Forwarded from علوم وفنون ادبی (بهار حاتمی)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۹ آبان زادروز محمدعلی سپانلو "شاعر تهران"
(زاده ۲۹ آبان ۱۳۱۹ شهر ری -- درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ تهران) شاعر و مترجم
او با داستانها و اشعاری که پدرش از شاهنامه و سعدی و نظامی میگفت، بزرگ شد و با آموزشهای پدر، خط خوبی داشت و شیفته کلاس انشا بود.
در سال ۱۳۳۵ در مسابقهای که در رشته ادبیات بین تمام مدارس کشور برگزار شد مقام نخست را کسب کرد و از دست محمدرضاشاه یک دیوان حافظ جایزه گرفت. در مدرسه دارالفنون با داریوش آشوری، بهرام بیضایی، احمدرضا احمدی، نادر ابراهیمی و عباس پهلوان در کلاسهای مختلف، درس خواند. در همان سالها بود که در مسابقه داستاننویسی مجله سخن شرکت کرد و داستانش بهنام دشت پندار در آن مجله چاپ شد.
همچنین داستانی تاریخی بهنام نیزه پارسی را با تأثیر پاورقیهای مستعان و مسرور نوشت و با هزینه خودش چاپ و منتشر کرد.
در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و با ورود به دانشگاه با وجود اینکه به هیچ یک از احزاب و گروههای سیاسی وابسته نبود، ولی در متن جریانهای سیاسی و جنبش دانشجویی قرار داشت و در تحصنها و راهپیماییها شرکت میکرد و در برخی از مراسم شعر میخواند. در آن سالها مطالبی برای مجله اطلاعات جوانان مینوشت و همچنین کتابی را بهنام پچپچهای در ظلمت را از فرانسه بهفارسی ترجمه کرد که بهصورت پاورقی در روزنامه چاپ شد.
او در اصفهان با هسته اصلی جُنگِ اصفهان یعنی محمد حقوقی، هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی و احمد میرعلایی آشنا شد و در محافلشان شرکت کرد و شعرهایش را خواند. در همان زمان بود که اولین کتاب شعرش بهنام آه... بیابان چاپ و منتشر شد.
او پس از بازگشت بهتهران در رادیو مشغول بهکار شد که در آنجا وظیفهاش ترجمه خبر بود و همزمان در مجله فردوسی، نقد و مطلب مینوشت. از مطالب بهیادماندنی زمان همکاریاش با مجله فردوسی، مصاحبهاش با آگاتا کریستی بود که در پی سفر این نویسنده ادبیات کارآگاهی و جنایی بهتهران انجام شد. این مصاحبه دوباره در کتاب بنبستها و شاهراه زندگینامه سپانلو چاپ و منتشر شده است.
وی همچنین در کنار برگردان آثار ادبی، مجموعههای شعری از جمله رگبارها، پیادهروها، نبض وطنم را میگیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایقسواری در تهران را در کارنامهاش دارد و آثاری از نویسندگان مطرح جهان، مانند آلبرکامو و ژان پلسارتر را نیز ترجمه کردهاست.
آرامگاه وی در قطعه نامآوران است.
🆔https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_علی_سپانلو
۲۹ آبان زادروز محمدعلی سپانلو "شاعر تهران"
(زاده ۲۹ آبان ۱۳۱۹ شهر ری -- درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ تهران) شاعر و مترجم
او با داستانها و اشعاری که پدرش از شاهنامه و سعدی و نظامی میگفت، بزرگ شد و با آموزشهای پدر، خط خوبی داشت و شیفته کلاس انشا بود.
در سال ۱۳۳۵ در مسابقهای که در رشته ادبیات بین تمام مدارس کشور برگزار شد مقام نخست را کسب کرد و از دست محمدرضاشاه یک دیوان حافظ جایزه گرفت. در مدرسه دارالفنون با داریوش آشوری، بهرام بیضایی، احمدرضا احمدی، نادر ابراهیمی و عباس پهلوان در کلاسهای مختلف، درس خواند. در همان سالها بود که در مسابقه داستاننویسی مجله سخن شرکت کرد و داستانش بهنام دشت پندار در آن مجله چاپ شد.
همچنین داستانی تاریخی بهنام نیزه پارسی را با تأثیر پاورقیهای مستعان و مسرور نوشت و با هزینه خودش چاپ و منتشر کرد.
در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و با ورود به دانشگاه با وجود اینکه به هیچ یک از احزاب و گروههای سیاسی وابسته نبود، ولی در متن جریانهای سیاسی و جنبش دانشجویی قرار داشت و در تحصنها و راهپیماییها شرکت میکرد و در برخی از مراسم شعر میخواند. در آن سالها مطالبی برای مجله اطلاعات جوانان مینوشت و همچنین کتابی را بهنام پچپچهای در ظلمت را از فرانسه بهفارسی ترجمه کرد که بهصورت پاورقی در روزنامه چاپ شد.
او در اصفهان با هسته اصلی جُنگِ اصفهان یعنی محمد حقوقی، هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی و احمد میرعلایی آشنا شد و در محافلشان شرکت کرد و شعرهایش را خواند. در همان زمان بود که اولین کتاب شعرش بهنام آه... بیابان چاپ و منتشر شد.
او پس از بازگشت بهتهران در رادیو مشغول بهکار شد که در آنجا وظیفهاش ترجمه خبر بود و همزمان در مجله فردوسی، نقد و مطلب مینوشت. از مطالب بهیادماندنی زمان همکاریاش با مجله فردوسی، مصاحبهاش با آگاتا کریستی بود که در پی سفر این نویسنده ادبیات کارآگاهی و جنایی بهتهران انجام شد. این مصاحبه دوباره در کتاب بنبستها و شاهراه زندگینامه سپانلو چاپ و منتشر شده است.
وی همچنین در کنار برگردان آثار ادبی، مجموعههای شعری از جمله رگبارها، پیادهروها، نبض وطنم را میگیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایقسواری در تهران را در کارنامهاش دارد و آثاری از نویسندگان مطرح جهان، مانند آلبرکامو و ژان پلسارتر را نیز ترجمه کردهاست.
آرامگاه وی در قطعه نامآوران است.
🆔https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_علی_سپانلو
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۱ اردیبهشت سالروز درگذشت محمدعلی سپانلو "شاعر تهران"
(زاده ۲۹ آبان ۱۳۱۹ شهر ری -- درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ تهران) شاعر و مترجم
او با داستانها و اشعاری که پدرش از شاهنامه و سعدی و نظامی میگفت، بزرگ شد و با آموزشهای پدر، خط خوبی داشت و شیفته کلاس انشا بود.
در سال ۱۳۳۵ در مسابقهای که در رشته ادبیات بین تمام مدارس کشور برگزار شد مقام نخست را کسب کرد و از دست محمدرضاشاه یک دیوان حافظ جایزه گرفت. در مدرسه دارالفنون با داریوش آشوری، بهرام بیضایی، احمدرضا احمدی، نادر ابراهیمی و عباس پهلوان در کلاسهای مختلف، درس خواند. در همان سالها بود که در مسابقه داستاننویسی مجله سخن شرکت کرد و داستانش بهنام دشت پندار در آن مجله چاپ شد.
همچنین داستانی تاریخی بهنام نیزه پارسی را با تأثیر پاورقیهای مستعان و مسرور نوشت و با هزینه خودش چاپ و منتشر کرد.
در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و با ورود به دانشگاه با وجود اینکه به هیچ یک از احزاب و گروههای سیاسی وابسته نبود، ولی در متن جریانهای سیاسی و جنبش دانشجویی قرار داشت و در تحصنها و راهپیماییها شرکت میکرد و در برخی از مراسم شعر میخواند. در آن سالها مطالبی برای مجله اطلاعات جوانان مینوشت و همچنین کتابی را بهنام پچپچهای در ظلمت را از فرانسه بهفارسی ترجمه کرد که بهصورت پاورقی در روزنامه چاپ شد.
او در اصفهان با هسته اصلی جُنگِ اصفهان یعنی محمد حقوقی، هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی و احمد میرعلایی آشنا شد و در محافلشان شرکت کرد و شعرهایش را خواند. در همان زمان بود که اولین کتاب شعرش بهنام آه... بیابان چاپ و منتشر شد.
او پس از بازگشت بهتهران در رادیو مشغول بهکار شد که در آنجا وظیفهاش ترجمه خبر بود و همزمان در مجله فردوسی، نقد و مطلب مینوشت. از مطالب بهیادماندنی زمان همکاریاش با مجله فردوسی، مصاحبهاش با آگاتا کریستی بود که در پی سفر این نویسنده ادبیات کارآگاهی و جنایی بهتهران انجام شد. این مصاحبه دوباره در کتاب بنبستها و شاهراه زندگینامه سپانلو چاپ و منتشر شده است.
وی همچنین در کنار برگردان آثار ادبی، مجموعههای شعری از جمله رگبارها، پیادهروها، نبض وطنم را میگیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایقسواری در تهران را در کارنامهاش دارد و آثاری از نویسندگان مطرح جهان، مانند آلبرکامو و ژان پلسارتر را نیز ترجمه کردهاست.
آرامگاه وی در قطعه نامآوران است.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_علی_سپانلو
۲۱ اردیبهشت سالروز درگذشت محمدعلی سپانلو "شاعر تهران"
(زاده ۲۹ آبان ۱۳۱۹ شهر ری -- درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ تهران) شاعر و مترجم
او با داستانها و اشعاری که پدرش از شاهنامه و سعدی و نظامی میگفت، بزرگ شد و با آموزشهای پدر، خط خوبی داشت و شیفته کلاس انشا بود.
در سال ۱۳۳۵ در مسابقهای که در رشته ادبیات بین تمام مدارس کشور برگزار شد مقام نخست را کسب کرد و از دست محمدرضاشاه یک دیوان حافظ جایزه گرفت. در مدرسه دارالفنون با داریوش آشوری، بهرام بیضایی، احمدرضا احمدی، نادر ابراهیمی و عباس پهلوان در کلاسهای مختلف، درس خواند. در همان سالها بود که در مسابقه داستاننویسی مجله سخن شرکت کرد و داستانش بهنام دشت پندار در آن مجله چاپ شد.
همچنین داستانی تاریخی بهنام نیزه پارسی را با تأثیر پاورقیهای مستعان و مسرور نوشت و با هزینه خودش چاپ و منتشر کرد.
در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و با ورود به دانشگاه با وجود اینکه به هیچ یک از احزاب و گروههای سیاسی وابسته نبود، ولی در متن جریانهای سیاسی و جنبش دانشجویی قرار داشت و در تحصنها و راهپیماییها شرکت میکرد و در برخی از مراسم شعر میخواند. در آن سالها مطالبی برای مجله اطلاعات جوانان مینوشت و همچنین کتابی را بهنام پچپچهای در ظلمت را از فرانسه بهفارسی ترجمه کرد که بهصورت پاورقی در روزنامه چاپ شد.
او در اصفهان با هسته اصلی جُنگِ اصفهان یعنی محمد حقوقی، هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی و احمد میرعلایی آشنا شد و در محافلشان شرکت کرد و شعرهایش را خواند. در همان زمان بود که اولین کتاب شعرش بهنام آه... بیابان چاپ و منتشر شد.
او پس از بازگشت بهتهران در رادیو مشغول بهکار شد که در آنجا وظیفهاش ترجمه خبر بود و همزمان در مجله فردوسی، نقد و مطلب مینوشت. از مطالب بهیادماندنی زمان همکاریاش با مجله فردوسی، مصاحبهاش با آگاتا کریستی بود که در پی سفر این نویسنده ادبیات کارآگاهی و جنایی بهتهران انجام شد. این مصاحبه دوباره در کتاب بنبستها و شاهراه زندگینامه سپانلو چاپ و منتشر شده است.
وی همچنین در کنار برگردان آثار ادبی، مجموعههای شعری از جمله رگبارها، پیادهروها، نبض وطنم را میگیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایقسواری در تهران را در کارنامهاش دارد و آثاری از نویسندگان مطرح جهان، مانند آلبرکامو و ژان پلسارتر را نیز ترجمه کردهاست.
آرامگاه وی در قطعه نامآوران است.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_علی_سپانلو