This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👆رخدادهای تروریستی #سراسر_ایران
فارغ از هر زنده باد ومرده باد
سر به راه مملکت بایدنهاد
تنها نسخه رهایی بخش ما: #یکپارچگی(اتحاد)
#ارتش و #سپاه
#اصلاح_طلب و #اصولگرا
#مذهبی و #غیرمذهبی
@loversofiran
فارغ از هر زنده باد ومرده باد
سر به راه مملکت بایدنهاد
تنها نسخه رهایی بخش ما: #یکپارچگی(اتحاد)
#ارتش و #سپاه
#اصلاح_طلب و #اصولگرا
#مذهبی و #غیرمذهبی
@loversofiran
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👆رخدادهای تروریستی #سراسر_ایران
فارغ از هر زنده باد ومرده باد
سر به راه مملکت بایدنهاد
تنها نسخه رهایی بخش ما: #یکپارچگی(اتحاد)
#ارتش و #سپاه
#اصلاح_طلب و #اصولگرا
#مذهبی و #غیرمذهبی
@loversofiran
فارغ از هر زنده باد ومرده باد
سر به راه مملکت بایدنهاد
تنها نسخه رهایی بخش ما: #یکپارچگی(اتحاد)
#ارتش و #سپاه
#اصلاح_طلب و #اصولگرا
#مذهبی و #غیرمذهبی
@loversofiran
👇👇
👈بی توجهی به #ملی_گرایی_ایرانی
هم ما را سوزاند، هم همسایگان مان را👉
#اختصاصی_کانال
#ماریا_بهمن_پور
@LoversofIRAN
⬅️ در ۴دهه بی توجهی دولت های ایران به گسترش و تبلیغ گفتمان #ملی_گرایی_ناب_ایرانی که اندیشه میهنی میانه رو و انسانی ست، نه تنها پتانسیل های رشد ناشی از همگرایی ملت ایران از دست رفته است بلکه حتا مردمان همسایگی #باختری و #خاوری ایران نیز بجای آنکه رو به سوی خانه و مادر راستین خود، #ایران_عزیز، آورند به دامان بیگانه رفته اند و سرنوشتشان جز خون وتباهی یا فقر نشده! و بی شک این رنج، استحقاق مردمی که روزگاری از ما بودند و با ما، نیست؛ از افغانستان گرفته تا اقلیم کردستان و...
از دید نگارنده، امروز هم مانند سده ها و هزاره های پیش، تنها راه پایدار رهایی همه ی ایرانی تباران خاور تا باختر پهن کوه ایران از رنج و ضعف، همانا آهنگ #وطن_واقعی کردن است و سوارشدن بر کشتی ایران که چون نوح، نجات بخش است. نمونه آن، اقلیم #کردستان است که دولت های ایران در بیش از یک دهه پس از سقوط #صدام_بعثی فرصت طلایی و تکرارنشدنی نزدیکی به #کردها را ازکف دادند باعدم هوشمندی نسبت به پتانسیل ملیت ایرانی(زبان کردی که از شاخه زبانهای ایرانی ست و آیین و رسوم ایرانی و حتا تاریخ مشترک کردها با ایران) که در نهاد کردهای عراق از ژرفای تاریخ ایران زمین تا امروز برجای مانده بود و میتوانست عامل مهم همبستگی شان با ایران شود.
دولت های ایرانی بجای ایجاد جاذبه کافی مبتنی بر واقعیتهای جامعه کردهای عراق برای روی آوردن آنها به ایران، در سال های پس از صدام، تمرکزشان را بر سیاست های #مذهبی (شیعه گرایی) در عراق گذاشتند که حتا گاهی خودش سبب واگرایی به ویژه در بین #سنی مذهبهای کرد شده است. اکنون چنان شده که در این یورش فراگیر و تبلیغات شبانه روزی #تجزیه_طلبان عراق برای ملت سازی دروغین در این منطقه، شاهد رشد نامبارک #ناسیونالیسم_قومی تندرو حول محور #ملت_کرد هستیم که دیگر حتا در شعار هم خود را ایرانی نمیداند و آشکارا بر تبل اختلاف با ایران می کوبد چون قرار است اقلیم کردستان یار غار اسراییل شود!
واقعیت اینست که مذهب #شیعه یک عنصر مهم فرهنگ ایرانی ویژه کشور ماست که پرچم پادشاهی #صفویه را بردوش دارد و باید یکی از نمادهای ملی گرایی باشد اما تنها درمناطق شیعه نشین خاورمیانه. حتا در خود ایران هم با توجه به تفاوت های شیعه وسنی، و وجود شهروندان ارمنی،یهودی، زرتشتی و آشوری، و حتا شمار شیعیانی که مقید به مذهب نیستند نمیتوان عنصر مذهب را به عنوان یک پارامتر همیشگی وحدت بخش دانست. اما نکته مهم آنست که این شهروندان همگی ایرانی اند و نماد یکپارچگی و همبستگی همه آنها ایرانی بودن است. پس بهترین راه بسیج پتانسیل همه ایرانیان برای بقای ایران، تبلیغ ملی گرایی به عنوان فصل مشترک فرهنگی و عامل بزرگ وحدت بخش ایرانیان از هر دین و آیینی از تریبون های رسمی کشور است
با سرکوب #ملی_گرایی_ایرانی، ما تنها خود نسوختیم، بلکه پاره های جداشده از ایران را نیز سوزاندیم از #تاجیکستان و #ازبکستان و #افغانستان گرفته تا #اقلیم_کردستان_عراق و... !
تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان که تا دیروز ملک طلق #روسیه بودند، امروز در کنار روسیه، بین بیگانگان نورسیده تقسیم شده اند. تاجیکستان به #عربستان رسیده، ازبکستان سهم #ترکیه شده و افغانستان هم به #آمریکا. اقلیم کردستان هم پس از رهایی ازچنگال صدام بعث، امروز گوشت قربانی آمریکا واسراییل است!
خوشبختانه هنوز دیر نشده است و میتوان روی تنها راه نجات اقلیم از تهدید تجاوز #ترکیه و مستعمره #اسراییل، #فرانسه و #آمریکا شدن مانور داد و کردها را بسوی حفظ تمامیت ارضی عراق برد تا امنیت و آرامش سرزمینی را حفظ و از کشتار مردم #کرد جلوگیری کنند و راه رشدوتوسعه را با استوار کردن پیوندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با ایران و دیگرهمسایگان درپیش گیرند. دل به اسراییل، آمریکا و فرانسه سپردن از آغاز تا انجام، تنها طعمه شدن برای فروش سلاح، غارت نفت و منابع دیگر است.
تا فرصتها از دست نرفته باید مردم و مسوولان ایرانی به سوی ملی گرایی ایرانی بازگردند تا ققنوس همایون فال و فرخ حال ما دوباره از خاکستر رنجهای تاریخی مان برخیزد و در آسمان زیبای پهن کوه(فلات)ایران زمین به پرواز در آید. هریک از ما میتواند مغناطیسی قوی از ایران خواهی باشد و موجی از مردم را به دریای #ایراندوستی فراخواند. آنچه مردم مطالبه کنند روزی به گفتمان رسمی دولتمردان تبدیل میشود. قدرت فضای مجازی و نعمت بزرگ دسترسی و انتشار آزاد اطلاعات را نادیده نگیرید و زمان ارزشمند خود را برای آنچه ایران را می سازد بگذرانید.
شاید فردا دیر باشد.
( البته درمسیر اتحاد با همسایگانمان
باید #منافع_ملی و #حقوق_ملت_ایران را حتما در #اولویت قراردهیم و ساده انگار نباشیم که خود مایه ی زیان دوباره خواهدشد.)
فر ایران نگهدارتان باد❤️
@LoversofIRAN
👈بی توجهی به #ملی_گرایی_ایرانی
هم ما را سوزاند، هم همسایگان مان را👉
#اختصاصی_کانال
#ماریا_بهمن_پور
@LoversofIRAN
⬅️ در ۴دهه بی توجهی دولت های ایران به گسترش و تبلیغ گفتمان #ملی_گرایی_ناب_ایرانی که اندیشه میهنی میانه رو و انسانی ست، نه تنها پتانسیل های رشد ناشی از همگرایی ملت ایران از دست رفته است بلکه حتا مردمان همسایگی #باختری و #خاوری ایران نیز بجای آنکه رو به سوی خانه و مادر راستین خود، #ایران_عزیز، آورند به دامان بیگانه رفته اند و سرنوشتشان جز خون وتباهی یا فقر نشده! و بی شک این رنج، استحقاق مردمی که روزگاری از ما بودند و با ما، نیست؛ از افغانستان گرفته تا اقلیم کردستان و...
از دید نگارنده، امروز هم مانند سده ها و هزاره های پیش، تنها راه پایدار رهایی همه ی ایرانی تباران خاور تا باختر پهن کوه ایران از رنج و ضعف، همانا آهنگ #وطن_واقعی کردن است و سوارشدن بر کشتی ایران که چون نوح، نجات بخش است. نمونه آن، اقلیم #کردستان است که دولت های ایران در بیش از یک دهه پس از سقوط #صدام_بعثی فرصت طلایی و تکرارنشدنی نزدیکی به #کردها را ازکف دادند باعدم هوشمندی نسبت به پتانسیل ملیت ایرانی(زبان کردی که از شاخه زبانهای ایرانی ست و آیین و رسوم ایرانی و حتا تاریخ مشترک کردها با ایران) که در نهاد کردهای عراق از ژرفای تاریخ ایران زمین تا امروز برجای مانده بود و میتوانست عامل مهم همبستگی شان با ایران شود.
دولت های ایرانی بجای ایجاد جاذبه کافی مبتنی بر واقعیتهای جامعه کردهای عراق برای روی آوردن آنها به ایران، در سال های پس از صدام، تمرکزشان را بر سیاست های #مذهبی (شیعه گرایی) در عراق گذاشتند که حتا گاهی خودش سبب واگرایی به ویژه در بین #سنی مذهبهای کرد شده است. اکنون چنان شده که در این یورش فراگیر و تبلیغات شبانه روزی #تجزیه_طلبان عراق برای ملت سازی دروغین در این منطقه، شاهد رشد نامبارک #ناسیونالیسم_قومی تندرو حول محور #ملت_کرد هستیم که دیگر حتا در شعار هم خود را ایرانی نمیداند و آشکارا بر تبل اختلاف با ایران می کوبد چون قرار است اقلیم کردستان یار غار اسراییل شود!
واقعیت اینست که مذهب #شیعه یک عنصر مهم فرهنگ ایرانی ویژه کشور ماست که پرچم پادشاهی #صفویه را بردوش دارد و باید یکی از نمادهای ملی گرایی باشد اما تنها درمناطق شیعه نشین خاورمیانه. حتا در خود ایران هم با توجه به تفاوت های شیعه وسنی، و وجود شهروندان ارمنی،یهودی، زرتشتی و آشوری، و حتا شمار شیعیانی که مقید به مذهب نیستند نمیتوان عنصر مذهب را به عنوان یک پارامتر همیشگی وحدت بخش دانست. اما نکته مهم آنست که این شهروندان همگی ایرانی اند و نماد یکپارچگی و همبستگی همه آنها ایرانی بودن است. پس بهترین راه بسیج پتانسیل همه ایرانیان برای بقای ایران، تبلیغ ملی گرایی به عنوان فصل مشترک فرهنگی و عامل بزرگ وحدت بخش ایرانیان از هر دین و آیینی از تریبون های رسمی کشور است
با سرکوب #ملی_گرایی_ایرانی، ما تنها خود نسوختیم، بلکه پاره های جداشده از ایران را نیز سوزاندیم از #تاجیکستان و #ازبکستان و #افغانستان گرفته تا #اقلیم_کردستان_عراق و... !
تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان که تا دیروز ملک طلق #روسیه بودند، امروز در کنار روسیه، بین بیگانگان نورسیده تقسیم شده اند. تاجیکستان به #عربستان رسیده، ازبکستان سهم #ترکیه شده و افغانستان هم به #آمریکا. اقلیم کردستان هم پس از رهایی ازچنگال صدام بعث، امروز گوشت قربانی آمریکا واسراییل است!
خوشبختانه هنوز دیر نشده است و میتوان روی تنها راه نجات اقلیم از تهدید تجاوز #ترکیه و مستعمره #اسراییل، #فرانسه و #آمریکا شدن مانور داد و کردها را بسوی حفظ تمامیت ارضی عراق برد تا امنیت و آرامش سرزمینی را حفظ و از کشتار مردم #کرد جلوگیری کنند و راه رشدوتوسعه را با استوار کردن پیوندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با ایران و دیگرهمسایگان درپیش گیرند. دل به اسراییل، آمریکا و فرانسه سپردن از آغاز تا انجام، تنها طعمه شدن برای فروش سلاح، غارت نفت و منابع دیگر است.
تا فرصتها از دست نرفته باید مردم و مسوولان ایرانی به سوی ملی گرایی ایرانی بازگردند تا ققنوس همایون فال و فرخ حال ما دوباره از خاکستر رنجهای تاریخی مان برخیزد و در آسمان زیبای پهن کوه(فلات)ایران زمین به پرواز در آید. هریک از ما میتواند مغناطیسی قوی از ایران خواهی باشد و موجی از مردم را به دریای #ایراندوستی فراخواند. آنچه مردم مطالبه کنند روزی به گفتمان رسمی دولتمردان تبدیل میشود. قدرت فضای مجازی و نعمت بزرگ دسترسی و انتشار آزاد اطلاعات را نادیده نگیرید و زمان ارزشمند خود را برای آنچه ایران را می سازد بگذرانید.
شاید فردا دیر باشد.
( البته درمسیر اتحاد با همسایگانمان
باید #منافع_ملی و #حقوق_ملت_ایران را حتما در #اولویت قراردهیم و ساده انگار نباشیم که خود مایه ی زیان دوباره خواهدشد.)
فر ایران نگهدارتان باد❤️
@LoversofIRAN
Forwarded from اتچ بات
👈 نشانه های پوپولیسم ویرانگر در نشست:
بررسی نقش فردوسی در تاخیر دموکراسی
@LoversofIRAN
ناتوانی خود در فهم و پیاده سازی دموکراسی را به #فردوسی_بزرگ نسبت ندهید.
بفرمایید با این منطق کور و این اندازه از #مغلطه و #مغالطه؛ فرسنگها دوری از دموکراسی در سراسر خاورمیانه تا آفریقا و دو سوی دریاچه #کاسپی؛ حتا شرق آسیا را هم به پادشاه شیرین سخن پارسی بچسبانید !!!
کودکان هم از این منطق لنگ شما به خنده میافتند، چه رسد به #دانشگاه و دانش پژوهان و #فرهنگیان❗️
با سپاس فراوان از سرور #مهدی_سلطانی که درباره این نشست، آگاهی رسانی کردند.
امیدواریم #ایران_دوستان زنجان، امروز در این جلسه شرکت کنند و بر این فضا تاثیر بگذارند. آدرس و زمان این برنامه، در پایان این نوشتار، پیوست شده است.
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✍نوشته : #مهدی_سلطانی
🔰 «بررسی نقش فردوسی در تاخیر دموکراسی»، عنوانی است که آموزش و پرورش استان #زنجان برای برای یکی از نشستهای کارگاه ادبی دبیران ادبیات انتخاب کرده است!! استاد مدعو چنین نشستی دکتر درگاهی ست، #امت_گرای به اصطلاح #مذهبی (نه مذهبی واقعی) ، #شریعتی زنجان ، دکترای #ادبیات !
🔰 گویی هنوز بخشی از جریان روشنفکری مذهبی از اشتباهات دهه های قبل درس نگرفته است! گروهی #پان_ترک ازمیان معدودی #اصلاح_طلب، با نفوذ در آموزش و پرورش زنجان، کارگاهی بی ربط در حوزه ی تخصصی ادبیات تشکیل داده اند و این استاد را هم بازیچه ی شیطنت خود قرار داده اند!
🔰 هر آن کس که #تاریخ_ایران را خوانده باشد و دانسته باشد؛ و #دموکراسی را در بستر خود تبارشناسی و باستانشناسی کرده باشد، می تواند ده ها رویداد نظامی، جمعیتی، سیاسی، اقتصادی و ...برشمارد که در تاخیر دموکراسی اثر گذار بوده است.
🔰 جای پرسش است :
چرا یک استاد رشته ی ادبیات این گونه خارج از حیطه ی تخصصی خود با ناشیگری تمام و خارج از روشهای علمی اقدام به برگزاری چنین کارگاهی کرده است؟
🔰 این کاستی را شاید بتوان این گونه شرح داد: متاسفانه بخشی از #اصلاح_طلبی، ظرف بی مظروفی شده است که هرکسی از ظن خود مظروف آن می شود. در فقدان تولید محتوا از سوی بخشی از #اصلاح_طلبان در شهرهای #آذربایجان، پان ترکها مظروف خود را در ظرف و ظرفیتهای #اصلاحات ریخته اند.
🔰 چه کسی جز پان ترکیسم و یک استاد امت گرای ایدئولوگ ادبیات و شعر، می تواند بر هویت تاریخی ایران و شاهنشاه این هویت یعنی #فردوسی بتازد و هر دو را باعث تاخیر دموکراسی قلمداد کند؟
🔰 #علوم_انسانی، علم است و دارای روش. این کارگاه با این عنوان و آن استاد، اصل مقدس روش در علوم انسانی را پایمال کرده و نادیده گرفته است!
🔰 و ما در این چهار دهه اگر در پی آبهای بالادست و یافتن سرچشمه ها بوده ایم؛ دیده ایم و دریافته ایم که جریانهای ایدئولوگ چگونه ناآشنا با روشهای علوم انسانی آبها را از سرچشمه و بالادست گل آلود کرده اند و در پایین دست، فقر، بی کاری، تورم، جهل، ظلم و جنگ و...بیداد کرده است!
🔰 آیا وقت آن نرسیده است که بخشی از جریانهای سیاسی و استادان دانشگاه؛ تخصص گرایی ، وفاداری به روشهای پژوهش در علوم انسانی و اتکا به روشهای دانش بنیان را اساس کار و برنامه ی خود قرار دهند؟
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
با ما همراه شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEE9zXIvRsbO03gfdA
جلسه سخنرانی علمی و کارگاه آموزشی #دبیران #ادبیات_فارسی با حضور آقای دکتر محمود #درگاهی
امروز ۲۲ آذرماه۹۶ از ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۸
در خانه علم دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان👇
بررسی نقش فردوسی در تاخیر دموکراسی
@LoversofIRAN
ناتوانی خود در فهم و پیاده سازی دموکراسی را به #فردوسی_بزرگ نسبت ندهید.
بفرمایید با این منطق کور و این اندازه از #مغلطه و #مغالطه؛ فرسنگها دوری از دموکراسی در سراسر خاورمیانه تا آفریقا و دو سوی دریاچه #کاسپی؛ حتا شرق آسیا را هم به پادشاه شیرین سخن پارسی بچسبانید !!!
کودکان هم از این منطق لنگ شما به خنده میافتند، چه رسد به #دانشگاه و دانش پژوهان و #فرهنگیان❗️
با سپاس فراوان از سرور #مهدی_سلطانی که درباره این نشست، آگاهی رسانی کردند.
امیدواریم #ایران_دوستان زنجان، امروز در این جلسه شرکت کنند و بر این فضا تاثیر بگذارند. آدرس و زمان این برنامه، در پایان این نوشتار، پیوست شده است.
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✍نوشته : #مهدی_سلطانی
🔰 «بررسی نقش فردوسی در تاخیر دموکراسی»، عنوانی است که آموزش و پرورش استان #زنجان برای برای یکی از نشستهای کارگاه ادبی دبیران ادبیات انتخاب کرده است!! استاد مدعو چنین نشستی دکتر درگاهی ست، #امت_گرای به اصطلاح #مذهبی (نه مذهبی واقعی) ، #شریعتی زنجان ، دکترای #ادبیات !
🔰 گویی هنوز بخشی از جریان روشنفکری مذهبی از اشتباهات دهه های قبل درس نگرفته است! گروهی #پان_ترک ازمیان معدودی #اصلاح_طلب، با نفوذ در آموزش و پرورش زنجان، کارگاهی بی ربط در حوزه ی تخصصی ادبیات تشکیل داده اند و این استاد را هم بازیچه ی شیطنت خود قرار داده اند!
🔰 هر آن کس که #تاریخ_ایران را خوانده باشد و دانسته باشد؛ و #دموکراسی را در بستر خود تبارشناسی و باستانشناسی کرده باشد، می تواند ده ها رویداد نظامی، جمعیتی، سیاسی، اقتصادی و ...برشمارد که در تاخیر دموکراسی اثر گذار بوده است.
🔰 جای پرسش است :
چرا یک استاد رشته ی ادبیات این گونه خارج از حیطه ی تخصصی خود با ناشیگری تمام و خارج از روشهای علمی اقدام به برگزاری چنین کارگاهی کرده است؟
🔰 این کاستی را شاید بتوان این گونه شرح داد: متاسفانه بخشی از #اصلاح_طلبی، ظرف بی مظروفی شده است که هرکسی از ظن خود مظروف آن می شود. در فقدان تولید محتوا از سوی بخشی از #اصلاح_طلبان در شهرهای #آذربایجان، پان ترکها مظروف خود را در ظرف و ظرفیتهای #اصلاحات ریخته اند.
🔰 چه کسی جز پان ترکیسم و یک استاد امت گرای ایدئولوگ ادبیات و شعر، می تواند بر هویت تاریخی ایران و شاهنشاه این هویت یعنی #فردوسی بتازد و هر دو را باعث تاخیر دموکراسی قلمداد کند؟
🔰 #علوم_انسانی، علم است و دارای روش. این کارگاه با این عنوان و آن استاد، اصل مقدس روش در علوم انسانی را پایمال کرده و نادیده گرفته است!
🔰 و ما در این چهار دهه اگر در پی آبهای بالادست و یافتن سرچشمه ها بوده ایم؛ دیده ایم و دریافته ایم که جریانهای ایدئولوگ چگونه ناآشنا با روشهای علوم انسانی آبها را از سرچشمه و بالادست گل آلود کرده اند و در پایین دست، فقر، بی کاری، تورم، جهل، ظلم و جنگ و...بیداد کرده است!
🔰 آیا وقت آن نرسیده است که بخشی از جریانهای سیاسی و استادان دانشگاه؛ تخصص گرایی ، وفاداری به روشهای پژوهش در علوم انسانی و اتکا به روشهای دانش بنیان را اساس کار و برنامه ی خود قرار دهند؟
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
با ما همراه شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEE9zXIvRsbO03gfdA
جلسه سخنرانی علمی و کارگاه آموزشی #دبیران #ادبیات_فارسی با حضور آقای دکتر محمود #درگاهی
امروز ۲۲ آذرماه۹۶ از ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۸
در خانه علم دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان👇
Telegram
attach 📎
فهرست پخش شده درفضای مجازی از #بودجه بیش از۳۳۳۹میلیاردتومانی دولت #روحانی به نهادهای #مذهبی
مشاور سازمان برنامه وبودجه:
این ارقام تحریف شده است❗👇
http://www.irna.ir/fa/News/82773349/
@LoversofIRAN
مشاور سازمان برنامه وبودجه:
این ارقام تحریف شده است❗👇
http://www.irna.ir/fa/News/82773349/
@LoversofIRAN
سهم نهادهای وابسته به چهره های #مذهبی_سیاسی از #بودجه ۹۷ #ایران
برای بودجه که نخستین شاهراه حیات یک کشور است اگر حساسیت همگانی ایجاد شود؛
آنگاه #پرسشگری از نهادهای رسمی، کاری آسان میشود
@LoversofIRAN
برای بودجه که نخستین شاهراه حیات یک کشور است اگر حساسیت همگانی ایجاد شود؛
آنگاه #پرسشگری از نهادهای رسمی، کاری آسان میشود
@LoversofIRAN
👈چرا ما خود را #ملت میدانیم؟
و چرا ایران، سوریه نمی شود؟
@LoversofIRAN
✍ #محمد_آمره
⬅️ "ملت بودن" اساس یک کشور برای ادامه حیات است. بعد از قرارداد وستفالیا بسیاری از کشورهای اروپایی برای استقلال از کلیسا تلاش کردند با ایجاد یکسری ویژگی ها ملت سازی کنند تا بتوانند بر یک مردم با #هویت_مشترک حکومت کنند. از آن تاریخ کشورها به ۲دسته تقسیم شدند؛ کشورهایی با سابقه ملت باستانی مانند #ایران و #چین، وکشورهایی جدیدالتاسیس با روند ملت سازی مدرن(کشورهای اروپایی).
در خلال این روند کشورهایی نیز به وجودآمدند که نه از قبل ملت بودند و نه توان ملت سازی داشتند زیرا نه با روند طبیعی بلکه به خواسته #قدرتهای_جهانی متولدشدند و در نقشه جهان پدیدار گشتند. بیشینه کشورهای آفریقایی به اضافه کشورهایی مانند #سوریه، #عراق، #لبنان، #لیبی و #افغانستان از این دست کشورها بودند.
#شکاف عمیق قومی_مذهبی، وجود درگیری های خونین تاریخی، نبود #خودآگاهی_ملی، و #قومیت های متضاد از ویژگی های چنین ملت هایی بود که همزمان با حکومت ناکارآمد سبب شد روند ملت سازی از ابتدا عقیم بماند و نتیجه اش درگیری های ریشه دار قومی و مذهبی و بعضا فروپاشی شد.
اما بحث اصلی این نوشته چرایی ملت بود مردم ایران است. افزون بر آنکه بسیاری از فیلسوفان سیاسی اروپایی و ایرانی با شمردن ویژگی هایی ایران را جزو نخستین ملت های تاریخی میدانند نکته ای وجود دارد که شاید کمتر به آن توجه شده است. هدف این نوشتار مقایسه روند انقلاب در خاورمیانه است تا از این رهگذر بتواند ملت بودن ایران را اثبات کند.
اگر کمی به عقب بازگردیم و به انقلاب های لیبی، عراق و سوریه نگاه کنیم نکته ای توجه ما را جلب میکند؛ در این کشورها #انقلاب تبدیل به #جنگ_داخلی و #فروپاشی نهاد دولت شد. در اصل هدف مردم از انقلاب نه استقرار دولت جدید کار آمد بلکه تلاش برای تفوق #قومی و #مذهبی بود. در لیبی هر گروه قومی و ایلی تلاش می کرد حکومت را از آن خود کند و نتیجه اش آنچه شد که اکنون میبینیم و هر گروهی در هر شهر و استانی برای خود حکومتی جدا ساخته است و نشان میدهد که مردم لیبی از نظر فلسفه سیاسی هنوز در دوران پیشامدرن قرار دارند.
درباره سوریه و عراق هم بدین گونه است که استقرار حکومت تک ساخت و تک حزبی باعث جنبش هایی درون این کشورها شد تا بتوانند حکومت را براندازند اما هدف آنها بایکدیگر کاملا متفاوت بود. در این کشورها هر گروه قومی و مذهبی تلاش می کرد خود حکومت را بدست گیرد. در سوریه اعراب #سنی و گروه های #سلفی کوشیدند با سرنگونی بشاراسد که علوی بود نهاد حکومت را به گروه مذهبی اهل سنت بسپارند و کُرد ها نیز راه خود را جداکرده و سعی در گرفتن خودمختاری کردند. درعراق هم همینگونه بود که پس از نابودی صدام حسین حکومت به دست شیعیان افتاد درحالی که اعراب سنی و #کرد ها از این امر ناراضی بودندو شرایط برای حضور گروه های تروریسی و تندرو فراهم شد. اعراب اهل سنت تلاش میکردند تا به قدرت باز گردند و کُردها نیز کوشیدند از این رهگذر استقلال خود را از واحد سیاسی عراق بدست آورند.
اما در ایران وضع بدینگونه نبوده و نیست. در انقلاب۵۷ وتظاهرات اخیر نکته قابل توجهی وجوددارد که نشان از ملت بودن ایران دارد. در انقلاب ۵۷ تمام مردم با هر گرایشی تلاش کردند حکومت #ملی با جهانبینی خود را مستقر سازند وهیچ خواسته قومی در این تظاهرات وجود نداشت. در تظاهرات۸۸ و همچنین نا آرامی های۹۶ نیز شعارها از چابهار تا خوی و از مشهد تا اهواز همه بر یک محور بود. ایجاد یک حکومت کارآمد و انتقاد از ناکارآمدی دولت و جالب تر اینکه شعارها درهمه مناطق به زبان #فارسی و مشترک بود. در این اتفاق ما کوچکترین سهم خواهی قومی و مذهبی نمی بینیم و هر چه هست #همبستگی_ملی برای رسیدن به هدف مشترک است. بسیاری بر این باور بودند وهستند که ناآرامی در ایران مساوی با جنگ داخلی است اما آنچه در این تظاهرات رخ داد نشان داد این ایده باطل است و هیچگروه قومی قصد تفوق بر دیگران را ندارد.
از همه مهمتر اینکه گروه های مرکز گریز و #تجزیه_طلب که در این سالها با حمایت کشورهای خارجی تلاش کرده اند باایجاد شکاف های قومی ایران را به سمت تجزیه ببرند یک شبه هر آنچه رشته بودند پنبه شد. این رخداد، پشتوانه تاریخی نیزدارد. اگر تاریخ حکومت از ایران کهن را بررسی کنیم متوجه می شویم هر گروهی که به قدرت رسید نه در پی خواسته های قومی بلکه در تلاش برای حکومت بر ایران بود و بعد از کسب قدرت خود را شاه ایران نامید. بنابراین وجود خودآگاهی ملی، تاریخ مشترک، هدف یکسان و هویت واحد سبب اعتقادمردم به سرنوشت مشترک شده است.
ملت بودن نه یک شبه به وجود می آید و نه یک روزه از بین میرود بلکه متشکل از تاروپود فرهنگ، تاریخ، علایق مشترک و همزیستی مسالمت آمیز است که در گذر زمان چکش کاری شده و نتیجه آن تلاش جمعی برای رسیدن به هدف مشترک است.
@LoversofIRAN
و چرا ایران، سوریه نمی شود؟
@LoversofIRAN
✍ #محمد_آمره
⬅️ "ملت بودن" اساس یک کشور برای ادامه حیات است. بعد از قرارداد وستفالیا بسیاری از کشورهای اروپایی برای استقلال از کلیسا تلاش کردند با ایجاد یکسری ویژگی ها ملت سازی کنند تا بتوانند بر یک مردم با #هویت_مشترک حکومت کنند. از آن تاریخ کشورها به ۲دسته تقسیم شدند؛ کشورهایی با سابقه ملت باستانی مانند #ایران و #چین، وکشورهایی جدیدالتاسیس با روند ملت سازی مدرن(کشورهای اروپایی).
در خلال این روند کشورهایی نیز به وجودآمدند که نه از قبل ملت بودند و نه توان ملت سازی داشتند زیرا نه با روند طبیعی بلکه به خواسته #قدرتهای_جهانی متولدشدند و در نقشه جهان پدیدار گشتند. بیشینه کشورهای آفریقایی به اضافه کشورهایی مانند #سوریه، #عراق، #لبنان، #لیبی و #افغانستان از این دست کشورها بودند.
#شکاف عمیق قومی_مذهبی، وجود درگیری های خونین تاریخی، نبود #خودآگاهی_ملی، و #قومیت های متضاد از ویژگی های چنین ملت هایی بود که همزمان با حکومت ناکارآمد سبب شد روند ملت سازی از ابتدا عقیم بماند و نتیجه اش درگیری های ریشه دار قومی و مذهبی و بعضا فروپاشی شد.
اما بحث اصلی این نوشته چرایی ملت بود مردم ایران است. افزون بر آنکه بسیاری از فیلسوفان سیاسی اروپایی و ایرانی با شمردن ویژگی هایی ایران را جزو نخستین ملت های تاریخی میدانند نکته ای وجود دارد که شاید کمتر به آن توجه شده است. هدف این نوشتار مقایسه روند انقلاب در خاورمیانه است تا از این رهگذر بتواند ملت بودن ایران را اثبات کند.
اگر کمی به عقب بازگردیم و به انقلاب های لیبی، عراق و سوریه نگاه کنیم نکته ای توجه ما را جلب میکند؛ در این کشورها #انقلاب تبدیل به #جنگ_داخلی و #فروپاشی نهاد دولت شد. در اصل هدف مردم از انقلاب نه استقرار دولت جدید کار آمد بلکه تلاش برای تفوق #قومی و #مذهبی بود. در لیبی هر گروه قومی و ایلی تلاش می کرد حکومت را از آن خود کند و نتیجه اش آنچه شد که اکنون میبینیم و هر گروهی در هر شهر و استانی برای خود حکومتی جدا ساخته است و نشان میدهد که مردم لیبی از نظر فلسفه سیاسی هنوز در دوران پیشامدرن قرار دارند.
درباره سوریه و عراق هم بدین گونه است که استقرار حکومت تک ساخت و تک حزبی باعث جنبش هایی درون این کشورها شد تا بتوانند حکومت را براندازند اما هدف آنها بایکدیگر کاملا متفاوت بود. در این کشورها هر گروه قومی و مذهبی تلاش می کرد خود حکومت را بدست گیرد. در سوریه اعراب #سنی و گروه های #سلفی کوشیدند با سرنگونی بشاراسد که علوی بود نهاد حکومت را به گروه مذهبی اهل سنت بسپارند و کُرد ها نیز راه خود را جداکرده و سعی در گرفتن خودمختاری کردند. درعراق هم همینگونه بود که پس از نابودی صدام حسین حکومت به دست شیعیان افتاد درحالی که اعراب سنی و #کرد ها از این امر ناراضی بودندو شرایط برای حضور گروه های تروریسی و تندرو فراهم شد. اعراب اهل سنت تلاش میکردند تا به قدرت باز گردند و کُردها نیز کوشیدند از این رهگذر استقلال خود را از واحد سیاسی عراق بدست آورند.
اما در ایران وضع بدینگونه نبوده و نیست. در انقلاب۵۷ وتظاهرات اخیر نکته قابل توجهی وجوددارد که نشان از ملت بودن ایران دارد. در انقلاب ۵۷ تمام مردم با هر گرایشی تلاش کردند حکومت #ملی با جهانبینی خود را مستقر سازند وهیچ خواسته قومی در این تظاهرات وجود نداشت. در تظاهرات۸۸ و همچنین نا آرامی های۹۶ نیز شعارها از چابهار تا خوی و از مشهد تا اهواز همه بر یک محور بود. ایجاد یک حکومت کارآمد و انتقاد از ناکارآمدی دولت و جالب تر اینکه شعارها درهمه مناطق به زبان #فارسی و مشترک بود. در این اتفاق ما کوچکترین سهم خواهی قومی و مذهبی نمی بینیم و هر چه هست #همبستگی_ملی برای رسیدن به هدف مشترک است. بسیاری بر این باور بودند وهستند که ناآرامی در ایران مساوی با جنگ داخلی است اما آنچه در این تظاهرات رخ داد نشان داد این ایده باطل است و هیچگروه قومی قصد تفوق بر دیگران را ندارد.
از همه مهمتر اینکه گروه های مرکز گریز و #تجزیه_طلب که در این سالها با حمایت کشورهای خارجی تلاش کرده اند باایجاد شکاف های قومی ایران را به سمت تجزیه ببرند یک شبه هر آنچه رشته بودند پنبه شد. این رخداد، پشتوانه تاریخی نیزدارد. اگر تاریخ حکومت از ایران کهن را بررسی کنیم متوجه می شویم هر گروهی که به قدرت رسید نه در پی خواسته های قومی بلکه در تلاش برای حکومت بر ایران بود و بعد از کسب قدرت خود را شاه ایران نامید. بنابراین وجود خودآگاهی ملی، تاریخ مشترک، هدف یکسان و هویت واحد سبب اعتقادمردم به سرنوشت مشترک شده است.
ملت بودن نه یک شبه به وجود می آید و نه یک روزه از بین میرود بلکه متشکل از تاروپود فرهنگ، تاریخ، علایق مشترک و همزیستی مسالمت آمیز است که در گذر زمان چکش کاری شده و نتیجه آن تلاش جمعی برای رسیدن به هدف مشترک است.
@LoversofIRAN
👈اندیشه ملی که مصدق پرچمدارش بود، همواره یا خار چشم تمامیت خواهان بوده یا ایرانستیزان
✍ #ماریا_بهمن_پور
@LoversofIRAN
حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.
حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.
دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.
بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.
نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.
اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.
۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.
اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.
مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.
روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران
@LoversofIRAN
✍ #ماریا_بهمن_پور
@LoversofIRAN
حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.
حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.
دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.
بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.
نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.
اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.
۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.
اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.
مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.
روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران
@LoversofIRAN
#شهریاری استاندار خردمند #آذربایجان غربی:
بحث های #قومی و #مذهبی بعد از ۲۵۰۰سال تاریخ سیاسی، چیزی جز عقبماندگی کشور نخواهد داشت.
حساسیت قومی باعث فقر شده.
شوراها به دور از تعصب قومی فکر پیشرفت باشند
بحث های #قومی و #مذهبی بعد از ۲۵۰۰سال تاریخ سیاسی، چیزی جز عقبماندگی کشور نخواهد داشت.
حساسیت قومی باعث فقر شده.
شوراها به دور از تعصب قومی فکر پیشرفت باشند
👈به بهانه زادروز #گوگوش
✍امیر هاشمی مقدم
⬅️امروز ۱۵ اردیبهشت، شصت و هشتمین زادروز بانو گوگوش (فائقه آتشین) است. این یادداشت را دو سال پیش و پس از بازگشتم از چند کشور آسیای میانه نوشتم. با وجودیکه نامی از گوگوش یا دیگر خوانندگان نیاورده بودم، هیچ رسانهای حاضر به انتشارش نشد. تنها یکی از خبرگزاریها دو ساعت آنرا نمایش داد و دوباره برداشت.
«خوانندگان لسآنجلسی»، بهطور کلی به خوانندگان ایرانیای گفته میشود که پس از انقلاب سال 1357 و دگرگونی در ارزشهای رسمی، از ایران گریخته و عموماً مقصد #آمریکا را برگزیدند. بخش عمدهای از این خوانندگان در لسآنجلس ساکن شدند و همین باعث شد تا امروزه هر خواننده خارجنشینی را بهطور کلی لسآنجلسی بنامند.
این خوانندگان نه تنها در ایران، بلکه در دیگر کشورهای فارسزبان و یا دارای اقلیت فارس هم دارای طرفدارانی پر و پا قرص هستند.
گوگوش، بانوی خواننده ایرانی در این میان جایگاه ویژهای دارد. در #تاجیکستان نه تنها ترانههای این خواننده، بلکه رویدادهای زندگانی وی نیز با اشتیاق دنبال میشود.
تاجیکهای ازبکستان نیز دستکمی ندارند. رانندهمان در بخارا خاطرهاش از سفر به ایران در سال 1370، یافتن خانه گوگوش و چند دقیقه صحبت با او از پشت آیفون را با آب و تاب برایم تعریف میکرد. این خواننده نه تنها در میان فارسزبانان، بلکه در بین غیر فارسزبان ها هم شناختهشده و محبوب است. تا آنجا که #اسلام_کریموف، رئیسجمهور پیشین ازبکستان(که اتفاقا بسیار فارسی ستیز بود!) هم نام هنری دختر خود، «گلناره» را «گوگوشه»نهاد تا مانند گوگوش خواننده شود.
همچنین در قطار #سمرقند به #تاشکند، در کنار بانویی #روس-ازبک نشسته بودم که شنونده همیشگی ترانههای گوگوش بود و برخی ترانههای وی را نیز از بر میدانست.
#بلوچ_ها و ایرانیتباران ترکمنستان نیز شنونده همیشگی آهنگهای گوگوش هستند. رانندهمان در #ترکمنستان کلا آهنگهای گوگوش گوش میداد و همراه با او همخوانی میکرد.
تاجیکهای #قزاقستان و #قرقیزستان را نیز باید به این لیست بیفزاییم.
به جز #گوگوش، #اندی، #معین و #آرش نیز در این سرزمینها از شهرت خوب و بهسزایی برخوردارند. وقتی با دو تن از دوستان انسانشناس به مرکز فولکلور شهر بخارا رفتیم، همین که فهمیدند ایرانی هستیم، آنچنان پافشاری کردند تا بالاخره ترانهای از #معین خواندیم و از چنگشان در آمدیم. همچنین یاد و خاطره کنسرت #اندی در #بخارا، هنوز به نیکی در ذهن ساکنان این شهر باقی است. از همدانشگاهی "قزاقم" که هرگاه پیام میدهد، میدانم بیگمان دوباره معنای واژهای درترانههای آرش را میخواهد بپرسد، میگذرم.
علاقمندی به این خوانندگان ایرانی تاثیرش را بر ترانههایی که خود خوانندگان #تاجیک و #ازبک میخوانند نشان میدهد. بسیاری از ترانههای خوانندگان این منطقه همچون #فیروزه_جمعه_نیازوا، #آزاده_احدوا، #زلیخا و... این را نشان میدهد. حتا برخی آهنگهایشان بر پایه ملودیهای #بندری، #کردی و...ساخته شده است.
بیگمان خوانندگان لسآنجلسی، یکی از مهمترین ابزارها در نزدیکتر کردن مردمان کشورهای #آسیای_میانه، ایران و افغانستان هستند. تجمعات گسترده در شهرهای بزرگ #افغانستان و روشن کردن شمع پس از مرگ #مرتضی_پاشایی نمونهای دیگر است!
در واقع اگر #ترکیه توانسته بهواسطه ترانههای استانبولی علاقمندی به زبان #ترکی را در بین کشورهای دیگر همچون ایران گسترش دهد، این نقش را برای زبان فارسی، خوانندگان و ترانههای #لس_آنجلسی بازی میکنند.
جمهوری اسلامی ایران گسترش #زبان #فارسی را قرار است از طریق رایزنیهای فرهنگی به انجام برساند. اما از آنجا که رایزنان فرهنگی از طریق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزیده و معرفی میشوند، بیش از زبان فارسی، گسترش ارزشهای دینی و #مذهبی برایشان اولویت دارد و دقیقاً همین عامل، پاشنه آشیل ایران در آسیای میانه است. چرا که پافشاری جمهوری اسلامی بر گسترش ارزشهای دینی در دیگر کشورها باعث فاصله بیشتر افتادن بین #ایران با آنها شده که اکنون به دلیل ترس از نفوذ بنیادگرایی دینی در کشورهای سکولارشان، در پی محدود کردن هر چه بیشتر روابطشان با ایران هستند.
میتوان ادعا کرد که هنرمندان طردشده، عامل اصلي شناخته شدن و ترويج فرهنگ ايرانی در جهان بيرونیاند. همانگونه که نماینده سینمای ایران در دیگر کشورها، نه فیلمهای سفارشی، بلکه دقیقاً سينمای غيرحكومتی ايران است. در #فرارودان(آسیای میانه)نیز خوانندگان لسآنجلسی نماینده موسیقی ایرانی در کل و زبان فارسی بهطور ویژه هستند. اين گروه هنرمندان نه تنها مورد حمايت نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی نيستند بلكه مورد بیمهری این نهادها نیز قرار ميگيرند. به همين دليل در نبود سياست فرهنگی موثر جمهوری اسلامی، بايد سپاسگزار هنرمندان تبعيد شده و حاشيهای نسبت به فرهنگ رسمی بود./از @moghaddames
@LoversofIRAN
✍امیر هاشمی مقدم
⬅️امروز ۱۵ اردیبهشت، شصت و هشتمین زادروز بانو گوگوش (فائقه آتشین) است. این یادداشت را دو سال پیش و پس از بازگشتم از چند کشور آسیای میانه نوشتم. با وجودیکه نامی از گوگوش یا دیگر خوانندگان نیاورده بودم، هیچ رسانهای حاضر به انتشارش نشد. تنها یکی از خبرگزاریها دو ساعت آنرا نمایش داد و دوباره برداشت.
«خوانندگان لسآنجلسی»، بهطور کلی به خوانندگان ایرانیای گفته میشود که پس از انقلاب سال 1357 و دگرگونی در ارزشهای رسمی، از ایران گریخته و عموماً مقصد #آمریکا را برگزیدند. بخش عمدهای از این خوانندگان در لسآنجلس ساکن شدند و همین باعث شد تا امروزه هر خواننده خارجنشینی را بهطور کلی لسآنجلسی بنامند.
این خوانندگان نه تنها در ایران، بلکه در دیگر کشورهای فارسزبان و یا دارای اقلیت فارس هم دارای طرفدارانی پر و پا قرص هستند.
گوگوش، بانوی خواننده ایرانی در این میان جایگاه ویژهای دارد. در #تاجیکستان نه تنها ترانههای این خواننده، بلکه رویدادهای زندگانی وی نیز با اشتیاق دنبال میشود.
تاجیکهای ازبکستان نیز دستکمی ندارند. رانندهمان در بخارا خاطرهاش از سفر به ایران در سال 1370، یافتن خانه گوگوش و چند دقیقه صحبت با او از پشت آیفون را با آب و تاب برایم تعریف میکرد. این خواننده نه تنها در میان فارسزبانان، بلکه در بین غیر فارسزبان ها هم شناختهشده و محبوب است. تا آنجا که #اسلام_کریموف، رئیسجمهور پیشین ازبکستان(که اتفاقا بسیار فارسی ستیز بود!) هم نام هنری دختر خود، «گلناره» را «گوگوشه»نهاد تا مانند گوگوش خواننده شود.
همچنین در قطار #سمرقند به #تاشکند، در کنار بانویی #روس-ازبک نشسته بودم که شنونده همیشگی ترانههای گوگوش بود و برخی ترانههای وی را نیز از بر میدانست.
#بلوچ_ها و ایرانیتباران ترکمنستان نیز شنونده همیشگی آهنگهای گوگوش هستند. رانندهمان در #ترکمنستان کلا آهنگهای گوگوش گوش میداد و همراه با او همخوانی میکرد.
تاجیکهای #قزاقستان و #قرقیزستان را نیز باید به این لیست بیفزاییم.
به جز #گوگوش، #اندی، #معین و #آرش نیز در این سرزمینها از شهرت خوب و بهسزایی برخوردارند. وقتی با دو تن از دوستان انسانشناس به مرکز فولکلور شهر بخارا رفتیم، همین که فهمیدند ایرانی هستیم، آنچنان پافشاری کردند تا بالاخره ترانهای از #معین خواندیم و از چنگشان در آمدیم. همچنین یاد و خاطره کنسرت #اندی در #بخارا، هنوز به نیکی در ذهن ساکنان این شهر باقی است. از همدانشگاهی "قزاقم" که هرگاه پیام میدهد، میدانم بیگمان دوباره معنای واژهای درترانههای آرش را میخواهد بپرسد، میگذرم.
علاقمندی به این خوانندگان ایرانی تاثیرش را بر ترانههایی که خود خوانندگان #تاجیک و #ازبک میخوانند نشان میدهد. بسیاری از ترانههای خوانندگان این منطقه همچون #فیروزه_جمعه_نیازوا، #آزاده_احدوا، #زلیخا و... این را نشان میدهد. حتا برخی آهنگهایشان بر پایه ملودیهای #بندری، #کردی و...ساخته شده است.
بیگمان خوانندگان لسآنجلسی، یکی از مهمترین ابزارها در نزدیکتر کردن مردمان کشورهای #آسیای_میانه، ایران و افغانستان هستند. تجمعات گسترده در شهرهای بزرگ #افغانستان و روشن کردن شمع پس از مرگ #مرتضی_پاشایی نمونهای دیگر است!
در واقع اگر #ترکیه توانسته بهواسطه ترانههای استانبولی علاقمندی به زبان #ترکی را در بین کشورهای دیگر همچون ایران گسترش دهد، این نقش را برای زبان فارسی، خوانندگان و ترانههای #لس_آنجلسی بازی میکنند.
جمهوری اسلامی ایران گسترش #زبان #فارسی را قرار است از طریق رایزنیهای فرهنگی به انجام برساند. اما از آنجا که رایزنان فرهنگی از طریق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزیده و معرفی میشوند، بیش از زبان فارسی، گسترش ارزشهای دینی و #مذهبی برایشان اولویت دارد و دقیقاً همین عامل، پاشنه آشیل ایران در آسیای میانه است. چرا که پافشاری جمهوری اسلامی بر گسترش ارزشهای دینی در دیگر کشورها باعث فاصله بیشتر افتادن بین #ایران با آنها شده که اکنون به دلیل ترس از نفوذ بنیادگرایی دینی در کشورهای سکولارشان، در پی محدود کردن هر چه بیشتر روابطشان با ایران هستند.
میتوان ادعا کرد که هنرمندان طردشده، عامل اصلي شناخته شدن و ترويج فرهنگ ايرانی در جهان بيرونیاند. همانگونه که نماینده سینمای ایران در دیگر کشورها، نه فیلمهای سفارشی، بلکه دقیقاً سينمای غيرحكومتی ايران است. در #فرارودان(آسیای میانه)نیز خوانندگان لسآنجلسی نماینده موسیقی ایرانی در کل و زبان فارسی بهطور ویژه هستند. اين گروه هنرمندان نه تنها مورد حمايت نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی نيستند بلكه مورد بیمهری این نهادها نیز قرار ميگيرند. به همين دليل در نبود سياست فرهنگی موثر جمهوری اسلامی، بايد سپاسگزار هنرمندان تبعيد شده و حاشيهای نسبت به فرهنگ رسمی بود./از @moghaddames
@LoversofIRAN
@iraneayandeh
نتیجه برجستهسازی هویت #قومی #مذهبی در #لبنان:
پزشک مخصوص کاتولیک، پروتستان، ارتودکس، مارونی، دروزی، سنی، شیعه!
برای آینده ایران با اندیشه واپس گرای قومی مبارزه کنیم
@LoversofIRAN
نتیجه برجستهسازی هویت #قومی #مذهبی در #لبنان:
پزشک مخصوص کاتولیک، پروتستان، ارتودکس، مارونی، دروزی، سنی، شیعه!
برای آینده ایران با اندیشه واپس گرای قومی مبارزه کنیم
@LoversofIRAN
👈استاد شفیعیکدکنی در هجوم کژخوانان👉
@LoversofIRAN
#تجزیه_طلبان دانستهاند که برآوردهشدن آرزوهایشان منوط است به همراه کردن "مردم" با خودشان. پس میکوشند "مردم"را اغوا کنند و بر امواج عواطف برافروختهشده سوار شوند. انصاف باید داد که در ماجرای سخنان #شفیعی_کدکنی در موضوع #زبان #فارسی و زبانهای #محلی، رسانههای مجازی را خوب به کار گرفتند و در این نبرد روانی توفیقاتی داشتند و توانستند عدهای از "مردم" را جذب کنند. و این خطرناک است.
بی "مردم"، ایرانی نخواهد بود که زبان ملیاش فارسی باشد یا نباشد. زبان فارسی ملک مشاع تک تک "مردم"ایران است. به قول شفیعی:«قرنها و قرنهاست كه همه اين #اقوام در شكلگيری زبان بينالاقوامی فارسی مساهمت دارند. هيچ قومی بر قومی ديگر در ساختن امواج اين دريای بزرگ تقدّم ندارد». نباید گذاشت تبلیغات نادرست، خاطر "مردم"را مشوش کند.
اما کانون تبلیغات آنان علیه استاد این بود: «شفیعی گفته؛ شاشیدم به زبانهای محلی». این عبارت را هشتگ کردند و پراکندند و توانستند مخاطب را به هیجان بیاورند. گفتند شفیعی به #قوم و زبان ما توهین کرده است. سخنان شفیعی در دسترس است. در کلام او این عبارت کذایی هست اما او این سخن را از قول شخص دیگری نقل کرده است. بلاتشبیه مثل قرآن که در آن آیاتی هست که از قول مشرکان، پیامبر اسلام، مجنون خوانده شده! آیا میتوان به استناد آن آیات گفت که خدا پیامبرش را مجنون میداند؟
در همان فایل صوتی، شفیعی در مقام نقل قول گفته: «گور بابای ادبیات فارسی و #سعدی و #حافظ! » آیا او خواسته به زبان فارسی و بزرگانش اهانتکند؟ معلوم است که نه. اما دوستان ( #قوم_گرا) باید آتش خود را به قیمت ذبح اخلاق و حقیقت باد بزنند. باشد در این میانه چند نفر را صید کنند!
در پرتو این سخن تحریف شده، دروغهای بزرگ گفتند. گفتند؛ شفیعی مثل هایدگر #فاشیست است و قتل زبانهای محلی را تئوریزه کرده! میگوید مردم نباید به #زبان_مادری خود سخن بگویند! «از لزوم ممانعت تدریس زبانهای محلی در مدارس و دانشگاهها سخن میگوید»! #نژادپرست است و دشمن اقوام غیر "فارس" با هزار دشنام دیگر...
دکتر شفیعی پنجاه سال معلم بوده و از همه جای ایران شاگرد داشته است. اینهمه کتاب و مقاله و شعر نوشته است. یک اشاره کمرنگ در خوارداشت زبان و فرهنگ #اقوام ایرانی ننوشته است. شاگردانش بگویند آیا هرگز شنیدهاند که او به اقوام و زبانهای #بومی توهینکند؟ اصلاً شفیعی دمیدن در کوره اختلاف #مذهبی و #قومی را خواست دولتهای استعماری میداند. در همین فایل هم که گفته: «زبانهای محلی، پشتوانه فرهنگ ما هستند. ما اگر زبانهای محلیمان را حفظ نكنيم، عملاَ بخشی مهم از فرهنگ مشتركمان را نمیفهميم». پس دیگر این جنجالها برای چیست؟
دکتر شفیعی کدکنی، هواخواه زبانهای محلی و فرهنگهای بومی و خواهان تحقیق علمی درباره آنهاست. این را نوشته و گفته است. البته اعتقاد دارد همه این تحقیقها باید زیر خیمه #ایران باشد و اجاق ایران را گرم کند؛ #ایران_یکپارچه را. ایرانی که برای «همه» #ایرانیان است. به نظر او عدهای در پوشش دلسوزی برای زبان و فرهنگ اقوام، تیشه به ریشه زبان فارسی و فرهنگ ملی و مبانی ملیت ایرانی میزنند و آب به آسیاب بیگانگان میریزند. زبان، بهانه ایشان برای #تجزیه ایران است.
درستی این سخن استاد مثل آفتاب روشن است. به صفحات تجزیهطلبان نگاهی بیندازید، همین را به صراحت مینویسند. آزاد و بیهیچگونه آزرمی. توئیت زیر را بخوانید. عکس پروفایل نویسنده آن، پرچم #ترکیه است:
«شفیعیکدکنی حقیقت را گفته. "زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد" باید شاشید به آن زبان. خدا رحم کرد "دولت تورکیه" پشتیبان زبان تورکی است و الّا چیزی از زبانمان باقی نمیماند...زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد همان بهتر که اسمش محلی باشد و باید شاشید به آن زبان. شفیعیکدکنی تکلیف را برای خیلیها (از جمله فعالین فرهنگی_مدنی ما که صبح تا شب از "ایرانیها" گدایی احترام میکنند) روشن کرده است. "زبان یک ملت توسط دولت #ملی آن ملت اعتلا مییابد"».
دیگر با چه زبانی حرف دلشان را بگویند؟ از این ماجرا باید درس آموخت. اگر شفیعی آن عبارت کذایی را به کار نبرده بود، "مردم" کمتر به هیجان میآمدند. پس همه ما باید در ابراز نظر در این موضوع بسیار حساس، آهستهتر باشیم و بهانه به دست کسی ندهیم. هنگام نشر این سخنان باید دوراندیشتر باشیم. بیشک اگر شفیعی میدانست این سخنان منتشرمیشود، عبارات دیگری را برمیگزید. دیگر اینکه از مقایسه میان زبان فارسی و زبانهای محلی باید پرهیز کرد. اینجا دیگر عرصه علم نیست زمین کریخواندن شده است. البته شفیعی برای اینکه به کسی برنخورد، زبان «کدکنی» را مثال زد اما هوا بد است و دیدیم به کسانی برخورد. شماری از "مردم"نسبت به این مقایسهها حساساند. نباید عواطف را تحریککرد
@shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
#تجزیه_طلبان دانستهاند که برآوردهشدن آرزوهایشان منوط است به همراه کردن "مردم" با خودشان. پس میکوشند "مردم"را اغوا کنند و بر امواج عواطف برافروختهشده سوار شوند. انصاف باید داد که در ماجرای سخنان #شفیعی_کدکنی در موضوع #زبان #فارسی و زبانهای #محلی، رسانههای مجازی را خوب به کار گرفتند و در این نبرد روانی توفیقاتی داشتند و توانستند عدهای از "مردم" را جذب کنند. و این خطرناک است.
بی "مردم"، ایرانی نخواهد بود که زبان ملیاش فارسی باشد یا نباشد. زبان فارسی ملک مشاع تک تک "مردم"ایران است. به قول شفیعی:«قرنها و قرنهاست كه همه اين #اقوام در شكلگيری زبان بينالاقوامی فارسی مساهمت دارند. هيچ قومی بر قومی ديگر در ساختن امواج اين دريای بزرگ تقدّم ندارد». نباید گذاشت تبلیغات نادرست، خاطر "مردم"را مشوش کند.
اما کانون تبلیغات آنان علیه استاد این بود: «شفیعی گفته؛ شاشیدم به زبانهای محلی». این عبارت را هشتگ کردند و پراکندند و توانستند مخاطب را به هیجان بیاورند. گفتند شفیعی به #قوم و زبان ما توهین کرده است. سخنان شفیعی در دسترس است. در کلام او این عبارت کذایی هست اما او این سخن را از قول شخص دیگری نقل کرده است. بلاتشبیه مثل قرآن که در آن آیاتی هست که از قول مشرکان، پیامبر اسلام، مجنون خوانده شده! آیا میتوان به استناد آن آیات گفت که خدا پیامبرش را مجنون میداند؟
در همان فایل صوتی، شفیعی در مقام نقل قول گفته: «گور بابای ادبیات فارسی و #سعدی و #حافظ! » آیا او خواسته به زبان فارسی و بزرگانش اهانتکند؟ معلوم است که نه. اما دوستان ( #قوم_گرا) باید آتش خود را به قیمت ذبح اخلاق و حقیقت باد بزنند. باشد در این میانه چند نفر را صید کنند!
در پرتو این سخن تحریف شده، دروغهای بزرگ گفتند. گفتند؛ شفیعی مثل هایدگر #فاشیست است و قتل زبانهای محلی را تئوریزه کرده! میگوید مردم نباید به #زبان_مادری خود سخن بگویند! «از لزوم ممانعت تدریس زبانهای محلی در مدارس و دانشگاهها سخن میگوید»! #نژادپرست است و دشمن اقوام غیر "فارس" با هزار دشنام دیگر...
دکتر شفیعی پنجاه سال معلم بوده و از همه جای ایران شاگرد داشته است. اینهمه کتاب و مقاله و شعر نوشته است. یک اشاره کمرنگ در خوارداشت زبان و فرهنگ #اقوام ایرانی ننوشته است. شاگردانش بگویند آیا هرگز شنیدهاند که او به اقوام و زبانهای #بومی توهینکند؟ اصلاً شفیعی دمیدن در کوره اختلاف #مذهبی و #قومی را خواست دولتهای استعماری میداند. در همین فایل هم که گفته: «زبانهای محلی، پشتوانه فرهنگ ما هستند. ما اگر زبانهای محلیمان را حفظ نكنيم، عملاَ بخشی مهم از فرهنگ مشتركمان را نمیفهميم». پس دیگر این جنجالها برای چیست؟
دکتر شفیعی کدکنی، هواخواه زبانهای محلی و فرهنگهای بومی و خواهان تحقیق علمی درباره آنهاست. این را نوشته و گفته است. البته اعتقاد دارد همه این تحقیقها باید زیر خیمه #ایران باشد و اجاق ایران را گرم کند؛ #ایران_یکپارچه را. ایرانی که برای «همه» #ایرانیان است. به نظر او عدهای در پوشش دلسوزی برای زبان و فرهنگ اقوام، تیشه به ریشه زبان فارسی و فرهنگ ملی و مبانی ملیت ایرانی میزنند و آب به آسیاب بیگانگان میریزند. زبان، بهانه ایشان برای #تجزیه ایران است.
درستی این سخن استاد مثل آفتاب روشن است. به صفحات تجزیهطلبان نگاهی بیندازید، همین را به صراحت مینویسند. آزاد و بیهیچگونه آزرمی. توئیت زیر را بخوانید. عکس پروفایل نویسنده آن، پرچم #ترکیه است:
«شفیعیکدکنی حقیقت را گفته. "زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد" باید شاشید به آن زبان. خدا رحم کرد "دولت تورکیه" پشتیبان زبان تورکی است و الّا چیزی از زبانمان باقی نمیماند...زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد همان بهتر که اسمش محلی باشد و باید شاشید به آن زبان. شفیعیکدکنی تکلیف را برای خیلیها (از جمله فعالین فرهنگی_مدنی ما که صبح تا شب از "ایرانیها" گدایی احترام میکنند) روشن کرده است. "زبان یک ملت توسط دولت #ملی آن ملت اعتلا مییابد"».
دیگر با چه زبانی حرف دلشان را بگویند؟ از این ماجرا باید درس آموخت. اگر شفیعی آن عبارت کذایی را به کار نبرده بود، "مردم" کمتر به هیجان میآمدند. پس همه ما باید در ابراز نظر در این موضوع بسیار حساس، آهستهتر باشیم و بهانه به دست کسی ندهیم. هنگام نشر این سخنان باید دوراندیشتر باشیم. بیشک اگر شفیعی میدانست این سخنان منتشرمیشود، عبارات دیگری را برمیگزید. دیگر اینکه از مقایسه میان زبان فارسی و زبانهای محلی باید پرهیز کرد. اینجا دیگر عرصه علم نیست زمین کریخواندن شده است. البته شفیعی برای اینکه به کسی برنخورد، زبان «کدکنی» را مثال زد اما هوا بد است و دیدیم به کسانی برخورد. شماری از "مردم"نسبت به این مقایسهها حساساند. نباید عواطف را تحریککرد
@shafiei_kadkani
@LoversofIRAN