Forwarded from اتچ بات
👈خُجَند نگینی از ایرانشهر که سایه سرد لنین بر آن است! 👉
#اختصاصی
《 بخش _ ۲ 》
من ایرانم
خجندم، از سمرقندم، من آن قلب بخارایم
من از شیراز و تبریزم، رهاورد سپاهانم
من ایرانم....
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
⬅️ برخی از چهره های بنام خجند:
گزیده ی زندگی ۳ تن از بزرگانی که پهنه #ایرانشهر را از خجند در فرارودان (ماوراءالنهر) تا قلب پهنکوه (فلات) ایران پیموده اند و دلیلی بزرگ و روشن بر مفهوم #ایرانشهری و پیوستگی فرهنگی ایران زمین اهورایی هستند را در زیر می آوریم.
■ "کمالالدین مسعود خُجندی" معروف به "شیخ کمال"، یا #کمال_خجندی،
از عارفان و شاعران #پارسی_گوی سده ی هشتم هجری است که در خجند زاده شد. وی هم دوره #حافظ بود و در
پایان دوران #ایلخانان زیست.
او پس از سفر حج، به #تبریز رفت و تا پایان عمر، آنجا روزگار گذراند. با اینکه شاعری، پیشهٔ اصلی او نبود، اما دیوانش مشتمل بر حدود هشتهزار بیت است که بخش اصلی آن غزل ست. شیخ کمال به خدمت "سلطان حسین جلایر" درآمد و در خانقاهی که سلطان برای او ساخته بود به سربرد. دیوان او شامل غزلهای زیبای فراوان با بنمایه عرفانی است.
آرمگاه وی در تبریز است و این بیت بر سنگ مزارش نوشته شدهاست:
"کمال"، از کعبه رفتی بر در یار
هزارت آفرین، مردانه رفتی./
● سروده زیبا و عاشقانه از کمال خجندی:
"عشق"، حالی ست که جبریل بر آن نیست امین
صاحب حال شناسد سخن اهل یقین
جرعهای بر سر خاک از می عشق افشاندند
عرش و کرسی همه بر خاک نهادند جبین
اهل فتوی که فرو رفته کلک و ورقند
مشرکانند که اقرار ندارند به دین
مفلس عشق ندارد هوس منصب و جاه
خاک این راه به از مملکت روی زمین
شب قرب است، مرو ای دل حق دیده به خواب
که سر زندهدلان حیف بود بر بالین
ای که روشن نشدت حال دل سوختگان
همچو شمع از سر جان خیز و بر آتش بنشین
■ "امیر بهاءالدین برندق" معروف به #برندق_خجندی فرزند امیر نصرتشاه خجندی در سال ۷۵۷ در خجند زاده شد و در دربارهای #تیمور_لنگ و شاهرخمیرزا به سرودن قصیده پرداخت.
اشعار او، شامل قصیده، غزل، قطعه و رباعیاست.
او هم قصاید #خاقانی را جواب گفته و هم به استقبال برخی قصاید #انوری و #سعدی رفته است.
برندق خجندی از پیروان مذهب #حنفی بود. او سفرهایی به "شام"، #تبریز، #خراسان، #یزد و "بغداد" داشته است.
وی در سال ۸۳۵ در #سمرقند ( #ازبکستان امروزی) درگذشت.
■پیشوایان شافعی اصفهان معروف به آل خجند:
#خجندیان یا #آل_خجند دودمانی از دانشمندان و پاسداران ادب و فرهنگ ایرانی بودند در سدههای ۵، ۶ و ۷ هجری قمری.
آنها که پیشوای #شافعیان اصفهان ( #شافعی) بودند و بیشتر اداره #اصفهان/ #اسپهان را نیز در دست داشتند، در یکی از دو محله بزرگ اصفهان آن روزگار به نام #دردشت میزیستند.
چون از خجند برخاسته بودند، آل خجند خوانده میشدند و گویا به سبب صدارت شافعیان اصفهان همگی نامدار به "صدر خجندی" بودند. گفته اند ریشه آنها به "مهلب ابن ابی صفره"، سردار پرآوازه عرب در روزگار امویان میرسد. نامداری این دودمان بیشتر به خاطر پشتیبانی آنها از دانشمندان و سخنوران و رونق دادن به دانش، ادب و فرهنگ ایرانی بوده است.
آل خجند در آبادانی اصفهان سهم بزرگی داشتند که فهرست برخی از خدماتشان از این قراراست:
بنیاد مسجد جامع (سده ۵)
مناره چهل دختران (۵۰۰)
مسجد و مناره غار (۵۱۵)
سین (۵۲۶)
علی اصفهان گز، ساربان (۵۵۰-۵۲۵)
آنها در اصفهان کتابخانه بزرگی بنا کردند که به روی همگان گشوده بود اما شوربختانه در ۵۴۲ق به آتش کشیده شد.
● افراد برجسته این خاندان به این گونهاند:
ابوبکر محمد بن ثابت خجندی
صدرالدین ابوکر محمد
جمال الدین محمود بن عبدالطیف بن محمد
شرفالاسلام صدرالدین ابوقاسم عبداللطیف بن صدرالدین
ابوبکر
ابو ابراهیم عبیدالله خجندی
جمالالدین محمد خجندی
صدرالدین محمد خجندی
صدرالدین عمر خجندی
شهابالدین خجندی
عضداالدین خجندی
/بنکده (منبع) :
●ذبیحالله صفا. تاریخ ادبیات ایران (جلد دوم). چاپ چهاردهم (انتشارات فردوس) و چاپ سوم (تهران. ابن سینا)
●انوشه، حسن (به سرپرستی). دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه. چاپ اول (ویراست دوم). تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰/
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
#اختصاصی
《 بخش _ ۲ 》
من ایرانم
خجندم، از سمرقندم، من آن قلب بخارایم
من از شیراز و تبریزم، رهاورد سپاهانم
من ایرانم....
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
⬅️ برخی از چهره های بنام خجند:
گزیده ی زندگی ۳ تن از بزرگانی که پهنه #ایرانشهر را از خجند در فرارودان (ماوراءالنهر) تا قلب پهنکوه (فلات) ایران پیموده اند و دلیلی بزرگ و روشن بر مفهوم #ایرانشهری و پیوستگی فرهنگی ایران زمین اهورایی هستند را در زیر می آوریم.
■ "کمالالدین مسعود خُجندی" معروف به "شیخ کمال"، یا #کمال_خجندی،
از عارفان و شاعران #پارسی_گوی سده ی هشتم هجری است که در خجند زاده شد. وی هم دوره #حافظ بود و در
پایان دوران #ایلخانان زیست.
او پس از سفر حج، به #تبریز رفت و تا پایان عمر، آنجا روزگار گذراند. با اینکه شاعری، پیشهٔ اصلی او نبود، اما دیوانش مشتمل بر حدود هشتهزار بیت است که بخش اصلی آن غزل ست. شیخ کمال به خدمت "سلطان حسین جلایر" درآمد و در خانقاهی که سلطان برای او ساخته بود به سربرد. دیوان او شامل غزلهای زیبای فراوان با بنمایه عرفانی است.
آرمگاه وی در تبریز است و این بیت بر سنگ مزارش نوشته شدهاست:
"کمال"، از کعبه رفتی بر در یار
هزارت آفرین، مردانه رفتی./
● سروده زیبا و عاشقانه از کمال خجندی:
"عشق"، حالی ست که جبریل بر آن نیست امین
صاحب حال شناسد سخن اهل یقین
جرعهای بر سر خاک از می عشق افشاندند
عرش و کرسی همه بر خاک نهادند جبین
اهل فتوی که فرو رفته کلک و ورقند
مشرکانند که اقرار ندارند به دین
مفلس عشق ندارد هوس منصب و جاه
خاک این راه به از مملکت روی زمین
شب قرب است، مرو ای دل حق دیده به خواب
که سر زندهدلان حیف بود بر بالین
ای که روشن نشدت حال دل سوختگان
همچو شمع از سر جان خیز و بر آتش بنشین
■ "امیر بهاءالدین برندق" معروف به #برندق_خجندی فرزند امیر نصرتشاه خجندی در سال ۷۵۷ در خجند زاده شد و در دربارهای #تیمور_لنگ و شاهرخمیرزا به سرودن قصیده پرداخت.
اشعار او، شامل قصیده، غزل، قطعه و رباعیاست.
او هم قصاید #خاقانی را جواب گفته و هم به استقبال برخی قصاید #انوری و #سعدی رفته است.
برندق خجندی از پیروان مذهب #حنفی بود. او سفرهایی به "شام"، #تبریز، #خراسان، #یزد و "بغداد" داشته است.
وی در سال ۸۳۵ در #سمرقند ( #ازبکستان امروزی) درگذشت.
■پیشوایان شافعی اصفهان معروف به آل خجند:
#خجندیان یا #آل_خجند دودمانی از دانشمندان و پاسداران ادب و فرهنگ ایرانی بودند در سدههای ۵، ۶ و ۷ هجری قمری.
آنها که پیشوای #شافعیان اصفهان ( #شافعی) بودند و بیشتر اداره #اصفهان/ #اسپهان را نیز در دست داشتند، در یکی از دو محله بزرگ اصفهان آن روزگار به نام #دردشت میزیستند.
چون از خجند برخاسته بودند، آل خجند خوانده میشدند و گویا به سبب صدارت شافعیان اصفهان همگی نامدار به "صدر خجندی" بودند. گفته اند ریشه آنها به "مهلب ابن ابی صفره"، سردار پرآوازه عرب در روزگار امویان میرسد. نامداری این دودمان بیشتر به خاطر پشتیبانی آنها از دانشمندان و سخنوران و رونق دادن به دانش، ادب و فرهنگ ایرانی بوده است.
آل خجند در آبادانی اصفهان سهم بزرگی داشتند که فهرست برخی از خدماتشان از این قراراست:
بنیاد مسجد جامع (سده ۵)
مناره چهل دختران (۵۰۰)
مسجد و مناره غار (۵۱۵)
سین (۵۲۶)
علی اصفهان گز، ساربان (۵۵۰-۵۲۵)
آنها در اصفهان کتابخانه بزرگی بنا کردند که به روی همگان گشوده بود اما شوربختانه در ۵۴۲ق به آتش کشیده شد.
● افراد برجسته این خاندان به این گونهاند:
ابوبکر محمد بن ثابت خجندی
صدرالدین ابوکر محمد
جمال الدین محمود بن عبدالطیف بن محمد
شرفالاسلام صدرالدین ابوقاسم عبداللطیف بن صدرالدین
ابوبکر
ابو ابراهیم عبیدالله خجندی
جمالالدین محمد خجندی
صدرالدین محمد خجندی
صدرالدین عمر خجندی
شهابالدین خجندی
عضداالدین خجندی
/بنکده (منبع) :
●ذبیحالله صفا. تاریخ ادبیات ایران (جلد دوم). چاپ چهاردهم (انتشارات فردوس) و چاپ سوم (تهران. ابن سینا)
●انوشه، حسن (به سرپرستی). دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه. چاپ اول (ویراست دوم). تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰/
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@LoversofIRAN
Telegram
attach 📎
⬅️زبان #پهلوی، زبان پیشین #آذربایجان
زبان #پهلوی، زبان پیشین #آذربایجان و دیگر بخش های شمال غرب ایران حتا #قزوین #مراغه #زنجان
از کتاب های #حمد_الله_مستوفی_قزوینی، مستوفی ارشد دولت #ایلخانان #مغول در قرن هشتم هجری/ #ایلخانیان
سندی ارزشمند از پژوهش وحید بهمن👇
https://t.me/Ir_Bahman/456
زبان #پهلوی، زبان پیشین #آذربایجان و دیگر بخش های شمال غرب ایران حتا #قزوین #مراغه #زنجان
از کتاب های #حمد_الله_مستوفی_قزوینی، مستوفی ارشد دولت #ایلخانان #مغول در قرن هشتم هجری/ #ایلخانیان
سندی ارزشمند از پژوهش وحید بهمن👇
https://t.me/Ir_Bahman/456
Telegram
وحید بهمن
📜🕯🖋 سندی بسیار ارزشمند از زبان پهلوی، زبان پیشین مردم آذربایجان و سایر مناطق شمالغربی ایرانزمین
✅ وحید بهمن/ حمدالله مستوفی قزوینی مورخ نامدار قرن هشتم هجری قمری و مستوفی ارشد دولت ایلخانیان مغول در دیگر اثر ارزشمند خود کتاب تاریخ گزیده جملهای به زبان…
✅ وحید بهمن/ حمدالله مستوفی قزوینی مورخ نامدار قرن هشتم هجری قمری و مستوفی ارشد دولت ایلخانیان مغول در دیگر اثر ارزشمند خود کتاب تاریخ گزیده جملهای به زبان…
عاشقان ایران
🔴فرهنگ ایران"جان فدا"می خواهد استاد #فریدون_جنیدی دیروز در هفتاد و نهمین، زادروزشان از درد بی توجهی به #ایران_باستان گفتند. از اینجا بخوانید👇 goo.gl/GDbkhu کانال #بنیاد_نیشابور @bonyad_neyshaboor
👈ادامه گفتگوی خواندنی با استاد #فریدون_جنیدی در ۷۹سالگی:
● فرهنگ ایران "جان فدا" می خواهد
●جوانان ایران باید اوستا بخوانند👉
#بخش_دو
⬅️غرب، با تمدن های کهن چه کرد:
از سوی دیگر افرادی که محکوم به مرگ بودند را به عنوان ملوان و پاروزن برگزیدند تا اگر اتفاقی برای کشتی رخ داد، قاتلان باشند که به کام مرگ می روند. این عده که دست و پای شان در غل و زنجیر بود، فریاد می زدند و به کریستف کلمب می گفتند «ما ممکن است از لبه دریا پرت شویم و به همین دلیل دیگر جلو نمیرویم! » اما با دیدن تکه چوبی روی آب، فهمیدند، سرزمینی وجود دارد. ابتدا تصور کردند به #هندوستان رسیدهاند و هنوز هم در زبان انگلیسی به #سرخ_پوستان می گویند «Indian». #اروپا چه فجایعی در آن قاره رقم زد و چه میزان آثار فرهنگی را از بین برد، به حدی که میتوان با حمله #مغول در #ایران مقایسه اش کرد. همه چیز را از بین بردند. مردم منطقه فکر می کردند «سوشیانس» یا نجات دهندهشان از شرق می آید پس با لبخند، گل و مهر به سوی میهمانان رفتند اما با تفنگ، توپ و شمشیر روبرو شدند. کاری که اروپا انجام داده لکه ننگی بر پیشانی جهان #غرب است. البته تمام این ننگ ها را می پوشانند و خود را موجه جلوه می دهند ولی ما ۴ هزار سال پیش در کتاب های مان از جمله در بخش هایی از #اوستا داریم که زمین، کروی است و به دور خودش می چرخد.
🔹چرا در کتاب تان هیچ ارجاعی به منابع غربی نداده اید؟ یعنی هیچ کدام آنها قابل اعتنا نیستند؟
به هیچ وجه از منابع خارجی بهره نبردیم. موضوع مهمی که در این میان وجود دارد آن است که نیاکان ما در همان حدود زمانی از شرقی ترین جزایر #ژاپن که «واق واق» نام داشتند تا غربی ترین جزایر را در #اروپا و #آفریقا اندازه گرفتند که ۱۸۰درجه شد. «واک» به معنای «گفتن» است. زبان آنها به گونه ای بود که ایرانیان نمی توانستد به همان شکل اداکنند و به همین دلیل گفتند«واق واق». آنها حدفاصل نیمروز را مشخص کردند و تمام این اتفاقات نیاز به دانش ریاضی سطح بسیار بالا داشت که ایرانیان باستان موفق به انجام این کار شدند. زمانی ما در خواب بعد از حمله مغول بودیم، سپس دویست سال #ایلخانان روی کار آمدند و بعد #صفویه که هیچ کدام به فرهنگ ایران کاری نداشتند. #قاجاریه هم که اصلا #ضد_ایران بود. در این زمان ها #انگلیسی ها کتاب های ما را خواندند و ۱۸۰درجه این سو و ۱۸۰درجه آن سو را جمع کردند و از ۳۶۰ درجه ای صحبت کردند که حالا در کتاب ها می خوانیم. جالب است که بدانیم ایرانیان «نیمروز» را به زبان عربی «نصف النهار»مینوشتند و انگلیسیها این عبارت را «midday» ترجمه کردند و روی یکی از شهرهای خودشان قرار دادند. اکنون تمام جهان، محاسبات را بر اساس«midday» آنها انجام میدهد، در حالی که آنجا مرکزِ روزِ #جهانِ_باستان نیست. نیمروز همین نیمروز ماست که به درستی حساب شده اما انگلیسی ها کار را به نام خودشان تمام کردند. تا به امروز هم هیچ کس از #ایران برنخاسته تا بگوید این اندازه گیری از آنِ نیاکان ما بوده است و تمام جهان تصور می کند این کار را #انگلیسی ها انجام داده اند.
این یک خواب عمیق زیان بخش است که فرهنگ ایران را چند سده در خود فرو برد.
موارد از این دست بسیارند. به طور مثال #مولانا نیز به نام کشور دیگری مصادره شد. خواب طولانی ما سبب شده اتفاقاتی از این دست به کرات رخ دهند و حتی تاریخ تحریف شود.
🔹صحبت های شما بیش از آن که عبرت انگیز جلوه کند، دردناک است چرا که ظاهرا خواب بسیار طولانی شده و تمایلی برای حرکت نیز دیده نمی شود...
اتفاقا فکر می کنم توجه #ملت_ایران به #فرهنگ بیشتر شده است. اگر فرض کنیم هزار سال نیز در خواب بوده ایم، مدت زمان زیادی هم برای بیداری از خواب طولانی می طلبد چون این خواب، خماری دارد اما آثار بهبودش در نزد جوانان ایرانی دیده می شود و در نتیجه من به آینده امیدوارم. همه صحبت هایی که در این مصاحبه داشتم همگی از کتاب #اوستا هستند. فکر می کنم فرزندان ایران باید اوستا بخوانند و خودشان ببینند چه نکات دانشی شگفت انگیزی در این کتاب کهن ایران وجود دارد.
🔹گریزی به فلسفه بزنیم. نقل قولی می گوید «پیروز، تاریخ را می نویسد» و خواب طولانی که به آن اشاره شد مهر تاییدی بر این ادعا است. از سوی دیگر برخی معتقدند بازندگان در حال گذشته سازی هستند چرا که به آینده امید ندارند و بنابراین به گذشته دلخوشند. اگر خود را بازنده این بازه زمانی هزار ساله بدانیم، رفتاری که یک #زبان_شناس باید در دنیای امروز نشان دهد تا شک تاریخ سازی را از بین ببرد، چیست؟
اگر بخواهم درباره خودمان صحبت کنم، باید بگویم فعالیت های بنیاد نیشابور بسیار گسترده است اما شاید در میان دغدغه مندان #فرهنگ_باستان_ایران نیز کمتر کسی از این حجم فعالیتها مطلع باشد. نه تنها برخی قدر نمی دانند بلکه حتی بسیاری از مردم به دلیل دست تنگ ما از وجود چنین بنیادی بی خبرند.
@LoversofIRAN
● فرهنگ ایران "جان فدا" می خواهد
●جوانان ایران باید اوستا بخوانند👉
#بخش_دو
⬅️غرب، با تمدن های کهن چه کرد:
از سوی دیگر افرادی که محکوم به مرگ بودند را به عنوان ملوان و پاروزن برگزیدند تا اگر اتفاقی برای کشتی رخ داد، قاتلان باشند که به کام مرگ می روند. این عده که دست و پای شان در غل و زنجیر بود، فریاد می زدند و به کریستف کلمب می گفتند «ما ممکن است از لبه دریا پرت شویم و به همین دلیل دیگر جلو نمیرویم! » اما با دیدن تکه چوبی روی آب، فهمیدند، سرزمینی وجود دارد. ابتدا تصور کردند به #هندوستان رسیدهاند و هنوز هم در زبان انگلیسی به #سرخ_پوستان می گویند «Indian». #اروپا چه فجایعی در آن قاره رقم زد و چه میزان آثار فرهنگی را از بین برد، به حدی که میتوان با حمله #مغول در #ایران مقایسه اش کرد. همه چیز را از بین بردند. مردم منطقه فکر می کردند «سوشیانس» یا نجات دهندهشان از شرق می آید پس با لبخند، گل و مهر به سوی میهمانان رفتند اما با تفنگ، توپ و شمشیر روبرو شدند. کاری که اروپا انجام داده لکه ننگی بر پیشانی جهان #غرب است. البته تمام این ننگ ها را می پوشانند و خود را موجه جلوه می دهند ولی ما ۴ هزار سال پیش در کتاب های مان از جمله در بخش هایی از #اوستا داریم که زمین، کروی است و به دور خودش می چرخد.
🔹چرا در کتاب تان هیچ ارجاعی به منابع غربی نداده اید؟ یعنی هیچ کدام آنها قابل اعتنا نیستند؟
به هیچ وجه از منابع خارجی بهره نبردیم. موضوع مهمی که در این میان وجود دارد آن است که نیاکان ما در همان حدود زمانی از شرقی ترین جزایر #ژاپن که «واق واق» نام داشتند تا غربی ترین جزایر را در #اروپا و #آفریقا اندازه گرفتند که ۱۸۰درجه شد. «واک» به معنای «گفتن» است. زبان آنها به گونه ای بود که ایرانیان نمی توانستد به همان شکل اداکنند و به همین دلیل گفتند«واق واق». آنها حدفاصل نیمروز را مشخص کردند و تمام این اتفاقات نیاز به دانش ریاضی سطح بسیار بالا داشت که ایرانیان باستان موفق به انجام این کار شدند. زمانی ما در خواب بعد از حمله مغول بودیم، سپس دویست سال #ایلخانان روی کار آمدند و بعد #صفویه که هیچ کدام به فرهنگ ایران کاری نداشتند. #قاجاریه هم که اصلا #ضد_ایران بود. در این زمان ها #انگلیسی ها کتاب های ما را خواندند و ۱۸۰درجه این سو و ۱۸۰درجه آن سو را جمع کردند و از ۳۶۰ درجه ای صحبت کردند که حالا در کتاب ها می خوانیم. جالب است که بدانیم ایرانیان «نیمروز» را به زبان عربی «نصف النهار»مینوشتند و انگلیسیها این عبارت را «midday» ترجمه کردند و روی یکی از شهرهای خودشان قرار دادند. اکنون تمام جهان، محاسبات را بر اساس«midday» آنها انجام میدهد، در حالی که آنجا مرکزِ روزِ #جهانِ_باستان نیست. نیمروز همین نیمروز ماست که به درستی حساب شده اما انگلیسی ها کار را به نام خودشان تمام کردند. تا به امروز هم هیچ کس از #ایران برنخاسته تا بگوید این اندازه گیری از آنِ نیاکان ما بوده است و تمام جهان تصور می کند این کار را #انگلیسی ها انجام داده اند.
این یک خواب عمیق زیان بخش است که فرهنگ ایران را چند سده در خود فرو برد.
موارد از این دست بسیارند. به طور مثال #مولانا نیز به نام کشور دیگری مصادره شد. خواب طولانی ما سبب شده اتفاقاتی از این دست به کرات رخ دهند و حتی تاریخ تحریف شود.
🔹صحبت های شما بیش از آن که عبرت انگیز جلوه کند، دردناک است چرا که ظاهرا خواب بسیار طولانی شده و تمایلی برای حرکت نیز دیده نمی شود...
اتفاقا فکر می کنم توجه #ملت_ایران به #فرهنگ بیشتر شده است. اگر فرض کنیم هزار سال نیز در خواب بوده ایم، مدت زمان زیادی هم برای بیداری از خواب طولانی می طلبد چون این خواب، خماری دارد اما آثار بهبودش در نزد جوانان ایرانی دیده می شود و در نتیجه من به آینده امیدوارم. همه صحبت هایی که در این مصاحبه داشتم همگی از کتاب #اوستا هستند. فکر می کنم فرزندان ایران باید اوستا بخوانند و خودشان ببینند چه نکات دانشی شگفت انگیزی در این کتاب کهن ایران وجود دارد.
🔹گریزی به فلسفه بزنیم. نقل قولی می گوید «پیروز، تاریخ را می نویسد» و خواب طولانی که به آن اشاره شد مهر تاییدی بر این ادعا است. از سوی دیگر برخی معتقدند بازندگان در حال گذشته سازی هستند چرا که به آینده امید ندارند و بنابراین به گذشته دلخوشند. اگر خود را بازنده این بازه زمانی هزار ساله بدانیم، رفتاری که یک #زبان_شناس باید در دنیای امروز نشان دهد تا شک تاریخ سازی را از بین ببرد، چیست؟
اگر بخواهم درباره خودمان صحبت کنم، باید بگویم فعالیت های بنیاد نیشابور بسیار گسترده است اما شاید در میان دغدغه مندان #فرهنگ_باستان_ایران نیز کمتر کسی از این حجم فعالیتها مطلع باشد. نه تنها برخی قدر نمی دانند بلکه حتی بسیاری از مردم به دلیل دست تنگ ما از وجود چنین بنیادی بی خبرند.
@LoversofIRAN
👈هbbc فارسی و پروژه تضعیف زبان فارسی برای آسیب زدن به همبستگی ملی
@LoversofIRAN
✍ #میلاد_عظیمی
برنامه"پرگار" bbcفارسی هفته پیش، بحثی داشت با موضوع«زبان فارسی چطور در ایران غلبه یافت؟» برخی از دوستان پیغام گذاشتند که چیزی درباره محتوای #ضد_ایرانی این برنامه بنویسم. دوستی نوشت تو معلم #زبان #فارسی هستی و «نان زبان فارسی را میخوری، چرا سکوت کردی؟» پاسخ من این بود که اولاً این حرفها تازه نیست و دانشمندان به آنها پاسخ دادهاند. دیگر اینکه آنقدر زبانشناس کاربلد و دانشمند هست که نوبت به امثال من نرسد.
همچنین راستش را بخواهید اساساً اعتقاد ندارم که"پرگار" برنامه علمی بود. بلکه یک برنامه سیاسی بود که هدف سیاسی مشخصی را دنبال میگرفت. هدفش تخریب انسجام، #وحدت_ملی، آسیب زدن به #تمامیت_ارضی #ایران و تیز کردن تیغهایی برای روز مبادا بود! به نظر من آن دانشمندی! که فرمود زبان فارسی با زور«غلبه» یافته است و با شوق از bbcفارسی حقگزاری می کرد که لغت «غلبه»را به درستی به کار برده تا وجه غالب و مغلوبی و زور را برساند، از حقایق تاریخی و مسلّمات علمی بیخبر نبود. بلکه دانسته علم و حقیقت را زیرپا می گذاشت.
آیا آن دانشمند مهمان bbcفارسی اینقدر نمیدانست اگر زور بود کدام زور سلطان #محمود_غزنوی را مجبور کرده بود تا در دربارش آن چنان به شعر فارسی بها بدهد و آنقدر شاعران را حمایت کند که بشود نمونه آرمانی حمایت از شعر فارسی و شاعران در تاریخ ادبیات ایران. که شاعران صاحب قبول دربارش بشوند رشک #خاقانی و #انوری که شاعر مثل #عنصری فراوان هست اما ممدوحی مثل محمود کجاست؟ کدام شمشیر محمود را ناچار کرده بود؟ خلیفه عباسی؟ امرای سامانی؟ سلاطین هند؟
آیا آن دانشمند مهمان bbc فارسی اینقدر نمیدانست اگر زور بود، کدام زور #ملکشاه و #سنجر #سلجوقی را وادار کرده بود که شعرفارسی را خریدار باشند و حامی #ادبیات_فارسی شوند؟ #سلجوقیان از ترس کدام شمشیر در دربارشان شاهنامهخوان داشتند و بر فرزندانشان نامهای شاهنامه ای مینهادند. تا به آنجا که سراینده "علی نامه" را به این وهم بیندازد که حمایت از #شاهنامه برای برجسته کردن #رستم است و به محاق بردن امیرمؤمنان علی ع.
چرا محمود غزنوی و ملکشاه و سنجر مثل #یعقوب_لیث، یکبار به شاعر دربار خود نگفتند به زبان ما سخن بگو (یعنی قصیده #ترکی بگو) از که میترسیدند؟ شمشیری بر گردهشان بود؟ #ناصرالدین_شاه از که میترسید که چندهزار صفحه خاطرات به زبان فارسی نوشته و با #زنان ایرانی و فرنگی به زبان فارسی مغازله کرده است؟
در عهد #ایلخانان، #زین_قدسی به چهار زبان فارسی و عربی و ترکی و مغولی در مدح پادشاه #مغول شعر سرود. در همان عصر #پوربهای_جامی چند شعرش را لبریز از لغات و اصطلاحات #مغولی کرده بود. چرا؟ لابد این کار در آن زمان نزد آن حکومت بیخریدارنبود. پس چرا #غزنویان و #سلجوقیان و #خوارزمشاهیان و دیگران و دیگران خریدار ایننوع شعرها نبودند؟ نکند از چکمه #رضا_شاه میترسیدند؟
نه. آن آقای دانشمند!! و صحنهپردازان bbcفارسی اینها را خوب میدانند اما میگویند و بازمیگویند..... سخن ایشان #علمی نیست که پاسخش مقاله علمی باشد. سخن ایشان #سیاسی است و باید پاسخ مناسب به آن داده شود.
پاسخ مناسب هم این است که ما مردم ایران با هم مهربانتر باشیم. اختلافهایمان را به رسمیت بشناسیم. یکدیگر را تحمل کنیم. به هم احترام بگذاریم. اصلاً به جای یادداشت نوشتن و در فضای مجازی با بدخواهان ایران مجادله کردن، بیاییم با همکار و همدرس و همسایهی #سنی و #شیعه و #مسیحی و #زرتشتی و #کلیمی و #لاییک خود –به حکم اینکه انسان است و ایرانی است– لبخند بزنیم و مهربانتر و دردآشناتر باشیم. از هرگونه اهانت و تحقیر #قومیتی پرهیز کنیم. سخن #نژادپرستانه نگوییم. زبان فارسی و نیز موسیقی، صنایعدستی، آداب و رسوم #اقوام ایرانی را بیشتر قدربدانیم. به چشم دیدیم که این موج انساندوستانه #ملی که برای کمک به هموطنان زلزله زده #کرد برخاست، چقدر دلها را به هم نزدیک کرد وبیشعار و بیجدل عملاً وحدت ملی را تحکیم کرد.
نفع حکومت هم در تقویت #انسجام_ملی است. بهترین راه تقویت انسجام ملی، بسط رفاه و رفع تبعیض است. یک شغل که در #کردستان ایجاد شود، بیشتر از هزار مقاله، وحدت و #امنیت_ملی را تقویت میکند. پاسخ یاوهگویان، ترمیم و بهبود وضع محیط زیست #خوزستان است. احیاء دریاچه #ارومیه است. حضور بیشتر اقلیتهای دینی ومذهبی در سطوح مختلف #مدیریت کشور است. همین روزها رسماً اعلام شد که تغذیه در #بلوچستان مناسب نیست و مردم در مضیقه شدید هستند. گرسنگی در هرجای ایران ویرانگر و مایه شرمساری است و در #سیستان بیشتر.
استاد زنده یاد #بدیع_الزمان_فروزانفر میگفت: معنای #وطن_دوستی واقعی این است که وطن را به حدی از آبادی، آزادی و رفاه برسانیم که شایسته عشق ورزیدن باشد.
راه این است
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
✍ #میلاد_عظیمی
برنامه"پرگار" bbcفارسی هفته پیش، بحثی داشت با موضوع«زبان فارسی چطور در ایران غلبه یافت؟» برخی از دوستان پیغام گذاشتند که چیزی درباره محتوای #ضد_ایرانی این برنامه بنویسم. دوستی نوشت تو معلم #زبان #فارسی هستی و «نان زبان فارسی را میخوری، چرا سکوت کردی؟» پاسخ من این بود که اولاً این حرفها تازه نیست و دانشمندان به آنها پاسخ دادهاند. دیگر اینکه آنقدر زبانشناس کاربلد و دانشمند هست که نوبت به امثال من نرسد.
همچنین راستش را بخواهید اساساً اعتقاد ندارم که"پرگار" برنامه علمی بود. بلکه یک برنامه سیاسی بود که هدف سیاسی مشخصی را دنبال میگرفت. هدفش تخریب انسجام، #وحدت_ملی، آسیب زدن به #تمامیت_ارضی #ایران و تیز کردن تیغهایی برای روز مبادا بود! به نظر من آن دانشمندی! که فرمود زبان فارسی با زور«غلبه» یافته است و با شوق از bbcفارسی حقگزاری می کرد که لغت «غلبه»را به درستی به کار برده تا وجه غالب و مغلوبی و زور را برساند، از حقایق تاریخی و مسلّمات علمی بیخبر نبود. بلکه دانسته علم و حقیقت را زیرپا می گذاشت.
آیا آن دانشمند مهمان bbcفارسی اینقدر نمیدانست اگر زور بود کدام زور سلطان #محمود_غزنوی را مجبور کرده بود تا در دربارش آن چنان به شعر فارسی بها بدهد و آنقدر شاعران را حمایت کند که بشود نمونه آرمانی حمایت از شعر فارسی و شاعران در تاریخ ادبیات ایران. که شاعران صاحب قبول دربارش بشوند رشک #خاقانی و #انوری که شاعر مثل #عنصری فراوان هست اما ممدوحی مثل محمود کجاست؟ کدام شمشیر محمود را ناچار کرده بود؟ خلیفه عباسی؟ امرای سامانی؟ سلاطین هند؟
آیا آن دانشمند مهمان bbc فارسی اینقدر نمیدانست اگر زور بود، کدام زور #ملکشاه و #سنجر #سلجوقی را وادار کرده بود که شعرفارسی را خریدار باشند و حامی #ادبیات_فارسی شوند؟ #سلجوقیان از ترس کدام شمشیر در دربارشان شاهنامهخوان داشتند و بر فرزندانشان نامهای شاهنامه ای مینهادند. تا به آنجا که سراینده "علی نامه" را به این وهم بیندازد که حمایت از #شاهنامه برای برجسته کردن #رستم است و به محاق بردن امیرمؤمنان علی ع.
چرا محمود غزنوی و ملکشاه و سنجر مثل #یعقوب_لیث، یکبار به شاعر دربار خود نگفتند به زبان ما سخن بگو (یعنی قصیده #ترکی بگو) از که میترسیدند؟ شمشیری بر گردهشان بود؟ #ناصرالدین_شاه از که میترسید که چندهزار صفحه خاطرات به زبان فارسی نوشته و با #زنان ایرانی و فرنگی به زبان فارسی مغازله کرده است؟
در عهد #ایلخانان، #زین_قدسی به چهار زبان فارسی و عربی و ترکی و مغولی در مدح پادشاه #مغول شعر سرود. در همان عصر #پوربهای_جامی چند شعرش را لبریز از لغات و اصطلاحات #مغولی کرده بود. چرا؟ لابد این کار در آن زمان نزد آن حکومت بیخریدارنبود. پس چرا #غزنویان و #سلجوقیان و #خوارزمشاهیان و دیگران و دیگران خریدار ایننوع شعرها نبودند؟ نکند از چکمه #رضا_شاه میترسیدند؟
نه. آن آقای دانشمند!! و صحنهپردازان bbcفارسی اینها را خوب میدانند اما میگویند و بازمیگویند..... سخن ایشان #علمی نیست که پاسخش مقاله علمی باشد. سخن ایشان #سیاسی است و باید پاسخ مناسب به آن داده شود.
پاسخ مناسب هم این است که ما مردم ایران با هم مهربانتر باشیم. اختلافهایمان را به رسمیت بشناسیم. یکدیگر را تحمل کنیم. به هم احترام بگذاریم. اصلاً به جای یادداشت نوشتن و در فضای مجازی با بدخواهان ایران مجادله کردن، بیاییم با همکار و همدرس و همسایهی #سنی و #شیعه و #مسیحی و #زرتشتی و #کلیمی و #لاییک خود –به حکم اینکه انسان است و ایرانی است– لبخند بزنیم و مهربانتر و دردآشناتر باشیم. از هرگونه اهانت و تحقیر #قومیتی پرهیز کنیم. سخن #نژادپرستانه نگوییم. زبان فارسی و نیز موسیقی، صنایعدستی، آداب و رسوم #اقوام ایرانی را بیشتر قدربدانیم. به چشم دیدیم که این موج انساندوستانه #ملی که برای کمک به هموطنان زلزله زده #کرد برخاست، چقدر دلها را به هم نزدیک کرد وبیشعار و بیجدل عملاً وحدت ملی را تحکیم کرد.
نفع حکومت هم در تقویت #انسجام_ملی است. بهترین راه تقویت انسجام ملی، بسط رفاه و رفع تبعیض است. یک شغل که در #کردستان ایجاد شود، بیشتر از هزار مقاله، وحدت و #امنیت_ملی را تقویت میکند. پاسخ یاوهگویان، ترمیم و بهبود وضع محیط زیست #خوزستان است. احیاء دریاچه #ارومیه است. حضور بیشتر اقلیتهای دینی ومذهبی در سطوح مختلف #مدیریت کشور است. همین روزها رسماً اعلام شد که تغذیه در #بلوچستان مناسب نیست و مردم در مضیقه شدید هستند. گرسنگی در هرجای ایران ویرانگر و مایه شرمساری است و در #سیستان بیشتر.
استاد زنده یاد #بدیع_الزمان_فروزانفر میگفت: معنای #وطن_دوستی واقعی این است که وطن را به حدی از آبادی، آزادی و رفاه برسانیم که شایسته عشق ورزیدن باشد.
راه این است
@LoversofIRAN