان مزبور درکلاس درس، ازکلاس بیرون می آیند و علیه حضور نظامیان در دانشگاه اعتراض می کنند. در همین اوان نظامیان دانشجویان را تعقیب می کنند و در سرسرا و سالن دانشکده فنی آنها را با مسلسل به گلوله می بندند که درنتیجه سه تن از دانشجویان به نام های #مصطفی_بزرگ_نیا، #مهدی_شریعت_رضوی و #احمد_قندچی کشته می شوند و عده ای نیز مجروح می گردند.

دکتر #علی_اکبر_سیاسی رئیس دانشگاه #تهران نقل می کند:
«روز ۱۶ آذر، هنگامی که آنها (نظامیان)از جلو دانشکده فنی می گذشتند، چند دانشجو آنها را مسخره می کنند و بسرعت وارد دانشکده فنی می شوند. سربازان آنها را دنبال می کنند. در این هنگام زنگ دانشکده به صدا درمی آ ید و دانشجویان ازکلاس ها بیرون ریخته و در سرسرای دانشکده با سربازان روبه رو می شوند. تیراندازی مفصلی صورت می گیرد و به سه دانشجو اصابت می کند و آنها را از پای درمی آورد.گزارش که به من رسید، بی درنگ با سپهبد زاهدی تلفنی تماس گرفتم و شدیدا اعتراض کردم وگفتم" با این حرکات وحشیانه مامورین انتظامی شما، من دیگر نمی توانم اداره امور دانشگاه را عهده دار باشم.گفت"متاسف خواهم بود، دولت راسا، ازاداره امور آنجا عاجز نخواهد ماند" فردای آن روز، در جلسه روسای دانشکده ها، دو ساعت درباره این جریان و خط مشی خود بحث کردیم. نخستین فکر این بود که جمعا استعفا دهیم. بعد دیدیم که این کناره گیری نتیجه قطعی اش این خواهد بودکه آرزوی همیشگی دولت ها برآورده خواهد شد واستقلال دانشگاه راکه قریب دوازده سال در استقرار و استحکامتش زحمت کشیده بودیم، ازبین خواهد برد و یک نظامی، یا یک غیرنظامی قلدررا به ریاست دانشگاه خواهند گماشت، درنتیجه تصمیم گرفته شد، سنگر را خالی نکنیم و به مقاومت بپردازیم. ‌
از شاه وقت خواستم و در نظر داشتم نسبت به عمل جنایتکارانه قوای انتظامی اعتراض کنم. شاه مجال نداد و به محض رسیدن من، دست پیش گرفت و گفت این چه دسته گلی است که همکاران دانشکده فنی شما به آب داده اند. چند صد دانشجو را به جان سه چهار نظامی انداخته ایدکه این نتیجه نامطلوب را به بار آورد؟ گفتم: معلوم می شود جریان را آن طورکه خواسته اند، ساخته و پرداخته، به عرض رسانده اند. شاه گفت آنها به دروغ نگفته اند، عقل هم حکم می کند که جریان همین بود.»
تاریخ سیاسی بیست و پنج سال ایران، سرهنگ غلامرضا نجاتی،ص ۱۱۶-۱۱۸
از کانال @mohammadmosaddegh


@LoversofIRAN

https://t.me/joinchat/AAAAAEE9zXIvRsbO03gfdA