زبان‌شناسی همگانی
10.4K subscribers
630 photos
164 videos
968 files
542 links
کد شامد 1-1-717929-61-4-1

احراز هویت کانال در سامانه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
http://t.me/itdmcbot?start=linguiran

در اینستاگرام
https://instagram.com/linguiran

اولین مطلب کانال
https://t.me/linguiran/3

پیشنهاد و انتقاد
@linguirani
Download Telegram
سربازان شوروی در کنار شیرینی‌فروشی علی‌اکبر قنادزاده در شهر قزوین
۱۳۲۰ هجری خورشیدی

#منهای_زبان‌شناسی

https://t.me/mir_today

🇮🇷 @linguiran
دنیای مجازی نباید به جایی تبدیل شود که انسان را آزار دهد.

🇮🇷 @linguiran
به یاد استادم دکتر کورش صفوی
همایش زبانشناسی در دانشگاه علامه طباطبائی در حالی برگزار می شود که ناب¬ترین، فرهیخته¬ترین، سخنور¬ترین و از همه مهمتر همراه ترین استادم یعنی دکتر کورش صفوی دیگر در بین ما حضور ندارد. خوش به حال او که بهترین آثار، بهترین خاطرات و بهترین شاگردان را از خود به یادگار گذاشت.
کورش صفوی معلمی بی نظیر بود که در همان جلسۀ اول دانشجویان را شیفتۀ خود و زبانشناسی می کرد. درست همانطوری که خود من شیفتۀ او و رشتۀ زبانشناسی شدم و راه علمی خود را پیدا کردم. در روابط اجتماعی بی تکلّف بود و بسیار فروتن. کلام سحرآمیز و لحنش دارای شیرینی، لطافت و طنزی بسیار دلنشین بود. سخت ترین و پرچالش ترین مسائل زبانشناسی را می توانست به صورت قابل فهمی حتی برای غیرمتخصصین بیان کند. ساده سازی و شفاف سازی مطالب علمی در واقع هنرش بود. این هنر نه تنها در تدریس بلکه در تألیفات و ترجمه های او منعکس شده است. زندگی پربار خود را تا آخرین لحظات وقف خواندن، تدریس، تألیف و ترجمه کرده بود. معناشناسی درجه یک بود. بسیار تلاش کرد تا میان زبانشناسی و ادبیات پلی بزند و یافته های زبانشناسی را در ادبیات به کار بندد. صفوی شاگردپرور بود. به دغدغه ها و دلمشغولی های علمی و غیر علمی دانشجویان توجه می کرد و با بیان تجارب زندگی علمی و شخصی خود آنها را راهنمایی می کرد و به آنها امید می داد. دکتر صفوی همواره از استادان خود علی رغم بعضی ناملایمات به نیکی یاد می کرد. به خصوص همیشه یاد روانشادان دکتر محمد رضا باطنی و دکتر علی محمد حق شناس را گرامی می داشت. یادم می آید در یکی از سخنرانی هایش به یاد دکتر حق شناس در حالی که سخت متأثر بود، اظهار داشت "کی گفته دکتر حق¬شناس دیگر پیش ما نیست؟ حق شناس همین جاست، درست در همین مجلس". واقعا راست می گفت. خوبان نمی میرند، صفوی نیز همینجاست، درست در همین مجلس، منش او بین دانشجویان تکثیر شده است. صفوی در بین ماست، حتی اگر سفر ابدی اش ما را با کوله باری از اندوه تنها گذاشته باشد.
از توجه شما سپاسگزارم
مهرداد نغزگوی کهن، عضو هیأت علمی گروه زبانشناسی دانشگاه بوعلی سینا
«کاندید» یا «کاندیدا»؟

کاندید (در فرانسوی: candide):  ساده‌دل؛ معصوم
کاندیدا (در فرانسوی: candidate):  نامزد و داوطلب برای اجرای کار یا اِحراز مقام
برخی معتقدند این دو را نباید به‌جای هم به‌کار برد و اساساً بهتر است که واژهٔ فارسیِ «نامزد» یا «داوطلب» را به‌کار ببریم.
کاندید در فارسی فقط یک معنی دارد و آن هم «نامزد» است. در فرهنگ بزرگ سخن نیز کاندیدا را به‌درستی به واژهٔ فارسی‌شده و پربسامدترِ کاندید ارجاع داده‌اند. اینک چند شاهد:
- رأی من این است کاندید ازبرای انتخاب/ اندر این دوره مناسب‌تر کس از شداد نیست (کلیات عشقی، ص ٣٤٢)
- خیانتی که در این دوره به‌دست وکلای دروغی یا وکلای کاندیدهای سفارت انگلیس یا اشراف… به این مملکت شده… در هیچ دوره‌ای نشده است (دیوان عارف قزوینی، ص ٦٥).
- به‌نام هرکس که ازطرف دولت کاندید شده بود، آرا در صندوق انتخابات می‌ریختند (بزرگ علوی، گیله‌مرد، ص ١٨١).
- اگه از این چاله دراومدم، می‌تونم کاندید نمایندگی کنگره بشم (نجف دریابندری، بیلی‌باتگیت، ص ١٧٧).

نکته: در فارسی، کاندیدا را جمع انگاشته‌ایم (یعنی صورتِ گفتاریِ «کاندیدها»). سپس، با حذفِ «ا» از پایانِ آن، کاندید را ساخته‌ایم. در زبان‌شناسی، به این قاعده می‌گوییم «پس‌سازی»، «پسین‌سازی»، «اشتقاق معکوس»، «اشتقاق پسین» (back formation). این فرایند در فارسی مثال‌های بسیاری دارد، ازجمله کالباس از کالباسای روسی، لنت از لنتای روسی، رتیل از رتَیلاءِ عربی، و قلع از قلعیِ عربی. در انگلیسی نیز واژهٔ بسیطِ ادیتور را مشتق از edit و پسوندِ or- انگاشته‌اند و از آن فعلِ ادیت را ساخته‌اند.

نتیجه: در فارسی، کاندید و کاندیدا دو گونهٔ یک واژه است و هردو مترادف‌ و درست است.

#فرهاد_قربان‌زاده
🇮🇷 @linguiran
دین‌پژوهی و فلسفه‌های غربی.pdf
1 MB
دین‌پژوهی ما و فلسفه‌های غربی
گفت‌و‌گو با #مصطفی_ملکیان

🇮🇷 @linguiran
نام دریای پارس در یکی از کهن‌ترین نقشه‌های ترسیم شده در منطقه آناتولی (ترکیه امروزی)

این نقشه‌ ارزشمند تاریخی که به زبان پارسی در دوره عثمانی نوشته و ترسیم شده است، بخشی از کتاب [جداول فی النجوم و الاختیارات]، اثر زین‌المنجم بن سلیمان قونوی مورخ نامدار قرن هشتم هجری قمری می‌باشد. تاریخ نگارش کتاب سال ۷۷۲ هجری قمری [حدود ۶۵۰ سال پیش] می‌باشد. نسخه‌ خطی این کتاب به شماره‌ بایگانی ۲۷۸۲ در کتابخانه‌ نور عثمانیه شهر استانبول نگهداری می‌شود. نام دریای پارس در مرکز نقشه کاملا قابل مشاهده است.
پژوهش: #وحید_بهمن

www.persiangulfstudies.com

🇮🇷 @linguiran
Scinapse | Academic search
engine for paper

با موتور جستجوی Scinapse می‌توانید میلیون‌ها مقاله را جستجو کرده و از اطلاعات آن بهره‌مند شوید.
https://scinapse.io/

🇮🇷 @linguiran
چندی قبل عده‌ای، آن هم گیلانی، به صحبت‌های مسئول یک باشگاه خطاب به شخصی به‌خاطر لهجهٔ گیلکی واکنش نشان دادند.
متأسفانه در جامعه ایرانی، گاهی اوقات گویش‌ها و گویشوران مورد تمسخر و تحقیر قرار گرفته‌اند و چنین امری سابقه‌ای دیرینه دارد.
گویش لری، ترکی و گیلکی در سطح ملی و برخی دیگر مانند گویش تالشی در سطح محلی از این رفتار زشت بی‌نصیب نبوده‌اند. با وجود رشد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و ورود به عصر اتم، الکترونیک و اطلاعات و ورود به دهکده جهانی این روند سیر عادی و مشکوک خود را طی می‌کند. این موضوع محدود به کشوری خاص نیست و به‌عنوان یک زبان‌شناس تا آنجا که اطلاع دارم در برخی از کشورهای پیشرفته نیز مشهود است. پر واضح است که نمی‌توان جلوی چنین روندی را گرفت و تنها دولت‌‌ها می‌توانند با وضع قوانین بازدارنده از گسترش این امر جلوگیری کنند. بنابراین وقوع چنین عملی در جوامع جهانی، به‌خصوص عامه مردم، به‌علت سلطه زبانی دور از ذهن نیست. اما در سطح دولتی، افراد برجسته یا رسانه ملی قابل تأمل و سرزنش است. در این ارتباط لازم است سکوت اساتید دانشگاهی، به‌ویژه پژوهشگران زبان‌شناسی را مورد نکوهش قرار داد زیرا هیچ‌گونه واکنشی به این موضوع نشان ندادند. یادآور می‌شود که بجا بودنِ نگارش‌های آکادمیک، در خدمت جامعه‌بودن آنهاست. وظیفه متخصصانِ زبانی است، که با نگاه علمی و عاری از تعصبات قومی، گویشی و زبانی، ضمنِ بررسی انگیزه‌های فرازبانی در ارتکاب چنین خطایی راه‌حلی نیز برای جلوگیری از تکرار آن ارائه نمایند.
دیگر نکته این‌که، برخورد مسئولین درگیر این موضوع مورد نکوهش است که اجازه پخش چنین جملاتی را از رسانه ملی می‌دهند. رسانه ملی آینه و بلندگوی جامعه و فرهنگ است. هرگونه سهل‌انگاری و پرهیز از انعکاس نشانه‌شناسی فرهنگ و جامعه، شایسته فرهنگ و جامعه متمدن و زبان‌های ایرانی نیست. لازم است مسئولین این رسانه با استخدام عده‌ای متخصص زبانی، با احاطه به گویش‌های مختلف، در جهت غنا، محبوبیت و علمی‌شدن برنامه‌های خود گام بردارند. زیرا با هدایت این متخصصان است که می‌شود از بروز چنین عملی جلوگیری کرد تا عده‌ای از سیاسیون، مذهبیون و حتی مجریان که درونشان پر از خشم، نفرت، خودخواهی، غرور، نژاد‌پرستی، حسادت و زباله‌های دیگر است، میدانی برای بیان نیات خود نداشته باشند. 
در پایان یادآور می‌شود که قرآن کریم می‌فرماید: «ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم» و در ادامه هم‌چنین می‌فرماید:
«و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (حجرات/13)
و در گروه‏ها و تیره‏‌های بزرگ و کوچک جای دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا، با تقوی‌ترین شماست.
بنابراین لازم است با ملاحظه دستورات الهی، دیدگاه «ما و دیگران» کنار گذاشته شود و دیدگاه به گویش‌ها و قومیت‌های ایرانی احترام‌آمیز باشد.

دکتر #عزت‌دوست
🇮🇷 @linguiran
امام على عليه‌السلام: اَلنّاسُ اِلى اَشْكالِهِمْ اَمْيَلُ

مردم، به همانند خود بيشتر تمايل دارند.

#جمله_امروز
🇮🇷 @linguiran
گفت‌وگو با #عبدالحسین_آذرنگ درباره کتاب «تاریخ ترجمه در ایران»

http://www.cgie.org.ir/fa/news/83763

🇮🇷 @linguiran
اگر می‌خواهی پس از مرگ فراموش نشوی
یا چیزی بنویس که قابل خواندن باشد
یا کاری کن که قابل نوشتن باشد
این یعنی زندگی...

🇮🇷 @linguiran
شیوۀ نگارش «ـ‌ام، ـ‌ای، ـ‌است، ـ‌ایم، ـ‌اید، ـ‌اند» (۱)
(براساس ویراست پنجم شیوه‌نامۀ گروه متنوک)

در فارسیِ رسمی و غیرشکسته، رسم‌الخط فعل‌های ربطیِ «ـ‌ام، ـ‌ای، ـ‌است، ـ‌ایم، ـ‌اید، ـ‌اند» (مضارع اِخباری فعل «بودن») در پیوند با انواع واژه‌ها به شرح زیر است:
۱) واژه‌های پایا‌ن‌یافته به حروف پیوسته (مانند «ب» و «ه» و «یِ») و حروف جدا (مانند «د»):
- خوبم، خوبی، خوب است، خوبیم، خوبید، خوب‌اند/ خوبند
- متوجهم، متوجهی، متوجه است، متوجهیم، متوجهید، متوجه‌اند/ متوجهند
- صاحب‌رأیم، صاحب‌رأیی، صاحب‌رأی است، صاحب‌رأییم، صاحب‌رأیید، صاحب‌رأی‌اند/ صاحب‌رأیند
- شادم، شادی، شاد است، شادیم، شادید، شادند

۲) واژه‌های پایان‌یافته به همزه (مانند «مبدأ» و «جزء»):
- مبدأم، مبدئی، مبدأ است، مبدئیم، مبدئید، مبدأند
- جزئم، جزئی، جزء است، جزئیم، جزئید، جزءاند/ جزئند

۳) واژه‌های پایان‌یافته به صدای e (های بیان حرکت):
ساده‌ام، ساده‌ای، ساده است، ساده‌ایم، ساده‌اید، ساده‌اند
یادآوری:
همزۀ «است» پس از واژه‌های پایان‌یافته به صدای e (= های بیان حرکت) حذف نمی‌شود و بافاصله نوشته می‌شود، مگر در شعر و به ضرورت وزن: صنم با دایه گفت این مرد ساده‌ست/ به صحرا کس غزال از دست داده‌ست؟ (سنجر کاشانی).

۴) واژه‌های پایان‌یافته به صدای ey:
راست‌پی‌ام، راست‌پی‌ای، راست‌پی است، راست‌پی‌ایم، راست‌پی‌اید، راست‌پی‌اند

۵) واژه‌های پایان‌یافته به صدای i:
- کُره‌ای‌ام، کره‌ای‌ای، کره‌ای است، کره‌ای‌ایم، کره‌ای‌اید، کره‌ای‌اند
- مانتویی‌ام، مانتویی‌ای، مانتویی است، مانتویی‌ایم، مانتویی‌اید، مانتویی‌اند
- ناجی‌ام، ناجی‌ای، ناجی است، ناجی‌ایم، ناجی‌اید، ناجی‌اند
یادآوری:
همزۀ «است» پس از واژه‌های پایان‌یافته به i حذف نمی‌شود و بافاصله نوشته می‌شود، مگر در شعر و به ضرورت وزن: ماهم این هفته شد از شهر و به‌ چشمم سالی‌ست/ حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی‌ست (حافظ).

۶) واژه‌های پایان‌یافته به صدای o:
تواَم، تویی، توست/ تو است، توایم، (شما صاحب) مانتواید*، تواَند
★ چون «تواید» بی‌معنی است، «مانتواید» آورده شد.

۷) واژه‌های پایان‌یافته به صدای ow:
تیزرواَم، تیزرویی، تیزرو است، تیزروایم، تیزرواید، تیزرو‌اَند

۸) واژه‌های پایان‌یافته به صدای u:
- سخنگویم، سخنگویی، سخنگوست/ سخنگو است، سخنگوییم، سخنگویید، سخنگویند
- عمویم، عمویی، عموست/ عمو است، عموییم، عمویید، عمویند

۹) واژه‌های پایان‌یافته به صدای â:
بینایم، بینایی، بیناست/ بینا است، بیناییم، بینایید، بینایند

۱۰) واژه‌های پایان‌یافته به «یٰ» (مانند «کبریٰ»):
کبرایم، کبرایی، کبراست/ کبرا است، کبراییم، کبرایید، کبرایند

سید محمد بصام

https://t.me/Matnook_com
http://www.matnook.com

🇮🇷 @linguiran
Forwarded from Çîyamêr Hatemî
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Hêvosîna kurdîya kurmancî li gorî pirtûka hînkerê ya yekem
آموزش سریع کردی کرمانجی مطابق کتاب هینکر 1
رفع اشکال
@Chiyamer_hatami




بر روی لینک زیر کلیک کنید و در کانال ما عضو بشوید
👇👇👇👇👇
https://t.me/Kurdishevosin/2
606_7765.pdf
931.7 KB
آگهی دعوت مجمع عمومی عادی سالیانه انجمن زبان شناسی ایران
از کلیه اعضای پیوسته انجمن زبان شناسی ایران دعوت می شود تا در جلسه مجمع عمومی عادی سالیانه اعضای انجمن حضور بهم رسانند.
زمان: ۲۰ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۰ صبح
مکان: پژوهشکده دانشنامه نگاری
نشانی: سعادت آباد، بلوار فرهنگ، خیابان استاد داوود رشیدی، بن بست دانش
La 49-a numero de "Irana Esperantisto" publikiĝis.
Tiu ĉi numero kaj ĉiuj pasintaj numeroj de la revuo elŝuteblas senpage:
https://www.espero.ir/eo/revuo-e/

چهل‌ونهمین شماره از سری دوم مجله «پیام سبزاندیشان» منتشر شد.
این شماره را علاوه بر تمامی شماره‌های گذشته مجله می‌توانید از سایت انجمن دانلود نمایید.

https://www.espero.ir/revuo-fa/

🇮🇷 @linguiran
Forwarded from نشر نو
□ یک واژه یک اثر

در زبان گفتاری استرالیا و نیوزیلند pommy را در طعنه و اشارۀ تحقیرآمیز به انگلیسی‌ها به کار می‌برند. کلمات زیر که در برخی از فرهنگ‌های دوزبانه، همراه با توضیح طعنه و تحقیرآمیز بودن کلمه، آمده است حق مطلب را ادا نمی‌کند: انگلیسی، آدم انگلیسی. اما فرهنگ نشرنو برای pommy معادل به‌معنای دقیق آن آورده است که می‌توان به‌درستی و با خیال راحت در متن به کار برد: مردک انگلیسی، زنک انگلیسی، بَد انگلیسی.

#فرهنگ_فشرده_نشرنو | تألیف و ترجمۀ محمدرضا جعفری | نشرنو، چاپ هجدهم ۱۳۹۵، قطع وزیری، جلد سخت، ۱۷۲۰ صفحه، #یک‌واژه_یک‌اثر.

@nashrenow
در زبان سانسکریت واژه sindhu به معنی عمومی "رود یا نهر آب" است و معنی اختصاصی‌اش می‌شود "رود سند" که بر ناحیه دور و بر آن هم دلالت می‌کرده. این واژه در اوستا و فارسی باستان به صورت Hindu در می‌آید که در اوستا و در دوران هخامنشیان یکی از استان‌های ایران بوده است. این واژه از طریق فارسی باستان به زبان یونانی راه باز می‌کند. در یونانی Indos هم به معنی رود "سند" بوده و هم به معنی "هندی". در یونانی این واژه پسوند ia- می‌گیرد و به صورت India در می‌آید. در زبان یونانی India به معنی "ناحیه رود سند و بعد‌ها منطقه فراتر از آن" است که وارد زبان لاتین می‌شود و از آن‌جا به دو صورت India و Indea وارد انگلیسی باستان می‌شود که در انگلیسی امروزی به صورت India موجود است.
البته در خود زبان هندی، نام رسمی"هند" یا "هندوستان"
भारत गणराज्य ( بْهَارَتْ گَنَرَاجْیَه)
است.
واژه India در سانسکریت به صورت sindhu بوده که در سانسکریت به معنی "رود، دریا، اقیانوس" می‌باشد. به احتمال زیاد از ریشه -syand* سانسکریت به معنی "جاری بودن، جریان داشتن". در سانسکریت kripā-sindhu [در زیر حرف r یک دایره خیلی ریز می‌خواهد که نشان بدهد منظور r آوایی است نه r هم‌خوان] یعنی "دریای رحمت"، اصطلاحی است که برای آدم خیلی مهربان به کار می‌رود. Sindhu هم‌چنین نام دیگر Varuna (ایزد آبها) می‌باشد. هنگامی که به رود "سند" شخصیت داده و انسان انگاشته می‌شود آن را Sindhu می‌نامند. به ناحیه اطراف رود سند که عموما Sindh نامیده می‌شود هم اطلاق می‌شود. دیگر از معانی sindhu آبی است که از گیاه Soma (هوم) می‌چکد، هم‌چنین آبی که از دهان یا خرطوم فیل می‌چکد و شیره یا عصاره‌ای که از شقیقه فیل خارج می‌شود. گاهی هم به معنی یک فیل است. نام یک مقام موسیقیایی نیز می‌باشد. به معنی اختصاصی یعنی "رود سند"، در مجموع معنای کلی این واژه "رود یا نهر آب" است و معنی اختصاصی آن یعنی رود "سند".
حال می‌پردازم به ریشه واژه "اندونزی" که انگلیسی می‌شود: Indonesia . این واژه ساخته شده است از -Indo "هند"، nesos که در یونانی به معنی "جزیره" است و پسوند ia-
#فریبرز_کوچکی_زاد
🇮🇷 @linguiran