خسرو انوشیروان
1.09K subscribers
6.89K photos
3.98K videos
119 files
10.8K links
به نام خردمند یزدان پاک
امروز، چهاردهم دی ماهِ نودوهشت خواستم تا همه‌ی آنچه از ابتدا تا کنون در مجازی نوشته ام و هرآنچه را شاید از این پس بفهمم؛ بنویسم و برای بایگانی در این درگاه درج کنم.
من؛ فقط به سود مملکتم می‌نویسم.
#خسرو

از همراهی شما سپاسگزارم .
Download Telegram
آن ابهام به همان اندازه که در قانون اساسی مشروطه هست در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم وجود دارد و در این جمهوری هم مردم صاحب‌اختیار نهایی نیستند.
در هر دو شکل مقام‌هایی که مدعی الهی هستند، نوعی قیمومت بر مردم دارند.

و این علت اصلی پا نگرفتن حقوق اساسی و قانون اساسی در کشور ایران است
چون مردم بجای لمس دموکراسی با یک قواعد نوشته شده ای همراه هستند که سازو کار آنها با عالم غیرواقعی و غیر عینی ست

تغییر سلسله‌های پادشاهی در تاریخ ایران یک مساله ست و مساله دیگر انقلاب است

وقتی به انقلاب می‌رسیم، باید نگاهی به انقلاب‌های دیگر بکنیم، مثلا به انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه که در آنجا برای اولین بار عنوان #ملت به وجود می‌آید و بعد هم الگویی می‌شود برای سایر کشورها

یا به اعلامیه استقلال آمریکا و قانون اساسی آمریکا نگاه کنیم، که حتی مقدم بر اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه است
واساسا با این اعلامیه‌ها مفهوم شهروند به وجود می‌آید

در انقلاب مشروطه ایران، موازنه‌ قوایی وجود دارد بین #آزادیخواهان و #متشرعین
با توجه به این که دو یا سه تا از این مراجع هم (آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله طباطبایی) موافق مشروطیت هستند بدون این که بگویند منظورشان از مشروطیت چیست و این هم به خاطر موازنه‌ قوایی است که بین #روحانیان و #سلطنت وجود دارد که نمونه‌اش را در دوران سلطنت ناصرالدین شاه و در رابطه با موضوع تنباکو دیده بودیم

الان یک عده از این روحانیت بدون این که شناختی داشته ازآن دفاع هم میکنند

بنابراین تضادی به وجود می‌آید که منجر به بمباران مجلس و به دار کشیدن شیخ فضل‌الله نوری می‌شود، اما وضعیت آن روزها به گونه‌ای بود که آزادیخواهان، یا روشنفکرانی می‌دیدند که اگر بخواهند زیاد هم فشار بیاورند ممکن است برخورد شدید شود که در نهایت کار به همانجا هم کشید بنابراین کوتاه می‌آیند
یعنی حتی قانون اساسی بلژیک را اساس قرار می‌دهند اما تلفیقی به وجود می‌آورند که عملا حق حاکمیت ملی را می‌برد ، زیر سیطره‌ پنج روحانی قرار دادند که در مجلس حضور داشتند.

بخش عمده‌ تناقضاتمان چه در دوران مشروطه و چه پس از انقلاب ۵۷ عبارت از این است که ما بدون هضم مدرنیته‌ غربی و بومی کردنش در کشورمان نمی‌توانیم ادامه‌ حیات بدهیم
مدرنتیه با سختی فراوان در کشور ما پیش رفته است

اصل دوم قانون اساسی مشروطه و اصل مربوطه‌ قانون اساسی جمهوری اسلامی که می‌گوید «الی‌الابد» هنوز نفهمیده است که قانون و روابط قوا پای در تله‌ زمان و مکان دارد.
اگر بخواهیم قانونی تدوین کنیم که در هر زمانی و مکانی جاری باشد، اصلا با مفهوم قانون و روابط حاکمیت و ملت همخوانی ندارد. واژه الی الابد مختص حاکمیتهای ایدئولوژی گراست ودرواقع با جزم گرایی و قطعی گرایی مترادف است و این کاملا با بنیان تفکر دموکراسی و جامعه دموکراتیک در تضاد است

ادامه در پست بعدی👇