#کاوه_آهنگر پس از ۱۵سال و در دوره شهرداری اصلاحطلبان به میدان دروازهشیراز اصفهان بازگشت.
پیشتر تندیس #شاه_عباس_صفوی آنجا بودکه بعداز #انقلاب مدفون شد!
هر۲ تندیس کار #ایرج_محمدی بود/شرق
#شاه_عباس
پیشتر تندیس #شاه_عباس_صفوی آنجا بودکه بعداز #انقلاب مدفون شد!
هر۲ تندیس کار #ایرج_محمدی بود/شرق
#شاه_عباس
تندیس برنزی ۷متری چشم نواز #شاه_عباس بزرگ سوار بر اسب
کار ارزنده استاد #ایرج_محمدی که در میدان دروازه شیراز(آزادی) #اصفهان بود و پس از #انقلاب از اینجا کنده شدو در جای نامعلوم دفن شد❗️
@LoversofIRAN
کار ارزنده استاد #ایرج_محمدی که در میدان دروازه شیراز(آزادی) #اصفهان بود و پس از #انقلاب از اینجا کنده شدو در جای نامعلوم دفن شد❗️
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
#کاوه_آهنگر پس از ۱۵سال و در دوره شهرداری اصلاحطلبان به میدان دروازهشیراز اصفهان بازگشت. پیشتر تندیس #شاه_عباس_صفوی آنجا بودکه بعداز #انقلاب مدفون شد! هر۲ تندیس کار #ایرج_محمدی بود/شرق #شاه_عباس
👈آیا روزهای خوش برای مجسمههای این هنرمند ایرانی پس از سرنوشت غمانگیزشان خواهد رسید؟
تندیس هایی ارزشمند برای #ایران که از ناکجا آباد سر درآورد!
⬅️پس از خبر خوش (جاگذاری دوباره تندیس زیبای کاوه آهنگر) بازخوانی گفتگوی ۴سال پیش استاد #ایرج_محمدی با ایسنا خالی از لطف نیست:
سال۱۳۵۰ تازه از هنرستان فارغ التحصیل شده بودم در مسابقه بزرگ مجسمه برای میدان اقبال #اصفهان شرکت کردم و طرحم آنجا انتخاب شد. به دنبال آن قرار شد که مجسمهی #شاه_عباس_صفوی را سوار بر اسبش بسازم.
این مجسمه را در ۷.۵ متر با پنج تن برنز ساختم و معتقدم بزرگترین مجسمهی برنزی ایران پیش از #انقلاب اسلامی بود. مجسمهی شاه عباس پس از مدتی در "دروازهی شیراز" اصفهان که اکنون میدان "آزادی" نام دارد، نصب شد ولی بعد از انقلاب آن را برداشتند و مدتی در انبار یکی از پادگانهای شهر نگهداری میشد!
سالها بعد به من خبر رسید که معاون عمرانی شهرداری اصفهان برای اینکه این مجسمه از هر گزندی دور بماند آن را دفن کرده است! بعدها وقتی در سال۱۳۷۹ آقای جمشیدی شهردار اصفهان از من خواست که مجسمهای دیگر برای آن میدان بسازم، از مجسمهی شاهعباس پرسید. من پاسخ دادم که آن معاون شهرداری اصفهان که مجسمه را دفن کرده بود گفته است تا زمانی که مجوز نصب مجسمه گرفته نشود، آدرسی از محل نگهداری مجسمه نخواهم داد.
شهردار اصفهان نیز پیگیر آن شخص شد. وقتی به دنبالش رفتم متوجه شدم که فوت کرده است، بنابراین کسی از محل دفن مجسمهی برنزی شاه عباس خبر ندارد!
در سال ۱۳۷۹ شهرداری اصفهان از من خواست که مجسمهی یکی از اساتیر ایرانی را طراحی کنم. من هم تصمیم گرفتم تندیس #کاوه_آهنگر را طراحی کنم. روی این اثر ۲۰ ماه کار کردم و این مجسمه که از جنس برنز در ۶.۵ متر تهیه شده بود در اوایل سال۱۳۸۱ در میدان آزادی اصفهان در جای (پیشین) مجسمهی شاه عباس صفوی نصب شد. اکنون ولی این مجسمه چند سال است که برای ساخت مترو از میدان آزادی برداشته شده است و در انباری شهرداری اصفهان قرار گرفته.
به من گفته شده که قرار است دوباره این مجسمه را به جای اولش نصب کنند ولی بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد چون زمانی از آن رونمایی شد که پارهای از اتفاقات (در اصفهان)پیش آمده بود و عدهای گفتند که میدان آزادی اصفهان محل حضور ضد انقلابها شده است و به مجسمهی کاوهی آهنگر هم اعتراض کردند!
هرچند آن زمان شهردار وقت اصفهان پای این مجسمه ایستاد ولی بعدها دیدیم که به خاطرموضوع ساخت مترو برداشته شد.
یکی دیگر از مجسمههای من که گم شده است و متاسفانه اثری هم از آن نیست، مجسمه #سهراب_سپهری برای سالگرد فوتش است. کارفرمای تهیه این مجسمه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. قرار بود که این مجسمه در یکی از میادین اصفهان نصب شود ولی به ما گفته شد که این امکان وجود ندارد چون جو موجود در آن منطقه مذهبی است و جایز نیست که مجسمهی سهراب آنجا نصب شود این مجسمه نیز راهی انبارهای #تالار_وحدت شد!
زمانی که من در #ایتالیا دانشجو بودم، از ایران به مجسمهسازان مطرح سفارش کار میدادند. من هم به خاطر مجسمهی شاهعباس شناخته شده بودم. آن زمان قرار بود که مجسمهی #باقرخان، #ستارخان، #کمال_الدین_بهزاد، #عباس_میرزا و #امیر_کبیر هم ساخته شوند. ساخت مجسمهی ستارخان به من واگذار شد. این مجسمه حدود ۴ متر بود و جنس آن از برنز.
بعد از ساخت تندیس ستارخان، #انقلاب شد و بعد از انقلاب نیز مرا خواستند و گفتند که بیخود این مجسمهها را ساختهام، چه کسی از من خواسته که آنها را بسازم؟! گفتند نه تنها پول مجسمه را نمیدهیم بلکه باید پول دریافت شده را برگردانی! من برای این مجسمه یک انباری در ایتالیا کرایه کرده بودم و پول پرداخت اجاره بها را نداشتم در نتیجه به جای اجاره بها، مجسمه را به آنها دادم و از دریافت آن صرف نظر کردم.
در پروژههای سازمان زیباسازی #شهرداری تهران شرکت میکنم اما متأسفانه سازمان زیباسازی با ما کار نمیکند و به من سفارش نمیدهد. از ۱۳۸۷ تاکنون، هیچ مجسمهای به سفارش این سازمان نساختهام و فقط یک کار تهیه کردم که متعلق به شهرداری منطقه بود.
اکنون ساخت مجسمهها به جوانان سپرده میشود که یکی فرفره میسازد، یکی قرقره میسازد و شهر مانند مهدکودک شده است و از مجسمههای خوبی مانند #فردوسی خالی شده!
🔹ایرج محمدی، زاده۱۳۲۴ #تهران
از مجسمه سازان پیشکسوت وعضو هیات مؤسس #انجمن_هنرمندان_مجسمهساز_ایران. ۱۳۵۲ برای تحصیل مجسمهسازی به ایتالیا رفت. زیرنظر پروفسور #فتسینی از مجسمه سازان همدوره #شاگال و #پیکاسو لیسانس گرفت.
بیشتر آوازه او به خاطر طراحی و اجرای دقیق مجسمههای "بزرگ شهری" است مانند
#شاه_عباس و کاوه آهنگر در اصفهان/
ودر تهران: تندیس های بوستان رفتگر، بوستان ساعی، #سعدی بوستان گفتوگو، باغبان پارک شهر، #امیر_کبیر بوستان قیطریه و"نی لبک زن"
@LoversofIRAN
تندیس هایی ارزشمند برای #ایران که از ناکجا آباد سر درآورد!
⬅️پس از خبر خوش (جاگذاری دوباره تندیس زیبای کاوه آهنگر) بازخوانی گفتگوی ۴سال پیش استاد #ایرج_محمدی با ایسنا خالی از لطف نیست:
سال۱۳۵۰ تازه از هنرستان فارغ التحصیل شده بودم در مسابقه بزرگ مجسمه برای میدان اقبال #اصفهان شرکت کردم و طرحم آنجا انتخاب شد. به دنبال آن قرار شد که مجسمهی #شاه_عباس_صفوی را سوار بر اسبش بسازم.
این مجسمه را در ۷.۵ متر با پنج تن برنز ساختم و معتقدم بزرگترین مجسمهی برنزی ایران پیش از #انقلاب اسلامی بود. مجسمهی شاه عباس پس از مدتی در "دروازهی شیراز" اصفهان که اکنون میدان "آزادی" نام دارد، نصب شد ولی بعد از انقلاب آن را برداشتند و مدتی در انبار یکی از پادگانهای شهر نگهداری میشد!
سالها بعد به من خبر رسید که معاون عمرانی شهرداری اصفهان برای اینکه این مجسمه از هر گزندی دور بماند آن را دفن کرده است! بعدها وقتی در سال۱۳۷۹ آقای جمشیدی شهردار اصفهان از من خواست که مجسمهای دیگر برای آن میدان بسازم، از مجسمهی شاهعباس پرسید. من پاسخ دادم که آن معاون شهرداری اصفهان که مجسمه را دفن کرده بود گفته است تا زمانی که مجوز نصب مجسمه گرفته نشود، آدرسی از محل نگهداری مجسمه نخواهم داد.
شهردار اصفهان نیز پیگیر آن شخص شد. وقتی به دنبالش رفتم متوجه شدم که فوت کرده است، بنابراین کسی از محل دفن مجسمهی برنزی شاه عباس خبر ندارد!
در سال ۱۳۷۹ شهرداری اصفهان از من خواست که مجسمهی یکی از اساتیر ایرانی را طراحی کنم. من هم تصمیم گرفتم تندیس #کاوه_آهنگر را طراحی کنم. روی این اثر ۲۰ ماه کار کردم و این مجسمه که از جنس برنز در ۶.۵ متر تهیه شده بود در اوایل سال۱۳۸۱ در میدان آزادی اصفهان در جای (پیشین) مجسمهی شاه عباس صفوی نصب شد. اکنون ولی این مجسمه چند سال است که برای ساخت مترو از میدان آزادی برداشته شده است و در انباری شهرداری اصفهان قرار گرفته.
به من گفته شده که قرار است دوباره این مجسمه را به جای اولش نصب کنند ولی بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد چون زمانی از آن رونمایی شد که پارهای از اتفاقات (در اصفهان)پیش آمده بود و عدهای گفتند که میدان آزادی اصفهان محل حضور ضد انقلابها شده است و به مجسمهی کاوهی آهنگر هم اعتراض کردند!
هرچند آن زمان شهردار وقت اصفهان پای این مجسمه ایستاد ولی بعدها دیدیم که به خاطرموضوع ساخت مترو برداشته شد.
یکی دیگر از مجسمههای من که گم شده است و متاسفانه اثری هم از آن نیست، مجسمه #سهراب_سپهری برای سالگرد فوتش است. کارفرمای تهیه این مجسمه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. قرار بود که این مجسمه در یکی از میادین اصفهان نصب شود ولی به ما گفته شد که این امکان وجود ندارد چون جو موجود در آن منطقه مذهبی است و جایز نیست که مجسمهی سهراب آنجا نصب شود این مجسمه نیز راهی انبارهای #تالار_وحدت شد!
زمانی که من در #ایتالیا دانشجو بودم، از ایران به مجسمهسازان مطرح سفارش کار میدادند. من هم به خاطر مجسمهی شاهعباس شناخته شده بودم. آن زمان قرار بود که مجسمهی #باقرخان، #ستارخان، #کمال_الدین_بهزاد، #عباس_میرزا و #امیر_کبیر هم ساخته شوند. ساخت مجسمهی ستارخان به من واگذار شد. این مجسمه حدود ۴ متر بود و جنس آن از برنز.
بعد از ساخت تندیس ستارخان، #انقلاب شد و بعد از انقلاب نیز مرا خواستند و گفتند که بیخود این مجسمهها را ساختهام، چه کسی از من خواسته که آنها را بسازم؟! گفتند نه تنها پول مجسمه را نمیدهیم بلکه باید پول دریافت شده را برگردانی! من برای این مجسمه یک انباری در ایتالیا کرایه کرده بودم و پول پرداخت اجاره بها را نداشتم در نتیجه به جای اجاره بها، مجسمه را به آنها دادم و از دریافت آن صرف نظر کردم.
در پروژههای سازمان زیباسازی #شهرداری تهران شرکت میکنم اما متأسفانه سازمان زیباسازی با ما کار نمیکند و به من سفارش نمیدهد. از ۱۳۸۷ تاکنون، هیچ مجسمهای به سفارش این سازمان نساختهام و فقط یک کار تهیه کردم که متعلق به شهرداری منطقه بود.
اکنون ساخت مجسمهها به جوانان سپرده میشود که یکی فرفره میسازد، یکی قرقره میسازد و شهر مانند مهدکودک شده است و از مجسمههای خوبی مانند #فردوسی خالی شده!
🔹ایرج محمدی، زاده۱۳۲۴ #تهران
از مجسمه سازان پیشکسوت وعضو هیات مؤسس #انجمن_هنرمندان_مجسمهساز_ایران. ۱۳۵۲ برای تحصیل مجسمهسازی به ایتالیا رفت. زیرنظر پروفسور #فتسینی از مجسمه سازان همدوره #شاگال و #پیکاسو لیسانس گرفت.
بیشتر آوازه او به خاطر طراحی و اجرای دقیق مجسمههای "بزرگ شهری" است مانند
#شاه_عباس و کاوه آهنگر در اصفهان/
ودر تهران: تندیس های بوستان رفتگر، بوستان ساعی، #سعدی بوستان گفتوگو، باغبان پارک شهر، #امیر_کبیر بوستان قیطریه و"نی لبک زن"
@LoversofIRAN
Forwarded from شفیعی کدکنی
•
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
اینجا کسی آرمیدهست
که در همه عمر،
قلبش،
با مهرِ ایران تپیدهست.
ای رهگذارِ شتابان!
آن کس که در زیرِ پایت
خوابیده در زیرِ این سنگ
بیداریِ زندگی را
در جانِ مشرق دمیدهست.
بیاعتنا مگذر این سان
اینجا کسی آرمیدهست.
نوزدهم تیر ۱۳۸۳
احمدآباد
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
پینوشت:
◾️در بازدید از مزار مرحوم مصدق به همراه استاد #ایرج_افشار این قطعه را سرودند. #م_سرشک آنطور که میگوید، در ۱۵ اسفند ۱۳۴۵ بعد از خواندن خبر فوت #مصدق در روزنامهٔ کیهان، شعر "مرثیه درخت" را با چشمانی اشکبار در حالی که به خانه میرفت و از شدت گریه فریاد میکشید برای مرحوم مصدق سرود.
(در جست و جوی نیشابور - زندگی و شعر محمدرضا شفیعی کدکنی - به کوشش مجتبی بشردوست، ص ۱۸۸)
#محمد_مصدق
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
اینجا کسی آرمیدهست
که در همه عمر،
قلبش،
با مهرِ ایران تپیدهست.
ای رهگذارِ شتابان!
آن کس که در زیرِ پایت
خوابیده در زیرِ این سنگ
بیداریِ زندگی را
در جانِ مشرق دمیدهست.
بیاعتنا مگذر این سان
اینجا کسی آرمیدهست.
نوزدهم تیر ۱۳۸۳
احمدآباد
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
پینوشت:
◾️در بازدید از مزار مرحوم مصدق به همراه استاد #ایرج_افشار این قطعه را سرودند. #م_سرشک آنطور که میگوید، در ۱۵ اسفند ۱۳۴۵ بعد از خواندن خبر فوت #مصدق در روزنامهٔ کیهان، شعر "مرثیه درخت" را با چشمانی اشکبار در حالی که به خانه میرفت و از شدت گریه فریاد میکشید برای مرحوم مصدق سرود.
(در جست و جوی نیشابور - زندگی و شعر محمدرضا شفیعی کدکنی - به کوشش مجتبی بشردوست، ص ۱۸۸)
#محمد_مصدق
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
عاشقان ایران
👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران @LoversofIRAN ⬅️نیم قرن با او زندگی کردم به بهانهء زادروزش قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته…
✅ فرزند شایسته ایران زمین، روانش شادباد
به قلم #علی_دهباشی سردبیر مجله بخارا
⬅️ چند خطی به بهانه زادروز #ایرج_افشار
ایرج افشار دستپرورده نسلی از بزرگان فرهنگ #ایران است که در دورهای خاص در این سرزمین زندگی میکردند. البته در این بین نباید از تأثیر مکتب آموزشی پدر ایشان زنده یاد #محمود_افشار_یزدی (صاحب #موقوفات_افشار که نقشی ارزنده برای فرهنگ ایران زمین داشته است) نیز به سادگی گذشت، چرا که در همان خانه پدری بود که ایرج افشار اولین تماسهای فرهنگیاش را در کودکی و نوجوانی درک کرد و از همان نوجوانی بود که در خدمت پدر «مجله آینده» را در بخشهایی مدد رسان بود...
📰ادامه نوشته را اینجا بخوانید
روزنامه ایران؛ دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۷👇
https://tinyurl.com/ycwvmym3
@Azariha_3
@LoversofIRAN
به قلم #علی_دهباشی سردبیر مجله بخارا
⬅️ چند خطی به بهانه زادروز #ایرج_افشار
ایرج افشار دستپرورده نسلی از بزرگان فرهنگ #ایران است که در دورهای خاص در این سرزمین زندگی میکردند. البته در این بین نباید از تأثیر مکتب آموزشی پدر ایشان زنده یاد #محمود_افشار_یزدی (صاحب #موقوفات_افشار که نقشی ارزنده برای فرهنگ ایران زمین داشته است) نیز به سادگی گذشت، چرا که در همان خانه پدری بود که ایرج افشار اولین تماسهای فرهنگیاش را در کودکی و نوجوانی درک کرد و از همان نوجوانی بود که در خدمت پدر «مجله آینده» را در بخشهایی مدد رسان بود...
📰ادامه نوشته را اینجا بخوانید
روزنامه ایران؛ دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۷👇
https://tinyurl.com/ycwvmym3
@Azariha_3
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
وطن من
بسطامی _ مشکاتیان
تصنیف وطن من در مخالف سه گاه.
شعر از #ملک_الشعرای_بهار،
آهنگ از #پرویز_مشکاتیان،
آواز #ایرج_بسطامی
اجرای گروه عارف
ای خطه #ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ و گل و لاله و سرو و سمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
دردا و دریغا که چنان گشتی بی برگ
که از بافته خویش نداری کفن من
امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من وطن من
ملک_الشعرای_بهار
با تسلیت به ملت شریف #ایران در غم رخداد سیل و ویرانی #نوروز امسال
@LoversofIRAN
شعر از #ملک_الشعرای_بهار،
آهنگ از #پرویز_مشکاتیان،
آواز #ایرج_بسطامی
اجرای گروه عارف
ای خطه #ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ و گل و لاله و سرو و سمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
دردا و دریغا که چنان گشتی بی برگ
که از بافته خویش نداری کفن من
امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من وطن من
ملک_الشعرای_بهار
با تسلیت به ملت شریف #ایران در غم رخداد سیل و ویرانی #نوروز امسال
@LoversofIRAN
👈قاجاریه و دده قورقود؛ پاسخ به ادعایی تازه که مورد تبلیغ #پانترک ها قرار گرفته است
چند روز اخیر در فضای مجازی مطلبی درباره کشف نسخه #قاجاری از #دده_قورقود منتشر شده است. بدیهی است که کشف هر اثر فرهنگی و هنری مربوط به عصر #قاجاریه برای پژوهشگران تاریخ و فرهنگ عصر #قاجار دلگرم کننده و مسرت بخش است ، اما در این میان باید مراقب بود که از دامن زدن به اخبار جعلی و زرد نیز پرهیز کرد.
درباره این خبر چند نکته لازم به ذکر است :
۱. بر فرض صحت کامل اظهارات شخصیت محترمی که به عنوان کاشف این نسخه مطرح شده است ، باز قابلیت انتساب این نسخه به کتابخانه های سلطنتی قاجاریه و شخص آقا محمدخان به شدت قابل تردید است این که شخصی در کتابفروشی ادعا کرده از خاندان قاجار است یا مدعی شده این نسخه در کتابخانه #آقامحمد_خان قاجار بوده ، از نظر علمی ومنطقی مطلقا ارزشی ندارد ، چرا که در وهله اول ممکن است آن فرد فروشنده کتاب ادعای کذبی را مطرح کرده باشد و بر فرض که صادق هم بوده باشد ممکن است اطلاعاتی که داشته نادرست بوده باشد. آن چه که مسلم است این که کتاب های متعلق به کتابخانه سلطنتی شاهان قاجار به فرزندان و اولاد آنان به ارث نرسیده بلکه جزیی از کتابخانه سلطنتی بوده و عمدتا در این کتابخانه یا کتابخانه مجلس و سایر مراکز عمومی نگهداری می شود . اگر تعدادی کتاب هم به هر شکلی از کتابخانه خارج شده باشد در اختیار مجموعه داران بزرگ است و نه هر شخصی که بخواهد کتاب را در کتابفروشی های میدان انقلاب بفروش برساند .
۲. عدم انتساب کتاب به کتابخانه سلطنتی قاجاریه به معنای رد وجود این نسخه نیست بله ممکن است این نسخه وجود داشته باشد و اتفاقا متعلق به دوره قاجار نیز باشد اما دلیل معتبری برای انتساب آن به کتابخانه شاهان قاجار ارایه نشده است .
۳. برخی شاهان قاجار به هویت قبیله ای خود که ریشه های ترکی و مغولی داشته علاقه داشتند و به همین دلیل برخی از شاهزادگان قاجاریه مانند فرزندان حسنعلی میرزا شجاع السلطنه نیز نام های مغولی هم چون: هلاکو و اباقان داشتند، اما آن چه برای شاهان قاجار به عنوان پادشاهان #ایران اصل بود #هویت_ایرانی شان بوده است که در ذیل ابراز تعلقات #شیعی و #باستانی و اسطوره ای ظهور می یافته است و البته با هویت ترکی آنان نیز تعارضی نداشته است. درست است که نام چهار شاهزاده قاجار، نام #مغولی بوده ولی تعداد بسیار بیشتری نام امامان معصومین علیهم السلام و شخصیت های نمادین #شیعه و نیز شاهان و بزرگان #ایران_باستان و #شاهنامه بوده است .
۴. جدای از تعلق یا عدم تعلق نسخه ای از دده قورقود به کتابخانه های شاهان قاجار، مسلم است که دده قورقود و داستان های آن جایی در میان پادشاهان قاجار باز نکرده است چنانچه در کتاب ها و دست نوشته های متعدد پادشاهان و شاهزادگان ونخبگان عصر قاجار اعم از #ترک زبان و غیر ترک زبان ، هیچ اشاره ای به دده قور قود وجود ندارد .
۵. آثار فرهنگی مورد علاقه شاهان قاجار ، #شاهنامه #فردوسی، دیوان #حافظ، خمسه #نظامی، #گلستان و #بوستان #سعدی بوده است .چنانچه فرهاد میرزا معتمد الدوله ، با آه و افسوس از زیارت آرامگاه حضرت نظامی یاد می کند.
بسیاری از شاهزادگان قاجار نیز چنین نام هایی داشتند :
#اردشیر میرزا ، #انوشیروان میرزا ، #ایرج میرزا، #کیومرث میرزا ، #بهمن میرزا ، #بهرام میرزا ، #پرویز میرزا ، #جهانگیر میرزا ، #داراب میرزا، #رستم میرزا، #ساسان میرزا ، #سیامک میرزا ، #سیاوش میرزا ، #شاپور میرزا ، #شاهرخ میرزا ، #طهماسب میرزا ، #کیکاووس میرزا ، #کیخسرو میرزا ، #کیقباد میرزا و #خسرو میرزا و #فرهاد میرزا بودند.
همگی این اسامی از شاهنامه اخذ شده بودند که نشان دهنده عجین بودن کامل قاجاریه با فرهنگ شاهنامه است .
۶. قاجارها نیز مانند بسیاری از ایلات #ترک_زبان هم چون: افشارها و بیات ها و قشقایی ها و .... به هویت قبیله ای وعشیره ای شان علاقه مند بودند ولی آن را در تضاد و تعارض با هویت ایرانی تعریف نکردند و علایق فرهنگی و هنری شان و از جمله عشق عمیق آنان به حلقه وصل فرهنگ ایرانی یعنی شاهنامه فردوسی در دل تاریخ ثبت شده و مظاهر آن متعدد است کتاب دده قور قود هم به عنوان یک اثر فرهنگی ترکی ، می توانسته مورد علاقه قاجارها قرار بگیرد ولی در مجموع رد پایی از آن در فرهنگ و هنر عصر قاجار به جای نمانده است.
/ازممالک محروسه ایران که محمل نوشته های حاصل از پژوهش در تاریخ قاجاریه است @qajariranhistory
@LoversofIRAN
چند روز اخیر در فضای مجازی مطلبی درباره کشف نسخه #قاجاری از #دده_قورقود منتشر شده است. بدیهی است که کشف هر اثر فرهنگی و هنری مربوط به عصر #قاجاریه برای پژوهشگران تاریخ و فرهنگ عصر #قاجار دلگرم کننده و مسرت بخش است ، اما در این میان باید مراقب بود که از دامن زدن به اخبار جعلی و زرد نیز پرهیز کرد.
درباره این خبر چند نکته لازم به ذکر است :
۱. بر فرض صحت کامل اظهارات شخصیت محترمی که به عنوان کاشف این نسخه مطرح شده است ، باز قابلیت انتساب این نسخه به کتابخانه های سلطنتی قاجاریه و شخص آقا محمدخان به شدت قابل تردید است این که شخصی در کتابفروشی ادعا کرده از خاندان قاجار است یا مدعی شده این نسخه در کتابخانه #آقامحمد_خان قاجار بوده ، از نظر علمی ومنطقی مطلقا ارزشی ندارد ، چرا که در وهله اول ممکن است آن فرد فروشنده کتاب ادعای کذبی را مطرح کرده باشد و بر فرض که صادق هم بوده باشد ممکن است اطلاعاتی که داشته نادرست بوده باشد. آن چه که مسلم است این که کتاب های متعلق به کتابخانه سلطنتی شاهان قاجار به فرزندان و اولاد آنان به ارث نرسیده بلکه جزیی از کتابخانه سلطنتی بوده و عمدتا در این کتابخانه یا کتابخانه مجلس و سایر مراکز عمومی نگهداری می شود . اگر تعدادی کتاب هم به هر شکلی از کتابخانه خارج شده باشد در اختیار مجموعه داران بزرگ است و نه هر شخصی که بخواهد کتاب را در کتابفروشی های میدان انقلاب بفروش برساند .
۲. عدم انتساب کتاب به کتابخانه سلطنتی قاجاریه به معنای رد وجود این نسخه نیست بله ممکن است این نسخه وجود داشته باشد و اتفاقا متعلق به دوره قاجار نیز باشد اما دلیل معتبری برای انتساب آن به کتابخانه شاهان قاجار ارایه نشده است .
۳. برخی شاهان قاجار به هویت قبیله ای خود که ریشه های ترکی و مغولی داشته علاقه داشتند و به همین دلیل برخی از شاهزادگان قاجاریه مانند فرزندان حسنعلی میرزا شجاع السلطنه نیز نام های مغولی هم چون: هلاکو و اباقان داشتند، اما آن چه برای شاهان قاجار به عنوان پادشاهان #ایران اصل بود #هویت_ایرانی شان بوده است که در ذیل ابراز تعلقات #شیعی و #باستانی و اسطوره ای ظهور می یافته است و البته با هویت ترکی آنان نیز تعارضی نداشته است. درست است که نام چهار شاهزاده قاجار، نام #مغولی بوده ولی تعداد بسیار بیشتری نام امامان معصومین علیهم السلام و شخصیت های نمادین #شیعه و نیز شاهان و بزرگان #ایران_باستان و #شاهنامه بوده است .
۴. جدای از تعلق یا عدم تعلق نسخه ای از دده قورقود به کتابخانه های شاهان قاجار، مسلم است که دده قورقود و داستان های آن جایی در میان پادشاهان قاجار باز نکرده است چنانچه در کتاب ها و دست نوشته های متعدد پادشاهان و شاهزادگان ونخبگان عصر قاجار اعم از #ترک زبان و غیر ترک زبان ، هیچ اشاره ای به دده قور قود وجود ندارد .
۵. آثار فرهنگی مورد علاقه شاهان قاجار ، #شاهنامه #فردوسی، دیوان #حافظ، خمسه #نظامی، #گلستان و #بوستان #سعدی بوده است .چنانچه فرهاد میرزا معتمد الدوله ، با آه و افسوس از زیارت آرامگاه حضرت نظامی یاد می کند.
بسیاری از شاهزادگان قاجار نیز چنین نام هایی داشتند :
#اردشیر میرزا ، #انوشیروان میرزا ، #ایرج میرزا، #کیومرث میرزا ، #بهمن میرزا ، #بهرام میرزا ، #پرویز میرزا ، #جهانگیر میرزا ، #داراب میرزا، #رستم میرزا، #ساسان میرزا ، #سیامک میرزا ، #سیاوش میرزا ، #شاپور میرزا ، #شاهرخ میرزا ، #طهماسب میرزا ، #کیکاووس میرزا ، #کیخسرو میرزا ، #کیقباد میرزا و #خسرو میرزا و #فرهاد میرزا بودند.
همگی این اسامی از شاهنامه اخذ شده بودند که نشان دهنده عجین بودن کامل قاجاریه با فرهنگ شاهنامه است .
۶. قاجارها نیز مانند بسیاری از ایلات #ترک_زبان هم چون: افشارها و بیات ها و قشقایی ها و .... به هویت قبیله ای وعشیره ای شان علاقه مند بودند ولی آن را در تضاد و تعارض با هویت ایرانی تعریف نکردند و علایق فرهنگی و هنری شان و از جمله عشق عمیق آنان به حلقه وصل فرهنگ ایرانی یعنی شاهنامه فردوسی در دل تاریخ ثبت شده و مظاهر آن متعدد است کتاب دده قور قود هم به عنوان یک اثر فرهنگی ترکی ، می توانسته مورد علاقه قاجارها قرار بگیرد ولی در مجموع رد پایی از آن در فرهنگ و هنر عصر قاجار به جای نمانده است.
/ازممالک محروسه ایران که محمل نوشته های حاصل از پژوهش در تاریخ قاجاریه است @qajariranhistory
@LoversofIRAN
4_5866015025197483839.pdf
2.3 MB
📝📖 #ادبی #ادبیات_ایران
■□ پژوهشگر ستیهنده؛
گفتگو با استاد #مجتبی_مینوی پاییز ۱۳۵۲
این گفتگو در گوشه ای از کتابخانه استاد مینوی انجام شد که از کاملترین کتابخانه های #ایرانشناسی و #ادبیات_فارسی بود.
شرکتکنندگان در گفتگو:
#نجف_دریابندی
#ایرج_افشار
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
■ ششم بهمنماه، سالروز درگذشت پژوهشگر ستیهندهٔ ایران؛ استاد مجتبی مینوی.
۱۹بهمن ۱۲۸۱
۶ بهمن ۱۳۵۵
روانش شاد و راهش پر رهرو باد 🖌📖
(از کانال استاد شفیعی کدکنی)
*ستیهنده=نستوه،خستگی ناپذیر،ستیزه گر
عاشقان ایران
@LoversofIRAN
■□ پژوهشگر ستیهنده؛
گفتگو با استاد #مجتبی_مینوی پاییز ۱۳۵۲
این گفتگو در گوشه ای از کتابخانه استاد مینوی انجام شد که از کاملترین کتابخانه های #ایرانشناسی و #ادبیات_فارسی بود.
شرکتکنندگان در گفتگو:
#نجف_دریابندی
#ایرج_افشار
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
■ ششم بهمنماه، سالروز درگذشت پژوهشگر ستیهندهٔ ایران؛ استاد مجتبی مینوی.
۱۹بهمن ۱۲۸۱
۶ بهمن ۱۳۵۵
روانش شاد و راهش پر رهرو باد 🖌📖
(از کانال استاد شفیعی کدکنی)
*ستیهنده=نستوه،خستگی ناپذیر،ستیزه گر
عاشقان ایران
@LoversofIRAN
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ تاثیرگذار هنرمندان تاجیک در تجربه تلخ #کرونا
ترانه: #آرزو_عیسی//از #تاجیکستان
وهنرمندان تاجیک از سمرقند #ازبکستان👇
آهنگ ونواختن: #امید_فرهادزاده
خواننده ها: #حسن_حیدر؛ #ایرج_کمالی
ببین تا بر کجاهایی رسیدیم
که در پشت قفس ها آرمیدیم
ز دست این وبای دور مسموم
شبیه سایه بر کنجی خزیدیم
به یاد آمد که عمری از جهالت
تن سیاره خود را دریدیم
شفق را در نگاه خسته شام
از اوج نفس، حیفا که ندیدیم
به دست آدمی ای وای امروز
طناب مرگ آدم را تنیدیم
خدا ما را به گردی بر زمین زد
اگر چندی که تا کیهان پریدیم
کنون در انزوای سرد و تاریک
به قدر ایزد یکتا رسیدیم
ببین تا بر کجاهایی رسیدیم
که در پشت قفس ها آرمیدیم
ز دست این وبای دور مسموم
شبیه سایه بر کنجی خزیدیم
#سمرقند و #بخارا در ازبکستان امروزی روزگاری از کانون های فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بودند چنانکه یادگاران بسیاری از این دو شهر در شعر و ادب #پارسی مانده است
امروز نیز بخشی از جمعیت این شهر را #تاجیک ها تشکیل می دهند در کنار #ازبک ها
خوشبختانه در این دو سال شرایط زندگی تاجیکان ازبکستان بهتر شده است و فشار دولت برای محدودکردن #فارسی زبانان کمتر
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
ترانه: #آرزو_عیسی//از #تاجیکستان
وهنرمندان تاجیک از سمرقند #ازبکستان👇
آهنگ ونواختن: #امید_فرهادزاده
خواننده ها: #حسن_حیدر؛ #ایرج_کمالی
ببین تا بر کجاهایی رسیدیم
که در پشت قفس ها آرمیدیم
ز دست این وبای دور مسموم
شبیه سایه بر کنجی خزیدیم
به یاد آمد که عمری از جهالت
تن سیاره خود را دریدیم
شفق را در نگاه خسته شام
از اوج نفس، حیفا که ندیدیم
به دست آدمی ای وای امروز
طناب مرگ آدم را تنیدیم
خدا ما را به گردی بر زمین زد
اگر چندی که تا کیهان پریدیم
کنون در انزوای سرد و تاریک
به قدر ایزد یکتا رسیدیم
ببین تا بر کجاهایی رسیدیم
که در پشت قفس ها آرمیدیم
ز دست این وبای دور مسموم
شبیه سایه بر کنجی خزیدیم
#سمرقند و #بخارا در ازبکستان امروزی روزگاری از کانون های فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بودند چنانکه یادگاران بسیاری از این دو شهر در شعر و ادب #پارسی مانده است
امروز نیز بخشی از جمعیت این شهر را #تاجیک ها تشکیل می دهند در کنار #ازبک ها
خوشبختانه در این دو سال شرایط زندگی تاجیکان ازبکستان بهتر شده است و فشار دولت برای محدودکردن #فارسی زبانان کمتر
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
👈 آیا تبار #آریایی که اقوام ایرانی به آن منسوب هستند توهم است یا واقعیت؟👉
چند سالی است که تجزیه طلب ها و ایران ستیز ها و استعمارگران غربی سعی بر این دارند هویت تباری ایرانیان که ( آریایی ) نام دارد را یا به کلی رد کنند یا آنان را مهاجر نشان دهند و میگویند واژه آریایی در تاریخ ایران به هیچ وجه نبوده و دوره رضا شاه پهلوی این واژه ساخته شده است و یا دسته دوم میگویند اروپایی ها ۱۰۰ سال است واژه آریایی رو اولین بار به خورد ملت ایران دادن و پیش از آن نبوده است ، اما آیا حقیقت این است؟
✅ با بررسی متون تاریخی گذشته صدر اسلام به نتایج متفاوت شگفت انگیزی بر میخوریم که با نظرات کشور های بیگانه غربی و تجزیه طلب ها بسیار متفاوت است
🔹بعنوان نمونه ؛ در کتاب ابو عبدالله حمزه بن حسن اصفهانی ادیب، لغوی و مورخ اسلام درحدود 1100 سال پیش تبار ایرانی ها را آریایی قلمداد کرده است و در این باره چنین میگوید :
🔆یک چهارم زمین در دست هفت اُمّت بزرگ است یعنی ؛ چین ، هند ، سودان ، بربر ، روم ، ترک و #آریان تقسیم شده است .
و اما آریان که تبار ایران (اعراب در آن زمان به ایران فُرس میگفتند)در میان این شش اُمّت قرار دارد .
زیرا جنوب شرقی زمین در دست چین و شمالش در دست تُرک و میانه جنوبی در دست هند و روبروی آن یعنی میانه شمالی در دست روم و جنوب غربی در دست سودان(سیاه پوستان) و مقابل آن یعنی شمال غربی در دست بربر است
🔅و اُمّت #آریایی در میانەی این شش امّت قرار گرفته است.
سرچشمه : تاريخ سني ملوك الأرض والأنبياء حمزة بن الحسن الأصفهاني برگه 2👇
📚 https://b2n.ir/z17205
🔹همچنین در کتاب أبوالحسن المسعودي تاریخ نگار مشهور اسلام در حدود 1100 سال پیش مردم ایران را از تبار آریا خوانده است و در این باره میگوید:
در زمان #فریدون سرزمین #ایران بزرگ در میان سه پسرش به سه بخش تقسیم گردید و هر بخش به یکی از آن سه پسر فریدون رسید
1 - #خوزستان و جبال و #آذربایجان تا #خراسان را به #ایرج بخشید (ایران کنونی) که امروزه به آن سرزمین #فارس گویند
2 - فرارودان تا #سمرقند و مرزهای چین را به تورج بخشید که امروزه به آن سرزمین تُرک گویند
3 - و سرزمین روم و شام و اطراف آن را به سلم بخشید.
به سرزمین #عراق یا #بابل سرزمین #آریان میگویند که از نام آریا به سبب شجاعت شیرمانند و جنگاوران سپاهیانشان نام گرفته شده است و #آریا در زبان مردمان آنجا به معنی شیر بچه شکار چی است و خود را #پارسی و منسوب به پادشاهان #خسرو قباد میدانند .
❇️شعرای عرب بر این باورند مردمان سرزمین آریان از نسل پادشاهان فارس و خسرو قباد نیستند بلکه آنان را از نسل سریانی زبانان نبطی و بازماندگان پادشاهان بابلی میدانند ولی مردم آنجا به هیچ وجه نمی پذیرند و از اینکه کسی به آنان نبطی یا سریانی بگوید بیزار اند.
سرچشمه: التنبيه و الاِشراف اثر أبو الحسن المسعودي صفحه 38👇
📚https://b2n.ir/x73155
نکته: در متن عربی التنبيه و الاِشراف اثر أبو الحسن المسعودي که دست کم 1100 سال قدمت دارد به نام #دریای_فارس ( #خلیج_فارس) اشاره شده است. چند دهه ای است که دشمنان ایران مدعی شده اند نام آن خلیج عربی است. و حتی نتوانستند یک سند تاریخی برای آن ارائه کنند.
از: @Institute_vohman
💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN
چند سالی است که تجزیه طلب ها و ایران ستیز ها و استعمارگران غربی سعی بر این دارند هویت تباری ایرانیان که ( آریایی ) نام دارد را یا به کلی رد کنند یا آنان را مهاجر نشان دهند و میگویند واژه آریایی در تاریخ ایران به هیچ وجه نبوده و دوره رضا شاه پهلوی این واژه ساخته شده است و یا دسته دوم میگویند اروپایی ها ۱۰۰ سال است واژه آریایی رو اولین بار به خورد ملت ایران دادن و پیش از آن نبوده است ، اما آیا حقیقت این است؟
✅ با بررسی متون تاریخی گذشته صدر اسلام به نتایج متفاوت شگفت انگیزی بر میخوریم که با نظرات کشور های بیگانه غربی و تجزیه طلب ها بسیار متفاوت است
🔹بعنوان نمونه ؛ در کتاب ابو عبدالله حمزه بن حسن اصفهانی ادیب، لغوی و مورخ اسلام درحدود 1100 سال پیش تبار ایرانی ها را آریایی قلمداد کرده است و در این باره چنین میگوید :
🔆یک چهارم زمین در دست هفت اُمّت بزرگ است یعنی ؛ چین ، هند ، سودان ، بربر ، روم ، ترک و #آریان تقسیم شده است .
و اما آریان که تبار ایران (اعراب در آن زمان به ایران فُرس میگفتند)در میان این شش اُمّت قرار دارد .
زیرا جنوب شرقی زمین در دست چین و شمالش در دست تُرک و میانه جنوبی در دست هند و روبروی آن یعنی میانه شمالی در دست روم و جنوب غربی در دست سودان(سیاه پوستان) و مقابل آن یعنی شمال غربی در دست بربر است
🔅و اُمّت #آریایی در میانەی این شش امّت قرار گرفته است.
سرچشمه : تاريخ سني ملوك الأرض والأنبياء حمزة بن الحسن الأصفهاني برگه 2👇
📚 https://b2n.ir/z17205
🔹همچنین در کتاب أبوالحسن المسعودي تاریخ نگار مشهور اسلام در حدود 1100 سال پیش مردم ایران را از تبار آریا خوانده است و در این باره میگوید:
در زمان #فریدون سرزمین #ایران بزرگ در میان سه پسرش به سه بخش تقسیم گردید و هر بخش به یکی از آن سه پسر فریدون رسید
1 - #خوزستان و جبال و #آذربایجان تا #خراسان را به #ایرج بخشید (ایران کنونی) که امروزه به آن سرزمین #فارس گویند
2 - فرارودان تا #سمرقند و مرزهای چین را به تورج بخشید که امروزه به آن سرزمین تُرک گویند
3 - و سرزمین روم و شام و اطراف آن را به سلم بخشید.
به سرزمین #عراق یا #بابل سرزمین #آریان میگویند که از نام آریا به سبب شجاعت شیرمانند و جنگاوران سپاهیانشان نام گرفته شده است و #آریا در زبان مردمان آنجا به معنی شیر بچه شکار چی است و خود را #پارسی و منسوب به پادشاهان #خسرو قباد میدانند .
❇️شعرای عرب بر این باورند مردمان سرزمین آریان از نسل پادشاهان فارس و خسرو قباد نیستند بلکه آنان را از نسل سریانی زبانان نبطی و بازماندگان پادشاهان بابلی میدانند ولی مردم آنجا به هیچ وجه نمی پذیرند و از اینکه کسی به آنان نبطی یا سریانی بگوید بیزار اند.
سرچشمه: التنبيه و الاِشراف اثر أبو الحسن المسعودي صفحه 38👇
📚https://b2n.ir/x73155
نکته: در متن عربی التنبيه و الاِشراف اثر أبو الحسن المسعودي که دست کم 1100 سال قدمت دارد به نام #دریای_فارس ( #خلیج_فارس) اشاره شده است. چند دهه ای است که دشمنان ایران مدعی شده اند نام آن خلیج عربی است. و حتی نتوانستند یک سند تاریخی برای آن ارائه کنند.
از: @Institute_vohman
💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN