👈ایرانی تباران جداشده از ایران که برای پاسداری از ایران در برابر عراق جان دادند، اما در جمهوری اسلامی یادشان گرامی داشته نشد و رنج و زخم شان تیمار نشد و با دردهای فراوان جسمی، در تنهایی از جهان رفتند❗️
یادشان گرامی و روانشان همنشین بهترین ها باد
#جهان_ایرانی
#فارسی زبانان آسیا
@LoversofIRAN
⬅️ #افغانستان، #ایران_زمین خاوری.
بخشی از افغانستان(باختر و مرکز) دیار جداشده از ایران در زمان #قاجار است. سرزمین ایرانی تباران و #فارسی زبانانی که ۴۰سال گرفتار جنگ و خونریزی داخلی و خارجی اند
🔹یادداشت یک نویسنده ی ایرانی درباره روز جانباز، که برای خدمات مهاجرین افغانستانی در دفاع و پاسداری از ایران و بی مهری و بی توجهی ایرانیان به آنها، در هفته دفاع مقدس نوشته بود و در درد خود زندگی شان پایان یافت
✍امیر هاشمی مقدم: فرارو
دفاع از خاک میهن، امری شناختهشده در هر کشوری است؛ اما دفاع از سرزمین و خاک دیگران، نیازمند انگیزهای بسیار قوی است. از همین روست که مردم و مسئولین کشورهایی که درگیر جنگاند، به رزمندگان دیگر کشورها که در دفاع از کشور آنها مجاهدت به خرج دادهاند، احترام شایانی گذاشته و خدماتشان را پاس میدارند.
این روزها که همه جا سخن از رشادتهای رزمندگان ایرانی در هشت سال جنگ تحمیلی است، کمتر سخن از مبارزانی میرود که اگرچه تابعیت ایرانی نداشتند، اما در دفاع از خاک ایران، پا به پای رزمندگان ایرانی جانفشانی کرده و خاک ایران را به خونشان گلگون ساختند. کمتر ایرانیای میداند بیش از دو هزار رزمنده افغانستانی در جنگ با عراق، شهید شده و تعداد بسیار زیادی هم جانباز افغانستانی در کشورمان داریم. شهدایی که هنوز خانوادهها و حتی فرزندانشان که مادر ایرانی دارند، به چشم «اتباع بیگانه» دیده میشوند. و جانبازانی که از حقوق برابر با یک جانباز ایرانی برخوردار نیستند؛ حال آنکه باید به اینان بیش از رزمندگان و جانبازان ایرانی ارج نهاد.
نمیدانم چند نفر از ایرانیان با #غلامعلی_ظفرعلی آشنایی دارند. جانباز افغانستانیای که به خاطر دفاع از #خاک_ایران هر دو چشمش را از دست داد؛ اما سالها در یک حمام ویرانه روزگارش را به سر میبرد و هر کس که از حال و روزش میپرسید، تنها آرزویش مرگ بود! سالها با گرسنگی و سوءتغذیه به سر برد و به دلیل غیربهداشتی بودن محل زندگیاش، بیماریهای پوستی گرفته بود. شاید بهتر بود اهالی روستای عباسآباد #ورامین، همان تکه نان و جرعه آب را هم به او نمیدادند تا زودتر از این همه رنج راحت میشد.
همچنین نمیدانم چند نفر از ما «امانالله امینی» را میشناسیم. جانباز افغانستانیای که سی سال است به خاطر دفاع از خاک ما، قطع نخاع شده و روی تخت خوابیده؛ در خانهای کوچک و دلگیر؛ در حالیکه یک کلیهاش را هم از دست داده و البته به خاطر شیمیایی شدن و مشکل حاد ریوی، مدام باید با کپسول اکسیژن نفس بکشد. پوکی استخوانش هم بماند. البته که با این تن رنجور و آسیبدیده، توان کار کردن ندارد؛ اما همین که توی گذرنامهاش نوشتهایم: «عدم حق اشتغال به کار»، نهایت قدرناشناسی و نمکدانشکنی را میرساند.
امانالله امینی تنها یکی از هزاران رزمنده تیپ ابوذر بود؛ تیپی که از بر و بچههای افغانستان تشکیل شده و بسیاریشان در راه دفاع از #ایران، جانشان یا تندرستیشان را از دست دادند. حالا این روزها #تیپ_ابوذر نامش شده #فاطمیون. صدها افغانستانی در این تیپ در کنار #ایرانیان و سوریها با #داعش در #سوریه و دیگر نیروهای مرتجع جنگیدند تا ما و منطقهمان آسوده بماند.
با همه اینها، اگر از ایشان قدردانی شایسته نمیکنیم، ایکاش دستکم اخبار دلسرد کننده کمتری هم میشنیدیم:
🔻 نماینده مجلسی که نتوانسته وعدههای دروغین انتخاباتیاش را عملی سازد و بنابراین دیوارِ کوتاهِ «اتباع بیگانه افغان» میشود مسئول بیکاری جوانان حوزه انتخاباتیاش؛
🔻 مامور نیروی انتظامیای که صبحاش را با دستگیری «افغانهای غیرمجاز» و گاهی فیلم گرفتن از رفتار توهینآمیزش با آنان آغاز میکند؛
🔻 پدر و مادر ایرانیای که شکایت میکنند چرا در مدرسه فرزندانش، کودکان افغان هم درس میخوانند؛
🔻 کارگری که پارچهنوشته در دست گرفته و کارفرما را برای بهکارگیری کارگر افغانستانی سرزنش میکند.
و...
هرچند باید منصف بود و اعتراف کرد که در سالیان اخیر، رفتارمان با افغانستانیها خیلی بهتر شده است، اما همچنان جای اصلاح دارد. همچنان هم قدرشان را نمیدانیم. این روزها خبر میرسد صدها هزار کارگر افغانستانی در پیِ افت ارزش ریال، از ایران رفتهاند. دیر نخواهد بود که پیامدهای این خلأ را بهواسطه افزایش بهای کالاهایی که اینان در ساختش (با دستمزد پایین) نقش داشتند (از کورههای آجرپزی گرفته تا کارگاههای سنگبری، بلوکزنی، دامداریها و...) ببینیم. آنگاه شاید کمی دیر باشد برای قدردانی
/برگرفته از کانال تلگرام سید مسافر/
@LoversofIRAN
یادشان گرامی و روانشان همنشین بهترین ها باد
#جهان_ایرانی
#فارسی زبانان آسیا
@LoversofIRAN
⬅️ #افغانستان، #ایران_زمین خاوری.
بخشی از افغانستان(باختر و مرکز) دیار جداشده از ایران در زمان #قاجار است. سرزمین ایرانی تباران و #فارسی زبانانی که ۴۰سال گرفتار جنگ و خونریزی داخلی و خارجی اند
🔹یادداشت یک نویسنده ی ایرانی درباره روز جانباز، که برای خدمات مهاجرین افغانستانی در دفاع و پاسداری از ایران و بی مهری و بی توجهی ایرانیان به آنها، در هفته دفاع مقدس نوشته بود و در درد خود زندگی شان پایان یافت
✍امیر هاشمی مقدم: فرارو
دفاع از خاک میهن، امری شناختهشده در هر کشوری است؛ اما دفاع از سرزمین و خاک دیگران، نیازمند انگیزهای بسیار قوی است. از همین روست که مردم و مسئولین کشورهایی که درگیر جنگاند، به رزمندگان دیگر کشورها که در دفاع از کشور آنها مجاهدت به خرج دادهاند، احترام شایانی گذاشته و خدماتشان را پاس میدارند.
این روزها که همه جا سخن از رشادتهای رزمندگان ایرانی در هشت سال جنگ تحمیلی است، کمتر سخن از مبارزانی میرود که اگرچه تابعیت ایرانی نداشتند، اما در دفاع از خاک ایران، پا به پای رزمندگان ایرانی جانفشانی کرده و خاک ایران را به خونشان گلگون ساختند. کمتر ایرانیای میداند بیش از دو هزار رزمنده افغانستانی در جنگ با عراق، شهید شده و تعداد بسیار زیادی هم جانباز افغانستانی در کشورمان داریم. شهدایی که هنوز خانوادهها و حتی فرزندانشان که مادر ایرانی دارند، به چشم «اتباع بیگانه» دیده میشوند. و جانبازانی که از حقوق برابر با یک جانباز ایرانی برخوردار نیستند؛ حال آنکه باید به اینان بیش از رزمندگان و جانبازان ایرانی ارج نهاد.
نمیدانم چند نفر از ایرانیان با #غلامعلی_ظفرعلی آشنایی دارند. جانباز افغانستانیای که به خاطر دفاع از #خاک_ایران هر دو چشمش را از دست داد؛ اما سالها در یک حمام ویرانه روزگارش را به سر میبرد و هر کس که از حال و روزش میپرسید، تنها آرزویش مرگ بود! سالها با گرسنگی و سوءتغذیه به سر برد و به دلیل غیربهداشتی بودن محل زندگیاش، بیماریهای پوستی گرفته بود. شاید بهتر بود اهالی روستای عباسآباد #ورامین، همان تکه نان و جرعه آب را هم به او نمیدادند تا زودتر از این همه رنج راحت میشد.
همچنین نمیدانم چند نفر از ما «امانالله امینی» را میشناسیم. جانباز افغانستانیای که سی سال است به خاطر دفاع از خاک ما، قطع نخاع شده و روی تخت خوابیده؛ در خانهای کوچک و دلگیر؛ در حالیکه یک کلیهاش را هم از دست داده و البته به خاطر شیمیایی شدن و مشکل حاد ریوی، مدام باید با کپسول اکسیژن نفس بکشد. پوکی استخوانش هم بماند. البته که با این تن رنجور و آسیبدیده، توان کار کردن ندارد؛ اما همین که توی گذرنامهاش نوشتهایم: «عدم حق اشتغال به کار»، نهایت قدرناشناسی و نمکدانشکنی را میرساند.
امانالله امینی تنها یکی از هزاران رزمنده تیپ ابوذر بود؛ تیپی که از بر و بچههای افغانستان تشکیل شده و بسیاریشان در راه دفاع از #ایران، جانشان یا تندرستیشان را از دست دادند. حالا این روزها #تیپ_ابوذر نامش شده #فاطمیون. صدها افغانستانی در این تیپ در کنار #ایرانیان و سوریها با #داعش در #سوریه و دیگر نیروهای مرتجع جنگیدند تا ما و منطقهمان آسوده بماند.
با همه اینها، اگر از ایشان قدردانی شایسته نمیکنیم، ایکاش دستکم اخبار دلسرد کننده کمتری هم میشنیدیم:
🔻 نماینده مجلسی که نتوانسته وعدههای دروغین انتخاباتیاش را عملی سازد و بنابراین دیوارِ کوتاهِ «اتباع بیگانه افغان» میشود مسئول بیکاری جوانان حوزه انتخاباتیاش؛
🔻 مامور نیروی انتظامیای که صبحاش را با دستگیری «افغانهای غیرمجاز» و گاهی فیلم گرفتن از رفتار توهینآمیزش با آنان آغاز میکند؛
🔻 پدر و مادر ایرانیای که شکایت میکنند چرا در مدرسه فرزندانش، کودکان افغان هم درس میخوانند؛
🔻 کارگری که پارچهنوشته در دست گرفته و کارفرما را برای بهکارگیری کارگر افغانستانی سرزنش میکند.
و...
هرچند باید منصف بود و اعتراف کرد که در سالیان اخیر، رفتارمان با افغانستانیها خیلی بهتر شده است، اما همچنان جای اصلاح دارد. همچنان هم قدرشان را نمیدانیم. این روزها خبر میرسد صدها هزار کارگر افغانستانی در پیِ افت ارزش ریال، از ایران رفتهاند. دیر نخواهد بود که پیامدهای این خلأ را بهواسطه افزایش بهای کالاهایی که اینان در ساختش (با دستمزد پایین) نقش داشتند (از کورههای آجرپزی گرفته تا کارگاههای سنگبری، بلوکزنی، دامداریها و...) ببینیم. آنگاه شاید کمی دیر باشد برای قدردانی
/برگرفته از کانال تلگرام سید مسافر/
@LoversofIRAN