👈دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
💢باکو: جمع آوری دفترهایی که در آن نظامی گنجوی شاعر ایرانی معرفی شده بود جمهوري باکو، دفترهايي که طرح روي جلد آن عکس نظامي گنجوي است و نظامي گنجوي ، شاعر اشعار ادبيات حماسي "فارسي" معرفي شده است، از بازار جمع آوري کرد. به گزارش پايگاه اينترنتي «ميدان تي وي»،…
📚 ۲۱ اسفند روز بزرگداشت #نظامی_گنجوی
این سروده زیبا و جاودان، به روشنی #وطن_پرستی حکیم نظامی را نمایان می کند:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل/
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد/
مینگیز فتنه میفروز کین
خرابی میاور در ایران زمین/
تو را ملکی آسوده بی داغ و رنج
مکن ناسپاسی در آن مال و گنج/
🖌او زادهٔ ۵۳۵ هـ. ق در گنجه– درگذشتهٔ ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق، شاعر و #داستانسرای_ایرانی و پارسیگوی سده ششم هجری(دوازدهم میلاد) است، که بهعنوان صاحب سبک و پیشوای داستانسرایی در #ادبیات_پارسی شناخته شدهاست. آرامگاه نظامی گنجوی، در حاشیه غربی شهر #گنجه، #آران، (جمهوری آذربایجان فعلی) قرار دارد.
تاریخنگار، داستانسرا وشاعر
#سبک_عراقی
لقب: #حکیم_نظامی
دوره: #سلجوقیان #شروانشاهان
مکتب: آذربایجانی[میانه]
آثار: #مخزن_الاسرار، #هفت_پیکر، #خسرو_شیرین، #شرف_نامه(اسکندر)، #لیلی_مجنون (#خمسهٔ نظامی)، دیوان حکیم نظامی
نظامی همه عمر خود را در گنجه در زهد و عزلت بهسر برد و تنها در سال ۵۸۱ سفری کوتاه به دعوت سلطان قزل ارسلان به سی فرسنگی گنجه رفت و از آن پادشاه عزت و حرمت دید. نظامی شاعری مدحپیشه نبود، اما با تعدادی از فرمانروایان معاصر مربوط بود.
مادر او از اشراف #کرد بود و این بر پایهٔ یک بیت از دیباچه ٔلیلی و مجنون دانسته شدهاست: «گر مادر من، رئیسهٔ کرد…» نظامی نام و نسبش را در ابیاتش آورده است، نام او الیاس و نام پدرش یوسف بن زکی بن مؤید بود. دربارهٔ زادگاه پدری او اختلاف نظر است. برخی او را از #تفرش یا #فراهان و برخی از طبقه #دهقانان (ایرانیان) #اران میدانند.
درباره پدر او، بهروز ثروتیان این بیت در لیلی و مجنون را میآورد:
«دهقان فصیح پارسیزاد - از حال عرب چنین کند یاد»؛ و مینویسد: «دهقان فصیح پارسیزاد: نظامی گنجه ای. بیت اول بند ۳۶ از اهمیت بهسزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن اینکه شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بودهاست و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» مینامد، به تصریح بیان داشته و هیچگونه تردیدی در صحت این بیت و مطلب نیست؛ با تحقیق دربارهٔ دهقانان قرن ششم در #آذربایجان و بررسی #پارسی که آیا نظر او #ایرانی است یا زبان «پارسی» یا هر دو، گوشههای از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار میشود
#دهقان/ #دهگان به معنی ایرانی اصیل و مالک زمینهای کشاورزیست. #فردوسی گوید:
از ایشان هر آن کس که دهگان بُدند/
ز تخم و نژاد بزرگان بُدند/
این تعبیر دهگان، بعدها از باب اطلاق جزء به کلّ به همهٔ #ایرانیان گفته شدهاست. همچنین واژهٔ دهقان به معنی «تاریخنگار» هم به کار رفتهاست، چنانکه تعبیر نظامی که دهقان را به صفت «فصیح» متصف میکند، به همین معنی اخیر است. در همین معنی فردوسی گفته:
ز دهقان کنون بشنو این داستان/
که برخواند از گفتهٔ باستان/
یا: سراینده دهقان موبد نژاد/
از این داستانم چنین کرد یاد/
پس نظامی که خود را «دهقان فصیح پارسی زاد»، معرفی میکند، باید هم ایرانی نژاده و اصیل، هم تاریخدان و سخنور و هم صاحب زمینهای کشاورزی باشد
نقش #دهگانان در پاسداری از فرهنگ و تاریخ ایران در دوره پس از #اسلام و نیز در گردآوری خراج و رساندن آن به دولت مرکزی، قابل توجه است. خلاصه آنکه خاندان نظامی در گنجه یک خاندان دهگان با آگاهی فرهنگی و تمکّن مادی بودهاند. یکی از قرائن این سوابق خانوادگی، آشنایی تاریخی ما با پدر نظامی «مؤید مطرزی» و عمو یا برادر یا عموزادهاش به نام "قوامی مطرزی" از پارسیگویان قصیده و غزل سرای آذربایجان است.
وحید_دستگردی مینویسد: «برای اثبات این مطلب که آیا زادبوم نظامی شهر گنجه است یا آنکه در #عراق_عجم متولد و در زمان کودکی با پدر به گنجه رفت، دلیلی در اشعارش نیست، ولی تقریباً تمام تذکره نویسان مینگارند که در گنجه متولد شدهاست، اما عراقی الاصل(عراق عجم، بخشی از ایران) بودن وی مسلم است. بدین دلیل که در همه جا عراق را ستایش و همواره به دیدار عراق و مسافرت بدین صوب اظهار شوق کردهاست و از آن جمله است
( مخزن_الاسرار ص ۱۷۹):
گنجه گره کرده گریبان من
بیگرهی گنج عراق آن من
بانگ برآورده جهان کای غلام
گنجه کدام است، نظامی کدام؟
(خسرو و شیرین ص ۳۶۱):
عراقی وار بانگ از چرخ بگذاشت
به آهنگ عراق این بانگ برداشت
شرَفنامه (ص ۵۳):
عراق دلافروز باد ارجمند
که آوازهٔ فضل از او شد بلند
جعل هویت نظامی درجمهوری آذربایجان:
در دهه نود خورشیدی پس از تصمیم دولت جاعل #باکو که دنبال فارسی زدایی از سرزمین شمال رود #ارس و جعل هویت نظامی گنجوی است، اشعار گنجوی در آرامگاه او که همگی به #زبان_فارسی بودند، پاک و تخریب شدند؛ تا سندی روشن برای مردم آن سرزمین نباشد! حتی برای نظامی دیوان به زبان #ترکی جعل کردند تا او را شاعر #ترک جا بزنند و نه #ایرانی!
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
این سروده زیبا و جاودان، به روشنی #وطن_پرستی حکیم نظامی را نمایان می کند:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل/
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد/
مینگیز فتنه میفروز کین
خرابی میاور در ایران زمین/
تو را ملکی آسوده بی داغ و رنج
مکن ناسپاسی در آن مال و گنج/
🖌او زادهٔ ۵۳۵ هـ. ق در گنجه– درگذشتهٔ ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق، شاعر و #داستانسرای_ایرانی و پارسیگوی سده ششم هجری(دوازدهم میلاد) است، که بهعنوان صاحب سبک و پیشوای داستانسرایی در #ادبیات_پارسی شناخته شدهاست. آرامگاه نظامی گنجوی، در حاشیه غربی شهر #گنجه، #آران، (جمهوری آذربایجان فعلی) قرار دارد.
تاریخنگار، داستانسرا وشاعر
#سبک_عراقی
لقب: #حکیم_نظامی
دوره: #سلجوقیان #شروانشاهان
مکتب: آذربایجانی[میانه]
آثار: #مخزن_الاسرار، #هفت_پیکر، #خسرو_شیرین، #شرف_نامه(اسکندر)، #لیلی_مجنون (#خمسهٔ نظامی)، دیوان حکیم نظامی
نظامی همه عمر خود را در گنجه در زهد و عزلت بهسر برد و تنها در سال ۵۸۱ سفری کوتاه به دعوت سلطان قزل ارسلان به سی فرسنگی گنجه رفت و از آن پادشاه عزت و حرمت دید. نظامی شاعری مدحپیشه نبود، اما با تعدادی از فرمانروایان معاصر مربوط بود.
مادر او از اشراف #کرد بود و این بر پایهٔ یک بیت از دیباچه ٔلیلی و مجنون دانسته شدهاست: «گر مادر من، رئیسهٔ کرد…» نظامی نام و نسبش را در ابیاتش آورده است، نام او الیاس و نام پدرش یوسف بن زکی بن مؤید بود. دربارهٔ زادگاه پدری او اختلاف نظر است. برخی او را از #تفرش یا #فراهان و برخی از طبقه #دهقانان (ایرانیان) #اران میدانند.
درباره پدر او، بهروز ثروتیان این بیت در لیلی و مجنون را میآورد:
«دهقان فصیح پارسیزاد - از حال عرب چنین کند یاد»؛ و مینویسد: «دهقان فصیح پارسیزاد: نظامی گنجه ای. بیت اول بند ۳۶ از اهمیت بهسزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن اینکه شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بودهاست و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» مینامد، به تصریح بیان داشته و هیچگونه تردیدی در صحت این بیت و مطلب نیست؛ با تحقیق دربارهٔ دهقانان قرن ششم در #آذربایجان و بررسی #پارسی که آیا نظر او #ایرانی است یا زبان «پارسی» یا هر دو، گوشههای از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار میشود
#دهقان/ #دهگان به معنی ایرانی اصیل و مالک زمینهای کشاورزیست. #فردوسی گوید:
از ایشان هر آن کس که دهگان بُدند/
ز تخم و نژاد بزرگان بُدند/
این تعبیر دهگان، بعدها از باب اطلاق جزء به کلّ به همهٔ #ایرانیان گفته شدهاست. همچنین واژهٔ دهقان به معنی «تاریخنگار» هم به کار رفتهاست، چنانکه تعبیر نظامی که دهقان را به صفت «فصیح» متصف میکند، به همین معنی اخیر است. در همین معنی فردوسی گفته:
ز دهقان کنون بشنو این داستان/
که برخواند از گفتهٔ باستان/
یا: سراینده دهقان موبد نژاد/
از این داستانم چنین کرد یاد/
پس نظامی که خود را «دهقان فصیح پارسی زاد»، معرفی میکند، باید هم ایرانی نژاده و اصیل، هم تاریخدان و سخنور و هم صاحب زمینهای کشاورزی باشد
نقش #دهگانان در پاسداری از فرهنگ و تاریخ ایران در دوره پس از #اسلام و نیز در گردآوری خراج و رساندن آن به دولت مرکزی، قابل توجه است. خلاصه آنکه خاندان نظامی در گنجه یک خاندان دهگان با آگاهی فرهنگی و تمکّن مادی بودهاند. یکی از قرائن این سوابق خانوادگی، آشنایی تاریخی ما با پدر نظامی «مؤید مطرزی» و عمو یا برادر یا عموزادهاش به نام "قوامی مطرزی" از پارسیگویان قصیده و غزل سرای آذربایجان است.
وحید_دستگردی مینویسد: «برای اثبات این مطلب که آیا زادبوم نظامی شهر گنجه است یا آنکه در #عراق_عجم متولد و در زمان کودکی با پدر به گنجه رفت، دلیلی در اشعارش نیست، ولی تقریباً تمام تذکره نویسان مینگارند که در گنجه متولد شدهاست، اما عراقی الاصل(عراق عجم، بخشی از ایران) بودن وی مسلم است. بدین دلیل که در همه جا عراق را ستایش و همواره به دیدار عراق و مسافرت بدین صوب اظهار شوق کردهاست و از آن جمله است
( مخزن_الاسرار ص ۱۷۹):
گنجه گره کرده گریبان من
بیگرهی گنج عراق آن من
بانگ برآورده جهان کای غلام
گنجه کدام است، نظامی کدام؟
(خسرو و شیرین ص ۳۶۱):
عراقی وار بانگ از چرخ بگذاشت
به آهنگ عراق این بانگ برداشت
شرَفنامه (ص ۵۳):
عراق دلافروز باد ارجمند
که آوازهٔ فضل از او شد بلند
جعل هویت نظامی درجمهوری آذربایجان:
در دهه نود خورشیدی پس از تصمیم دولت جاعل #باکو که دنبال فارسی زدایی از سرزمین شمال رود #ارس و جعل هویت نظامی گنجوی است، اشعار گنجوی در آرامگاه او که همگی به #زبان_فارسی بودند، پاک و تخریب شدند؛ تا سندی روشن برای مردم آن سرزمین نباشد! حتی برای نظامی دیوان به زبان #ترکی جعل کردند تا او را شاعر #ترک جا بزنند و نه #ایرانی!
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from پایگاه ایران دوستان مازندران
🔴 ۲۸ اردیبهشت سالروز بزرگداشت #حکیم_خيام_نیشابوری گرامی باد
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali