زبان انگلیسی امید
24.7K subscribers
48 photos
237 videos
20 files
414 links
وب سایت ما:
www.languagecentre.ir


پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/zabaneomid/


لینک ابتدای مطالب کانال:
http://telegram.me/languagecentre/1


ارتباط با ادمین:
@Zabaneomid

**************************************
Download Telegram
کاربرد اصطلاح over the moon

عبارت over the moon در زبان انگلیسی به معنی ‘خیلی خوشحال’ است. خیلی اوقات در جملات می توان این اصطلاح را به صورت ‘از خوشحالی بال درآوردن’ هم ترجمه کرد. برای این اصطلاح در جمله از افعالی توبی استفاده می شود (am, is, are, was, were…).


به دو مثال توجه کنید:


She’s over the moon about her new job.

او برای شغل جدیدش خیلی خوشحال است.


Sarah’s father bought her a bike and she was over the moon.

پدر سارا براش (برای سارا) یک دوچرخه خرید و او از خوشحالی بال درآورد.


@languagecentre
یکی از کاربردهای کلمه pet

حتما با کلمه pet آشنا هستید و می دانید که یکی از رایج ترین معانی این کلمه ‘حیوان خانگی’ است، کلمه pet کاربردهای دیگری هم دارد که در این مطلب به یکی از این کاربردها آشنا می شویم.

در کاربرد دیگر کلمه pet به معنی ‘نوازش کردن’ است. این کاربرد معمولا برای حیوانات و بچه های کوچک استفاده می شود. به دو مثال برای این کاربرد pet توجه کنید:



Do you want to pet the kitty?

می خوای پیشی رو نوازش کنی؟

*کلمه kitty به معنی پیشی یا بچه گربه است که اغلب یا توسط کودکان استفاده می شود یا در زمان صحبت کردن با کودکان استفاده می شود.


I petted the baby’s hair. He was so cute!

موهای نوزاد رو نوازش کردم. خیلی ناز بود!


برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه pet اینجا را کلیک / لمس کنید.


@languagecentre
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آموزش زبان انگلیسی با فیلم The Chronicles of NARNIA


برخی از واژگان مهم این ویدئو:


Come on

در اینجا به صورت امری استفاده شد، به معنی ‘عجله کنید’


I don’t suppose saying we’re sorry would quite cover it.

فکر نمی کنم اینکه بگیم معذریت می خوایم کاملا جبران کنه (اشاره به قضاوت اشتباه آنها در خصوص شخصیت لوسی)


Hiking

پیاده روی طولانی در طبیعت


Wardrobe

کمد دیواری


@languagecentre
نکته ای در مورد sit down:

حتما با فعل ترکیبی sit down آشنا هستید و می دانید که به معنی ‘نشستن’ است؛ در زبان انگلیسی واژگان دیگری هم هستند که مترادف sit down هستند و ممکنه از افراد در هر موقعیتی ضرورتا از sit down برای بیان مفهوم ‘نشستن’ استفاده نکنند. در این مطلب به یکی از این مترادف ها خواهیم پرداخت.

یکی از متراف های sit down اصطلاح have a seat است که مثل sit down به معنی ‘نشستن’ است. اصطلاح have a seat به نسبت sit down کمی رسمی تر است.


به چند مثال توجه کنید:


Thanks for coming. Please, have a seat.

از اینکه اومدی متشکرم. لطفا بنشینید.


`I walked into her office and she told me to have a seat.

من وارد دفتر کارش شدم و او بهم گفت که بنشینم.


نکته: گاهی اوقات از take به جای have هم در این اصطلاح استفاده می شود، یعنی اصطلاح take a seat هم گاهی اوقات استفاده می شود که هم معنی have a seat است.


@languagecentre
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی کوتاه برای تقویت مهارت شنیداری

در این ویدئو از دانشجویان دانشگاه هاروارد پرسیده می شود که به چند زبان می توانند صحبت کنند.



برخی از واژگان مهم این ویدئو:


How many languages do you speak?

به چند زبان می توانید صحبت کنید؟


Fluent

روان (روان صحبت کردن یک زبان)


Sign language

زبان اشاره (برای ناشنوایان)


Mandarin

ماندارین (نام زبان رسمی کشور چین)


Rusty

کلمه rusty وقتی در مورد زبان ها استفاده می شود به این معنی است که شخصی قبلا مهارت زبانی بهتری به نسبت الان داشته، یعنی آن شخص تمرین به اندازه کافی نداشته و به همین دلیل او تا حدی زبان را فراموش کرده و سطح زبانش ضعیف شده.


@languagecentre
کتاب آموزش زمان ها در زبان انگلیسی

این کتاب به صورت اختصاصی به آموزش زمان ها که جزئی بسیار مهم از دستور زبان انگلیسی هستند می پردازد.

برای اطلاع از جزئیات این کتاب و تهیه آن می توانید به آدرس زیر مراجعه نمایید:

https://b2n.ir/12-tenses


@languagecentre
کاربرد عبارت time will tell:

عبارت time will tell زمانی در زبان انگلیسی استفاده می شود که می خواهیم بگوییم درستی چیزی با گذشت زمان مشخص خواهد شد. این عبارت را می توانیم به صورت ‘زمان مشخص می کنه’ ترجمه کنیم.

به دو مثال توجه کنید:


Time will tell whether what you’re saying is right or not.

زمان مشخص می کنه که آیا چیزی که میگی درسته یا نه.


A: Do you think we have made a good decision?
B: I don’t know. Time will tell!

شخص اول: فکر می کنی تصمیم خوبی گرفتیم؟
شخص دوم: نمی دونم. زمان مشخص می کنه!


@languagecentre
یک مترادف برای کلمه study:

حتما با کلمه study آشنا هستید و می دانید که رایج ترین معنی این کلمه ‘درس خواندن’ است؛ یکی از مترادف هایی که برای این معنی study استفاده می شود اصطلاح hit the books است که به معنی ‘درس خواندن’ است.

در خصوص این دو به این نکته هم توجه داشته باشید که اصطلاح hit the books وقتی استفاده می شود جدیت بیشتری را در خصوص درس خواندن به نسبت study بیان می کند.


دو مثال:

I can't go out tonight. I need to hit the books.

امشب نمی تونم بیرون برم. باید درس بخونم.


The exam is only a week away, if you don’t hit the books now, you’ll fail.

فقط یک هفته تا امتحان مونده، اگر الان درس نخونی رد میشی.


نکته: اصطلاح hit the books بیشتر در زبان انگلیسی عامیانه استفاده می شود.


@languagecentre
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آموزش زبان با انیمیشن Moana:


برخی از واژگان مهم این ویدئو:


Show up

سر و کله کسی پیدا شدن


Make him talk about himself.

وادارش کن در مورد خودش صحبت کنه.


Get along

باهم کنار آمدن


Stick to the plan.

طبق برنامه پیش برو.


Brag

خودستایی کردن


@languagecentre
کاربرد فعل ترکیبی plug in:

فعل ترکیبی plug in در زبان انگلیسی برای وسایل الکترونیکی بکار می رود که به معنی ‘به پریز برق متصل کردن’ است.

به دو مثال توجه کنید:


Can I plug in my cellphone here?

می تونم گوشیم رو اینجا به پریز برق وصل کنم؟ (یا می تونم اینجا گوشیم رو شارژ کنم؟)


One of the computers isn’t plugged in.

یکی از کامپیوترها به (پریز) برق وصل نیست.


برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه plug اینجا را کلیک/لمس کنید.


@languagecentre
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی کوتاه برای تقویت مهارت شنیداری:

در این ویدئو نقشه کشور آمریکا به صورت مشکی و برعکس به مردم این کشور نشان داده می شود و از آنها پرسیده می شود که این نقشه متعلق به چه کشوری است!


برخی از واژگان کلیدی این ویدئو:


States

ایالت ها


North Korea

کره شمالی


Look at it upside down.

به صورت برعکس بهش نگاه کن.

*کلمه upside down به معنی ‘برعکس’ است.


Elect

انتخاب کردن (منظور در انتخابات ریاست جمهوری)


@languagecentre
صداهایی که حرف c تولید می کند

همانطور که می دانید حرف c در زبان انگلیسی 2 صدای متفاوت تولید می کند که صداهای ‘س’ و ‘ک’ هستند، البته حرف c هر کدام از این دو صدا را در شرایط خاصی تولید می کند که در ادامه توضیحات به همین نکته می پردازیم.

حرف c به طور کلی زمانی صدای ک را تولید می کند که بعد از این حرف یکی از حروف a, o, u استفاده شود. به عنوان مثال در کلمات cat, cute, coat از این سه حرف استفاده شده است و صدایی که c در این سه کلمه ایجاد می کند صدای ک است.

مثال در یک جمله:

How much did you buy the car?

ماشین رو چقدر خریدی؟


همانطور که در ابتدای توضیحات بیان شد حرف c صدای س را هم تولید می کند؛ حرف c زمانی صدای س را تولید می کند که بعد از آن یکی از حروف I, e, y بیاید. مثلا در کلمات center, city, bicycle بعد از c از این سه حرف استفاده شده است.

به مثال زیر هم برای این صدا توجه کنید:

This is by far my favorite city in the world.

این شهر با اختلاف زیاد بهترین شهر موردعلاقه من است.


@languagecentre
دوستان و همراهان عزیز،

زبان امید دوره ای را برای آموزش مهارت Reading آزمون آیلتس (IELTS) تولید کرده است. داوطلبان آزمون آیلتس که از این دوره استفاده می کنند نحوه پاسخ دادن به انواع سوالات این مهارت را فرا خواهند گرفت.

ویدئوهای این دوره به صورت کامل در وب سایت قرار داده شده اند و بخشی از دوره به عنوان نمونه در سایت قابل مشاهده می باشد.

سطح زبانی موردنیاز برای استفاده از این دوره: متوسط و بالاتر

برای اطلاع یافتن از جزئیات کامل این دوره و شرکت در آن به آدرس زیر مراجعه نمایید:

https://b2n.ir/ielts-reading-course

@languagecentre
کاربردی جالب از کلمه butterfly

حتما می دانید که کلمه butterfly به معنی ‘پروانه’ است؛ زمانی که شکل جمع این کلمه به همراه فعل have استفاده می شود (یعنی به صورت have butterflies)، هر دو با هم یک اصطلاح را تشکیل می دهند و به معنی ‘دلشوره داشتن’ هستند. البته در نظر داشته باشید که در این اصطلاح فعل have با توجه به فاعل و زمان جمله به has و had هم قابل تغییر است.


به دو مثال توجه کنید:


I had butterflies before the exam yesterday.

دیروز قبل از امتحان دلشوره داشتم.


A: When do you usually have terrible butterflies?
B: Whenever I have an interview

شخص اول: معمولا کی دلشوره شدید داری؟
شخص دوم: هر وقت که مصاحبه ای داشته باشم.


نکته: گاهی اوقات برای این کاربرد ممکن است به جای have از فعل get هم استفاده شود که تفاوت خاصی در مفهوم ایجاد نمی کند.


برای گوش دادن به تلفظ کلمه butterfly اینجا را کلیک / لمس کنید.


@languagecentre
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش زبان با انیمیشن Zootopia


برخی از واژگان این ویدئو:


Hire

استخدام کردن


Bunny

خرگوش (این کلمه معمولا توسط کودکان به جای rabbit استفاده می شود)


Flabby

چاق


Roll call

حضور غیاب


@languagecentre
چند کلمه در ارتباط با shoe:

در این مطلب می خواهیم با چند کلمه که مرتبط با کلمه shoe هستند بپردازیم.

همانطور که می دانید کلمه shoe به معنی (یک لنگه) کفش است، وقتی که این کلمه جمع بسته می شود – یعنی به صورت shoes – می تواند به معنی ‘یک جفت کفش’ باشد.

یکی از کلمات مرتبط با shoe کلمه shoelace است، که به معنی ‘بند کفش’ است. اگر در خصوص بند کفش بخواهیم مفهوم ‘بستن’ را بیان کنیم میتوانیم از کلمه tie (به معنی بستن) استفاده کنیم. به مثال زیر توجه کنید:


Oliver bent to tie his shoelace.

الیور خم شد که بند کفشش رو ببنده.

*در مثال بالا کلمه bent گذشته bend به معنی ‘خم شدن’ است.


اگر در خصوص ‘بند کفش’ بخواهیم مفهوم ‘باز کردن’ را بیان کنیم می توانیم از کلمه untie استفاده کنیم.

مثال:


Can you untie my shoelace, mom?

میشه بند کشفم رو باز کنی مامان؟



برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه shoelace اینجا را کلیک/لمس کنید.

برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه tie اینجا را کلیک/لمس کنید.


@languagecentre
نکته ای در مورد کلمه nose:

کلمه nose همانطور که می دانید به معنی ‘بینی’ است، اگر بعد از nose کلمه job استفاده شود – یعنی به صورت nose job – این دو کلمه با هم به معنی ‘عمل بینی’ خواهند بود.

اگر به ابتدای این عبارت have a را اضافه کنیم (یعنی به صورت have a nose job) مفهوم ‘عمل بینی انجام دادن’ را بیان می کند.


مثال:


How much does it cost to have a nose job?

عمل بینی انجام دادن چقدر هزینه داره؟


She wasn't happy with her appearance so she had a nose job.

او از ظاهرش رضایت نداشت و بنابراین یک عمل بینی انجام داد.


@languagecentre
کاربرد عبارت play favorites:

در این مطلب می خواهیم به کاربرد عبارت play favorites بپردازیم.

کلمه favorite به معنی ‘مورد علاقه’ است، و کلمه play هم به معنی بازی کردن است. اما وقتی این دو کلمه با هم استفاده می شوند هر دو با هم به معنی ‘فرق گذاشتن’ است، یعنی اینکه بدون رعایت کردن عدالت، جانبداری به سود طرفی که موردعلاقه است انجام شود.


مثال:


The teacher is always playing favorites in class, he gives better grades to students he likes.

معلم همیشه در کلاس (بین دانش آموزان) فرق میزاره، او به دانش آموزانی که از آنها خوشش می آید نمرات بهتری می دهد.



As the manager of the company, I promise not to play favorites with the employees.

به عنوان مدیر شرکت قول میدم که فرقی بین کارمندان شرکت قائل نشوم.



@languagecentre
اصطلاح be big on something:

اصطلاح be big on something زمانی در زبان انگلیسی استفاده می شود که بخواهیم بگوییم چیزی را خیلی دوست داریم، بنابراین این اصطلاح به معنی ‘(چیزی را( خیلی دوست داشتن’ است.

در این اصطلاح به جای be باید متناسب با فاعل از یکی از افعال توبی مثل am, is, are, was, were… استفاده کرد.


مثال:


I’m big on horror movies.

من خیلی فیلم های ترسناک رو دوست دارم.


Mike is not big on computer games.

مایک خیلی بازی های کامپیوتری رو دوست نداره.


There were big on books, but they don’t have much free time now.

اونا قبلا خیلی کتاب دوست داشتند، اما الان وقت آزاد زیادی ندارند.


@languagecentre
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی برای تقویت مهارت شنیداری:

در این ویدئو از افرادی که ساکن کشور انگلیس هستند پرسیده می شود که به چند زبان می توانند صحبت کنند.


برخی از واژگان این ویدئو:


Greek

زبان یونانی


Danish

زبان دانمارکی


Gave up

شکل گذشته give up، به معنی ‘ناامید شدن’


including English, three

(در پاسخ به اینکه به چند زبان صحبت می کند) با احتساب انگلیسی، سه زبان


Mandarin

نام زبان رسمی کشور چین


@languagecentre