عاشقان ایران
471 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
👈جشن سده، کهن ترین جشن ایرانی👉

سده یا چله کوچک را جشن بگیریم که بهانه ای زیباست برای گرم کردن دلها در سرمای زمستان

@LoversofIRAN

#جشن #سده #زرتشتی #مسلمان
#چله_بزرگ #چله_کوچک #چله #یلدا #مهر_ایزد #مهر #خورشید #آتش #ملی #شاهنامه #فردوسی #هوشنگ #پیشدادی #اوستا #استوره #اسطوره

⬅️آغاز جشن شده؛
به زمان هوشنگ پادشاه پیشدادی می رسد که برای راندن ماری سیاه و خطرناک، سنگی پرتاب می کند و آن سنگ بر سنگ دیگری می خورد و جرقه ای ایجاد می شود (هر دو سنگ چخماق بودند) و آتشی بر بوته های کنار آن سنگ ها می افتد، که در این هنگامه، ساختن آتش برای نخستین بار کشف می شود و هوشنگ شاه پیشدادی، این روز را برای سپاسگزاری از یزدان، جشن آتش برپا می کند.
شاهنامه فردوسی:
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین/
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد/
بگفتا فروغیست این ایزدی
پرستید باید اگر بخردی/
شب آمد برافروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه/
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد/
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار/
کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی ازو یاد کرد/

هوشنگ، پادشاه پیشدادی که درباره او هم در اوستا و هم در شاهنامه سخن گفته شده است، نخستین شاهی بود که اهورامزدا آتش را به وی شناساند. همچنین نخستین ها در  استخراج‌ آهن، آهنگری و قربانی کردن حیوانات بود. بر پایه ی شاهنامه، وی نقش زیادی در یکجا نشینی مردم و گسترش‌ شهرنشینی و پرورش چهارپایان سودمند داشت.

⬅️ جشن سده یا چله کوچک چیست؟
ایرانیان که دلبستگی خاصی به نور و گرما داشتند، زمستان را با برگزاری جشن های بسیار به انتظار گرما و زایش دوباره خورشید می نشستند.
آنها ۳۶۵روز را به ۱۲ ماه ۳۰ روزه تقسیم کرده و ۵ روز آخر که پیشواز نوروز بود، #پنجه_وه می نامیدند.

همچنین آنان زمستان را به دو چله ی بزرگ و کوچک تقسیم کرده بودند و در آغاز هریک جشنی برپا میکردند.
"چله بزرگ" از یکم دی ماه (شب چله) آغاز میشد تا چهل روز بعد یعنی دهم بهمن (جشن سده) و "چله کوچک" از دهم بهمن آغاز میشد تا پایان بهمن یعنی بیست شب و بیست روز. برخی نام سده را بخاطر ۱۰۰شبانه روز (۵۰شب و۵۰روز) مانده به نوروز می دانند.

در آغاز چله بزرگ، جشن زایش "مهر ایزد" را جشن میگرفتند (یلدا) و در آغاز چله کوچک "سده" را. "مهر" به معنی پرتو خورشید در هنگام طلوع آفتاب است. در این هنگام فلق به سرخی می گراید و نور و گرمای خورشید کم کم زمین را فرا می گیرد. به همین دلیل شب چله(یلدا) را ایرانیان تا بامداد بیدار می مانند تا دمیدن نور و روشنایی را ببینند و به نماد گردی و سرخی خورشید، میوه های سرخ و گرد بر سفره های آیینی خود میگذارند.

همانطور که در بسیاری شهرهای ایران دیده و شنیده ایم، مادرها و پدرهای ما از برگزاری شب چله کوچیکه که همان جشن سده کهن #زرتشتیان است یادگارهای شنیدنی دارند. بنابراین این، کهن ترین جشن ایرانی تا چند دهه پیش هم در خانواده های #مسلمانان ایرانی برپا بوده است پس امروز هم به پویایی این یادگار کهن هزاران ساله (که گمان می رود تاریخش به ۴هزار سال پیش برسد یعنی تاریخ کشف آتش، چون در اوستا هم این داستان بشکل یک داستان اساطیری آمده است) برخیزیم.

⬅️جشن سده را چگونه برگزار کنیم؟

زرتشتیان جشن سده را اینگونه برگزار می کنند که از بامداد روز جشن همگی برای گرد آوری هیزم و بوته از دشتها همازوری(شرکت) می کنند تا توده ی بزرگی از بوته های خشک پدید می آید.
سپس در هنگام فرورفتن(غروب) خورشید آتش افروزی آغاز می شود. هفت موبد سپیدپوش با مشعل های روشن، سه دور به دور بوته ها می گردند و با خواندن اوستای آتش نیایش، بوته ها را آتش می زنند.

آتش بسیار بزرگی افروخته می شود که تا آسمان شعله می کشد و در آن سرمای استخوان شکن بهمن ماه گرما را به باشندگان ارمغان می کند.
جوانان در پیرامون آتش به شادی می پردازند، سرودها وترانه های محلی و ملی می خوانند و بزرگترها به نیایش آتش می پردازند.
اگر کسانی نتوانند به جشن بیایند بر بام خانه ها آتش افروزی می کنند.

ما نیز می توانیم از چوب های خشک بی استفاده، در حیاط، بام خانه، کوچه و محله مان این جشن را غروب امروز برگزار کنیم تا پاسی از شب. آتش افروزیم، خوراکی هایی چون آجیل، میوه و شیرینی استفاده کنیم، شاهنامه بخوانیم و از سرودهای محلی، ملی و میهنی ایران عزیزمان و یادگارها و اندوخته های فرهنگی و هنری مان برای ساختن شبی زیبا و شورآفرین بهره ببریم.

جشن سده ویژه زرتشتیان:
#یزد روستای چم و پیر رهگذر
#کرمان باغچه بوداغ آباد
#تهران مارکار تهران پارس
#شیراز باغ وقفی
#کرج خانه دولت
#اصفهان خانه زرتشتیان

@LoversofIRAN
یزد، روستای #چم، جشن سده👇
Forwarded from عاشقان ایران
پیشینه ی #نوروز جمشیدی در #شاهنامه #فردوسی و #اوستا را بخوانید 👇

https://goo.gl/8VAzSH

(از کانال امرداد2 )

@LoversofIRAN
👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود

نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی

⬅️بخش یک

جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.

«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.

ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.

«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!

از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.

نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...

از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor


ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)

@LoversofIRAN
عاشقان ایران
استاد #فریدون_جنیدی مدیر #بنیاد_نیشابور اندیشمندشاهنامه پژوه درباره #چهارشنبه_سوری @bonyad_neyshaboor این جشن نه با زرتشت پیونددارد نه با #شاهنامه بلکه پاسداشت مردگان بوده وپیوند روان ها @LoversofIRAN
👈پیوست به گفتگوی استاد جنیدی درباره ریشه آیین چهارشنبه سوری👉


امروز در پژوهش های علم #زبان_شناسی تاریخی و اسطوره شناسی، بازسازی هایی بر پایهٔ گواهی های زبانی، فرهنگی، تاریخی انجام می شود.
این بازسازی ها غالبا ممکن است در منابع کهن و مکتوب اثری روشن و عینی از خود به جای نگذاشته باشند، اما بر مبنای منابع جنبی و قیاسات منطقی می توان مدعای آن بازسازی ها را پذیرفت یا دست کم فرضی علمی دانست.

نمونه های فراوانی در فرهنگ های ریشه شناختی از این بازسازی های مبتنی بر #زبانشناسی تاریخی دیده می شود.
در بررسی وقایع و آداب و رسوم #کهن نیز هنگامی که به مطالعات گاهان پژوهان، ودا پژوهان، و علمای تئولوژی و اسطوره شناسی #هندی و #ایرانی می نگریم، تعبیرها و تعلیلهایی فرض می‌شود که مبنایش آثار و باورهای موجود در متون #اوستا و #سنسکریت و ... و حتی روایات شفاهی است.

مثلا در آثار #هلموت_هومباخ، #ژان_کلنز، #مهرداد_بهار، و دیگران می توان چنین بازسازی هایی را در تفسیر متون، رویدادها و آداب کهن یافت.
یکی از رویدادهای مهم در فرهنگ ایران، رواج #جشن #چهارشنبه_سوری‌ است.
استاد #فریدون_جنیدی هم در فیلم مربوط به گزارش رویداد #چهارشنبه_سوری بر بنیاد آگاهی از آیین های بزرگداشت #گهنبارها در #ایران_باستان، پنجهٔ دزدیده، "گرامی داشت آتش در ایران باستان" و نبود هفته و نام روزهای هفته در فرهنگ کهن ایرانی تا پیش از رواج #یهودیت، #مسیحیت و #مانویت در ایران، چنین بازسازی ای را در تعبیر رویداد یا آیین #چهارشنبه_سوری کردند.

این سخن بدین روی افزوده شد تا برخی از هموندان، اگر آگاه نیستند، بدانند که چنین بازسازی هایی در مطالعات زبانشناسی تاریخی و پژوهش در فرهنگ مردم و آداب و رسوم کهن ایرانی امری‌ جاری است.
نکته دیگر آنکه استاد #جنیدی در برخی نشست های پرسش و پاسخ و... به این مطلب اشاره کرده اند که #سور یا #سوری نیز می تواند به معنی #آتش یا سرخی آتش باشد، ولی باورشان بر این است که سور در #چهارشنبه_سوری برابر است با شادمانی و بزم در هنگام #روز.

این گفتار، به روشنی، تازه بودن و نادرست بودن بنیان کهن برای جشن #چهارشنبه_سوری را نشان می دهد.
تازه بودن آن، بدان روی است که جشنی از زمان باستان با این نام و نشان در ایران نبوده است (البته این تازه بودن به معنای نداشتن قدمت و پیشینه نیست بلکه چهارشنبه سوزی سده ها در ایران جشن گرفته شده است، پس منظور استار جنیدی از تازگی این جشن آنست که در مقایسه با نوروز باستانی و مهرگان و... جشنی نیست که پیشینه آن به دوران باستان برسد) ؛
زیرا:
_نخستین) در این باستان هفته نبوده تا در چهارشنبه چنین جشنی گرفته شود.
_دویم) سور برابر است با خوراک و شادی هنگام روز، و این
جشن در شب برگزار می شود.
_سیوم) چرایی پدید آمدن چنین جشن نادرستی از نگاه تاریخی در فیلمی که از استاد #جنیدی در این باره آمده، روشن شده است و ...

در گفتار پیشین بر روایی چنین بازسازی هایی در میان زبانشناسان و #ایرانشناسان انگشت نهاده شد، تا خوانندگان گرامی در یابند که این بازسازی ها در میان ایرانشناسان و استادان فرهنگ و زبانهای باستانی به آیین است و استاد #جنیدی هم چنین کرده اند و از راه پژوهش دانشی پای بیرون نگذاشته اند.

توضیحی دیگر اینکه؛
#پنجه_گهنبار ( #گهنبار_پنجه) درست ترین نام برای پنج روز پایان سال در نزد ایرانیان باستان بود.
"پنجهٔ دزدیده" یا "خمسهٔ مسترقه" نامی تازه و نادرست برای پنج روز پایان سال است.

از بنیاد نیشابور bonyad_neyshaboor@

سخنان استاد جنیدی درباره چهارشنبه سوری👇
https://t.me/LoversofIRAN/5270
عاشقان ایران
درباره #جشن #خردادگان بیشتر بدانیم ✳️ خردادگان، جشنِ آب و آبادانی @LoversofIRAN
👈جشن خردادگان، پاسداشت آب و آبادانی

شاهین سپنتا

زمان برگزاری #جشن #خردادگان:
روز خرداد (ششمین روز) از ماه خرداد

انگیزه برگزاری:
فرخندگی هم‌نامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان

مفهوم امشاسپند خرداد:
«خرداد» در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گات‌ها یکی از فروزه‌های اهورامزدا و در اوستای نو، نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورامزدا است. خرداد، امشاسپندبانویی است که نگهداری از آب‌ها در این جهان خویشکاری(وظیفه) اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می‌کند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می‌شود.

در #گات‌ها، از #خرداد و #امرداد (مرداد) پیوسته در کنار یکدیگر یاد می‌شود و در اوستای نو نیز این دو، پاسدارنده آب‌ها و گیاهان‌اند که به یاری مردمان می‌آیند.
در یسنا، هات 47، آمده است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.

چهارمین یشت از یشت‌های بیست و یک گانه #اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورامزدا یادآور می‌شود:
« ... یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم...» و سپس تاکید می‌شود هر کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کرده است.

در #بندهش نیز درباره خرداد آمده است: «... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت...» ، «... خرداد سرور سال‌ها و ماه‌ها و روزهاست [یعنی] که او سرور همه است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...»

🌿 گل ویژه جشن خردادگان: در کتاب بندهش از گل #سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو «خُرداد» نام برده شده است (هرگلی، از آنِ امشاسپندی است؛ و سوسن خرداد را). معروف ترین نمونه‌های گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته می‌شود، همچنین یکی دیگر از گونه‌های نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است ، سوسن چلچراغ (Lilium lederbourii) نام گرفته است. در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون « بوی دوستی » توصیف شده است.

آیین‌های جشن خردادگان‌:
یکی از مهم‌ترین آیین‌های روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ‌تر می‌شود، رفتن به سرچشمه‌ها یا کنار دریاها و رودها، تن‌شویی در آب و خواندن نیایش‌های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده است.

نمونه‌ای از سنت‌های رایج در این روز را می‌توان از سروده «‌دستور داراب پالن» موبد بزرگ پارسی در منظومه «‌فرضیات نامه» برداشت نمود که از آیین های ویژه خرداد روز به «تن‌شویی» و «‌کندن چاه‌» و «نو‌کردن کاریز» اشاره می‌کند و در همین مورد در متن پهلوی «‌اندرز انوشه‌روان آذرپاد مهر اسپندان» یادآوری شده که «‌در خردادروز جوی‌کن».

بر این‌پایه، در این روز توجه‌ای ویژه می‌شده به نگهداری و نوسازی جای‌هایی که آب از آن‌ها سرچشمه می‌گیرد و در آنجا جاری می‌شود چون چشمه‌ها، چاه‌ها، جوی‌ها‌، کاریزها و رودها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان پذیر می‌کنند.

پیام #جشن خردادگان:
به راستی اگر ما ایرانیان دست کم مفهوم مادی جشن‌هایی همچون خردادگان را درست درک می‌کردیم شاید امروز رودها و تالاب‌ها و دریاچه‌ها و کاریزها و دریاهای ما به خاطر بی آبی و آلودگی و تخریب روز افزون نفس‌های آخر را نمی کشیدند.

/گزیده و ویرایش شده از@jashnha2/


@LoversofIRAN
190701_007
My Recording
گزارش شنیداری سخنرانی دیروز #شروین_وکیلی در جشن #تیرگان، که با همت انجمن افراز در خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد

رمزگشایی از نخستین اشاره‌های #اوستا به #آرش_کمانگیر، و پیوندش با ایزدان باد و مهر و باران.
از@sherwin_vakili

#جشن_تیرگان


@LoversofIRAN
Forwarded from اتچ بات
👈جشن سده، کهن ترین جشن ایرانی👉

سده یا چله کوچک را جشن بگیریم که بهانه ای زیباست برای گرم کردن دلها در سرمای زمستان

@LoversofIRAN

#جشن #سده #زرتشتی #مسلمان
#چله_بزرگ #چله_کوچک #چله #یلدا #مهر_ایزد #مهر #خورشید #آتش #ملی #شاهنامه #فردوسی #هوشنگ #پیشدادی #اوستا #استوره #اسطوره

⬅️آغاز جشن شده؛
به زمان هوشنگ پادشاه پیشدادی می رسد که برای راندن ماری سیاه و خطرناک، سنگی پرتاب می کند و آن سنگ بر سنگ دیگری می خورد و جرقه ای ایجاد می شود (هر دو سنگ چخماق بودند) و آتشی بر بوته های کنار آن سنگ ها می افتد، که در این هنگامه، ساختن آتش برای نخستین بار کشف می شود و هوشنگ شاه پیشدادی، این روز را برای سپاسگزاری از یزدان، جشن آتش برپا می کند.
شاهنامه فردوسی:
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین/
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد/
بگفتا فروغیست این ایزدی
پرستید باید اگر بخردی/
شب آمد برافروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه/
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد/
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار/
کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی ازو یاد کرد/

هوشنگ، پادشاه پیشدادی که درباره او هم در اوستا و هم در شاهنامه سخن گفته شده است، نخستین شاهی بود که اهورامزدا آتش را به وی شناساند. همچنین نخستین ها در  استخراج‌ آهن، آهنگری و قربانی کردن حیوانات بود. بر پایه ی شاهنامه، وی نقش زیادی در یکجا نشینی مردم و گسترش‌ شهرنشینی و پرورش چهارپایان سودمند داشت.

⬅️ جشن سده یا چله کوچک چیست؟
ایرانیان که دلبستگی خاصی به نور و گرما داشتند، زمستان را با برگزاری جشن های بسیار به انتظار گرما و زایش دوباره خورشید می نشستند.
آنها ۳۶۵روز را به ۱۲ ماه ۳۰ روزه تقسیم کرده و ۵ روز آخر که پیشواز نوروز بود، #پنجه_وه می نامیدند.

همچنین آنان زمستان را به دو چله ی بزرگ و کوچک تقسیم کرده بودند و در آغاز هریک جشنی برپا میکردند.
"چله بزرگ" از یکم دی ماه (شب چله) آغاز میشد تا چهل روز بعد یعنی دهم بهمن (جشن سده) و "چله کوچک" از دهم بهمن آغاز میشد تا پایان بهمن یعنی بیست شب و بیست روز. برخی نام سده را بخاطر ۱۰۰شبانه روز (۵۰شب و۵۰روز) مانده به نوروز می دانند.

در آغاز چله بزرگ، جشن زایش "مهر ایزد" را جشن میگرفتند (یلدا) و در آغاز چله کوچک "سده" را. "مهر" به معنی پرتو خورشید در هنگام طلوع آفتاب است. در این هنگام فلق به سرخی می گراید و نور و گرمای خورشید کم کم زمین را فرا می گیرد. به همین دلیل شب چله(یلدا) را ایرانیان تا بامداد بیدار می مانند تا دمیدن نور و روشنایی را ببینند و به نماد گردی و سرخی خورشید، میوه های سرخ و گرد بر سفره های آیینی خود میگذارند.

همانطور که در بسیاری شهرهای ایران دیده و شنیده ایم، مادرها و پدرهای ما از برگزاری شب چله کوچیکه که همان جشن سده کهن #زرتشتیان است یادگارهای شنیدنی دارند. بنابراین این، کهن ترین جشن ایرانی تا چند دهه پیش هم در خانواده های #مسلمانان ایرانی برپا بوده است پس امروز هم به پویایی این یادگار کهن هزاران ساله (که گمان می رود تاریخش به ۴هزار سال پیش برسد یعنی تاریخ کشف آتش، چون در اوستا هم این داستان بشکل یک داستان اساطیری آمده است) برخیزیم.

⬅️جشن سده را چگونه برگزار کنیم؟

زرتشتیان جشن سده را اینگونه برگزار می کنند که از بامداد روز جشن همگی برای گرد آوری هیزم و بوته از دشتها همازوری(شرکت) می کنند تا توده ی بزرگی از بوته های خشک پدید می آید.
سپس در هنگام فرورفتن(غروب) خورشید آتش افروزی آغاز می شود. هفت موبد سپیدپوش با مشعل های روشن، سه دور به دور بوته ها می گردند و با خواندن اوستای آتش نیایش، بوته ها را آتش می زنند.

آتش بسیار بزرگی افروخته می شود که تا آسمان شعله می کشد و در آن سرمای استخوان شکن بهمن ماه گرما را به باشندگان ارمغان می کند.
جوانان در پیرامون آتش به شادی می پردازند، سرودها وترانه های محلی و ملی می خوانند و بزرگترها به نیایش آتش می پردازند.
اگر کسانی نتوانند به جشن بیایند بر بام خانه ها آتش افروزی می کنند.

ما نیز می توانیم از چوب های خشک بی استفاده، در حیاط، بام خانه، کوچه و محله مان این جشن را غروب امروز برگزار کنیم تا پاسی از شب. آتش افروزیم، خوراکی هایی چون آجیل، میوه و شیرینی استفاده کنیم، شاهنامه بخوانیم و از سرودهای محلی، ملی و میهنی ایران عزیزمان و یادگارها و اندوخته های فرهنگی و هنری مان برای ساختن شبی زیبا و شورآفرین بهره ببریم.

جشن سده ویژه زرتشتیان:
#یزد روستای چم و پیر رهگذر
#کرمان باغچه بوداغ آباد
#تهران مارکار تهران پارس
#شیراز باغ وقفی
#کرج خانه دولت
#اصفهان خانه زرتشتیان

@LoversofIRAN
یزد، روستای #چم، جشن سده👇
Forwarded from عاشقان ایران
👈استاد ابراهیم پورداوود و ایران شناسی 👉

@LoversofIRAN

⬅️ #ابراهیم_پورداوود،

زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، #رشت - مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) #ایران‌_شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی #اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی دانشگاه تهران

پورداوود را بنیانگذار #ایران_‌شناسی در #ایران، و زنده‌کنندهٔ "فرهنگ و زبان های #ایران‌_باستان" دانسته‌اند. وی از کودکی به دانستن اوضاع ایران کهن علاقه‌ داشت و چون به سن رشد رسید، مطالعهٔ کتاب هایی را که درباره ایران باستان بود، بر مطالعهٔ کتاب های دیگر ترجیح داد و به خصوص کتاب های مربوط به دین #زردشتی بیش از همه توجه او را به خود جلب کرد.

او سال های دراز در این‌باره به تحقیق پرداخت و با آگاهی وسیعی که از زبان های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی و دیگر زبان های کهن داشت، تمام کتاب های مربوط به ایران قدیم را - که به زبان های گوناگون نوشته شده بود - در کتابخانهٔ شخصی گرد آورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود.

او در این راه از مباحثه و مکاتبه با دانشمندان بزرگ ایران‌شناسی دنیای غرب از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه دریغ نمی‌کرد. بر اثر کوشش های پیگیر او ایرانیان می‌توانند اوستا را به زبان فارسی سادهٔ امروزی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حِکم، معتقدات دینی، روایت های تاریخی و اساطیری نیاکان خود آگاه شوند.

خدمت بزرگ او دربارهٔ تفسیر اوستا به خدماتی تشبیه شده‌است که گروته و راولینسون در قرن نوزدهم نسبت به کشف الفبای میخی کردند و دنیا را از تاریخ قوم آریایی و ایران هخامنشی آگاه ساختند.

ترجمه و گزارش اوستا برجسته‌ترین اثر پورداوود به شمار می‌رود. با در نظر گرفتن سیاق عبارت های اوستایی و دور بودن آنها از شیوهٔ #زبان #فارسی امروز و نیز با توجه به متن مشکل و پر از ابهام اوستای نخستین، اهمیت کار پورداوود روشن می‌شود.

او می‌کوشید ترجمه‌ای روان از اوستا به دست دهد و بدون آنکه از حدود قواعد زبان فارسی دور شود، با استفاده از واژه‌های کهن، ترکیباتی رسا و خوش‌آهنگ پدید آورد. امتیاز دیگر کار او مقدمه و توضیحاتی است که برای هر یک از بخش های اوستا نگاشته ‌است. این مجموعه علاوه بر تفسیر و ترجمه، لغت‌نامهٔ بزرگی در ریشه‌شناسی واژه‌های ایرانی نیز هست و از بهترین مآخذ برای پی بردن به فرهنگ ایران‌ باستان به‌شمار می‌آید.

پورداوود در طول سال ها معلمی خود، شاگردان فراوانی تربیت کرد که هریک خود معلمان و محققان نامدار در عرصهٔ ادب و فرهنگ ایران شمرده می‌شوند و از آن میان محمد معین، محمد مقدم، بهرام فره‌وشی، احسان یارشاطر و جلیل دوستخواه بیش از دیگران شناخته‌شده هستند.

آثار
الف: ترجمه ها
1. گات‌ها (بمبئی، ۱۳۰۵)، نخستین بخش از اوستاست که جزو مجموعهٔ یسنا به شمار می‌آید و توسط انجمن زردشتیان ایرانی بمبئی و ایران لیگ چاپ شده، و به دستیاری دینشاه ایرانی به دو زبان پارسی و انگلیسی فراهم آمده‌است.
2. یشت‌ها (بمبئی، ۱۳۰۷)، دو بخش. نخستین مجموعهٔ یسناست و دیباچهٔ آن به دستیاری دینشاه ایرانی به انگلیسی ترجمه شده‌است.
3.خرده‌اوستا (بمبئی، ۱۳۱۰)، گزارش و ترجمهٔ آخرین بخش اوستاست.
4.یسنا (بمبئی، ۱۳۱۲)
5.یادداشت‌های گات‌ها (تهران، ۱۳۳۶)
6.ویسپرد (تهران، ۱۳۴۳)، بخش دیگری از اوستا
7.وندیداد، که جزو آثار منتشرنشدهٔ اوست.

ب: نثر وپژوهش ها
1.ایرانشاه(بمبئی، ۱۳۰۴)، در شرح مهاجرت زردشتیان ایران به هند.
2.خرمشاه(بمبئی، ۱۳۰۵)، بخشی از سخنرانی‌های پورداوود دربارهٔ آیین و کارنامهٔ زبان باستان
3.گفت‌وشنود پارسی(بمبئی، ۱۳۱۲)، کتاب درسی آموختن زبان پارسی به هندوها.
4.سوشیانس(بمبئی، ۱۳۰۶)، رساله سخنرانی ها
5.فرهنگ ایران باستان(تهران، ۱۳۲۶)، گفتارهایی دربارهٔ فرهنگ ایران باستان و برخی واژه‌ها
6.هرمزدنامه(تهران، ۱۳۳۱)، دربارهٔ گیاهان خوراکی، دارویی و واژه‌شناسی.
7.آناهیتا یا پنجاه گفتار(تهران، ۱۳۴۳)، مقاله‌هایی دربارهٔ تاریخ، تمدن و زبان ایرانیان.
8.خوزستان ما(تهران، ۱۳۴۳)، رسالهٔ کوچکی دربارهٔ سرزمین ایلام و اقوام خوز که از اسناد مهم تاریخ خوزستان است.
9.بیژن و منیژه (تهران، ۱۳۴۴)، گزیده‌ای از شاهنامهٔ فردوسی همراه با پیش‌گفتار دقیقی و شاهنامه
10.فریدون (تهران، ۱۳۴۶)، گزیده‌ای از شاهنامهٔ فردوسی با توضیحات و حواشی
11.زین ابزار (تهران، ۱۳۴۷)، تاریخچه‌ای از سلاح‌های کهن ایرانی.
12.ترجمهٔ کیمیای سعادت امام محمد غزالی.

ج: شعرها
1.پوراندخت‌نامه (دیوان اشعار)،۱۳۰۶
2.یزدگرد شهریار، یادبود جشن هزاره فردوسی۱۳۰۷
3.سروده‌های پورداوود در گزارش خرده اوستا؛ سروده شده،۱۳۱۰
4. چکامه‌ای در گزارش گات‌ها،۱۳۱۶
5.دو چکامه و دو غزل که ادوارد براون از پورداوود در کتاب تاریخ ادبیات
6.قطعهٔ کشاورز،۱۹۱۴

خلاصه شده ازکانال @ardestanialii


@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈پیوست به گفتگوی استاد جنیدی درباره ریشه آیین چهارشنبه سوری👉


امروز در پژوهش های علم #زبان_شناسی تاریخی و اسطوره شناسی، بازسازی هایی بر پایهٔ گواهی های زبانی، فرهنگی، تاریخی انجام می شود.
این بازسازی ها غالبا ممکن است در منابع کهن و مکتوب اثری روشن و عینی از خود به جای نگذاشته باشند، اما بر مبنای منابع جنبی و قیاسات منطقی می توان مدعای آن بازسازی ها را پذیرفت یا دست کم فرضی علمی دانست.

نمونه های فراوانی در فرهنگ های ریشه شناختی از این بازسازی های مبتنی بر #زبانشناسی تاریخی دیده می شود.
در بررسی وقایع و آداب و رسوم #کهن نیز هنگامی که به مطالعات گاهان پژوهان، ودا پژوهان، و علمای تئولوژی و اسطوره شناسی #هندی و #ایرانی می نگریم، تعبیرها و تعلیلهایی فرض می‌شود که مبنایش آثار و باورهای موجود در متون #اوستا و #سنسکریت و ... و حتی روایات شفاهی است.

مثلا در آثار #هلموت_هومباخ، #ژان_کلنز، #مهرداد_بهار، و دیگران می توان چنین بازسازی هایی را در تفسیر متون، رویدادها و آداب کهن یافت.
یکی از رویدادهای مهم در فرهنگ ایران، رواج #جشن #چهارشنبه_سوری‌ است.
استاد #فریدون_جنیدی هم در فیلم مربوط به گزارش رویداد #چهارشنبه_سوری بر بنیاد آگاهی از آیین های بزرگداشت #گهنبارها در #ایران_باستان، پنجهٔ دزدیده، "گرامی داشت آتش در ایران باستان" و نبود هفته و نام روزهای هفته در فرهنگ کهن ایرانی تا پیش از رواج #یهودیت، #مسیحیت و #مانویت در ایران، چنین بازسازی ای را در تعبیر رویداد یا آیین #چهارشنبه_سوری کردند.

این سخن بدین روی افزوده شد تا برخی از هموندان، اگر آگاه نیستند، بدانند که چنین بازسازی هایی در مطالعات زبانشناسی تاریخی و پژوهش در فرهنگ مردم و آداب و رسوم کهن ایرانی امری‌ جاری است.
نکته دیگر آنکه استاد #جنیدی در برخی نشست های پرسش و پاسخ و... به این مطلب اشاره کرده اند که #سور یا #سوری نیز می تواند به معنی #آتش یا سرخی آتش باشد، ولی باورشان بر این است که سور در #چهارشنبه_سوری برابر است با شادمانی و بزم در هنگام #روز.

این گفتار، به روشنی، تازه بودن و نادرست بودن بنیان کهن برای جشن #چهارشنبه_سوری را نشان می دهد.
تازه بودن آن، بدان روی است که جشنی از زمان باستان با این نام و نشان در ایران نبوده است (البته این تازه بودن به معنای نداشتن قدمت و پیشینه نیست بلکه چهارشنبه سوزی سده ها در ایران جشن گرفته شده است، پس منظور استار جنیدی از تازگی این جشن آنست که در مقایسه با نوروز باستانی و مهرگان و... جشنی نیست که پیشینه آن به دوران باستان برسد) ؛
زیرا:
_نخستین) در این باستان هفته نبوده تا در چهارشنبه چنین جشنی گرفته شود.
_دویم) سور برابر است با خوراک و شادی هنگام روز، و این
جشن در شب برگزار می شود.
_سیوم) چرایی پدید آمدن چنین جشن نادرستی از نگاه تاریخی در فیلمی که از استاد #جنیدی در این باره آمده، روشن شده است و ...

در گفتار پیشین بر روایی چنین بازسازی هایی در میان زبانشناسان و #ایرانشناسان انگشت نهاده شد، تا خوانندگان گرامی در یابند که این بازسازی ها در میان ایرانشناسان و استادان فرهنگ و زبانهای باستانی به آیین است و استاد #جنیدی هم چنین کرده اند و از راه پژوهش دانشی پای بیرون نگذاشته اند.

توضیحی دیگر اینکه؛
#پنجه_گهنبار ( #گهنبار_پنجه) درست ترین نام برای پنج روز پایان سال در نزد ایرانیان باستان بود.
"پنجهٔ دزدیده" یا "خمسهٔ مسترقه" نامی تازه و نادرست برای پنج روز پایان سال است.

از بنیاد نیشابور bonyad_neyshaboor@

سخنان استاد جنیدی درباره چهارشنبه سوری👇
https://t.me/LoversofIRAN/5270
Forwarded from عاشقان ایران
پیشینه ی #نوروز جمشیدی در #شاهنامه #فردوسی و #اوستا را بخوانید 👇

https://goo.gl/8VAzSH

(از کانال امرداد2 )

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود

نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی

⬅️بخش یک

جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.

«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.

ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.

«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!

از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.

نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...

از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor


ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈جشن خردادگان، پاسداشت آب و آبادانی

شاهین سپنتا

زمان برگزاری #جشن #خردادگان:
روز خرداد (ششمین روز) از ماه خرداد

انگیزه برگزاری:
فرخندگی هم‌نامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان

مفهوم امشاسپند خرداد:
«خرداد» در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گات‌ها یکی از فروزه‌های اهورامزدا و در اوستای نو، نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورامزدا است. خرداد، امشاسپندبانویی است که نگهداری از آب‌ها در این جهان خویشکاری(وظیفه) اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می‌کند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می‌شود.

در #گات‌ها، از #خرداد و #امرداد (مرداد) پیوسته در کنار یکدیگر یاد می‌شود و در اوستای نو نیز این دو، پاسدارنده آب‌ها و گیاهان‌اند که به یاری مردمان می‌آیند.
در یسنا، هات 47، آمده است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.

چهارمین یشت از یشت‌های بیست و یک گانه #اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورامزدا یادآور می‌شود:
« ... یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم...» و سپس تاکید می‌شود هر کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کرده است.

در #بندهش نیز درباره خرداد آمده است: «... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت...» ، «... خرداد سرور سال‌ها و ماه‌ها و روزهاست [یعنی] که او سرور همه است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...»

🌿 گل ویژه جشن خردادگان: در کتاب بندهش از گل #سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو «خُرداد» نام برده شده است (هرگلی، از آنِ امشاسپندی است؛ و سوسن خرداد را). معروف ترین نمونه‌های گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته می‌شود، همچنین یکی دیگر از گونه‌های نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است ، سوسن چلچراغ (Lilium lederbourii) نام گرفته است. در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون « بوی دوستی » توصیف شده است.

آیین‌های جشن خردادگان‌:
یکی از مهم‌ترین آیین‌های روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ‌تر می‌شود، رفتن به سرچشمه‌ها یا کنار دریاها و رودها، تن‌شویی در آب و خواندن نیایش‌های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده است.

نمونه‌ای از سنت‌های رایج در این روز را می‌توان از سروده «‌دستور داراب پالن» موبد بزرگ پارسی در منظومه «‌فرضیات نامه» برداشت نمود که از آیین های ویژه خرداد روز به «تن‌شویی» و «‌کندن چاه‌» و «نو‌کردن کاریز» اشاره می‌کند و در همین مورد در متن پهلوی «‌اندرز انوشه‌روان آذرپاد مهر اسپندان» یادآوری شده که «‌در خردادروز جوی‌کن».

بر این‌پایه، در این روز توجه‌ای ویژه می‌شده به نگهداری و نوسازی جای‌هایی که آب از آن‌ها سرچشمه می‌گیرد و در آنجا جاری می‌شود چون چشمه‌ها، چاه‌ها، جوی‌ها‌، کاریزها و رودها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان پذیر می‌کنند.

پیام #جشن خردادگان:
به راستی اگر ما ایرانیان دست کم مفهوم مادی جشن‌هایی همچون خردادگان را درست درک می‌کردیم شاید امروز رودها و تالاب‌ها و دریاچه‌ها و کاریزها و دریاهای ما به خاطر بی آبی و آلودگی و تخریب روز افزون نفس‌های آخر را نمی کشیدند.

/گزیده و ویرایش شده از@jashnha2/


@LoversofIRAN
190701_007
My Recording
گزارش شنیداری سخنرانی دیروز #شروین_وکیلی در جشن #تیرگان، که با همت انجمن افراز در خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد

رمزگشایی از نخستین اشاره‌های #اوستا به #آرش_کمانگیر، و پیوندش با ایزدان باد و مهر و باران.
از@sherwin_vakili

#جشن_تیرگان


@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈مهرگان، جشن پیروزی قهرمانان ایران زمین بر اهریمن زمان👉


@LoversofIRAN


⬅️ چرایی و پیدایش جشن مهرگان:

#مهرگان یا جشن #مهر،
یکی از بزرگترین جشن‌های ایران است که در مهر روز از ماه مهر برگزار می‌شود.
«مهرگان» پس از #نوروز بزرگترین جشن ایرانیان باستان بوده‌است. این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز به گستردگی برگزار می‌شود.
امروزه ۱۰ مهرماه آغاز جشن مهرگان است و بخاطر دگرگونی های تقویم ایران پس از اسلام و هم رای نبودن کارشناسان در این باره، تا ۱۶ مهرماه را هفته جشن مهرگان در نظر می گیریم.

#ضحاک، هزار سال بر ایران اهورایی فرمانروایی کرد و ستم بسیار نمود.
هر شب دو جوان را می کشتند و مغزشان را تهی میکردند تا خوراک ماران ضحاک شود (استعاره از مغز شویی جوانان)!
اما روزی #کاوه که یک آهنگر بود، که ۱۸ پسرش بدست ضحاک کشته شده بودند، بر او خروشید و دادخواهی کرد و همان چرم آهنگری اش را به نماد دادخواهی بلند کرد.
مردم کوچه و بازار نیز با او همراه شدند و به نزد #فریدون_شاه که پنهانی در کوه برای خود ارتشی تدارک دیده بود رفتند.
قیامها با پیروزی فریدون بر ضحاک و به بند کشیده شدن ضحاک در کوه #دماوند پایان یافت.
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش داشت این فرهی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی

آن روز شکست ضحاک، که در آغاز مهر ماه بود، جشن #مهرگان برپا کردند و فریدون شاه تاجگذاری کرد و جشن مهرگان را پایه گذاری نمود.
چرم آهنگری کاوه نیز از آن پس #درفش_کاویانی خوانده شد و هر شاهی که در ایران به تخت مینشست بر آن زر و گوهر می افزود و سپاه ایران آن را در همه ی جنگها به نماد پیروزی به همراه خود می بردند.... تا پس از یورش اعراب و زمان جنگ #قادسیه که این درفش گرانبها بدست اعراب تازی افتاد و سپس از بین رفت.


⬅️ سرچشمه ها (منابع) :

درباره جشن مهرگان اینجا را بخوانید👈yon.ir/r1tgG

درباره ضحاک در #شاهنامه، #اوستا، نوشته های #پهلوی و فارسی_میانه این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈 yon.ir/O1x63

درباره کاوه آهنگر، قهرمان مردمی ایران زمین، این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈yon.ir/S6VkP

درباره فریدون شاه پاک نهاد ایران زمین هم اینجا را بخوانید و توجه کنید به منابع 👈 yon.ir/czPZz

درباره درفش کاویانی، اینجا را بخوانید 👈yon.ir/gEQlA

(بخشی از نوشته، از کانال زرتشتیان ایران است. @zartoshtianIran)


بخشی از آیین های جشن مهرگان:
■چیدن خوان(سفره) ویژه جشن مهرگان،
■خواندن #شاهنامه بخش پیروزی فریدون بر ضحاک،
■سرایش اوستای #مهر_یشت
■برافراشتن #درفش_کاویانی

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈مهرگان، جشن پیروزی قهرمانان ایران زمین بر اهریمن زمان👉


@LoversofIRAN


⬅️ چرایی و پیدایش جشن مهرگان:

#مهرگان یا جشن #مهر،
یکی از بزرگترین جشن‌های ایران است که در مهر روز از ماه مهر برگزار می‌شود.
«مهرگان» پس از #نوروز بزرگترین جشن ایرانیان باستان بوده‌است. این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز به گستردگی برگزار می‌شود.
امروزه ۱۰ مهرماه آغاز جشن مهرگان است و بخاطر دگرگونی های تقویم ایران پس از اسلام و هم رای نبودن کارشناسان در این باره، تا ۱۶ مهرماه را هفته جشن مهرگان در نظر می گیریم.

#ضحاک، هزار سال بر ایران اهورایی فرمانروایی کرد و ستم بسیار نمود.
هر شب دو جوان را می کشتند و مغزشان را تهی میکردند تا خوراک ماران ضحاک شود (استعاره از مغز شویی جوانان)!
اما روزی #کاوه که یک آهنگر بود، که ۱۸ پسرش بدست ضحاک کشته شده بودند، بر او خروشید و دادخواهی کرد و همان چرم آهنگری اش را به نماد دادخواهی بلند کرد.
مردم کوچه و بازار نیز با او همراه شدند و به نزد #فریدون_شاه که پنهانی در کوه برای خود ارتشی تدارک دیده بود رفتند.
قیامها با پیروزی فریدون بر ضحاک و به بند کشیده شدن ضحاک در کوه #دماوند پایان یافت.
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش داشت این فرهی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی

آن روز شکست ضحاک، که در آغاز مهر ماه بود، جشن #مهرگان برپا کردند و فریدون شاه تاجگذاری کرد و جشن مهرگان را پایه گذاری نمود.
چرم آهنگری کاوه نیز از آن پس #درفش_کاویانی خوانده شد و هر شاهی که در ایران به تخت مینشست بر آن زر و گوهر می افزود و سپاه ایران آن را در همه ی جنگها به نماد پیروزی به همراه خود می بردند.... تا پس از یورش اعراب و زمان جنگ #قادسیه که این درفش گرانبها بدست اعراب تازی افتاد و سپس از بین رفت.


⬅️ سرچشمه ها (منابع) :

درباره جشن مهرگان اینجا را بخوانید👈yon.ir/r1tgG

درباره ضحاک در #شاهنامه، #اوستا، نوشته های #پهلوی و فارسی_میانه این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈 yon.ir/O1x63

درباره کاوه آهنگر، قهرمان مردمی ایران زمین، این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈yon.ir/S6VkP

درباره فریدون شاه پاک نهاد ایران زمین هم اینجا را بخوانید و توجه کنید به منابع 👈 yon.ir/czPZz

درباره درفش کاویانی، اینجا را بخوانید 👈yon.ir/gEQlA

(بخشی از نوشته، از کانال زرتشتیان ایران است. @zartoshtianIran)


بخشی از آیین های جشن مهرگان:
■چیدن خوان(سفره) ویژه جشن مهرگان،
■خواندن #شاهنامه بخش پیروزی فریدون بر ضحاک،
■سرایش اوستای #مهر_یشت
■برافراشتن #درفش_کاویانی

@LoversofIRAN
پاسخ به این مغلطه بزرگ👈 "قومی به نام فارس وجودندارد، پس ایران یک ملت نیست و متشکل از ملیت های مختلف و اقوام غیر فارس است که هویتشان توسط فارسها سرکوب شده!"


چند نفر از پانها این گزاره را چندین بار در گروه متصل به کانال درج کردند (و البته بخاطر اصرار و تکرار پیامهای غلط، حذف شدند).

❗️نوشته بودند؛
در فلان کتاب (نامعتبر) و فلان فصلنامه (جهت دار) نامی از قومیت فارس نیست بلکه از لر و کرد و بلوچ و ترکمن سخن گفته شده پس ما ملتی حول زبان فارسی نیستیم و باید حقوق خود را جداگانه مطالبه کنیم!!!!


📌پاسخ به این مغلطه که شعار اصلی پانهاست☝️و ۶ سال است یک-نفس تبلیغ گسترده شده!


1_ #قوم_پارس (نه فارس) قدمت و پیشینه ای حداقل برابر تاریخچه #هخامنشیان دارد که آنان خود را پارس می گفتند، در اتحاد با پارت و ماد دو قوم بزرگ دیگر فلات ایران. #ایران از وقتی #سرزمین_پارسیان نامیده شده که فرمانروایی #هخامنشی بر آن گسترانده شد و به پاس و احترام خدمات روشن و بی بدیل آنها به تمدن بشری (نه فقط تمدن ایرانی) نام ایران را پارس یا پارسه یا پرشیا گذاشتند.

2_پیش از هخامنشیان، "ایران" نامی بود که در #اوستا گفته شد، در دوره هخامنشی و پس از آن در شاهنشاهی های مختلف هم نام "ایران" در داخل کشور کاربردداشت، اما پارسه، پرشیا، سرزمین پارس/ملک الفارس را دیگر کشورها که ما را با "شاخص تمدنی پارس" می شناختند همچنان به کار می بردند. از دوره اشکانیان نام #ایران بر سکه های رسمی هم درج شد، اگرچه ایران را همچنان پارسه هم می گفتند به یاد نخستین فرمانروایی بزرگ جهانی و دیگر کشورها هم اکثرا پس از اشکانیان تا همین دوره #پهلوی و قرن کنونی(14 خ.) ایران را "پارس" می گفتند. حکومت های داخل ایران، نام "ایران" را در طول سده ها به کار میبردند اما می توان گفت تا پیش از دستور رضاشاه، ایران هم مانند آلمان و مصر و... کشوری با دونام بود(یکی نام داخلی، یکی خارجی)

3_ آن اقوام خوش نام #پارس #ماد #پارت امروز دیگر با آن دسته بندی و شمایل در ایران نیستند، و این تنها بخاطر آمیختگی و اختلاط بالای جمعیتی در ایران و جابجایی و کوچ آزادانه مردم میان اقلیم های مختلف ایران است. چنانکه به گواه پژوهشهای جمعیت شناسی (تبارشناسی) و تاریخی، قوم پارس امروز در سراسر ایران پراکندگی پیدا کرده است همانگوته که قوم ماد و پارت در کشور پراکنده شده است. به بیان روشن، می توان گفت امروز #همه_استانهای_ایران_پارس_هستند.

4_ برخلاف آنچه قومگرایان تلاش دارند جا بیندارند، اگر امروز قومی با نام #فارس یا #قوم_فارس وجود خارجی ندارد به معنای نبودن و عدم وجود "فارس" نیست، بلکه به معنای "خروج این هویت از آن شمایل بدوی #قومی به شمایل گستردگی کشوری و شمول سراسری سرزمینی است". یعنی معیار فارس بودن فقط شاخصه قومی نیست بلکه معیاری گسترده و همه شمول در سراسر فلات ایران و پیرامون آن پیدا کرده است که همان نماد #تمدن_ایرانی است

5_ امروز نه فقط کسانی که فارسی معیار و رسمی را سخن می گویند فارس هستند،
بلکه یزدی و اصفهانی و کاشانی و قمی و کرمانی و شیرازی و خراسانی و بوشهری و گویشهای مختلف فارسی و سیستانی و #بختیاری و #لری و #مازنی و #گیلکی و... حتی #کردی و #آذری و #بلوچی و #عرب که هدف پانها برای تبلیغ واگرایی هستند را هم باید #فارس نامید. صد البته #تاجیک ها و ایرانی تباران بیرون از مرزهای امروز هم فارس هستند

6_ فارس یا پارس یا Persian امروز اصلا محدود به مفهوم قومی آن در 25 قرن پیش (هخامنشیان) نیست بلکه معنایی کاملا تمدنی و نشانه و نماد یک تمدن همگون و همساز است که بر پهنکوه(فلات) ایران و پیرامون آن شامل کوهها، دشت ها، دره ها، رودهایی که تمدن ایرانی بر آن سایه گسترده، شده است

7_ بدون شک، خود پانها از #پان_عرب #پان_بلوچ #پان_ترک #پان_کرد همگی #پارس هستند اگرچه خود را دشمن فارس ها می دانند اما هم چهره هایشان همانند باقی مردم ایران است، هم فارسی می گویند و می نویسند، و هم آداب پارسیان/ایرانیان را رعایت می کنند. حتی زبان ارتباطی شان در فضای مجازی فارسی است🙂


💡 #ایده تبلیغی 1:
#امروز_همه_ایرانیان_فارس_هستند
#امروز_همه_ایرانیان_پارس_هستند
ترویج این شعار☝️بسیار مهم، فروپاشنده بسیاری از شعارهای قبیله ای است با سیستم تبلیغی جنگ نرمی که علیه نام فارس/فارسی راه انداخته اند

💡 #ایده تبلیغی 2:
شعار زیبای "شاهزادگان پارسی" برای پسران تیم ملی فوتبال ایران کار تبلیغی بسیار زیبا بود که با فشار برخی عوامل ایران-ستیز قطع شد! اما می توان دوباره با کمپین های مجازی، #شاهزادگان_پارسی یا #شاهدختهای_پارسی را برای تبلیغاتت تیمهای ملی زنان و مردان ایران درخواست کرد و سر زبان توده جامعه انداخت. بخصوص که این تیمها متشکل از ورزشکاران سراسر ایرانند و تکرار لقب "پارسی" بر آنها، معنای ملی این واژه را میان مردم رواج میدهد👍


⛔️کمپین تحریم پانترکیسم
@ban_Turkey
📍پاسخ به پرسش یکی از کاربران درباره ریشه "هند و اروپایی"

ترکیب "هند_اروپایی" ساخته و پرداخته اروپایی هاست. پس از انکه شناخت دقیقی از تمدن غرب اسیا پیدا کردند، به پوشاندن نقش تمدنی ایران دست زدند

چون #هندوستان پایگاه نخست استعمار #انگلستان و گل سر سبد زمین هایی بود که برای خود می خواست(به ویژه پیش از کشف نفت در خاورمیانه)، بها دادن و حفظ موقعیت هند برایش بسیار مهم بود، از این رو اصلا نخستین سفری که یک مستشار #کمپانی_هند_شرقی به #ایران داشت (یعنی #سر_جان_ملکم که نقشه قبلی کار او بود) دقیقا برای حفظ امنیت و منافع #انگلیس در هند بود

نقشه ملکم از ایران👇
https://t.me/ban_Turkey/1887?single

#بریتانیا مطلع شده بود که فرانسه در دربار ایران نفوذ کرده و ممکن است از راه ایران به #هند و غنیمت بزرگ انحصاری انگلستان بتازد، پس ماموران خود را از راه دریای پارس به ایران فرستاد تا شناختی موشکافانه از وضع این کشور به دست آورند و راهی برای بیرون کردن فرانسوی ها از ایران بیابند

اتفاقا #ملکم در این کار بسیار موفق بود و توانست در زمان کوتاهی با تطمیع فتحعلی شاه #قاجار و درباریان حتی بی اینکه دربار ایران اندکی به نیت اصلی او پی ببرد، فرانسوی ها را کاملا بیرون کند و ایران را در مشت کارگزاران تازه از راه رسیده بریتانیا بگذارد

فصل سیاهی از تاریخ ایران از 1800م و پا گذاشتن ملکم به جنوب ایران آغازشد!
ایده اشغال 3 جزیره ایرانی #خارک #انجام #قشم را همین ملکوم به دربار بریتانیا داد و قانعشان کرد برای اینکار هزینه کنند تا موقعیت انگلستان در این منطقه تثبیت شود

گرچه این اشغال ابتدا با مخالفت جدی دربار ایران روبرو شد اما ملکم که سیاست ریاکاری و رشوه دهی را برای دربار ایران در پیش گرفته بود(او را پایه گذار رشوه دادن خارجی ها به دربار ایران می دانند) با دقت در انتخاب طعمه های خود از میان حقیرترین عناصر دربار، با دادن پول و هدایای گران قیمت مستقیم، آنها را گوش به فرمان خود میکرد برای اغوای شاه و رسیدن به اهدافش؛ از جمله اشغال 3 جزیره جنوبی!

ملکم مردی هوشمند، باسواد، تاریخ دان، سیاستمدار و نویسنده بود. درعین حال که نسبت به ایرانیان بدخواه و بد نیت بود. زبان فارسی را به خوبی یادگرفته بود و در کتاب مفصلی که درباره خلقیات ایرانیان نوشته، توصیفاتی سراسر کینه توزانه و بدبینانه حتی نسبت به محبت و مهمان نوازی ایرانیها دارد و داشته های ایرانیان را برای آنها زیاد می داند!

همین ذهنیت را میراثداران فکری بریتانیایی پس از او هم دنبال کردند؛ البته روسها هم چنین نگاهی داشتند؛ یعنی با حرص و حسادت، چشم به داده های فراوان ایرانیان داشتند و خود را محق در چپاول آنها می دیدند!

ملکم #زبان_فارسی را مسلط بود، شاهنامه میدانست و تاریخ و ادبیات ایران را. برای همین بجز کتابی که در بالا گفته شد، کتاب مفصل و جامعی هم با نام "تاریخ کامل ایران" نوشت که از دید من نکته عجیب آن ذکر حکومت های ایرانی دوره "پیشدادی" و دقت در جزییات تاریخ ایران تا دوره معاصرش یعنی قاجار بود!
نقشه ایران هم که در 1815 کشید همزمان با پایان این کتاب در "لندن" بود، زمانی که برای استراحت و نوشتن دستاوردهایش به اروپا بازگشت

نگاه غالب مستشاران بریتانیایی به ایران متاثر از نمایندگان اولیه آنها در کمپانی هند شرقی بود. یکی از چیزهایی که برای سرکوب حضور تمدنی ایرانیان در این منطقه در نظر داشتند، انکار جریان سازی تمدن ایرانی در جهان بود، حتی در بعد #زبانی؛ چنانکه در دسته بندی ریشه زبانهای اروپایی، هم نمود داشت

آنها به جای اینکه ریشه زبان های کنونی را، زبان های ایرانی بدانند(چنانکه متون مکتوب زبان ایرانی به قطعیت به 3000 سال پیش، #اوستا، می رسد و با احتمالاتی به قبلتر از آن هم می کشد)، صرفا با مرتبط کردن به هند(مستعمره کامل و اصلی بریتانیا)؛ دسته بندی "هندواروپایی" را مطرح کردند و نقش بزرگ ایران در زایش و تکامل زبانی جهان را نادیده گرفتند!

درحالیکه به گفته "زبان شناسان و ایران شناسان" وطنی، دسته بندی درست آنست که زبان های کهن را به شکل "هندوایرانی" یا "ایر_اروپایی" (ایرانی_اروپایی) بدانیم

📌من این حذف نقش #تمدن_ایران در غرب آسیا را حتی در نقشه1815 ملکم می بینم!
در این نقشه با تعجب به جای نام #دریای_پارس برای شرق #تنگه_هرمز، نام اقیانوس هند، زیر استان کنونی بلوچستان درج شد! چیزی که با تعاریف جغرافیایی آن روز هم تفاوت داشت و شرق هرمز، اقیانوس نبود!

اما به گمان من این تغییر نام به دست او عمدی بود، چون کارگزار کمپانی بریتانیایی هند شرقی بود و از دید او، همه دریای جنوب ایران نباید به نام پارس می بود و نمایانگر قدرت ایران در این منطقه! پس دست به جعل و تحریف زد. توجه شود بعدها تغییر نام رسمی شرق هرمز به #دریای_عمان هم با تحریک انگلیسی ها و دقیقا با هدف کاهش هژمونی منطقه ای ایران بود


⛔️ کمپین تحریم پانترکیسم
@ban_Turkey