روانشناسی کودکانگی
17.7K subscribers
150 photos
28 videos
3 links
از کتاب‌های روانشناسی کودک می‌خوانیم

@ads_cafe :(آگهی)راه ارتباطی
Download Telegram
جو اجتماعی که بزرگسالان فراهم می‌کنند می‌تواند رشد حرکتی کودکان پیش‌دبستانی را بهبود بخشیده یا آن را کاهش دهد. در صورتی که والدین و معلمان از عملکرد کودک انتقاد کنند، برای مهارت‌های حرکتی خاصی فشار بیاورند، یا نگرش رقابت‌جویانه ایجاد کنند، اعتماد به نفس کودکان و به نوبه خود، پیشرفت حرکتی را تحلیل می‌برند. بزرگسالانی که در فعالیت‌های حرکتی کودکان شرکت می‌کنند باید روی تفریح و نه کامل کردن روشی «درست» تمرکز کنند.

لورا برک، از کتاب روانشناسی رشد، ترجمه یحیی سیدمحمدی
نخستين شرط پیدایش شخصیت سالم، دریافت توجه مثبت نامشروط (یا غیرشرطی) در دوره شیرخوارگی است. شخصیت سالم زمانی ایجاد می‌شود که مادر بدون توجه به چگونگی رفتار کودک به او عشق و محبت نشان دهد.

کودک این عشق و محبت را که به رایگان نثارش می‌شود یا گرایش و شیوه نشان دادن آن را به یک رشته هنجارها و معیارهای درونی شده تبدیل می‌کند، همان گونه که کودک شیرخوار توجه مثبت مشروط مادر را درونی و از آن خود می‌سازد.

معنای توجه مثبت نامشروط این نیست که کودک آزاد است هرچه دلش می‌خواهد بکند و بازداشتن و اندرز دادن در کار نباشد. اگر معنایش این بود، مادر از ترس آنکه مبادا توجه مثبت خود را مشروط سازد، نباید کودکش را از خطر دور می‌کرد و فرضا از بخاری داغ دور می‌ساخت.

به اعتقاد راجرز، مادر می‌تواند رفتارهای خاصی را مورد تایید قرار ندهد، بدون آنکه برای دریافت عشق و محبت قید و شرط بگذارد. در این حالت، فضایی پیدا می‌شود که کودک ناپسند بودن بعضی از رفتارها را می‌پذیرد، بدون آنکه وادار شود از انجام دادن آنها احساس گناه و حقارت کند.

پند و اندرز نیست که سبب می‌شود کودک احساس کند تنها در شرایط خاصی ارزشمند است، بلکه بیشتر شیوه ارائه و روش بیان آن است. کودکانی که با احساس توجه مثبت نامشروط پرورش می‌یابند، در هر شرایطی خود را ارزشمند می‌دانند. و اگر این ارزشمندی به هیچ رو مشروط نباشد، نیازی برای رفتار تدافعی نمی‌یابند.

دوآن شولتز، از کتاب روانشناسی کمال، ترجمه گیتی خوشدل
یافتن تعادل میان نیازهای خود و کودکتان امری دشوار است. پس چگونه تعادل ایجاد می‌کنید؟ بنا به گفته وینیکات «مادر خوب... از سازگاری کامل با نیازهای نوزادش مادری را شروع می‌کند و همین طور که زمان به جلو می‌رود به تدریج بر اساس توانایی‌هایی که نوزاد برای کنار آمدن با کاستی‌های مادر به دست می‌آورد این سازگاری کمتر می‌شود».

برای مادر یک نوزاد تازه متولد شده طبیعی است که بسیاری از نیازهای خود را کنار بگذارد. همان طور که کودک شما بزرگ‌تر می‌شود، می‌بایست قادر باشد ناامیدی‌های بیشتری را نیز تحمل کند. می‌توان به آنها گفت که پیش از بازی کردن، باید منتظر بمانند تا یک فنجان قهوه درست کنید. می‌توانید تاکید کنید که تنها دو دست دارید با اینکه تمایل داشتید ده دست داشته باشید.

فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی
تنبیه فیزیکی توسط والدین مانع سرکشی و تمرد نمی‌شود بلکه به احتمال زیاد آن را تشویق می‌کند. تنبیه هم کودک را سرخورده می‌کند و هم به او الگویی ارائه می‌دهد که از آن تقلید کند و یاد بگیرد. والدین سردرگم بدون اینکه بفهمند که در واقع با روش‌هایشان به جایی نخواهند رسید به‌اشتباه امید دارند که تنبیه بالاخره نتیجه بدهد.

استفاده از تنبیه فقط باعث می‌شود تا قدرت بیشتری برای مقاومت و مبارزه‌طلبی در کودک به‌وجود آید. با کتک خوردن احتمالات زیاد دیگری در یادگیری فراهم می‌شود که هیچ‌کدام از آن‌ها نیت والدین نبوده است. کودک ممکن است یاد بگیرد که چگونه به‌طرزی موفقیت‌آمیز از احساس گناه در قبال رفتار بد اجتناب کند. او این کار را با درست کردن حلقه‌ای که در آن «تنبیه» جرم را خنثی می‌کند انجام می‌دهد، و کودکی که برای شرارت خود هزینه پرداخت کرده دیگر آزاد است که رفتار بدش را بدون داشتن احساس گناه تکرار کند.

ادل فابر و الین مازلیش، از کتاب چگونه صحبت کنیم تا کودکان گوش کنند، ترجمه‌ مریم داداش‌زاده و لیلی کامیاب
تربیت بر همدلی و همدردی تاثیر می‌گذارد. در صورتی که والدین صمیمی باشند، بیانگری هیجانی را ترغیب کنند، و به فرزندان پیش‌دبستانی خود علاقه دلسوزانه و همدردی نشان دهند، فرزندان آنها به ناراحتی دیگران با دلسوزی واکنش نشان می‌دهند - روابطی که تا نوجوانی و جوانی ادامه دارد.

والدین علاوه بر الگو قرار دادن همدردی، می‌توانند اهمیت مهربانی را آموزش دهند و وقتی کودک هیجان نامناسبی را نشان می‌دهد مداخله کنند. این رفتارها سطح بالایی از پاسخ دهی توام با همدردی را در کودکان پیش بینی می‌کنند.

در مقابل، تربیت توام با عصبانیت و تنبیهی، همدردی و همدلی را در سنین اولیه مختل می‌کند. در یک تحقیق، کودکان پیش‌دبستانی در یک مهدکودک که مورد بدرفتاری جسمانی قرار گرفته بودند، به‌ندرت به ناخشنودی همسالان علایم نگرانی نشان دادند، بلکه به جای آن با ترس، خشم و حمله‌های بدنی واکنش نشان دادند. رفتار این کودکان به پاسخ‌های بی‌عاطفه والدین آنها به رنج بردن دیگران شباهت داشت.

لورا برک، از کتاب روانشناسی رشد، ترجمه یحیی سیدمحمدی
کودک برای سالم بودن، نیاز به تحرک دارد (ترجیحا در طبیعت و خارج از خانه). او به فعالیت‌های بزرگ عضلانی و رفته‌رفته به حرکات مؤثر ماهیچه‌های کوچک و بزرگ از حرکت پاها، بدن و دست‌ها گرفته تا حالت گازی انبری شست و انگشت‌ها نیاز دارد.

یک کودک کاملا از فضای اطراف خود آگاه است و از طرق تمامی حس‌های خود تاثیر می‌پذیرد. این زمانی است که عادات در او شکل می‌گیرند؛ باید فعالیت‌هایی برای او در نظر گرفته شود تا فکر کند، تجربه کند و در طول زندگی‌اش خلاق باشد.

اسباب‌بازی‌ها در انواع فراوان از نظر وزن، رنگ، جنس، اهداف و با بهترین کیفیت وجود دارند تا هوش کودکان را نیز مانند بدنشان درگیر کنند. کودک به این فرصت نیاز دارد تا تاثیرات حسی، بوهای مختلف، حالت‌ها و صداها را برای خود دسته‌بندی کند. برای مثال، اولین قدم می‌تواند فقط تجربه‌ سه رنگ اصلی قرمز، آبی و زرد باشد و اما بعد از آن نوبت شناخت رنگ‌های دیگر و سایه‌های تمامی رنگ‌هاست.

آن زمان است که ما می‌توانیم به او بازی‌های حسی، مانند پیدا کردن تمام اشیای قرمز در محیط را یاد بدهیم، یا بعد از تجربه‌ بو کردن گیاهان مختلف، زمانی که چشم‌هایش بسته است از او بخواهیم حدس بزند کدام گیاه را مقابل او گرفته‌اند.

سوزان استیونسون، از کتاب کودکِ جهان، ترجمه‌ آزاده ابوطالبی شکور و سینا شیرازی
آیا عشق مادر جزو همان «کوچک‌ترین» اما واجب‌ترین چیزها در زندگی نیست که بسیاری از مردم به صورت تناقض‌آمیزی حاضرند برای به دست آوردنش زندگی خود را فدا کنند؟

آلیس میلر، از کتاب دلهره‌های کودکی، ترجمه امید سهرابی‌نیک

Gustav Klimt, The Three Ages of Woman, 1905
برای کنار آمدن با ترس‌ها، اضطراب‌ها و دیگر مشکلات کودکان می‌توان از اسباب‌بازی‌های یا نقش بازی کردن استفاده کرد.

برای مثال، اگر فرزند شما نگران پزشک رفتن است می‌توانید با آنها دکتربازی کرده و تشویق‌شان کنید که با عروسک‌های خرسی و سایر عروسک‌ها دکتربازی کنند. اگر کودک شما از تاریکی هراس دارد می‌توانید وانمود کنید که یک عروسک در تاریکی به تختخواب رفته است این‌گونه فرزند شما می‌تواند درباره ترس‌هایش سخن بگوید.

یک عروسک دیگر می‌تواند برای رفع ترس‌ها مورد استفاده قرار گیرد. هیولاها یا ارواحی که در طول بازی به آن افزوده می‌شوند و کودک از آنها هراس دارد می‌توانند تبدیل به چیزی غیرترسناک شوند. می‌توانید از کودک خود بخواهید تصور کند اگر عروسک‌هایی شبیه انسان خیلی شجاع بودند چه کارهایی انجام می‌دادند.

فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی
گراهام گرین در مقاله‌اش با عنوان «کودک گمشده» می‌نویسد:

شاید تنها در دوران کودکی باشد که کتاب‌ها تاثیر عمیقی بر زندگی ما دارند. بعدها در زندگی به ستایش و تمجید می‌پردازیم، سرگرم می‌شویم و بعضی از نگرش‌هایی که قبلا داشته‌ایم را تغییر می‌دهیم. اما بیشتر محتمل است که در کتاب‌ها تنها چیزهایی را پیدا کنیم که تاییدی باشند بر آنچه که از قبل در ذهن داشته‌ایم...

اما در کودکی کتاب‌ها غیب‌گو هستند، به ما درباره آینده می‌گویند و مانند فالگیرها که در کارت‌های فال‌بینی، سفرهای طولانی، مرگ در آب و غیره را می‌بینند، کتاب‌ها نیز بر آینده ما تاثیر می‌گذارند. فکر می‌کنم برای همین است که کتاب‌ها این‌قدر ما را هیجان‌زده می‌کنند.

آدام فیلیپس، از کتاب حسرت در ستایش زندگی نازیسته، ترجمه میثم سامان‌پور
نوباوگانی که والدین‌شان به نشانه‌های هیجانی آنها با همدلی پاسخ می‌دهند، کمتر بی‌قرار هستند. راحت‌تر آرام می‌شوند و علاقه بیشتری به کاوش دارند. در مقابل والدینی که آن‌قدر صبر می‌کنند تا بچه شدیدا برانگیخته شود و بعد مداخله می‌کنند، افزایش سریع در ناراحتی شدید بچه را تقویت می‌کنند.

در صورتی که مراقبت‌کنندگان تجربیات استرس‌زا را برای بچه‌ها تنظیم نکنند، امکان دارد ساختارهای مغز که جلوی استرس را می‌گیرند نتوانند درست رشد کنند، در نتیجه کودک مضطرب و واکنشی می‌شود و توانایی او برای تنظیم کردن هیجان کاهش می‌یابد.

لورا برک، از کتاب روانشناسی رشد، ترجمه یحیی سیدمحمدی
پیوند بین مادر و نوزاد پس از زایمان (از طریق پوست و نگاه) در هر دوی آنها یک حس تعلق برمی‌انگیزد، یعنی حس یکی بودن که بعد از لحظه لقاح به صورت مطلوبی در حال رشد بوده است. نوزاد حس امنیتی را که نیاز دارد تا به مادر اطمینان کند دریافت می‌کند و مادر هم حس اطمینانی غریزی را دریافت می‌کند که به او کمک می‌کند پیام‌های نوزاد را درک کند و به آنها پاسخ دهد.

این‌گونه صمیمیت دوطرفه اولیه هرگز دوباره ایجاد نمی‌شود و فقدان آن مانعی جدی برای کودک از همان ابتدا به وجود می‌آورد. تنها همین اواخر اهمیت تعیین‌کننده پیوند بین مادر و فرزند به صورت علمی ثابت شده است. امید است که این کار نه فقط در چند زایشگاه خاص، بلکه در همه بیمارستان‌ها به اجرا درآید تا همه از نتایج آن بهره ببرند. مادری که ارتباط نزدیکی با فرزندش برقرار کرده باشد بسیار کمتر از دیگران با فرزندش بدرفتاری میکند و همچنین در موقعیت قوی‌تری قرار خواهد داشت تا از بدرفتاری پدر و دیگر مراقبان ـ مانند معلم‌ها و پرستاران مهدکودک - با فرزندش جلوگیری کند.

آلیس میلر، از کتاب دلهره‌های کودکی، ترجمه امید سهرابی‌نیک
فروید بر اهمیت رابطه مادر-کودک در کمک کردن به کودک برای جلوگیری از احساس معیوب بودن تاکید می‌کند. فروید (۱۹۳۳) می‌نویسد که آسیب‌پذیری‌های خودشیفته‌بارِ امپراتور ویلهلم دوم دقیقا به نقصان جسمانی او (یعنی، بازوی خشکیده) برنمی‌گشت، بلکه نتیجه اجتناب مادرش از عشق‌ورزی به او بود؛ مادری که نقص جسمانی فرزندش را برنمی‌تافت.

هنگامی که شخصی احساس می‌کند که خود کلی او معیوب است، اغلب نوعی حس نومیدی به وجود می‌آید. این ناامیدی دائم در گوش او می‌خواند که هرگز به اندازه کافی خوب و دوست‌داشتنی نخواهد شد. «حس نقصان به صورت عینی تجربه می‌شود، به عنوان واقعیت هیجان [در درون شخص] به طور عمیقی حک می‌شود. در همان حال حس نقصان معمولا حالت مبهم و تعریف نشده دارد و نمی‌توان به آسانی آن را به زبان آورد تا معلوم شود مشکل کجاست».

كوين حس خویشتن معیوب را نوعی مصالحه می‌دانست که تلاش می‌کند تعارض بین من و فرامن یا منِ آرمانی را حل کند. کودکان خردسالی که خود را آسیب دیده می‌بینند اغلب تفاوت‌هایی در یادگیری و آشفتگی‌هایی در حافظه نشان می‌دهند.

سلمان اختر، از کتاب شرم، ترجمه مجتبی تاشکه و همکاران
@niktarbiat روانشناسی تربیت
کودکانی که به اندازه کافی می‌خوابند، انرژی و انگیزه فعالیت دارند. کودکان دو تا پنج‌ساله به ۱۱ ساعت خوابه شبانه و خواب کوتاه نیم‌روزی نیاز دارند و عموما در حدود پنج‌سالگی از خواب نیم‌روزی بی‌نیاز می‌شوند. برای بیشتر کودکان هشت ساعت خواب کافی است. خواب‌آلودگی بیش از حد کودکان در طی روز، مشکلاتی در قدرت تمرکز و توجه آنها ایجاد می‌کند که این می‌تواند بر عملکرد کودک در مدرسه تاثیر بگذارد. کودکانی که کمبود خواب دارند، ممکن است در طی روز دمدمی مزاج، تحریک‌پذیر و یا بیش‌فعال شوند.

دلورس هافمن و همکاران، از کتاب راهنمای جامع پزشکی، ترجمه پوریا صرامی فروشانی
چسبندگی نشانه یک دلبستگی ایمن است و اگر کودک تمایل ندارد والدین را رها کند، آنها باید خوشحال باشند. بر اساس برخی تحقیقات در کشورهایی که فرآیند مستقل شدن در سنین پایین اتفاق می‌افتد، دلبستگی‌های ایمن کمتری نیز مشاهده می‌شوند.

اگر به کودکان اجازه داده شود در سنین پایین دلبستگی داشته باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که در آینده دارای زندگی مستقل و ایمنی باشند.

فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی
تحقیقات زیادی نشان می‌دهند والدینی که نه تنها در نوباوگی بلکه در سال‌های بعدی نیز به صورت محبت‌آمیز به کودک رسیدگی می‌کنند به جنبه‌های متعدد رشد کمک می‌نمایند: خودپنداره مطمئن‌تر، آگاهی هیجانی پیشرفته‌تر، روابط مطلوب‌تر با معلمان و همسالان، احساس مسئولیت اخلاقی قوی‌تر و انگیزه بیشتر برای موفق شدن در مدرسه. در مقابل فرزندان والدینی که در دوره‌ای طولانی به صورت بی‌عاطفه واکنش نشان می‌دهند، در معرض خطر انواع مشکلات رشد قرار دارند.

در مجموع، دلبستگی ایمن در نوباوگی، رابطه والد-کودک را در مسیر مثبت هدایت می‌کند. اما تاثیرات ایمنی دلبستگی اولیه مشروط هستند ـ به کیفیت روابط آینده بچه بستگی دارند. کودکی که در نوباوگی تحت مراقبت محبت‌آمیز قرار می‌گیرد ولی بعدها فاقد روابط همدل است، در معرض خطر مشکلات قرار دارد. در مقابل، کودکی که مراقبت والدین او بهتر می‌شود یا روابط جبران‌کننده دیگری خارج از خانواده نزدیک دارد، احتمالا از ناملایمات بهبود می‌یابد.

لورا برک، از کتاب روانشناسی رشد، ترجمه یحیی سیدمحمدی
تفاوت بین والدین خوب و بد تعداد اشتباه‌هایی نیست که خودشان یا فرزندشان مرتکب شده‌اند، بلکه مهم این است که با این اشتباه‌ها چه کرده‌اند.

وینیکات
وینیکات می‌نویسد: کودکانی که مادر افسرده دارند، تکلیفی دارند که هیچ‌وقت نمی‌توانند آن را به‌طور کامل انجام دهند. تکلیف آن‌ها در وهله‌ی اول این است که با خُلق مادر کنار بیایند.

آدام فیلیپس، از کتاب وینیکات، ترجمه نهاله مشتاق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️آموزش محاسبه ی ذهنی با چرتکه برای همه سنین توسط مربی با تجربه😍
به ۳ روش:

حضوری
آنلاین
آفلاین

مشاوره خرید فیلم های آموزشی چرتکه:
@Sepidehteimoori880
کانال عمومی ما در تلگرام:

https://t.me/chortkehbaman
پیاژه روانشناس تاثیرگذاری است که سال‌ها به مطالعه رشد ذهنی کودکان پرداخته است. به اعتقاد وی کودکان از طریق کاوش محیط خود می‌آموزند و به همین جهت نباید اموری به آنها آموزش داده شود که می‌توانند خود اقدام به کشف آنها کنند. وی همچنین تاکید داشت که شیوه تفکر کودکان درباره جهان با بزرگسالان بسیار متفاوت است و کودکان می‌بایست بر اساس رشد ذهنی خود در معرض تجربیات یادگیری قرار بگیرند.

فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی