معادل عبارت ‘دقیقه نود’ در زبان انگلیسی:
ما در زبان فارسی برای اشاره به لحظه پایانی باقی مانده از پایان یافتن چیزی از عبارت ‘دقیقه نود’ استفاده می کنیم، جالب است بدانید معادل این عبارت در زبان انگلیسی به نحو متفاوتی بیان می شود.
معادل عبارت ‘دقیقه نود’ در زبان انگلیسی at the eleventh hour است که اگر به صورت کلمه به کلمه ترجمه شود به صورت ‘در یازدهمین ساعت’ خواهد بود اما این عبارت در واقع به همان معنی ‘دقیقه نود’ یا ‘دقیقه آخر’ یا ‘لحظه آخر’ است.
به دو مثال توجه کنید:
If you don’t want to be stressed, don’t do things at the eleventh hour.
اگر می خوای استرس نداشته باشی کارها رو در دقیقه نود انجام نده.
They solved the problem at the eleventh hour.
اونا در دقیقه نود مشکل رو رفع کردند.
@languagecentre
ما در زبان فارسی برای اشاره به لحظه پایانی باقی مانده از پایان یافتن چیزی از عبارت ‘دقیقه نود’ استفاده می کنیم، جالب است بدانید معادل این عبارت در زبان انگلیسی به نحو متفاوتی بیان می شود.
معادل عبارت ‘دقیقه نود’ در زبان انگلیسی at the eleventh hour است که اگر به صورت کلمه به کلمه ترجمه شود به صورت ‘در یازدهمین ساعت’ خواهد بود اما این عبارت در واقع به همان معنی ‘دقیقه نود’ یا ‘دقیقه آخر’ یا ‘لحظه آخر’ است.
به دو مثال توجه کنید:
If you don’t want to be stressed, don’t do things at the eleventh hour.
اگر می خوای استرس نداشته باشی کارها رو در دقیقه نود انجام نده.
They solved the problem at the eleventh hour.
اونا در دقیقه نود مشکل رو رفع کردند.
@languagecentre
دوستان و همراهان عزیز،
زبان امید دوره ای را برای آموزش مهارت Listening آزمون آیلتس (IELTS) تولید کرده است. داوطلبان آزمون آیلتس می توانند از این دوره برای آماده سازی خود جهت شرکت در آزمون مهارت Listening آیلتس استفاده نمایند.
ویدئوهای این دوره به صورت کامل در وب سایت قرار داده شده اند و بخشی از دوره به عنوان نمونه در سایت قابل مشاهده می باشد.
سطح زبانی موردنیاز برای استفاده از این دوره: متوسط و بالاتر
برای اطلاع یافتن از جزئیات کامل این دوره و شرکت در آن به آدرس زیر مراجعه نمایید:
https://b2n.ir/g22670
@languagecentre
زبان امید دوره ای را برای آموزش مهارت Listening آزمون آیلتس (IELTS) تولید کرده است. داوطلبان آزمون آیلتس می توانند از این دوره برای آماده سازی خود جهت شرکت در آزمون مهارت Listening آیلتس استفاده نمایند.
ویدئوهای این دوره به صورت کامل در وب سایت قرار داده شده اند و بخشی از دوره به عنوان نمونه در سایت قابل مشاهده می باشد.
سطح زبانی موردنیاز برای استفاده از این دوره: متوسط و بالاتر
برای اطلاع یافتن از جزئیات کامل این دوره و شرکت در آن به آدرس زیر مراجعه نمایید:
https://b2n.ir/g22670
@languagecentre
معادل ‘از تو بعیده’ در زبان انگلیسی:
در این مطلب می خواهیم یاد بگیریم که چطور در زبان انگلیسی به شخصی بگوییم ‘از تو بعیده...’
برای بیان این جمله در زبان انگلیسی از کلمه unlike استفاده می کنیم، که در این ساختار استفاده می شود:
It’s unlike you
اگر در جمله بخواهیم از یک فعل هم استفاده کنیم به انتهای این ساختار ابتدا کلمه to را اضافه می کنیم و سپس هم خود فعل بکار می رود.
به یک مثال توجه کنید:
It’s unlike you to be rude, what’s wrong?
از تو بعیده که بی ادب باشی، چی شده؟
نکته: از این ساختار فقط برای you به معنی تو یا شما استفاده نمی شود، برای سایر ضمایر هم می توان از این ساختار استفاده کرد. به یک مثال توجه کنید:
It was unlike him to give up!
از او بعید بود که تسلیم بشه!
همانطور که مشاهده می کنید در جمله بالا از ضمیر مفعولی him استفاده شده و زمان جمله هم گذشته می باشد (به جای is از was استفاده شده).
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه unlike اینجا را کلیک/لمس کنید.
@languagecentre
در این مطلب می خواهیم یاد بگیریم که چطور در زبان انگلیسی به شخصی بگوییم ‘از تو بعیده...’
برای بیان این جمله در زبان انگلیسی از کلمه unlike استفاده می کنیم، که در این ساختار استفاده می شود:
It’s unlike you
اگر در جمله بخواهیم از یک فعل هم استفاده کنیم به انتهای این ساختار ابتدا کلمه to را اضافه می کنیم و سپس هم خود فعل بکار می رود.
به یک مثال توجه کنید:
It’s unlike you to be rude, what’s wrong?
از تو بعیده که بی ادب باشی، چی شده؟
نکته: از این ساختار فقط برای you به معنی تو یا شما استفاده نمی شود، برای سایر ضمایر هم می توان از این ساختار استفاده کرد. به یک مثال توجه کنید:
It was unlike him to give up!
از او بعید بود که تسلیم بشه!
همانطور که مشاهده می کنید در جمله بالا از ضمیر مفعولی him استفاده شده و زمان جمله هم گذشته می باشد (به جای is از was استفاده شده).
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه unlike اینجا را کلیک/لمس کنید.
@languagecentre
یکی از کاربردهای رایج کلمه mind:
در مطالب قبلی کانال با چند مورد از کاربردهای کلمه mind آشنا شده بودیم، در این مطلب می خواهیم به یکی دیگر از کاربردهای mind بپردازیم.
گاهی اوقات می خواهیم مثلا از شخصی بپرسم ‘اشکالی نداره اگر پنجره رو باز کنم’، در این مثال بخش ‘اشکالی نداره' با کلمه mind بیان می شود. در واقع هر زمان بخواهیم این مفهوم را بیان کنیم از این جمله استفاده می کنیم:
Do you mind if…
ترجمه: اشکالی نداره اگر...
طبیعتا به جای نقطه چین کاری را بیان می کنیم که می خواهیم ببینیم مخاطب ما با انجام آن مشکل دارد یا خیر.
به عنوان مثال اگر از کسی بخواهیم بپرسیم ‘اشکالی نداره اگر پنجره رو ببندم’، می گوییم:
Do you mind if I close the window?
اشکالی نداره اگر پنجره رو ببندم؟
مثالی دیگر:
A: Do you mind if I sit here?
B: Yes, I mind.
شخص اول: اشکالی نداره اگر اینجا بنشینم؟
شخص دوم: بله اشکال داره (یعنی اینجا ننشینید).
نکته: در مثال بالا برای اینکه در پاسخ به چنین سوالات بگوییم انجام کاری اشکال دارد را یاد گرفتیم. حالا اگر شخصی در پاسخ به چنین سوالی بخواهد بگوید اشکالی ندارد، می گوید:
No, I don’t mind.
نه اشکالی نداره.
@languagecentre
در مطالب قبلی کانال با چند مورد از کاربردهای کلمه mind آشنا شده بودیم، در این مطلب می خواهیم به یکی دیگر از کاربردهای mind بپردازیم.
گاهی اوقات می خواهیم مثلا از شخصی بپرسم ‘اشکالی نداره اگر پنجره رو باز کنم’، در این مثال بخش ‘اشکالی نداره' با کلمه mind بیان می شود. در واقع هر زمان بخواهیم این مفهوم را بیان کنیم از این جمله استفاده می کنیم:
Do you mind if…
ترجمه: اشکالی نداره اگر...
طبیعتا به جای نقطه چین کاری را بیان می کنیم که می خواهیم ببینیم مخاطب ما با انجام آن مشکل دارد یا خیر.
به عنوان مثال اگر از کسی بخواهیم بپرسیم ‘اشکالی نداره اگر پنجره رو ببندم’، می گوییم:
Do you mind if I close the window?
اشکالی نداره اگر پنجره رو ببندم؟
مثالی دیگر:
A: Do you mind if I sit here?
B: Yes, I mind.
شخص اول: اشکالی نداره اگر اینجا بنشینم؟
شخص دوم: بله اشکال داره (یعنی اینجا ننشینید).
نکته: در مثال بالا برای اینکه در پاسخ به چنین سوالات بگوییم انجام کاری اشکال دارد را یاد گرفتیم. حالا اگر شخصی در پاسخ به چنین سوالی بخواهد بگوید اشکالی ندارد، می گوید:
No, I don’t mind.
نه اشکالی نداره.
@languagecentre
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آموزش زبان با انیمیشن Luca
برخی از واژگان مهم این ویدئو:
Are you hurt?
صدمه دیدی؟
Race
مسابقه
Throw up
بالا آوردن (استفراغ کردن)
Jerk
(وقتی در خطاب به شخصی استفاده می شود) آشغال
@languagecentre
برخی از واژگان مهم این ویدئو:
Are you hurt?
صدمه دیدی؟
Race
مسابقه
Throw up
بالا آوردن (استفراغ کردن)
Jerk
(وقتی در خطاب به شخصی استفاده می شود) آشغال
@languagecentre
کاربرد کلمه well-dressed:
کلمه well-dressed در زبان انگلیسی به معنی ‘خوش لباس’ است، یعنی شخصی که همیشه لباس های جذاب می پوشد یا همیشه لباس های مد می پوشد.
به دو مثال توجه کنید:
She's always well-dressed.
او همیشه خوش لباس است.
David is still the most well-dressed person here.
دیوید هنوز اینجا خوش لباس ترین شخص هست.
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه well-dressed اینجا را کلیک/لمس کنید.
@languagecentre
کلمه well-dressed در زبان انگلیسی به معنی ‘خوش لباس’ است، یعنی شخصی که همیشه لباس های جذاب می پوشد یا همیشه لباس های مد می پوشد.
به دو مثال توجه کنید:
She's always well-dressed.
او همیشه خوش لباس است.
David is still the most well-dressed person here.
دیوید هنوز اینجا خوش لباس ترین شخص هست.
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه well-dressed اینجا را کلیک/لمس کنید.
@languagecentre
یک کلمه هم نشین برای کلمه mouth:
کلمه mouth همانطور که می دانید به معنی ‘دهان’ است، گاهی اوقات به همراه mouth از کلمه big استفاده می شود – یعنی به صورت a big mouth – در این صورت این دو کلمه زمانی که برای توصیف شخصی بکار می روند به معنی ‘دهن لق’ است، یعنی شخصی که رازهای افراد را به راحتی به افراد دیگر می گوید.
چند مثال:
He has such a big mouth.
او خیلی دهن لقه.
Be careful of what you say to Julia—she has a big mouth.
مراقب باش که چی به جولیا می گی – دهن لقی داره.
I’m sorry. I shouldn’t have opened my big mouth.
متاسفم. من نباید دهن لقم رو باز می کردم. (یعنی نباید راز رو به شخصی دیگه می گفتم)
@languagecentre
کلمه mouth همانطور که می دانید به معنی ‘دهان’ است، گاهی اوقات به همراه mouth از کلمه big استفاده می شود – یعنی به صورت a big mouth – در این صورت این دو کلمه زمانی که برای توصیف شخصی بکار می روند به معنی ‘دهن لق’ است، یعنی شخصی که رازهای افراد را به راحتی به افراد دیگر می گوید.
چند مثال:
He has such a big mouth.
او خیلی دهن لقه.
Be careful of what you say to Julia—she has a big mouth.
مراقب باش که چی به جولیا می گی – دهن لقی داره.
I’m sorry. I shouldn’t have opened my big mouth.
متاسفم. من نباید دهن لقم رو باز می کردم. (یعنی نباید راز رو به شخصی دیگه می گفتم)
@languagecentre
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی برای تقویت مهارت شنیداری
در این ویدئو از افراد در کشور انگلیس پرسیده می شود که انجام چه کارهایی در انگلیس بی ادبانه تلقی می شود.
برخی از واژگان مهم این ویدئو:
What is considered rude in the UK?
در بریتانیا چه کاری بی ادبانه تلقی می شود؟
Not waiting in line
منتظر نماندن در صف (یعنی جلو زدن در صف)
Queue
صف، در صف ایستادن
Holding doors open
باز نگه داشتن در (مثلا زمانی که شخصی در یک مکان عمومی را باز می کنم و برای شخصی که پست سر او در حال ورود به آن مکان است در را باز نگه می دارد)
What about spitting in the public?
انداختن آب دهان در خیابان چطور؟ (یعنی آیا انداختن آب دهان در خیابان هم بی ادبانه تلقی می شود؟)
Being late
دیر کردن
Greeting
سلام و احوالپرسی کردن
@languagecentre
در این ویدئو از افراد در کشور انگلیس پرسیده می شود که انجام چه کارهایی در انگلیس بی ادبانه تلقی می شود.
برخی از واژگان مهم این ویدئو:
What is considered rude in the UK?
در بریتانیا چه کاری بی ادبانه تلقی می شود؟
Not waiting in line
منتظر نماندن در صف (یعنی جلو زدن در صف)
Queue
صف، در صف ایستادن
Holding doors open
باز نگه داشتن در (مثلا زمانی که شخصی در یک مکان عمومی را باز می کنم و برای شخصی که پست سر او در حال ورود به آن مکان است در را باز نگه می دارد)
What about spitting in the public?
انداختن آب دهان در خیابان چطور؟ (یعنی آیا انداختن آب دهان در خیابان هم بی ادبانه تلقی می شود؟)
Being late
دیر کردن
Greeting
سلام و احوالپرسی کردن
@languagecentre
یک اصطلاح رایج با کلمه on:
کلمه on که یکی از رایج ترین کلمات مورد استفاده در زبان انگلیسی است کاربردهای زیادی دارد؛ در این مطلب می خواهیم به اصطلاحی بپردازیم که از این کلمه در آن استفاده می شود.
فرض کنید چند دوست با هم به یک رستوران رفته اند که شام بخورند، در انتها زمانی که باید پل شام هر چند شخص پرداخت شود یکی از این افراد می خواهد بگوید ‘مهمان من هستید’، یعنی اینکه هزینه شام همه را آن شخص پرداخت می کند. در این صورت این شخص می تواند از این اصطلاح استفاده کنید:
It’s on me.
یعنی ‘مهمان من هستید’ یا ‘من حساب می کنم’.
به چند مثال توجه کنید:
No, put your credit card away, it’s on me.
نه، کارت اعتباری ت رو بزار کنار، من حساب می کنم (یعنی هم هزینه مربوط به خودش و هم هزینه مربوط به شخص دیگر را پرداخت می کند).
Mike and I are going out for dinner today. Why don’t you come with us? It’s on me.
من و مایک امروز برای شام بیرون میریم. چطوره با ما بیایی؟ من (هزینه) رو حساب می کنم.
@languagecentre
کلمه on که یکی از رایج ترین کلمات مورد استفاده در زبان انگلیسی است کاربردهای زیادی دارد؛ در این مطلب می خواهیم به اصطلاحی بپردازیم که از این کلمه در آن استفاده می شود.
فرض کنید چند دوست با هم به یک رستوران رفته اند که شام بخورند، در انتها زمانی که باید پل شام هر چند شخص پرداخت شود یکی از این افراد می خواهد بگوید ‘مهمان من هستید’، یعنی اینکه هزینه شام همه را آن شخص پرداخت می کند. در این صورت این شخص می تواند از این اصطلاح استفاده کنید:
It’s on me.
یعنی ‘مهمان من هستید’ یا ‘من حساب می کنم’.
به چند مثال توجه کنید:
No, put your credit card away, it’s on me.
نه، کارت اعتباری ت رو بزار کنار، من حساب می کنم (یعنی هم هزینه مربوط به خودش و هم هزینه مربوط به شخص دیگر را پرداخت می کند).
Mike and I are going out for dinner today. Why don’t you come with us? It’s on me.
من و مایک امروز برای شام بیرون میریم. چطوره با ما بیایی؟ من (هزینه) رو حساب می کنم.
@languagecentre
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش زبان با سریال Avatar: The Last Airbender
برخی از واژگان کلیدی این ویدئو:
Threaten
تهدید کردن
Master
تسلط یافتن بر
You’re to leave right away so you can begin training in the other disciplines.
باید فورا اینجا رو ترک کنی که یادگیری در سایر زمینه رو شروع کنی.
Burden
مسئولیت
Pretend
وانمود کردن
@languagecentre
برخی از واژگان کلیدی این ویدئو:
Threaten
تهدید کردن
Master
تسلط یافتن بر
You’re to leave right away so you can begin training in the other disciplines.
باید فورا اینجا رو ترک کنی که یادگیری در سایر زمینه رو شروع کنی.
Burden
مسئولیت
Pretend
وانمود کردن
@languagecentre
کاربرد عبارت in not time:
در این مطلب می خواهیم به کاربرد عبارت in no time بپردازیم که در زبان انگلیسی زیاد استفاده می شود.
عبارت in no time به معنی ‘خیلی سریع’ یا ‘ در یک چشم بهم زدن’ است و زمانی استفاده می شود که می خواهیم بگوییم کاری را خیلی سریع انجام می دهیم. به چند مثال توجه کنید:
I’ll be back in no time.
خیلی سریع برمی گردم. (در یک چشم بهم زدن بر می گردم)
The kids ate their dinner in no time.
بچه ها شام شون رو در یک چشم بهم زدن خوردند.
She should be able to solve the problem in no time.
او باید بتونه مشکل رو خیلی سریع رفع کنه.
@languagecentre
در این مطلب می خواهیم به کاربرد عبارت in no time بپردازیم که در زبان انگلیسی زیاد استفاده می شود.
عبارت in no time به معنی ‘خیلی سریع’ یا ‘ در یک چشم بهم زدن’ است و زمانی استفاده می شود که می خواهیم بگوییم کاری را خیلی سریع انجام می دهیم. به چند مثال توجه کنید:
I’ll be back in no time.
خیلی سریع برمی گردم. (در یک چشم بهم زدن بر می گردم)
The kids ate their dinner in no time.
بچه ها شام شون رو در یک چشم بهم زدن خوردند.
She should be able to solve the problem in no time.
او باید بتونه مشکل رو خیلی سریع رفع کنه.
@languagecentre
کلمه ای هم نشین با time:
حتما با کلمه time آشنا هستید که یکی از رایج تریم معانی این کلمه ‘زمان’ یا ‘وقت’ است؛ این کلمه هر زمان با کلمه make استفاده شود – یعنی به صورت make time - این دو کلمه با هم به معنی ‘وقت گذاشتن’ است، وقت گذاشتن برای انجام کاری یا برای توجه به شخصی.
به دو مثال توجه کنید:
You have to make time to study for your exams.
تو باید برای درس خواندن برای امتحاناتت وقت بزاری.
You and your husband have to make time for each other.
تو و شوهرت باید برای یکدیگر وقت بزارید.
@languagecentre
حتما با کلمه time آشنا هستید که یکی از رایج تریم معانی این کلمه ‘زمان’ یا ‘وقت’ است؛ این کلمه هر زمان با کلمه make استفاده شود – یعنی به صورت make time - این دو کلمه با هم به معنی ‘وقت گذاشتن’ است، وقت گذاشتن برای انجام کاری یا برای توجه به شخصی.
به دو مثال توجه کنید:
You have to make time to study for your exams.
تو باید برای درس خواندن برای امتحاناتت وقت بزاری.
You and your husband have to make time for each other.
تو و شوهرت باید برای یکدیگر وقت بزارید.
@languagecentre
یکی از معانی کلمه fall:
کلمه fall در زبان انگلیسی چندین کاربرد دارد؛ به عنوان مثال یکی از رایج ترین معانی این کلمه ‘پاییز’ است. اما در این این مطلب می خواهیم به یکی دیگر از معانی این کلمه بپردازیم.
یکی دیگر از معانی کلمه fall ‘باریدن’ است که برای باران و برف استفاده می شود. به دو مثال توجه کنید:
I was watching a movie when the rain began to fall.
وقتی که باران شروع به باریدن کردن من در حال تماشای یکی فیلم بودم.
The snow fell heavily all day long.
برف به شدت تمام روز بارید.
*کلمه fell شکل گذشته fall است.
@languagecentre
کلمه fall در زبان انگلیسی چندین کاربرد دارد؛ به عنوان مثال یکی از رایج ترین معانی این کلمه ‘پاییز’ است. اما در این این مطلب می خواهیم به یکی دیگر از معانی این کلمه بپردازیم.
یکی دیگر از معانی کلمه fall ‘باریدن’ است که برای باران و برف استفاده می شود. به دو مثال توجه کنید:
I was watching a movie when the rain began to fall.
وقتی که باران شروع به باریدن کردن من در حال تماشای یکی فیلم بودم.
The snow fell heavily all day long.
برف به شدت تمام روز بارید.
*کلمه fell شکل گذشته fall است.
@languagecentre
کتاب آموزش زمان ها در زبان انگلیسی
این کتاب به صورت اختصاصی به آموزش زمان ها که جزئی بسیار مهم از دستور زبان انگلیسی هستند می پردازد.
برای اطلاع از جزئیات این کتاب و تهیه آن می توانید به آدرس زیر مراجعه نمایید:
https://b2n.ir/12-tenses
@languagecentre
این کتاب به صورت اختصاصی به آموزش زمان ها که جزئی بسیار مهم از دستور زبان انگلیسی هستند می پردازد.
برای اطلاع از جزئیات این کتاب و تهیه آن می توانید به آدرس زیر مراجعه نمایید:
https://b2n.ir/12-tenses
@languagecentre
کاربرد عبارت can’t help در انگلیسی:
عبارت can’t help که در زبان انگلیسی زیاد استفاده می شود زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که بخواهیم بگوییم ‘نمی توانیم جلوی چیزی را بگیریم’.
به یک مثال توجه کنید:
I can’t help spending too much money,
نمی تونم جلوی خرج کردن بیش از حد پول رو بگیرم.
*بنابراین از این مثال می توان متوجه شد که شخص گوینده پول بسیار زیادی را خرج می کند و نمی تواند جلوی این خرج بیش از اندازه پولش را بگیرد.
مثالی دیگر:
It was funny, and I couldn't help laughing.
خیلی خنده دار بود و من نتونستم جلوی خنده ام را بگیرم.
نکته: اگر بعد از can’t help فعل دیگری استفاده شود به انتهای آن فعل باید حروف ing را اضافه کرد، مثل فعل spend در مثال اول که به spending تغییر پیدا کرد و همچنین در مثال دوم هم فعل laugh به فعل laughing تغییر کرد.
@languagecentre
عبارت can’t help که در زبان انگلیسی زیاد استفاده می شود زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که بخواهیم بگوییم ‘نمی توانیم جلوی چیزی را بگیریم’.
به یک مثال توجه کنید:
I can’t help spending too much money,
نمی تونم جلوی خرج کردن بیش از حد پول رو بگیرم.
*بنابراین از این مثال می توان متوجه شد که شخص گوینده پول بسیار زیادی را خرج می کند و نمی تواند جلوی این خرج بیش از اندازه پولش را بگیرد.
مثالی دیگر:
It was funny, and I couldn't help laughing.
خیلی خنده دار بود و من نتونستم جلوی خنده ام را بگیرم.
نکته: اگر بعد از can’t help فعل دیگری استفاده شود به انتهای آن فعل باید حروف ing را اضافه کرد، مثل فعل spend در مثال اول که به spending تغییر پیدا کرد و همچنین در مثال دوم هم فعل laugh به فعل laughing تغییر کرد.
@languagecentre
نکته ای در مورد کلمه remind:
برخی از کلمات که بیش از یک معنی دارند حرف اضافه ای که بعد از آنها استفاده می شود مشخص می کنند که چه معنی از چنین کلماتی مدنظر است. این نکته در مورد کلمه remind هم صدق می کند.
در خصوص کلمه remind اگر بعد از این کلمه حرف اضافه about استفاده شود، remind به معنی ‘یادآوری کردن’ است، یعنی اینکه کاری که یک شخص باید انجام دهد را به او یادآوری کرد. به یک مثال توجه کنید:
I had to remind James about the class on Monday.
مجبور شدم کلاس روز دوشنبه رو به جیمز یادآوری کنم.
*همانطور که مشاهده می کنید در مثال بالا برای کلمه remind از حرف اضافه about استفاده شده است و به همین دلیل remind در اینجا به معنی ‘یادآوری کردن’ است.
از طرفی دیگر اگر بعد از کلمه remind از حرف اضافه of استفاده شود remind به معنی ‘به یاد آوردن’ است، یعنی اینکه چیزی یا شخصی باعث شود شما به یاد شخصی بیفتید.
دو مثال:
Sophia reminds me of my mother.
صوفیا من یاد مادرم می اندازه.
Who does he reminds you of?
او تو رو یاد چه کسی می اندازه؟
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه remind اینجا را کلیک / لمس کنید.
@languagecentre
برخی از کلمات که بیش از یک معنی دارند حرف اضافه ای که بعد از آنها استفاده می شود مشخص می کنند که چه معنی از چنین کلماتی مدنظر است. این نکته در مورد کلمه remind هم صدق می کند.
در خصوص کلمه remind اگر بعد از این کلمه حرف اضافه about استفاده شود، remind به معنی ‘یادآوری کردن’ است، یعنی اینکه کاری که یک شخص باید انجام دهد را به او یادآوری کرد. به یک مثال توجه کنید:
I had to remind James about the class on Monday.
مجبور شدم کلاس روز دوشنبه رو به جیمز یادآوری کنم.
*همانطور که مشاهده می کنید در مثال بالا برای کلمه remind از حرف اضافه about استفاده شده است و به همین دلیل remind در اینجا به معنی ‘یادآوری کردن’ است.
از طرفی دیگر اگر بعد از کلمه remind از حرف اضافه of استفاده شود remind به معنی ‘به یاد آوردن’ است، یعنی اینکه چیزی یا شخصی باعث شود شما به یاد شخصی بیفتید.
دو مثال:
Sophia reminds me of my mother.
صوفیا من یاد مادرم می اندازه.
Who does he reminds you of?
او تو رو یاد چه کسی می اندازه؟
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه remind اینجا را کلیک / لمس کنید.
@languagecentre
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آموزش زبان با انیمیشن Zootopia
برخی از واژگان مهم این ویدئو:
Docket
فهرست پرونده های منتظر رسیدگی
Recruit
در اینجا به معنی ‘کارمند جدید’
Missing
گمشده
Predator
شکارچی (حیوانی که شکارچی است)
Priority
اولویت
Ticket
برگه جریمه
@ languagecentre
برخی از واژگان مهم این ویدئو:
Docket
فهرست پرونده های منتظر رسیدگی
Recruit
در اینجا به معنی ‘کارمند جدید’
Missing
گمشده
Predator
شکارچی (حیوانی که شکارچی است)
Priority
اولویت
Ticket
برگه جریمه
@ languagecentre
معادل ‘لاکپشت’ در زبان انگلیسی:
در زبان انگلیسی دو معادل رایج برای ‘لاکپشت’ وجود دارد و هر کدام بسته به اینکه لاکپشت کجا زندگی می کند استفاده می شود. اگر منظور از لاکپشت، لاکپشتی باشد که در آب (دریاها و اقیانوس ها) زندگی می کند معادل ‘لاکپشت’ در انگلیسی کلمه turtle است. اما اگر منظور لاکپشتی باشد که در خشکی زندگی می کند کلمه ای که استفاده می شود tortoise است.
به دو مثال برای این کلمات توجه کنید:
The world's population of sea turtles has decreased a lot.
جمعیت لاکپشت های دریایی در جهان کاهش زیادی داشته است.
We used to have a pet tortoise when we were in London.
وقتی که در لندن بودیم یک لاکپشت به عنوان حیوان خونگی داشتیم.
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه turtle اینجا را کلیک/لمس کنید.
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه tortoise اینجا را کلیک/لمس کنید.
@languagecentre
در زبان انگلیسی دو معادل رایج برای ‘لاکپشت’ وجود دارد و هر کدام بسته به اینکه لاکپشت کجا زندگی می کند استفاده می شود. اگر منظور از لاکپشت، لاکپشتی باشد که در آب (دریاها و اقیانوس ها) زندگی می کند معادل ‘لاکپشت’ در انگلیسی کلمه turtle است. اما اگر منظور لاکپشتی باشد که در خشکی زندگی می کند کلمه ای که استفاده می شود tortoise است.
به دو مثال برای این کلمات توجه کنید:
The world's population of sea turtles has decreased a lot.
جمعیت لاکپشت های دریایی در جهان کاهش زیادی داشته است.
We used to have a pet tortoise when we were in London.
وقتی که در لندن بودیم یک لاکپشت به عنوان حیوان خونگی داشتیم.
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه turtle اینجا را کلیک/لمس کنید.
برای گوش دادن به تلفظ صوتی کلمه tortoise اینجا را کلیک/لمس کنید.
@languagecentre
یکی از کاربردهای کلمه better:
کلمه better یکی از کلمات رایج و پرکاربرد در زبان انگلیسی است؛ در این مطلب می خواهیم به یکی از کاربردهای رایج این کلمه بپردازیم.
در یکی از کاربردها، کلمه off به better اضافه می شود و عبارت better off ساخته می شود. عبارت better off به معنی ‘بهتره که’ است و زمانی استفاده می شود که بخواهیم به شخصی ‘توصیه’ کنیم که بهتره کاری را انجام دهد.
مثال:
You're better off taking a taxi.
بهتره که تاکسی بگیری.
نکته: به انتهای فعلی که بعد از عبارت better off استفاده می شود باید حروف ing اضافه شود. در مثال بالا حروف ing به فعل get اضافه شدند.
یک مثال دیگر:
I think he's better off working for a bigger company.
به نظر من او بهتره که برای یه شرکت بزرگتر کار کنه.
@languagecentre
کلمه better یکی از کلمات رایج و پرکاربرد در زبان انگلیسی است؛ در این مطلب می خواهیم به یکی از کاربردهای رایج این کلمه بپردازیم.
در یکی از کاربردها، کلمه off به better اضافه می شود و عبارت better off ساخته می شود. عبارت better off به معنی ‘بهتره که’ است و زمانی استفاده می شود که بخواهیم به شخصی ‘توصیه’ کنیم که بهتره کاری را انجام دهد.
مثال:
You're better off taking a taxi.
بهتره که تاکسی بگیری.
نکته: به انتهای فعلی که بعد از عبارت better off استفاده می شود باید حروف ing اضافه شود. در مثال بالا حروف ing به فعل get اضافه شدند.
یک مثال دیگر:
I think he's better off working for a bigger company.
به نظر من او بهتره که برای یه شرکت بزرگتر کار کنه.
@languagecentre