#حدیث_مهدوی
امام حسن عسگری
«ابوهاشم جعفري مي گويد: خدمت امام حسن عسکري عليهالسلام عرض کردم: جلالت شما مانع مي شود از اينکه پرسش خود را بي پرده مطرح کنم، آيا اجازه مي فرماييد، سوالي از خدمت شما بکنم؟ فرمود: بپرس. عرض کردم: سرور من! آيا براي شما فرزندي هست؟ فرمود: آري. گفتم: اگر براي شما حادثه اي پيش آيد کجا از وي پرس و جو کنم؟ فرمود: در مدينه».
کمال الدين/ ص384 و اعلام الوري/ ص412
امام حسن عسگری
«ابوهاشم جعفري مي گويد: خدمت امام حسن عسکري عليهالسلام عرض کردم: جلالت شما مانع مي شود از اينکه پرسش خود را بي پرده مطرح کنم، آيا اجازه مي فرماييد، سوالي از خدمت شما بکنم؟ فرمود: بپرس. عرض کردم: سرور من! آيا براي شما فرزندي هست؟ فرمود: آري. گفتم: اگر براي شما حادثه اي پيش آيد کجا از وي پرس و جو کنم؟ فرمود: در مدينه».
کمال الدين/ ص384 و اعلام الوري/ ص412
Forwarded from کیمیای محبت
#حدیث_مهدوی
امام حسن عسگری
«ابوهاشم جعفري مي گويد: خدمت امام حسن عسکري عليهالسلام عرض کردم: جلالت شما مانع مي شود از اينکه پرسش خود را بي پرده مطرح کنم، آيا اجازه مي فرماييد، سوالي از خدمت شما بکنم؟ فرمود: بپرس. عرض کردم: سرور من! آيا براي شما فرزندي هست؟ فرمود: آري. گفتم: اگر براي شما حادثه اي پيش آيد کجا از وي پرس و جو کنم؟ فرمود: در مدينه».
کمال الدين/ ص384 و اعلام الوري/ ص412
امام حسن عسگری
«ابوهاشم جعفري مي گويد: خدمت امام حسن عسکري عليهالسلام عرض کردم: جلالت شما مانع مي شود از اينکه پرسش خود را بي پرده مطرح کنم، آيا اجازه مي فرماييد، سوالي از خدمت شما بکنم؟ فرمود: بپرس. عرض کردم: سرور من! آيا براي شما فرزندي هست؟ فرمود: آري. گفتم: اگر براي شما حادثه اي پيش آيد کجا از وي پرس و جو کنم؟ فرمود: در مدينه».
کمال الدين/ ص384 و اعلام الوري/ ص412