Phonetic and phonology.apk
30.3 MB
دیکشنری تلفظی تحلیلگران
سادهترین روش آموزش تلفظ لغات انگلیسی همراه با صوت و عکس و مثال.
آواشناسیتان را قویتر کنید.
🇮🇷 @linguiran
سادهترین روش آموزش تلفظ لغات انگلیسی همراه با صوت و عکس و مثال.
آواشناسیتان را قویتر کنید.
🇮🇷 @linguiran
🔴 خطرناکترین جمله...
گفته میشود خطرناکترین جمله این است:
«من همینم که هستم.»
در این جمله کوتاه می توانیم
غرور، لجاجت، خودرایی، خودخواهی، درجا زدن و بهتدریج راندن آدمها از اطراف خود را حس کنیم.
اگر من و شما هم بهطور غیرمستقیم یا ناخواسته این جمله در ذهنمان نقشی دارد، باید بسیار مراقب باشیم که از دام رکود، سکون و فسیل شدن رهایی یابیم.
انسان های بزرگ حتی از کودکان هم درس میگیرند.
انسانهای مهربان، حتی اساتید خبره و باتجربه، بیشتر از واژه «نمی دانم» استفاده میکنند.
دانشمندان توانمند در بسیاری از موارد میگویند:
«در تخصص من نیست»
و انسانهای وارسته بیشتر اوقات سکوت میکنند و میگویند:
«نظر شما چیست؟»
🇮🇷 @linguiran
گفته میشود خطرناکترین جمله این است:
«من همینم که هستم.»
در این جمله کوتاه می توانیم
غرور، لجاجت، خودرایی، خودخواهی، درجا زدن و بهتدریج راندن آدمها از اطراف خود را حس کنیم.
اگر من و شما هم بهطور غیرمستقیم یا ناخواسته این جمله در ذهنمان نقشی دارد، باید بسیار مراقب باشیم که از دام رکود، سکون و فسیل شدن رهایی یابیم.
انسان های بزرگ حتی از کودکان هم درس میگیرند.
انسانهای مهربان، حتی اساتید خبره و باتجربه، بیشتر از واژه «نمی دانم» استفاده میکنند.
دانشمندان توانمند در بسیاری از موارد میگویند:
«در تخصص من نیست»
و انسانهای وارسته بیشتر اوقات سکوت میکنند و میگویند:
«نظر شما چیست؟»
🇮🇷 @linguiran
✅ دیگر کتاب نمیخوانم.
داشتم به محتوایی که قرار بود توی کلاس مطرح کنم فکر میکردم که دیدم چند دقیقهای نیست از خواب بیدار شدهام و چند لحظۀ بعد، روز، مثل بندِ قیچی شدۀ آسانسور یکهو افتاد توی روزمرگی و تکرار.
باید خرید میکردم، ماشین را برای تعمیر میبردم، به چند جای اداری لزِج سر میزدم، به چندنفری زنگ میزدم، چند ساعت توی ترافیک میماندم؛ و در آخر بخت هم یاری کرد و مهمان ناخوانده از راه رسید.
ادامهٔ مطلب را در پیوند زیر بخوانید:
http://bit.ly/2zlKqHp
🇮🇷 @linguiran
داشتم به محتوایی که قرار بود توی کلاس مطرح کنم فکر میکردم که دیدم چند دقیقهای نیست از خواب بیدار شدهام و چند لحظۀ بعد، روز، مثل بندِ قیچی شدۀ آسانسور یکهو افتاد توی روزمرگی و تکرار.
باید خرید میکردم، ماشین را برای تعمیر میبردم، به چند جای اداری لزِج سر میزدم، به چندنفری زنگ میزدم، چند ساعت توی ترافیک میماندم؛ و در آخر بخت هم یاری کرد و مهمان ناخوانده از راه رسید.
ادامهٔ مطلب را در پیوند زیر بخوانید:
http://bit.ly/2zlKqHp
🇮🇷 @linguiran
نمیدانم چرا آدمها با یکدیگر حرف نمیزنند؟
چرا هنگام ناراحتی سکوت یا قهر میکنند؟
👈 باور کنید تمام سوتفاهمها، از همین حرفنزدنها شروع میشود.
👈 به یکدیگر اجازهٔ حرفزدن بدهیم. بگذاریم مشکلمان را کلمهها حل کنند.
👈 باور کنید هیچ چیز به اندازهٔ حرف زدن روی قلب، احساس و فکر ما تاثیر ندارد.
👈 کلمهها قدرتی دارند که میتوانند کوههای درون فکر ما را جابهجا کنند و دیوارهای بین ما را از بین ببرند.
به یکدیگر اجازه حرفزدن بدهید؛ در این روزگار، افسردگی و سکوت فقط ما را از یکدیگر دور میکند!
🇮🇷 @linguiran
چرا هنگام ناراحتی سکوت یا قهر میکنند؟
👈 باور کنید تمام سوتفاهمها، از همین حرفنزدنها شروع میشود.
👈 به یکدیگر اجازهٔ حرفزدن بدهیم. بگذاریم مشکلمان را کلمهها حل کنند.
👈 باور کنید هیچ چیز به اندازهٔ حرف زدن روی قلب، احساس و فکر ما تاثیر ندارد.
👈 کلمهها قدرتی دارند که میتوانند کوههای درون فکر ما را جابهجا کنند و دیوارهای بین ما را از بین ببرند.
به یکدیگر اجازه حرفزدن بدهید؛ در این روزگار، افسردگی و سکوت فقط ما را از یکدیگر دور میکند!
🇮🇷 @linguiran
تفاوت بین شنیدن و فهمیدن را به خوبی یاد بگیرید. بسیاری از مواقع حرفی را که شنیدهاید، بهدرستی نفهمیدهاید...
🇮🇷 @linguiran
🇮🇷 @linguiran
مقالهٔ «بررسی انواع چند معنایی در فارسی معیار با رویکردی شناختی»
http://journals.modares.ac.ir/article-14-845-fa.html
دکتر #مهدی_سبزواری
🇮🇷 @linguiran
http://journals.modares.ac.ir/article-14-845-fa.html
دکتر #مهدی_سبزواری
🇮🇷 @linguiran
lrr.modares.ac.ir
بررسی انواع چندمعنایی در فارسی معیار با رویکردی شناختی
چندمعنایی از موضوعات مهم و سنتی مطالعات معنیشناسی و روابط واژگانی است. واژۀ چندمعنی بنابر تعریف، واژه یا تکواژی است که چند معنی مرتبط دارد. بهدلیل ویژگیهای متمایز واژههای چندمعنی، مطالعات این نوع مفاهیم و معانی بهطور خاص و روابط واژگانی بهطور عام در…
داشتم به روال زندگی عادت میکردم تا اینکه شنیدم معادل فارسی تلفن «دورگو» هست!
#جمله_امروز
#توییت_نویس
🇮🇷 @linguiran
#جمله_امروز
#توییت_نویس
🇮🇷 @linguiran
چرا واژهٔ «بله» اینقدر کوتاه است؟
باید طولانی میبود؛ با تلفظی دشوار و سخت.
آنقدر طولانی و آنچنان دشوار،
که در میانهٔ گفتنش،
فرصتی برای اندیشیدن، تردید و توقف، فراهم میشد.
#ورا_پاولوا
🇮🇷 @linguiran
باید طولانی میبود؛ با تلفظی دشوار و سخت.
آنقدر طولانی و آنچنان دشوار،
که در میانهٔ گفتنش،
فرصتی برای اندیشیدن، تردید و توقف، فراهم میشد.
#ورا_پاولوا
🇮🇷 @linguiran
#زبانآموزی
تابستان که میشود خیلیها را جوّ انگلیسی یادگرفتن میگیرد. خصوصاً در شرایط فعلی مملکت ما که خیلیها اگر قصدِ رفتن هم نداشته باشند، لااقل آرزویش را دارند که یک نوکی به فرنگستان بزنند. حالا فرنگ هم نشد، تایلندی، آنتالیایی یا لااقل جدّه. ظریفی به شوخی میگفت شرایط طوری شده که درصدِ قابل توجهی از طلبهها هم دوست دارند بروند خارج از کشور زندگی کنند. حالا به اسم تبلیغ یا تحصیل.
البته شخصا اعتقاد دارم مردم ما عموماً تصور درست و دقیقی از زندگی در خارج کشور ندارند. مثلا فکر میکنند آنجا غرق خوشبختی است و مملکتِ ما غرق بدبختی. فرش قرمزی آنجا پهن است و دورتا دور کف میزنند و میگویند بیا. همه چیز رایگان است. خصوصا برای ما زلف سیاهانِ چشم قهوهای.
به هر حال با این کاری ندارم. ما که خوشبختانه پایمان را از اینجا بیرون نگذاشتهایم. نه پولش را داریم و نه پاسپورتش را. اما میخواهم دو تجربهٔ خودم را از شکستهای مکرر در زبانآموزی بگویم.
یکی #انگیزشی و دیگری #آموزشی.
بارها شده است که دانشجویان بعد از کلاس میآیند (خصوصاً در جلسات اول) و میگویند میخواهیم زبان یاد بگیریم؛ لطفاً یک کتاب (دقت کنید: یک کتاب... دقیقا مثل ما چاقها که دنبالِ این هستیم که یک چیز بخوریم لاغرمان کند) یا یک کلاس یا شیوه معرفی کنید که برویم زبان یاد بگیریم. اوایل مینشستم و با کلی ذوق و شوق و حرارت به آنها برنامه میدادم. بعد از مدتی فهمیدم که بیشتر آنها فقط جوزده شدهاند. یک جوزدگی موقت. مثل آروغی که توی گلو گیر کرده است. بعدها هر کسی با شوق و ذوق میآمد و راهنمایی میخواست، میگفتم "آفرین. خیلی خوبه. ولی الان حالش نیست. یک ماه دیگه در فلان روز بیا که با هم حرف بزنیم." جالب آنکه تقریباً صددرصدشان نمیآمدند. چون آن جوگیری خنثی شده بود.
انگیزهٔ شما از زبانآموزی باید کاملاً مشخص باشد. اینکه بدانی دقیقا دنبال چی هستید، و آن چیز هم واقعی باشد. برای همن با زبان آموزی کودکان مخالفم. بچهها در یک سنی واقعاً نمیدانند برای چه دارند کلاس زبان میروند و اصلا به چه دردشان میخورد. فقط اصرار والدین است؛ که البته خیلی از آنها هم نمیدانند چرا باید فرزندشان زبان یاد بگیرد.
بدترین چیز در زبان آموزی متوسط ماندن است. یه چیزی شبیه خودم. اینکه زبانآموزی را در قالب یک هدف به شدت بلندمدت تعریف کنی و بهطور تفریحی کلاس بروی و جزوه بخوانی و فیلم ببینی. یک کار به شدت حاشیهای در گوشه و کنار زندگی. بگذارید یک مثال بزنم.
دوستی داشتم که از سیکل وارد حوزه شده بود و هیچ چیزی از زبان نمیدانست؛ حتی الفبای آن را. از روی اتفاق در موسسهٔ آموزش انگلیسی ثبتنام کرد و جالب آنکه خیلیها به خاطر محاسنِ بلندش او را مسخره میکردند. اما این دوستِ ما بیتوجه بود. کار خودش را میکرد. بهطور متوسط روزی ده ساعت. در هر بیابان، خیابان، کلاس و مهمانی او را میدیدی یا هدفن گوشش بود و صوتهای آموزشی گوش میکرد، و یا فلش کارت دستش بود و لغت و متن حفظ میکرد. بله، روزی ده ساعت. و جالب آنکه در کمتر از دو سال با همان ریش بلندش در همان موسسه شروع به تدریس کرد و بعد به سراغ زبان فرانسه و ترکی استانبولی رفت، که البته چون همان روش را در آنجا به کار نبرد شکست خورد. او حالا در خارج از کشور یا شکبههای خارجیزبان به سخنرانی میپردازد.
این آقا میتوانست مثل خیلی از ما با خودش بگوید که روزی نیم ساعت (آنهم هر وقت شد) برای زبان وقت میگذارم؛ در کنار بقیهی کارها. نتیجه این میشد که بعد از ده سال زحمت و فرسودگی و خستگی، همچنان یک زبان آموزِ متوسط میماند که حتی در حد آبمیوه فروشهای میدان امام اصفهان هم انگلیسی بلد نیست، و فقط خسته شده است و بیمیل. متوسط ماندن در زبان، بدترین حالت زبان آموزی است. به نظرم یا باید هیچی بلد نباشی یا کلا یک بازهی زمانی خاص را بگذاری که پروندهاش را ببندی. یکبار برای همیشه.
آنچه گفته شد در مورد فرایند کار است. در مورد فُرم کار و محتوای آموزشی حتما با یک استاد کاربلد، که علاوه بر دانستنِ زبان، با تکنیکهای آموزشی نیز آشنا باشد مشورت کنید. روشهای غلط درست مثل همین روشهای زبانآموزی در آموزش و پرورش و دانشگاه است که بیست سال زبان میخوانی و آخرش یک جملهی درست انگلیسی و عربی نمیتوانی بگویی (گرچه در این سالها اصلاحات نسبتاً خوبی صورت گرفته است).
ضمناً یادگرفتن حرفهها و هنرها و فنون (مثل زبان) هیچ راه میانبری ندارد. هیچ قرص و شربتی هم ندارد. در خواب و ماشین و با هیپنوتیزم و متاریدیدنگ واین چیزها هم به دست نمیآید.
ممکن است صدسال دیگر رمز مغز باز شود و بشر بتواند با گذاشتنِ یک تراشه مطالبی را که میخواهد با بلوتوث منتقل کند و بساط دانشگاه و مدرسه از بین برود؛ اما فعلاً این خبرها نیست. باید زحمت کشید و کار کرد.
دکتر #محسن_زندی
🇮🇷 @linguiran
تابستان که میشود خیلیها را جوّ انگلیسی یادگرفتن میگیرد. خصوصاً در شرایط فعلی مملکت ما که خیلیها اگر قصدِ رفتن هم نداشته باشند، لااقل آرزویش را دارند که یک نوکی به فرنگستان بزنند. حالا فرنگ هم نشد، تایلندی، آنتالیایی یا لااقل جدّه. ظریفی به شوخی میگفت شرایط طوری شده که درصدِ قابل توجهی از طلبهها هم دوست دارند بروند خارج از کشور زندگی کنند. حالا به اسم تبلیغ یا تحصیل.
البته شخصا اعتقاد دارم مردم ما عموماً تصور درست و دقیقی از زندگی در خارج کشور ندارند. مثلا فکر میکنند آنجا غرق خوشبختی است و مملکتِ ما غرق بدبختی. فرش قرمزی آنجا پهن است و دورتا دور کف میزنند و میگویند بیا. همه چیز رایگان است. خصوصا برای ما زلف سیاهانِ چشم قهوهای.
به هر حال با این کاری ندارم. ما که خوشبختانه پایمان را از اینجا بیرون نگذاشتهایم. نه پولش را داریم و نه پاسپورتش را. اما میخواهم دو تجربهٔ خودم را از شکستهای مکرر در زبانآموزی بگویم.
یکی #انگیزشی و دیگری #آموزشی.
بارها شده است که دانشجویان بعد از کلاس میآیند (خصوصاً در جلسات اول) و میگویند میخواهیم زبان یاد بگیریم؛ لطفاً یک کتاب (دقت کنید: یک کتاب... دقیقا مثل ما چاقها که دنبالِ این هستیم که یک چیز بخوریم لاغرمان کند) یا یک کلاس یا شیوه معرفی کنید که برویم زبان یاد بگیریم. اوایل مینشستم و با کلی ذوق و شوق و حرارت به آنها برنامه میدادم. بعد از مدتی فهمیدم که بیشتر آنها فقط جوزده شدهاند. یک جوزدگی موقت. مثل آروغی که توی گلو گیر کرده است. بعدها هر کسی با شوق و ذوق میآمد و راهنمایی میخواست، میگفتم "آفرین. خیلی خوبه. ولی الان حالش نیست. یک ماه دیگه در فلان روز بیا که با هم حرف بزنیم." جالب آنکه تقریباً صددرصدشان نمیآمدند. چون آن جوگیری خنثی شده بود.
انگیزهٔ شما از زبانآموزی باید کاملاً مشخص باشد. اینکه بدانی دقیقا دنبال چی هستید، و آن چیز هم واقعی باشد. برای همن با زبان آموزی کودکان مخالفم. بچهها در یک سنی واقعاً نمیدانند برای چه دارند کلاس زبان میروند و اصلا به چه دردشان میخورد. فقط اصرار والدین است؛ که البته خیلی از آنها هم نمیدانند چرا باید فرزندشان زبان یاد بگیرد.
بدترین چیز در زبان آموزی متوسط ماندن است. یه چیزی شبیه خودم. اینکه زبانآموزی را در قالب یک هدف به شدت بلندمدت تعریف کنی و بهطور تفریحی کلاس بروی و جزوه بخوانی و فیلم ببینی. یک کار به شدت حاشیهای در گوشه و کنار زندگی. بگذارید یک مثال بزنم.
دوستی داشتم که از سیکل وارد حوزه شده بود و هیچ چیزی از زبان نمیدانست؛ حتی الفبای آن را. از روی اتفاق در موسسهٔ آموزش انگلیسی ثبتنام کرد و جالب آنکه خیلیها به خاطر محاسنِ بلندش او را مسخره میکردند. اما این دوستِ ما بیتوجه بود. کار خودش را میکرد. بهطور متوسط روزی ده ساعت. در هر بیابان، خیابان، کلاس و مهمانی او را میدیدی یا هدفن گوشش بود و صوتهای آموزشی گوش میکرد، و یا فلش کارت دستش بود و لغت و متن حفظ میکرد. بله، روزی ده ساعت. و جالب آنکه در کمتر از دو سال با همان ریش بلندش در همان موسسه شروع به تدریس کرد و بعد به سراغ زبان فرانسه و ترکی استانبولی رفت، که البته چون همان روش را در آنجا به کار نبرد شکست خورد. او حالا در خارج از کشور یا شکبههای خارجیزبان به سخنرانی میپردازد.
این آقا میتوانست مثل خیلی از ما با خودش بگوید که روزی نیم ساعت (آنهم هر وقت شد) برای زبان وقت میگذارم؛ در کنار بقیهی کارها. نتیجه این میشد که بعد از ده سال زحمت و فرسودگی و خستگی، همچنان یک زبان آموزِ متوسط میماند که حتی در حد آبمیوه فروشهای میدان امام اصفهان هم انگلیسی بلد نیست، و فقط خسته شده است و بیمیل. متوسط ماندن در زبان، بدترین حالت زبان آموزی است. به نظرم یا باید هیچی بلد نباشی یا کلا یک بازهی زمانی خاص را بگذاری که پروندهاش را ببندی. یکبار برای همیشه.
آنچه گفته شد در مورد فرایند کار است. در مورد فُرم کار و محتوای آموزشی حتما با یک استاد کاربلد، که علاوه بر دانستنِ زبان، با تکنیکهای آموزشی نیز آشنا باشد مشورت کنید. روشهای غلط درست مثل همین روشهای زبانآموزی در آموزش و پرورش و دانشگاه است که بیست سال زبان میخوانی و آخرش یک جملهی درست انگلیسی و عربی نمیتوانی بگویی (گرچه در این سالها اصلاحات نسبتاً خوبی صورت گرفته است).
ضمناً یادگرفتن حرفهها و هنرها و فنون (مثل زبان) هیچ راه میانبری ندارد. هیچ قرص و شربتی هم ندارد. در خواب و ماشین و با هیپنوتیزم و متاریدیدنگ واین چیزها هم به دست نمیآید.
ممکن است صدسال دیگر رمز مغز باز شود و بشر بتواند با گذاشتنِ یک تراشه مطالبی را که میخواهد با بلوتوث منتقل کند و بساط دانشگاه و مدرسه از بین برود؛ اما فعلاً این خبرها نیست. باید زحمت کشید و کار کرد.
دکتر #محسن_زندی
🇮🇷 @linguiran
#چامسکی ۹۰ ساله شد. او لقب مهمترین اندیشمند زنده جهان را دارد و در کتاب گینس نامش به عنوان دارنده بیشترین ارجاعات در تاریخ علوم انسانی ثبت شده است. استاد ممتازِ MIT است و آخرین دایناسور تاریخِ صد ساله زبانشناسیِ نوین.
اما من همه اینها را کنار میگذارم و به احترام «شور زندگی» این مردِ بزرگ به پا میخیزم. چامسکی هنوز میاندیشد، مینویسد، در مجامع علمی سخن میگوید، در رسانهها حضور مییابد، با هزاران نفر در جهان مکاتبه میکند، به سفرهای گوناگون میرود و صد البته؛ هنوز عشق میورزد.
او که دو سه سالی است مجددا ازدواج کرده، در سفرهایش به همراه بانوی خود دیده میشود و در عکسهای گروهی لبخند رضایت همیشگی بر لبش میدرخشد.
از چامسکی باید در درجه اول #زندگی را آموخت. دستور زایشی را از کتابهای شاگردان او هم میتوان فراگرفت.
دکتر #بهروز_محمودی_بختیاری
🇮🇷 @linguiran
اما من همه اینها را کنار میگذارم و به احترام «شور زندگی» این مردِ بزرگ به پا میخیزم. چامسکی هنوز میاندیشد، مینویسد، در مجامع علمی سخن میگوید، در رسانهها حضور مییابد، با هزاران نفر در جهان مکاتبه میکند، به سفرهای گوناگون میرود و صد البته؛ هنوز عشق میورزد.
او که دو سه سالی است مجددا ازدواج کرده، در سفرهایش به همراه بانوی خود دیده میشود و در عکسهای گروهی لبخند رضایت همیشگی بر لبش میدرخشد.
از چامسکی باید در درجه اول #زندگی را آموخت. دستور زایشی را از کتابهای شاگردان او هم میتوان فراگرفت.
دکتر #بهروز_محمودی_بختیاری
🇮🇷 @linguiran
✅ زبان، مردمنگاری و تعلیم و تربیت: بوردیو و مطالعات جدید سواد
جایگاه «زبان» در تعلیم و تربیت در دهههای اخیر بسیار مورد توجه بوده است و مطالعات گستردهای را در این حوزه شکل داده است، چرا که همواره نقش زبان در شکلدهی به سیستمهای کنش و روابط انسانی بسیار مهم بوده است. اما مطالعه زبان و ارتباط آن در تعلیم و تربیت نیز تاریخچهای مخصوص به خود دارد و در ابتدا حدودا از پنجاه سال پیش تنها متاثر از مطالعات زبانشناختی و روانشناختی شکل گرفته است.
ادامهٔ مطلب را در پیوند زیر بخوانید:
http://anthropology.ir/article/31791.html
🇮🇷 @linguiran
جایگاه «زبان» در تعلیم و تربیت در دهههای اخیر بسیار مورد توجه بوده است و مطالعات گستردهای را در این حوزه شکل داده است، چرا که همواره نقش زبان در شکلدهی به سیستمهای کنش و روابط انسانی بسیار مهم بوده است. اما مطالعه زبان و ارتباط آن در تعلیم و تربیت نیز تاریخچهای مخصوص به خود دارد و در ابتدا حدودا از پنجاه سال پیش تنها متاثر از مطالعات زبانشناختی و روانشناختی شکل گرفته است.
ادامهٔ مطلب را در پیوند زیر بخوانید:
http://anthropology.ir/article/31791.html
🇮🇷 @linguiran
این قابلیت گوگل میخواهد تلفظ صحیح کلمات را آموزش دهد.
برای استفاده از این قابلیت باید عباراتی از قبیل: «how to pronounce» و پس از آن کلمه موردنظر خود را در موتور جستجوی گوگل وارد کنید تا تلفظ کلمه به شکل متنی و ساده نشان داده شود.
🇮🇷 @linguiran
برای استفاده از این قابلیت باید عباراتی از قبیل: «how to pronounce» و پس از آن کلمه موردنظر خود را در موتور جستجوی گوگل وارد کنید تا تلفظ کلمه به شکل متنی و ساده نشان داده شود.
🇮🇷 @linguiran
🔴 چرا در پیامهای تلگرامی دلخوری بهوجود میآید؟
حتما برای شما هم پیش آمدہ که وقتی یک پیامی را از طرف دوستانتان میخوانید دلخور و عصبانی شوید.
در این دنیای همهچیز مجازی امروزی، خیلی وقتها پیش آمدہ که پیام مکتوب مهمی را چه از طریق sms و چه شبکههای اجتماعی برای فردی فرستادہایم اما دریافتکنندہ پیام، با لحنی که موردنظر ما نبودہ پیام را خواندہ و برداشت نادرستی از محتوا داشته و دلخور شدہ است.
علت این دلخوریهای پیامکی درواقع نبودن #روح در این پیامهاست. چرا که پیام مکتوب #لحن و #زبان_بدن ندارد و وقتی شما با هر نیتی پیامی را برای کسی میفرستید هر چیزی ممکن است برداشت شود به جز نیت شما و گاهی ممکن است سالها حتی بین دو برادر دلخوری و کینه در اثر این سوبرداشتها ایجاد شود.
✅ درک درست پیامهای عاطفی شامل سه بخش میشود:
۱- واژهها %۷
۲- لحن %۳۸
۳- زبان بدن %۵۵
هنگامی که ما پیامکی، چه در تلگرام و چه سایر شبکههای اجتماعی میفرستیم، فقط %۷ کار را انجام دادہایم و فقط واژہها را منتقل کردہایم چرا که نه لحن داشتهایم و نه زبان بدن، بههمین خاطر دریافتکنندہ پیام خیلی از اوقات عصبانی و دلخور میشود.
پس این را همیشه به یاد داشته باشید اگر پیام مهمی برای کسی دارید حضوری یا تلفنی پیام را به وی برسانید تا از هرگونه برداشت نادرست جلوگیری شود.
دکتر #علی_باغبانیان
🇮🇷 @linguiran
حتما برای شما هم پیش آمدہ که وقتی یک پیامی را از طرف دوستانتان میخوانید دلخور و عصبانی شوید.
در این دنیای همهچیز مجازی امروزی، خیلی وقتها پیش آمدہ که پیام مکتوب مهمی را چه از طریق sms و چه شبکههای اجتماعی برای فردی فرستادہایم اما دریافتکنندہ پیام، با لحنی که موردنظر ما نبودہ پیام را خواندہ و برداشت نادرستی از محتوا داشته و دلخور شدہ است.
علت این دلخوریهای پیامکی درواقع نبودن #روح در این پیامهاست. چرا که پیام مکتوب #لحن و #زبان_بدن ندارد و وقتی شما با هر نیتی پیامی را برای کسی میفرستید هر چیزی ممکن است برداشت شود به جز نیت شما و گاهی ممکن است سالها حتی بین دو برادر دلخوری و کینه در اثر این سوبرداشتها ایجاد شود.
✅ درک درست پیامهای عاطفی شامل سه بخش میشود:
۱- واژهها %۷
۲- لحن %۳۸
۳- زبان بدن %۵۵
هنگامی که ما پیامکی، چه در تلگرام و چه سایر شبکههای اجتماعی میفرستیم، فقط %۷ کار را انجام دادہایم و فقط واژہها را منتقل کردہایم چرا که نه لحن داشتهایم و نه زبان بدن، بههمین خاطر دریافتکنندہ پیام خیلی از اوقات عصبانی و دلخور میشود.
پس این را همیشه به یاد داشته باشید اگر پیام مهمی برای کسی دارید حضوری یا تلفنی پیام را به وی برسانید تا از هرگونه برداشت نادرست جلوگیری شود.
دکتر #علی_باغبانیان
🇮🇷 @linguiran
🔴 ناشنوایی و بحران آموزش
دانش اغلب ما درباره زبان اشاره محدود و سرشار از اشتباه است. بسیاری تصور میکنند این زبان تقلید یا ترجمهای از زبان گفتاری از طریق حرکات دست است، برخی فکر میکنند ناشنوایان فاقد توانایی درک موضوعات پیچیدهاند، بعضی حتی ناشنوایان را قادر به رانندگی نمیدانند. چنین تصوراتی حول قوای زبانی ناشنوایان و به رسمیت نشناختن زبان اشاره عواقب نامطلوب بسیاری در زندگی و شیوه آموزش و تحصیل آنان داشته است. در این یادداشت #سارا_سیاوشی برخی تصورات مخرب و نادرست در مورد زبان اشاره را معرفی کرده، سپس به بررسی اجمالی بحران آموزشی ناشنوایان در ایران میپردازد.
http://meidaan.com/archive/10594
🇮🇷 @linguiran
دانش اغلب ما درباره زبان اشاره محدود و سرشار از اشتباه است. بسیاری تصور میکنند این زبان تقلید یا ترجمهای از زبان گفتاری از طریق حرکات دست است، برخی فکر میکنند ناشنوایان فاقد توانایی درک موضوعات پیچیدهاند، بعضی حتی ناشنوایان را قادر به رانندگی نمیدانند. چنین تصوراتی حول قوای زبانی ناشنوایان و به رسمیت نشناختن زبان اشاره عواقب نامطلوب بسیاری در زندگی و شیوه آموزش و تحصیل آنان داشته است. در این یادداشت #سارا_سیاوشی برخی تصورات مخرب و نادرست در مورد زبان اشاره را معرفی کرده، سپس به بررسی اجمالی بحران آموزشی ناشنوایان در ایران میپردازد.
http://meidaan.com/archive/10594
🇮🇷 @linguiran
میدان
ناشنوایی و بحران آموزش
ناشنوایی یعنی چه؟ یعنی نداشتن قوۀ شنوایی؟ بله، اما این تعریف سلبی قسمت بزرگی از مفهوم ناشنوایی را به کل نادیده میگیرد. اغلب ناشنوایان از ابزار ذهنی-زبانی- فرهنگی فوقالعاده مهمی به نام زبان اشاره در زندگی روزمره استفاده میکنند که دیگر افراد فاقد آن هستند.…