🔴 امان از حسادت "برخی"
در وصف حسادت گفتهاند لایسود!
حسادت لایههای پنهان فراوانی دارد که گاهی فرد حسود از آن غافل است. حسد در قالبهای مختلفی همچون: گفتار، کردار، رفتار، فعل و انفعالات روحی و گاهی در اشکالی که تشخیص آن مشکل است، بروز میکند و بهدلیل دارا بودن آثار سوء فردی و اجتماعی، رفع و دفع آن بر شخص حسود واجب است.
حسادت گناه نیست مادامیکه صرفاً در درون باشد، هرچند ذهن انسان را مشوش کرده و او را روانی میکند؛ اما همینکه اثر آن در برون ظاهر شد و باعث فشار بر دیگری یا به زیرآب زنی کشیده، یا به ایجاد مانع بر سر راه دیگران رسیده، گناهی است که خانمان براندازد و رفع آن بر شخص واجب است.
به نقل از یکی از استادان بزرگوار، ریشه حسادت در عدم مشاهده توانایی و استعداد دیگران است، با این ذهنیت که آنها شایستگی مقام و جایگاه بالا را ندارند.
حسادت با غبطه تفاوت دارد. غبطه به مقام بزرگان، نفی بزرگی آنها نیست بلکه حسرت از اینکه "کاش من هم مثل او میبودم" و "کاش من هم مثل او شوم" است.
برخی استادان میگویند اگرچه حسادت در همه اقشار و اصناف وجود دارد اما در بین اهل علم و دانش، دانشمندان، استادان، علما، بزرگان، نخبگان بیشتر از سایر اقشار است اما خود نمیدانند!
غالب اختلافات بین اهل علما، دانشمندان، خطبا، روحانیون، استادان و اصحاب رسانه ریشه در حسادت دارد اما متوجه نیستند؛ میبینید خیلی همدیگر را قبول ندارند به همدیگر حمله میکنند، از همدیگر خرده میگیرند.
امروز بخشی از توان افراد صرف اختلافاتی است که نه سودی دارد و نه دلیلی؛ صرفاً به این علت است که جناب الف نمیتواند توانایی جناب ب را ببیند! بیحساب کتاب حمله میکنند؛ فحاشی میکنند؛ توهین میکنند. همچنین سعی میکنند با تخریب، با زیرآبزنی، با دروغ، با تهمت، با آبروریزی ترمز طرف را بکشند. اگر هم نتوانستند، شاید دست به خودکشی هم بزنند!
#داود_مدرسییان
🇮🇷 @linguiran
در وصف حسادت گفتهاند لایسود!
حسادت لایههای پنهان فراوانی دارد که گاهی فرد حسود از آن غافل است. حسد در قالبهای مختلفی همچون: گفتار، کردار، رفتار، فعل و انفعالات روحی و گاهی در اشکالی که تشخیص آن مشکل است، بروز میکند و بهدلیل دارا بودن آثار سوء فردی و اجتماعی، رفع و دفع آن بر شخص حسود واجب است.
حسادت گناه نیست مادامیکه صرفاً در درون باشد، هرچند ذهن انسان را مشوش کرده و او را روانی میکند؛ اما همینکه اثر آن در برون ظاهر شد و باعث فشار بر دیگری یا به زیرآب زنی کشیده، یا به ایجاد مانع بر سر راه دیگران رسیده، گناهی است که خانمان براندازد و رفع آن بر شخص واجب است.
به نقل از یکی از استادان بزرگوار، ریشه حسادت در عدم مشاهده توانایی و استعداد دیگران است، با این ذهنیت که آنها شایستگی مقام و جایگاه بالا را ندارند.
حسادت با غبطه تفاوت دارد. غبطه به مقام بزرگان، نفی بزرگی آنها نیست بلکه حسرت از اینکه "کاش من هم مثل او میبودم" و "کاش من هم مثل او شوم" است.
برخی استادان میگویند اگرچه حسادت در همه اقشار و اصناف وجود دارد اما در بین اهل علم و دانش، دانشمندان، استادان، علما، بزرگان، نخبگان بیشتر از سایر اقشار است اما خود نمیدانند!
غالب اختلافات بین اهل علما، دانشمندان، خطبا، روحانیون، استادان و اصحاب رسانه ریشه در حسادت دارد اما متوجه نیستند؛ میبینید خیلی همدیگر را قبول ندارند به همدیگر حمله میکنند، از همدیگر خرده میگیرند.
امروز بخشی از توان افراد صرف اختلافاتی است که نه سودی دارد و نه دلیلی؛ صرفاً به این علت است که جناب الف نمیتواند توانایی جناب ب را ببیند! بیحساب کتاب حمله میکنند؛ فحاشی میکنند؛ توهین میکنند. همچنین سعی میکنند با تخریب، با زیرآبزنی، با دروغ، با تهمت، با آبروریزی ترمز طرف را بکشند. اگر هم نتوانستند، شاید دست به خودکشی هم بزنند!
#داود_مدرسییان
🇮🇷 @linguiran
🔴 ملّت دوخطی
ما ملت دوخطی هستیم؛ وقتی به متنی با ۵ خط برخورد میکنیم عهعه و آهآهمون درمیاد! زود میزنیم خاکی. زود خسته میشویم، پای کتاب خوابمان میبرد! دو خط دو خط، سه خط سه خط، ده خط خط از متنها عبور میکنیم. نهایت از یک صفحه، دو خطش را بخوانیم هنر کردیم!
دوست داریم همهٔ علوم و تخصصها را در حد دو خط یاد بگیریم! از هر علمی و عرصهای، چند کلمه و خط را حفظ کردهایم و در جمعها و مجالس، واژههای قلمبه سلمبه را بلغور میکنیم که مثلاً من بلدم!
از سیاست گرفته تا اقتصاد، فرهنگ، محیط زیست، روانشناسی و جامعهشناسی؛ مدام بین همین دو خط هم جابهجا میشویم. وقتی از سیاست یک خط را یاد گرفتیم و همسو با نظرات و نظریهپردازی! جنابمان بود، دیگر هیچ کتابی را باور نمیکنیم. هیچ صفحهای را برای ردش قبول نداریم!
گاه البته با خواندن جملهای دیگر از یک دانشمند، از خط اول عبور میکنیم.
ملتی دوخطی هستیم اما در اداره، مدرسه، تاکسی، فروشگاه و صف نانوایی، هرکداممان کلهای داریم نامجاب! احساسی داریم برافروخته؛ اهل هنریم و پزشکی و سیاست و...
ادعای فرهنگ و کار فرهنگیمان میشود اما نام آخرین کتابی را که خواندهایم، یادمان نمیآید!
از سیاست حرف میزنیم اما یک کتاب در رابطه با سیاستِ داخلی یا خارجی نخواندهایم؛ برای بیماری دیگران نسخه میپیچیم اما یک مجله اطلاعات عمومی سلامتی و بهداشت را هم مطالعه نکردهایم! میگوییم از شعر خوشمان میآید و مثلاً طبع شعری داریم اما هنوز نه دیوان حافظ را خواندهایم و نه سعدی! نه حتی مجموعه شعرهای اخوان ثالث و سهراب سپهری و نه حتی قیصر امینپور و...
همین میشود وقتی از ما سؤال میکنند که از قانون اساسی چه میدانید جوابی نداریم! نه میدانیم چند فصل و اصل و بند و تبصره است و نه میدانیم حوزه اختیارات هر دستگاه و هر مسئول کجای قصه است و وظیفهٔ منِ شهروند چیست؟ و چه چیزی را باید مطالبه کنم؟
همین میشود وقتی از ما میپرسند که مزایای انرژی هستهای چیست؟ نمیدانیم و تازه حرف برخی رسانهها را تکرار میکنیم که "هیچ سودی ندارد و مایه بدبختی است!" لذا وقتی پلمپش میکنند و در قلب راکتور بتن میریزند بهجای گریه، خوشحالی میکنیم! نخواندهایم و ننوشتهایم که انرژی هستهای قریب ۳۰۰۰ کاربرد اقتصادی، صنعتی، زیست محیطی، انرژی، بهداشتی، پزشکی و... دارد. ما نرفتیم مطالعه کنیم که ۹۰ درصد برق فرانسه از طریق انرژی هستهای است و ما هنوز باید آب پشت سدهایمان ذخیره کنیم تا برق تولید کنیم!
ملتی دوخطی هستیم و نمیدانیم که ایران تقریباً با ۷۰۰ میلیون آدم همسایه است و ارتباط با این ۷۰۰ میلیون و سرمایهگذاری با اینها و آنالیز نیازهای اینها و تولید کالاهای اساسی و غیراساسی این کشورها، میتواند اقتصاد کشورمان را شکوفا کند. فقط به ما گفتند که آمریکا مسبب همهٔ مشکلات است با تحریمها. بعد گفتند حالا که آمریکا مسبب مشکلات است راهی نداریم جز اینکه به آمریکا پا بدهیم!
ما هنوز به خط سوم نیامدیم. بیاییم وارد خط سوم شویم و مابقی داستان را مطالعه کنیم. ملت دوخطی اگر تاریخ و سیاست و فرهنگ و اقتصاد نخواند، مجبور است همهٔ تاریخ و حوادث را تکرار کند!
#داود_مدرسییان
🇮🇷 @linguiran
ما ملت دوخطی هستیم؛ وقتی به متنی با ۵ خط برخورد میکنیم عهعه و آهآهمون درمیاد! زود میزنیم خاکی. زود خسته میشویم، پای کتاب خوابمان میبرد! دو خط دو خط، سه خط سه خط، ده خط خط از متنها عبور میکنیم. نهایت از یک صفحه، دو خطش را بخوانیم هنر کردیم!
دوست داریم همهٔ علوم و تخصصها را در حد دو خط یاد بگیریم! از هر علمی و عرصهای، چند کلمه و خط را حفظ کردهایم و در جمعها و مجالس، واژههای قلمبه سلمبه را بلغور میکنیم که مثلاً من بلدم!
از سیاست گرفته تا اقتصاد، فرهنگ، محیط زیست، روانشناسی و جامعهشناسی؛ مدام بین همین دو خط هم جابهجا میشویم. وقتی از سیاست یک خط را یاد گرفتیم و همسو با نظرات و نظریهپردازی! جنابمان بود، دیگر هیچ کتابی را باور نمیکنیم. هیچ صفحهای را برای ردش قبول نداریم!
گاه البته با خواندن جملهای دیگر از یک دانشمند، از خط اول عبور میکنیم.
ملتی دوخطی هستیم اما در اداره، مدرسه، تاکسی، فروشگاه و صف نانوایی، هرکداممان کلهای داریم نامجاب! احساسی داریم برافروخته؛ اهل هنریم و پزشکی و سیاست و...
ادعای فرهنگ و کار فرهنگیمان میشود اما نام آخرین کتابی را که خواندهایم، یادمان نمیآید!
از سیاست حرف میزنیم اما یک کتاب در رابطه با سیاستِ داخلی یا خارجی نخواندهایم؛ برای بیماری دیگران نسخه میپیچیم اما یک مجله اطلاعات عمومی سلامتی و بهداشت را هم مطالعه نکردهایم! میگوییم از شعر خوشمان میآید و مثلاً طبع شعری داریم اما هنوز نه دیوان حافظ را خواندهایم و نه سعدی! نه حتی مجموعه شعرهای اخوان ثالث و سهراب سپهری و نه حتی قیصر امینپور و...
همین میشود وقتی از ما سؤال میکنند که از قانون اساسی چه میدانید جوابی نداریم! نه میدانیم چند فصل و اصل و بند و تبصره است و نه میدانیم حوزه اختیارات هر دستگاه و هر مسئول کجای قصه است و وظیفهٔ منِ شهروند چیست؟ و چه چیزی را باید مطالبه کنم؟
همین میشود وقتی از ما میپرسند که مزایای انرژی هستهای چیست؟ نمیدانیم و تازه حرف برخی رسانهها را تکرار میکنیم که "هیچ سودی ندارد و مایه بدبختی است!" لذا وقتی پلمپش میکنند و در قلب راکتور بتن میریزند بهجای گریه، خوشحالی میکنیم! نخواندهایم و ننوشتهایم که انرژی هستهای قریب ۳۰۰۰ کاربرد اقتصادی، صنعتی، زیست محیطی، انرژی، بهداشتی، پزشکی و... دارد. ما نرفتیم مطالعه کنیم که ۹۰ درصد برق فرانسه از طریق انرژی هستهای است و ما هنوز باید آب پشت سدهایمان ذخیره کنیم تا برق تولید کنیم!
ملتی دوخطی هستیم و نمیدانیم که ایران تقریباً با ۷۰۰ میلیون آدم همسایه است و ارتباط با این ۷۰۰ میلیون و سرمایهگذاری با اینها و آنالیز نیازهای اینها و تولید کالاهای اساسی و غیراساسی این کشورها، میتواند اقتصاد کشورمان را شکوفا کند. فقط به ما گفتند که آمریکا مسبب همهٔ مشکلات است با تحریمها. بعد گفتند حالا که آمریکا مسبب مشکلات است راهی نداریم جز اینکه به آمریکا پا بدهیم!
ما هنوز به خط سوم نیامدیم. بیاییم وارد خط سوم شویم و مابقی داستان را مطالعه کنیم. ملت دوخطی اگر تاریخ و سیاست و فرهنگ و اقتصاد نخواند، مجبور است همهٔ تاریخ و حوادث را تکرار کند!
#داود_مدرسییان
🇮🇷 @linguiran
Forwarded from زبانشناسی همگانی
🔴 امان از حسادت "برخی"
در وصف حسادت گفتهاند لایسود!
حسادت لایههای پنهان فراوانی دارد که گاهی فرد حسود از آن غافل است. حسد در قالبهای مختلفی همچون: گفتار، کردار، رفتار، فعل و انفعالات روحی و گاهی در اشکالی که تشخیص آن مشکل است، بروز میکند و بهدلیل دارا بودن آثار سوء فردی و اجتماعی، رفع و دفع آن بر شخص حسود واجب است.
حسادت گناه نیست مادامیکه صرفاً در درون باشد، هرچند ذهن انسان را مشوش کرده و او را روانی میکند؛ اما همینکه اثر آن در برون ظاهر شد و باعث فشار بر دیگری یا به زیرآب زنی کشیده، یا به ایجاد مانع بر سر راه دیگران رسیده، گناهی است که خانمان براندازد و رفع آن بر شخص واجب است.
به نقل از یکی از استادان بزرگوار، ریشه حسادت در عدم مشاهده توانایی و استعداد دیگران است، با این ذهنیت که آنها شایستگی مقام و جایگاه بالا را ندارند.
حسادت با غبطه تفاوت دارد. غبطه به مقام بزرگان، نفی بزرگی آنها نیست بلکه حسرت از اینکه "کاش من هم مثل او میبودم" و "کاش من هم مثل او شوم" است.
برخی استادان میگویند اگرچه حسادت در همه اقشار و اصناف وجود دارد اما در بین اهل علم و دانش، دانشمندان، استادان، علما، بزرگان، نخبگان بیشتر از سایر اقشار است اما خود نمیدانند!
غالب اختلافات بین اهل علما، دانشمندان، خطبا، روحانیون، استادان و اصحاب رسانه ریشه در حسادت دارد اما متوجه نیستند؛ میبینید خیلی همدیگر را قبول ندارند به همدیگر حمله میکنند، از همدیگر خرده میگیرند.
امروز بخشی از توان افراد صرف اختلافاتی است که نه سودی دارد و نه دلیلی؛ صرفاً به این علت است که جناب الف نمیتواند توانایی جناب ب را ببیند! بیحساب کتاب حمله میکنند؛ فحاشی میکنند؛ توهین میکنند. همچنین سعی میکنند با تخریب، با زیرآبزنی، با دروغ، با تهمت، با آبروریزی ترمز طرف را بکشند. اگر هم نتوانستند، شاید دست به خودکشی هم بزنند!
#داود_مدرسییان
🇮🇷 @linguiran
در وصف حسادت گفتهاند لایسود!
حسادت لایههای پنهان فراوانی دارد که گاهی فرد حسود از آن غافل است. حسد در قالبهای مختلفی همچون: گفتار، کردار، رفتار، فعل و انفعالات روحی و گاهی در اشکالی که تشخیص آن مشکل است، بروز میکند و بهدلیل دارا بودن آثار سوء فردی و اجتماعی، رفع و دفع آن بر شخص حسود واجب است.
حسادت گناه نیست مادامیکه صرفاً در درون باشد، هرچند ذهن انسان را مشوش کرده و او را روانی میکند؛ اما همینکه اثر آن در برون ظاهر شد و باعث فشار بر دیگری یا به زیرآب زنی کشیده، یا به ایجاد مانع بر سر راه دیگران رسیده، گناهی است که خانمان براندازد و رفع آن بر شخص واجب است.
به نقل از یکی از استادان بزرگوار، ریشه حسادت در عدم مشاهده توانایی و استعداد دیگران است، با این ذهنیت که آنها شایستگی مقام و جایگاه بالا را ندارند.
حسادت با غبطه تفاوت دارد. غبطه به مقام بزرگان، نفی بزرگی آنها نیست بلکه حسرت از اینکه "کاش من هم مثل او میبودم" و "کاش من هم مثل او شوم" است.
برخی استادان میگویند اگرچه حسادت در همه اقشار و اصناف وجود دارد اما در بین اهل علم و دانش، دانشمندان، استادان، علما، بزرگان، نخبگان بیشتر از سایر اقشار است اما خود نمیدانند!
غالب اختلافات بین اهل علما، دانشمندان، خطبا، روحانیون، استادان و اصحاب رسانه ریشه در حسادت دارد اما متوجه نیستند؛ میبینید خیلی همدیگر را قبول ندارند به همدیگر حمله میکنند، از همدیگر خرده میگیرند.
امروز بخشی از توان افراد صرف اختلافاتی است که نه سودی دارد و نه دلیلی؛ صرفاً به این علت است که جناب الف نمیتواند توانایی جناب ب را ببیند! بیحساب کتاب حمله میکنند؛ فحاشی میکنند؛ توهین میکنند. همچنین سعی میکنند با تخریب، با زیرآبزنی، با دروغ، با تهمت، با آبروریزی ترمز طرف را بکشند. اگر هم نتوانستند، شاید دست به خودکشی هم بزنند!
#داود_مدرسییان
🇮🇷 @linguiran