عاشقان ایران
👈درس #میهن_پرستی از اردشیر زاهدی ●هم برای برخی اپوزیسیون که با تهدید وحمله #ترامپ و #پمپئو به حکومت ایران(که معنی واقعی اش، تهدید هستی ایران است، نه تنها تهدیدحکومت ایران)کف می زنند ●و هم برای حکومت ایران که رفتار جوانمردانه با مخالفانش(به ویژه مخالفانی که…
👈بازتاب مخالفت #اردشیر_زاهدی با سیاست تغییر رژیم ایران
@LoversofIRAN
🔹 #زاهدی در گفتوگو با «بیبیسی» درباره یادداشت خود، سیاست #آمریکا برای تغییر رژیم در ایران را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «شما چه کاره هستید؟» زاهدی میگوید: «هنوز آمریکاییها پولهایی که حق #ایران است را ندادهاند. اینها به ایران میخواهند ظلم کنند، قحطی بیاورند. مردم ایران زجر بکشند که شاید به قول خودشان انقلابی شود. اگر با پول آنها این بشود هم، ایران دیگر آن ایران نیست. اینها میخواهند ایران را تکه تکه کنند.»
🔹او در گفتوگو با «رادیو فردا» هم گفت که کسی حق ندارد بگوید در کشور من تغییر رژیم میکند: «نمیخواهم #عراق درست شود. بگویند این باید برود. بروند این مملکت را به کثافت بکشانند. این حرکات در قرن بیستویکم قابل قبول نیست.»
🔹 #عبدالله_شهبازی، مورخ و پژوهشگر نیز در کانال تلگرامی خود نوشت: نامه اردشیر زاهدی باید تحسین شود. اردشیر زاهدی همیشه اینطور بوده است. پدرش هم به طور نسبی مستقل بود از #محمدرضا_شاه و به همین دلیل پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (برکناری #مصدق) #شاه و دوستانش در ایران و بریتانیا با زحمت زیاد از شر سپهبد زاهدی خلاص شدند. تمام دوره زاهدی نزاع بود میان دو باند قدرتمند که در نهایت به سقوط دولت زاهدی انجامید. اردشیر زاهدی... شخصیت مستقل خود را داشت. با محافل سطح بالای غرب خیلی نزدیک بود و به هیچ کدامشان رحم نکرد. از جمله، به این دلیل «نوکر» نبود. استقلال خودش را داشت حتی از شاه. داماد شاه بود ولی دختر شاه را طلاق داد.
🔹 #مهرداد_خدیر هم در یادداشتی در «عصر ایران» با عنوان «درس انصاف اردشیر زاهدی برای برخی مدعیان داخلی!» نوشت: به لحاظ شخصی میتوان گفت اردشیر زاهدی با این یادداشت چهره متفاوتی خود از ترسیم کرده است و فردا که از این دِیر کهن درگذرد از او به یادگار میماند.
/گزیده شده از تاریخ ایرانی/
@LoversofIRAN
🔹 اگرچه در برخی سایت ها و شبکه های خارج از ایران هم که کارکرد و خطراتشان برای ایران، بر آگاهان کاملا روشن است، اتحادی شوم در زیر سوال بردن نیت اردشیر زاهدی در آن نوشته و نگرانی او از آینده ایران و ایراندوستی اش، در جریان است. مثلا سایت جهانی #کلمه (که اهدافش برای آگاهان شناخته شده است) در همین باره از دو چهره ای که پیگیر پروژه #ترامپ برای ایران هستند چنین نقل قول کرده است:
#حسن_داعی_الاسلام (حسن داعی) در توییتر نوشت: اردشیر زاهدی سفیر شاه در آمریکا که سفارتخانه را ارث پدری اش تلقی میکرد در نیویورک تایمز به آمریکا حمله کرده و از سیاست های رژیم(ایران) در منطقه دفاع جانانه کرده است. دوستانی که درمورد انقلاب، یقه روشنفکران را میگیرند، نگاهی به امثال زاهدی و انصاری و … بکنند بد نیست.
از دیگر سو ، #سعید_قاسمی_نژاد، مدیر مرکز ایرانی مطالعات لیبرالیسم هم نسبت به دفاع “اردشیر زاهدی” از رژیم ایران واکنش تندی نشان داده و در توییتر نوشته است: موجودات بیکفایت و تباهی از جنس اردشیر زاهدی بودند که موجبات سقوط حکومت پیشین را فراهم کردند. برخی از آنها امروز در آستانه مرگ هم با تمام توان می کوشند موجبات دوام (رژیم کنونی) را فراهم آورند. زهی خیال باطل چرا که دیگه تمومه ماجرا !
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
🔹 #زاهدی در گفتوگو با «بیبیسی» درباره یادداشت خود، سیاست #آمریکا برای تغییر رژیم در ایران را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «شما چه کاره هستید؟» زاهدی میگوید: «هنوز آمریکاییها پولهایی که حق #ایران است را ندادهاند. اینها به ایران میخواهند ظلم کنند، قحطی بیاورند. مردم ایران زجر بکشند که شاید به قول خودشان انقلابی شود. اگر با پول آنها این بشود هم، ایران دیگر آن ایران نیست. اینها میخواهند ایران را تکه تکه کنند.»
🔹او در گفتوگو با «رادیو فردا» هم گفت که کسی حق ندارد بگوید در کشور من تغییر رژیم میکند: «نمیخواهم #عراق درست شود. بگویند این باید برود. بروند این مملکت را به کثافت بکشانند. این حرکات در قرن بیستویکم قابل قبول نیست.»
🔹 #عبدالله_شهبازی، مورخ و پژوهشگر نیز در کانال تلگرامی خود نوشت: نامه اردشیر زاهدی باید تحسین شود. اردشیر زاهدی همیشه اینطور بوده است. پدرش هم به طور نسبی مستقل بود از #محمدرضا_شاه و به همین دلیل پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (برکناری #مصدق) #شاه و دوستانش در ایران و بریتانیا با زحمت زیاد از شر سپهبد زاهدی خلاص شدند. تمام دوره زاهدی نزاع بود میان دو باند قدرتمند که در نهایت به سقوط دولت زاهدی انجامید. اردشیر زاهدی... شخصیت مستقل خود را داشت. با محافل سطح بالای غرب خیلی نزدیک بود و به هیچ کدامشان رحم نکرد. از جمله، به این دلیل «نوکر» نبود. استقلال خودش را داشت حتی از شاه. داماد شاه بود ولی دختر شاه را طلاق داد.
🔹 #مهرداد_خدیر هم در یادداشتی در «عصر ایران» با عنوان «درس انصاف اردشیر زاهدی برای برخی مدعیان داخلی!» نوشت: به لحاظ شخصی میتوان گفت اردشیر زاهدی با این یادداشت چهره متفاوتی خود از ترسیم کرده است و فردا که از این دِیر کهن درگذرد از او به یادگار میماند.
/گزیده شده از تاریخ ایرانی/
@LoversofIRAN
🔹 اگرچه در برخی سایت ها و شبکه های خارج از ایران هم که کارکرد و خطراتشان برای ایران، بر آگاهان کاملا روشن است، اتحادی شوم در زیر سوال بردن نیت اردشیر زاهدی در آن نوشته و نگرانی او از آینده ایران و ایراندوستی اش، در جریان است. مثلا سایت جهانی #کلمه (که اهدافش برای آگاهان شناخته شده است) در همین باره از دو چهره ای که پیگیر پروژه #ترامپ برای ایران هستند چنین نقل قول کرده است:
#حسن_داعی_الاسلام (حسن داعی) در توییتر نوشت: اردشیر زاهدی سفیر شاه در آمریکا که سفارتخانه را ارث پدری اش تلقی میکرد در نیویورک تایمز به آمریکا حمله کرده و از سیاست های رژیم(ایران) در منطقه دفاع جانانه کرده است. دوستانی که درمورد انقلاب، یقه روشنفکران را میگیرند، نگاهی به امثال زاهدی و انصاری و … بکنند بد نیست.
از دیگر سو ، #سعید_قاسمی_نژاد، مدیر مرکز ایرانی مطالعات لیبرالیسم هم نسبت به دفاع “اردشیر زاهدی” از رژیم ایران واکنش تندی نشان داده و در توییتر نوشته است: موجودات بیکفایت و تباهی از جنس اردشیر زاهدی بودند که موجبات سقوط حکومت پیشین را فراهم کردند. برخی از آنها امروز در آستانه مرگ هم با تمام توان می کوشند موجبات دوام (رژیم کنونی) را فراهم آورند. زهی خیال باطل چرا که دیگه تمومه ماجرا !
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
👈واکاوی موضوع سهم ایران از دریای کاسپین "بخش یک" ✍ #علیرضا_افشاری/شورای مرکزی #حزب_مهستان_ایران ⬅️ امکان ارجاع به قراردادهای ۱۹۲۱و۱۹۴۰ با وجود آنکه حدود ۱۲ سال پیش جزو گروه کوچکی بودم که در تلاشی مدنی، و با پشتکار، هزاران برگهی اطلاعرسانی دربارهی…
👈واکاوی موضوع سهم ایران از دریای کاسپین
"بخش دوم"
✍ #علیرضا_افشاری/شورای مرکزی حزب مهستان ایران
⬅️ اما و اگرهای دو قرارداد معتبر
در بخش نخست این یادداشت با اشاره به متن قرارداد، دربارهی معتبر بودن سهم پنجاه درصدی ایران در دریای مازندران سخن گفته شد و از چند نقد بر این دیدگاه یاد شد. اینک سخن شماری دیگر از منتقدان به دیدگاه سهم پنجاه درصدی را، با توضیحاتی بیشتر، میکاوم.
[بخشهایی از این نوشتار در روزنامهی قانون به چاپ نرسید. متن کامل دو یادداشت را به زودی در کانال قرار خواهم داد]
▪️ این که عبدالله شهبازی در نگاهی کاملاً چپگرایانه وسط دعوا نرخ تعیین کرده و مشکلات را به خاطر عملکرد رضاشاه میداند که «سهم ایران از دریای خزر را با حکومت جدید شوروی تعیین نکرد» سخنانی شگفتانگیز است؛ چرا که نشاندهندهی این است که این پژوهشگر، که قلمش در موضوعات تاریخی دوران پهلوی از چهارچوب نگاه پژوهشی خارج میشود، یا قرارداد 1921 را نخوانده است که سهم مساوی ایران در آن به روشنی مشخص شده و نیازی به پیگیری سهمی کمتر (30 درصد پیشنهادی ایشان!) نیست یا از ویژگیها و خوی استالین آگاهی ندارد که دیگر نه تنها امکان گرفتن امتیاز بیشتر از او وجود نداشت بلکه اگر رضاشاه اشتباه میکرد و همچون ماجرای قرارداد نفتی رویتر ــ که سبب طولانیتر شدنِ سلطهی انگلستان بر نفت ایران شد ــ وارد بحث دریای مازندران میشد به سلطهگری شوروی رسمیت میداد، کاری که در مورد رودهای یادشده میبینیم.
▪️ کسانی هم کوشیدند با توجه به بدنامی تاریخی بیبیسی فرافکنی کرده و با اتصال سخنان رجب صفروف به این رسانه و جنجالآفرینی بر سر آن، که گفته بود «ما تعجب کردیم که ایران خودش از ابتدا روی سهم پنجاه درصد پافشاری نکرد»، صورت مسأله را پاک کنند. واقعیت آن است که صفروف، جدا از آنکه چه عنوان داشته یا دارد، در این مورد سخن عجیبی نگفته بود همچنان که محسن امینزاده، معاون وزارت خارجهی دولت خاتمی، در روزنامهی ایران (۲۵ اسفند 1386)، تلویحی و غیرمستقیم موضوع دست کشیدن ایران از حقوق تاریخیاش را در ابتدای مذاکرات تأیید کرده بود: «برخی از حقوقدانان ایرانی معتقدند که قراردادهای تاریخی میان ایران و روسیه (قرارداد ۱۹۲۱) و ایران و اتحاد شوروی (۱۹۴۰) در مورد خزر، به رغم معایب بسیاری که ناشی از ابرقدرت بودن همسایهی شمالی ایران و ذلیل بودن ایران در آن دوره بوده، دارای تعابیری است که به استحکام مواضع حقوقی کنونی ایران در خزر برای ادعاهای سرزمینی کمک میکند. آنان معتقدند که اگر ایران بعد از فروپاشی اتحاد شوروی هیجانزده نشده و رضایت خود برای داشتن سهمی بهصورت مشاع در حد یکپنجم از منافع و ذخایر زیربستر دریا را ابراز نمیکرد حقوقدانان میتوانستند بر اساس همان قراردادهای پرمشکل تاریخی در مسیری حرکت کنند که حداقل سایر کشورهای ساحلی بهجای رفتار ناشایست کنونی برای جلب رضایت ایران برای قبول سهم ۲۰ درصد تلاش کنند».
▪️ استدلال دوستان بر روی آن که ما هیچگاه مالک دریا نبودهایم و از خط فرضیِ یادشده بالاتر نرفتهایم پس اکنون که ممکن است بیست درصد بگیریم خوشحال باشیم، بیشتر به مانند مدافعان جدایی بحرین از ایران ــ که همین روزها جداییاش 47 ساله شد ــ میماند، که میگفتند مدتهاست آن سرزمین در دست انگلستان است و حال هم از دست بدهیم اما اعتبار مردمسالارانه و عدم تمایل به تجاوز (!) داشته باشیم، یا به روایتی دیگر سه جزیره را برگردانیم که کاملاً راهبردی هستند، نقدتر و بهتر است!
▪️ حقوق تاریخی به راحتی به دست نمیآیند که به راحتی از آنها چشم بپوشیم؛ آنها حاصل تاریخی پرتلاطم و دسترنج و سختیها و گاه جانفشانیها و خون دادنهای بسیار مردمان این دیار هستند که چشمپوشی از آن ادعاها در واقع فروختن و به فراموشی سپردن تلاشهای نیاکانمان است. و دیدیم آنان که به ثمن بخس ادعای تاریخیمان دربارهی بحرین را به چشمداشتِ دریافتِ نفعی موضعی، بیجنگ و ایستادگی، از دست دادند امروز هم [اگر همچنان میبودند] میبایست ادعاهای همان کشورهای کوچک و نوبنیاد را در چشمداشت به همان جزایر پاسخ دهند؛ پیامدی که با توجه به کوچکیِ ساحل ما در دریای مازندران که عمود بر سواحل دو همسایهی کناری است چندان دور از ذهن نیست که در آینده نیز باز تکرار گردد!
▫️ متن کامل منتشرشدهی این یادداشت را در روزنامهی قانون (چهارشنبه یازدهم مهرماه) بخوانید:
yon.ir/myuPj
#دریای_مازندران #خزر #کاسپین #عبدالله_شهبازی #رضا_نصری #مجید_صابر #احمد_زیدآبادی
[اگر نوشتار را سودمند یافتید برای دیگران بفرستید]کانال علیرضا افشاری @IranianLook
@LoversofIRAN
_____________
"بخش دوم"
✍ #علیرضا_افشاری/شورای مرکزی حزب مهستان ایران
⬅️ اما و اگرهای دو قرارداد معتبر
در بخش نخست این یادداشت با اشاره به متن قرارداد، دربارهی معتبر بودن سهم پنجاه درصدی ایران در دریای مازندران سخن گفته شد و از چند نقد بر این دیدگاه یاد شد. اینک سخن شماری دیگر از منتقدان به دیدگاه سهم پنجاه درصدی را، با توضیحاتی بیشتر، میکاوم.
[بخشهایی از این نوشتار در روزنامهی قانون به چاپ نرسید. متن کامل دو یادداشت را به زودی در کانال قرار خواهم داد]
▪️ این که عبدالله شهبازی در نگاهی کاملاً چپگرایانه وسط دعوا نرخ تعیین کرده و مشکلات را به خاطر عملکرد رضاشاه میداند که «سهم ایران از دریای خزر را با حکومت جدید شوروی تعیین نکرد» سخنانی شگفتانگیز است؛ چرا که نشاندهندهی این است که این پژوهشگر، که قلمش در موضوعات تاریخی دوران پهلوی از چهارچوب نگاه پژوهشی خارج میشود، یا قرارداد 1921 را نخوانده است که سهم مساوی ایران در آن به روشنی مشخص شده و نیازی به پیگیری سهمی کمتر (30 درصد پیشنهادی ایشان!) نیست یا از ویژگیها و خوی استالین آگاهی ندارد که دیگر نه تنها امکان گرفتن امتیاز بیشتر از او وجود نداشت بلکه اگر رضاشاه اشتباه میکرد و همچون ماجرای قرارداد نفتی رویتر ــ که سبب طولانیتر شدنِ سلطهی انگلستان بر نفت ایران شد ــ وارد بحث دریای مازندران میشد به سلطهگری شوروی رسمیت میداد، کاری که در مورد رودهای یادشده میبینیم.
▪️ کسانی هم کوشیدند با توجه به بدنامی تاریخی بیبیسی فرافکنی کرده و با اتصال سخنان رجب صفروف به این رسانه و جنجالآفرینی بر سر آن، که گفته بود «ما تعجب کردیم که ایران خودش از ابتدا روی سهم پنجاه درصد پافشاری نکرد»، صورت مسأله را پاک کنند. واقعیت آن است که صفروف، جدا از آنکه چه عنوان داشته یا دارد، در این مورد سخن عجیبی نگفته بود همچنان که محسن امینزاده، معاون وزارت خارجهی دولت خاتمی، در روزنامهی ایران (۲۵ اسفند 1386)، تلویحی و غیرمستقیم موضوع دست کشیدن ایران از حقوق تاریخیاش را در ابتدای مذاکرات تأیید کرده بود: «برخی از حقوقدانان ایرانی معتقدند که قراردادهای تاریخی میان ایران و روسیه (قرارداد ۱۹۲۱) و ایران و اتحاد شوروی (۱۹۴۰) در مورد خزر، به رغم معایب بسیاری که ناشی از ابرقدرت بودن همسایهی شمالی ایران و ذلیل بودن ایران در آن دوره بوده، دارای تعابیری است که به استحکام مواضع حقوقی کنونی ایران در خزر برای ادعاهای سرزمینی کمک میکند. آنان معتقدند که اگر ایران بعد از فروپاشی اتحاد شوروی هیجانزده نشده و رضایت خود برای داشتن سهمی بهصورت مشاع در حد یکپنجم از منافع و ذخایر زیربستر دریا را ابراز نمیکرد حقوقدانان میتوانستند بر اساس همان قراردادهای پرمشکل تاریخی در مسیری حرکت کنند که حداقل سایر کشورهای ساحلی بهجای رفتار ناشایست کنونی برای جلب رضایت ایران برای قبول سهم ۲۰ درصد تلاش کنند».
▪️ استدلال دوستان بر روی آن که ما هیچگاه مالک دریا نبودهایم و از خط فرضیِ یادشده بالاتر نرفتهایم پس اکنون که ممکن است بیست درصد بگیریم خوشحال باشیم، بیشتر به مانند مدافعان جدایی بحرین از ایران ــ که همین روزها جداییاش 47 ساله شد ــ میماند، که میگفتند مدتهاست آن سرزمین در دست انگلستان است و حال هم از دست بدهیم اما اعتبار مردمسالارانه و عدم تمایل به تجاوز (!) داشته باشیم، یا به روایتی دیگر سه جزیره را برگردانیم که کاملاً راهبردی هستند، نقدتر و بهتر است!
▪️ حقوق تاریخی به راحتی به دست نمیآیند که به راحتی از آنها چشم بپوشیم؛ آنها حاصل تاریخی پرتلاطم و دسترنج و سختیها و گاه جانفشانیها و خون دادنهای بسیار مردمان این دیار هستند که چشمپوشی از آن ادعاها در واقع فروختن و به فراموشی سپردن تلاشهای نیاکانمان است. و دیدیم آنان که به ثمن بخس ادعای تاریخیمان دربارهی بحرین را به چشمداشتِ دریافتِ نفعی موضعی، بیجنگ و ایستادگی، از دست دادند امروز هم [اگر همچنان میبودند] میبایست ادعاهای همان کشورهای کوچک و نوبنیاد را در چشمداشت به همان جزایر پاسخ دهند؛ پیامدی که با توجه به کوچکیِ ساحل ما در دریای مازندران که عمود بر سواحل دو همسایهی کناری است چندان دور از ذهن نیست که در آینده نیز باز تکرار گردد!
▫️ متن کامل منتشرشدهی این یادداشت را در روزنامهی قانون (چهارشنبه یازدهم مهرماه) بخوانید:
yon.ir/myuPj
#دریای_مازندران #خزر #کاسپین #عبدالله_شهبازی #رضا_نصری #مجید_صابر #احمد_زیدآبادی
[اگر نوشتار را سودمند یافتید برای دیگران بفرستید]کانال علیرضا افشاری @IranianLook
@LoversofIRAN
_____________
قانون
اما و اگرهاي دو قرارداد معتبر :: قانون
علیرضا افشاری/ عضو شورای مرکزی حزب مهستان ایران