کنج اهل دل/استاد کاظم محمّدی
329 subscribers
11.8K photos
1.64K videos
62 files
2.11K links
بی چراغ جام در خلوت نمی‌یارم نشست
زان که کنج اهل دل باید که نورانی بود

حافظ
Download Telegram
نهج البلاغه پس از قرآن کریم، یگانه کتابی است که در عالم بشریّت هیچ سخنی نمی تواند با آن برابری نماید. زیرا که در این کتاب که به واقع شگفت انگیز و بی مانند است کلمات و سخنان مولای متّقیان امام علی بن ابی طالب علیه السّلام جمع شده است، سخنانی که در عالم انسانی بی نظیر و بی همتاست. کلماتی که فروتر از کلام خدا و فرسنگ ها فراتر از کلام مخلوقات است.
سخنان امام علی(ع) که باب علم و حکمت نبوی است چون نام خود او علی و بلند است. بلندتر از کوه های سر به فلک کشیده، و درخشان تر از خورشید عالم تاب، و خروشان تر از رودهای موّاج، و ژرف تر از اعماق ذهن و خیال نامحدودِ بشری، و گسترده تر از اقیانوس ها و پهنه ی بی کرانه ی کهکشان ها.
#آشنایی_با_نهج_البلاغه
سخنان امام علی(ع) برای کسانی است که می خواهند به روشنائی برسند و از تاریکی های جهل و گمراهی بیرون آیند. سخنان بلند او راهنما و دستگیر همه ی کسانی است که میل به کمال دارند و از درجا زدن و به پیش نرفتن خسته و گله مندند.
سخنان او برای حکمت جویان و عقل ورزان مایه ی رشد و شکوفائیِ خرد آسمانی است. برای دینداران مایه ی فهم دین و ادراک حقایق ناشناخته ی غیبی است. برای انسان هائی که به دنبال سعادت و خوش بختی هستند سعادت بخش و خوش بختی زاست. و به واقع که پس از قرآن هیچ سخنی نمی تواند از لحاظ زیبایی و دقّت و استحکام و ژرفا با آن برابری و رقابت نماید.
سخنان امام علی(ع) به سان وحی الهی و دانش نبوی است. سنگین و وزین، بلند و دست نیافتنی، شکیل و زیبا و خوش تراش، نرم و لطیف و آرام بخش، صیقلی و جلا یافته، نغز و مغز و پرمعنی. و به سان قرآن دارای ظاهر و باطن، کلماتی پیچیده و تأمّل کردنی، لایه دار و عمیق.
#آشنایی_با_نهج_البلاغه
اکنون از پس چهارده قرن ما این کلمات را در کتاب نهج البلاغه می خوانیم و مات و مبهوتِ عظـمت و شگفتی های آن می شویم ولی با این حال هنوز نمی دانیم که حقیقت آن چیست. چرا؟ برای این که بخشی از فهم این کلمات در نوع خطابه، و نوع وعظ، و در عظمت و رسائیِ طنینِ صدای آن امام نهفته است و ما از این نعمت محروم بوده و هستیم، و حسرت می خوریم که چرا در زمان آن بزرگ مرد تاریخ اسلام که خود، همه ی اسلام است نبودیم تا در جاذبه ی صدای ملکوتیِ آن کلمات وحیانی واقع شویم و از طنین گیرای صدا ره به بی کرانه ی معنا ببریم.
کتاب نهج البلاغه پس از کتاب آسمانیِ ما قرآن کریم لااقل برای ما مسلمانان برترین و مهم ترین کتاب به حساب می آید. نهج البلاغه مجموعه ی سخنرانی ها، نامه ها و کلمات کوتاه و حکمت آمیز آن روح بلند و جاودان است که با دقّت و امانت در یک کتاب قرار گرفته است. این کتاب ارزشمند دارای عالی ترین مطالب در زمینه های دینی و انسانی است و شاید هیچ نکته ای را در این باره فروگذار نکرده باشد.
#آشنایی_با_نهج_البلاغه
نهج البلاغه گزینشی است از سخنان حضرت مولا علی علیه السّلام، که توسّط فرهیخته ای از فرزانگان شیعه جمع و گزینش شده و برای اهل علم و دین و حکمت نیز بسیار سودمند افتاده است و ما نیز در این کتاب به اختصار و با پرهیز از پیچش ها به معرّفی آن خواهیم پرداخت.
این اثر با وجود شأن علمی، دینی، عقلی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، تربیتی، عرفانی، کلامی، و فلسفیِ امام علی(ع) بایسته است که بیش از پیش مورد توجّه مسلمانان قرار بگیرد و در ساخت نظام فکری، تربیتی، اخلاقی، و اجتماعیِ جامعه ی اسلامی و نیز در ساخت افراد و تبیین شخصیّت دینیِ مسلمانان مؤثّر واقع شود.
#آشنایی_با_نهج_البلاغه
امام علی(ع) در 1400 سال پیش درباره شگفتی های خلقت خفاش چه نغز و زیبا می فرماید: «و از لطیفه های صنعت و شگفتی های خلقتش چیزی است که از پیچیدگی های حکمت خود در این خفّاشان به ما می نمایاند که روشنائی ـ که چشم همه ی موجودات را می گشاید ـ چشم آن ها را فرو می بندد، و تاریکی که چشم همه ی زندگان را فرو می بندد چشم آن ها را می گشاید. و چگونه چشم های او از مدد گرفتن نوری از خورشیدِ روشنگر ناتوان است تا بدان راه های خویش را یابد و با پرتو آشکار خورشید خود را به چیزهائی که می شناسد برساند؟ و چگونه آن را به سبب درخششِ روشنائی آن آفتاب از گذشتن در تراکم تابشش باز داشته است و در نهان جای هایش از رفتن در روشنیِ رخشان آن فرا پوشیده است؟ پس خفّاش در روز پلک های چشمش فرو افتاده است و شب را برای خود چراغی ساخته که بدان در طلب روزی راه می جوید. شدّت تاریکی شب چشم های او را از دیدن باز نمی دارد و تیرگی متراکم مانع حرکت او در شب نمی گردد. پس هنگامی که آفتاب پرده از رخسار خود برگیرد و سپیده ی روز آشکار گردد تابش نور آن بر سوسماران در لانه ها بتابد، پلک ها را بر گوشه های چشم می نهد و به آن چه در تیرگی شب ها به دست آورده بسنده می کند.
منزّه است پروردگاری که شب را برای او روز قرار داده و هنگام به دست آوردن روزی؛ و روز را وقت آرامش و آسایش او گردانیده و از گوشت او برایش بال هائی قرار داده که به هنگام نیاز با آن ها پرواز می کند. گوئی بالشان به لاله ی گوش می ماند که نه پر دارد و نه استخوان؛ امّا جای رگ ها را با نشانه های روشن و آشکار در آن می بینی. نه چندان نازک که بشکند و نه چندان کلفت که سنگینی کند. پرواز می کند در حالی که فرزندش به او چسبیده و پناه برده، هرگاه بنشیند می نشیند و هر گاه بالا رود بالا می رود. از او جدا نمی شود تا وقتی که اندامش استوار گردد و بالش برای پرواز آماده، و راه های زیست و مصلحت های خود را بشناسد. پس پاک و منزّه است آفریدگار همه ی موجودات، بی هیچ نمونه ای که از غیر او به جای مانده باشد».
#آشنایی_با_نهج_البلاغه
و آن امام هُمام درباره ی آفرینش انسان فرمود: «ای آفریده ی موزون و ای پدیده ی محفوظ در تاریکی های رحم و پرده های تو در تو، که از گِل خالص آغاز و در آرامگاهی استوار نهاده شدی، تا اندازه ای معیّن و مدّتی قسمت شده! در شکم مادرت به حال جنینی می جنبیدی. نه خواندنی را توان پاسخ داشتی و نه آوازی را می شنیدی. سپس از قرارگاهت به سرایی بیرون رانده شدی که آن را ندیده و راه های سود آن را نمی شناختی. پس چه کسی تو را به مکیدن غذا از پستان مادرت راهنمایی کرد؟ و به هنگام نیاز، جایگاه های طلب و خواسته ات را به تو شناساند؟ هیهات! آن که از بیان صفات مخلوقِ دارای شکل و اندام ناتوان است، پس، از شناخت صفات آفریدگار خود ناتوان تر و از دریافت او به وسیله ی حدود آفریدگان، دورتر است.
در انسان به شگفتی بنگر، که با پیه پاره ای می بیند و با گوشت پاره ای سخن می گوید و با استخوان پاره ای می شنود و از شکافی دم بر می کشد. به رگ های انسان گوشت پاره ای آویزان است که شگفت انگیزترین عضو اوست، و آن «دل» است».
#آشنایی_با_نهج_البلاغه
Forwarded from Mehdi Bolandi
...پنداری نی‌های پر طاووس میل‌هایی از سیم ناب است و دایره‌های شگفت انگیز و خورشید مانندی که بر آن پر رسته، از زر خالص و پاره‌های زبرجد؛ و اگر آن‌را به روییدنی‌های زمین مانند کنی، گویی گلچینی است از شکوفه‌های هر بهار، و اگر آن‌را به جامه تشبیه کنی، هم‌چون حلّه‌های منقّش به زر، یا هم‌چون جامه‌های بُرد یمن است، و اگر به زیورش شبیه دانی، به سان نگین‌های رنگارنگ است که در میان نقره‌ی گوهرنشان باشد. مانند خود‌بین، نازان راه می‌رود و با دقّت، دم و بال خود را می‌نگرد و از زیباییِ پیراهن خود و رنگ‌های جامه‌اش به قهقهه می‌خندد. امّا چون به پا‌های خود نظر اندازد، بانگ برآورده، به آواز بلند گریه می‌کند چنان‌که گویی فریادرسی می‌طلبد و به راستیِ اندوه خویش گواهی می‌دهد. زیرا پا‌های او مانند پا‌های خروس خاکستری رنگ باریک و زشت است و از استخوان ساقش خاری پنهان بیرون زده است...

#آشنایی_با_نهج_البلاغه
#پروفسور_کاظم_محمدی

@dinoerfan
@maktoobaat
@kelidesobh
http://www.najmekobra.com
aparat.com/najmekobra