🔆
نابترین شعرهای جهان را
هنوز کسی ننوشته،
کسی نخوانده،
کسی نشنیده.
نابترین شعرهای جهان،
دلتنگیهاییست که آدمها به باد گفتهاند.
ابراهیم سلیمی کوچی
نابترین شعرهای جهان را
هنوز کسی ننوشته،
کسی نخوانده،
کسی نشنیده.
نابترین شعرهای جهان،
دلتنگیهاییست که آدمها به باد گفتهاند.
ابراهیم سلیمی کوچی
ای قبله ی جان دمی به حالم بنگر
وی روح و روان به خاطراتم بگذز
من بی دم تو زنده نی ام، کالبدم
عیسا نفسا ! روح به جسمم آور
محمد زیار
وی روح و روان به خاطراتم بگذز
من بی دم تو زنده نی ام، کالبدم
عیسا نفسا ! روح به جسمم آور
محمد زیار
Forwarded from کی شعر تر انگیزد ... (Mahmoud Jafari)
موج است و خروش رعد و خیزابه آب
وین ساحل بی نشانه ی بی پایاب
دریاب جزیره ای ز آرامش خویش
برگیر سرود و ساز و در آن بشتاب
م. جعفری دهقی
وین ساحل بی نشانه ی بی پایاب
دریاب جزیره ای ز آرامش خویش
برگیر سرود و ساز و در آن بشتاب
م. جعفری دهقی
گل دو رنگ
نیـــــــــکو گل دو رنگ را نگه کن
دُرّ ست به زیر عقیق ســـاده
یا عاشق و معشـــــــوق روز خلوت
رخساره به رخساره بر نهاده
منجیک ترمذی
La rose à deux couleurs
Regarde bien la rose à deux couleurs :
c’est une perle sous la cornaline
Ou deux amants dans leur retraite
visage sur visage.
Traduction : Gilbert Lazard
نیـــــــــکو گل دو رنگ را نگه کن
دُرّ ست به زیر عقیق ســـاده
یا عاشق و معشـــــــوق روز خلوت
رخساره به رخساره بر نهاده
منجیک ترمذی
La rose à deux couleurs
Regarde bien la rose à deux couleurs :
c’est une perle sous la cornaline
Ou deux amants dans leur retraite
visage sur visage.
Traduction : Gilbert Lazard
Forwarded from کی شعر تر انگیزد ... (Mahmoud Jafari)
تب بود و
لرز بود و
علاجی دگر نبود
نبضم
طبیب دید و
نظر داد: عاشقی
م. جعفری دهقی
لرز بود و
علاجی دگر نبود
نبضم
طبیب دید و
نظر داد: عاشقی
م. جعفری دهقی
نشان مرگ
ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب
وصیت میکنم باشید از من با خبر امشب
مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل
که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب
مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که میبینم
رفیقان را نهانی آستین بر چشم تر امشب
مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم
که من خود را نمیبینم چو شبهای دگر امشب
شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمین تن
ز وی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب
وحشی بافقی
ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب
وصیت میکنم باشید از من با خبر امشب
مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل
که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب
مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که میبینم
رفیقان را نهانی آستین بر چشم تر امشب
مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم
که من خود را نمیبینم چو شبهای دگر امشب
شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمین تن
ز وی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب
وحشی بافقی
Le signe de la mort
Plus que les autres nuits, le chagrin m'enfièvre cette nuit.
Voilà ma dernière volonté: informez-vous de moi cette nuit.
De grâce compagnons de cette nuit, ne m'abandonnez pas, car je quitterai votre banquet la tête douloureuse, cette nuit.
Est-ce donc que sur moi apparaît le signe de la mort, puisque je vois les amis à la dérobé essuyer de leur manche leurs yeux humides, cette nuit.
Pour l'amour de Dieu ne t'éloigne pas de mon chevet, ô mon confident, car je ne me sens point comme les autres nuits, cette nuit.
Dans l'âme de Vahchi, les tourments infligés par cette amie au corps candide comme l'argent ont jeté une étincelle dévorante.
Ne l'abandonnez pas, ô compagnons tant que l'aube ne sera venue, cette nuit.
Traduction: Roger Lescot
Plus que les autres nuits, le chagrin m'enfièvre cette nuit.
Voilà ma dernière volonté: informez-vous de moi cette nuit.
De grâce compagnons de cette nuit, ne m'abandonnez pas, car je quitterai votre banquet la tête douloureuse, cette nuit.
Est-ce donc que sur moi apparaît le signe de la mort, puisque je vois les amis à la dérobé essuyer de leur manche leurs yeux humides, cette nuit.
Pour l'amour de Dieu ne t'éloigne pas de mon chevet, ô mon confident, car je ne me sens point comme les autres nuits, cette nuit.
Dans l'âme de Vahchi, les tourments infligés par cette amie au corps candide comme l'argent ont jeté une étincelle dévorante.
Ne l'abandonnez pas, ô compagnons tant que l'aube ne sera venue, cette nuit.
Traduction: Roger Lescot
بوسه
بوسه ها
آواره ترین مخلوقات پروردگارند
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب
کسی باور نمی کند
لبخندش می توانست
پلی باشد
که جمعه را
به همه روزهای هفته
پیوند بزند…
احمد رضا احمدی
Le baiser
Les baisers
Sont de Dieu les créatures les plus égarées
Posés sur le vent
Sur la porte
Sur eux-mêmes
Sur la nostalgie
Et parfois sur la lèvre
Personne n’imagine le fait
Que son sourire pouvait
Jeter un pont
Entre le vendredi
Et les autres jours
De la semaine…
Traduction: Mohammad Ziar
بوسه ها
آواره ترین مخلوقات پروردگارند
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب
کسی باور نمی کند
لبخندش می توانست
پلی باشد
که جمعه را
به همه روزهای هفته
پیوند بزند…
احمد رضا احمدی
Le baiser
Les baisers
Sont de Dieu les créatures les plus égarées
Posés sur le vent
Sur la porte
Sur eux-mêmes
Sur la nostalgie
Et parfois sur la lèvre
Personne n’imagine le fait
Que son sourire pouvait
Jeter un pont
Entre le vendredi
Et les autres jours
De la semaine…
Traduction: Mohammad Ziar
Forwarded from کی شعر تر انگیزد ... (Mahmoud Jafari)
در من
پرنده ای است
که از کنج عافیت
پرواز تا
چکادِ فنا
آرزو کند
م. جعفری دهقی
پرنده ای است
که از کنج عافیت
پرواز تا
چکادِ فنا
آرزو کند
م. جعفری دهقی
گم شدم در خود نمیدانم کجا پیدا شدم
شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم
سایهای بودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم
زآمدن بس بینشانم وز شدن بس بیخبر
گوییا یکدم برآمد کامدم من یا شدم
میمپرس از من سخن زیرا که چون پروانهای
در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم
در ره عشقش چو دانش باید و بیدانشی
لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم
چون همه تن دیده میبایست بود و کور گشت
این عجایب بین که چون بینا و نابینا شدم
خاک بر فرقم اگر یک ذره دارم آگهی
تا کجاست آنجا که من سرگشتهدل آنجا شدم
چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان
من ز تأثیر دل او بیدل و شیدا شدم
شیخ فرید الدین عطار
شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم
سایهای بودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم
زآمدن بس بینشانم وز شدن بس بیخبر
گوییا یکدم برآمد کامدم من یا شدم
میمپرس از من سخن زیرا که چون پروانهای
در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم
در ره عشقش چو دانش باید و بیدانشی
لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم
چون همه تن دیده میبایست بود و کور گشت
این عجایب بین که چون بینا و نابینا شدم
خاک بر فرقم اگر یک ذره دارم آگهی
تا کجاست آنجا که من سرگشتهدل آنجا شدم
چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان
من ز تأثیر دل او بیدل و شیدا شدم
شیخ فرید الدین عطار
Égarement
Je suis égaré en moi-même, et je me suis perdu moi-même;
j'étais un embrun de la mer et dans la mer je suis noyé.
Je ne fus qu'une ombre d'abord, humblement couchée sur le sol,
puis cette ombre s'est effacée dès que le soleil a paru...
Non, non, ne me demande rien, je suis comme le papillon:
dans le feu du visage aimé j'ai perdu le souci de tout.
Marche dans la voie de l'amour, toi qui es homme de savoir;
quant à moi l'amour m'a donné l'ignorance et la connaissance.
Tout mon corps a dû se faire œil, et puis cet oeil être aveuglé:
par quelle merveille n'y vois-je que depuis que je suis aveugle?
Je veux bien être confondu si je sais ou si je devine
sur quels rivages m'a jeté, cœur désemparé, ce naufrage.
Le cœur d'Attar n'appartient plus ni à ce monde ni à l'autre:
il est cause que j'ai sombré dans la démence et l'amour.
Traduction: Gilbert Lazard
Je suis égaré en moi-même, et je me suis perdu moi-même;
j'étais un embrun de la mer et dans la mer je suis noyé.
Je ne fus qu'une ombre d'abord, humblement couchée sur le sol,
puis cette ombre s'est effacée dès que le soleil a paru...
Non, non, ne me demande rien, je suis comme le papillon:
dans le feu du visage aimé j'ai perdu le souci de tout.
Marche dans la voie de l'amour, toi qui es homme de savoir;
quant à moi l'amour m'a donné l'ignorance et la connaissance.
Tout mon corps a dû se faire œil, et puis cet oeil être aveuglé:
par quelle merveille n'y vois-je que depuis que je suis aveugle?
Je veux bien être confondu si je sais ou si je devine
sur quels rivages m'a jeté, cœur désemparé, ce naufrage.
Le cœur d'Attar n'appartient plus ni à ce monde ni à l'autre:
il est cause que j'ai sombré dans la démence et l'amour.
Traduction: Gilbert Lazard
Forwarded from A
نه گلستان را نه بوستان را
نمی خواهند
نه گلستان را
نه بوستان را
این نابِخرَدان
*
تَبَر را
نمی بینی آیا
در دستِشان ؟
*
نمی خواهند
نه درختانِ دیرینه را
نه هر چه سَبز و سَبزینه را
این بی ریشِگان
*
به ریشه می زنند
این دشمنانِ
درخت- انسان- ایران
*
دُکان می خواهند
برای خود و خودیها شان
این مُرده خواران
*
تَبَر را
نمی بینی آیا
در دستِشان ؟
سعید شهرتاش
اول اردیبهشت ماه 1403
روز بزرگداشت سعدی
نمی خواهند
نه گلستان را
نه بوستان را
این نابِخرَدان
*
تَبَر را
نمی بینی آیا
در دستِشان ؟
*
نمی خواهند
نه درختانِ دیرینه را
نه هر چه سَبز و سَبزینه را
این بی ریشِگان
*
به ریشه می زنند
این دشمنانِ
درخت- انسان- ایران
*
دُکان می خواهند
برای خود و خودیها شان
این مُرده خواران
*
تَبَر را
نمی بینی آیا
در دستِشان ؟
سعید شهرتاش
اول اردیبهشت ماه 1403
روز بزرگداشت سعدی
Forwarded from Ali Shahidi-Iranian Studies; University of Tehran
🇮🇷 یاد صبا؛
نشست مرور کارنامه علمی و پژوهشی استاد دکتر طهمورث ساجدی صبا
دانشیار گروه زبان و ادبیات فرانسه
همکار گروه فرهنگ و زبانهای باستانی و ایرانشناسی
نائبرئیس انجمن ایرانشناسی ایران
📚 همراه با نمایشگاه گزیده آثار کتابخانه شخصی استاد، اهدایی به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
دوشنبه، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۴
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
@alishahidi_iranianstudies
نشست مرور کارنامه علمی و پژوهشی استاد دکتر طهمورث ساجدی صبا
دانشیار گروه زبان و ادبیات فرانسه
همکار گروه فرهنگ و زبانهای باستانی و ایرانشناسی
نائبرئیس انجمن ایرانشناسی ایران
📚 همراه با نمایشگاه گزیده آثار کتابخانه شخصی استاد، اهدایی به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
دوشنبه، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۴
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
@alishahidi_iranianstudies
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📔نخستین کنگره ملی ایران شناسی ایران
🗓 پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 ساعت 9 صبح
🏡سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
💢انجمن ایران شناسی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🗓 پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 ساعت 9 صبح
🏡سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
💢انجمن ایران شناسی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
Forwarded from انجمن ایرانشناسی ایران
🪧 ریز برنامهٔ
نخستین کنگرهٔ ملی ایرانشناسی ایران
🏠 خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی
🗓 پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
🕰 ساعت ۹ تا ۱۹
تلگرام
اینستاگرام
انجمن ایرانشناسی ایران
نخستین کنگرهٔ ملی ایرانشناسی ایران
🏠 خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی
🗓 پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
🕰 ساعت ۹ تا ۱۹
تلگرام
اینستاگرام
انجمن ایرانشناسی ایران
Telegram
attach 📎