عاشقان ایران
🔴فرهنگ ایران"جان فدا"می خواهد استاد #فریدون_جنیدی دیروز در هفتاد و نهمین، زادروزشان از درد بی توجهی به #ایران_باستان گفتند. از اینجا بخوانید👇 goo.gl/GDbkhu کانال #بنیاد_نیشابور @bonyad_neyshaboor
👈ادامه گفتگوی خواندنی با استاد #فریدون_جنیدی در ۷۹سالگی:
● فرهنگ ایران "جان فدا" می خواهد
●جوانان ایران باید اوستا بخوانند👉
#بخش_دو
⬅️غرب، با تمدن های کهن چه کرد:
از سوی دیگر افرادی که محکوم به مرگ بودند را به عنوان ملوان و پاروزن برگزیدند تا اگر اتفاقی برای کشتی رخ داد، قاتلان باشند که به کام مرگ می روند. این عده که دست و پای شان در غل و زنجیر بود، فریاد می زدند و به کریستف کلمب می گفتند «ما ممکن است از لبه دریا پرت شویم و به همین دلیل دیگر جلو نمیرویم! » اما با دیدن تکه چوبی روی آب، فهمیدند، سرزمینی وجود دارد. ابتدا تصور کردند به #هندوستان رسیدهاند و هنوز هم در زبان انگلیسی به #سرخ_پوستان می گویند «Indian». #اروپا چه فجایعی در آن قاره رقم زد و چه میزان آثار فرهنگی را از بین برد، به حدی که میتوان با حمله #مغول در #ایران مقایسه اش کرد. همه چیز را از بین بردند. مردم منطقه فکر می کردند «سوشیانس» یا نجات دهندهشان از شرق می آید پس با لبخند، گل و مهر به سوی میهمانان رفتند اما با تفنگ، توپ و شمشیر روبرو شدند. کاری که اروپا انجام داده لکه ننگی بر پیشانی جهان #غرب است. البته تمام این ننگ ها را می پوشانند و خود را موجه جلوه می دهند ولی ما ۴ هزار سال پیش در کتاب های مان از جمله در بخش هایی از #اوستا داریم که زمین، کروی است و به دور خودش می چرخد.
🔹چرا در کتاب تان هیچ ارجاعی به منابع غربی نداده اید؟ یعنی هیچ کدام آنها قابل اعتنا نیستند؟
به هیچ وجه از منابع خارجی بهره نبردیم. موضوع مهمی که در این میان وجود دارد آن است که نیاکان ما در همان حدود زمانی از شرقی ترین جزایر #ژاپن که «واق واق» نام داشتند تا غربی ترین جزایر را در #اروپا و #آفریقا اندازه گرفتند که ۱۸۰درجه شد. «واک» به معنای «گفتن» است. زبان آنها به گونه ای بود که ایرانیان نمی توانستد به همان شکل اداکنند و به همین دلیل گفتند«واق واق». آنها حدفاصل نیمروز را مشخص کردند و تمام این اتفاقات نیاز به دانش ریاضی سطح بسیار بالا داشت که ایرانیان باستان موفق به انجام این کار شدند. زمانی ما در خواب بعد از حمله مغول بودیم، سپس دویست سال #ایلخانان روی کار آمدند و بعد #صفویه که هیچ کدام به فرهنگ ایران کاری نداشتند. #قاجاریه هم که اصلا #ضد_ایران بود. در این زمان ها #انگلیسی ها کتاب های ما را خواندند و ۱۸۰درجه این سو و ۱۸۰درجه آن سو را جمع کردند و از ۳۶۰ درجه ای صحبت کردند که حالا در کتاب ها می خوانیم. جالب است که بدانیم ایرانیان «نیمروز» را به زبان عربی «نصف النهار»مینوشتند و انگلیسیها این عبارت را «midday» ترجمه کردند و روی یکی از شهرهای خودشان قرار دادند. اکنون تمام جهان، محاسبات را بر اساس«midday» آنها انجام میدهد، در حالی که آنجا مرکزِ روزِ #جهانِ_باستان نیست. نیمروز همین نیمروز ماست که به درستی حساب شده اما انگلیسی ها کار را به نام خودشان تمام کردند. تا به امروز هم هیچ کس از #ایران برنخاسته تا بگوید این اندازه گیری از آنِ نیاکان ما بوده است و تمام جهان تصور می کند این کار را #انگلیسی ها انجام داده اند.
این یک خواب عمیق زیان بخش است که فرهنگ ایران را چند سده در خود فرو برد.
موارد از این دست بسیارند. به طور مثال #مولانا نیز به نام کشور دیگری مصادره شد. خواب طولانی ما سبب شده اتفاقاتی از این دست به کرات رخ دهند و حتی تاریخ تحریف شود.
🔹صحبت های شما بیش از آن که عبرت انگیز جلوه کند، دردناک است چرا که ظاهرا خواب بسیار طولانی شده و تمایلی برای حرکت نیز دیده نمی شود...
اتفاقا فکر می کنم توجه #ملت_ایران به #فرهنگ بیشتر شده است. اگر فرض کنیم هزار سال نیز در خواب بوده ایم، مدت زمان زیادی هم برای بیداری از خواب طولانی می طلبد چون این خواب، خماری دارد اما آثار بهبودش در نزد جوانان ایرانی دیده می شود و در نتیجه من به آینده امیدوارم. همه صحبت هایی که در این مصاحبه داشتم همگی از کتاب #اوستا هستند. فکر می کنم فرزندان ایران باید اوستا بخوانند و خودشان ببینند چه نکات دانشی شگفت انگیزی در این کتاب کهن ایران وجود دارد.
🔹گریزی به فلسفه بزنیم. نقل قولی می گوید «پیروز، تاریخ را می نویسد» و خواب طولانی که به آن اشاره شد مهر تاییدی بر این ادعا است. از سوی دیگر برخی معتقدند بازندگان در حال گذشته سازی هستند چرا که به آینده امید ندارند و بنابراین به گذشته دلخوشند. اگر خود را بازنده این بازه زمانی هزار ساله بدانیم، رفتاری که یک #زبان_شناس باید در دنیای امروز نشان دهد تا شک تاریخ سازی را از بین ببرد، چیست؟
اگر بخواهم درباره خودمان صحبت کنم، باید بگویم فعالیت های بنیاد نیشابور بسیار گسترده است اما شاید در میان دغدغه مندان #فرهنگ_باستان_ایران نیز کمتر کسی از این حجم فعالیتها مطلع باشد. نه تنها برخی قدر نمی دانند بلکه حتی بسیاری از مردم به دلیل دست تنگ ما از وجود چنین بنیادی بی خبرند.
@LoversofIRAN
● فرهنگ ایران "جان فدا" می خواهد
●جوانان ایران باید اوستا بخوانند👉
#بخش_دو
⬅️غرب، با تمدن های کهن چه کرد:
از سوی دیگر افرادی که محکوم به مرگ بودند را به عنوان ملوان و پاروزن برگزیدند تا اگر اتفاقی برای کشتی رخ داد، قاتلان باشند که به کام مرگ می روند. این عده که دست و پای شان در غل و زنجیر بود، فریاد می زدند و به کریستف کلمب می گفتند «ما ممکن است از لبه دریا پرت شویم و به همین دلیل دیگر جلو نمیرویم! » اما با دیدن تکه چوبی روی آب، فهمیدند، سرزمینی وجود دارد. ابتدا تصور کردند به #هندوستان رسیدهاند و هنوز هم در زبان انگلیسی به #سرخ_پوستان می گویند «Indian». #اروپا چه فجایعی در آن قاره رقم زد و چه میزان آثار فرهنگی را از بین برد، به حدی که میتوان با حمله #مغول در #ایران مقایسه اش کرد. همه چیز را از بین بردند. مردم منطقه فکر می کردند «سوشیانس» یا نجات دهندهشان از شرق می آید پس با لبخند، گل و مهر به سوی میهمانان رفتند اما با تفنگ، توپ و شمشیر روبرو شدند. کاری که اروپا انجام داده لکه ننگی بر پیشانی جهان #غرب است. البته تمام این ننگ ها را می پوشانند و خود را موجه جلوه می دهند ولی ما ۴ هزار سال پیش در کتاب های مان از جمله در بخش هایی از #اوستا داریم که زمین، کروی است و به دور خودش می چرخد.
🔹چرا در کتاب تان هیچ ارجاعی به منابع غربی نداده اید؟ یعنی هیچ کدام آنها قابل اعتنا نیستند؟
به هیچ وجه از منابع خارجی بهره نبردیم. موضوع مهمی که در این میان وجود دارد آن است که نیاکان ما در همان حدود زمانی از شرقی ترین جزایر #ژاپن که «واق واق» نام داشتند تا غربی ترین جزایر را در #اروپا و #آفریقا اندازه گرفتند که ۱۸۰درجه شد. «واک» به معنای «گفتن» است. زبان آنها به گونه ای بود که ایرانیان نمی توانستد به همان شکل اداکنند و به همین دلیل گفتند«واق واق». آنها حدفاصل نیمروز را مشخص کردند و تمام این اتفاقات نیاز به دانش ریاضی سطح بسیار بالا داشت که ایرانیان باستان موفق به انجام این کار شدند. زمانی ما در خواب بعد از حمله مغول بودیم، سپس دویست سال #ایلخانان روی کار آمدند و بعد #صفویه که هیچ کدام به فرهنگ ایران کاری نداشتند. #قاجاریه هم که اصلا #ضد_ایران بود. در این زمان ها #انگلیسی ها کتاب های ما را خواندند و ۱۸۰درجه این سو و ۱۸۰درجه آن سو را جمع کردند و از ۳۶۰ درجه ای صحبت کردند که حالا در کتاب ها می خوانیم. جالب است که بدانیم ایرانیان «نیمروز» را به زبان عربی «نصف النهار»مینوشتند و انگلیسیها این عبارت را «midday» ترجمه کردند و روی یکی از شهرهای خودشان قرار دادند. اکنون تمام جهان، محاسبات را بر اساس«midday» آنها انجام میدهد، در حالی که آنجا مرکزِ روزِ #جهانِ_باستان نیست. نیمروز همین نیمروز ماست که به درستی حساب شده اما انگلیسی ها کار را به نام خودشان تمام کردند. تا به امروز هم هیچ کس از #ایران برنخاسته تا بگوید این اندازه گیری از آنِ نیاکان ما بوده است و تمام جهان تصور می کند این کار را #انگلیسی ها انجام داده اند.
این یک خواب عمیق زیان بخش است که فرهنگ ایران را چند سده در خود فرو برد.
موارد از این دست بسیارند. به طور مثال #مولانا نیز به نام کشور دیگری مصادره شد. خواب طولانی ما سبب شده اتفاقاتی از این دست به کرات رخ دهند و حتی تاریخ تحریف شود.
🔹صحبت های شما بیش از آن که عبرت انگیز جلوه کند، دردناک است چرا که ظاهرا خواب بسیار طولانی شده و تمایلی برای حرکت نیز دیده نمی شود...
اتفاقا فکر می کنم توجه #ملت_ایران به #فرهنگ بیشتر شده است. اگر فرض کنیم هزار سال نیز در خواب بوده ایم، مدت زمان زیادی هم برای بیداری از خواب طولانی می طلبد چون این خواب، خماری دارد اما آثار بهبودش در نزد جوانان ایرانی دیده می شود و در نتیجه من به آینده امیدوارم. همه صحبت هایی که در این مصاحبه داشتم همگی از کتاب #اوستا هستند. فکر می کنم فرزندان ایران باید اوستا بخوانند و خودشان ببینند چه نکات دانشی شگفت انگیزی در این کتاب کهن ایران وجود دارد.
🔹گریزی به فلسفه بزنیم. نقل قولی می گوید «پیروز، تاریخ را می نویسد» و خواب طولانی که به آن اشاره شد مهر تاییدی بر این ادعا است. از سوی دیگر برخی معتقدند بازندگان در حال گذشته سازی هستند چرا که به آینده امید ندارند و بنابراین به گذشته دلخوشند. اگر خود را بازنده این بازه زمانی هزار ساله بدانیم، رفتاری که یک #زبان_شناس باید در دنیای امروز نشان دهد تا شک تاریخ سازی را از بین ببرد، چیست؟
اگر بخواهم درباره خودمان صحبت کنم، باید بگویم فعالیت های بنیاد نیشابور بسیار گسترده است اما شاید در میان دغدغه مندان #فرهنگ_باستان_ایران نیز کمتر کسی از این حجم فعالیتها مطلع باشد. نه تنها برخی قدر نمی دانند بلکه حتی بسیاری از مردم به دلیل دست تنگ ما از وجود چنین بنیادی بی خبرند.
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
👈پیمان آخال، جدایی شمال خاوری ایران در #آخال با بی کفایتی دولت وقت ایران (ناصرالدین شاه #قاجار) بخشی از سرزمین باستانی ایران در شمال خاوری و شهر باستانی #مرو به دست روس ها افتاد و امروز نیز کشور مستقل #ترکمنستان بر آن بناشده است. ⬅️ #پیمان_آخال (آخال-تکه)،…
👈چگونه مرو از ایران جدا شد
⬅️ مَرو از شهرهای باستانی ایرانیان بود که ویرانههایش امروزه در انتهای جنوبی بیابان #قره_قوم و به فاصلهٔ نود مایلی شمال شرقی #سرخس است و پیرامون آن از رود #مرغاب/ #مرورود سیراب میشود. شهر امروزی #ماری Mary که مرکز استان مرو #ترکمنستان است در ۳۰کیلومتری مرو باستان بنا شد(Merw در ترکمنی)
به ساکنان مرو در فارسی مَروَزی گفته میشود به معنی «زیَنده در مرو». مردم شرق #خراسان مرو را به نام مور «Mowr» و باشندگان آن را #موری (بر وزن دوری)گویند.
پیشینهٔ مرو، قبل از میلاد مسیح است. #داریوش_اول در سنگنبشته #بیستون مرو را "مَرگَوش" نامید اما جغرافیانویسان قدیم آن را "مَرْگیانا" نامیدند. #مرگیان یا #مرو از سرزمینهای #اشکانیان هم بود.
مرو در زمان #ساسانیان آباد بود چنانکه #یزدگرد_سوم آخرین پادشاه #ساسانی پس از شکست #جنگ_نهاوند (۲۱ ه./۶۴۲ م.) به ری، اصفهان، کرمان، بلخ و سپس مرو رفت و از شاه #چین و #خاقان_ترک کمک خواست اما چون از سوءنیت "ماهوی سوری" مرزبان مرو آگاه شد به آسیابانی خسرونام پناه برد و او یزدگرد را به طمع لباس فاخرش کشت (۳۱ ه.ق /۶۵۱ م.).
از آن پس سرزمینهای شرقی ایران یکی پس از دیگری و از جمله مرو به تصرف تازیان(اعراب) درآمد. اما سپس سلسلههای ایرانی یکی پس از دیگری این ناحیه را به دست گرفتند
مرو شایگان یکی از ۴ شهر #خراسان_بزرگ بود
۳ شهر دیگر؛ #نیشابور، #بلخ و #هرات در #افغانستان کنونی بود
مرو بخاطر نزدیکی به #خوارزم و #ماوراءالنهر( #فرارودان) از یکسو و پیوند با #سرخس و #نیشابور از دیگرسو از نظر نظامی و تجاری موقعیت ویژه داشت به همین روی هم دوره ساسانیان و هم زمان تسلط اعراب تا دوره مأمون پایتخت خراسان بود. #طاهریان مرکز خراسان را نیشابور کردند. #سامانیان پایتخت را به #بلخ و #بخارا بردند ولی #سلجوقیان مرو را مرکز امپراتوری کردند. در عهد #سلطان_سنجر مرو پایتخت خراسان بودو از معتبرترین شهرهای ایران. چنان آباد که زمینداران و دهقانانش در توانگری با امرا و ملوک اطراف دم همسری میزدند و مانند #جرجانیهٔ_خوارزم اهل فضل آنجا گرد میآمدند، در مدارس و کتابخانههایش به فراگیری دانش میپرداختند. این شهر در ۵۵۰ ه.ق ده کتابخانهٔ بزرگ عمومی داشت که یکی از آنها ۱۲۰۰۰جلد کتاب داشت. مردم مرو #ایرانی و زبانشان #فارسی بود.
#یاقوت که مقارن حمله #مغول در مرو بود مینویسد از مرو در ۶۱۶ق. بیرون رفتم در حالی که در حد اعلای نیکویی بود. این شهر در حمله مغول به کلی ویران شد. #سلطان_محمد #خوارزمشاه از آنجا گریخت، مجیر الملک حاکم سابق مرو شهر را دردست گرفت و مرو پنج روز مقاومت کرد اما سرانجام تسلیم تولی پسر #چنگیز شد. سران #خوارزمشاهی گردن زده شدند، ۷۰۰۰۰۰ تن همه مردم شهر کشته شدند. شهر را آتش زدند، قبرها را به طمع دفینه نبش کردند(۶۱۸ق).
پیداست پس از این ویرانی، مرو آن شکوه دیرین را بازنیافت خاصه با رونقی که #هرات در دوره #تیموریان و #صفویه داشت
#نبرد_مرو در ۸۸۹خ. (۹۱۶ قمری) میان #ازبکان به فرماندهی شیبک خان ازبک بنیانگذار سلسله شیبانیان/ازبکان با سپاه قزلباش ایران به فرماندهی شاه اسماعیل یکم بنیانگذار #صفویان رخ داد. در این جنگ سپاه ازبک شکست خورد، شیبک خان کشته شد، مرز ایران از شمال خاوری به رود #جیحون رسید و خراسان از دست ازبکان بیرون شد
در اوایل سده ۱۲هجری، ایرانیها قلمرو #خانات_خیوه و بخارا را به خاک خود پیوستند؛ اما #خانات_بخارا بار دیگر در نیمه دوم همین سده مستقل شدند و مرو را تصرف و همه جمعیتش را به بخارا بردند.
این ویرانی شهر و انتقال کامل جمعیت به بخارا در سالهای ۱۷۸۸_۱۷۸۹ م. توسط #شاه_مراد روی داد. پس از آن سالورهای آمودریا و دوستانشان از طایفه ساریک به منطقه آمدند و در واحه مرو، نشیمن گزیدند
دوره #صفویه #افشاریه و #قاجاریه گهگاه سرکشان مخصوصا ازبکان و خانهای خیوه به مرو تاخت وتاز میکردند چنانکه در ۱۲۷۶ق. محمدامینخان والی خوارزم به حدود مرو آمد و به تعرض پرداخت. فریدون میرزای فرمانفرما او را در سرخس شکست داد و سر او را به #تهران برای ناصرالدین شاه فرستاد.
چون تعرض #ترکمانان و حکام اطراف به مرو در زمان #قاجار، امری عادی شده بود، #ناصرالدین_شاه در ۱۲۷۶ق. #حشمت_الدوله را همراه #قوام_الدوله ً با ۴۰۰۰۰ سپاهی به مرو فرستاد اما این لشکر با بیاحتیاطی و اختلاف این دو از ترکمانان شکست خورد و بیشتر آنان کشته و اسیر شدند
این هنگام روسها به شمال دریاچه #آرال و شرق خزر رسیدند و با تصرف #ترکستان شرقی وغربی درههای #سیحون و #جیحون به قلمرو ایران دست بردند
از جمله #خیوه در۱۲۷۰
#تاشکند #سمرقند #بخارا در۱۲۸۱ و۱۲۸۵
در #گوگ_تپه "ترکمانان تکه" را ۱۲۹۸ق. از پادرآوردند
سرانجام درمحرم ۱۲۹۹ه.ق/۱۲۶۰خ. خط مرزی کنونی ایران در #پیمان_آخال با #روسیه کشیده شد و مرو از ایران جداشد
/گزیده و ویرایش متن ویکیپدیا/
@LoversofIRAN
⬅️ مَرو از شهرهای باستانی ایرانیان بود که ویرانههایش امروزه در انتهای جنوبی بیابان #قره_قوم و به فاصلهٔ نود مایلی شمال شرقی #سرخس است و پیرامون آن از رود #مرغاب/ #مرورود سیراب میشود. شهر امروزی #ماری Mary که مرکز استان مرو #ترکمنستان است در ۳۰کیلومتری مرو باستان بنا شد(Merw در ترکمنی)
به ساکنان مرو در فارسی مَروَزی گفته میشود به معنی «زیَنده در مرو». مردم شرق #خراسان مرو را به نام مور «Mowr» و باشندگان آن را #موری (بر وزن دوری)گویند.
پیشینهٔ مرو، قبل از میلاد مسیح است. #داریوش_اول در سنگنبشته #بیستون مرو را "مَرگَوش" نامید اما جغرافیانویسان قدیم آن را "مَرْگیانا" نامیدند. #مرگیان یا #مرو از سرزمینهای #اشکانیان هم بود.
مرو در زمان #ساسانیان آباد بود چنانکه #یزدگرد_سوم آخرین پادشاه #ساسانی پس از شکست #جنگ_نهاوند (۲۱ ه./۶۴۲ م.) به ری، اصفهان، کرمان، بلخ و سپس مرو رفت و از شاه #چین و #خاقان_ترک کمک خواست اما چون از سوءنیت "ماهوی سوری" مرزبان مرو آگاه شد به آسیابانی خسرونام پناه برد و او یزدگرد را به طمع لباس فاخرش کشت (۳۱ ه.ق /۶۵۱ م.).
از آن پس سرزمینهای شرقی ایران یکی پس از دیگری و از جمله مرو به تصرف تازیان(اعراب) درآمد. اما سپس سلسلههای ایرانی یکی پس از دیگری این ناحیه را به دست گرفتند
مرو شایگان یکی از ۴ شهر #خراسان_بزرگ بود
۳ شهر دیگر؛ #نیشابور، #بلخ و #هرات در #افغانستان کنونی بود
مرو بخاطر نزدیکی به #خوارزم و #ماوراءالنهر( #فرارودان) از یکسو و پیوند با #سرخس و #نیشابور از دیگرسو از نظر نظامی و تجاری موقعیت ویژه داشت به همین روی هم دوره ساسانیان و هم زمان تسلط اعراب تا دوره مأمون پایتخت خراسان بود. #طاهریان مرکز خراسان را نیشابور کردند. #سامانیان پایتخت را به #بلخ و #بخارا بردند ولی #سلجوقیان مرو را مرکز امپراتوری کردند. در عهد #سلطان_سنجر مرو پایتخت خراسان بودو از معتبرترین شهرهای ایران. چنان آباد که زمینداران و دهقانانش در توانگری با امرا و ملوک اطراف دم همسری میزدند و مانند #جرجانیهٔ_خوارزم اهل فضل آنجا گرد میآمدند، در مدارس و کتابخانههایش به فراگیری دانش میپرداختند. این شهر در ۵۵۰ ه.ق ده کتابخانهٔ بزرگ عمومی داشت که یکی از آنها ۱۲۰۰۰جلد کتاب داشت. مردم مرو #ایرانی و زبانشان #فارسی بود.
#یاقوت که مقارن حمله #مغول در مرو بود مینویسد از مرو در ۶۱۶ق. بیرون رفتم در حالی که در حد اعلای نیکویی بود. این شهر در حمله مغول به کلی ویران شد. #سلطان_محمد #خوارزمشاه از آنجا گریخت، مجیر الملک حاکم سابق مرو شهر را دردست گرفت و مرو پنج روز مقاومت کرد اما سرانجام تسلیم تولی پسر #چنگیز شد. سران #خوارزمشاهی گردن زده شدند، ۷۰۰۰۰۰ تن همه مردم شهر کشته شدند. شهر را آتش زدند، قبرها را به طمع دفینه نبش کردند(۶۱۸ق).
پیداست پس از این ویرانی، مرو آن شکوه دیرین را بازنیافت خاصه با رونقی که #هرات در دوره #تیموریان و #صفویه داشت
#نبرد_مرو در ۸۸۹خ. (۹۱۶ قمری) میان #ازبکان به فرماندهی شیبک خان ازبک بنیانگذار سلسله شیبانیان/ازبکان با سپاه قزلباش ایران به فرماندهی شاه اسماعیل یکم بنیانگذار #صفویان رخ داد. در این جنگ سپاه ازبک شکست خورد، شیبک خان کشته شد، مرز ایران از شمال خاوری به رود #جیحون رسید و خراسان از دست ازبکان بیرون شد
در اوایل سده ۱۲هجری، ایرانیها قلمرو #خانات_خیوه و بخارا را به خاک خود پیوستند؛ اما #خانات_بخارا بار دیگر در نیمه دوم همین سده مستقل شدند و مرو را تصرف و همه جمعیتش را به بخارا بردند.
این ویرانی شهر و انتقال کامل جمعیت به بخارا در سالهای ۱۷۸۸_۱۷۸۹ م. توسط #شاه_مراد روی داد. پس از آن سالورهای آمودریا و دوستانشان از طایفه ساریک به منطقه آمدند و در واحه مرو، نشیمن گزیدند
دوره #صفویه #افشاریه و #قاجاریه گهگاه سرکشان مخصوصا ازبکان و خانهای خیوه به مرو تاخت وتاز میکردند چنانکه در ۱۲۷۶ق. محمدامینخان والی خوارزم به حدود مرو آمد و به تعرض پرداخت. فریدون میرزای فرمانفرما او را در سرخس شکست داد و سر او را به #تهران برای ناصرالدین شاه فرستاد.
چون تعرض #ترکمانان و حکام اطراف به مرو در زمان #قاجار، امری عادی شده بود، #ناصرالدین_شاه در ۱۲۷۶ق. #حشمت_الدوله را همراه #قوام_الدوله ً با ۴۰۰۰۰ سپاهی به مرو فرستاد اما این لشکر با بیاحتیاطی و اختلاف این دو از ترکمانان شکست خورد و بیشتر آنان کشته و اسیر شدند
این هنگام روسها به شمال دریاچه #آرال و شرق خزر رسیدند و با تصرف #ترکستان شرقی وغربی درههای #سیحون و #جیحون به قلمرو ایران دست بردند
از جمله #خیوه در۱۲۷۰
#تاشکند #سمرقند #بخارا در۱۲۸۱ و۱۲۸۵
در #گوگ_تپه "ترکمانان تکه" را ۱۲۹۸ق. از پادرآوردند
سرانجام درمحرم ۱۲۹۹ه.ق/۱۲۶۰خ. خط مرزی کنونی ایران در #پیمان_آخال با #روسیه کشیده شد و مرو از ایران جداشد
/گزیده و ویرایش متن ویکیپدیا/
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
۳ تندیس از شاهنشاه سخن پارسی #فردوسی بزرگ، از راست به چپ: توس، تهران، رم ایتالیا کار استاد زنده یاد #ابوالحسن_صدیقی صدیقی، نقاش و مجسمه ساز زبردست و جهانی، از شاگردان #کمال_الملک بود. @LoversofIRAN
👈بیست آذر، سالگرد درگذشت استاد تکرار ناشدنی هنر تندیس ایرانی، ابوالحسن صدیقی
✍ دکتر #افشین_جعفرزاده
#ابوالحسن_صدیقی نقاش و پیکرتراش برجستهٔ ایرانی و از هنروران صاحب سبک در استانداردهای جهانی و یکی از بزرگترین شاگردان #کمال_الملک است. گوستینوس آمبروزی مجسمهساز ایتالیایی در دیدار از مجسمهٔ #فردوسی در ویلا بورگز #رم ایتالیا (ساخته ابوالحسن صدیقی) در دفتر یادبود مینویسد:
«دنیا بداند، من خالق مجسمهٔ فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. میکل آنژ بار دیگر در خاور زمین متولد شدهاست.»
شاید چشمهایمان بیشتر با آثار ابوالحسن صدیقی آشنا باشد تا گوشهایمان با نامش! اما او یکی از مجسمهسازان مهم ایران به شمار میرود که آثار زیادی به یادگار گذاشته است. استاد صدیقی در راه طراحی چهره مشاهیر ایرانی تلاشهایی زیادی انجام داد تا تندیسها و نگاره هایش، بیشترین نزدیکی را با شخص مورد نظر داشته باشد. تندیس های کم مانند صدیقی پس از سالیان زیادی که از آفرینش شان میگذرد، همچنان استوار در گوشه و کنارهایی از ایران و جهان ایستادهاند و مردم سرزمینشان را مینگرند، گویی با صدیقی است که ذهن و جان ما، مشاهیر ایران زمین را می شناسد.
می توان گفت استاد صدیقی همان نوزایی و دیدگاهی را در پیکر تراشی مدرن ایران پایه گذاشت که استادش کمال الملک، در نقاشی ایران مطرح کرد. پیش از کمال الملک ، #نقاشی_ایران در نیمه ی عهد #صفویه گرایش تکنیکی ضعیفی به وسیله ی محمد زمان و برخی دیگر به نقاشی اروپایی پیدا کرد و در این چارچوب به کندی ادامه حیات می داد. اما به دلیل عدم ارتباطات کافی، نقاشی دوران #زندیه و بعد #قاجاریه دوباره چهره ای بومی پیدا کرد و در پی تجارب داخلی بر آمد.
با بنیاد مدرسه هنری #صنایع_مستظرفه استاد #صدیقی در کنار کمال الملک بود. پس از تبعید کمال الملک جهت تکمیل هنر به #اروپا رفت و سپس به ایران بازگشت. اندوخته او در سفر اروپا آشنایی دقیق با هندسه پیکر تراشی بود. بعدها تدریس را در دانشکده هنر ادامه داد. اما این روند به دلیل میل صدیقی به آفرینش های هنری چندان دوام نیافت.
استاد ۲۰ آذر ۱۳۷۴ در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت.
تندیس #فردوسی در میدان فردوسی تهران، تندیس #خیام در پارک لاله تهران، تندیس #نادرشاه_افشار در آرامگاه نادرشاه در مشهد، تندیس #سعدی در میدان گلستان شیراز و تندیس و طرح چهره #بوعلی_سینا، تندیس #یعقوب_لیس در زابل سیستان، نقش برجسته روی آرامگاه کمال الملک در نیشابور، مجسمه برنزی #امیر_کبیر در پارک ملت تهران، تندیس بانوی عدالت در دیوار کاخ دادگستری تهران، تندیس #امام_قلی_خان در قشم از کارهای برجستهٔ او هستند.
از @Ir_Azariha
@LoversofIRAN
✍ دکتر #افشین_جعفرزاده
#ابوالحسن_صدیقی نقاش و پیکرتراش برجستهٔ ایرانی و از هنروران صاحب سبک در استانداردهای جهانی و یکی از بزرگترین شاگردان #کمال_الملک است. گوستینوس آمبروزی مجسمهساز ایتالیایی در دیدار از مجسمهٔ #فردوسی در ویلا بورگز #رم ایتالیا (ساخته ابوالحسن صدیقی) در دفتر یادبود مینویسد:
«دنیا بداند، من خالق مجسمهٔ فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. میکل آنژ بار دیگر در خاور زمین متولد شدهاست.»
شاید چشمهایمان بیشتر با آثار ابوالحسن صدیقی آشنا باشد تا گوشهایمان با نامش! اما او یکی از مجسمهسازان مهم ایران به شمار میرود که آثار زیادی به یادگار گذاشته است. استاد صدیقی در راه طراحی چهره مشاهیر ایرانی تلاشهایی زیادی انجام داد تا تندیسها و نگاره هایش، بیشترین نزدیکی را با شخص مورد نظر داشته باشد. تندیس های کم مانند صدیقی پس از سالیان زیادی که از آفرینش شان میگذرد، همچنان استوار در گوشه و کنارهایی از ایران و جهان ایستادهاند و مردم سرزمینشان را مینگرند، گویی با صدیقی است که ذهن و جان ما، مشاهیر ایران زمین را می شناسد.
می توان گفت استاد صدیقی همان نوزایی و دیدگاهی را در پیکر تراشی مدرن ایران پایه گذاشت که استادش کمال الملک، در نقاشی ایران مطرح کرد. پیش از کمال الملک ، #نقاشی_ایران در نیمه ی عهد #صفویه گرایش تکنیکی ضعیفی به وسیله ی محمد زمان و برخی دیگر به نقاشی اروپایی پیدا کرد و در این چارچوب به کندی ادامه حیات می داد. اما به دلیل عدم ارتباطات کافی، نقاشی دوران #زندیه و بعد #قاجاریه دوباره چهره ای بومی پیدا کرد و در پی تجارب داخلی بر آمد.
با بنیاد مدرسه هنری #صنایع_مستظرفه استاد #صدیقی در کنار کمال الملک بود. پس از تبعید کمال الملک جهت تکمیل هنر به #اروپا رفت و سپس به ایران بازگشت. اندوخته او در سفر اروپا آشنایی دقیق با هندسه پیکر تراشی بود. بعدها تدریس را در دانشکده هنر ادامه داد. اما این روند به دلیل میل صدیقی به آفرینش های هنری چندان دوام نیافت.
استاد ۲۰ آذر ۱۳۷۴ در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت.
تندیس #فردوسی در میدان فردوسی تهران، تندیس #خیام در پارک لاله تهران، تندیس #نادرشاه_افشار در آرامگاه نادرشاه در مشهد، تندیس #سعدی در میدان گلستان شیراز و تندیس و طرح چهره #بوعلی_سینا، تندیس #یعقوب_لیس در زابل سیستان، نقش برجسته روی آرامگاه کمال الملک در نیشابور، مجسمه برنزی #امیر_کبیر در پارک ملت تهران، تندیس بانوی عدالت در دیوار کاخ دادگستری تهران، تندیس #امام_قلی_خان در قشم از کارهای برجستهٔ او هستند.
از @Ir_Azariha
@LoversofIRAN
👈قاجاریه و دده قورقود؛ پاسخ به ادعایی تازه که مورد تبلیغ #پانترک ها قرار گرفته است
چند روز اخیر در فضای مجازی مطلبی درباره کشف نسخه #قاجاری از #دده_قورقود منتشر شده است. بدیهی است که کشف هر اثر فرهنگی و هنری مربوط به عصر #قاجاریه برای پژوهشگران تاریخ و فرهنگ عصر #قاجار دلگرم کننده و مسرت بخش است ، اما در این میان باید مراقب بود که از دامن زدن به اخبار جعلی و زرد نیز پرهیز کرد.
درباره این خبر چند نکته لازم به ذکر است :
۱. بر فرض صحت کامل اظهارات شخصیت محترمی که به عنوان کاشف این نسخه مطرح شده است ، باز قابلیت انتساب این نسخه به کتابخانه های سلطنتی قاجاریه و شخص آقا محمدخان به شدت قابل تردید است این که شخصی در کتابفروشی ادعا کرده از خاندان قاجار است یا مدعی شده این نسخه در کتابخانه #آقامحمد_خان قاجار بوده ، از نظر علمی ومنطقی مطلقا ارزشی ندارد ، چرا که در وهله اول ممکن است آن فرد فروشنده کتاب ادعای کذبی را مطرح کرده باشد و بر فرض که صادق هم بوده باشد ممکن است اطلاعاتی که داشته نادرست بوده باشد. آن چه که مسلم است این که کتاب های متعلق به کتابخانه سلطنتی شاهان قاجار به فرزندان و اولاد آنان به ارث نرسیده بلکه جزیی از کتابخانه سلطنتی بوده و عمدتا در این کتابخانه یا کتابخانه مجلس و سایر مراکز عمومی نگهداری می شود . اگر تعدادی کتاب هم به هر شکلی از کتابخانه خارج شده باشد در اختیار مجموعه داران بزرگ است و نه هر شخصی که بخواهد کتاب را در کتابفروشی های میدان انقلاب بفروش برساند .
۲. عدم انتساب کتاب به کتابخانه سلطنتی قاجاریه به معنای رد وجود این نسخه نیست بله ممکن است این نسخه وجود داشته باشد و اتفاقا متعلق به دوره قاجار نیز باشد اما دلیل معتبری برای انتساب آن به کتابخانه شاهان قاجار ارایه نشده است .
۳. برخی شاهان قاجار به هویت قبیله ای خود که ریشه های ترکی و مغولی داشته علاقه داشتند و به همین دلیل برخی از شاهزادگان قاجاریه مانند فرزندان حسنعلی میرزا شجاع السلطنه نیز نام های مغولی هم چون: هلاکو و اباقان داشتند، اما آن چه برای شاهان قاجار به عنوان پادشاهان #ایران اصل بود #هویت_ایرانی شان بوده است که در ذیل ابراز تعلقات #شیعی و #باستانی و اسطوره ای ظهور می یافته است و البته با هویت ترکی آنان نیز تعارضی نداشته است. درست است که نام چهار شاهزاده قاجار، نام #مغولی بوده ولی تعداد بسیار بیشتری نام امامان معصومین علیهم السلام و شخصیت های نمادین #شیعه و نیز شاهان و بزرگان #ایران_باستان و #شاهنامه بوده است .
۴. جدای از تعلق یا عدم تعلق نسخه ای از دده قورقود به کتابخانه های شاهان قاجار، مسلم است که دده قورقود و داستان های آن جایی در میان پادشاهان قاجار باز نکرده است چنانچه در کتاب ها و دست نوشته های متعدد پادشاهان و شاهزادگان ونخبگان عصر قاجار اعم از #ترک زبان و غیر ترک زبان ، هیچ اشاره ای به دده قور قود وجود ندارد .
۵. آثار فرهنگی مورد علاقه شاهان قاجار ، #شاهنامه #فردوسی، دیوان #حافظ، خمسه #نظامی، #گلستان و #بوستان #سعدی بوده است .چنانچه فرهاد میرزا معتمد الدوله ، با آه و افسوس از زیارت آرامگاه حضرت نظامی یاد می کند.
بسیاری از شاهزادگان قاجار نیز چنین نام هایی داشتند :
#اردشیر میرزا ، #انوشیروان میرزا ، #ایرج میرزا، #کیومرث میرزا ، #بهمن میرزا ، #بهرام میرزا ، #پرویز میرزا ، #جهانگیر میرزا ، #داراب میرزا، #رستم میرزا، #ساسان میرزا ، #سیامک میرزا ، #سیاوش میرزا ، #شاپور میرزا ، #شاهرخ میرزا ، #طهماسب میرزا ، #کیکاووس میرزا ، #کیخسرو میرزا ، #کیقباد میرزا و #خسرو میرزا و #فرهاد میرزا بودند.
همگی این اسامی از شاهنامه اخذ شده بودند که نشان دهنده عجین بودن کامل قاجاریه با فرهنگ شاهنامه است .
۶. قاجارها نیز مانند بسیاری از ایلات #ترک_زبان هم چون: افشارها و بیات ها و قشقایی ها و .... به هویت قبیله ای وعشیره ای شان علاقه مند بودند ولی آن را در تضاد و تعارض با هویت ایرانی تعریف نکردند و علایق فرهنگی و هنری شان و از جمله عشق عمیق آنان به حلقه وصل فرهنگ ایرانی یعنی شاهنامه فردوسی در دل تاریخ ثبت شده و مظاهر آن متعدد است کتاب دده قور قود هم به عنوان یک اثر فرهنگی ترکی ، می توانسته مورد علاقه قاجارها قرار بگیرد ولی در مجموع رد پایی از آن در فرهنگ و هنر عصر قاجار به جای نمانده است.
/ازممالک محروسه ایران که محمل نوشته های حاصل از پژوهش در تاریخ قاجاریه است @qajariranhistory
@LoversofIRAN
چند روز اخیر در فضای مجازی مطلبی درباره کشف نسخه #قاجاری از #دده_قورقود منتشر شده است. بدیهی است که کشف هر اثر فرهنگی و هنری مربوط به عصر #قاجاریه برای پژوهشگران تاریخ و فرهنگ عصر #قاجار دلگرم کننده و مسرت بخش است ، اما در این میان باید مراقب بود که از دامن زدن به اخبار جعلی و زرد نیز پرهیز کرد.
درباره این خبر چند نکته لازم به ذکر است :
۱. بر فرض صحت کامل اظهارات شخصیت محترمی که به عنوان کاشف این نسخه مطرح شده است ، باز قابلیت انتساب این نسخه به کتابخانه های سلطنتی قاجاریه و شخص آقا محمدخان به شدت قابل تردید است این که شخصی در کتابفروشی ادعا کرده از خاندان قاجار است یا مدعی شده این نسخه در کتابخانه #آقامحمد_خان قاجار بوده ، از نظر علمی ومنطقی مطلقا ارزشی ندارد ، چرا که در وهله اول ممکن است آن فرد فروشنده کتاب ادعای کذبی را مطرح کرده باشد و بر فرض که صادق هم بوده باشد ممکن است اطلاعاتی که داشته نادرست بوده باشد. آن چه که مسلم است این که کتاب های متعلق به کتابخانه سلطنتی شاهان قاجار به فرزندان و اولاد آنان به ارث نرسیده بلکه جزیی از کتابخانه سلطنتی بوده و عمدتا در این کتابخانه یا کتابخانه مجلس و سایر مراکز عمومی نگهداری می شود . اگر تعدادی کتاب هم به هر شکلی از کتابخانه خارج شده باشد در اختیار مجموعه داران بزرگ است و نه هر شخصی که بخواهد کتاب را در کتابفروشی های میدان انقلاب بفروش برساند .
۲. عدم انتساب کتاب به کتابخانه سلطنتی قاجاریه به معنای رد وجود این نسخه نیست بله ممکن است این نسخه وجود داشته باشد و اتفاقا متعلق به دوره قاجار نیز باشد اما دلیل معتبری برای انتساب آن به کتابخانه شاهان قاجار ارایه نشده است .
۳. برخی شاهان قاجار به هویت قبیله ای خود که ریشه های ترکی و مغولی داشته علاقه داشتند و به همین دلیل برخی از شاهزادگان قاجاریه مانند فرزندان حسنعلی میرزا شجاع السلطنه نیز نام های مغولی هم چون: هلاکو و اباقان داشتند، اما آن چه برای شاهان قاجار به عنوان پادشاهان #ایران اصل بود #هویت_ایرانی شان بوده است که در ذیل ابراز تعلقات #شیعی و #باستانی و اسطوره ای ظهور می یافته است و البته با هویت ترکی آنان نیز تعارضی نداشته است. درست است که نام چهار شاهزاده قاجار، نام #مغولی بوده ولی تعداد بسیار بیشتری نام امامان معصومین علیهم السلام و شخصیت های نمادین #شیعه و نیز شاهان و بزرگان #ایران_باستان و #شاهنامه بوده است .
۴. جدای از تعلق یا عدم تعلق نسخه ای از دده قورقود به کتابخانه های شاهان قاجار، مسلم است که دده قورقود و داستان های آن جایی در میان پادشاهان قاجار باز نکرده است چنانچه در کتاب ها و دست نوشته های متعدد پادشاهان و شاهزادگان ونخبگان عصر قاجار اعم از #ترک زبان و غیر ترک زبان ، هیچ اشاره ای به دده قور قود وجود ندارد .
۵. آثار فرهنگی مورد علاقه شاهان قاجار ، #شاهنامه #فردوسی، دیوان #حافظ، خمسه #نظامی، #گلستان و #بوستان #سعدی بوده است .چنانچه فرهاد میرزا معتمد الدوله ، با آه و افسوس از زیارت آرامگاه حضرت نظامی یاد می کند.
بسیاری از شاهزادگان قاجار نیز چنین نام هایی داشتند :
#اردشیر میرزا ، #انوشیروان میرزا ، #ایرج میرزا، #کیومرث میرزا ، #بهمن میرزا ، #بهرام میرزا ، #پرویز میرزا ، #جهانگیر میرزا ، #داراب میرزا، #رستم میرزا، #ساسان میرزا ، #سیامک میرزا ، #سیاوش میرزا ، #شاپور میرزا ، #شاهرخ میرزا ، #طهماسب میرزا ، #کیکاووس میرزا ، #کیخسرو میرزا ، #کیقباد میرزا و #خسرو میرزا و #فرهاد میرزا بودند.
همگی این اسامی از شاهنامه اخذ شده بودند که نشان دهنده عجین بودن کامل قاجاریه با فرهنگ شاهنامه است .
۶. قاجارها نیز مانند بسیاری از ایلات #ترک_زبان هم چون: افشارها و بیات ها و قشقایی ها و .... به هویت قبیله ای وعشیره ای شان علاقه مند بودند ولی آن را در تضاد و تعارض با هویت ایرانی تعریف نکردند و علایق فرهنگی و هنری شان و از جمله عشق عمیق آنان به حلقه وصل فرهنگ ایرانی یعنی شاهنامه فردوسی در دل تاریخ ثبت شده و مظاهر آن متعدد است کتاب دده قور قود هم به عنوان یک اثر فرهنگی ترکی ، می توانسته مورد علاقه قاجارها قرار بگیرد ولی در مجموع رد پایی از آن در فرهنگ و هنر عصر قاجار به جای نمانده است.
/ازممالک محروسه ایران که محمل نوشته های حاصل از پژوهش در تاریخ قاجاریه است @qajariranhistory
@LoversofIRAN