از عجایب انیمه :
یه بیمار ژاپنی اومده بود
انگلیسی و فارسی بلد نبود، مترجمشم تلفن جواب نمیداد
اومدیم با اشاره و گوگلترنسلیت ارتباط برقرار کنیم
یهو رزیدنت جونیورمون گفت:”دکتر اجازه هست یه چیزی بگم بهش؟”
گفتم:”بفرمایید”
رفت شروع کرد باهاش ژاپنی حرف زدن
بعد ویزیت پرسیدم از کجا بلدی؟گفت:”انیمه”😁🇯🇵
_Ali Dahmardeh
یه بیمار ژاپنی اومده بود
انگلیسی و فارسی بلد نبود، مترجمشم تلفن جواب نمیداد
اومدیم با اشاره و گوگلترنسلیت ارتباط برقرار کنیم
یهو رزیدنت جونیورمون گفت:”دکتر اجازه هست یه چیزی بگم بهش؟”
گفتم:”بفرمایید”
رفت شروع کرد باهاش ژاپنی حرف زدن
بعد ویزیت پرسیدم از کجا بلدی؟گفت:”انیمه”😁🇯🇵
_Ali Dahmardeh
🔥3❤1
نسخه کیفیت خوب ۴ فیلم مهم منتشر شد که باید ببینیم :
سوپرمن
فرمول یک (براد پیت)
جهان ژوراسیک تولد دوباره
ماموریت غیر ممکن
سوپرمن
فرمول یک (براد پیت)
جهان ژوراسیک تولد دوباره
ماموریت غیر ممکن
❤3
Living with Cinema🎥 pinned «نسخه کیفیت خوب ۴ فیلم مهم منتشر شد که باید ببینیم : سوپرمن فرمول یک (براد پیت) جهان ژوراسیک تولد دوباره ماموریت غیر ممکن»
Living with Cinema🎥
@livibc
معضل شخصی سازی
صحبت از مسائل شخصیِ سازندهی یک اثر جذاب است. حس مهارت بالایی برای تحلیلگر و یا منتقد ایجاد میکند که توانسته به واسطهی اثر، برخی از مسائل و جزئیات زندگیِ شخصی سازنده را مثل: رابطه های خانوادگی، تروما های کودکی، سرکوب های مختلف و... را کشف کند. خود ما نیز در گفتگو های معمولی احتمالا همینکار را با فیلمسازان مورد علاقهیمان میکنیم. اما وقتی صحبت از یک نشست جدی در ساحت نقد و بررسی میشود قطعا باید از اینگونه شخصی سازیها پرهیز کرد.
زمانی که هنوز فضای مجازی اینقدر فراگیر نشده بود و چشم و گوش ها به کلیپ های یک دقیقهای خو نگرفته بود، فراستی یک نقد خوبی از فیلم «مادر» علی حاتمی نوشت که بعد از گذشت چند سال هنوز میتوان برای اثبات بد بودن فیلم(و هنوز هم در سایتش موجود است) به آن ارجاع داد. شاید اگر این فیلم الان ساخته میشد بجای این نقد خوب و درست، میگفت که: «حاتمی رابطهی درستی با مادرش نداشته.»
متهم کردن اکتای براهنی به نمایش فانتزی های جنسیاش و یا رابطهی بد با پدرش چه از طرف فراستی و چه هر کس دیگری مناسب کلیپ های یک دقیقه ایست. چه ما موضعمان با منتقد یکی باشد چه نباشد، اینگونه تحلیل ها فضیلتی ندارد.
بنظرم اینگونه صحبت های شخصی فقط درصورتی به تحلیل کمک میکند که تا جایی که میشود زیرپوستی، به تعداد کم، با احترام و درصورت موافقت با فیلم باشد. هنگامی که فیلمی به دلمان نشسته اشارههای کوچکی به زندگی فیلمساز که به درون فیلمش راه پیدا کردهاند، هم باعث بهتر شدن و هم جذابتر شدن تحلیل میشود. ولی هنگامی که فیلمی را دوست نداشتیم، اگر از عمد نباشد که به تحلیل آسیب میزند و اگر از عمد باشد هم به تحلیل و هم به ساحت و ادبیات نقد و بررسی آسیب میرساند.
در زندگی و بیرون از فضای نقد و در میان صحبت های روزمره و یا در بحثهای توییتری و تلگرامی و حتی در سطح مدیریتی کشور هم میتوان اینگونه شخصی سازی ها را مشاهده کرد.
با جملاتی مثل: «اگر خانوادهی خودت هم بود همین را میگفتی؟» و یا «حاضری خواهر و مادر خودت بیحجاب باشند؟»
افرادی که در بحث، مسائل را بلافاصله به سمت جزئیات شخصی میبرند، طرف مقابل را به نداشتن شجاعت متهم میکنند. درحالی که لزومی ندارد کسی برای اقناع، از خصوصی ترین مسائل شخصیاش بگوید. اتفاقا کسی که دنبال این شخصی سازی هاست شجاعت مواجهه با واقعیت و یک بحث جدی و درست را ندارد.
همیشه بایستی با خود فیلم، علیه فیلم بود.
نماد سازی نه تنها عیبی ندارد بلکه با توجه به وضعیت سانسور، ضروری هم به نظر میرسد. تنها باید نمادمان ساخته شده باشد.
من هنوز «پیرپسر» را ندیدم ولی در مورد فیلم پرحاشیهی دیگری مثل «برادران لیلا»، مشکل از هرگونه برداشت از شخصیت پدر نیست، مشکل از خود شخصیت است که عمقی ندارد.
گاهی فیلمسازان هم در این معضل شریک هستند.
بعضی از آن ها به قدری از آدم های قصهشان متنفر و یا به قدری شیفتهاش میشوند که به طور پیشفرض آن ها را ساخته شده میدانند. درحالی که مخاطب پیشفرض های او را ندارد و همه چیز را بایستی روی پرده و با فیلم تجربه کند.
اگر قرار است پدر در سینک ظرفشویی ادرار کند، حتی اگر مابهازای بیرونی داشته باشد(که قطعا دارد) بایستی دلیل منطقی مانند تنبلی و پادرد هم برایش در نظر گرفت. و یا بعد از این صحنه و دیگر مخالفت ها با دخترش، در یک خلوتی با خودش و یا همسرش با یک کارگردانی و بازی خوب مشاهده کرد که این هیولا در خلوتش میداند که کارش اشتباه است اما غرور به او اجازه نمیدهد مقابل دخترش تسلیم شود.
بایستی به مخاطب ایرانی احترام گذاشت و او را مانند قبل دست کم نگرفت. به قول فراستی، این مخاطب پشتِ سینماییاش قویتر شده. اگر قبلا آن هم به دلیل محدودیتهای ناخواسته، فیلم و سریال های خوبی در دسترس نداشت، حالا دیگر مانند شهاب حسینی که شکست سریال بسیار بدش (آبان) را پذیرفت، بایستی قبول کرد که با وجود استمرار فیلم های کمدی-مبتذل، سلیقهی مخاطب ایرانی بهبود پیدا کرده.
در این روزگار، منتقدان و هنر دوستان، مهمترین وظیفهشان حفظ منزلت هنر است؛ البته اگر احساس وظیفهای وجود داشته باشد.
صحبت از مسائل شخصی و غالبا توهین آمیز، چه در فضای نقد و چه بیرون آن، برای برنده شدن در بحث و یا وایرال شدنش، سخیف بنظر میرسد. برای ایجاد تفاوت با کسانی مانند خبرگزاری فارس، بهترین کار همراه نشدن با این موج هاست. شاید آثار و مطالب خوب در مقابله با این فضا، کمی حوصله سربر، طولانی و سخت بنظر برسند و شنوندهی کمتری داشته باشند اما تلاش،هر چند کوچک در حفظ و ادامهی آنها بسیار ارزشمند است.
#یادداشت
@livibc | RAINMAN✍
صحبت از مسائل شخصیِ سازندهی یک اثر جذاب است. حس مهارت بالایی برای تحلیلگر و یا منتقد ایجاد میکند که توانسته به واسطهی اثر، برخی از مسائل و جزئیات زندگیِ شخصی سازنده را مثل: رابطه های خانوادگی، تروما های کودکی، سرکوب های مختلف و... را کشف کند. خود ما نیز در گفتگو های معمولی احتمالا همینکار را با فیلمسازان مورد علاقهیمان میکنیم. اما وقتی صحبت از یک نشست جدی در ساحت نقد و بررسی میشود قطعا باید از اینگونه شخصی سازیها پرهیز کرد.
زمانی که هنوز فضای مجازی اینقدر فراگیر نشده بود و چشم و گوش ها به کلیپ های یک دقیقهای خو نگرفته بود، فراستی یک نقد خوبی از فیلم «مادر» علی حاتمی نوشت که بعد از گذشت چند سال هنوز میتوان برای اثبات بد بودن فیلم(و هنوز هم در سایتش موجود است) به آن ارجاع داد. شاید اگر این فیلم الان ساخته میشد بجای این نقد خوب و درست، میگفت که: «حاتمی رابطهی درستی با مادرش نداشته.»
متهم کردن اکتای براهنی به نمایش فانتزی های جنسیاش و یا رابطهی بد با پدرش چه از طرف فراستی و چه هر کس دیگری مناسب کلیپ های یک دقیقه ایست. چه ما موضعمان با منتقد یکی باشد چه نباشد، اینگونه تحلیل ها فضیلتی ندارد.
بنظرم اینگونه صحبت های شخصی فقط درصورتی به تحلیل کمک میکند که تا جایی که میشود زیرپوستی، به تعداد کم، با احترام و درصورت موافقت با فیلم باشد. هنگامی که فیلمی به دلمان نشسته اشارههای کوچکی به زندگی فیلمساز که به درون فیلمش راه پیدا کردهاند، هم باعث بهتر شدن و هم جذابتر شدن تحلیل میشود. ولی هنگامی که فیلمی را دوست نداشتیم، اگر از عمد نباشد که به تحلیل آسیب میزند و اگر از عمد باشد هم به تحلیل و هم به ساحت و ادبیات نقد و بررسی آسیب میرساند.
در زندگی و بیرون از فضای نقد و در میان صحبت های روزمره و یا در بحثهای توییتری و تلگرامی و حتی در سطح مدیریتی کشور هم میتوان اینگونه شخصی سازی ها را مشاهده کرد.
با جملاتی مثل: «اگر خانوادهی خودت هم بود همین را میگفتی؟» و یا «حاضری خواهر و مادر خودت بیحجاب باشند؟»
افرادی که در بحث، مسائل را بلافاصله به سمت جزئیات شخصی میبرند، طرف مقابل را به نداشتن شجاعت متهم میکنند. درحالی که لزومی ندارد کسی برای اقناع، از خصوصی ترین مسائل شخصیاش بگوید. اتفاقا کسی که دنبال این شخصی سازی هاست شجاعت مواجهه با واقعیت و یک بحث جدی و درست را ندارد.
همیشه بایستی با خود فیلم، علیه فیلم بود.
نماد سازی نه تنها عیبی ندارد بلکه با توجه به وضعیت سانسور، ضروری هم به نظر میرسد. تنها باید نمادمان ساخته شده باشد.
من هنوز «پیرپسر» را ندیدم ولی در مورد فیلم پرحاشیهی دیگری مثل «برادران لیلا»، مشکل از هرگونه برداشت از شخصیت پدر نیست، مشکل از خود شخصیت است که عمقی ندارد.
گاهی فیلمسازان هم در این معضل شریک هستند.
بعضی از آن ها به قدری از آدم های قصهشان متنفر و یا به قدری شیفتهاش میشوند که به طور پیشفرض آن ها را ساخته شده میدانند. درحالی که مخاطب پیشفرض های او را ندارد و همه چیز را بایستی روی پرده و با فیلم تجربه کند.
اگر قرار است پدر در سینک ظرفشویی ادرار کند، حتی اگر مابهازای بیرونی داشته باشد(که قطعا دارد) بایستی دلیل منطقی مانند تنبلی و پادرد هم برایش در نظر گرفت. و یا بعد از این صحنه و دیگر مخالفت ها با دخترش، در یک خلوتی با خودش و یا همسرش با یک کارگردانی و بازی خوب مشاهده کرد که این هیولا در خلوتش میداند که کارش اشتباه است اما غرور به او اجازه نمیدهد مقابل دخترش تسلیم شود.
بایستی به مخاطب ایرانی احترام گذاشت و او را مانند قبل دست کم نگرفت. به قول فراستی، این مخاطب پشتِ سینماییاش قویتر شده. اگر قبلا آن هم به دلیل محدودیتهای ناخواسته، فیلم و سریال های خوبی در دسترس نداشت، حالا دیگر مانند شهاب حسینی که شکست سریال بسیار بدش (آبان) را پذیرفت، بایستی قبول کرد که با وجود استمرار فیلم های کمدی-مبتذل، سلیقهی مخاطب ایرانی بهبود پیدا کرده.
در این روزگار، منتقدان و هنر دوستان، مهمترین وظیفهشان حفظ منزلت هنر است؛ البته اگر احساس وظیفهای وجود داشته باشد.
صحبت از مسائل شخصی و غالبا توهین آمیز، چه در فضای نقد و چه بیرون آن، برای برنده شدن در بحث و یا وایرال شدنش، سخیف بنظر میرسد. برای ایجاد تفاوت با کسانی مانند خبرگزاری فارس، بهترین کار همراه نشدن با این موج هاست. شاید آثار و مطالب خوب در مقابله با این فضا، کمی حوصله سربر، طولانی و سخت بنظر برسند و شنوندهی کمتری داشته باشند اما تلاش،هر چند کوچک در حفظ و ادامهی آنها بسیار ارزشمند است.
#یادداشت
@livibc | RAINMAN✍
👍5👎3
Living with Cinema🎥
#باکس_آفیس فیلم وحشت-معمایی (اسلحهها) که خیلی هم سر و صدا کرده و با وجود درجه سنی R باز هم توانست در همان هفته اول صدرنشین شود فیلم دوم هم جدید است و دنباله یک اثر که قسمت اول آن ۲۰ سال پیش ساخته شده! فیلمهای سوم تا پنجم همان آثار ردیفهای بالاتر هفته قبل…
#Boxoffice
تغییر زیادی در جدول نداشتیم
و همان دو فیلم تازه اکران شده بازهم جایگاه اول و دوم را حفظ کردند
اولی یک ترسناک بسیار موفق
و دومی دنباله یک کمدی قدیمی
تغییر زیادی در جدول نداشتیم
و همان دو فیلم تازه اکران شده بازهم جایگاه اول و دوم را حفظ کردند
اولی یک ترسناک بسیار موفق
و دومی دنباله یک کمدی قدیمی
❤1👎1
برادرم مدام لایوها و استوریای آیسان اسلامی رو تماشا میکنه
خواهرم عشق ابدی میبینه
مادرم برای بار شصتم مختارنامه تماشا میکنه
پدرم با بالاترین صدا توی اینستاگرام روانشناسی زرد گوش میده.
هوا هم گرمه.
همهچیز در حال فاسد شدنه.
موهام زود چرب میشه.
از توییتر
_Nick longhetti_
@livibc
خواهرم عشق ابدی میبینه
مادرم برای بار شصتم مختارنامه تماشا میکنه
پدرم با بالاترین صدا توی اینستاگرام روانشناسی زرد گوش میده.
هوا هم گرمه.
همهچیز در حال فاسد شدنه.
موهام زود چرب میشه.
از توییتر
_Nick longhetti_
@livibc
👎3❤2🤯2😁1😢1
👎2
Living with Cinema🎥
نسخه کیفیت خوب ۴ فیلم مهم منتشر شد که باید ببینیم : سوپرمن فرمول یک (براد پیت) جهان ژوراسیک تولد دوباره ماموریت غیر ممکن
ماموریت غیر ممکن ۸
بعد از سی سال خاطرات خوبی که با آقای تام کروز داشتیم (۱۹۹۶ تا کنون) این یک خداحافظی باشکوه نبود !
فیلم اشباع از شخصیتها و دیالوگها و اکشنها است
مرگ یکی از یاران اصلی او اصلا همدلی برانگیز نیست
اما دو صحنه طولانی و حیرت آور که البته خودش هم بدلکاری کرده است تا حدودی آبروی فیلم را خریده :
رفتن به یک زیردریایی غرق شده برای پیدا کردن یک قطعه مهم
و
آکروبات بازی روی هواپیمای ملخ دار
امتیاز ۳ از ۵
بعد از سی سال خاطرات خوبی که با آقای تام کروز داشتیم (۱۹۹۶ تا کنون) این یک خداحافظی باشکوه نبود !
فیلم اشباع از شخصیتها و دیالوگها و اکشنها است
مرگ یکی از یاران اصلی او اصلا همدلی برانگیز نیست
اما دو صحنه طولانی و حیرت آور که البته خودش هم بدلکاری کرده است تا حدودی آبروی فیلم را خریده :
رفتن به یک زیردریایی غرق شده برای پیدا کردن یک قطعه مهم
و
آکروبات بازی روی هواپیمای ملخ دار
امتیاز ۳ از ۵
👍2👏1
Living with Cinema🎥
نسخه کیفیت خوب ۴ فیلم مهم منتشر شد که باید ببینیم : سوپرمن فرمول یک (براد پیت) جهان ژوراسیک تولد دوباره ماموریت غیر ممکن
جهان ژوراسیک : تولد دوباره
فلسفه ساختن این فیلم چی بوده ؟
فقط و فقط پر شدن حساب بانکی استودیوها !!
حتی با سرعت ۱.۵برابر که دیدم ، شوری برنمیانگیخت
مطلقا حرف جدیدی نداشت.
جلوه های ویژه بدون بداعت .
خانم اسکارلت یوهانسون کاملا بلاتکلیف است.
داستان شبیه بی موویهای دهه ۹۰ میلادی است فقط بزرگتر و با جلوههای گرانتر.
هنوز اثر ۳۰ سال پیش آقای اسپیلبرگ جلوتر از این فیلم است
امتیاز ۲ از ۵
فلسفه ساختن این فیلم چی بوده ؟
فقط و فقط پر شدن حساب بانکی استودیوها !!
حتی با سرعت ۱.۵برابر که دیدم ، شوری برنمیانگیخت
مطلقا حرف جدیدی نداشت.
جلوه های ویژه بدون بداعت .
خانم اسکارلت یوهانسون کاملا بلاتکلیف است.
داستان شبیه بی موویهای دهه ۹۰ میلادی است فقط بزرگتر و با جلوههای گرانتر.
هنوز اثر ۳۰ سال پیش آقای اسپیلبرگ جلوتر از این فیلم است
امتیاز ۲ از ۵
👍4
همینطور یکهویی یادی بکنیم از آثاری فوقالعاده که یک فرد علیرغم مشکلات ، به راه خود ادامه میدهد 💪
فیلمهایی بشدت الهام بخش:
Good will hunting
Dead poet society
Whiplash
Pianist
A bountiful mind
The Truman show
Hotel Rwanda
مطمئنا اغلب را دیدهاید
و هرکدام را که ندیدید ، همین امروز وقتش است
@livibc
فیلمهایی بشدت الهام بخش:
Good will hunting
Dead poet society
Whiplash
Pianist
A bountiful mind
The Truman show
Hotel Rwanda
مطمئنا اغلب را دیدهاید
و هرکدام را که ندیدید ، همین امروز وقتش است
@livibc
❤8👎2
👎2
👎2