عاشقان ایران
470 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
👈هbbc فارسی و پروژه تضعیف زبان فارسی برای آسیب زدن به همبستگی ملی
@LoversofIRAN
#میلاد_عظیمی

برنامه"پرگار" bbcفارسی هفته پیش، بحثی داشت با موضوع«زبان فارسی چطور در ایران غلبه یافت؟» برخی از دوستان پیغام گذاشتند که چیزی درباره محتوای #ضد_ایرانی این برنامه بنویسم. دوستی نوشت تو معلم #زبان #فارسی هستی و «نان زبان فارسی را می‌خوری، چرا سکوت کردی؟» پاسخ من این بود که اولاً این حرفها تازه نیست و دانشمندان به آنها پاسخ داده‌اند. دیگر اینکه آن‌قدر زبان‌شناس کاربلد و دانشمند هست که نوبت به امثال من نرسد.

همچنین راستش را بخواهید اساساً اعتقاد ندارم که"پرگار" برنامه علمی بود. بلکه یک برنامه سیاسی بود که هدف سیاسی مشخصی را دنبال‌ می‌گرفت. هدفش تخریب انسجام، #وحدت_ملی، آسیب زدن به #تمامیت_ارضی #ایران و تیز کردن تیغ‌هایی برای روز مبادا بود! به نظر من آن دانشمندی! که ‌فرمود زبان فارسی با زور«غلبه» یافته است و با شوق از bbcفارسی حقگزاری می کرد که لغت «غلبه»را به درستی به کار برده تا وجه غالب و مغلوبی و زور را برساند، از حقایق تاریخی و مسلّمات علمی بی‌خبر نبود. بلکه دانسته علم و حقیقت را زیرپا می گذاشت.

آیا آن دانشمند مهمان bbcفارسی این‌قدر نمی‌دانست اگر زور بود کدام زور سلطان #محمود_غزنوی را مجبور کرده بود تا در دربارش آن چنان به شعر فارسی بها بدهد و آن‌قدر شاعران را حمایت کند که بشود نمونه آرمانی حمایت از شعر فارسی و شاعران در تاریخ ادبیات ایران. که شاعران صاحب قبول دربارش بشوند رشک #خاقانی و #انوری که شاعر مثل #عنصری فراوان هست اما ممدوحی مثل محمود کجاست؟ کدام شمشیر محمود را ناچار کرده بود؟ خلیفه عباسی؟ امرای سامانی؟ سلاطین هند؟

آیا آن دانشمند مهمان bbc فارسی این‌قدر نمی‌دانست اگر زور بود، کدام زور #ملکشاه و #سنجر #سلجوقی را وادار کرده بود که شعرفارسی را خریدار باشند و حامی #ادبیات_فارسی شوند؟ #سلجوقیان از ترس کدام شمشیر در دربارشان شاهنامه‌خوان داشتند و بر فرزندان‌شان نام‌های شاهنامه ای می‌نهادند. تا به آنجا که سراینده "علی نامه" را به این وهم بیندازد که حمایت از #شاهنامه برای برجسته کردن #رستم است و به محاق بردن امیرمؤمنان علی ع.

چرا محمود غزنوی و ملکشاه و سنجر مثل #یعقوب_لیث، یک‌بار به شاعر دربار خود نگفتند به زبان ما سخن بگو (یعنی قصیده #ترکی بگو) از که می‌ترسیدند؟ شمشیری بر گرده‌شان بود؟ #ناصرالدین‌_شاه از که می‌ترسید که چندهزار صفحه خاطرات به زبان فارسی نوشته و با #زنان ایرانی و فرنگی به زبان فارسی مغازله کرده است؟

در عهد #ایلخانان، #زین_قدسی به چهار زبان فارسی و عربی و ترکی و مغولی در مدح پادشاه #مغول شعر سرود. در همان عصر #پوربهای_جامی چند شعرش را لبریز از لغات و اصطلاحات #مغولی کرده بود. چرا؟ لابد این کار در آن زمان نزد آن حکومت بی‌خریدارنبود. پس چرا #غزنویان و #سلجوقیان و #خوارزمشاهیان و دیگران و دیگران خریدار این‌نوع شعرها نبودند؟ نکند از چکمه #رضا_شاه می‌ترسیدند؟

نه. آن آقای دانشمند!! و صحنه‌پردازان bbcفارسی این‌ها را خوب می‌دانند اما می‌گویند و بازمی‌گویند..... سخن ایشان #علمی نیست که پاسخش مقاله علمی باشد. سخن ایشان #سیاسی است و باید پاسخ مناسب به آن داده شود.

پاسخ مناسب هم این است که ما مردم ایران با هم مهربان‌تر باشیم. اختلاف‌هایمان را به رسمیت بشناسیم. یکدیگر را تحمل کنیم. به هم احترام بگذاریم. اصلاً به جای یادداشت نوشتن و در فضای مجازی با بدخواهان ایران مجادله کردن، بیاییم با همکار و همدرس و همسایه‌ی #سنی و #شیعه و #مسیحی و #زرتشتی و #کلیمی و #لاییک خود –به حکم اینکه انسان است و ایرانی است– لبخند بزنیم و مهربان‌تر و دردآشناتر باشیم. از هرگونه اهانت و تحقیر #قومیتی پرهیز کنیم. سخن #نژادپرستانه نگوییم. زبان فارسی و نیز موسیقی، صنایع‌دستی، آداب و رسوم #اقوام ایرانی را بیشتر قدربدانیم. به چشم دیدیم که این موج انسان‌دوستانه #ملی که برای کمک به هموطنان زلزله زده #کرد برخاست، چقدر دل‌ها را به هم نزدیک کرد وبی‌شعار و بی‌جدل عملاً وحدت ملی را تحکیم کرد.

نفع حکومت هم در تقویت #انسجام_ملی است. بهترین راه تقویت انسجام ملی، بسط رفاه و رفع تبعیض است. یک شغل که در #کردستان ایجاد شود، بیشتر از هزار مقاله، وحدت و #امنیت_ملی را تقویت می‌کند. پاسخ یاوه‌گویان، ترمیم و بهبود وضع محیط زیست #خوزستان است. احیاء دریاچه #ارومیه است. حضور بیشتر اقلیتهای دینی ومذهبی در سطوح مختلف #مدیریت کشور است. همین روزها رسماً اعلام شد که تغذیه در #بلوچستان مناسب نیست و مردم در مضیقه شدید هستند. گرسنگی در هرجای ایران ویرانگر و مایه شرمساری است و در #سیستان بیشتر.

استاد زنده یاد #بدیع_‌الزمان_فروزانفر می‌گفت: معنای #وطن_‌دوستی واقعی این است که وطن را به حدی از آبادی، آزادی و رفاه برسانیم که شایسته عشق ورزیدن باشد.
راه این است
@LoversofIRAN
👈جشن فروردینگان (امروز) شادباد

@LoversofIRAN


⬅️ چیستی و ریشه جشن فروردینگان

۱۹ فروردین، #جشن #فروردینگان، جشنِ گرامیداشتِ «فْرَوَهْرِ» (روانِ مینویِ) [روح] پاکان و درگذشتگان است که در فروردین روز از فروردین ‌ماه (نوزدهم فروردین) برگزار می‌شود.

در فرهنگِ «برهانِ قاطع» درباره‌ی این جشن آمده است: «[فروردین] نامِ روزِ نوزدهم باشد از هر ماهِ شمسی و در این روز از ماهِ فروردین #فارسیان جشن سازند و عید کنند بنا بر قاعده‌ی کلیه که پیشِ ایشان جاری است که هر روز از هر ماهی که نامِ همان ماه داشته باشد عید باید کرد. نیک است در این روز به اعتقادِ ایشان جامه‌ی نو پوشیدن.»

#مسعود_سعد_سلمان، از ادیبانِ روزگارِ #غزنویان، به فرخندگیِ فروردینگان چنین سروده است:
«فروردین است و روزِ فروردین
شادی و طرب همی کند تلقین»
این سروده‌ نشانگرِ آن است که این جشن دستِ کم تا سده‌ی ششم [پس از اسلام در ایران] برگزار می‌شده است.

در کتابِ «سد در نثر و سد در #بندهش»، بندهای ۳۷ و ۹۵، درباره‌ی آیینهای فروردینگان آمده است: «اینکه چون فروردیان (فروردینگان) درآید، باید که هر کس درخورِ تواناییِ خویش درون (نانی کوچک و گرد) و یزشن (ستایش) و مِیَزد (نذرِ خوراکی) و آفرینگان (سرود و نماز) کند. در این ده روز بر همه واجب است و چه شایسته‌تر که در خانه‌ی خویش برپا کنند، چون روانها به خانه‌ی خود وارد شوند و چشم به راه باشند تا آیینهای بایسته از سویِ بازماندگان انجام شود. آن ده روز همه‌ی روانها در این گیتی باشند، به هر خانه که مِیَزد (پیشکشها و نذرها) بیشتر کنند، آن کدخدا و کدبانوی خانه و دیگران را بیشتر آفرین و دعا کنند و هرآینه آن سال، کارِ آن خاندان بهتر باشد و سود و بهرشان زیادتر افتد و هر کرفه (ثواب) که از بهرِ روانِ وردگان (درگذشتگان) کنند، همچنان باشد که به روانِ خویشتن کرده باشند. چون از این گیتی بگذرند، آن روانها پذیره‌ی او بازآیند و خرمی کنند و او را دلداری دهند و نیز پیشِ دادار، گواهی دهند که این اَشو (پاک) ما را از یاد نبرد و تا در آن جهان بود ما از او خشنود بودیم. اکنون ما همداستانیم که او را از آن کرفه‌های ما هم‌بهره کنی و روانِ او را به جایگاهِ اَشَوان (پاکان) رسانی. این سخن بگویند و آن روان را امید دهند تا حساب او را بکنند... پس کوشش باید کردن تا فروردیان را نیکو دارند و روانِ پدران و مادران و خویشان از ایشان به آزادی (سپاس) باشند.»

چنین، فروردینگان جشنِ روزِ یادبودِ «روانها» (روح درگذشتگان) است، چراکه واژه‌ی فروردین و فروهر از یک ریشه برآمده‌اند و به معنای نیرویی‌اند که از جهانِ مینوی برای راهنمایی و پاسبانیِ روانها در هر جانداری نهاده شده‌اند و بر این پایه، فروهرِ هر جاندار در زمانِ زندگی‌اش بخشی جدایی‌ناپذیر از روانِ او به شمار می‌آید.
مادران و پدرانِ ما در ایرانِ باستان در این روز بر سرِ خاکِ درگذشتگانِ از دست رفته می‌رفتند و در آیینی از آنان یاد می‌کردند.
بسانِ روزگارِ باستان، کنون نیز زردشتیانِ #ایران و پارسیانِ #هند و #پاکستان فروردینگان را برپا می‌دارند. آنان سرِ خاکِ رفتگان می‌روند و برای شادیِ روانِ درگذشتگان نماز می‌خوانند و دهش می‌کنند. گفتنی است که زردشتیانِ ایران این جشن را بیشتر به نامِ «فرودگ» می‌شناسند.
زردشتیانِ #تهران در این روز به آرامگاهِ زردشتیان که در «کاخِ فیروزه» است می‌روند و از موبدان می‌خواهند که بنامِ درگذشتگانشان «آفرینگان» بخوانند. به هنگامِ خوانشِ آفرینگان بر آتش اسفند و کُندر و دیگر خوشبوکننده‌ها دود می‌کنند و شمع روشن می‌نمایند و در کنارِ گل و سبزه‌ای که از پیش آماده کرده‌اند، میوه‌های تازه را پاره می‌کنند و به همراهِ «لُرک»، که هفت گونه میوه‌ی خشک همچون بادام، گردو، سنجد، خرما، فندق، قیسی و ... است، و «سورگ» که نانِ کوچکِ گردِ پخته‌شده در روغنِ کُنجد است، پس از پایان یافتنِ خوانشِ آفرینگان میانِ باشندگان پخش می‌کنند که به شادی و خرمی بخورند. همچنین، هر کس بر آرامگاهِ نزدیکانِ خود می‌رود و گل و سبزه می‌گذارد و شمع برمی‌افروزد. اورنگ در کتاب «جشنهای ایرانِ باستان» سورگ را همسان با نانِ روغنی که مسلمانان در روزِ آدینه‌ی پایانِ سال درست می‌کنند و بر سرِ خاکِ درگذشتگان می‌دهند می‌داند.
مادران و پدرانِ ما در #ایران_باستان در این روز بر سرِ خاکِ درگذشتگانِ از دست رفته می‌رفتند و در آیینی از آنان یاد می‌کردند.

#زرتشتیان #زرتشتی #پارسیان #فروهر

از تارنمای "مردم سالاری آنلاین"👇
https://www.mardomsalari.ir/report/105557/


@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈جشن فروردینگان (امروز) شادباد

@LoversofIRAN


⬅️ چیستی و ریشه جشن فروردینگان

۱۹ فروردین، #جشن #فروردینگان، جشنِ گرامیداشتِ «فْرَوَهْرِ» (روانِ مینویِ) [روح] پاکان و درگذشتگان است که در فروردین روز از فروردین ‌ماه (نوزدهم فروردین) برگزار می‌شود.

در فرهنگِ «برهانِ قاطع» درباره‌ی این جشن آمده است: «[فروردین] نامِ روزِ نوزدهم باشد از هر ماهِ شمسی و در این روز از ماهِ فروردین #فارسیان جشن سازند و عید کنند بنا بر قاعده‌ی کلیه که پیشِ ایشان جاری است که هر روز از هر ماهی که نامِ همان ماه داشته باشد عید باید کرد. نیک است در این روز به اعتقادِ ایشان جامه‌ی نو پوشیدن.»

#مسعود_سعد_سلمان، از ادیبانِ روزگارِ #غزنویان، به فرخندگیِ فروردینگان چنین سروده است:
«فروردین است و روزِ فروردین
شادی و طرب همی کند تلقین»
این سروده‌ نشانگرِ آن است که این جشن دستِ کم تا سده‌ی ششم [پس از اسلام در ایران] برگزار می‌شده است.

در کتابِ «سد در نثر و سد در #بندهش»، بندهای ۳۷ و ۹۵، درباره‌ی آیینهای فروردینگان آمده است: «اینکه چون فروردیان (فروردینگان) درآید، باید که هر کس درخورِ تواناییِ خویش درون (نانی کوچک و گرد) و یزشن (ستایش) و مِیَزد (نذرِ خوراکی) و آفرینگان (سرود و نماز) کند. در این ده روز بر همه واجب است و چه شایسته‌تر که در خانه‌ی خویش برپا کنند، چون روانها به خانه‌ی خود وارد شوند و چشم به راه باشند تا آیینهای بایسته از سویِ بازماندگان انجام شود. آن ده روز همه‌ی روانها در این گیتی باشند، به هر خانه که مِیَزد (پیشکشها و نذرها) بیشتر کنند، آن کدخدا و کدبانوی خانه و دیگران را بیشتر آفرین و دعا کنند و هرآینه آن سال، کارِ آن خاندان بهتر باشد و سود و بهرشان زیادتر افتد و هر کرفه (ثواب) که از بهرِ روانِ وردگان (درگذشتگان) کنند، همچنان باشد که به روانِ خویشتن کرده باشند. چون از این گیتی بگذرند، آن روانها پذیره‌ی او بازآیند و خرمی کنند و او را دلداری دهند و نیز پیشِ دادار، گواهی دهند که این اَشو (پاک) ما را از یاد نبرد و تا در آن جهان بود ما از او خشنود بودیم. اکنون ما همداستانیم که او را از آن کرفه‌های ما هم‌بهره کنی و روانِ او را به جایگاهِ اَشَوان (پاکان) رسانی. این سخن بگویند و آن روان را امید دهند تا حساب او را بکنند... پس کوشش باید کردن تا فروردیان را نیکو دارند و روانِ پدران و مادران و خویشان از ایشان به آزادی (سپاس) باشند.»

چنین، فروردینگان جشنِ روزِ یادبودِ «روانها» (روح درگذشتگان) است، چراکه واژه‌ی فروردین و فروهر از یک ریشه برآمده‌اند و به معنای نیرویی‌اند که از جهانِ مینوی برای راهنمایی و پاسبانیِ روانها در هر جانداری نهاده شده‌اند و بر این پایه، فروهرِ هر جاندار در زمانِ زندگی‌اش بخشی جدایی‌ناپذیر از روانِ او به شمار می‌آید.
مادران و پدرانِ ما در ایرانِ باستان در این روز بر سرِ خاکِ درگذشتگانِ از دست رفته می‌رفتند و در آیینی از آنان یاد می‌کردند.
بسانِ روزگارِ باستان، کنون نیز زردشتیانِ #ایران و پارسیانِ #هند و #پاکستان فروردینگان را برپا می‌دارند. آنان سرِ خاکِ رفتگان می‌روند و برای شادیِ روانِ درگذشتگان نماز می‌خوانند و دهش می‌کنند. گفتنی است که زردشتیانِ ایران این جشن را بیشتر به نامِ «فرودگ» می‌شناسند.
زردشتیانِ #تهران در این روز به آرامگاهِ زردشتیان که در «کاخِ فیروزه» است می‌روند و از موبدان می‌خواهند که بنامِ درگذشتگانشان «آفرینگان» بخوانند. به هنگامِ خوانشِ آفرینگان بر آتش اسفند و کُندر و دیگر خوشبوکننده‌ها دود می‌کنند و شمع روشن می‌نمایند و در کنارِ گل و سبزه‌ای که از پیش آماده کرده‌اند، میوه‌های تازه را پاره می‌کنند و به همراهِ «لُرک»، که هفت گونه میوه‌ی خشک همچون بادام، گردو، سنجد، خرما، فندق، قیسی و ... است، و «سورگ» که نانِ کوچکِ گردِ پخته‌شده در روغنِ کُنجد است، پس از پایان یافتنِ خوانشِ آفرینگان میانِ باشندگان پخش می‌کنند که به شادی و خرمی بخورند. همچنین، هر کس بر آرامگاهِ نزدیکانِ خود می‌رود و گل و سبزه می‌گذارد و شمع برمی‌افروزد. اورنگ در کتاب «جشنهای ایرانِ باستان» سورگ را همسان با نانِ روغنی که مسلمانان در روزِ آدینه‌ی پایانِ سال درست می‌کنند و بر سرِ خاکِ درگذشتگان می‌دهند می‌داند.
مادران و پدرانِ ما در #ایران_باستان در این روز بر سرِ خاکِ درگذشتگانِ از دست رفته می‌رفتند و در آیینی از آنان یاد می‌کردند.

#زرتشتیان #زرتشتی #پارسیان #فروهر

از تارنمای "مردم سالاری آنلاین"👇
https://www.mardomsalari.ir/report/105557/


@LoversofIRAN
⚫️استاد #حسن_انوشه ایرانشناس نامی درگذشت

روانش شاد و یادش جاودان🥀

استاد انوشه، نویسنده و پژوهشگر تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و سرپرست گروه نویسندگان دانشنامهٔ ادب فارسی بود که عمر خود را برای #ایران‌شناسی و #زبان_فارسی گذاشت

شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹، به علت بیماری سرطان در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت

حسن_انوشه یکی از ناموران فرهنگی #بابل بود. مترجمی زبردست که چند کتاب ارزشمند از تحقیقات حوزه #ایرانشناسی را به فارسی ترجمه کرد: #غزنویان باسورث، تاریخ #سیستان باسورث، ایران و #تمدن_ایرانی کلمان هوار، و چند جلد از تاریخ ایران کمبریج. نثر روانی داشت. انتخاب این کتاب‌های مهم برای ترجمه هم نشان آگاهی او بود

کار ارزشمند دیگر او سرپرستی #دانشنامۀ_ادب_فارسی بود و توجه و نگارش دربارۀ میراث زبان و ادب فارسی در #افغانستان و #آناتولی و شبه‌قاره #هند و #قفقاز و #فرارود در این کتاب

وی دانشنامۀ مازندران را تدوین کرد. البته باید یادآوری کرد که او اصلا #مازندران را تافتۀ جدابافته نمی‌دانست بلکه آن را بخشی از #ایران و نام مازندران را ذیل نام بزرگ ایران می‌خواست و دیدگاهش بسیار دور از قومگرایی بود

@LoversofIRAN
عاشقان ایران
⚫️استاد #حسن_انوشه ایرانشناس نامی درگذشت روانش شاد و یادش جاودان🥀 استاد انوشه، نویسنده و پژوهشگر تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و سرپرست گروه نویسندگان دانشنامهٔ ادب فارسی بود که عمر خود را برای #ایران‌شناسی و #زبان_فارسی گذاشت شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹، به…
📚به یاد استاد #حسن_انوشه ایرانشناس نامی

میلاد عظیمی

حسن_انوشه یکی از ناموران فرهنگی شهر ما #بابل درگذشت. انوشه مترجم بود. چند کتاب خوب از تحقیقات تاریخی ایران‌شناسان ترجمه کرد: #غزنویان باسورث، تاریخ #سیستان باسورث، ایران و #تمدن_ایرانی کلمان هوار، و چند جلد از تاریخ ایران کمبریج. نثر روانی داشت. انتخاب این کتاب‌های مهم برای ترجمه هم نشان آگاهی او بود.

کار دیگر انوشه سرپرستی #دانشنامۀ_ادب_فارسی بود. اهمیت این دانشنامه– فارغ از کاستی‌ها و فرازوفرودهایی که در روش و محتوا داشت_ این است که تمرکزش بر معرفی کار و کارنامۀ زبان و ادب فارسی در قلمرو تاریخی و فرهنگی آن بود. در این کتاب چندهزار صفحه اطلاعات دربارۀ میراث زبان و ادب فارسی در #افغانستان و #آناتولی و شبه‌قاره #هند و #قفقاز و ماوراءالنهر ( #فرارود) گردآمده است (نمی‌دانم چرا نام سیاسی و تازۀ «آسیای میانه» به جای نام‌های کهن و ریشه‌دار «ورارود» و «ماوراءالنهر» بر کتاب نهاده شد).

اصل توجه به قلمرو زبان #فارسی و تدوین دانشنامه در این موضوع به نظرم کاری بجا و لازم بود و هنوز هم در این زمینه باید کارها کرد. خیلی از مطالب دانشنامۀ ادب فارسی تازه و سودمند است. این کتاب، با همۀ کاستی‌هایش، سند علمی و مستند حضور وسیع و عمیق و مستمر زبان فارسی و فرهنگ و ادب ایرانی در قلمرو تاریخی و فرهنگی آن است.

بخصوص وقتی ببینیم سیاستمداران چگونه خاک در چشم حقایق علمی می‌پاشند و تاریخ را برای اغراض سیاسی و اقتصادی خود وارونه روایت می‌کنند، قدر و قیمت آن بیشتر شناخته می‌شود. توجه فرهنگی و #ملی به قلمرو زبان فارسی را در کتاب دیگر انوشه با نام "فارسی ناشنیده" (با همکاری غلامرضا خدابنده‌لو) هم می‌توان دید. کتابی که فرهنگ واژگان و اصطلاحات فارسی و فارسی‌شدۀ کاربردی در افغانستان است و مورد نقد محققان هم قرار گرفته است. در همین عرصه انوشه کتابی هم دربارۀ شاعران معاصر افغانستان نوشت که ندیده‌ام.

این سال‌های آخر انوشه مشغول تدوین و ساماندهی #دانشنامۀ_مازندران بود. در مؤسسه‌ای خصوصی به اسم «بنیاد مازندران‌پژوهی انوشه». پشتیبان مالی این بنیاد دکتر علی شافی پزشک فرهنگ‌دوست بابلی است؛ این یعنی هنوز در این وانفسا هستند کسانی که خریدار دکان بی‌رونق خدمات فرهنگی باشند. دو‌سه سال پیش علی دهباشی شب بنیاد مازندران‌پژوهی انوشه را در دانشگاه بابل برگزار کرد که من هم چند کلمه‌ای حرف زدم. آن روز گفتم امیدوارم بنیاد مازندران‌پژوهی انوشه مرکزی شود برای گردآوردن اسناد و مدارک دربارۀ مازندران و هر کس سندی و عکسی دربارۀ تاریخ و فرهنگ و میراث طبیعی مازندران دارد، تصویری از آن به این بنیاد بدهد.

امیدوارم کار #دانشنامه_مازندران به سرانجام برسد و منتشر شود. این را هم بنویسم . حسن انوشه کسی نبود که معتقد باشد مازندران تافتۀ جدابافته است. او #مازندران را بخشی از #ایران می‌دانست و نام مازندران را ذیل نام بزرگ ایران می‌خواست. دنبال این نبود که برای مازندران افتخارات دروغی و غیرعلمی بتراشد. دانشنامۀ مازندران که انوشه قرار بود منتشر کند علی‌القاعده پیراسته از تعصبات لوس و تشبثات بی‌مزه بود و بر مبنای مستندات علمی به معرفی این تکّه از خاک ایران می‌پرداخت.



عاشقان ایران 💌
@LoversofIRAN