خسرو انوشیروان
1.16K subscribers
6.73K photos
3.71K videos
117 files
10.5K links
به نام خردمند یزدان پاک
امروز، چهاردهم دی ماهِ نودوهشت خواستم تا همه‌ی آنچه از ابتدا تا کنون در مجازی نوشته ام و هرآنچه را شاید از این پس بفهمم؛ بنویسم و برای بایگانی در این درگاه درج کنم.
من؛ فقط به سود مملکتم می‌نویسم.
#خسرو

از همراهی شما سپاسگزارم .
Download Telegram
خسرو انوشیروان
شما نمیتوانید با ارائه ی شعاری ابتر و فاقد انضباط سیاسی که تا کنون در ارائه ی #الترناتیو ناکام بوده و زین پس نیز بدون ارائه ی راهبرد و راهکار مناسب برای حفظ ثبات در #ایران و حصول اطمینانِ #ملت در جایگزینی سریع #دولت_ملی پس از فروپاشی ، در این بازیِ خطرناک…
🛑 کسانی که خرد را باور نمی‌دارند و از بهر آدمی نیکی امیدوار نیستند اینان را آن بهتر که مردم را بخود گزارند و کاری بایشان نداشته باشند و اینکه می‌بینیم پاره‌ای از اینان همواره تلاش می‌کنند و بر نومیدی مردم می‌افزایند و آنان را بر بدیها گستاختر می‌گردانند آیا چه انگیزه‌ای از بهر این کار جز خودنمایی توان اندیشیدن؟!..
https://t.me/khosrovanooshiravan/3064
#احمد_کسروی
🛑 در داستان نافرمانی خزعل ، مدرس باو هوادار درآمد و در مجلس یک اقلیتی بضد شاه گذشته پدید آورد. اقلیت بسیار متعصبی که گذشته از مجلس در شهر تهران جوش و خروش راه می‌انداخت. در چنان هنگامی که ممکن بود منجر بجدا شدن خوزستان از ایران گردد آقای مدرس بیباکانه با دولت مخالفت می‌نمود. حقیقت آنست که جمعی از آزمندان و سودجویان از خزعل و از دیگران پولهایی گرفته و باو وعده‌ی پشتیبانی داده بودند چون خود آنان وجهه‌ی کار نداشتند مدرس را پیش انداخته و وسیله‌ی کار خود گرفته بودند.
@khosrovanooshiravan
گفته می‌شود مدرس بپول قیمت نمی‌گزاشت و بی‌نیازانه زندگی می‌کرد. این راست است ، ولی چه سود که دیگران او را وسیله‌ی استفاده‌های پولی می‌ساخته‌اند.

زنده یاد #احمد_کسروی
🛑 روزی مردی که از بازرگانان است و در هندوستان و روسستان (روسیه) نیز بوده بنزد من آمد ، و درمیان گفتگو ستایشها از هیتلر آغاز کرد و سپس گفت : «تنها یک چیز مانده و آن اینکه مسلمان شود و اسلام را به اوج عظمت خود برساند». این سخن نه آن بود که من پاسخی گویم. سزای این نادانی جز خاموشی نمی‌بود. ولی چون رشته را رها نکرده بسخنان پوچتر دیگری می‌پرداخت ، برای جلوگیری گفتم : «هیتلر چگونه اسلام را به اوج عظمت برساند؟!...» گفت : «قوه دارد ، هر کاری تواند کرد». دیدم بدتر گردید. ناچار شده گفتم : «این گفتگو را بکنار گزارید».
@khosrovanooshiravan
زنده یاد #احمد_کسروی
خسرو انوشیروان
🛑 زمانی که اندیشه کهن ملیگرایی ایرانی دوباره شروع به قدرت گرفتن کرد و رضا شاه بزرگ یکی از شخصیت هایی بود که به کمک جریان ملیگرایی ایرانی آمد. @khosrovanooshiravan هیتلر یک شورشی ناشناخته و وامانده بود که در زندان مونیخ در حال پوسیدن بود. کسانی که ملیگرایی…
روزی در این کشور مرد نیرومندی برخاسته رشته‌ی کارها را بدست می‌گیرد. در آن روز همگی ستایشگر می‌شوند. همگی چاپلوسی می‌کنند. کارهای بد او را نیز مدح می‌کنند. کسی که ستایشگر یا چاپلوس نیست باید عقب بماند و صدمه و آزار یابد.
@khosrovanooshiravan
روزی هم آن مرد نیرومند افتاده از کشور بیرون می‌رود. در این هنگام همگی نکوهشگر می‌گردند. همگی بدگویی می‌آغازند. کارهای نیک آن دوره را نیز نمی‌پسندند. بلکه می‌کوشند همه‌ی کارهای آن دوره را بازگردانند.

زنها دوباره با چادر و چاقچور بیرون می‌آیند. مردها کلاه‌پوستی بسر می‌گزارند. سیدبچه‌ها و آخوندبچه‌ها که چغاله‌های گدایی و مفتخواری هستند بخیابان می‌ریزند. روضه‌خوانیها فراوان می‌گردد. قمه‌زنان و زنجیرزنان دوباره پیدا می‌شوند. عشایر باستقلال خود بازمی‌گردند. هرج و مرج در هر سو نمایان می‌شود. این کارها رخ می‌دهد تنها برای آنکه آثار آن مرد نیرومند از میان رود.

اینست نمونه‌ای از رآکسیون در کارهای این کشور. آن روز احساسات بآن سو برگشته بود و امروز باین سو گردیده. آن روز آن تظاهرات را می‌کردند و امروز ضد آن را می‌کنند.

شاید تصور شود آن روز چون رضاشاه مسلط بود مردم را بآن تظاهرات وامی‌داشت. ولی افسوس قضیه معکوس است. حس ستایشگری در این توده ریشه دوانیده و رضاشاه مقداری هم جلو می‌گرفت.

در اینجا داستانهایی هست که اگر بازگویم مایه‌ی سرافکندگی خواهد بود. ناچارم به یکی دو داستان بس کنم :

این داستان را به یک واسطه از یکی از وزیران شنیده‌ام. سالی که رضاشاه تاجگزاری کرد فردای روز تاجگزاری ، فروغی (که گویا نخست‌وزیر بوده) رفته پیش شاه. رضاشاه پرسیده تاجگزاری چگونه گذشت؟. پاسخ داده : «اعلیحضرتا من بارها تاجگزاری دیده‌ام. در تاجگزاری مظفرالدین‌شاه بودم. در تاجگزاری محمدعلی‌شاه بودم. در تاجگزاری احمدمیرزا بودم. پس از مرگ ادوارد پنجم پادشاه انگلیس چون جانشین او به هندوستان برای تاجگزاری آمد من در آنجا نماینده‌ی ایران بودم. هیچ یکی از این جشنها شکوه تاجگزاری اعلیحضرت را نداشت. وقتی که اعلیحضرت تاج را بسر گزاردند من دیدم نوری از جمال مبارک تلؤلؤ کرد ...».

باینجا که رسیده رضاشاه رو گردانیده و بسخریه‌ گفته : «نور تلؤلؤ کرد .. برو مردکه!».

داستان دیگری را باز از یکی از وزیران شنیده‌ام. روزی که مجسمه‌ی ایستگاه راه‌آهن گشایش می‌یافته (یا روزی که رضاشاه بدیدن آن مجسمه رفته بوده) یکی از حاضران شاه را بلقب انوشیروان می‌خواند. بآن مناسبت رضاشاه رو بآقای اسفندیاری رئیس مجلس گردانیده می‌گوید : «آیا من عادلترم یا انوشیروان؟» اسفندیاری شرحی آغاز می‌کند :

«اعلیحضرتا عدالت انوشیروان یک شهرتی بوده. عدالت اعلیحضرت واقعیست ...»

رضاشاه سخن او را بریده می‌گوید :
https://t.me/khosrovanooshiravan/3626?single
«نه!.. گفتگو در آنست که انوشیروان با وزیری همچون بزرجمهر[=بزرگمهر] عدالت می‌کرد من با شما ...ها عدالت می‌کنم».

#احمد_کسروی
خسرو انوشیروان
🛑 از هر راه که میتوانید نام و یاد #پادشاهی_ایران را زنده نگاه دارید . 👈 مهم حرکت کردن است ؛ گفتن است ؛ کوشش کردن است. @khosrovanooshiravan هرقدم شما ، هر کلام شما ، هر یادآوری شما در این راستا به مثابه قطره ای آب گوارا در این برهوت ایرانشناسی است که درخت تنومند…
🛑 آقای ارجمند در این توده (اگر آزادگان را بکنار گزارید) ده تن که دارای یک اندیشه باشند پیدا نمی‌شوند ‌ با اینحال «دعوت به اتحاد» چه نتیجه تواند داد؟!.
https://t.me/khosrovanooshiravan/4021
👈 اگر ما راستی در آرزوی یگانگی هستیم باید بکوشیم و اندیشه‌ها را یکی گردانیم. یگانگی جز در نتیجه‌ی یکی بودن اندیشه‌ها نتواند بود. در اینجاست که میگوییم : شما نام یگانگی را شنیده‌اید و ما معنی آن را می‌دانیم و راهش را می‌شناسیم و بهترین دلیل آن یگانگی‌ایست که امروز درمیان آزادگان پدیدار است. اینها کسانیند که هر چند تنی در جای دیگری می‌باشند و بیشترشان همدیگر را نمی‌شناسند ولی همگی یک راه را دنبال می‌کنند چرا که ‌اندیشه‌هاشان یکی می‌باشد.
https://t.me/khosrovanooshiravan
زنده یاد #احمد_کسروی
خسرو انوشیروان
🛑 در دیده ی ما #شاه بُوَد سایه ی یزدان تا کور شود دیده ی بیگانه پرستان @khosrovanooshiravan #جاوید_شاه ؛ تئوری حقوقی و فلسفه ی سیاسی #ما_پادشاهیخواهان است ؛ از نظر ما #پادشاه ضامنِ تداوم و ثبات سیاسی و مانع تعارض ارکان و قوای دولتی است . کارکرد #نهاد_پادشاهی…
🛑 صد تن یا هزار تن كه در یكجا گرد آمده‌اند شما اگر بخواهید آنان را یكی گردانید با زنجیر یا طناب كه بهم نخواهید بست ، و باید همه‌ی ایشان را دارای یك اندیشه و یك آرمان (مقصد) گردانید. وگرنه از هم جدا و پراكنده‌اند ، اگرچه در یكجا باشند و اگرچه با زبان دعوای یگانگی[=اتحاد] كنند.

https://t.me/khosrovanooshiravan/2957
#احمد_کسروی
خسرو انوشیروان
سنتِ قمه کشی و نزاع بین مجتهدین و حمله ی طُلاب به مدارس دینی به فرماندهیِ روحانیون برجسته برای کسبِ موقوفات و غنیمت بیشتر ،در دورانِ قاجار https://t.me/C_B_SHAHZADEH/102092 گفته‌ایم در شهرهای ایران مدرسه های بزرگی برایِ طلبه ها بودی.این طلبه ها که بیشترشان…
در این سی و هفت سال که در ایران جنبش برخاسته هر گامی که بسوی نیکی کشور برداشته شده بنام کیش با آن دشمنی نشان داده‌اند
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/102328
با مشروطه ، با دبستانها ، با دانشها ، با عدلیه ، با ثبت اسناد ، با نظام وظیفه ، با یکسانی لباس ، با خورشیدی گردانیدن سال ، با هر چیز سودمند دیگری. یک دستگاهی که خود هیچ سودی ندارد (که نه جلو گمراهیها را می‌تواند گرفت و نه مردم را از خواری و زبونی رها می‌تواند گردانید) از هر کار سودمندی جلو می‌گیرد.
https://t.me/khosrovanooshiravan
#احمد_کسروی
خسرو انوشیروان
هرگونه ائتلاف با شورشیان پنجاه و هفتی پنهان در بطن اپوزوسیون ؛ در راستای انجام براندازی ، نه تنها شکست خواهد خورد بلکه منجر به کاهش محبوبیت و کارایی #سامانه_پادشاهیخواه در نزد ایرانیان میشود. @khosrovanooshiravan آنها قصد دارند از اعتبار #نهاد_پادشاهی…
⚫️ «حزب و گمراهیهای سیاسی»

https://t.me/khosrovanooshiravan/3807
یگانگی بسته به آنست که ‌اندیشه‌ها یکی باشد (تکه‌ی یک از دو)

بارها می‌بینم یکی گفتاری برای چاپ در پرچم آورده ، و چون باز می‌کنم و می‌خوانم می‌بینم موضوعی را عنوان ساخته ولی تنها بستایشها یا نکوهشهای شاعرانه اکتفا کرده.

مثلاً یکی گفتاری نوشته و آورده درباره‌ی «اتحاد» ، و تنها بستایش آن بس کرده : «اگر ما می‌خواهیم از این گرداب فلاکت نجات یابیم باید دست اتحاد بهم دهیم ... دشمنان سنگ تفرقه بمیان ما انداخته‌اند». سی یا چهل تا از اینگونه جمله‌ها را بهم بافته.

من در شگفتم که از اینگونه گفتارها چه نتیجه تواند بود؟!. از ستایش یگانگی و از نکوهش پراکندگی و مانند اینها چه سودی بدست آید؟!.. این مثل آنست که کسی بالا سر بیماری نشیند و برای او پیاپی تندرستی را ستایش کند و از بیماری و ناتندرستی نکوهش سراید. آیا از این ستایش و نکوهش نتیجه تواند بود؟!. آیا بیمار باختیار خود بیمار گردیده که چون ستایش تندرستی را شنید از بستر بیماری برخیزد و تندرست گردد؟!..
نیکی اتحاد یا یگانگی را هر کسی میداند. ولی یک کار اختیاری نیست که مردم خود توانند آن را داشته باشند. اتحاد یا یگانگی بسته بآنست که‌ اندیشه‌ها یکی باشد ، و یکی بودن اندیشه‌ها بسته بآنست که حقایق بمیان آید و این اندیشه‌های پراکنده که مغزها را پر کرده از میان برخیزد.

بسیاری از مردم این را نمی‌دانند و چنین می‌پندارند که یگانگی یک امر اختیاریست. من بارها می‌شنوم فلان جوانان یک حزبی ساخته‌اند یا فلان دسته با فلان دسته اتحاد کرده‌اند. اینها دلیل است که در این کشور نه معنی حزب دانسته شده و نه معنی اتحاد را می‌دانند.

چنین فرض کنید که صد تن در یک جایی گرد آمده و می‌خواهند باهم یگانگی کنند و همدست باشند. این کار بسته بدو چیز است :

نخست آنکه ‌اندیشه‌ها و باورهای اینها یکی باشد. وگرنه یگانگی صورت نخواهد گرفت و دیر یا زود کشاکش و اختلاف درمیان آنان خواهد درگرفت.

دوم باید یک مقصودی را دنبال کنند و در راه آن بکوشش برخاسته گام بگام پیش روند ، وگرنه پس از اندکی سست و دلسرد گردیده پراکنده خواهند شد.

یگانگی در یکجا گرد آمدن نیست. بیست یا سی نفر دست بهم دادن و یک نام حزبی بروی خود گزاردن نیست. اینها به بازیچه‌های کودکانه شبیه‌تر است تا بکارهای خردمندانه.

امروز در این کشور صد اختلافی هست. این مردانی که می‌بینید ، مغزهاشان آکنده از اندیشه‌های گوناگونست. اساساً در این کشور راه زندگی دانسته نیست. اگر یگانگی می‌خواهید باید باینها چاره شود. باید یک رشته حقایق روشن شود و یک راهی برای زندگانی باز گردد و یک دسته از مردم در پیرامون آنها دست بهم دهند و یک جمعیت شاینده‌ای باشند و این همان کاریست که ما بآن می‌کوشیم. کسانی اگر می‌خواهند بکشور خود نیکی کنند در این راه با ما همراهی نمایند ، این حقایق را که می‌نویسیم درمیان مردم منتشر گردانند ، با اندیشه‌های پراکنده نبرد کنند. وگرنه از تلاشهای دیگری کمترین نتیجه نخواهد بود.
https://t.me/khosrovanooshiravan
#احمد_کسروی
خسرو انوشیروان
⚫️ «حزب و گمراهیهای سیاسی» https://t.me/khosrovanooshiravan/3807 یگانگی بسته به آنست که ‌اندیشه‌ها یکی باشد (تکه‌ی یک از دو) بارها می‌بینم یکی گفتاری برای چاپ در پرچم آورده ، و چون باز می‌کنم و می‌خوانم می‌بینم موضوعی را عنوان ساخته ولی تنها بستایشها…
⚫️ «حزب و گمراهیهای سیاسی»

یگانگی بسته به آنست که ‌اندیشه‌ها یکی باشد (تکه‌ی دو از دو)
https://t.me/khosrovanooshiravan/3077
https://t.me/khosrovanooshiravan/5027
در اینجا داستانی هست که باید بنویسم : سه سال پیش یکی از آشنایان از تبریز آمده بود و بارها بنزد من می‌آمد. یک روز گفتگو می‌کردیم درمیان سخن چنین گفت : «شما با نوشته‌های خود عوام را آزرده می‌گردانید ، چیزهایی می‌نویسید که مخالف عقیده‌ی عوام است. آخر ما با اینها کار داریم. یک روز باید از اینها استفاده کنیم.»

سپس داستانی آغاز کرد که چون پس از کشته شدن [شیخ‌محمد]خیابانی تشکیلات دمکرات بهم خورده بود ، ما می‌خواستیم دوباره آن را درست گردانیم ، کسانی می‌رفتند و سخنانی برخلاف عقیده‌ی عوام می‌گفتند و آنان را می‌رنجانیدند. ولی من با میل عوام رفتار می‌کردم ، اینبود موفق شدم که به تنهایی سی چهل حوزه[حزبی] برپا کنم.

گفتم پیش از آنکه پاسخ شما را بدهم باید من هم یک داستانی نقل کنم : پانزده سال پیش از این یکی از آشنایان من در تهران روزنامه‌ای بنام «انعکاس» بنیاد نهاد و روزنامه‌ی آبرومندی بود. من آن زمان در زنجان بودم و برای من نیز می‌آمد. ولی پس از سه ماه دیگر بریده شد و از میان رفت و دانستیم که تعطیل کرده.

پس از چندی که به تهران آمدم با مدیر آن دیدار کردم و گفتگوی روزنامه به میان آمد. گفت : «بکمتر روزنامه‌ای در ایران چنان اقبال کرده بودند. در ماه نخست ما هزار و هفتصد نفر مشترک داشتیم». گفتم : پس چرا تعطیل کردید؟.. گفت : «پول ندادند که ...»

دانسته شد مرد ساده روزنامه را بهمه‌ی آشنایان و دوستانش فرستاده و آنها گرفته‌اند و خوانده‌اند ولی بهنگام مطالبه‌ی پول رو برگردانیده‌اند.

این داستان پاسخ شماست. بگو ببینم آن سی و چهل حوزه چه شد؟!.. خندید و گفت : «هیچی پس از مدتی پراکنده شدند و رفتند پی کارشان».

گفتم : خوب شد که خودتان گفتید. تفاوت در اینجاست که شما می‌خواهید حوزه درست کنید ولی ما می‌خواهیم یک توده را از گرفتاری و بدبختی رها گردانیم. شما ناگزیرید عوام را نرنجانید ، ولی ما می‌خواهیم مغز او را از اندیشه‌های پست بیهوده پاک گردانیم و از رنجیدن و نرنجیدنش باک نداریم. شما به همان گرد آمدن و فراهم نشستن قیمت می‌دهید ولی ما می‌دانیم که هیچ سودی ندارد و کمترین نتیجه‌ای از آن نتوان برداشت.

این داستان ازآنِ سه سال پیش است و من می‌بینم امروز بار دیگر بآن سخنان نیاز افتاده. بیشتری از مردم یگانگی را تنها در یکجا گرد آمدن می‌شمارند و اینست چنین می‌دانند که اگر گفتارهایی نویسند و بمردم پند دهند اتحاد بدست خواهد آمد. ولی چنانکه گفتیم این یک اندیشه‌ی بسیار خامیست ، و این دسته‌بندیها و حزب‌بازیها که شما امروز می‌بینید درست از ردیف سی و چهل حوزه‌ی آن آشنای تبریزی ماست و هر یکی پس از زمانی پراکنده خواهند شد و از پی کارهای خود خواهند رفت.

ما اگر می‌کوشیم به یکی گردانیدن اندیشه‌ها می‌کوشیم ، با گمراهی‌ها و عقیده‌های پراکنده نبرد می‌کنیم. ما پرچم را بنیاد نهادیم که بدستیاری آن یک رشته حقایق را ـ درباره‌ی کشورداری و زندگانی توده‌ای ـ نشر نماییم و خود از این راه است که به نتیجه امیدواریم.
https://t.me/khosrovanooshiravan
(پرچم روزانه شماره‌ی 40 دوشنبه 18 اسفند ماه 1320)
#احمد_کسروی
خسرو انوشیروان
⚫️ #زیره_به_کرمون_میبرن یه جوری نوشته حس تلخ همون روزها را دارم ؛ فکر کردم #جرج_واشینگتون پدر پدرجدشه ...😐 اوووووه چه خبرته حالا ؟ آقای #مهرانی ؛ مگه شما چند ساله احساس میکنی شهروند ایالات متحده ای که اینطوری واسه #شکست_ارزشهای_امریکایی خون گریه می‌کنی…
⚫️ ما اگر می‌خواهیم یک جمعیتی پدید آوریم باید بکوشیم اندیشه‌ها و مقصدها را یکی گردانیم. برای این کار هم یک راه بیشتر نیست ، و آن اینکه از یکسو حقایق زندگانی و همچنین منافع کشور را شرح نموده در دلها جا دهیم و از یکسو با اندیشه‌های گمراه و پراکنده که دلها را پر کرده ، و همچنین با خیانتها و بدخواهی‌هایی که با کشور می‌شود نبرد کنیم. تنها از این راهست که خواهیم توانست اندیشه‌ها و مقصدها را بیک زمینه درآوریم.
https://t.me/khosrovanooshiravan/5051
#احمد_کسروی
⚫️ چنانکه گفته‌ایم بیکاری خود یکی از گناهانست. از دیده‌ی حقیقت دزدی با بیکاری چندان تفاوتی ندارد. دزد و بیکار هر دو مفت می‌خورند ، هر دو از دسترنج دیگران بهره برده عوض نمی‌دهند. یک کسی اگر پولدار است و از بی‌نیازی پی کار نمی‌رود گناهکار است ، چه رسد بآنکه بی‌پول و نیازمند باشد و برای نان خود چشم بدست دیگران دوزد که گناه ‌اندر گناهست.

@khosrovanooshiravan
#احمد_کسروی
این در آیین ماست که باید از همه‌ی خوشیهای جهان بهره‌مند گردید. این خوشیها برای ماست و آفریدگار برای ما آفریده. این یکی از گمراهیهای دیگرانست که پنداشته‌اند باید برای نزدیک شدن بخدا از اینجهان و از خوشیهایش پرهیز نمود. تو گفتیی این جهان را شیطان آفریده که خدا آن را دشمن می‌دارد و از پرهیز نمودن از خوشیهای آن خشنود میگردد.
@khosrovanooshiravan
#احمد_کسروی
خسرو انوشیروان
⚫️ باید کلیشه ها را شکست کیه که به شما میگه : الان شاه باید فراحزبی عمل کنه ؟ #دهانش_را_بشکنید https://t.me/khosrovanooshiravan/4923 مگه میتونیم فلسفه ی پادشاهی و پادشاهی خواهی رو در قالب حزب بگونجونیم؟ اون کسی که میگه پادشاه باید فراحزبی عمل کنه دشمن پادشاهی…
⚫️ خدا مردمان را یکسان نیافریده. یکی کمتر و یکی بیشتر کوشد. ارج کوششها نیز یکسان نیست و یک پزشک را با یک باربر یکی نتوان شمرد. پس باید رویهم‌رفته را بدیده گرفت و هر کسی را باندازه‌ی سودی که بتوده رسانَد سزاوار بهره‌یابی دانست. اینست آیین خدایی. اینست آنچه پایَندان[=ضامن] آسایش جهان تواند بود ...
https://t.me/khosrovanooshiravan/5331
#احمد_کسروی
⚫️ آن حسی كه نیكی را دوست ، و بدی را دشمن دارد در ایرانیان از كار افتاده. این درد دیگری در این توده‌ی بدبخت است. خدا به آدمیان حس داده كه چون از كسی یك كار نیكی سر زد او را دوست دارند و ارجش گزارند ، و اگر كسی بدكاره بود او را دشمن دارند و پستش شمارند. این حس خدادادی نیز درمیان این توده بیكاره گردیده. اینان نه تنها برای شناختن نیك از بد یك قاعده‌ای ندارند آن چیزهایی را كه بد می‌شمارند اگر از كسی سر زد دشمن نمی‌دارند و از ارج آن كس نمی‌كاهند.
https://t.me/khosrovanooshiravan
#احمد_کسروی
⚫️ یك مردمی كه در یكجا می‌زیند نخست برای آنها یك راهی لازم است كه همگی با آن راه زندگی كنند و همگی نیك و بد را از روی یك قاعده بشناسند و دیگر این نباشد كه هر كسی به نیك و بد معنای دیگری دهد.
دوم باید آیین یا قانون خردمندانه‌ای درمیان باشد كه جلو بیدادگری آزمندان و بیدادگران را بگیرد.
سوم باید همگی آن مردم به كشور و توده علاقه‌مند باشند و فیروزی كشور و آسایش توده را بخواهند. با اینهاست كه یك توده باهم توانند زیست ، وگرنه زندگانی آنان دچار سختیها خواهد گردید.
https://t.me/khosrovanooshiravan
#احمد_کسروی