از کد ها و رمز ها خوشم میاد نه فقط کد های معروف مثل مورس یادمه دبیرستان که بودیم یکی از استادامون یه دفتر داشت همیشه همراهش بود و توش شکلهای عجیب کنار هم میکشید که هم شبیه الفبا بود هم نمیشد الفبا درنظرشون گرفت، ازش پرسیدم این شکلها چیه؟ نقاشی میکشیدن؟ گفت برای خودم با حروفی که خودم درست کردم مینویسم حتی دفترچه خاطراتمو روزانه با این خط مینویسم که اگه روزی کسی هم خواست بخونه نفهمه چی نوشتم از کارش خیلی خوشم اومد و بعدش شروع کردم شبیهش کلمات رو به شکل متفاوتی نوشتم و کلا به کد ها و خط ها و الفبای مختلف بیشتر علاقمند شدم چون اینجور چیزها که فقط آدمای محدودی ازش سر دربیارن حس اختصاصی تر بودن میده و این حالت رو دوس دارم.
من هیچ وقت کسایی که به خودشون اجازه میدن و با لحن دستوری با بقیه حرف میزنن رو نمیفهمم وقتی همه توی یه جایگاهیم و هیچ برتریی نسبت به هم نداریم چجوری به خودتون حق میدین دستوری حرف بزنین؟
بله خودمم میدونم دارم از در و دیوار حرف میزنم فقط میخوام بحث فعلی ادامه پیدا کنه چون بلد نیستم بحث جدید باز کنم و نمیخوام حرف زدنمون زود تموم شه.
دیدید جلسه های مشاوره تایم محدود داره؟مثلا بعد ۴۵ دقیقه مشاور میگه خب وقتتون تموم شد و باید برید و جلسه بعد بیاید؟
من درباره حضورم توی زندگی بعضی آدم ها همین حس رو دارم حس میکنم فقط یه تایم کوتاهی دارم و قراره تموم شه و معلوم نیست جلسه بعد کی میشه برای همین برای هرکاری عجله میکنم.
من درباره حضورم توی زندگی بعضی آدم ها همین حس رو دارم حس میکنم فقط یه تایم کوتاهی دارم و قراره تموم شه و معلوم نیست جلسه بعد کی میشه برای همین برای هرکاری عجله میکنم.
نمیدونم کدومتون نیاز دارید این حرفارو بشنوید اما به خودتون سخت نگیرید، خودتونو با بلاگرهای اینستا و ادمین های تلگرام مقایسه نکنید، خودتونو به خاطر جوش صورتتون از آینه محروم نکنید، خودتونو به خاطر اضافه وزن از غذاهای خوشمزه محروم نکنید، خودتونو به خاطر نه شنیدن از پیشنهاد دادن چیزهایی که دوست دارید محروم نکنید، خودتونو به خاطر کارایی که دوست ندارید از زندگی محروم نکنید، خودتونو برای ناراحت نکردن دیگران از خوشحالی محروم نکنید و درآخر خودتونو از کتاب و لباس موردعلاقتون صرفا برای پس انداز کردن پولاتون محروم نکنید.
Forwarded from حضرت پیتزا
امروز ۳/۳/۳ئه و من جز امتحانداشتن هیچ پلن دیگهای ندارم.
There came a time
when you were the only one
You were the only one
The only one
Maybe I could be your only prize
Maybe you would light it wide
Even when I’ve fallen back
You still believe I tried
when you were the only one
You were the only one
The only one
Maybe I could be your only prize
Maybe you would light it wide
Even when I’ve fallen back
You still believe I tried
+من زیاد آهنگامو با کسی به اشترک نمیذارم.
-ولی تو خیلی آهنگبرای من فرستادی!!
+You are the only exception
-ولی تو خیلی آهنگبرای من فرستادی!!
+You are the only exception
+من زیاد با حرف زدن درباره اتفاقای روزمرم راحت نیستم.
-ولی ما زیاد درباره اتفاقای روزمرمون حرف میزنیم!!
+You are the only exception
-ولی ما زیاد درباره اتفاقای روزمرمون حرف میزنیم!!
+You are the only exception
+من زیاد از بیرون رفتن خوشم نمیاد و سختمه
- ولی تو چند بار پیشنهاد دادی و باهم بیرون رفتیم و بهمون خیلی خوش گذشته
+You are the only exception
- ولی تو چند بار پیشنهاد دادی و باهم بیرون رفتیم و بهمون خیلی خوش گذشته
+You are the only exception