Audio
امسال ۲۵ اسفند، 1010 سال از پایان سرایش شاهنامه فردوسی گذشت.
روانش شادباد
رادیو اینترنتی ایرانشهر:
گفتگوی شنیدنی دو سال پیش با استاد #فریدون_جنیدی شاهنامه پژوه بزرگ برای گرامیداشت ۲۵ اسفند پایان سرایش #شاهنامه
سرآمد کنون قصهٔ یزدگرد/
به ماه سپندارمذ روز ارد/
این همان بخشی از شاهنامه است که تاریخ دقیق پایان سرایش شاهنامه را #۲۵_اسفند نشان می دهد.
به یاد #فردوسی شمع بیفروزیم و #شاهنامه بخوانیم.
رادیو ایرانشهر
@radioIRANshahr
عاشقان ایران
@LoversofIRAN
روانش شادباد
رادیو اینترنتی ایرانشهر:
گفتگوی شنیدنی دو سال پیش با استاد #فریدون_جنیدی شاهنامه پژوه بزرگ برای گرامیداشت ۲۵ اسفند پایان سرایش #شاهنامه
سرآمد کنون قصهٔ یزدگرد/
به ماه سپندارمذ روز ارد/
این همان بخشی از شاهنامه است که تاریخ دقیق پایان سرایش شاهنامه را #۲۵_اسفند نشان می دهد.
به یاد #فردوسی شمع بیفروزیم و #شاهنامه بخوانیم.
رادیو ایرانشهر
@radioIRANshahr
عاشقان ایران
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
استاد #فریدون_جنیدی مدیر #بنیاد_نیشابور اندیشمندشاهنامه پژوه درباره #چهارشنبه_سوری
@bonyad_neyshaboor
این جشن نه با زرتشت پیونددارد
نه با #شاهنامه
بلکه پاسداشت مردگان بوده وپیوند روان ها
@LoversofIRAN
@bonyad_neyshaboor
این جشن نه با زرتشت پیونددارد
نه با #شاهنامه
بلکه پاسداشت مردگان بوده وپیوند روان ها
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈پیوست به گفتگوی استاد جنیدی درباره ریشه آیین چهارشنبه سوری👉
امروز در پژوهش های علم #زبان_شناسی تاریخی و اسطوره شناسی، بازسازی هایی بر پایهٔ گواهی های زبانی، فرهنگی، تاریخی انجام می شود.
این بازسازی ها غالبا ممکن است در منابع کهن و مکتوب اثری روشن و عینی از خود به جای نگذاشته باشند، اما بر مبنای منابع جنبی و قیاسات منطقی می توان مدعای آن بازسازی ها را پذیرفت یا دست کم فرضی علمی دانست.
نمونه های فراوانی در فرهنگ های ریشه شناختی از این بازسازی های مبتنی بر #زبانشناسی تاریخی دیده می شود.
در بررسی وقایع و آداب و رسوم #کهن نیز هنگامی که به مطالعات گاهان پژوهان، ودا پژوهان، و علمای تئولوژی و اسطوره شناسی #هندی و #ایرانی می نگریم، تعبیرها و تعلیلهایی فرض میشود که مبنایش آثار و باورهای موجود در متون #اوستا و #سنسکریت و ... و حتی روایات شفاهی است.
مثلا در آثار #هلموت_هومباخ، #ژان_کلنز، #مهرداد_بهار، و دیگران می توان چنین بازسازی هایی را در تفسیر متون، رویدادها و آداب کهن یافت.
یکی از رویدادهای مهم در فرهنگ ایران، رواج #جشن #چهارشنبه_سوری است.
استاد #فریدون_جنیدی هم در فیلم مربوط به گزارش رویداد #چهارشنبه_سوری بر بنیاد آگاهی از آیین های بزرگداشت #گهنبارها در #ایران_باستان، پنجهٔ دزدیده، "گرامی داشت آتش در ایران باستان" و نبود هفته و نام روزهای هفته در فرهنگ کهن ایرانی تا پیش از رواج #یهودیت، #مسیحیت و #مانویت در ایران، چنین بازسازی ای را در تعبیر رویداد یا آیین #چهارشنبه_سوری کردند.
این سخن بدین روی افزوده شد تا برخی از هموندان، اگر آگاه نیستند، بدانند که چنین بازسازی هایی در مطالعات زبانشناسی تاریخی و پژوهش در فرهنگ مردم و آداب و رسوم کهن ایرانی امری جاری است.
نکته دیگر آنکه استاد #جنیدی در برخی نشست های پرسش و پاسخ و... به این مطلب اشاره کرده اند که #سور یا #سوری نیز می تواند به معنی #آتش یا سرخی آتش باشد، ولی باورشان بر این است که سور در #چهارشنبه_سوری برابر است با شادمانی و بزم در هنگام #روز.
این گفتار، به روشنی، تازه بودن و نادرست بودن بنیان کهن برای جشن #چهارشنبه_سوری را نشان می دهد.
تازه بودن آن، بدان روی است که جشنی از زمان باستان با این نام و نشان در ایران نبوده است (البته این تازه بودن به معنای نداشتن قدمت و پیشینه نیست بلکه چهارشنبه سوزی سده ها در ایران جشن گرفته شده است، پس منظور استار جنیدی از تازگی این جشن آنست که در مقایسه با نوروز باستانی و مهرگان و... جشنی نیست که پیشینه آن به دوران باستان برسد) ؛
زیرا:
_نخستین) در این باستان هفته نبوده تا در چهارشنبه چنین جشنی گرفته شود.
_دویم) سور برابر است با خوراک و شادی هنگام روز، و این
جشن در شب برگزار می شود.
_سیوم) چرایی پدید آمدن چنین جشن نادرستی از نگاه تاریخی در فیلمی که از استاد #جنیدی در این باره آمده، روشن شده است و ...
در گفتار پیشین بر روایی چنین بازسازی هایی در میان زبانشناسان و #ایرانشناسان انگشت نهاده شد، تا خوانندگان گرامی در یابند که این بازسازی ها در میان ایرانشناسان و استادان فرهنگ و زبانهای باستانی به آیین است و استاد #جنیدی هم چنین کرده اند و از راه پژوهش دانشی پای بیرون نگذاشته اند.
توضیحی دیگر اینکه؛
#پنجه_گهنبار ( #گهنبار_پنجه) درست ترین نام برای پنج روز پایان سال در نزد ایرانیان باستان بود.
"پنجهٔ دزدیده" یا "خمسهٔ مسترقه" نامی تازه و نادرست برای پنج روز پایان سال است.
از بنیاد نیشابور bonyad_neyshaboor@
سخنان استاد جنیدی درباره چهارشنبه سوری👇
https://t.me/LoversofIRAN/5270
امروز در پژوهش های علم #زبان_شناسی تاریخی و اسطوره شناسی، بازسازی هایی بر پایهٔ گواهی های زبانی، فرهنگی، تاریخی انجام می شود.
این بازسازی ها غالبا ممکن است در منابع کهن و مکتوب اثری روشن و عینی از خود به جای نگذاشته باشند، اما بر مبنای منابع جنبی و قیاسات منطقی می توان مدعای آن بازسازی ها را پذیرفت یا دست کم فرضی علمی دانست.
نمونه های فراوانی در فرهنگ های ریشه شناختی از این بازسازی های مبتنی بر #زبانشناسی تاریخی دیده می شود.
در بررسی وقایع و آداب و رسوم #کهن نیز هنگامی که به مطالعات گاهان پژوهان، ودا پژوهان، و علمای تئولوژی و اسطوره شناسی #هندی و #ایرانی می نگریم، تعبیرها و تعلیلهایی فرض میشود که مبنایش آثار و باورهای موجود در متون #اوستا و #سنسکریت و ... و حتی روایات شفاهی است.
مثلا در آثار #هلموت_هومباخ، #ژان_کلنز، #مهرداد_بهار، و دیگران می توان چنین بازسازی هایی را در تفسیر متون، رویدادها و آداب کهن یافت.
یکی از رویدادهای مهم در فرهنگ ایران، رواج #جشن #چهارشنبه_سوری است.
استاد #فریدون_جنیدی هم در فیلم مربوط به گزارش رویداد #چهارشنبه_سوری بر بنیاد آگاهی از آیین های بزرگداشت #گهنبارها در #ایران_باستان، پنجهٔ دزدیده، "گرامی داشت آتش در ایران باستان" و نبود هفته و نام روزهای هفته در فرهنگ کهن ایرانی تا پیش از رواج #یهودیت، #مسیحیت و #مانویت در ایران، چنین بازسازی ای را در تعبیر رویداد یا آیین #چهارشنبه_سوری کردند.
این سخن بدین روی افزوده شد تا برخی از هموندان، اگر آگاه نیستند، بدانند که چنین بازسازی هایی در مطالعات زبانشناسی تاریخی و پژوهش در فرهنگ مردم و آداب و رسوم کهن ایرانی امری جاری است.
نکته دیگر آنکه استاد #جنیدی در برخی نشست های پرسش و پاسخ و... به این مطلب اشاره کرده اند که #سور یا #سوری نیز می تواند به معنی #آتش یا سرخی آتش باشد، ولی باورشان بر این است که سور در #چهارشنبه_سوری برابر است با شادمانی و بزم در هنگام #روز.
این گفتار، به روشنی، تازه بودن و نادرست بودن بنیان کهن برای جشن #چهارشنبه_سوری را نشان می دهد.
تازه بودن آن، بدان روی است که جشنی از زمان باستان با این نام و نشان در ایران نبوده است (البته این تازه بودن به معنای نداشتن قدمت و پیشینه نیست بلکه چهارشنبه سوزی سده ها در ایران جشن گرفته شده است، پس منظور استار جنیدی از تازگی این جشن آنست که در مقایسه با نوروز باستانی و مهرگان و... جشنی نیست که پیشینه آن به دوران باستان برسد) ؛
زیرا:
_نخستین) در این باستان هفته نبوده تا در چهارشنبه چنین جشنی گرفته شود.
_دویم) سور برابر است با خوراک و شادی هنگام روز، و این
جشن در شب برگزار می شود.
_سیوم) چرایی پدید آمدن چنین جشن نادرستی از نگاه تاریخی در فیلمی که از استاد #جنیدی در این باره آمده، روشن شده است و ...
در گفتار پیشین بر روایی چنین بازسازی هایی در میان زبانشناسان و #ایرانشناسان انگشت نهاده شد، تا خوانندگان گرامی در یابند که این بازسازی ها در میان ایرانشناسان و استادان فرهنگ و زبانهای باستانی به آیین است و استاد #جنیدی هم چنین کرده اند و از راه پژوهش دانشی پای بیرون نگذاشته اند.
توضیحی دیگر اینکه؛
#پنجه_گهنبار ( #گهنبار_پنجه) درست ترین نام برای پنج روز پایان سال در نزد ایرانیان باستان بود.
"پنجهٔ دزدیده" یا "خمسهٔ مسترقه" نامی تازه و نادرست برای پنج روز پایان سال است.
از بنیاد نیشابور bonyad_neyshaboor@
سخنان استاد جنیدی درباره چهارشنبه سوری👇
https://t.me/LoversofIRAN/5270
Telegram
Lovers of IRAN
استاد #فریدون_جنیدی مدیر #بنیاد_نیشابور اندیشمندشاهنامه پژوه درباره #چهارشنبه_سوری
@bonyad_neyshaboor
این جشن نه با زرتشت پیونددارد
نه با #شاهنامه
بلکه پاسداشت مردگان بوده وپیوند روان ها
@LoversofIRAN
@bonyad_neyshaboor
این جشن نه با زرتشت پیونددارد
نه با #شاهنامه
بلکه پاسداشت مردگان بوده وپیوند روان ها
@LoversofIRAN
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
تصویر روی جلد کتاب #کاپیتولاسیون_و_ایران نوشتهٔ روانشاد دکتر #محمد_مصدق در سال ۱۲۹۰ خورشیدی که استاد #فریدون_جنیدی در آغاز دههٔ شست خورشیدی با مقدمه و حواشی و تعلیقاتی چاپ جدیدی از آن را به ایرانیان پیشکش کردند. در این تصویر روی جلد این کتاب چهرهٔ با شکوه روانشاد دکتر #مصدق را در روزگار جوانی می بینیم.
بزرگ می داریم یاد روانشاد #دکتر_محمد_مصدق را در ۲۹ اسفند روز ملی شدن صنعت نفت.
https://t.me/bonyad_neyshaboor
بزرگ می داریم یاد روانشاد #دکتر_محمد_مصدق را در ۲۹ اسفند روز ملی شدن صنعت نفت.
https://t.me/bonyad_neyshaboor
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
کاپیطولاسیون/ #کاپیتولاسیون_و_ایران كتابی است از روانشاد دکتر #محمد_مصدق که در سال 1290 خورشیدی به چاپ رسیده است. در آغاز دههٔ شست خورشیدی این کتاب با مقدمه و حواشی و تعلیقات استاد #فریدون_جنیدی تجدید چاپ شده است. مقدمۀ كتاب یاد شده به قلم استاد #فریدون_جنیدی
مقدمه
زندگی مردان بزرگ را از آثار آنان می توان سنجید. برخی از این آثار: ساختمانها، راهها، کاروانسراها را شامل میگردد، و برخی رسالهها، کتابها، و اشعار را، و برخی از این آثار اگر چه به چشم دیده نمیشوند اما در حرکت رگهای زمان به پیش می روند، و با زندگی ملتها آمیختهاند، و جزئی از زندگی ملل را تشکیل میدهند.
مصدق، رهبر مبارزات ضد استعماری ملل شرق، از جمله کسانی است که حرکت نبض او را در لرزش رگهای هر جوان ایرانی، می توان احساس کرد.
مصدق، فریاد زمانۀ ما بود! بانگ پرطنین و باشکوهی که در فضای قرون و اعصار خواهد پیچید.
مصدق در رود عظیم و پرتلاطم زندگی ایرانیان، موجی بزرگ بود. موجی که بر صخرههای سخت کوبید، و بنیان آن صخرهها را سست کرد. آن موج به امواج بعدی نشان داد که چگونه، با لطافت و رقت عجیبی که در جان موج هست، میتوان با ایجاد همبستگی و تلاطم، قدرت ایجاد کرد، و میتوان سر به خارا سنگ کوبید، و میتوان خارا سنگ را خوار و بیمقدار فرو افکند، و راه را برای امواج لطیف دیگری که آوازخوان از معبر تاریخ عبور میکنند، گشود.
آثار زندگی مصدق ، آثار زندگی ملت ایران است. ملتی که بیست و پنج سال با سکوت و تفکر، فیلسوفانه به بازی موش، با دم شیر مینگریست، و با یک جنبش سپاه موشان را به داخل سوراخ های تنگ و تیره شان رمانید. اما آن رادمرد ، علاوه براین، از خود یادگارهایی نیز به نام رساله و کتاب برجای گذاشته است که مرور و مطالعۀ آن، جوانان را در راهی که برگزیدهاند، راهنما خواهد بود، و یکی از این کتاب ها «کاپیتولاسیون و ایران» است.
همین کتاب نشان میدهد که مصدق، مبارزه علیه کاپیتالیسم را از چه زمانی شروع کرده است.
67 سال پیش از این تاریخ، مصدق یکی از اصولیترین مبارزات را علیه امپریالیسم آن زمان بنیان گذاشت، زیرا که او به خوبی می دانست، با برقرار بودن کاپیتولاسیون، ایران هیچگاه نخواهد توانست که به جنبههای دیگر آزادی دست یازد.
پس کار بنیانی را با مبارزه با اساس امپریالیسم آغاز نمود. زیرا که آغاز هر نوع مبارزۀ دیگر در آن زمان در حکم این کلام سعدی بود که:
خانه از پای بَست ویران است خواجه دربند نقش ایوان است
پس او تصمیم گرفت که مشکلات جامعۀ ایرانی را یکایک حل کند و نخستین آن نَسخ کاپیتولاسیون، به شمار میآمد.
مبارزهای را که او، در این مورد شروع کرد بهنتیجه رسید، زیرا که انگلیسیها که حامی رژیم گذشتۀ ایران بودند، لازم میدیدند که با انجام یک عمل قهرمانانه، رضاخان را در انظار عامه بزرگ جلوه دهند، و قهرمانانهتر از این کار در آن روزگار نبود که یکباره اساس کاپیتولاسیون را بر هم ریزند.
اما برای آن که حتی المقدور، پیروی از مصدق، در این مبارزه، مشهور نباشد، این عمل را نه با آن عنوان که مصدق نوشته بود، بلکه با عنوان «الغاء» کاپیتولاسیون به ایرانیان معرفی کردند!.
همین سیاست در مورد یکی دیگر از رسالات او نیز صورت گرفت . . .
مصدق که با مطالعۀ سیاستهای اقتصادی در حال توسعۀ جهان غرب، پی برده بود که ایران فقط با برخورداری از یک سیاست اقتصادی صحیح می تواند با غول نوخاسته غرب مبارزه کند، سعی میکرد که حتی المقدور، و در هر فرصت راه گشای ایرانیان در این مسیر باشد. بنابراین بدون آن که منتظر کمک دولت ضعیف قاجاریه باشد، خود در صدد برآمد که نخستین مدرسۀ اقتصاد را در ایران دایر کنند، و پس از مکاتبه با استادان اقتصاد و اطمینان از همکاری آنان، اعلانی به شرح زیر در پشت جلد یکی از کتابهای خود به چاپ رسانید:
کاپیطولاسیون/ #کاپیتولاسیون_و_ایران كتابی است از روانشاد دکتر #محمد_مصدق که در سال 1290 خورشیدی به چاپ رسیده است. در آغاز دههٔ شست خورشیدی این کتاب با مقدمه و حواشی و تعلیقات استاد #فریدون_جنیدی تجدید چاپ شده است. مقدمۀ كتاب یاد شده به قلم استاد #فریدون_جنیدی
مقدمه
زندگی مردان بزرگ را از آثار آنان می توان سنجید. برخی از این آثار: ساختمانها، راهها، کاروانسراها را شامل میگردد، و برخی رسالهها، کتابها، و اشعار را، و برخی از این آثار اگر چه به چشم دیده نمیشوند اما در حرکت رگهای زمان به پیش می روند، و با زندگی ملتها آمیختهاند، و جزئی از زندگی ملل را تشکیل میدهند.
مصدق، رهبر مبارزات ضد استعماری ملل شرق، از جمله کسانی است که حرکت نبض او را در لرزش رگهای هر جوان ایرانی، می توان احساس کرد.
مصدق، فریاد زمانۀ ما بود! بانگ پرطنین و باشکوهی که در فضای قرون و اعصار خواهد پیچید.
مصدق در رود عظیم و پرتلاطم زندگی ایرانیان، موجی بزرگ بود. موجی که بر صخرههای سخت کوبید، و بنیان آن صخرهها را سست کرد. آن موج به امواج بعدی نشان داد که چگونه، با لطافت و رقت عجیبی که در جان موج هست، میتوان با ایجاد همبستگی و تلاطم، قدرت ایجاد کرد، و میتوان سر به خارا سنگ کوبید، و میتوان خارا سنگ را خوار و بیمقدار فرو افکند، و راه را برای امواج لطیف دیگری که آوازخوان از معبر تاریخ عبور میکنند، گشود.
آثار زندگی مصدق ، آثار زندگی ملت ایران است. ملتی که بیست و پنج سال با سکوت و تفکر، فیلسوفانه به بازی موش، با دم شیر مینگریست، و با یک جنبش سپاه موشان را به داخل سوراخ های تنگ و تیره شان رمانید. اما آن رادمرد ، علاوه براین، از خود یادگارهایی نیز به نام رساله و کتاب برجای گذاشته است که مرور و مطالعۀ آن، جوانان را در راهی که برگزیدهاند، راهنما خواهد بود، و یکی از این کتاب ها «کاپیتولاسیون و ایران» است.
همین کتاب نشان میدهد که مصدق، مبارزه علیه کاپیتالیسم را از چه زمانی شروع کرده است.
67 سال پیش از این تاریخ، مصدق یکی از اصولیترین مبارزات را علیه امپریالیسم آن زمان بنیان گذاشت، زیرا که او به خوبی می دانست، با برقرار بودن کاپیتولاسیون، ایران هیچگاه نخواهد توانست که به جنبههای دیگر آزادی دست یازد.
پس کار بنیانی را با مبارزه با اساس امپریالیسم آغاز نمود. زیرا که آغاز هر نوع مبارزۀ دیگر در آن زمان در حکم این کلام سعدی بود که:
خانه از پای بَست ویران است خواجه دربند نقش ایوان است
پس او تصمیم گرفت که مشکلات جامعۀ ایرانی را یکایک حل کند و نخستین آن نَسخ کاپیتولاسیون، به شمار میآمد.
مبارزهای را که او، در این مورد شروع کرد بهنتیجه رسید، زیرا که انگلیسیها که حامی رژیم گذشتۀ ایران بودند، لازم میدیدند که با انجام یک عمل قهرمانانه، رضاخان را در انظار عامه بزرگ جلوه دهند، و قهرمانانهتر از این کار در آن روزگار نبود که یکباره اساس کاپیتولاسیون را بر هم ریزند.
اما برای آن که حتی المقدور، پیروی از مصدق، در این مبارزه، مشهور نباشد، این عمل را نه با آن عنوان که مصدق نوشته بود، بلکه با عنوان «الغاء» کاپیتولاسیون به ایرانیان معرفی کردند!.
همین سیاست در مورد یکی دیگر از رسالات او نیز صورت گرفت . . .
مصدق که با مطالعۀ سیاستهای اقتصادی در حال توسعۀ جهان غرب، پی برده بود که ایران فقط با برخورداری از یک سیاست اقتصادی صحیح می تواند با غول نوخاسته غرب مبارزه کند، سعی میکرد که حتی المقدور، و در هر فرصت راه گشای ایرانیان در این مسیر باشد. بنابراین بدون آن که منتظر کمک دولت ضعیف قاجاریه باشد، خود در صدد برآمد که نخستین مدرسۀ اقتصاد را در ایران دایر کنند، و پس از مکاتبه با استادان اقتصاد و اطمینان از همکاری آنان، اعلانی به شرح زیر در پشت جلد یکی از کتابهای خود به چاپ رسانید:
Telegram
کانال رسمی بنیاد نیشابور
#بنیاد_نیشابور
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
☝️☝️☝️☝️
۴ پیام بالا از کانال استاد #فریدون_جنیدی (بنیاد نیشابور) درباره دکتر #محمد_مصدق است و بسیار خواندنی،
که به مناسبت ۲۹ اسفند نگاشته شده است.
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
۴ پیام بالا از کانال استاد #فریدون_جنیدی (بنیاد نیشابور) درباره دکتر #محمد_مصدق است و بسیار خواندنی،
که به مناسبت ۲۹ اسفند نگاشته شده است.
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
⬆️سخن استاد #فریدون_جنیدی درباره ریشه و پیشینه "سیزده به در" پیش از #اسلام
⬇️پیام استاد #میرجلال_الدین_کزازی سیزده بدر ۱۳۹۹ یادآوری ریشه کهن #جشن_باستانی
🏮#سیزده_به_در نحس نیست و ربطی به مراسم پلید #پوریم یهود که جشن رویداد جعلی #ایرانی_کشان است، ندارد
📗🍀 سیزده بدر، پیش از اسلام به این نام نبود و آنرا به نام "تیر"( #تیشتر/ الهه #آب) #تیر_روز می نامیدند، چون در #ایران_باستان تقسیم بندی روزها بشکل هفته نبود و ۳۰ روز ماه هریک نامی جداگانه داشتند. روز ۱۳هر ماه هم به نام #تیر بود، فرشته باران و دهش های آسمانی.
پس از اسلام اما نام این جشن به "۱۳ بدر" تغییرکرد چون دسته بندی روزها با هفت روز هفته انجام میشد.
در روز سیزده فروردین برای سپاسگزاری از دهش های(مواهب) آسمان #ایرانیان_باستان #هفت_سبزه ای را که پیش از #نوروز به نماد زایش و رویش زمین کاشته بودند با احترام و ادب به رودها و آبهای روان میسپردند تا به جای بارانی که از آسمان بر آنها باریده و مایه سرسبزی و روییدن دانه ها و درختان شده بود، این هفت #سبزه هم به همان آب های روان بازگردد و نشانه سپاس زمینیان باشد از #فرشته_نگهبان_آب
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
⬇️پیام استاد #میرجلال_الدین_کزازی سیزده بدر ۱۳۹۹ یادآوری ریشه کهن #جشن_باستانی
🏮#سیزده_به_در نحس نیست و ربطی به مراسم پلید #پوریم یهود که جشن رویداد جعلی #ایرانی_کشان است، ندارد
📗🍀 سیزده بدر، پیش از اسلام به این نام نبود و آنرا به نام "تیر"( #تیشتر/ الهه #آب) #تیر_روز می نامیدند، چون در #ایران_باستان تقسیم بندی روزها بشکل هفته نبود و ۳۰ روز ماه هریک نامی جداگانه داشتند. روز ۱۳هر ماه هم به نام #تیر بود، فرشته باران و دهش های آسمانی.
پس از اسلام اما نام این جشن به "۱۳ بدر" تغییرکرد چون دسته بندی روزها با هفت روز هفته انجام میشد.
در روز سیزده فروردین برای سپاسگزاری از دهش های(مواهب) آسمان #ایرانیان_باستان #هفت_سبزه ای را که پیش از #نوروز به نماد زایش و رویش زمین کاشته بودند با احترام و ادب به رودها و آبهای روان میسپردند تا به جای بارانی که از آسمان بر آنها باریده و مایه سرسبزی و روییدن دانه ها و درختان شده بود، این هفت #سبزه هم به همان آب های روان بازگردد و نشانه سپاس زمینیان باشد از #فرشته_نگهبان_آب
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
ادامه 👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود👉
✍نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش دوم
مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در #زبان #اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های #کردی و #تالشی و #تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در #گيلان و #طبرستان نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از دید دیگر اوستاشناسان، تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است، اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه (ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کردند و سال هم نداشتند و تنها همين ماه ها بود! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها -که همان برج «بره» باشد- طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين #زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بود که هنوز هم همه جهانيان از این انديشه نياکان ما بهره می برند.
البته #خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا #تقویم_جلالی/#جلالی یا #خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان #احمد_بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است!
سال شماری خورشيدی و #نوروز، نزديک به پايان هنگام (دوره) #جمشيدی پيدا شد. ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری #جشن_نوروز برای ما بايد براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چندهزارسال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين #جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود. به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، برپا می شود که بسيار بسيار نيکو است. پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ توده مردم هم به آن وارد می شود.
■اما هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان #ساسانی، سان بر اين بود که شاه در تالاری می نشست و موبد موبدان نزد شاه می آمد و در می زد. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمی و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کردند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت #سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بود؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
/از کانال #بنیاد_نیشابور
@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته ی پسین(پست بعدی)👇
@LoversofIRAN
✍نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش دوم
مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در #زبان #اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های #کردی و #تالشی و #تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در #گيلان و #طبرستان نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از دید دیگر اوستاشناسان، تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است، اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه (ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کردند و سال هم نداشتند و تنها همين ماه ها بود! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها -که همان برج «بره» باشد- طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين #زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بود که هنوز هم همه جهانيان از این انديشه نياکان ما بهره می برند.
البته #خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا #تقویم_جلالی/#جلالی یا #خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان #احمد_بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است!
سال شماری خورشيدی و #نوروز، نزديک به پايان هنگام (دوره) #جمشيدی پيدا شد. ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری #جشن_نوروز برای ما بايد براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چندهزارسال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين #جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود. به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، برپا می شود که بسيار بسيار نيکو است. پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ توده مردم هم به آن وارد می شود.
■اما هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان #ساسانی، سان بر اين بود که شاه در تالاری می نشست و موبد موبدان نزد شاه می آمد و در می زد. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمی و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کردند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت #سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بود؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
/از کانال #بنیاد_نیشابور
@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته ی پسین(پست بعدی)👇
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
ادامه👈زرتشت اهل ری بود👉
نوشتاری از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش سوم
اين #سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز #سيزدهم. البته ما امروزه روزها را می شماريم اما در #ايران_باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند.
نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. #تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است، که این باور هيچ معنایی ندارد؛ سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند (و سبزه را به آب روان می سپردند).
اين #هفت_سبزه به #هفت_سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان #شراب (مرسوم) بوده است، پس اين هفت شين است نه هفت سين؛ که این سخن سد در سد (100%) من درآوردی و ساختگی است (به دست) گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های #کهن ايرانی. اين #هفت_شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز، آیینی ايرانی است و وابسته به همه #ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت؛ برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور #تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون #ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، #ازبک بوده است!!! و البته #يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال ها بود که می خواستند جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه #تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم "سه هزارمين سال زادروز زرتشت" را جشن بگيريم، يونسکو از آنها پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين #جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما (ایران) حتی در جشنی که #زرتشتيان در #دانشگاه_تهران گرفتند هم شرکت نکرد!!!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. #فرهنگ_ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران #پيش_از_اسلام بگيريم، تنه آن ايران #پس_از_اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از #اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران ایرانی بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران #باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
/از بنیاد نیشابور@bonyad_neyshaboor
●بخش های یک و دو این نوشته را پیشتر بخوانید
@LoversofIRAN
نوشتاری از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش سوم
اين #سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز #سيزدهم. البته ما امروزه روزها را می شماريم اما در #ايران_باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند.
نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. #تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است، که این باور هيچ معنایی ندارد؛ سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند (و سبزه را به آب روان می سپردند).
اين #هفت_سبزه به #هفت_سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان #شراب (مرسوم) بوده است، پس اين هفت شين است نه هفت سين؛ که این سخن سد در سد (100%) من درآوردی و ساختگی است (به دست) گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های #کهن ايرانی. اين #هفت_شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز، آیینی ايرانی است و وابسته به همه #ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت؛ برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور #تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون #ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، #ازبک بوده است!!! و البته #يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال ها بود که می خواستند جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه #تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم "سه هزارمين سال زادروز زرتشت" را جشن بگيريم، يونسکو از آنها پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين #جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما (ایران) حتی در جشنی که #زرتشتيان در #دانشگاه_تهران گرفتند هم شرکت نکرد!!!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. #فرهنگ_ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران #پيش_از_اسلام بگيريم، تنه آن ايران #پس_از_اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از #اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران ایرانی بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران #باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
/از بنیاد نیشابور@bonyad_neyshaboor
●بخش های یک و دو این نوشته را پیشتر بخوانید
@LoversofIRAN
⬆️ از بالا، چپ به راست بخوانید➡️
چرایی #فروردین_روز و جشن #فروردینگان از #زروان_سنجش_زمان_در_ایران_باستان
نوشته استاد #فریدون_جنیدی
#فروهر یا "فره وشی" که بعدها "فرورد" شد، موضوع جشن فروردینگان است و یکی از قوای پنجگانه انسان.
فروهر در باور ایران_باستان #زرتشتیان، نگاهبان و حافظ موجودات است و در انسان، جانواران، آب، آتش، خاک، باد... وجوددارد.
فروهر (روح پاک و خدایی) پیش از آفرینش انسان وجود داشت و پس از مرگ انسان نیز این فروهر پاک و منزه به سوی پروردگار می رود. زشتی های تن و روان آدمیان را در پاکی ازلی او راه نیست
#ابوریحان_بیرونی درباره فروردینگان:
روز نوزده فروردین را جشن نوروز انهار (نهرها، رودها) گویند و در آن روز عطر و گلاب در آبهای روان ریزند
برهان قاطع:
به باور پارسیان در این روز نیک است که جامه نو بپوشند و به دیدن گله گوسفندان و رمه اسبان و گاوان روند
آتورپات:
فروردین_روز، سوگند مخور و در آن روز یزش (نماز و پرستش) فروهران پاک(ارواح پاک و بزرگ)کن تا خوشنودتر گردند
بنیاد نیشابور @bonyad_neyshaboor
انجمن های آموزش زبان پهلوی، اوستایی، فارسی باستان، و شاهنامه خوانی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
چرایی #فروردین_روز و جشن #فروردینگان از #زروان_سنجش_زمان_در_ایران_باستان
نوشته استاد #فریدون_جنیدی
#فروهر یا "فره وشی" که بعدها "فرورد" شد، موضوع جشن فروردینگان است و یکی از قوای پنجگانه انسان.
فروهر در باور ایران_باستان #زرتشتیان، نگاهبان و حافظ موجودات است و در انسان، جانواران، آب، آتش، خاک، باد... وجوددارد.
فروهر (روح پاک و خدایی) پیش از آفرینش انسان وجود داشت و پس از مرگ انسان نیز این فروهر پاک و منزه به سوی پروردگار می رود. زشتی های تن و روان آدمیان را در پاکی ازلی او راه نیست
#ابوریحان_بیرونی درباره فروردینگان:
روز نوزده فروردین را جشن نوروز انهار (نهرها، رودها) گویند و در آن روز عطر و گلاب در آبهای روان ریزند
برهان قاطع:
به باور پارسیان در این روز نیک است که جامه نو بپوشند و به دیدن گله گوسفندان و رمه اسبان و گاوان روند
آتورپات:
فروردین_روز، سوگند مخور و در آن روز یزش (نماز و پرستش) فروهران پاک(ارواح پاک و بزرگ)کن تا خوشنودتر گردند
بنیاد نیشابور @bonyad_neyshaboor
انجمن های آموزش زبان پهلوی، اوستایی، فارسی باستان، و شاهنامه خوانی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
🌹گرامی باد ۲۰ فروردین، ۸۱_امین زادروز استاد #فریدون_جنیدی. دیر زید و شاد و آزاد
شادباش زادروز شاهنامه پژوه گرانقدر و استاد زبان های باستانی ایران، که بیش از 40 سال عمر خود را در راه خدمت خالصانه به فرهنگ و ادب #ایران گذاشته است؛
روزگارش خوش، سرش سلامت و قلمش پرتوان باد 🌷
تابستان سال ۹۸ علاقه مند به متون کهن و باستانی شدم و از آنجایی که ادبیات نخوانده بودم، از دوستان جویای راه یادگیری زبان های باستانی شدم.
یکی از دوستان بنیاد نیشابور را به من معرفی کرد. از شنیدن نام نیشابور ، که همسایه شهر من (سبزوار) است احساس خوبی به من دست داد و گویی غربت را از دلم زدود!!
به دلیل تنگی معیشت و نداشتن پول کافی می ترسیدم که به آنجا بروم... دل را به دریا زدم و رفتم بلوار کشاورز...
دستگیرم شد که کسی به نام فریدون جنیدی ، رایگان تدریس می کند!!!
هر روز که به بنیاد می رفتم و ذوق و شوق این پیرِ سالخورده را برای یاد دادن زبان و فرهنگ باستانی ایران می دیدم ، هم احساس خوشی می کردم که او را یافته ام و هم احساس ناخوشی که آیا می شود من هم انقدر بی دریغ و چشم داشت روزی خدمتگزار این فرهنگ باشم؟؟!!
شاید خیلی ها باشند که ایشان را با چوب نقد بکوبند که شاهنامه ای که تصحیح کرده است فلان است و بهمان*... من هم نمی دانم چون ادیب یا شاهنامه پژوه نیستم اما هر چه هست این پرسش برایم مطرح است که آیا همه آنها حاضرند ثانیه ای را بی دست مزد و اجرت درس بدهند؟ آن هم زبان های باستانی؟ آنهم بیش از چهل سال و...
راه نقد بر هر اثری باید باز باشد و شاهنامه ایشان اگر اشکالی دارد باید نقد شود ولی ، مشکل از آنجایی پدید می آید که عده ای به جای نقد اثر ایشان، شخصیتش و همه علمش را مورد سرزنش و گاهی توهین قرار می دهد و این دور از مروت و علم است.
/✍ ارادتمند : هومن پوراشرف/
___________________________
**توضیح کانال:
#شاهنامه تصحیح شده استاد جنیدی، اگرچه همه بیت ها و بخش هایی از شاهنامه را که تا امروز به دست ما رسیده است، در بردارد؛ اما ایشان، با فونتی جداگانه، رج ها(بیت ها)یی را که با استدلال و دید و دانش خودشان، بیت های الحاقی یا #افزوده شده به شاهنامه می دانند، مشخص کرده اند؛ و در هر برگ نیز دلایل و چرایی این غربال و جداسازی را نوشته اند. از دید ایشان شاهنامه ای که #فردوسی بزرگ سروده است، بسیار گزیده تر و خلاصه تر از آنچیزی است که امروز به دست ما رسیده است و در هر دوره، کاتبان و نویسندگان مختلف با نیت های مختلف، دست به دگرگونی و افزودن بیت هایی با نظر شخصی خود به شاهنامه کرده اند. نظر دیگر شاهنامه پژوهان نیز درباره نسک(کتاب) گرانسنگ شاهنامه چنین است که بیت هایی از سوی دیگران بر آن افزوده شده که ناسره هستند و از فردوسی نیستند(چونانکه این اتفاق برای بسیاری از کتب شعر در چند قرن اخیر افتاده است که پس از مرگ نویسنده اصلی، افراد پس از او به سلیقه خود تغییراتی در برخی رج ها(ابیات) و لت ها(مصرعها) داده اند؛ اما اختلاف استاد جنیدی با دیگر استادان شاهنامه پژوه بر سر اینست که استاد جنیدی تعداد رج های #افزوده ( #الحاقیات) به شاهنامه را بسیار بیش از آنچه دیگران در نظر گرفته اند می داند و آنها را با منطق خود مشخص کرده است.
با احترام به تلاش همه این بزرگان عرصه فرهنگ و ادب ایران، کار ما بهره بردن از دسترنج تلاش آنهاست و نه بحث و جدل بر سر آچیزی که هر یک از این بزرگان بیش از 4 دهه از عمر خود را بر سر آم گذاشته اند یعنی پژوهش و کاوش در ژرف و عمق دریای نهفته در شاهنامه فردوسی
نشانی کانال بنیاد نیشابور که استاد سالهاست با مهر سرشار به فرزندان ایران، چراغ آنرا پرفروغ نگاه داشته است @bonyad_neyshaboor
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
شادباش زادروز شاهنامه پژوه گرانقدر و استاد زبان های باستانی ایران، که بیش از 40 سال عمر خود را در راه خدمت خالصانه به فرهنگ و ادب #ایران گذاشته است؛
روزگارش خوش، سرش سلامت و قلمش پرتوان باد 🌷
تابستان سال ۹۸ علاقه مند به متون کهن و باستانی شدم و از آنجایی که ادبیات نخوانده بودم، از دوستان جویای راه یادگیری زبان های باستانی شدم.
یکی از دوستان بنیاد نیشابور را به من معرفی کرد. از شنیدن نام نیشابور ، که همسایه شهر من (سبزوار) است احساس خوبی به من دست داد و گویی غربت را از دلم زدود!!
به دلیل تنگی معیشت و نداشتن پول کافی می ترسیدم که به آنجا بروم... دل را به دریا زدم و رفتم بلوار کشاورز...
دستگیرم شد که کسی به نام فریدون جنیدی ، رایگان تدریس می کند!!!
هر روز که به بنیاد می رفتم و ذوق و شوق این پیرِ سالخورده را برای یاد دادن زبان و فرهنگ باستانی ایران می دیدم ، هم احساس خوشی می کردم که او را یافته ام و هم احساس ناخوشی که آیا می شود من هم انقدر بی دریغ و چشم داشت روزی خدمتگزار این فرهنگ باشم؟؟!!
شاید خیلی ها باشند که ایشان را با چوب نقد بکوبند که شاهنامه ای که تصحیح کرده است فلان است و بهمان*... من هم نمی دانم چون ادیب یا شاهنامه پژوه نیستم اما هر چه هست این پرسش برایم مطرح است که آیا همه آنها حاضرند ثانیه ای را بی دست مزد و اجرت درس بدهند؟ آن هم زبان های باستانی؟ آنهم بیش از چهل سال و...
راه نقد بر هر اثری باید باز باشد و شاهنامه ایشان اگر اشکالی دارد باید نقد شود ولی ، مشکل از آنجایی پدید می آید که عده ای به جای نقد اثر ایشان، شخصیتش و همه علمش را مورد سرزنش و گاهی توهین قرار می دهد و این دور از مروت و علم است.
/✍ ارادتمند : هومن پوراشرف/
___________________________
**توضیح کانال:
#شاهنامه تصحیح شده استاد جنیدی، اگرچه همه بیت ها و بخش هایی از شاهنامه را که تا امروز به دست ما رسیده است، در بردارد؛ اما ایشان، با فونتی جداگانه، رج ها(بیت ها)یی را که با استدلال و دید و دانش خودشان، بیت های الحاقی یا #افزوده شده به شاهنامه می دانند، مشخص کرده اند؛ و در هر برگ نیز دلایل و چرایی این غربال و جداسازی را نوشته اند. از دید ایشان شاهنامه ای که #فردوسی بزرگ سروده است، بسیار گزیده تر و خلاصه تر از آنچیزی است که امروز به دست ما رسیده است و در هر دوره، کاتبان و نویسندگان مختلف با نیت های مختلف، دست به دگرگونی و افزودن بیت هایی با نظر شخصی خود به شاهنامه کرده اند. نظر دیگر شاهنامه پژوهان نیز درباره نسک(کتاب) گرانسنگ شاهنامه چنین است که بیت هایی از سوی دیگران بر آن افزوده شده که ناسره هستند و از فردوسی نیستند(چونانکه این اتفاق برای بسیاری از کتب شعر در چند قرن اخیر افتاده است که پس از مرگ نویسنده اصلی، افراد پس از او به سلیقه خود تغییراتی در برخی رج ها(ابیات) و لت ها(مصرعها) داده اند؛ اما اختلاف استاد جنیدی با دیگر استادان شاهنامه پژوه بر سر اینست که استاد جنیدی تعداد رج های #افزوده ( #الحاقیات) به شاهنامه را بسیار بیش از آنچه دیگران در نظر گرفته اند می داند و آنها را با منطق خود مشخص کرده است.
با احترام به تلاش همه این بزرگان عرصه فرهنگ و ادب ایران، کار ما بهره بردن از دسترنج تلاش آنهاست و نه بحث و جدل بر سر آچیزی که هر یک از این بزرگان بیش از 4 دهه از عمر خود را بر سر آم گذاشته اند یعنی پژوهش و کاوش در ژرف و عمق دریای نهفته در شاهنامه فردوسی
نشانی کانال بنیاد نیشابور که استاد سالهاست با مهر سرشار به فرزندان ایران، چراغ آنرا پرفروغ نگاه داشته است @bonyad_neyshaboor
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
استاد #فریدون_جنیدی مدیر #بنیاد_نیشابور اندیشمندشاهنامه پژوه درباره #چهارشنبه_سوری
@bonyad_neyshaboor
این جشن نه با زرتشت پیونددارد
نه با #شاهنامه
بلکه پاسداشت مردگان بوده وپیوند روان ها
@LoversofIRAN
@bonyad_neyshaboor
این جشن نه با زرتشت پیونددارد
نه با #شاهنامه
بلکه پاسداشت مردگان بوده وپیوند روان ها
@LoversofIRAN
Forwarded from کانال حسن قریبی (Hasan Gharibi)
چندی بریخت بر سر ما اخگر
چندی خلاصه همین طور...
معمولاً وقتی دکتر #صفر_عبدالله به ایران میآید با دکتر #دادبه به دیدار استاد #فریدون_جنیدی میرویم.
در آذر امسال (۹۸) سرودهای از گذشتههای خود را صمیمانه برایمان زمزمه کرد که ثبت کردم و اجازه نشرش را گرفتم.
فاخر است.
#حسن_قریبی
@hassangharibi
چندی خلاصه همین طور...
معمولاً وقتی دکتر #صفر_عبدالله به ایران میآید با دکتر #دادبه به دیدار استاد #فریدون_جنیدی میرویم.
در آذر امسال (۹۸) سرودهای از گذشتههای خود را صمیمانه برایمان زمزمه کرد که ثبت کردم و اجازه نشرش را گرفتم.
فاخر است.
#حسن_قریبی
@hassangharibi
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگر(نظر) استاد #فریدون_جنیدی
درباره #فردوسی_بزرگ
استاد فریدون جنیدی، #شاهنامه پژوه، محقق زبان های باستانی، اوستاشناس، و مدیر "بنیاد نیشابور" که زندگی خود را وقف ایران کرده است.
@LoversofIRAN
درباره #فردوسی_بزرگ
استاد فریدون جنیدی، #شاهنامه پژوه، محقق زبان های باستانی، اوستاشناس، و مدیر "بنیاد نیشابور" که زندگی خود را وقف ایران کرده است.
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔅الله لله!
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
4_5965043317342209799.pdf
277.3 KB
یادداشت استاد #فریدون_جنیدی درباره اینکه #فردوسی بزرگ، #دقیقی را به خواب می بیند و انچه بین ایندو رد و بدل می شود از راه و رسم ایرانی
☝️فردوسی هیچگاه با این نگرش و دیدگاه نمی توانسته مدح سلطان محمود غرنوی را بگوید و این سخنی نارواست بر فردوسی
👈 ۱۰۱۰ سال از پایان سرایش شاهنامه گذشته است!
/سرآمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد/
این بیت همان بخشی از شاهنامه است که تاریخ دقیق پایان سرایش شاهنامه را نشان می دهد یعنی #۲۵_اسفند.
۲۵ اسفند امسال، هزار و دهمین سالگرد پایان سرایش #شاهنامه فردوسی بزرگ است. این رویداد خجسته پیشاپیش بر همه ایرانیان شاد باد.
1010 سال از پایان این نسک(کتاب) کهن گذشت👍
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
☝️فردوسی هیچگاه با این نگرش و دیدگاه نمی توانسته مدح سلطان محمود غرنوی را بگوید و این سخنی نارواست بر فردوسی
👈 ۱۰۱۰ سال از پایان سرایش شاهنامه گذشته است!
/سرآمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد/
این بیت همان بخشی از شاهنامه است که تاریخ دقیق پایان سرایش شاهنامه را نشان می دهد یعنی #۲۵_اسفند.
۲۵ اسفند امسال، هزار و دهمین سالگرد پایان سرایش #شاهنامه فردوسی بزرگ است. این رویداد خجسته پیشاپیش بر همه ایرانیان شاد باد.
1010 سال از پایان این نسک(کتاب) کهن گذشت👍
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگر(نظر) استاد #فریدون_جنیدی
درباره #فردوسی_بزرگ
استاد فریدون جنیدی، #شاهنامه پژوه، محقق زبان های باستانی، اوستاشناس، و مدیر "بنیاد نیشابور" که زندگی خود را وقف ایران کرده است.
@LoversofIRAN
درباره #فردوسی_بزرگ
استاد فریدون جنیدی، #شاهنامه پژوه، محقق زبان های باستانی، اوستاشناس، و مدیر "بنیاد نیشابور" که زندگی خود را وقف ایران کرده است.
@LoversofIRAN
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
دریای پارس نوشته فریدون جنیدی-129.pdf
1.2 MB
#دریای_پارس در #اوستا و #نوشته_ها_ی_پهلوی نوشتهٔ استاد #فریدون_جنیدی چاپ شده در مجله #گلچرخ_مهر سال ۱۳۷۷ شماره ۲۰
عاشقان ایران
Photo
👈 توضیح استاد #فریدون_جنیدی درباره دیوهای #مازندران در شاهنامه 👉
🏔منظور از مازندران در شاهنامه کجاست؟
⬅️از کانال شاهنامه شناسی
ابیات مربوط به مازندران در شاهنامه بدون افزوده های جعلی(الحاقیات)
چو #کاووس بگرفت گاه پدر
مر او را جهان، بنده شد سربسر
چنان بُد که در کاخ زرین نگار
همی خوَرد روزی، مَی خوشگُوار
اَبا پهلوانانِ اِیران به هم
همی رای زد، شاد، بر بِیش و کم
برفت از برِ پرده، سالارِ بار
خرامان بیامد برِ شهریار
بگفتا که: ”رامشگری بر در است
ابا بَربَت و نغز رامشگر است“
بفرمود تا پِیش او خواندند
برِ خوشنوازانْشْ بنشاندند
به بربت چو بایست، برساخت رود
برآورد مازندرانی سرود:
ز #مازندران، شهر ما، یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گل است
به کوه اندرون، لاله و سنبل است
نوازنده، بلبل، به باغ اندرون
گُرازنده، آهو، به راغ اندرون
همیشه نیاساید از جُفتجوی
همه ساله، هر جای، رنگ است و بوی
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش، روان
دی و بهمن و آذَر و فروَدین
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار
به هر جای، بازِ شکاری به کار
چو کاووس بشنید ازو این سَخُن
یکی تازه اندیشه افکند بُن
دل رزمجو را ببست اندر آن
که لشکر کشد سوی #مازندران
چنین گفت با سرفرازان رزم
که: ”ما سر نهادیم یکسر به بزم
اگر کاهلی پیشه گیرد دلِیر
نگردد ز آسایش و کام سِیر“
سخن چون به گوش بزرگان رسید
ازیشان، کس آن رای، فرّخ ندید
همه زرد گشتند و پُر چین بُروی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی
کسی راست، پاسخ، نیارَست کرد
نهانی، روانْشان پر از باد سرد
به آواز گفتند: ما کِهتریم
زمین جز به فرمان تو نَسپَریم
⬅️ گروهی را گمان این است «مازندران» که در #شاهنامه جایگاه دیوان است، همانجاست که امروز مازندرانش خوانیم. در شاهنامه و کتابهای هم زمان با شاهنامه و پیش از آن، ظاهراً لفظ مازندران به معنی #طبرستان/ #تبرستان به کار نرفته است، مگر آن که به ندرت شعری یا عبارتی را بتوان چنان تفسیر کرد.
اغلب «مازندر» و «مازندران» بر سرزمینی در حدود مغرب و بسیار دور از ایران اطلاق میشد. در مقدمه #شاهنامه_ابومنصوری آمده:
” #شام و #یمن را مازندران خوانند و #مصر گویند از مازندران است“!
برخی از نویسندگان امروزی نیز جایگاه مازندران را در غرب، شام، یمن و برخی نیز در #هندوستان دانسته اند.
اما این گمانها درباره «مازندران» شاهنامه درست نیست. مازندران امروزی در گذشته «تبرستان» نامیده میشد، و چنان که در شاهنامه در داستان «زال و رودابه» میخوانیم، منوچهر پادشاه ایران پایتخت خویش را در آن مرز برگزیده بود: شهر #آمل
هنگامی که منوچهر از عشق زال و رودابه باخبر میشود و میخواهد به #کابل سپاه بکشد، پدرش سام به منوچهر نامه میفرستد و از زبان زال، چنین شِکوِه میکند:
«مرا» گفت «بَر دارِ آمل کنی
سَزاتر که آهنگ کابل کنی!»
(اگر مرا در آمل، پایتخت منوچهر، بر دار کنی، بهتر از آن است که به زابل لشکرکشی)
پس سرزمینی را که پایتخت ایران در آن باشد نشاید جایگاه دیوان نامیدن.
⬅️دیدگاه متفاوت استادجنیدی درباره نام مازندران و دیوسپید
«ماز» در زبانهای ایرانی، چین و شکن و برآمدگی و فرورفتگی است، و «مازاندر» جایگاهی است که چین و شکن و برجستگی در آن باشد، و همین رشته کوه البرز است. در زبان #فارسی_دری و زبان #تبرستان_باستان، «دوین» به معنای برجستگی و بلندی است. در زبان تبری، واژه دوین چند بار به معنی برجستگی و تپه و کوه آمده است؛ با افتادن «ین» پایانی، بگونه «دِو» dēv و آنگاه «دیو» درآمد
جایی که کاووس از آن سخن میراند، کوهستان #البرز بود که بایستی از ستیغهای بلند و دره های ژرف بگذرند. گذرندگان البرز کوه را، ابرهای همیشگی، بارانهای سخت، جنگلها و تیغزارها در پیش بود و بیشه های پر از دَدان و جانوران، شاخ و برگ فراوان پرتو آفتاب را گذر نمیداد
پیروزی بر دیوان مازندران، همان گشودن مازهای تبرستان و کوههای البرز است که به دست تبرستانیان و گیلانیان (اهالی #مازندران و #گیلان امروز) و ایرانیان دشت مرکزی انجام گرفت
چون یکایک این دوین ها به دست ایرانیان می افتاد و بر چراگاهها افزوده میشد، بزرگترین آنها «دوین سپید» یا «دیو سپید» بود که همانا کوه دماوند است. دماوند آن زمانها خاموش بود، اما گویا باز فعالیت مختصری کرد و بر ایرانیان آتش و سنگهای تیز بارید:
ز گردون بسی سنگ بارید و خَشت
پراکنده گشتند، اِیران، به دشت
گشودن البرزکوه و پیروزی بر دوین های مازندران، کار سیستانیان نبود، اما چون کاری بس بزرگ بود، پیروزی بر دیوسپید را شاهنامه به «رستم» نسبت دادند که جهان پهلوان (نماد ایران) بود
ایران: ایرانیان. جمعِ «اِیر» است و ایر یعنی فروتن، که صفت ایرانیان بوده است. در اینجا، «ان» علامت جمع است، یعنی ایرانیان. اما «ان» در نام کشور ایران، علامت نسبت است، یعنی جایگاه ایرانیان
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
🏔منظور از مازندران در شاهنامه کجاست؟
⬅️از کانال شاهنامه شناسی
ابیات مربوط به مازندران در شاهنامه بدون افزوده های جعلی(الحاقیات)
چو #کاووس بگرفت گاه پدر
مر او را جهان، بنده شد سربسر
چنان بُد که در کاخ زرین نگار
همی خوَرد روزی، مَی خوشگُوار
اَبا پهلوانانِ اِیران به هم
همی رای زد، شاد، بر بِیش و کم
برفت از برِ پرده، سالارِ بار
خرامان بیامد برِ شهریار
بگفتا که: ”رامشگری بر در است
ابا بَربَت و نغز رامشگر است“
بفرمود تا پِیش او خواندند
برِ خوشنوازانْشْ بنشاندند
به بربت چو بایست، برساخت رود
برآورد مازندرانی سرود:
ز #مازندران، شهر ما، یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گل است
به کوه اندرون، لاله و سنبل است
نوازنده، بلبل، به باغ اندرون
گُرازنده، آهو، به راغ اندرون
همیشه نیاساید از جُفتجوی
همه ساله، هر جای، رنگ است و بوی
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش، روان
دی و بهمن و آذَر و فروَدین
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار
به هر جای، بازِ شکاری به کار
چو کاووس بشنید ازو این سَخُن
یکی تازه اندیشه افکند بُن
دل رزمجو را ببست اندر آن
که لشکر کشد سوی #مازندران
چنین گفت با سرفرازان رزم
که: ”ما سر نهادیم یکسر به بزم
اگر کاهلی پیشه گیرد دلِیر
نگردد ز آسایش و کام سِیر“
سخن چون به گوش بزرگان رسید
ازیشان، کس آن رای، فرّخ ندید
همه زرد گشتند و پُر چین بُروی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی
کسی راست، پاسخ، نیارَست کرد
نهانی، روانْشان پر از باد سرد
به آواز گفتند: ما کِهتریم
زمین جز به فرمان تو نَسپَریم
⬅️ گروهی را گمان این است «مازندران» که در #شاهنامه جایگاه دیوان است، همانجاست که امروز مازندرانش خوانیم. در شاهنامه و کتابهای هم زمان با شاهنامه و پیش از آن، ظاهراً لفظ مازندران به معنی #طبرستان/ #تبرستان به کار نرفته است، مگر آن که به ندرت شعری یا عبارتی را بتوان چنان تفسیر کرد.
اغلب «مازندر» و «مازندران» بر سرزمینی در حدود مغرب و بسیار دور از ایران اطلاق میشد. در مقدمه #شاهنامه_ابومنصوری آمده:
” #شام و #یمن را مازندران خوانند و #مصر گویند از مازندران است“!
برخی از نویسندگان امروزی نیز جایگاه مازندران را در غرب، شام، یمن و برخی نیز در #هندوستان دانسته اند.
اما این گمانها درباره «مازندران» شاهنامه درست نیست. مازندران امروزی در گذشته «تبرستان» نامیده میشد، و چنان که در شاهنامه در داستان «زال و رودابه» میخوانیم، منوچهر پادشاه ایران پایتخت خویش را در آن مرز برگزیده بود: شهر #آمل
هنگامی که منوچهر از عشق زال و رودابه باخبر میشود و میخواهد به #کابل سپاه بکشد، پدرش سام به منوچهر نامه میفرستد و از زبان زال، چنین شِکوِه میکند:
«مرا» گفت «بَر دارِ آمل کنی
سَزاتر که آهنگ کابل کنی!»
(اگر مرا در آمل، پایتخت منوچهر، بر دار کنی، بهتر از آن است که به زابل لشکرکشی)
پس سرزمینی را که پایتخت ایران در آن باشد نشاید جایگاه دیوان نامیدن.
⬅️دیدگاه متفاوت استادجنیدی درباره نام مازندران و دیوسپید
«ماز» در زبانهای ایرانی، چین و شکن و برآمدگی و فرورفتگی است، و «مازاندر» جایگاهی است که چین و شکن و برجستگی در آن باشد، و همین رشته کوه البرز است. در زبان #فارسی_دری و زبان #تبرستان_باستان، «دوین» به معنای برجستگی و بلندی است. در زبان تبری، واژه دوین چند بار به معنی برجستگی و تپه و کوه آمده است؛ با افتادن «ین» پایانی، بگونه «دِو» dēv و آنگاه «دیو» درآمد
جایی که کاووس از آن سخن میراند، کوهستان #البرز بود که بایستی از ستیغهای بلند و دره های ژرف بگذرند. گذرندگان البرز کوه را، ابرهای همیشگی، بارانهای سخت، جنگلها و تیغزارها در پیش بود و بیشه های پر از دَدان و جانوران، شاخ و برگ فراوان پرتو آفتاب را گذر نمیداد
پیروزی بر دیوان مازندران، همان گشودن مازهای تبرستان و کوههای البرز است که به دست تبرستانیان و گیلانیان (اهالی #مازندران و #گیلان امروز) و ایرانیان دشت مرکزی انجام گرفت
چون یکایک این دوین ها به دست ایرانیان می افتاد و بر چراگاهها افزوده میشد، بزرگترین آنها «دوین سپید» یا «دیو سپید» بود که همانا کوه دماوند است. دماوند آن زمانها خاموش بود، اما گویا باز فعالیت مختصری کرد و بر ایرانیان آتش و سنگهای تیز بارید:
ز گردون بسی سنگ بارید و خَشت
پراکنده گشتند، اِیران، به دشت
گشودن البرزکوه و پیروزی بر دوین های مازندران، کار سیستانیان نبود، اما چون کاری بس بزرگ بود، پیروزی بر دیوسپید را شاهنامه به «رستم» نسبت دادند که جهان پهلوان (نماد ایران) بود
ایران: ایرانیان. جمعِ «اِیر» است و ایر یعنی فروتن، که صفت ایرانیان بوده است. در اینجا، «ان» علامت جمع است، یعنی ایرانیان. اما «ان» در نام کشور ایران، علامت نسبت است، یعنی جایگاه ایرانیان
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
مژده به دوستاران فرهنگ #ایران و #شاهنامۀ_فردوسی! ویرایش استاد #فریدون_جنیدی از #شاهنامه در پنج دفتر به همراه یک دفتر #پیشگفتاری_بر_ویرایش_شاهنامه_فردوسی به چاپ چهارم رسید. شما می توانید روزهای شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی و جز پنجشنبه و جمعه، با تماس با دفتر #بنیاد_نیشابور ساعتهای 11-14 و 16-18 نسبت به سفارش خرید این اثر اقدام فرمایید. شماره تماس دفتر #بنیاد_نیشابور 02188962784
https://t.me/bonyad_neyshaboor
https://t.me/bonyad_neyshaboor