عاشقان ایران
468 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
زندگی در صدف خویش گهر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است
عشق از این گنبد در بسته برون تاختن است
شیشهٔ ماه ز طاق فلک انداختن است
#اقبال_لاهوری
۱ اردیبهشت، درگذشت سیاستمدارو شاعر پارسی #پاکستان
👈درباره‌ی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعی‌کدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران

@LoversofIRAN

⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش

قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشاره‌ای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گسترده‌ای از سندها، متن‌ها، یادداشت‌ها، خاطره‌ها، سفرنامه‌ها و «فكت»‌هاست و كوچكترین ضمیمه‌ای از انشانویسی و عبارت‌پردازی‌های رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشته‌ها و یادداشت‌های او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.

حدود نیم‌قرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمین‌های بیگانه، و یك جمله‌ی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمی‌خواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی می‌خواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامه‌ای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامه‌ی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دسته‌ای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم‌ داشت و با آن زندگی می‌كرد و آن سیاست، مصلحتْ‌اندیشی درباره‌ی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.

در مراكز علمی جهان و در حوزه‌های #ایران‌شناسی دانشگاه‌های كره زمین، هیچ‌كس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد می‌آورم.

در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصه‌ی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانه‌های دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقی‌زاده، #محمدعلی_فروغی، #علی‌اصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیع‌الزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علی‌اكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_‌الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار می‌گیرد؛ بی‌آنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچ‌‌کدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.

پژوهشگرانِ عرصه‌ی #ایرانشناسی در جهان، در حوزه‌های تاریخ، مردم‌شناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاع‌رسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بوده‌اند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهره‌ی ممتاز هم نمی‌توان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار

@LoversofIRAN

⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران

او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایران‌شناس، کتاب‌شناس، نسخه‌پژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاه‌‌های داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.

وی پایه‌گذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتاب‌شناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.

ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوشش‌های پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینه‌های کتاب‌شناسی و کتاب‌داری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوع‌های دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گران‌بهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.

از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani


@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈درباره‌ی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعی‌کدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران

@LoversofIRAN

⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش

قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشاره‌ای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گسترده‌ای از سندها، متن‌ها، یادداشت‌ها، خاطره‌ها، سفرنامه‌ها و «فكت»‌هاست و كوچكترین ضمیمه‌ای از انشانویسی و عبارت‌پردازی‌های رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشته‌ها و یادداشت‌های او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.

حدود نیم‌قرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمین‌های بیگانه، و یك جمله‌ی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمی‌خواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی می‌خواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامه‌ای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامه‌ی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دسته‌ای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم‌ داشت و با آن زندگی می‌كرد و آن سیاست، مصلحتْ‌اندیشی درباره‌ی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.

در مراكز علمی جهان و در حوزه‌های #ایران‌شناسی دانشگاه‌های كره زمین، هیچ‌كس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد می‌آورم.

در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصه‌ی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانه‌های دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقی‌زاده، #محمدعلی_فروغی، #علی‌اصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیع‌الزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علی‌اكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_‌الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار می‌گیرد؛ بی‌آنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچ‌‌کدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.

پژوهشگرانِ عرصه‌ی #ایرانشناسی در جهان، در حوزه‌های تاریخ، مردم‌شناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاع‌رسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بوده‌اند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهره‌ی ممتاز هم نمی‌توان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار

@LoversofIRAN

⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران

او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایران‌شناس، کتاب‌شناس، نسخه‌پژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاه‌‌های داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.

وی پایه‌گذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتاب‌شناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.

ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوشش‌های پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینه‌های کتاب‌شناسی و کتاب‌داری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوع‌های دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گران‌بهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.

از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani


@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اقبال_آذر، چهره نامدار موسیقی #ایران(آذری) برای #ایران می گرید.
ما #ایرانی هستیم.
آواز #ایرانی را دوست دارم.
هنر #ایرانی را یاد بگیریم.
از هیچ کس یک قران پول نگرفته ام



پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
👈بالاگرفتنِ هیاهوها بر سر واژه‌ "خیابان" در افغانستان


⬅️چند هفته پیش، هیاهوها بر سرِ واژه‌ «خیابان» در شهرِ هراتِ #افغانستان بالا گرفت

به گزارشِ مردم‌سالاری آنلاین، این هیاهوها از آنجا آغاز شد که شهردارِ #هرات، محمدداوود انوری، خواستارِ جایگزینی واژه‌ی #هندی سرک بجای واژه پارسیِ "خیابان" شد و در کمال بلاهت در برگه‌ی فیس‌بوکش نوشت: اصول و قاعده‌ی ملت‌سازی حکم می‌کند که افغانستان به جای کلمه‌ خیابان کلمه‌ی سرک را به کار ببرد. هرچند کلمه‌ خیابان مقبول است، ولی برای تفکیکِ هویتِ ملی در افغانستان باید از کلماتِ رایج در #ایران خودداری کنیم!!!

این سخنانِ شهردارِ هرات میانِ کاربرانِ #هراتی شبکه‌های اجتماعی، به ویژه فیس‌بوک، با واکنشهایی بسیار روبه‌رو شد. #نجیب_بارور شاعرِ نامیِ از #پنجشیر، این را "در پاسخِ شهردارِ بی‌فرهنگِ هرات" سرود:

زادگاهِ رستم و شاهانِ ساسانی یکی ‌ست
شوکتِ شهنامه و فرهنگِ ایرانی یکی ‌ست

ارزشِ خاکِ بخارا و سمرقندِ عزیز
نزدِ ما با گوهر و لعلِ بدخشانی یکی‌ ست

ما اگر چون شاخه‌ها دوریم از هم عیب نیست
ریشه‌ی کولابی و بلخی و تهرانی یکی ‌ست

از درفشِ کاویان آوازِ دیگر می‌رسد
بازوانِ کاوه و شمشیرِ #سامانی یکی ‌ست

چیست فرقِ شعرِ #حافظ، با سرودِ #مولوی؟
مکتبِ هندی، عراقی و خراسانی یکی ‌ست

فرقِ شعرِ #بیدل و #اقبال و #غالب در کجاست؟
#رودکی و حضرتِ #جامی و #خاقانی یکی ‌ست

مرزها دیگر اساسِ دوریِ ما نیستند
ای برادر! اصل ما را نیک می‌دانی یکی‌ ست

#تاجیکی، یا #فارسی، یا خویش پنداری #دری
این زبان #پارسی را هرچه می‌خوانی، یکی ‌ست!

این سروده همچون برگِ زر در شبکه‌های اجتماعیِ کاربرانِ افغانستانی دست به دست شد و سروده‌ها و سخنانی از این دست گروهی از جوانانِ #هراتی را چنان برانگیخت که در خیزشی خودجوش همه‌ تابلوهایی که در آن واژه‌ی بیگانه ی "سرک" جایگزینِ واژه‌ "خیابان" شده بودند از راهها و گذرها پایین کشیدند.

@LoversofIRAN

اقبال؛ اقبال لاهوری شاعر پارسی گوی از #پاکستان
بیدل؛ بیدل دهلوی شاعر پارسی گوی از پنته هندوستان
👈دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!


#محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳

۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه می‌توانم گفت، در این راسته بازار مدرک‌فروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاه‌های فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش می‌دانند.

می‌دانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر می‌برد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکه‌گیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با ساده‌لوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات می‌کند و چندان بی‌خبر است که این رتبه‌های کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی می‌کند

او در میان واپسین‌ها، بی‌گمان، برجسته‌ترین بود، برجسته‌ترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق می‌ورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغرب‌زمین می‌گذرد در حوزه پژوهش‌های ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش

زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانه‌ای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومه‌ای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است

دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا#شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالی‌ترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن می‌گوید سخنش از ژرف‌ترین ها باشد؟

۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومت‌های شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا#دایره‌المعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در این‌باره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت

۳- در این عصر، با فضلا و شبه‌ فضلای بسیار حشر و نشر داشته‌ام و آنها را در چند دسته دیده‌ام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»‌ها و «ندانسته»های خویش را به قلم می‌آورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته می‌کنند؛ هم اینان‌اند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشته‌های خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمی‌آیند. در نوشته‌های اینان تمام «افعال مثبت» را می‌توان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!

گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشته‌اند و گاه این نوشته‌ها تکرار گونه‌های یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانسته‌اند نوشته‌اند یا به گونه یادداشت باقی گذاشته‌اند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقی‌زاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان‌ سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار می‌روند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار

نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانسته‌ها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علی‌اکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیع‌الزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها

با اینکه تألیفات، ترجمه‌ها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدید‌آورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار می‌دهد، ولی با اطمینان بگویم که دانسته‌ها و خوانده‌ها و اندیشیده‌های او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ‌ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانه‌سر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش می‌خواست بنویسد!


@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۸ اسفند سالگرد درگذشت استاد #بنان🥀
زادروز: ۱۲۹۰ خورشیدی
مرگ: ۱۳۶۴ خورشیدی

🎶 بخشی از تصنیف:
«چه شورها»
#دستگاه #شور/ #دستگاه_شور
ترانه و آهنگ: #عارف_قزوینی
سال ساخت:۱۲۹۷ خورشیدی/۱۳۳۶قمری
عارف قزوینی این اثر را برای #ابراهیم_منصوری خواند و او نت‌نویسی کرد.
اجرایی که میشنوید،
تنظیم: #جواد_معروفی
رهبر ارکستر: #روح_الله_خالقی

یاد همه این بزرگان #هنر_ایران گرامی باد

این اثر زیبا را #قمرالملوک_وزیری #ایران‌خانم #اقبال_آذر و #امامی هم خوانده اند

داستان تصنیف:
بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، "چه شورها" را در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان(دست درازی به خاک ایران)» تصنیف کرد‌. این قطعه مانند دیگر آثار عارف قزوینی درونمایه اعتراضی دارد، که اینجا او به حاکمیت وقت ایران شکایت برده

متن ترانه:
چه شورها که من به پا
ز شاه ناز می کنم
در شکایت از جهان
به شاه باز می کنم
جهان پر از غم دلم
زبان ساز می کنم
ز من مپرس که چونی؟
دلی نشسته به خونی
ز اشک پرس که افشا نموده راز درونی
اگر که جان از این سفر
بدون دردسر
اگر به در برم


عاشقان ایران
@LoversofIRAN
پایگاه ایران دوستان مازندران
@JolgeShomali
عاشقان ایران
۲۴ فروردین سالروز درگذشت استاد #غلامحسین_بیگجه‌خانی روایتی از #سایه عظیمی: از آقای بیگجه‌خانی بگید سایه: شاگرد درویش‌خان بود. پیرمرد خیلی محترم خوبی بود خیلی ساز خوش‌صدایی داشت. یادمه آقای بیگجه‌خانی اومد جشن هنر شیراز ساز زد. من با گوش خودم از یه نوازندۀ…
🎵به یاد استاد زبردست تار ایرانی، غلامحسین بیگجه‌خانی/روانش شاد و نامش جاودان باد🥀

#تار_ایرانی

💫 زنده یاد غلامحسین بیگجه خانی، (زاده سال ۱۲۹۷ #تبریز - درگذشته ۲۴ فروردین ۱۳۶۶ تبریز) نوازنده برجسته #تار و از استادان #مکتب_تبریز در #موسیقی_ایرانی بود.
استادان ایشان در نوازندگی ساز تار:
حسینقلی‌خان بیگجه‌خانی (پدرش)
رضاقلی‌خان زابلی آذر

او سال ۱۲۹۷ شمسی در تبریز به‌دنیا آمد. پدرش حسینقلی‌خان بیگجه‌خانی نوازنده برجسته تار تبریز بود. بیگجه‌خانی از شش سالگی نزد پدر به آموختن تار پرداخت. پس از مرگ پدر در ۱۳۱۰ شمسی بیگجه‌خانی نزد شاگرد پدرش "رضاقلی‌خان زابلی آذر" آموزش خود را ادامه داد. او بعدها با دختر رضاقلی‌خان ازدواج کرد.

در دوران جوانی با گوش کردن به کارهای استادانی چون "میرزا حسینقلی، درویشخان، نی‌داوود، علی‌اکبرخان شهنازی" از روی صفحه‌های سنگی قدیمی با ساز این استادان آشنا شد. بیگجه‌خانی همچنین از تجربیات ردیفی #اقبال_آذر نیز آموخت و در کنسرتی در باغ گلستان تبریز با استاد #اقبال برنامه اجرا کرد.

او هم‌زمان با تأسیس #رادیو_تبریز فعالیت خود را در آن آغاز کرد و مدتی سرپرست "ارکستر ایرانی رادیو تبریز" بود. بعد در #رادیو_ایران مشغول به کار شد و مدتی نیز به دعوت نورعلی خان برومند در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به تدریس پرداخت. او آثاری نیز در تنظیم و اجرای #موسیقی_آذربایجانی دارد.
آخرین کنسرت او با "گروه چاوش" (محمدرضا لطفی) در سال ۱۳۶۳ برگزار شد.

متاسفانه از بی توجهی ها و جفاهایی که حتی به هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی شد پس از #انقلاب، استاد بیگجه خانی رنج بسیار از این بی مهری ها کشید و هنرش چنان که شایسته و زیبنده وی بود به مردم شناسانده نشد. ایشان در ۲۴ فروردین ۱۳۶۶ دربیمارستان ۲۹بهمن تبریز درگذشت.

آثار به جا مانده از استاد بیگجه خانی: _تکنوازی‌های اصفهان، افشاری، سه‌گاه، شور، چهارگاه، با آواز اقبال آذر،
_کنسرت بیات ترک و سه‌گاه در جشن هنر شیراز
_قسمت دوم بیداد در دستگاه همایون با آواز محمدرضا #شجریان
_مجموعه رنگ‌های آذربایجانی
_اجرا وضبط دستگاه‌های ماهور، سه‌گاه، همایون و آوازهای بیات اصفهان و بیات ترک
_کنسرت در کانون فرهنگی هنری چاووش با #محمدرضا_لطفی در همایون و بیات ترک (سال ۱۳۶۳)
/بخشی از متن از ویکی پدیای استاد بیگجه خانی/



عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN