#مارادونا برای بسیاری از شیفتگان فوتبال در سراسر جهان تمام خصوصیات یک #اسطوره را داشت.

اما او هم اسطوره ای بود که باید سرنوشت محتوم بشری را می پذیرفت و مانند #اساطیر در مسیر خود ویرانگری قدم بر می داشته و سرنوشتش را می پذیرفت.

زمین #فوتبال برای #مارادونا بهانه ای برای نوشتن سطور جدیدی از تاریخ و غرور یک #ملت بود.

#مارادونا تاریخ را با توپ گرد فوتبال به قلمی زیبا در قلب توده ها می نوشت.

مرد #کوتاه قد #آرژانتینی از مردانی بود که عصیانگری را تا حد انتها پیمود و زیستن همچون یک شهروند معمولی را به سخره گرفت.

در آن سالها نام #مارادونا کافی بود تا غیر #فوتبالی ترین افراد را پای گیرنده های تلویزیونی نشانده و مرزهای سیاست و مبارزه اینبار نه در کف خیابان ها و سنگرهای نبرد بلکه بر روی چمن سبز #ورزشگاهها ترسیم شود.

دست های خدای مارادونا سیلی خشم مردم آرژانتین بود که بر صورت #استعمار_بریتانیا فرود می آمد، دست هایی که انگار از آسمان دعوت شده بودند تا هیبت بریتانیای کبیر را به چالش کشیده و غرور سرخورده یک ملت را احیاء نماید..

حالا خبر آمده دیگه #مارادونا در شصت سالگی از دنیا رفته است. خبری که بار دیگر واقعیت #مرگ_اساطیر را یادآور می شود...

صدای مردم لک
@lakvahid

بیست و نه #اسفند روزی فراتر از ملی اعلام شدن #نفت است. این روز یک نماد است.
#نمادی که می خواست به یک ملت حس اعتماد به نفس و خوباوری بدهد. نمادی که می خواست به ملتی یاد بدهد تا برای بلند شدن دست به روی زانوهای خود بگذارد. نماد روزی است که مردی در عمل (نه شعاری تهی و خالی از معنی) می خواست «ما می توانیم» را به جهانیان ثابت کند.

#رزم آرا معتقد بود «ملت ایران قادر به ساختن «لولهنگ»(آفتابه گلی) هم نیست و یک کارخانه سیمان را نمی‌تواند اداره کند» چطور می تواند صنعت نفت را اداره کند؟
بیست و نه اسفند روزی بود که #پیرمرد، احمدی آبادی ثابت کرد با تغییر نگرش می توان دنیا را هم دوباره ساخت چه برسد به سیمان و آفتابه..

بیست و نه اسفند همان پیرمرد #غشی(به قول انگلیسی ها) توانست به بریتانیا و تمام کسانی که محو جبروت آن بودند ثابت کند که می تواند بدون تپق و #لکنت هم کارهای بزرگ انجام داد.

این روز یک نشانه است.
نشانه ای که #اسطوره شکست ناپذیری #استعمار کبیر را برای مردم خاورمیانه در هم پیچید.

صدای مردم لک
@lakvahid

بیست و نه #اسفند روزی فراتر از ملی اعلام شدن #نفت است. این روز یک نماد است.
#نمادی که می خواست به یک ملت حس اعتماد به نفس و خوباوری بدهد. نمادی که می خواست به ملتی یاد بدهد تا برای بلند شدن دست به روی زانوهای خود بگذارد. نماد روزی است که مردی در عمل (نه شعاری تهی و خالی از معنی) می خواست «ما می توانیم» را به جهانیان ثابت کند.

#رزم آرا معتقد بود «ملت ایران قادر به ساختن «لولهنگ»(آفتابه گلی) هم نیست و یک کارخانه سیمان را نمی‌تواند اداره کند» چطور می تواند صنعت نفت را اداره کند؟
بیست و نه اسفند روزی بود که #پیرمرد، احمدی آبادی ثابت کرد با تغییر نگرش می توان دنیا را هم دوباره ساخت چه برسد به سیمان و آفتابه..

بیست و نه اسفند همان پیرمرد #غشی(به قول انگلیسی ها) توانست به بریتانیا و تمام کسانی که محو جبروت آن بودند ثابت کند که می تواند بدون تپق و #لکنت هم کارهای بزرگ انجام داد.

این روز یک نشانه است.
نشانه ای که #اسطوره شکست ناپذیری #استعمار کبیر را برای مردم خاورمیانه در هم پیچید.

صدای مردم لک
@lakvahid

بیست و نه #اسفند روزی فراتر از ملی اعلام شدن #نفت است. این روز یک نماد است.
#نمادی که می خواست به یک ملت حس اعتماد به نفس و خوباوری بدهد. نمادی که می خواست به ملتی یاد بدهد تا برای بلند شدن دست به روی زانوهای خود بگذارد. نماد روزی است که مردی در عمل (نه شعاری تهی و خالی از معنی) می خواست «ما می توانیم» را به جهانیان ثابت کند.

#رزم آرا معتقد بود «ملت ایران قادر به ساختن «لولهنگ»(آفتابه گلی) هم نیست و یک کارخانه سیمان را نمی‌تواند اداره کند» چطور می تواند صنعت نفت را اداره کند؟
بیست و نه اسفند روزی بود که #پیرمرد، احمدی آبادی ثابت کرد با تغییر نگرش می توان دنیا را هم دوباره ساخت چه برسد به سیمان و آفتابه..

بیست و نه اسفند همان پیرمرد #غشی(به قول انگلیسی ها) توانست به بریتانیا و تمام کسانی که محو جبروت آن بودند ثابت کند که می تواند بدون تپق و #لکنت هم کارهای بزرگ انجام داد.

این روز یک نشانه است.
نشانه ای که #اسطوره شکست ناپذیری #استعمار کبیر را برای مردم خاورمیانه در هم پیچید.

صدای مردم لک
https://t.me/lakvahid