#به_پناه_آخرینم_هلیلان....
yon.ir/GWZ57
🔻به #مدد دست لرزانم و #جوهری از خون دل باز مینویسم از #هلیلانم، آری حک میکنم #دردها و #رنجهایش را بر لوح احساسم.
🔻 مینویسم با قلمی قلم شده، مینویسم از هلیلانم تا جایی که مرا نایی است، باشد که بخشد بر #عجز قلمم #ناگفتههای_دلم را. آری باز مینویسم از #هلیلانم، این پیر آبستن آلام و #رنج ایام.
🔻چه گویم از #زخم_کهنه فلک بر #پیکر هلیلانم که در ما #مرهمی بر آن نیست، به ما #چشم آن داشت که مرهمش باشیم، اما چه #شیرین نمک پاشیدیم بر زخمهایش. زخمهایی #کهنه که سر واکردهاند و هلیلان #صبور و پر #غرور چشم بر #سردیهامان بسته و ما چشم بر دردهایش. آری، چشم بستهایم و نمیبینیم، نمیشنویم #سکوت لبریز فریادش را؛ گویی در ما احساسی برای احساس نیست؛ نمیبینیم کودکی دبستانی با #کفشهایی_کهنه در دست و پاهایی #برهنه صرف میکند فعل رسیدن (به مدرسه) را.
🔻 نمیبینیم حلقههای #دود_اعتیاد_پدر که هر دم #کودکش را به #دار میکشد، خزان اعتیادی که به #تاراج میبرد بهار زندگانی #هلیلان و هلیلانی. نمیبینیم پرستوانی که #دل به #غربت بستهاند و آشیانشان را ویرانهای بیش نمیبینند و کبوترانی که در طلب دانو نان، اسیر دام غربت گشتهاند.
🔻 نمیبینیم #کشاورزانی که عرق جبینشان به #پشیزی نمیخرند، کو دستی که #بیمنت خشک کند #عرق از جبینشان. #خیانت کردیم و #خدمتش خواندیم، خدمتی سراسر #منت بر هلیلان و هلیلانی...
🔻احساس نکردیم بوی زلف سوخته #خواهرانمان را. #خفهام میکند فریاد در گلو مانده ی #برادر حلقآویزم، دست و پا میزد که ببینیمش. گفتمش آرام بگیر و بخواب که همه #خوابند و در آنها چشمی برای دیدن نیست و بندی که رشته ی عمرت را پاره کرد بند دل کسی را پاره نمیکند... .
🔻 #هلیلان! چه بگویم از #دردهایت که دلی برای دردهایت درد نمیکند و نیست #فریادی که #التیامی باشد بر این زخمها و #تسکینی باشد بر این دردها. فریادهایی که در #گلو مانده و چون بغض به #حنجره هامان چنگ میکشند. بیایید با همین حنجرههای #زخمی از بغض زمانه، بشکنیم این #سکوت در گلو مانده هلیلان و هلیلانی و دست در دست هم #تجربه کنیم پرواز همدلی در #آسمان_هلیلان، قبل از آنکه #خاک شود بالهای دوستیمان؛ باشد که بر ما #حلال شود خاک پاکی که تا ابد در آن آرام میگیریم...
#خاک_پاک_هلیلان، پناه آخرینم... .
#هلیلان_و_زردلان_را_دریابید...
#گجرتانم
#مـــســلم_قــاســمـــی(فعال فرهنگی قوم لک)
کانال هنر و مردان لکستان
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Z6he7fmuzigakRQ
yon.ir/GWZ57
🔻به #مدد دست لرزانم و #جوهری از خون دل باز مینویسم از #هلیلانم، آری حک میکنم #دردها و #رنجهایش را بر لوح احساسم.
🔻 مینویسم با قلمی قلم شده، مینویسم از هلیلانم تا جایی که مرا نایی است، باشد که بخشد بر #عجز قلمم #ناگفتههای_دلم را. آری باز مینویسم از #هلیلانم، این پیر آبستن آلام و #رنج ایام.
🔻چه گویم از #زخم_کهنه فلک بر #پیکر هلیلانم که در ما #مرهمی بر آن نیست، به ما #چشم آن داشت که مرهمش باشیم، اما چه #شیرین نمک پاشیدیم بر زخمهایش. زخمهایی #کهنه که سر واکردهاند و هلیلان #صبور و پر #غرور چشم بر #سردیهامان بسته و ما چشم بر دردهایش. آری، چشم بستهایم و نمیبینیم، نمیشنویم #سکوت لبریز فریادش را؛ گویی در ما احساسی برای احساس نیست؛ نمیبینیم کودکی دبستانی با #کفشهایی_کهنه در دست و پاهایی #برهنه صرف میکند فعل رسیدن (به مدرسه) را.
🔻 نمیبینیم حلقههای #دود_اعتیاد_پدر که هر دم #کودکش را به #دار میکشد، خزان اعتیادی که به #تاراج میبرد بهار زندگانی #هلیلان و هلیلانی. نمیبینیم پرستوانی که #دل به #غربت بستهاند و آشیانشان را ویرانهای بیش نمیبینند و کبوترانی که در طلب دانو نان، اسیر دام غربت گشتهاند.
🔻 نمیبینیم #کشاورزانی که عرق جبینشان به #پشیزی نمیخرند، کو دستی که #بیمنت خشک کند #عرق از جبینشان. #خیانت کردیم و #خدمتش خواندیم، خدمتی سراسر #منت بر هلیلان و هلیلانی...
🔻احساس نکردیم بوی زلف سوخته #خواهرانمان را. #خفهام میکند فریاد در گلو مانده ی #برادر حلقآویزم، دست و پا میزد که ببینیمش. گفتمش آرام بگیر و بخواب که همه #خوابند و در آنها چشمی برای دیدن نیست و بندی که رشته ی عمرت را پاره کرد بند دل کسی را پاره نمیکند... .
🔻 #هلیلان! چه بگویم از #دردهایت که دلی برای دردهایت درد نمیکند و نیست #فریادی که #التیامی باشد بر این زخمها و #تسکینی باشد بر این دردها. فریادهایی که در #گلو مانده و چون بغض به #حنجره هامان چنگ میکشند. بیایید با همین حنجرههای #زخمی از بغض زمانه، بشکنیم این #سکوت در گلو مانده هلیلان و هلیلانی و دست در دست هم #تجربه کنیم پرواز همدلی در #آسمان_هلیلان، قبل از آنکه #خاک شود بالهای دوستیمان؛ باشد که بر ما #حلال شود خاک پاکی که تا ابد در آن آرام میگیریم...
#خاک_پاک_هلیلان، پناه آخرینم... .
#هلیلان_و_زردلان_را_دریابید...
#گجرتانم
#مـــســلم_قــاســمـــی(فعال فرهنگی قوم لک)
کانال هنر و مردان لکستان
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Z6he7fmuzigakRQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این #مردم نگون بخت که اینگونه #کرامت انسانی و #عزت نفس خود را زیر #پا گذاشته و از سر و روی هم بالا می روند تا شاید در این بازار پرآشوب #نانی از دست "دیگری" ربوده و #سفره خود را رنگینتر نمایند، عامل و #کارگزار نیستند.بلکه دست پروده #نظام_سیاسی و #آموزشی و #فرهنگی هستند که هیچ ارزشی جز #پول و #ثروت اندوزی را نمی شناسد..
این افراد #تقصیری ندارند.👇
👈آنها در جامعه ای زیسته اند که تا چشم باز کرده #اکبر_طبری و شهرام #جزایری و بابک #زنجانی و قاضی #منصوری و برادر و معاون و #وزیر و وکیلی را دیده اند که یک هدف بیشتر نداشته و آن #زراندوزی و #دلاراندوزی و #سکه اندوزی به هر طریق ممکنی بوده است.
👈این مردم #دربه_دری که یک روز در صف سکه و طلا و روز دیگر در صف #خودرو و #دلار از روی یکدیگر رد می شوند چه بسا اگر در سرزمینی دیگر به دنیا آمده و رشد می کردند، #زیست جهان متفاوتی را #تجربه می کردند..
📣📣صدای مردم لکستان
@lakvahid
این افراد #تقصیری ندارند.👇
👈آنها در جامعه ای زیسته اند که تا چشم باز کرده #اکبر_طبری و شهرام #جزایری و بابک #زنجانی و قاضی #منصوری و برادر و معاون و #وزیر و وکیلی را دیده اند که یک هدف بیشتر نداشته و آن #زراندوزی و #دلاراندوزی و #سکه اندوزی به هر طریق ممکنی بوده است.
👈این مردم #دربه_دری که یک روز در صف سکه و طلا و روز دیگر در صف #خودرو و #دلار از روی یکدیگر رد می شوند چه بسا اگر در سرزمینی دیگر به دنیا آمده و رشد می کردند، #زیست جهان متفاوتی را #تجربه می کردند..
📣📣صدای مردم لکستان
@lakvahid