Forwarded from عاشقان ایران
Audio
قطعه زیبای #خون_سیاوش
آواز #معین
(هنرمند خوش ذوق #اسپهان #اصفهان)
گرامی باد یاد
همه جوانان شهید راه وطن
و همه دادخواهان ایران زمین
қитъа мусиқи: хун Сӣоваш
овоз: Муин
@LoversofIRAN
آواز #معین
(هنرمند خوش ذوق #اسپهان #اصفهان)
گرامی باد یاد
همه جوانان شهید راه وطن
و همه دادخواهان ایران زمین
қитъа мусиқи: хун Сӣоваш
овоз: Муин
@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه تالشی شب #چله/ #یلدا
با صدای #آرزو_دلیر
نوازندگی هنرمند #عنبرانی #معین_رحیمی_نژاد
/کانال "تالیش ملییت"
زبان #تاتی و #تالشی در ایران هم در خطر نابودی اند وحفظ آنها عزم #ملی میخواهد
@LoversofIRAN
با صدای #آرزو_دلیر
نوازندگی هنرمند #عنبرانی #معین_رحیمی_نژاد
/کانال "تالیش ملییت"
زبان #تاتی و #تالشی در ایران هم در خطر نابودی اند وحفظ آنها عزم #ملی میخواهد
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
بالا: علامه #دهخدا بر بالین دکتر #مصدق پایین: آخرین جملات علامه دهخدا که پشت قوطی کبریت نوشته شد: پس آنچه را که خواننده این کتاب می بیند، تنها نتیجه ی یک عمر نیست، بلکه نتیجه ی عمرهاست. @LoversofIRAN
👈۷ اسفند سالروز درگذشت استاد دهخدا👉
@LoversofIRAN
⬅️ علامه #دهخدا، در واپسین دم زندگی، عاشقانه بایاد #مصدق و شعر #حافظ ازدنیا رفت.
زنده یاد #نصرت_الله_امینی از یاران مصدق با اشاره به اینکه «دهخدا، عاشق مصدق بود» می گوید:
«او تا روز آخر مرگش علاقه بسیار عجیبی به مصدق داشت، دکتر مصدق هم به دیدار او همیشه اظهار اشتیاق داشت. عاشق همدیگر بودند. اغلب مصدق در امور سیاسی اظهار نظر میکرد. یک روز من در بیمارستان نجمیه که نظارت افتخاری آن را داشتم به اتفاق #الهیار_صالح بودم که دکتر غلامحسین خان(فرزند مصدق) با عجله آمد و گفت زود برویم منزل دهخدا، یک پرستار خواسته اند آمپول بزنند. ما هم با عجله رفتیم. در حال سکرات بود و احتضار، اما هنوز هوش و حواس داشت. مرحوم #معین ایشان را رو به قبله گذاشته بود یعنی نشانده بود، مرحوم آسم شدیدی هم داشت. به آقای معین گفتند که من و غلامحسین مصدق و الهیار صالح به دیدارش رفته ایم، و دهخدا با وجودی که توانایی حرف زدن نداشت، گفت من مخلص دکتر مصدق ام. شعر" مپرس ... که مپرس" را مرتب تکرار میکرد.
آقای معین گفتند منظورتان غزل حافظ است؟
گفت بله...
معین رفت دیوان حافظ را آورد و خواند آن غزل معروف را، غزل که تمام شد، دهخدا هم مُرد…
درد عشقی کشیدهام که مپرس/
زهر هجری چشیدهام که مپرس/
علامه علی اکبر دهخدا ادیب، لغتشناس، سیاستمدار و شاعر ایرانی است. او سال ها در راه خدمت به زبان و ادبیات ایران تلاش کرد، با نگارش لغت نامه کاری کرد که بسیاری از صاحب نظران آن را همسنگ اثر فردوسی در سرودن شاهنامه می دانند.
#لغتنامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات #زبان #فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب "امثالوحکم" که شامل همه ضرب المثلها و حکمتها در زبان فارسی است، به تنهایی نشاندهنده دانش و شخصیت علمی دهخدا هستند. لغتنامه دهخدا حاصل بیش از چهل سال زحمات شبانه روزی او است.
در سال ۱۳۰۶ و تغییر نام "مدرسه سیاسی" به #مدرسه_عالی_حقوق_و_علوم_سیاسی و ریاست آن برعهده علی اکبر دهخدا گذاشته شد. وی از سال ۱۳۱۳ که #دانشگاه_تهران تاسیس شد نیز ریاست #دانشکده_حقوق_و_علوم_سیاسی را برعهده داشت تا اینکه در سال ۱۳۲۰ از خدمات دولتی بازنشسته شد.
به جز لغتنامه، "امثال و حکم" و "چرند و پرند" (مجموعه مقالات) از او تصحیح ها و ترجمه های فراوانی به جای مانده است:
تصحیح دیوان حافظ، تصحیح دیوان منوچهری، تصحیح دیوان فرخی، تصحیح دیوان مسعود سعد، تصحیح دیوان سوزنی، تصحیح لغت فرس اسدی، ترجمه عظمت و انحطاط رومیان، ترجمه روح القوانین، فرهنگ فرانسه به زبان فارسی، تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو و تصحیح دیوان ابن یمین، تصحیح یوسف و زلیخا و...
علیاکبر دهخدا در روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ در خانه مسکونی خود در خیابان ایرانشهر تهران درگذشت. پیکر او در آرامگاه #ابن_بابویه به خاک سپرده شد. گفتنی است پس از #کودتا در #۲۸_امرداد، نام دهخدا را از خیابان محل زندگیاش برداشتند( بدلیل حمایت از دکتر مصدق) و در سالهای پس از #انقلاب نام او را از روی خانهاش که تبدیل به دبستانی با نام دهخدا شده بود، نیز برداشتند❗️
بنکده/منبع:
خصوصیات اخلاقی و فضیلت های انسانی دکتر محمّد مصدّق، جمال صفری، ص۶-۷
از کانال @mohammadmosaddegh
https://t.me/LoversofIRAN/4956
@LoversofIRAN
⬅️ علامه #دهخدا، در واپسین دم زندگی، عاشقانه بایاد #مصدق و شعر #حافظ ازدنیا رفت.
زنده یاد #نصرت_الله_امینی از یاران مصدق با اشاره به اینکه «دهخدا، عاشق مصدق بود» می گوید:
«او تا روز آخر مرگش علاقه بسیار عجیبی به مصدق داشت، دکتر مصدق هم به دیدار او همیشه اظهار اشتیاق داشت. عاشق همدیگر بودند. اغلب مصدق در امور سیاسی اظهار نظر میکرد. یک روز من در بیمارستان نجمیه که نظارت افتخاری آن را داشتم به اتفاق #الهیار_صالح بودم که دکتر غلامحسین خان(فرزند مصدق) با عجله آمد و گفت زود برویم منزل دهخدا، یک پرستار خواسته اند آمپول بزنند. ما هم با عجله رفتیم. در حال سکرات بود و احتضار، اما هنوز هوش و حواس داشت. مرحوم #معین ایشان را رو به قبله گذاشته بود یعنی نشانده بود، مرحوم آسم شدیدی هم داشت. به آقای معین گفتند که من و غلامحسین مصدق و الهیار صالح به دیدارش رفته ایم، و دهخدا با وجودی که توانایی حرف زدن نداشت، گفت من مخلص دکتر مصدق ام. شعر" مپرس ... که مپرس" را مرتب تکرار میکرد.
آقای معین گفتند منظورتان غزل حافظ است؟
گفت بله...
معین رفت دیوان حافظ را آورد و خواند آن غزل معروف را، غزل که تمام شد، دهخدا هم مُرد…
درد عشقی کشیدهام که مپرس/
زهر هجری چشیدهام که مپرس/
علامه علی اکبر دهخدا ادیب، لغتشناس، سیاستمدار و شاعر ایرانی است. او سال ها در راه خدمت به زبان و ادبیات ایران تلاش کرد، با نگارش لغت نامه کاری کرد که بسیاری از صاحب نظران آن را همسنگ اثر فردوسی در سرودن شاهنامه می دانند.
#لغتنامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات #زبان #فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب "امثالوحکم" که شامل همه ضرب المثلها و حکمتها در زبان فارسی است، به تنهایی نشاندهنده دانش و شخصیت علمی دهخدا هستند. لغتنامه دهخدا حاصل بیش از چهل سال زحمات شبانه روزی او است.
در سال ۱۳۰۶ و تغییر نام "مدرسه سیاسی" به #مدرسه_عالی_حقوق_و_علوم_سیاسی و ریاست آن برعهده علی اکبر دهخدا گذاشته شد. وی از سال ۱۳۱۳ که #دانشگاه_تهران تاسیس شد نیز ریاست #دانشکده_حقوق_و_علوم_سیاسی را برعهده داشت تا اینکه در سال ۱۳۲۰ از خدمات دولتی بازنشسته شد.
به جز لغتنامه، "امثال و حکم" و "چرند و پرند" (مجموعه مقالات) از او تصحیح ها و ترجمه های فراوانی به جای مانده است:
تصحیح دیوان حافظ، تصحیح دیوان منوچهری، تصحیح دیوان فرخی، تصحیح دیوان مسعود سعد، تصحیح دیوان سوزنی، تصحیح لغت فرس اسدی، ترجمه عظمت و انحطاط رومیان، ترجمه روح القوانین، فرهنگ فرانسه به زبان فارسی، تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو و تصحیح دیوان ابن یمین، تصحیح یوسف و زلیخا و...
علیاکبر دهخدا در روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ در خانه مسکونی خود در خیابان ایرانشهر تهران درگذشت. پیکر او در آرامگاه #ابن_بابویه به خاک سپرده شد. گفتنی است پس از #کودتا در #۲۸_امرداد، نام دهخدا را از خیابان محل زندگیاش برداشتند( بدلیل حمایت از دکتر مصدق) و در سالهای پس از #انقلاب نام او را از روی خانهاش که تبدیل به دبستانی با نام دهخدا شده بود، نیز برداشتند❗️
بنکده/منبع:
خصوصیات اخلاقی و فضیلت های انسانی دکتر محمّد مصدّق، جمال صفری، ص۶-۷
از کانال @mohammadmosaddegh
https://t.me/LoversofIRAN/4956
Telegram
Lovers of IRAN
بالا:
علامه #دهخدا بر بالین دکتر #مصدق
پایین:
آخرین جملات علامه دهخدا که پشت قوطی کبریت نوشته شد:
پس آنچه را که خواننده این کتاب
می بیند، تنها نتیجه ی یک عمر نیست، بلکه نتیجه ی عمرهاست.
@LoversofIRAN
علامه #دهخدا بر بالین دکتر #مصدق
پایین:
آخرین جملات علامه دهخدا که پشت قوطی کبریت نوشته شد:
پس آنچه را که خواننده این کتاب
می بیند، تنها نتیجه ی یک عمر نیست، بلکه نتیجه ی عمرهاست.
@LoversofIRAN
Forwarded from اتچ بات
👈نوای غم انگیز زنان افغانستان 👉
👈 به امید آزادی راستین زنان #خراسان_بزرگ و همه سرزمینهای #ایران_بزرگ_فرهنگی
@LoversofIRAN
آهنگ زیبای: نیست شوقی که زبان بازکنم
خواننده: #شهلا_زلاند
ترانه سرا: #نادیا_انجمن
ویدیو را از پایان نوشتار بارگیری کنید
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
👈#شهلا_زلاند، خواننده ی زن افغانستانی که با خواننده ی بنام ایرانی، #لیلا_فروهر به اجرای زنده پرداخته است.
او دختر خواننده و آهنگساز #جلیل_زلاند و خواهر #فرید_زلاند و خوانندگان #سهیلا زلاند و #وحید زلاند است.
شناخته ترین عضو خانواده ی آنها برادرش #فرید_زولاند است که زادهٔ ۹ مرداد ۱۳۳۴ در کابل است. اما فرید زلاند که بسیار #ایران_دوست است آنقدر که به موسیقی ایران خدمت کرده برای افغانستان آهنگ نساخته است. او برای سرشناسترین خوانندگان موسیقی پاپ ایران از جمله #داریوش، #ابی، #گوگوش، #ستار، #معین، #منوچهرسخایی و #هایده،
پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ آهنگسازی کرده است.
👈 #نادیا_انجمن (۱۳۵۹ - ۱۳۸۴) اهل هرات از بانوان شاعر جوان باختر (غرب) افغانستان بود که به سرایش غزل و شعر نو میپرداخت و عضو انجمن ادبی مخفی کارگاه سوزن طلایی در زمان طالبان بود.
او از پانزده سالگی به سرودن شعر آغاز کرد، اما آغاز شاعری او، مصادف بود با اشغال شهر هرات توسط گروه بنیادگرای طالبان. طالبان، هر گونه فعالیت اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و سیاسی زنان و دختران افغان را ممنوع کرده بودند. نادیای نوجوان نیز، سالهای پر تب و تاب نوجوانی خود را در زیر سایه حاکمیت تندروهای #طالبان گذراند. او در آن سالها که زنان بدون داشتن محرم، حق بیرون رفتن از خانه نداشتند، در خانه به طور خصوصی درس میخواند و در جلسات خصوصی و مخفیانه ادبی هرات شرکت میکرد.
نادیا انجمن از دست پروردههای کارگاه سوزن طلایی است. این کارگاه، در زمان حاکمیت طالبان، توسط شماری از فرهنگیان هرات ایجاد شده بود و در پوشش آموزشخیاطی به زنان، جلسات نقد ادبی و شعرخوانی دایر میکرد.
با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی، نادیا انجمن هم به ادامه تحصیل در مدرسه پرداخت و بعد وارد #دانشگاه_هرات شد و در دانشکده ادبیات به تحصیل پرداخت.
شوربختانه این بانوی جوان آینده دار که به گفته شماری از نویسندگان افغانستانی میتوانست در صورت زنده ماندن از سرآمدن زنان شاعر افغانستان باشد، در سال ۲۰۰۵ به دلیل ضرب و شتم بدست شوهرش که مخالف بودن او در انجمن ادبی هرات به عنوان شاعر و منتقد ادبی بود، کشته شد.🖤💔
روانش شاد و یادش گرامی.
@LoversofIRAN
ویدیو را بارگیری کنید 👇
👈 به امید آزادی راستین زنان #خراسان_بزرگ و همه سرزمینهای #ایران_بزرگ_فرهنگی
@LoversofIRAN
آهنگ زیبای: نیست شوقی که زبان بازکنم
خواننده: #شهلا_زلاند
ترانه سرا: #نادیا_انجمن
ویدیو را از پایان نوشتار بارگیری کنید
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
👈#شهلا_زلاند، خواننده ی زن افغانستانی که با خواننده ی بنام ایرانی، #لیلا_فروهر به اجرای زنده پرداخته است.
او دختر خواننده و آهنگساز #جلیل_زلاند و خواهر #فرید_زلاند و خوانندگان #سهیلا زلاند و #وحید زلاند است.
شناخته ترین عضو خانواده ی آنها برادرش #فرید_زولاند است که زادهٔ ۹ مرداد ۱۳۳۴ در کابل است. اما فرید زلاند که بسیار #ایران_دوست است آنقدر که به موسیقی ایران خدمت کرده برای افغانستان آهنگ نساخته است. او برای سرشناسترین خوانندگان موسیقی پاپ ایران از جمله #داریوش، #ابی، #گوگوش، #ستار، #معین، #منوچهرسخایی و #هایده،
پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ آهنگسازی کرده است.
👈 #نادیا_انجمن (۱۳۵۹ - ۱۳۸۴) اهل هرات از بانوان شاعر جوان باختر (غرب) افغانستان بود که به سرایش غزل و شعر نو میپرداخت و عضو انجمن ادبی مخفی کارگاه سوزن طلایی در زمان طالبان بود.
او از پانزده سالگی به سرودن شعر آغاز کرد، اما آغاز شاعری او، مصادف بود با اشغال شهر هرات توسط گروه بنیادگرای طالبان. طالبان، هر گونه فعالیت اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و سیاسی زنان و دختران افغان را ممنوع کرده بودند. نادیای نوجوان نیز، سالهای پر تب و تاب نوجوانی خود را در زیر سایه حاکمیت تندروهای #طالبان گذراند. او در آن سالها که زنان بدون داشتن محرم، حق بیرون رفتن از خانه نداشتند، در خانه به طور خصوصی درس میخواند و در جلسات خصوصی و مخفیانه ادبی هرات شرکت میکرد.
نادیا انجمن از دست پروردههای کارگاه سوزن طلایی است. این کارگاه، در زمان حاکمیت طالبان، توسط شماری از فرهنگیان هرات ایجاد شده بود و در پوشش آموزشخیاطی به زنان، جلسات نقد ادبی و شعرخوانی دایر میکرد.
با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی، نادیا انجمن هم به ادامه تحصیل در مدرسه پرداخت و بعد وارد #دانشگاه_هرات شد و در دانشکده ادبیات به تحصیل پرداخت.
شوربختانه این بانوی جوان آینده دار که به گفته شماری از نویسندگان افغانستانی میتوانست در صورت زنده ماندن از سرآمدن زنان شاعر افغانستان باشد، در سال ۲۰۰۵ به دلیل ضرب و شتم بدست شوهرش که مخالف بودن او در انجمن ادبی هرات به عنوان شاعر و منتقد ادبی بود، کشته شد.🖤💔
روانش شاد و یادش گرامی.
@LoversofIRAN
ویدیو را بارگیری کنید 👇
Telegram
👈به بهانه زادروز #گوگوش
✍امیر هاشمی مقدم
⬅️امروز ۱۵ اردیبهشت، شصت و هشتمین زادروز بانو گوگوش (فائقه آتشین) است. این یادداشت را دو سال پیش و پس از بازگشتم از چند کشور آسیای میانه نوشتم. با وجودیکه نامی از گوگوش یا دیگر خوانندگان نیاورده بودم، هیچ رسانهای حاضر به انتشارش نشد. تنها یکی از خبرگزاریها دو ساعت آنرا نمایش داد و دوباره برداشت.
«خوانندگان لسآنجلسی»، بهطور کلی به خوانندگان ایرانیای گفته میشود که پس از انقلاب سال 1357 و دگرگونی در ارزشهای رسمی، از ایران گریخته و عموماً مقصد #آمریکا را برگزیدند. بخش عمدهای از این خوانندگان در لسآنجلس ساکن شدند و همین باعث شد تا امروزه هر خواننده خارجنشینی را بهطور کلی لسآنجلسی بنامند.
این خوانندگان نه تنها در ایران، بلکه در دیگر کشورهای فارسزبان و یا دارای اقلیت فارس هم دارای طرفدارانی پر و پا قرص هستند.
گوگوش، بانوی خواننده ایرانی در این میان جایگاه ویژهای دارد. در #تاجیکستان نه تنها ترانههای این خواننده، بلکه رویدادهای زندگانی وی نیز با اشتیاق دنبال میشود.
تاجیکهای ازبکستان نیز دستکمی ندارند. رانندهمان در بخارا خاطرهاش از سفر به ایران در سال 1370، یافتن خانه گوگوش و چند دقیقه صحبت با او از پشت آیفون را با آب و تاب برایم تعریف میکرد. این خواننده نه تنها در میان فارسزبانان، بلکه در بین غیر فارسزبان ها هم شناختهشده و محبوب است. تا آنجا که #اسلام_کریموف، رئیسجمهور پیشین ازبکستان(که اتفاقا بسیار فارسی ستیز بود!) هم نام هنری دختر خود، «گلناره» را «گوگوشه»نهاد تا مانند گوگوش خواننده شود.
همچنین در قطار #سمرقند به #تاشکند، در کنار بانویی #روس-ازبک نشسته بودم که شنونده همیشگی ترانههای گوگوش بود و برخی ترانههای وی را نیز از بر میدانست.
#بلوچ_ها و ایرانیتباران ترکمنستان نیز شنونده همیشگی آهنگهای گوگوش هستند. رانندهمان در #ترکمنستان کلا آهنگهای گوگوش گوش میداد و همراه با او همخوانی میکرد.
تاجیکهای #قزاقستان و #قرقیزستان را نیز باید به این لیست بیفزاییم.
به جز #گوگوش، #اندی، #معین و #آرش نیز در این سرزمینها از شهرت خوب و بهسزایی برخوردارند. وقتی با دو تن از دوستان انسانشناس به مرکز فولکلور شهر بخارا رفتیم، همین که فهمیدند ایرانی هستیم، آنچنان پافشاری کردند تا بالاخره ترانهای از #معین خواندیم و از چنگشان در آمدیم. همچنین یاد و خاطره کنسرت #اندی در #بخارا، هنوز به نیکی در ذهن ساکنان این شهر باقی است. از همدانشگاهی "قزاقم" که هرگاه پیام میدهد، میدانم بیگمان دوباره معنای واژهای درترانههای آرش را میخواهد بپرسد، میگذرم.
علاقمندی به این خوانندگان ایرانی تاثیرش را بر ترانههایی که خود خوانندگان #تاجیک و #ازبک میخوانند نشان میدهد. بسیاری از ترانههای خوانندگان این منطقه همچون #فیروزه_جمعه_نیازوا، #آزاده_احدوا، #زلیخا و... این را نشان میدهد. حتا برخی آهنگهایشان بر پایه ملودیهای #بندری، #کردی و...ساخته شده است.
بیگمان خوانندگان لسآنجلسی، یکی از مهمترین ابزارها در نزدیکتر کردن مردمان کشورهای #آسیای_میانه، ایران و افغانستان هستند. تجمعات گسترده در شهرهای بزرگ #افغانستان و روشن کردن شمع پس از مرگ #مرتضی_پاشایی نمونهای دیگر است!
در واقع اگر #ترکیه توانسته بهواسطه ترانههای استانبولی علاقمندی به زبان #ترکی را در بین کشورهای دیگر همچون ایران گسترش دهد، این نقش را برای زبان فارسی، خوانندگان و ترانههای #لس_آنجلسی بازی میکنند.
جمهوری اسلامی ایران گسترش #زبان #فارسی را قرار است از طریق رایزنیهای فرهنگی به انجام برساند. اما از آنجا که رایزنان فرهنگی از طریق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزیده و معرفی میشوند، بیش از زبان فارسی، گسترش ارزشهای دینی و #مذهبی برایشان اولویت دارد و دقیقاً همین عامل، پاشنه آشیل ایران در آسیای میانه است. چرا که پافشاری جمهوری اسلامی بر گسترش ارزشهای دینی در دیگر کشورها باعث فاصله بیشتر افتادن بین #ایران با آنها شده که اکنون به دلیل ترس از نفوذ بنیادگرایی دینی در کشورهای سکولارشان، در پی محدود کردن هر چه بیشتر روابطشان با ایران هستند.
میتوان ادعا کرد که هنرمندان طردشده، عامل اصلي شناخته شدن و ترويج فرهنگ ايرانی در جهان بيرونیاند. همانگونه که نماینده سینمای ایران در دیگر کشورها، نه فیلمهای سفارشی، بلکه دقیقاً سينمای غيرحكومتی ايران است. در #فرارودان(آسیای میانه)نیز خوانندگان لسآنجلسی نماینده موسیقی ایرانی در کل و زبان فارسی بهطور ویژه هستند. اين گروه هنرمندان نه تنها مورد حمايت نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی نيستند بلكه مورد بیمهری این نهادها نیز قرار ميگيرند. به همين دليل در نبود سياست فرهنگی موثر جمهوری اسلامی، بايد سپاسگزار هنرمندان تبعيد شده و حاشيهای نسبت به فرهنگ رسمی بود./از @moghaddames
@LoversofIRAN
✍امیر هاشمی مقدم
⬅️امروز ۱۵ اردیبهشت، شصت و هشتمین زادروز بانو گوگوش (فائقه آتشین) است. این یادداشت را دو سال پیش و پس از بازگشتم از چند کشور آسیای میانه نوشتم. با وجودیکه نامی از گوگوش یا دیگر خوانندگان نیاورده بودم، هیچ رسانهای حاضر به انتشارش نشد. تنها یکی از خبرگزاریها دو ساعت آنرا نمایش داد و دوباره برداشت.
«خوانندگان لسآنجلسی»، بهطور کلی به خوانندگان ایرانیای گفته میشود که پس از انقلاب سال 1357 و دگرگونی در ارزشهای رسمی، از ایران گریخته و عموماً مقصد #آمریکا را برگزیدند. بخش عمدهای از این خوانندگان در لسآنجلس ساکن شدند و همین باعث شد تا امروزه هر خواننده خارجنشینی را بهطور کلی لسآنجلسی بنامند.
این خوانندگان نه تنها در ایران، بلکه در دیگر کشورهای فارسزبان و یا دارای اقلیت فارس هم دارای طرفدارانی پر و پا قرص هستند.
گوگوش، بانوی خواننده ایرانی در این میان جایگاه ویژهای دارد. در #تاجیکستان نه تنها ترانههای این خواننده، بلکه رویدادهای زندگانی وی نیز با اشتیاق دنبال میشود.
تاجیکهای ازبکستان نیز دستکمی ندارند. رانندهمان در بخارا خاطرهاش از سفر به ایران در سال 1370، یافتن خانه گوگوش و چند دقیقه صحبت با او از پشت آیفون را با آب و تاب برایم تعریف میکرد. این خواننده نه تنها در میان فارسزبانان، بلکه در بین غیر فارسزبان ها هم شناختهشده و محبوب است. تا آنجا که #اسلام_کریموف، رئیسجمهور پیشین ازبکستان(که اتفاقا بسیار فارسی ستیز بود!) هم نام هنری دختر خود، «گلناره» را «گوگوشه»نهاد تا مانند گوگوش خواننده شود.
همچنین در قطار #سمرقند به #تاشکند، در کنار بانویی #روس-ازبک نشسته بودم که شنونده همیشگی ترانههای گوگوش بود و برخی ترانههای وی را نیز از بر میدانست.
#بلوچ_ها و ایرانیتباران ترکمنستان نیز شنونده همیشگی آهنگهای گوگوش هستند. رانندهمان در #ترکمنستان کلا آهنگهای گوگوش گوش میداد و همراه با او همخوانی میکرد.
تاجیکهای #قزاقستان و #قرقیزستان را نیز باید به این لیست بیفزاییم.
به جز #گوگوش، #اندی، #معین و #آرش نیز در این سرزمینها از شهرت خوب و بهسزایی برخوردارند. وقتی با دو تن از دوستان انسانشناس به مرکز فولکلور شهر بخارا رفتیم، همین که فهمیدند ایرانی هستیم، آنچنان پافشاری کردند تا بالاخره ترانهای از #معین خواندیم و از چنگشان در آمدیم. همچنین یاد و خاطره کنسرت #اندی در #بخارا، هنوز به نیکی در ذهن ساکنان این شهر باقی است. از همدانشگاهی "قزاقم" که هرگاه پیام میدهد، میدانم بیگمان دوباره معنای واژهای درترانههای آرش را میخواهد بپرسد، میگذرم.
علاقمندی به این خوانندگان ایرانی تاثیرش را بر ترانههایی که خود خوانندگان #تاجیک و #ازبک میخوانند نشان میدهد. بسیاری از ترانههای خوانندگان این منطقه همچون #فیروزه_جمعه_نیازوا، #آزاده_احدوا، #زلیخا و... این را نشان میدهد. حتا برخی آهنگهایشان بر پایه ملودیهای #بندری، #کردی و...ساخته شده است.
بیگمان خوانندگان لسآنجلسی، یکی از مهمترین ابزارها در نزدیکتر کردن مردمان کشورهای #آسیای_میانه، ایران و افغانستان هستند. تجمعات گسترده در شهرهای بزرگ #افغانستان و روشن کردن شمع پس از مرگ #مرتضی_پاشایی نمونهای دیگر است!
در واقع اگر #ترکیه توانسته بهواسطه ترانههای استانبولی علاقمندی به زبان #ترکی را در بین کشورهای دیگر همچون ایران گسترش دهد، این نقش را برای زبان فارسی، خوانندگان و ترانههای #لس_آنجلسی بازی میکنند.
جمهوری اسلامی ایران گسترش #زبان #فارسی را قرار است از طریق رایزنیهای فرهنگی به انجام برساند. اما از آنجا که رایزنان فرهنگی از طریق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزیده و معرفی میشوند، بیش از زبان فارسی، گسترش ارزشهای دینی و #مذهبی برایشان اولویت دارد و دقیقاً همین عامل، پاشنه آشیل ایران در آسیای میانه است. چرا که پافشاری جمهوری اسلامی بر گسترش ارزشهای دینی در دیگر کشورها باعث فاصله بیشتر افتادن بین #ایران با آنها شده که اکنون به دلیل ترس از نفوذ بنیادگرایی دینی در کشورهای سکولارشان، در پی محدود کردن هر چه بیشتر روابطشان با ایران هستند.
میتوان ادعا کرد که هنرمندان طردشده، عامل اصلي شناخته شدن و ترويج فرهنگ ايرانی در جهان بيرونیاند. همانگونه که نماینده سینمای ایران در دیگر کشورها، نه فیلمهای سفارشی، بلکه دقیقاً سينمای غيرحكومتی ايران است. در #فرارودان(آسیای میانه)نیز خوانندگان لسآنجلسی نماینده موسیقی ایرانی در کل و زبان فارسی بهطور ویژه هستند. اين گروه هنرمندان نه تنها مورد حمايت نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی نيستند بلكه مورد بیمهری این نهادها نیز قرار ميگيرند. به همين دليل در نبود سياست فرهنگی موثر جمهوری اسلامی، بايد سپاسگزار هنرمندان تبعيد شده و حاشيهای نسبت به فرهنگ رسمی بود./از @moghaddames
@LoversofIRAN
Forwarded from پایگاه ایران دوستان مازندران
زنده یاد #محمد_معین در نهم اردیبهشت سال ۱۲۹۷ هجری شمسی در محله #زرجوب شهر #رشت به دنیا آمد.
دکتر معین در طول عمر گرانش حدود ۲۳ جلد کتاب تالیف و منتشر کرد که مهمترین و با ارزشترین آنها #فرهنگ _معین در شش جلد است که از منابع معتبر واژگان زبان #فارسی است.
از دیگر فعالیتهای وی، همکاری با #دهخدا و تنظیم فیشهای چاپ نشده بعد از فوت #دهخدا میباشد.
وی همچنین طبق وصیت #نیما_یوشیج بررسی آثار او را برعهده گرفت.
دکتر معین به زبانهای #فرانسه_انگلیسی_عربی و #آلمانی تسلط کامل داشت و زبانهای #پهلوی _اوستایی و #فارسی_باستان و بعضی لهجه های محلی را خوب میدانست.
دکتر #معین به علت کارهای زیاد مطالعاتی و تحقیقی در سال ۱٣۴۵ در یکی از اتاقهای دانشکده #ادبیات بیهوش شد و به حال اغماء فرو رفت.
برای معالجه استاد #معین ، اقدامات زیادی شد و او را به کشورهای مختلف بردند اما سرانجام پس از چهار سال و پنج ماه که در حالت اغماء بود در ۵٧ سالگی در ۱٣ تیرماه ۱٣۵۰ از دنیا رفت و در #آستانه_اشرفیه #گیلان به خاک سپرده شد.
از کانال بزم موسیقی
#محمد_معین
#ایران
#گیلان
روانش در آرامش ابدی
کانال جلگه_شمالی(تیکاوتیرنگ)
@jolgeshomali
دکتر معین در طول عمر گرانش حدود ۲۳ جلد کتاب تالیف و منتشر کرد که مهمترین و با ارزشترین آنها #فرهنگ _معین در شش جلد است که از منابع معتبر واژگان زبان #فارسی است.
از دیگر فعالیتهای وی، همکاری با #دهخدا و تنظیم فیشهای چاپ نشده بعد از فوت #دهخدا میباشد.
وی همچنین طبق وصیت #نیما_یوشیج بررسی آثار او را برعهده گرفت.
دکتر معین به زبانهای #فرانسه_انگلیسی_عربی و #آلمانی تسلط کامل داشت و زبانهای #پهلوی _اوستایی و #فارسی_باستان و بعضی لهجه های محلی را خوب میدانست.
دکتر #معین به علت کارهای زیاد مطالعاتی و تحقیقی در سال ۱٣۴۵ در یکی از اتاقهای دانشکده #ادبیات بیهوش شد و به حال اغماء فرو رفت.
برای معالجه استاد #معین ، اقدامات زیادی شد و او را به کشورهای مختلف بردند اما سرانجام پس از چهار سال و پنج ماه که در حالت اغماء بود در ۵٧ سالگی در ۱٣ تیرماه ۱٣۵۰ از دنیا رفت و در #آستانه_اشرفیه #گیلان به خاک سپرده شد.
از کانال بزم موسیقی
#محمد_معین
#ایران
#گیلان
روانش در آرامش ابدی
کانال جلگه_شمالی(تیکاوتیرنگ)
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطعه: یا علی، یا علی
آواز: خواننده توانمند #معین
نمود تشیع سنتی، همین است که لایه های گونگون جامعه ایران، از لس آنجلس نشین تا مذهبی های سخت
گرد یک کانون برای تخلیه نیازهای مینوی می آیند
@LoversofIRAN
آواز: خواننده توانمند #معین
نمود تشیع سنتی، همین است که لایه های گونگون جامعه ایران، از لس آنجلس نشین تا مذهبی های سخت
گرد یک کانون برای تخلیه نیازهای مینوی می آیند
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه تالشی شب #چله/ #یلدا
با صدای #آرزو_دلیر
نوازندگی هنرمند #عنبرانی #معین_رحیمی_نژاد
/کانال "تالیش ملییت"
زبان #تاتی و #تالشی در ایران هم در خطر نابودی اند وحفظ آنها عزم #ملی میخواهد
@LoversofIRAN
با صدای #آرزو_دلیر
نوازندگی هنرمند #عنبرانی #معین_رحیمی_نژاد
/کانال "تالیش ملییت"
زبان #تاتی و #تالشی در ایران هم در خطر نابودی اند وحفظ آنها عزم #ملی میخواهد
@LoversofIRAN
Moein_Haminjori Nemimone
@Album_Irani
موسیقی و ترانه زیبای
#همینجوری_نمیمونه
با نوای #معین
پیشکش به هم میهنان گرامی که درگیر
#سیل میباشند به امید روزهای روشن برای هم میهنان دردکشیده در سیلاب
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
#همینجوری_نمیمونه
با نوای #معین
پیشکش به هم میهنان گرامی که درگیر
#سیل میباشند به امید روزهای روشن برای هم میهنان دردکشیده در سیلاب
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
👈دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN