خسرو انوشیروان
1.08K subscribers
6.93K photos
4.03K videos
119 files
10.8K links
به نام خردمند یزدان پاک
امروز، چهاردهم دی ماهِ نودوهشت خواستم تا همه‌ی آنچه از ابتدا تا کنون در مجازی نوشته ام و هرآنچه را شاید از این پس بفهمم؛ بنویسم و برای بایگانی در این درگاه درج کنم.
من؛ فقط به سود مملکتم می‌نویسم.
#خسرو

از همراهی شما سپاسگزارم .
Download Telegram
#جامعه_سیاسی
@khosrovanooshiravan
🔻رهبر کاریزمای جنبش🔻

فلسفه سیاسی هگل مساله ای مطرح میشود که تا همین امروز اهمیت خود را حفظ کرده است .
این مسأله آشتی دادن دو قطب #آزادی_فردی با #همبستگی_اجتماعی یا کمونیته به شکل نظام اخلاق اجتماعی به نحوی که یکی دیگری را تحت الشعاع قرار ندهد یا فرد از جامعه بیگانه نگردد.


هگل از بیست و چند سالگی به بعد با مطالعه نوشته های روشنگران اسکاتلندی از جمله آدام اسمیت به اهمیت اقتصاد سیاسی سرمایه در جامعه مدنی پی برد و به تدریج به این نتیجه رسید که کلید تحقق اهداف انقلاب ، حق آزادی ، عدالت ، جامعه مدنی و دولت است
در بارآورترین و آخرین مرحله تفکرش، هگل به طور جدی به مطالعه اقتصاد سرمایه پرداخت تا رفتار اجتماعی در حوزه مبتنی بر نفع خصوصی و منافع شخصی را از دیدگاهی جامعه شناختی و نه صرفا فلسفی مطالعه کند. رساله #فلسفه_حق ثمره این دوران است.
فلسفه هگل به ما می آموزد که حق و آزادی واقعی و همگانی در جامعه، از راه انکار یا میانبر زدن لیبرالیسم به دست نمی آید، بلکه از راه پذیرش ادغام و فرارویش انتقادی از لیبرالیسم میسر خواهد شد.
انقلاب نیز باید همین خصلت را داشته باشد، چه در پهنه فرهنگ، چه در عرصه سیاست این نکته ای است که به هنگام بررسی انقلابهای کشور خود ما، #انقلاب_مشروطیت، #انقلاب_سفید ، و #انقلاب۵۷  باید بخاطر داشته باشیم؛
انقلاب مشروطه با فکر آزادی ،قانونیت و دموکراسی
انقلاب سفید با الغای فئودالیسم، آزادی زنان ،گسترش روابط بورژوائی و پیدایش طبقه متوسط
و انقلاب بهمن۵۷ در تحول تئوکراتیک خود برای نفی دو انقلاب پیشین
یعنی هرآنچه انقلابهای مشروطیت و سفید در تحول و سازگاری اجتماعی مفید بودند ، انقلاب سوم یعنی ۵۷ ، تیشه بر ریشه آثارشان داشت.

انقلاب ها به طور عام معطوف به کسب آزادی ،برابری و برادری اند. دستکم اینها شعارهای عامی است که یک گروه یا نمایندگان یک طبقه برای بسیج طبقات دیگر و توده مردم از آنها کمک گیرند. انقلاب در جامعه فاقد عدالت رخ می دهد. انقلابها از این رو از حمایت مردمی برخوردارند که وعده پایان بی عدالتی را میدهند. انقلابها برای استقرار #هدف_والا به وقوع می پیوندند.
هدف والا هم یک آرمان معنوی است و هم یک نظام سیاسی این جهانی.
هدف والا استقرار نظام عدل ، آزادی ، استقلال و صلح است
هدف والا برقراری نظامی است با ساختار پادشاهی یا جمهوری در با اساس دموکراسی یا استقرار هر نظام مقدس دیگر است.
انقلابیان زمانی در میان مردم محبوب میشوند که اعتماد آنها را به عنوان رهبرانی فسادناپذیر و مومن به هدف والا جلب کرده باشند.
رهبران انقلابی صاحب #کاریزما هستند.

کاریزما چیست؟ کاریزما آن هاله ای از اعتبار معنوی در اطراف یک شخصیت استثنائی است که انسانهای دیگر را به سوی خود میکشد و در آنها احساس احترام و تقدس برمی انگیزد.
کاریزما مادرزادی نیست ارثی نیست یادگرفتنی هم نیست. کاریزما در آزمون گذشتن از آتش به دست می آید.
منشاء اقتدار معنوی وجود مادی یا استقامت فیریکی یک فرد نیست، بلکه استقامت روحی او و ارتباطش با آن امر والا، هدف پیش رو، آرمان انقلاب است.
او به عنوان یک فرد صاحب گوشت و پوست و خون مثل هرکس دیگری می تواند به خاک بیفتد اما آنچه پامال نمیشود آرمان او است.
او فسادناپذیر است برای آنکه مرگ خود را پیشاپیش پذیرفته است
او از به خاک افتادن و شهادت باکی ندارد زیرا با این کار امر والا را زنده نگه دارد.
اقتدار کاریزمایی از نوع اقتدار مقدس است
انقلابیان همانند پیامبران بت شکن و براندازند. خشم آنها نیز هاله ای از تقدس دارد زیرا نوید دهنده و رهائی بخش است.
آنها وعده شکستن میله های زندان را میدهند و با خشونت مشت به دهان قدرتهای حاکم و فرعونهای زمانه میزنند .
انتقام آنها فردی نیست. ترور آنها همچون خشم الاهی، مقدس است.
جفرسون، روبسپیر ،دانتون ،گاریبالدی ، زاپاتا ، لنین، تروتسکی ،مائو، گاندی هوشی مین کاسترو چه گوارا و نلسون ماندلا ، نمونه هائی از رهبران کاریزماتیک هستند که با جلب اعتماد مردم موفق به کسب قدرت انقلابی شده اند در دوران مدرن رهبران انقلابی غالب اوقات از میان روشنفکران و تئوری پردازان بر می آیند نه از میان پیران طریقت و ،شیوخ، یا روحانیان
در اصطلاح #آنتونیو_گرامشی آنها بیشتر روشنفکر اورگانیک اند تا روشنفکر سنتی.

قیام ما ، جنبش ما ، و انقلاب ما ، یک کاریزمای مدرن میخواهد و اگر رهبری جنبش حاضر فاقد چنین خصیصه ای ست ، این وظیفه انقلابیون و مبارزان است تا در سایه روشنفکری از آن یک کاریزما ، خلق کنند....
@khosrovanooshiravan
  #فرهاد
☑️انتخابات پارلمانی

مالکان و اربابان اراضی وسیع زراعی و خان ها و فئودالها سران عشایر و ایلات و سرمایه داران بزرگ و متنفذین که بعنوان اعیان و اشراف خوانده میشدند و اقلیت متمتع و متمکن جامعه ایرانی را تشکیل میدادند، بر خلاف واقع و حقیقت همیشه بعنوان نمایندگان ملت ایران بر کرسیهای پارلمان تکیه میزدند و با استفاده از مصونیت پارلمانی از طرح و تصویب هر قانونی که ممکن بود اجرای آن کوچکترین لطمه ای بمنافع و مصالح خصوصی آنان وارد آورد جلوگیری میکردند و اگر احیانا قانونی بنفع اكثريت محروم جامعه از تصویب پارلمان میگذشت بانفوذ و قدرتی که داشتند اجرای آنرا متوقف میساختند و یا دست کم اجرای قانون را با اعمال نفوذ بصورتی در میآوردند که عملا بزیان اکثریت جامعه می انجامید.
خاصه که در دستگاه اجرائی کشور نیز دست نشاندگان و سرسپردگان همین طبقه مورد پشتیبانی این اقلیت بودند و مداخله و اعمال نفوذ قوه مقننه در دستگاههای اجرایی و قضایی کشورگاهی به پایه ای میرسید که در حقیقت دو قوه اخیر تحت فرمان و اراده عناصر و عوامل متنفذ قوه مقننه قرار میگرفتند
یکی از عوامل مهم موفقیت مالکان در انتخابات پارلمانی وجود رژیم ارباب و رعیتی و سلطه بی انتهای مالك بر زارع و جهل و تهیدستی و محرومیت کشاورزان از حقوق اجتماعی بود. مالک در روزهای انتخابات بوسیله مباشرین خود دهقانان یا باصطلاح روز  #رعايا را دسته دسته به حوزه های اخذ رای میفرستاد و کشاورز بیسواد ، که حیات و سرنوشت خود را در حیطه قدرت ارباب میدید، بدون کوچکترین مقاومت یا اظهار عقیده دستور مباشرین ارباب را اجرا میکرد.

☑️مشارکت زنان در انتخابات
روز هشتم اسفندماه ۱۳۴۱ شاهنشاه با صدور
فرمان شرکت جامعه زنان در انتخابات و برقرار شدن تساوی کامل در حقوق سیاسی و اجتماعی بین زنان و مردان ایران مترقیانه ترین فکر اصلاحی را در تحول اجتماعی جامعه ایرانی بمرحله عمل در آوردند و با اجرای تصویبنامه قانونی مورخ ١٦ اسفندماه ١٣٤١ هیئت وزیران که براساس فرمان شاه تدوین گردید، جامعه زنان ایران علاوه بر #حق_رای دادن در انتخابات پارلمانی #حق_انتخاب_شدن به #سناتوری و #نمایندگی مجلس شورای ملی را دارا شدند.
در حالی که هنوز در بسیاری از پیشرفته ترین ممالک جهان جامعه زنان حق انتخاب شدن به نمایندگی پارلمان را بدست نیاورده اند. انتخابات ایران بر اساس قوانین قبلی و قانون و آیین نامه جدید در مهرماه ۱۳۴۲ انجام گرفت و چندتن از بانوان به سناتوری و نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شدند و بجای مالکان و اربابان و صاحبان زر و زور ، کارگران و کشاورزان وروشنفکران و جوانان درس خوانده و با فضیلت از طبقه متوسط اصناف و و پیشه وران بر کرسیهای پارلمان نشستند و پارلمان ایران با شور و فعالیت بی نظیر بر لوایح قانونی مبتنی بر اصول انقلاب سفید شاه و مردم صحه گذاشت و دولت مجوز قانونی لوایح مزبور را از پارلمان تحصیل نمود

☑️تشکیل سپاه دانش
بمناسبت تشکیل سیزدهمین مجمع عمومی سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در پاریس ، که مسئله #مبارزه_بابیسوادی در دستور مذاکرت آن قرار داشت . شاه ایران دست با اقدام بزرگ و تاریخی دیگری زدند که بدون تردید باید آنرا يك شاهکار بین المللی دانست .
به روز ۲۷ مهر ماه ۱۳٤٣ پیامی تلگرافی به کلیه پادشاهان و روسای جمهوری و سران دیگر کشورهای عضو یونسکو فرستادند و از ایشان خواستند که امر مبارزه با بیسوادی را بصورت يك نهضت وسیع و همه جانبه جهانی در آورند.
روز ۲۸ مهرماه نیز طی پیام دیگری به مجمع عمومی یونسکو از این سازمان بزرگ علمی و تربیتی بین المللی خواستند که از طرف شاه از وزرای فرهنگ ١١٤ کشور عضو یونسکو دعوت شود که برای تبادل نظر وسیع بین المللی در امر مبارزه جهانی با بیسوادی و بمنظور آشنائی با طرز کار سپاه دانش ایران کنگره ای در تهران تشکیل دهند.
دعوت شاه ایران در جلسه مورخ هشتم آبانماه ۱۳۴۲ کمیسیون تربیتی یونسکو و جلسه مورخ ۲۸ آبانماه (۱۹) نوامبر) مجمع عمومی یونسکو باتفاق آراء بتصويب رسید
موارد یاد شده بخشی از اقدامات ساختارگرایانه شاه نسبت به کشور بود . انقلابی که اثرات بنیادین آن هنوز مورد استفاده قرار میگیرد . سلسله پهلوی را میتوان بهترین ، موثرترین و متجددترین سلسله حکومتی ایران دانست که پس از ویرانه قاجاریه ، رضاشاه بزرگ با تصمیمات ساختارگونه خود ، اقدام به یک خانه تکانی بزرگی  نمود و با طرح زیرساختهای قانونگرایانه ، متجددانه و ملی گرایانه بذرهای مرغوبی را در سرزمین پهناور ایران پاشید و هرآنچه او #کاشت ، فرزندش #داشت و #برداشت نمود.

بمناسبت سالروز تولد محمدرضاشاه پهلوی تقدیم همه عزیزان
تولدش مبارک و نام و یادش همیشه گرامی خواهد ماند.
@khosrovanooshiravan
#فرهاد
#جامعه_شناسی_سیاسی
@khosrovanooshiravan
🔻دولت ایران در اندیشه هگل🔻


از دیدگاه سیاسی هگل ، ایران زادگاه نخستین امپراتوری راستین و حکومتی کامل است که از عناصر ناهمگن فراهم می‏آید. در اینجا فرهنگی یگانه مردمان بسیاری را در برمی‏گیرد ولی این مردمان فردیت خود را در پرتو حاکمیت یگانه نگاه می‏دارند.
این امپراتوری نه همچون امپراتوری چین پدرشاهی و نه همچون امپراطوری هند ایستا و بی جنبش و نه همچون امپراتوری مغول زودگذر و نه همچون امپراتوری عثمانی بنیادش بر ستمگری است.
برعکس در ایران ملت های گوناگون در عین آنکه استقلال خود را نگه می‏دارند به کانون یگانگی بخشی وابسته اند که می‏تواند آنان را خشنود سازد. قوانین عامی که در دولت ایران وضع می‏گردید در عین آنکه برای همگان الزام آور بود به ویژگی های قومی گزندی نمی رساند بلکه حتی از آنها پشتیبانی و نگاهبانی می‏کرد، به نحوی که هر یک از اقوام پدیدآورنده آن امپراتوری نظام سیاسی خاص خود را داشت.  
از دیدگاه هگل با امپراتوری ایران نخستین گام را به پهنه تاریخ پیوسته می‏گذاریم. ایرانیان نخستین قوم تاریخی هستند. امپراتوری ایران همچون امپراتوری گذشته آلمان و مملکت پهناور زیر فرمان ناپلئون، امپراتوری به معنای امروزی این واژه بود، زیرا از کشورهای گوناگونی فراهم می‏آمد که هر چند به شاهنشاهی ایران وابستگی داشتند لیکن فردیت و عادت و قوانین خود را حفظ می‏کردند.
نظام ایران در مرکز قوانینی چون نور می‏تاباند و هر ایالت بسته به فرهنگ و آیین خود از نور بهره می‏گرفت. امپراتوری ایران روزگاری دراز و درخشان را پشت سرگذارده است و شیوه پیوستگی بخش های آن چنان است که با مفهوم راستین دولت کشور بیشتر از امپراتوری های دیگر مطابقت دارد.
از نگاه هگل شیوه حکمرانی ایرانیان به تربیت توجه دارد. در تربیت شاهزادگان به ویژه وارثان تخت و تاج دقت بسیار به کار می‏رفت. پسران تا هفت سالگی در حرم سرا می‏ماندند و بعد از آن به شکار، سوارکاری و تیراندازی روانه می‏شدند.

آنان آیین راستگویی می‏آموختند و مغان این وظیفه را برعهده داشتند. چهار تن از بلند منش ترین پارسیان کار تربیت شاهزادگان را برعهده داشتند.
هگل ایرانیان را مردم کوهستانی و کوچ نشین آزاده میییدانست که هر چند بر سرزمین های توانگر و بافرهنگ فرمان رانده اند، ویژگی های کهن خویش را از دست نداده اند.
شاه در این سرزمین، دوستی در میان دوستان کشور و خداوندگاری بود که همه از او فرمان می‏بردند و با پرداخت باج وابستگی خود را به او نشان می‏دادند.
در ایران از کاست خبری نیست بلکه فقط طبقات گوناگون وجود دارند و زناشویی میان این طبقات آزاد است. از ایران است که نخستین بار آن فروغی که از پیش خود می‏درخشد و پیرامون را روشن می‏کند سر بر می‏زند، زیرا روشنایی زردشت به جهان آگاهی، به روح به عنوان چیزی جدا از خود تعلق دارد.
نزد ایرانیان اهورامزدا و اهریمن نماینده این دو ضد هستند. اهورامزدا خدای کشور روشنایی و نیکی و اهریمن خدای کشور تاریکی و بدی است.

در فلسفه اضداد همیشه از راه جامع خود به یکدیگر می پیوندند در دین ایرانی تضاد میان نیکی و بدی یا اهورامزدا و اهریمن به گونه ای است که دو ضد از یکدیگر مستقل اند. اهورامزدا خدای برتر است که امشاسبندانی دارد که فروهران محسوب می‏گردند.
تاریخ همیشه ایران را سرآمد دیگر کشورها میداند و فلاسفه بزرگی چون هگل ، با زیبایی تمام ایران و حکمرانی اش را در تاریخ سرآمد تمامی حکمرانان قلمداد کرد و کوشید تا الگویی بر دیگر حاکمان معرفی کند اما جای تاسف برای افرادی که خود را ایرانی میدانند و از حاکمیت و فرهنگ دیگر اقوام عرب الگو میگیرند...
@khosrovanooshiravan

#فرهاد
#سیاسی

🔻ایدئولوژی چیست؟🔻

ایدئولوژیها ما را یاری می دهند تا از دنیای اجتماعی پیچیده ای که در آن زندگی میکنیم سر در بیاوریم.
این کار را از راه فراهم کردن توضیحی از جامعه، همانند نقشهای فکری، انجام می دهند که ما به کمک آن می توانیم مکان خویش را در محیط پیرامونمان بیابیم. در عین حال، ایدئولوژیها همراه با به دست دادن توضیحی از واقعیات اجتماعی، حاوی یک رشته عقاید سیاسی نیز هستند که بهترین شکل ممکن برای سازماندهی اجتماعی را به تفصیل شرح میدهند و همراه نقشه ای از واقعیت، تصویری از جامعه ای مطلوب هم در برابر می نهند.
پس ایدئولوژی هم حاوی شرحی از روابط اجتماعی و سیاسی موجود و هم طرحی برای سازمان دادن به این روابط است. اما بالاتر از این تعریف کلی، مفهوم ایدئولوژی به این صفت بد شهرت یافته که فهم ان دشوار است، چرا که دامنه ای وسیع از مفاهیم را در برمیگیرد که بسیاری از آنها متناقضند. زمانی در یک بررسی، بیست و هفت نوع معنی متفاوت برای این واژه شناسایی شد.
باید متوجه باشیم مفهوم ایدئولوژی دربرگیرنده عناصر بسیار متفاوتی است، اما مفاهیم کلیدی معدودی در هستهٔ ان وجود دارد. با توجه به اینکه می توان بر مشخصات اصلی مفهوم ایدئولوژی انگشت گذاشت، باید متوجه این نکته هم باشیم که پس از آن می توان پی سؤالهایی از انواع بسیار متفاوت رفت. همان گونه که می توان به مطالعهٔ یک ایدئولوژی خاص پرداخت، میتوان به بررسی تاریخ واژه #ایدئولوژی ، عقایدی که به ان خصلتی متمایز میدهد، پیشینه برداشتهای متفاوت در چهارچوب آن و از این قبیل موضوعها نیز عنایت کرد.

گرچه ایدئولوژی اصطلاحی است که بسیار مورد استفاده و سوء استفاده قرار میگیرد، تعریف دقیق آن کار دشواری است
اما #کارل_پوپر ایدئولوژی را به مثابه نوعی اندیشه سیاسی که خاص نهضت های تمامت خواه استبدادی یا مطلقه است تعریف میکند.
برای پوپر، یک ایدئولوژی، یک نظام فکری بسته و فراگیر است. چنین نظامی، نه فقط برای تمامی مسائل سیاسی، اجتماعی، و اخلاقی چیزی برای گفتن دارد بلکه ردّ آن عملاً غیرممکن است، زیرا همواره در قالب همان ایدئولوژی خویش برای کلیه پیشبینی های خلاف واقع خود توضیحاتی در چنته دارد. بنابراین، برای پاره ای از مارکسیستها، انقلاب همیشه و محتوم است اما وقتی که اتفاق نیفتاد، حتما به سبب خیانت رهبران، سوء تعبیر شرایط عینی اجتماعی، یا به ابن دلیل است که سرمایه داری مخرج های تازهای برای مصرف مازاد (تولیدی) خود بافته است.
@khosrovanooshiravan
مثالی ساده تر از یک نظام اندیشه بسته:
معتقدان به جادوگری، وقتی طلسم کارگر افتاد، همیشه به آن استناد میکنند اما اگر شکست خورد، هرگز نمیگویند که اساس جادوگری موهوم است، بلکه شکست را ناشی از عدم صلاحیت آن جادوگر معین میدانند یا آنکه میگویند جادوگری نیرومندتر آن را بی اثر کرده است.
بدین ترتیب، برای پوپر، تفکر ایدئولوژیکی، با نظریه پردازی علمی، که همواره تولیدکننده فرضیه های خطاپذیر یا ابطال پذیر است، تضاد دارد.

#فرهاد
🔻لغت نامه سیاسی🔻
https://t.me/khosrovanooshiravan
#توتالیتاریسم


توتالیتر یا تمامیت خواهی به شیوه‌ای از حکومت اطلاق می‌شود که در آن نظام حاکم بر تمامی جنبه‌های زندگی اجتماعی و خصوصی مردم کنترل دارد. افلاطون در کتاب جمهوری، حکومت تمامیت خواه را یکی از بهترین انواع حکومت‌ها می‌داند. رهبران این نوع حکومت‌ها از تمامی قدرت خود برای بسیج مردم به نفع آرمان‌های نظام استفاده می‌کنند و به شدت با هرگونه مخالفت و جریان‌های روشنفکری سر ستیز دارند. نمونه‌هایی از این نوع حکومت‌ها شامل نظام‌های فاشیستی موسیلینی و هیتلر هستند که تنها مصیبت برای بشریت به ارمغان آوردند.

توتالیترها با نظارت دقیق بر زندگی شهروندان و وضع قوانین سخت، سعی در کنترل رفتارهای اجتماعی و خصوصی دارند. این نظام‌ها از تبلیغات گسترده برای ترویج ایدئولوژی خود و ایجاد فضایی پلیسی استفاده می‌کنند و هرگونه نقد و اعتراض را سرکوب می‌کنند. هانا آرنت در کتاب خود به ناپایداری جنبش‌های توتالیتر اشاره می‌کند و می‌گوید که این جنبش‌ها به سرعت فراموش می‌شوند.

مشخصه‌های حکومت‌های توتالیتر شامل سانسور شدید، زندانی شدن منتقدان، وجود رهبری کاریزماتیک، شخصیت‌پرستی، و انحصار رسانه‌هاست. این نظام‌ها با ایجاد رعب و وحشت، حضور فیزیکی در صحنه‌های اجتماعی و سیاسی، و توجیه اقدامات خود، مشروعیت سیاسی کسب می‌کنند.

توتالیترها همچنین دشمن‌سازی و توطئه‌پروری را به عنوان ابزاری برای کنترل جامعه به کار می‌برند. مونتسکیو و آرنت به تفاوت‌های رژیم‌های سیاسی اشاره کرده و آرنت توتالیتاریسم را به عنوان صورت جدیدی از رژیم‌های سیاسی با ایجاد وحشت تعریف می‌کند.

تفاوت‌های جزئی میان توتالیترهای مختلف وجود دارد، اما در ذات، فاشیسم، بلشوئیسم و نازیسم همگی توتالیتر و غیرمذهبی هستند. اسلامیسم به عنوان نوع جدیدی از توتالیتاریسم دینی، چالش‌هایی را برای تحلیل‌گران غربی ایجاد کرده و دکتر مهدی مظفری آن را مشابه توتالیتاریسم‌های کلاسیک می‌داند، با این تفاوت که در توانایی‌های اقتصادی و صنعتی محدودتر است.
@khosrovanooshiravan
#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 https://t.me/khosrovanooshiravan #توتالیتاریسم توتالیتر یا تمامیت خواهی به شیوه‌ای از حکومت اطلاق می‌شود که در آن نظام حاکم بر تمامی جنبه‌های زندگی اجتماعی و خصوصی مردم کنترل دارد. افلاطون در کتاب جمهوری، حکومت تمامیت خواه را یکی از بهترین…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#سکولاریسم


سکولاریسم به معنای جدایی دین از دولت و مسائل دنیوی است که ریشه آن به واژه لاتینی "سکولاریسم" و "سکولو" برمی‌گردد. این اصطلاح نخستین بار توسط نویسنده بریتانیایی جورج هالیوک در سال ۱۸۴۶ به کار رفت. سکولاریسم به عنوان یک مکتب فکری در غرب شکل گرفت که بر اساس آن، دین باید از سیاست، اقتصاد و زندگی عمومی جدا باشد و تنها به عبادات و زندگی شخصی افراد محدود شود.

دو اصطلاح مرتبط با سکولاریسم، "لائیسم" و "لائیک" هستند که به معنای جدایی روحانیان از حکومت و امور عمومی می‌باشند. اهداف سکولاریسم شامل تضمین عدم دخالت گروه‌های مذهبی در دولت و بالعکس است. این مفهوم به تدریج در جوامع مدرن به عنوان یک واقعیت اجتماعی و سیاسی شکل گرفت که در آن اعتقاد به خدا به عنوان یک گزینه در میان دیگر گزینه‌ها شناخته می‌شود.

سکولاریسم به معنای واقعی خود به معنای بی‌طرفی دولت در قبال دین است و به شهروندان اجازه می‌دهد که باورهای دینی خود را بیان کنند و در عین حال مخالفان نیز حق نقد و پرسشگری دارند. این مکتب به دنبال حمایت از یک گروه خاص دینی یا غیر دینی نیست و بر استقلال خود تأکید دارد.

در طول تاریخ، تعریف سکولاریسم دچار تحریفات و سوءتفاهم‌هایی شده است. برخی از مخالفان سعی کرده‌اند این واژه را به بی‌طرفی حکومت تعبیر کنند یا آن را با آتئیسم ترکیب کنند. در نهایت، سکولاریسم به عنوان جدایی دین از دولت در جوامع مختلف، از جمله هند، به عنوان یک ایده‌آل ملی شناخته می‌شود.
سکولاریسم در مقابل تئوکراسی قرار دارد . در تئوکراسی دین در دولت و سیاست مداخله میکند مثل حکومت جمهوری اسلامی ایران و افغانستان و سودان... اما سکولاریسم در دولت و وضع قوانین هیچ نقشی ندارد اما در برخی تصمیمات سیاسی ، باید حقوق معنوی رعایت شود . مثل بیشتر کشورهای دنیا از جمله امریکا یا ایران قبل از ۵۷
برعکس لائیسیته که هیچگونه مداخله ای را به دین، نه در دولت و نه درسیاست میدهد مانند فرانسه
https://t.me/khosrovanooshiravan/20019
#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #سکولاریسم سکولاریسم به معنای جدایی دین از دولت و مسائل دنیوی است که ریشه آن به واژه لاتینی "سکولاریسم" و "سکولو" برمی‌گردد. این اصطلاح نخستین بار توسط نویسنده بریتانیایی جورج هالیوک در سال ۱۸۴۶ به کار رفت. سکولاریسم به عنوان یک مکتب فکری…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#کمونیسم


کمونیسم به عنوان یک نظام اجتماعی اقتصادی، بر اساس مالکیت عمومی بر وسایل تولید و ایجاد جامعه‌ای بی‌طبقه تعریف می‌شود. ریشه این واژه به لاتین "کمونس" برمی‌گردد و در سال ۱۸۴۸ با انتشار "مانیفست کمونیست" توسط کارل مارکس و فردریک انگلس، جنبش کمونیستی جهانی شکل تازه‌ای به خود گرفت. مارکس تاریخ تحولات اجتماعی را بر اساس ماتریالیسم تاریخی و جنگ‌های طبقاتی تحلیل می‌کند و مراحل تاریخی را شامل کمون اولیه، برده‌داری، فئودالیته، بورژوازی، سوسیالیسم و کمون ثانویه می‌داند.

در دوران پیش از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، سوسیالیسم و کمونیسم به‌طور مترادف استفاده می‌شدند، اما لنین با نظریات خود معانی جدیدی به این اصطلاحات بخشید. او معتقد بود که سوسیالیسم تنها از طریق انقلاب قاهرانه به دست می‌آید و برای این منظور به تشکیل هیئت‌های انقلابی نیاز است. استالین نیز در ادامه این مسیر، با سرکوب مخالفان و اجرای سیاست‌های اقتصادی سخت، کمونیسم را در روسیه و سایر کشورها گسترش داد.

در چین، کمونیسم با رهبری مائو تسه‌تونگ به پیروزی رسید و سیاست‌های اقتصادی سخت‌گیرانه‌ای را دنبال کرد که منجر به قحطی و مرگ میلیون‌ها نفر شد. پس از مرگ استالین در ۱۹۵۳، سیاست‌های اقتصادی شوروی و کشورهای تحت سلطه‌اش به سمت ملایمت رفت و تأکید بر تولید کالاهای مصرفی افزایش یافت.

در ایران، گرایش به اندیشه‌های کمونیستی از زمان تزار روسیه آغاز شد و با تأسیس فرقه جمهوری انقلابی ایران و انتشار مجله "دنیا" ادامه یافت. حزب توده به عنوان مهم‌ترین حزب کمونیستی در ایران شکل گرفت و در دوران مختلف تاریخ ایران نقش‌های متفاوتی ایفا کرد. رهبری حزب توده به چهره‌های مختلفی مانند نورالدین کیانوری سپرده شد و این حزب در تاریخ خود با چالش‌ها و تحولات زیادی روبرو بوده است.

در نهایت، کمونیسم به عنوان یک ایدئولوژی، به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی، تأثیرات عمیقی بر جوامع مختلف، از جمله ایران، داشته است و همچنان موضوع بحث و تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی است.
https://t.me/khosrovanooshiravan/20040

#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #کمونیسم کمونیسم به عنوان یک نظام اجتماعی اقتصادی، بر اساس مالکیت عمومی بر وسایل تولید و ایجاد جامعه‌ای بی‌طبقه تعریف می‌شود. ریشه این واژه به لاتین "کمونس" برمی‌گردد و در سال ۱۸۴۸ با انتشار "مانیفست کمونیست" توسط کارل مارکس و فردریک انگلس،…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#سوسیالیسم


سوسیالیسم، که از ریشه لاتینی "سوسیوس" به معنی همراه و شریک مشتق شده، به عنوان یک نظریه سیاسی و اقتصادی در برابر لیبرالیسم قرار دارد و برابری را بر آزادی ترجیح می‌دهد. این مکتب عمدتاً فرد را جزئی از کل جامعه می‌داند و اولین آموزه‌های آن به افلاطون و کتاب "جمهوریت" او نسبت داده می‌شود. سوسیالیسم مدرن با صنعتی شدن اروپا و به ویژه انقلاب صنعتی در انگلستان و فرانسه شکل گرفت، جایی که رشد تکنولوژی منجر به افزایش تعداد کارگران با شرایط معیشتی نامناسب شد.

تعریف سوسیالیسم در واژه‌نامه آکسفورد به عنوان تئوری یا سیاستی که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید است، بیان شده است. سوسیالیسم به دنبال دخالت دولت و اکثریت در امور اقتصادی به منظور حفظ نفع عمومی است و بر این باور است که نابرابری‌های اقتصادی ناشی از رفتار نابرابر جامعه است. سوسیالیست‌ها همچنین برابری را به عنوان یک ارزش سیاسی کلیدی می‌دانند و مالکیت خصوصی ابزار تولید را منبع نابرابری و فساد می‌شمارند.

اصول و مولفه‌های عمده سوسیالیسم شامل جامعه‌گرایی، برابری و ملی‌گرایی است. اقتصاد سوسیالیستی دارای ویژگی‌های مالکیت همگانی، تعقیب اهداف جمعی و کنترل اقتصادی از سوی حکومت است. سوسیال دموکراسی، که تلاشی برای ترکیب سوسیالیسم و سرمایه‌داری است، به توزیع ثروت از ثروتمندان به فقرا می‌پردازد و در عین حال به افراد اجازه می‌دهد کسب و کار خود را داشته باشند.

سوسیالیسم به دنبال کاهش نابرابری اقتصادی و ایجاد جامعه‌ای بی‌طبقه است و در بسیاری از کشورها، عناصر سوسیالیستی در سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی به کار گرفته می‌شود. این نظریه به دنبال تامین نیازهای اساسی بشر و گسترش آزادی از طریق مساوات طلبی است. سوسیالیسم و کمونیسم شباهت‌هایی دارند، اما سوسیالیسم به جای مالکیت کارگران بر ابزار تولید، به پرداخت دستمزد به آنها تأکید دارد.

در نهایت، سوسیالیسم به عنوان یک ایده اجتماعی، به دنبال برآورده کردن نیازهای واقعی بشر و ایجاد جامعه‌ای عادلانه و برابر است.
و در یک کلام سوسیالیسم ، آرمانشهر کمونیسیم و نهایت رسیدن به جامعه بی طبقه که عدالت اجتماعی را شکل میدهد. اینکه این آرمانشهر توسط نگرش کمونیسم و ابزارش چقدر و چه میزان موفق بوده و یا توسل به او چه مصیبتهایی را در جهان به بار آورده ، موضوع بسیار مفصل و قابل بحثی است که در این مقال تعریف و توصیف صرف نمیگنجد .

https://t.me/khosrovanooshiravan/20049
#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #سوسیالیسم سوسیالیسم، که از ریشه لاتینی "سوسیوس" به معنی همراه و شریک مشتق شده، به عنوان یک نظریه سیاسی و اقتصادی در برابر لیبرالیسم قرار دارد و برابری را بر آزادی ترجیح می‌دهد. این مکتب عمدتاً فرد را جزئی از کل جامعه می‌داند و اولین آموزه‌های…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#دموکراسی

دموکراسی به معنای حکومت مردم است و از واژه‌های یونانی "دموس" به معنای خلق و "کراتوس" به معنای قدرت مشتق شده است. این نوع حاکمیت بر اساس اصل تبعیت اکثریت از اقلیت و به رسمیت شناختن حقوق و آزادی‌های برابر افراد تعریف می‌شود. از زمان پریکلس که دموکراسی را به عنوان حکومت مردم معرفی کرد، تحولات زیادی در این مفهوم رخ داده است. با این حال، هیچ تعریف جهانی مورد توافق برای دموکراسی وجود ندارد، زیرا این مفهوم همواره در حال توسعه و تغییر است.

مفاهیم کلیدی دموکراسی شامل ارزش‌های برابر انسان‌ها، آزادی اندیشه و برگزاری انتخابات آزاد است. کارل پوپر، فیلسوف معاصر، معتقد است که دموکراسی هرگز حکومت مردم نبوده و این تصور می‌تواند خطرناک باشد. انتخابات عمومی به عنوان ابزار اصلی تأثیرگذاری مردم بر سیاست‌های کشور شناخته می‌شود و مشارکت مردم در این انتخابات برای تقویت دموکراسی ضروری است.

دموکراسی همچنین شامل زیرشاخه‌هایی مانند دموکراسی بی‌واسطه، دموکراسی خلقی، دموکراسی سوری و دموکراسی مذهبی است. افلاطون و ارسطو نیز نظرات متفاوتی در مورد دموکراسی دارند. افلاطون انتقاداتی به دموکراسی دارد و معتقد است که این نظام تلاش کافی برای بهبود وضعیت اتباعش نمی‌کند. ارسطو دموکراسی را به عنوان حکومت اکثریت می‌بیند و بر ضرورت تخصص در حکومت تأکید می‌کند.

مفهوم دموکراسی را می‌توان در چند اصل اساسی خلاصه کرد: نشئت گرفتن قدرت از اراده مردم، آزادی بیان، وجود احزاب سیاسی، اصل حکومت اکثریت، محدودیت اعمال قدرت حکومتی، و امکان بحث عمومی. همچنین، استقلال قوه قضاییه و تفکیک قوای سه‌گانه از دیگر اصول مهم دموکراسی به شمار می‌روند. در نهایت، دشمنی با ارزش‌های دموکراسی می‌تواند جامعه را در ترس و خشونت قرار دهد و رعایت حقوق شهروندی را با چالش مواجه کند.

دکتر حسین بشیریه در کتاب تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم / جلد دوم لیبرالیسم و محافظه‌کاری میگوید
به‌طور کلی مفهوم دموکراسی را می‌توان در چند اصل اساسی خلاصه کرد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
نشئت گرفتن قدرت و قانون از اراده‌ی مردم؛
آزادی بیان افکار عمومی و اتکا حکومت به آن؛
وجود شیوه‌های مشخص برای بروز افکار عمومی از جمله احزاب سیاسی؛
اصل حکومت اکثریت عددی در مسائل مورد اختلاف در افکار عمومی مشروط به وجود تساهل و مدارای سیاسی؛
محدود بودن اعمال قدرت حکومتی به رعایت حقوق و آزادی‌های فردی و گروهی؛
تکثر و تعدد گروه‌ها و منافع و ارزش‌های اجتماعی؛
امکان بحث عمومی و مبادله‌ی آزاد افکار درباره‌ی مسائل سیاسی و قدرتمندی جامعه‌ی مدنی؛
اصل نسبیت اخلاق و ارزش‌ها؛
تساهل در برابر عقاید مختلف و مخالف؛
برابری سیاسی گروه‌های اجتماعی از لحاظ دسترسی به قدرت.

اما باهمه این احوال و تعریف دموکراسی در شکل قضیه ، دموکراسی نوعی شیوه زندگی است که در استمرار زندگی بدست می آید و تا زمانیکه زیرساختهای آن (ملی گرایی، قانون گرایی، تجدد گرایی)محکم و قوی نباشد، امکان تحقق دموکراسی نیز میسر نخواهد بود .
دموکراسی با سمینار و سخنرانی محقق نمیشود ، بلکه یک فرهنگ حل شده در جامعه ست که نیاز به همکاری مردم آن جامعه دارد

https://t.me/khosrovanooshiravan/20061

#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #دموکراسی دموکراسی به معنای حکومت مردم است و از واژه‌های یونانی "دموس" به معنای خلق و "کراتوس" به معنای قدرت مشتق شده است. این نوع حاکمیت بر اساس اصل تبعیت اکثریت از اقلیت و به رسمیت شناختن حقوق و آزادی‌های برابر افراد تعریف می‌شود. از زمان…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#اپوزیسیون

واژه "اپوزیسیون" که ریشه فرانسوی دارد به معنای مخالفت و تلاش گروه‌ها و افراد برای دستیابی به اهدافی در تضاد با اهداف قدرت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. در اصطلاح سیاسی، اپوزیسیون به مجموعه افرادی اطلاق می‌شود که مخالف نظام سیاسی حاکم هستند و ممکن است به براندازی آن بپردازند. این مفهوم به دو نوع قانونی (پارلمانی) و غیرقانونی تقسیم می‌شود.

اپوزیسیون قانونی در نظام‌های پارلمانی به رسمیت شناخته می‌شود و می‌تواند در فرآیندهای قانونی نظارت و مشارکت کند. در مقابل، اپوزیسیون غیرقانونی در نظام‌های بدون پارلمان یا با محدودیت‌های قانونی، به عنوان نهاد رسمی شناخته نمی‌شود و غالباً به براندازی نظام می‌پردازد.

رابطه نزدیکی میان ساختار قدرت و ظهور اپوزیسیون وجود دارد؛ در نظام‌های پارلمانی، امکان ظهور اپوزیسیون قانونی بیشتر است. عواملی مانند ایدئولوژی و فرهنگ سیاسی می‌توانند مانع از رشد اندیشه مخالف و رقابت سیاسی شوند. با این حال، در برخی موارد، حکومت‌ها به تدریج پذیرای وجود گروه‌های مخالف می‌شوند.

رابرت دال، دانشمند آمریکایی، شاخص‌هایی برای اپوزیسیون در کشورهای دموکراتیک ارائه می‌دهد که شامل سازماندهی، الگوهای رقابت، حوزه‌های برخورد با حکومت و اهداف اپوزیسیون است. اپوزیسیون در دموکراسی‌ها معمولا از روش‌های مختلفی مانند مبارزات انتخاباتی و نفوذ در نهادها برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کند.
https://t.me/khosrovanooshiravan/20071
#فرهاد
خسرو انوشیروان
داگلاس ماری، مفسر بریتانیایی: دولت بایدن، هریس، چاک شومر و دموکرات‌ها هر کاری که می‌توانستند برای تغییر رژیم در اسرائیل و برکناری نتانیاهو انجام دادند، اگر یک دهم آن انرژی را در چهار سال گذشته صرف تغییر رژیم در تهران کرده بودند، ملاها تا الان سقوط کرده بودند.…
🔻رژیم ایران ، منافع جهانی و تفاوت ترامپ🔻

وجود رژیم ج اسلامی موجب بقاء منافع غرب میشود
اگر رژیم ایران سقوط کند و حاکمیت ملی جایگزین شود باعث بیداری جوامع مشابه حاکمیت ایران میگردد و یاد منافع ملی خود خواهند افتاد
در صورت سقوط رژیم تمام نخبگان و مغزهای فراری ایران به کشور باز میگردند و موجبات شکوفایی ایران زیر سایه حکومت ملی خواهدشد.
تمامی پولهای بلوکه شده نیز آزاد میشود و به ذخیره ارزی ایران بازمیگردد
و آثار متفاوت دیگر....
گلوبالیست جهانی در تصمیم گیری های خود هیچگاه برای آزادی یک جامعه تصمیم نمیگیرند بلکه منفعت صاحبان جلسه و آینده شکوفا شده را مدنظر قرار میدهند
این موضوع کاملا با تصمیم گیری های نظام آخوندی در اجرای سرکوب مبارزین مخالف نظام تاثیر گذاشته و به خوبی از این موضوع واقف اند
اما آنچه که مارا در مراحل جنبش یاری میدهد ، تصمیمات تنها رئیس جمهور امریکا ، ترامپ است که به همراه تیم خود برای یک سیاست اقتصادی در خاورمیانه ، نیازمند سرنگونی رژیم اخوندی ست با این توضیح که :
در خاورمیانه تمامی کشورها مصرف کننده هستند و نه تولیدکننده و این یعنی تراکم جمعیت در این منطقه یک بازار بسیار بزرگی را برای فروش کالاهای خود در اختیار دارد که در حال حاضر بخش زیادی از آن توسط کشور چین تامین میشود
ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود با سیاستی متفاوت در خاورمیانه تصمیم به قبضه نمودن این بازار نموده تا فروش چین را در اختیار خود بگیرد . اما شرط اصلی بدست گیری بازار چیست؟ 👈امنیت منطقه
اما خاورمیانه هیچگونه امنیتی برای سرمایه گذاری ندارد و مرکز ثقل این نا آرامی کجاست؟ 👈 ایران
رژیم آخوندی برای استقرار و استحکام قدرت سیاسی خود نیازمند این بی ثباتی در منطقه ست بنابراین هزینه های زیادی صرف این موضوع نمود:
حزب اله لبنان _ حشدالشعبی عراق_ حوثی های یمن _ سپاه قدس ایران_ فاطمیون و ....
ترامپ برای تضعیف این نیروها که هزینه آنها توسط ایران تامین میشد با افزایش تحریمها ، باعث شد حاکمان ایران از صندوق ذخیره ارزی خود استفاده کند تا این صندوق که پشتوانه ملی در روزهای فرس ماژور مثل جنگ است ، خالی شود که تا اینجا موفق شد و اما مساله فلسطین را نیز با طرح "معامله قرن" پی گرفت .
با اتمام دوره ریاست جمهوری و مخالفین دموکراتهای چپگرا ، و گلوبالیستهای جهانی ، با جریان مشکوک انتخابات ، بایدن از حزب دموکرات وارد میدان شد که بی کفایتی آن هم موجب شد ترامپ مجددا وارد میدان شود
حال با پیروزی ترامپ این سیاست ترامپ قطعا طرح و برنامه قبلی خود را در خاورمیانه انجام خواهد رساند و وجود حاکمان مذهبی در طرح ترامپ کاملا یک عامل مزاحم تلقی خواهد شد
درواقع سیاست خارجی بقاء رژیم فعلی را بهتر میپسندد اما چون طرح جامع ترامپ باعث موفقیت امریکاست ، بقاء رژیم به زیان اوست و در حامی خارجی نقطه قوت مبارزین است

باید این نکته را اقرار کنیم که اسرائیل فرزند خلف امریکا در تصمیمات خاورمیانه نقش بسیار مهمی دارد و سیاست منفردانه شاهزاده رضا پهلوی در پیشبرد جنبش مبارزاتی با اتکا به امریکا و اسرائیل قابل تقدیر و حمایت است
https://t.me/khosrovanooshiravan/20083
#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #اپوزیسیون واژه "اپوزیسیون" که ریشه فرانسوی دارد به معنای مخالفت و تلاش گروه‌ها و افراد برای دستیابی به اهدافی در تضاد با اهداف قدرت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. در اصطلاح سیاسی، اپوزیسیون به مجموعه افرادی اطلاق می‌شود که مخالف نظام…
🔻لغت نامه سیاسی🔻


#دیالکتیک

دیالکتیک  در لغت به معنای گفت و گو و مکالمه است اما در مفهوم چیز دیگری است. دیالکتیک به معنای در حرکت بودن و تغییرات مداوم است و آن چیزی است که در برابر متافزیک که تفکری ساکن و بی تحرک است قرار می گیرد. در متافیزیک حرکت جهان را حرکتی دایره وار می دانند که به نقطه آغازین خود باز می گردد اما در دیالکتیک حرکت جهان را حرکتی مارپیچی و رو به جلو فرض می کنند. دیالکتیک در یونان باستان نیز ریشه داشته است.هراکلیت دانشمند یونانی عقیده داشت که در یک رودخانه دوبار نمی توان شنا کرد چون نه آن رودخانه همان رودخانه پیشین است و نه آن آدم همان آدم. او این اندیشه را ٢۵٠٠ سال پیش از موعد اعلام داشت و به این خاطر در آن زمان به هیچ وجه مورد قبول واقع نگردید. اما هگل فیلسوف آلمانی  آن را پیرایش کرد و به نام خود به ثبت رساند.
دیالکتیک مشتمل بر 3 اصل می باشد. تغییر، اثر متقابل و تضاد.

در دیالکتیک همه اشیا در حال تغییر می باشند، اشیا بر هم اثر متقابل می گذارند و تضادی درونی بین تز و آنتی تز در درون هر چیز برقرار است که سرانجام به تولید پدیده ای جدید (سنتز) منتهی می شود.

دیالکتیک یعنی تنشی در یک نظام، فرایندی که بوسیله ی آن تغییراتی براساس همان نقش و تضادهای حاصله رخ می دهد . و در تعریفی دیگر « دیالکتیک یعنی علم قوانین بسیار عمومی که بر گسترش و تکامل طبیعت ، جامعه و فکر حاکم است و به نظر هگل؛ دیالکتیک زندگی و روح گسترش علمی است». به عبارتی دیگر دیالکتیک  یعنی واقعیتِ در حرکت... همانطور که گورویچ متذکر می گردد دیالکتیک حرکت و تغییر در یک کلّ یا تمامیت است. به این معنی تمام جهان هستی و بمراتب جهان اجتماعی، یا جامعه ، یک دیالکتیک است. به این نحو تمام جامعه شناسان نیز زمانی که حرکت، تغییر ، گذار ، تحول و هرگونه پویایی اجتماعی را بخواهند بفهمند و یا تبیین کنند ، ناگزیر در شناختِ این واقعیت دیالکتیکی درگیرند، چه نام این واقعیت را واقعیت دیالکتیکی بگذارند چه به یک هندسه ی دوتایی یا سه تایی باور پیدا کنند. بنابراین، تغییر، تحول و تکامل جوامع، یا گذار تفکیک یافتگی جوامع، یعنی تغییر و تحول منظم واقعیتهای دوگانه و بیشتر. در اصل عامل اصلی تکامل پدیدهها و حرکت و‌دینامیسم طبیعت ناشی از تضاد درونی پدیدههاست(تز و آنتی تز) و همین تضاد درونی‌پدیده هاست که سبب میشود تحرک و حرکت شکل بگیرد؛ با این وجود این تضاد به تقابلی میرسد(عامل حرکت) بین تز و آنتی تز و ترکیب این دو را یک سنتز گوییم و همین سنتز میتواند با یک تز یا آنتی تز دیگر ترکیب شده و سنتز جدیدی ایجاد کند و درواقع مثل یک فنر مارپیچ بسمت بالا حرکت خواهد کرد.
https://t.me/khosrovanooshiravan/20082

#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #دیالکتیک دیالکتیک  در لغت به معنای گفت و گو و مکالمه است اما در مفهوم چیز دیگری است. دیالکتیک به معنای در حرکت بودن و تغییرات مداوم است و آن چیزی است که در برابر متافزیک که تفکری ساکن و بی تحرک است قرار می گیرد. در متافیزیک حرکت جهان…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#رادیکالیسم

واژه رادیکال از ریشه لاتین "رادیکس" به معنای ریشه است و در سیاست به تمایل برای یافتن ریشه‌های حقیقی یک موضوع به منظور تغییر یا اصلاح آن اشاره دارد. این اصطلاح نخستین بار توسط چارلز جیمز فاکس، رهبر حزب لیبرال در انگلستان، به کار رفت و به اصلاحات رادیکال اشاره داشت. شخصیت‌های مهمی مانند جان استوارت میل و دیوید لوید جورج نیز در این جریان حضور داشتند.

رادیکالیسم اروپایی در دهه ۱۹۲۰ تحت تأثیر مارکسیسم و استالینیسم قرار گرفت و رادیکال جدید یا چپ نو در دهه ۱۹۶۰ به وجود آمد که به مصرف‌گرایی و زندگی روزمره در سرمایه‌داری واکنش نشان داد. چپ نو همزمان با مخالفت با کمونیسم و سرمایه‌داری آمریکایی، در جوامع در حال توسعه مشروعیت بیشتری پیدا کرد.

رادیکالیسم به معنای طرفداری از تغییرات بنیادی در جامعه است و به اندیشه‌هایی اطلاق می‌شود که خواهان دگرگونی‌های اساسی در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. این اصطلاح بیشتر به افرادی اطلاق می‌شود که از وضعیت موجود ناراضی‌اند و به دنبال تغییرات اجتماعی هستند. در آمریکا، رادیکال به سوسیالیست‌ها و کمونیست‌ها اطلاق می‌شود، در حالی که در اروپا به گروه‌های اصلاح‌طلب نسبت داده می‌شود.

حزب کارگر در نامیدن خود به عنوان رادیکال محتاط است تا از ایجاد نفرت در مردم جلوگیری کند، در حالی که محافظه‌کاران می‌توانند به راحتی خود را رادیکال بنامند.

ازطرفی اصطلاح رادیکال به معنی " تندرو " نیز هست . در هر جنبشی ویا هر حزب و گروه چه موافق یک نظام یا سازمان و یا فرد و شخصیت و چه مخالف آن در حالت شدید واکنشی و یا حمایتی اطلاق میشود .
https://t.me/khosrovanooshiravan/20095

#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #رادیکالیسم واژه رادیکال از ریشه لاتین "رادیکس" به معنای ریشه است و در سیاست به تمایل برای یافتن ریشه‌های حقیقی یک موضوع به منظور تغییر یا اصلاح آن اشاره دارد. این اصطلاح نخستین بار توسط چارلز جیمز فاکس، رهبر حزب لیبرال در انگلستان، به کار…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#لیبرالیسم

در آخر قرون وسطی در اروپا، جنگ‌های مذهبی و فرقه‌ای به اوج خود رسید و مردم تحت رهبری کشیش‌ها و کاردینال‌ها به کشتار مخالفان عقیدتی پرداختند. در این زمان، گروهی از متفکران به نام لیبرال‌ها ظهور کردند که به مدارا با عقاید مخالف و دفاع از آزادی عمل و عقیده تاکید داشتند. این ایده به تدریج از اروپا به آمریکا منتقل شد، جایی که توماس جفرسون بر جدایی سیاست مذهبی و عقاید تأکید کرد و گفت که برای ساختن جامعه دموکراتیک نیازی به توافق در مسائل بنیادی نیست.

لیبرال‌ها بر این باورند که آزادی باید محدود باشد و تا جایی که به آزادی دیگران لطمه نزند، مجاز است. آن‌ها به تضاد بین ارزش‌های مطلوب بشر، آزادی را اولویت می‌دهند و معتقدند که هیچ حقیقت یا مصلحتی نباید قربانی حقوق فرد شود. آن‌ها به دولت‌ها بدبین هستند و بر لزوم نظارت بر قدرت دولت تاکید دارند، زیرا دولت‌ها می‌توانند تهدیدی برای آزادی فردی باشند.

لیبرال‌ها همچنین بر اهمیت حکومت قانون تاکید می‌کنند و معتقدند که محتوای قانون باید در راستای حفظ ارزش‌های لیبرالی باشد. در نظام لیبرال، شهروندان باید برابر باشند و بتوانند بدون نیاز به شورش، خود را از دولت جدا کنند.
عدم خشونت نیز یکی دیگر از اصول مهم لیبرالیسم است و تضاد منافع باید از طریق مسالمت‌آمیز حل شود.
برای جلوگیری از سوءاستفاده دولت از قدرت، وجود یک جامعه مدنی نیرومند ضروری است. این جامعه شامل سازمان‌ها و نهادهایی است که شهروندان به طور مستقل از دولت تشکیل می‌دهند تا مسائل عمومی خود را پیگیری کنند. لیبرال‌ها همچنین به بازار آزاد اعتقاد دارند و بر این باورند که مداخله دولت در اقتصاد منجر به گسترش فقر و محدود کردن آزادی‌ها می‌شود.
مبارزان کنونی در جنبش حاضر چه در قالب پادشاهی و چه در قالب جمهوری عموما لیبرالیست میباشند که در مقابل سوسیالیسم قرار میگیرد که شرح آن در چند شب گذشته ارائه گردید.
https://t.me/khosrovanooshiravan/20105
#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #لیبرالیسم در آخر قرون وسطی در اروپا، جنگ‌های مذهبی و فرقه‌ای به اوج خود رسید و مردم تحت رهبری کشیش‌ها و کاردینال‌ها به کشتار مخالفان عقیدتی پرداختند. در این زمان، گروهی از متفکران به نام لیبرال‌ها ظهور کردند که به مدارا با عقاید مخالف و…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#ناسیونالیسم

ناسیونالیسم به معنای تعلق به یک ملت خاص و آگاهی از فرهنگ و هویت مشترک است. این احساس می‌تواند به صورت همبستگی گروهی علیه بیگانگان، نمایش نمادها و سرودهای ملی و ترجیح منافع ملی بر دیگر منافع بروز کند. برخی نویسندگان ناسیونالیسم را نیاز بشری به تعلق و هویت می‌دانند، در حالی که دیگران آن را واکنشی منفی در برابر گروه‌های غیر خودی تلقی می‌کنند. ناسیونالیسم به عنوان یک پدیده سیاسی در دو قرن گذشته، نقش مهمی در شکل‌گیری کشورها و مناقشات جهانی داشته است.

این مفهوم نخستین بار در سال ۱۷۹۸ به کار رفت و به معنای اعتراض توده‌ای در برابر ساختار قدرت دولتی تعریف شد. ناسیونالیسم در قرن‌های ۱۹ و ۲۰ به شدت در مناقشات سیاسی تأثیرگذار بود و از جنگ‌های جهانی تا جنبش‌های استقلال، رد پای آن مشاهده می‌شود. ناسیونالیسم با مفاهیمی چون عشق به میهن و ملت‌پرستی در تضاد با باورهای جهانی‌گرایانه قرار دارد.

در زندگی روزمره، ناسیونالیسم به صورت احساسات ملی، غرور و خودکفایی نمایان می‌شود. این احساسات می‌توانند به ابزاری برای سرکوب هویت‌های دیگر تبدیل شوند. جنایات تاریخی مانند فاشیسم و نازیسم نیز ریشه در احساسات ناسیونالیستی دارند. ناسیونالیسم جدید در قرن ۲۱ به بهانه‌ای برای توجیه جنگ‌ها و زیاده‌خواهی‌ها تبدیل شده و به دنبال ایجاد مرزهای کاذب میان انسان‌هاست.
واژه ملی گرایی معادل ناسیونالیسم بوده و در ادبیات سیاسی به مفهوم آگاهی ملی و احساس تعلق به یک ملت مشخص که با ویژگی های خاص از سایر ملت ها متمایز شده است، به کار می رود.
ناسیونالیسم مستلزم احساس وفاداری و علاقه ی پر شور افراد به مفهوم ملت و عناصر خاص چون نژاد، زبان، نهادها، سنت ها، ارزش های اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی فرهنگ ملی و اعتقاد به برتری آنها بر سایر ملت هاست.
وفاداری حقیقی به سرزمین و حاکمیت و فداکاری برای آنها و تجلیل از آنها از عناصر اصلی ناسیونالیسم است.
ویژگی دیگر ناسیونالیسم، ترجیح دادن منافع و مصالح ملی به منافع شخصی و گروهی است که در عمل باید بدان پایبندند .

https://t.me/khosrovanooshiravan/20118

#فرهاد
خسرو انوشیروان
#سیاسی 🔻ایدئولوژی چیست؟🔻 ایدئولوژیها ما را یاری می دهند تا از دنیای اجتماعی پیچیده ای که در آن زندگی میکنیم سر در بیاوریم. این کار را از راه فراهم کردن توضیحی از جامعه، همانند نقشهای فکری، انجام می دهند که ما به کمک آن می توانیم مکان خویش را در محیط پیرامونمان…
#سیاسی

🔻چپ و راست🔻

#چپ_داخلی؟
گرایش‌های سیاسی به دو دسته کلی چپ و راست تقسیم می‌شوند که ریشه این نامگذاری به انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ برمی‌گردد. در آن زمان، نمایندگان طرفدار حق وتوی مطلق پادشاه در سمت راست و نمایندگان طرفدار حق وتوی محدود در سمت چپ مجلس نشسته بودند. این تقسیم‌بندی به تدریج به نمادهای سیاسی تبدیل شد و در قرن نوزدهم به‌طور رسمی در فرانسه و سپس در سایر کشورها مورد استفاده قرار گرفت.

ریشه این نامگذاری به انقلاب فرانسه برمیگردد ماجرا از این قرار است که سال ۱۷۸۹ در مجلس موسسان ملی فرانسه بحث سر موضوع حق وتوی پادشاه در مقابل قوانین بالا می‌گیرد، رئیس مجلس برای مدیریت بهتر جلسه از مدافعین حق وتوی مطلق پادشاه می‌خواهد که سمت راستش بشینند و از مدافعین حق وتوی محدود برای پادشاه می‌خواهد که سمت چپش بشینند .
هدف از این جدا کردن هم این بود که اولا ترتیب حرف زدن بهتر رعایت شود و در نهایت هم میتوان راحت‌تر آرا را شمرد.
چون این مجلس بیش از هزار عضو داشته بهمین خاطر این کار به لحاظ اداره جلسه لازم و ضروری بود. پس از آن سلطنت طلبا و مدافعین حفظ وضع موجود استند سمت راست و انقلابی‌ها و طرفدارای تغییر وضعیت هم میشه استند سمت چپ قرار میگرفتند

تعریف چپ و راست سیاسی به‌طور کلی به خواسته‌های تغییر یا حفظ وضع موجود اشاره دارد. چپ‌ها خواهان تغییرات جدی و اصلاحات اجتماعی هستند و کلماتی مانند آزادی، برابری و اصلاح را نمایندگی می‌کنند.
در مقابل، راست‌ها مدافع حفظ وضع موجود و اصولی مانند نظم، ملی‌گرایی و اقتدار هستند. این تقسیم‌بندی به زیرمجموعه‌های مختلفی مانند چپ افراطی، چپ میانه، میانه راست و راست افراطی تقسیم می‌شود.
از آن تاریخ به بعد هر شخص یا گروهی که خواهان حفظ وضع موجود باشد ، راست و هر شخص یا گروهی که خواهان تغییر وضع موجود باشد ، چپ میگویند.

#چپ_جهانی ؟
در قرن بیستم، چپ به نماد سوسیالیسم و راست به نماد کاپیتالیسم تبدیل شد. سوسیالیسم بر عدالت و برابری تأکید دارد و مالکیت عمومی را مطلوب می‌داند، در حالی که کاپیتالیسم بر مالکیت خصوصی و سودآوری تأکید دارد. این دو نظام سیاسی به‌طور کلی به دولت بزرگ و مداخله‌گر (سوسیالیسم) و دولت حداقلی و کم‌مداخله (کاپیتالیسم) تقسیم می‌شوند.

با بالا گرفتن جنبش‌های اجتماعی در نیمه قرن بیستم، تقسیم‌بندی چپ و راست با چالش‌هایی مواجه شد. به همین دلیل، نمودار دو بعدی جدیدی برای معرفی گرایش‌های سیاسی پیشنهاد شد که محور افقی آن نگرش اقتصادی و محور عمودی آن نگرش اجتماعی را نشان می‌دهد. این نمودار به‌طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد و می‌توان با پاسخ به سوالات آن، موقعیت سیاسی خود را مشخص کرد.

در نهایت، تعریف چپ و راست در کشورهای مختلف و در دوره‌های زمانی متفاوت ممکن است تغییر کند. به‌طور کلی، چپ‌ها به مداخله دولت برای تحقق عدالت و حمایت از گروه‌های کمتر برخوردار جامعه تأکید دارند، در حالی که راست‌ها به دولت حداقلی و اصول سنتی و ملی‌گرایی پایبند هستند.

https://t.me/khosrovanooshiravan/19967
#فرهاد
خسرو انوشیروان
#تاریخ 🔻ناسپاسی جواد ظریف🔻 ‍ تصویر #جواد_ظریف، در جایگاه ‌یک دانشجوی انقلابی در تظاهرات روبروی بیمارستان محل بستری شاه در نیویورک، همزمان با گروگانگیری دیپلمات های امریکایی در تهران برای استرداد شاه . تظاهرکنندگان، به اقدام کاخ سفید در دادن ویزا به شاه…
درود به همه عزیزان
من تصمیم گرفتم که در گروه تایپی نکنم اما احساس میکنم در مفهوم واژه انقلاب کمی سوتفاهم شده
اینکه در بهمن ۵۷ شورش انجام شده جای شکی نیست خب آیا هر شورشی موجب دگرگونی میشه؟
خیر
شورشی که موجب دگرگونی کامل بشه بهش میگن انقلاب

اتفاقا ۵۷ انقلاب بود یعنی دگرگونی کامل چرا؟
چون انچه در زمان محمدرضاشاه حاکم بود چه دستگاه حکومتی ، چه دستگاه قضایی که بسیار سالم بود این حسب شغل خودم کاملا تحقیق داشتم ، چه بلحاظ ساختار اجتماعی و چه نظام سالم اقتصادی ووووو با رژیم جایگزین شده الان کاملا متفاوت بود
شما الان در هیچکدام از سازمانها و ادارات و بلحاظ ماهیت مردم داری و خدمت رسانی نمیتونید وجه تشابهی پیدا کنید
اگر این دگرگونی کامل نیست پس چیه؟

اما یکی از عزیزان فرمودند انقلاب زمانی معنا میده که رو به پیشرفت باشه
دوست عزیز همه انقلابات که رو به پیشرفت و رشد و توسعه نمیره ! دگرگونی ها ممکنه به عکس عمل کنه
انقلاب ایران ۱۹۷۹ ، انقلاب نیکاراگوئه ۱۹۷۹، انقلاب چین ۱۹۴۹ ، انقلاب کبیر روسیه ۱۹۱۷
همه اینا اسمش انقلاب بود چون دگرگونی کامل ایجاد شد اما رو به پسرفت بود ، اینا جز انقلابات ناموفق بودند . از روبه رشد به سمت تباهی رفتند

پس از شنیدن واژه انقلاب گریزان نباشید اتفاقا باید خوشحال باشید که رژیم ج اسلامی هیچ شباهتی به زمان شاهنشاهی نداره
من بشخصه معتقدم حاکمیت پهلوی ، بهترین ، باشکوهترین و متجددترین نظام حاکم در ایران بود . پهلوی ها همه چیزشون رو گذاشتند که فقط خدمت کنند . تاریخ ایران تا ابد مدیون آنهاست
اما اختلاف من باشما موضوع دیگریه که قبلا صحبت شده
یادتون باشه همه ما از یک خانواده ایم . و نقاط مشترک ما پررنگ تر از اختلافات فکری ست
سپاس از دقت نظر شما🌺❤️

https://t.me/khosrovanooshiravan/20132
#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #ناسیونالیسم ناسیونالیسم به معنای تعلق به یک ملت خاص و آگاهی از فرهنگ و هویت مشترک است. این احساس می‌تواند به صورت همبستگی گروهی علیه بیگانگان، نمایش نمادها و سرودهای ملی و ترجیح منافع ملی بر دیگر منافع بروز کند. برخی نویسندگان ناسیونالیسم…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#پوپولیسم


پوپولیسم به عنوان یک رویکرد سیاسی تعریف می‌شود که بر اساس خواست مردم و بدون وابستگی به احزاب و نهادهای سیاسی عمل می‌کند. این رویکرد به نوعی از سیاست ورزی اشاره دارد که با استفاده از نارضایتی‌ها و مشکلات جامعه، به دنبال جلب آرای مردم است.

پوپولیسم به عنوان یک مفهوم منفی در علوم اجتماعی شناخته می‌شود و به جنبشی اشاره دارد که در اواخر قرن نوزدهم توسط دهقانان در آمریکا علیه سرمایه‌داران بزرگ شکل گرفت. پوپولیست‌ها به جای ارائه راه‌حل‌های منطقی و علمی، وعده‌های ساده و سریع می‌دهند و احساسات مردم را هدف قرار می‌دهندو بهمین خاطر اصطلاح مردم فریبی نیز به آن اطلاق میشود. این نوع سیاست به ایجاد دو طبقه غنی و فقیر و بهره‌برداری از نارضایتی‌های اجتماعی می‌پردازد.

تاریخ نشان می‌دهد که پوپولیسم در کشورهای مختلف با ویژگی‌هایی مشترک بروز یافته است. این ویژگی‌ها شامل جلب حمایت مردم، وعده‌های کلی و مبهم، و تاکید بر اراده مردم به عنوان نیروی محرکه اهداف سیاسی است. پوپولیست‌ها معمولا از حضور در میان مردم و تجمعات عمومی بهره‌برداری می‌کنند و تمایلی به شنیدن نظرات کارشناسان ندارند.

در نهایت، پوپولیسم به عنوان یک پدیده جهانی در کشورهای توسعه‌یافته نیز ظهور می‌کند و می‌تواند تهدیدی برای سیستم‌های مدرن حاکمیت باشد. در ایران، دولت‌های نهم تا دوازدهم به رهبری محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی بیشترین تاثیرات پوپولیستی را تجربه کرده‌اند.

https://t.me/khosrovanooshiravan/20127
#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #پوپولیسم پوپولیسم به عنوان یک رویکرد سیاسی تعریف می‌شود که بر اساس خواست مردم و بدون وابستگی به احزاب و نهادهای سیاسی عمل می‌کند. این رویکرد به نوعی از سیاست ورزی اشاره دارد که با استفاده از نارضایتی‌ها و مشکلات جامعه، به دنبال جلب آرای…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#آریستوکراسی

آریستوکراسی یا شایسته سالاری به معنای حکومت نخبه در امور حکومت است که معمولا انحصاری اشراف است اما نه همیشه و بر اساس وراثت و شرف خونی است. این مفهوم در فلسفه سیاسی یونان به حکومت کسانی اشاره دارد که از لحاظ کمال انسانی برتر از سایر رقبای خود هستند. ارسطو و افلاطون به بررسی معیارهای شایسته‌ترین افراد برای حکومت پرداخته‌اند. ارسطو بهترین انواع حکومت را پادشاهی، آریستوکراسی و حکومت قانونی می‌داند و تفاوت‌هایی میان اشراف‌سالاری و نخبه‌سالاری قائل است.

اشراف‌سالاری به انتخاب بر اساس ثروت و نخبه‌سالاری به انتخاب بر اساس شایستگی اشاره دارد. ارسطو همچنین هنر و فضیلت را معرف نخبه‌سالاری می‌داند. در عرف حکومتی، نخبه‌سالاری به حکومتی اطلاق می‌شود که قدرت در دست طبقه ممتاز باشد و این طبقه حاکمیت را از طریق وراثت و امتیازهای طبقه‌ای حفظ کند.

آریستوکراسی در تاریخ همواره با الیگاریشی مرتبط بوده و به حکومت بهترین‌ها اشاره دارد. در فرهنگ فارسی، آریستوکراسی به معنی نژادسالاری و حکومت اشراف تعریف شده است. این مفهوم در دوره‌های مختلف تاریخی به طبقات خاصی از حاکمیت تعلق داشته و آریستوکرات‌ها ویژگی‌های خاص خود را دارند.

در فلسفه سیاسی چین باستان، کنفوسیوس نیز بر فضیلت‌های انسانی و اخلاقیات آریستوکراسی تاکید دارد. انتقادات به آریستوکراسی شامل عدم توجه به عدالت اجتماعی و احتمال برتری بر اساس شاخص‌های اشرافی است. در آریستوکراسی نوین، حضور نخبگان با ظاهری دموکراتیک همراه است که ممکن است به ایجاد نابرابری‌های جدید منجر شود.
https://t.me/khosrovanooshiravan/20150

#فرهاد
خسرو انوشیروان
🔻لغت نامه سیاسی🔻 #آریستوکراسی آریستوکراسی یا شایسته سالاری به معنای حکومت نخبه در امور حکومت است که معمولا انحصاری اشراف است اما نه همیشه و بر اساس وراثت و شرف خونی است. این مفهوم در فلسفه سیاسی یونان به حکومت کسانی اشاره دارد که از لحاظ کمال انسانی برتر…
🔻لغت نامه سیاسی🔻

#جهان_سوم

اصطلاح "جهان سوم" در نیمه دوم قرن بیستم به کشورهایی اطلاق می‌شود که نه به ناتو و نه به بلوک شرق وابسته بودند. این اصطلاح برای نخستین بار توسط آلفرد سویی، جمعیت‌شناس و اقتصاددان فرانسوی، در سال ۱۹۲۵ معرفی شد. هدف وی طبقه‌بندی کشورها خارج از دو بلوک سیاسی-نظامی آن زمان بود. در دهه‌های ۵۰ و ۶۰، با گسترش استعمارزدایی، تقسیم‌بندی‌های جدیدی به وجود آمد که کشورهای توسعه‌یافته و کشورهای نیافته را شامل می‌شد. کشورهای با تولید ناخالص سرانه زیر ۵۰۰ دلار به عنوان کشورهای نیافته شناخته می‌شدند.

در اواخر دهه ۱۹۶۰، کشورهای سرمایه‌دار مانند ایالات متحده، اروپا و ژاپن به عنوان جهان اول، و کشورهای کمونیست و سوسیالیست به عنوان جهان دوم شناخته شدند. بقیه کشورها به عنوان جهان سوم معرفی شدند. پرویز نیکخواه در کتاب خود به ظهور کشورهای مستقل پس از جنگ جهانی دوم اشاره می‌کند که خود را به عنوان جهان سوم معرفی کردند و خواستار عدم وابستگی به دو بلوک شرق و غرب بودند.

تعاریف مختلفی از جهان سوم وجود دارد که شامل کشورهای در حال توسعه در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین می‌شود. این کشورها معمولاً با مشکلاتی مانند فقر، انفجار جمعیت و عدم توسعه اقتصادی مواجه هستند. سازمان ملل متحد بیش از دو سوم کشورهای عضو را به عنوان کشورهای جهان سوم شناسایی کرده است. در دهه ۱۹۷۰، برخی نویسندگان به کشورهای صادرکننده نفت عنوان "جهان چهارم" دادند، اما این کشورها نیز به تدریج به وضعیت قبلی خود در جهان سوم بازگشتند.

مائو در سال ۱۹۷۲ نظریه‌ای به نام "سه جهان" ارائه داد که در آن آمریکا و شوروی را به عنوان دو قدرت امپریالیستی در جهان اول و کشورهای در حال توسعه را در جهان سوم قرار داد. کشورهای جهان سوم به دلیل مرگ و میر بالا، رشد اقتصادی پایین و وابستگی به کشورهای پیشرفته، به عنوان دولت‌های فقیر و بی‌ثبات شناخته می‌شوند. نبود طبقه متوسط و بدهی‌های خارجی بالا از دیگر ویژگی‌های این کشورهاست.
اگرچه جهان سوم معیار اصلی آن عدم رشد اقتصادی و ثبات آن و همچنین به موضوعات سرمایه معرفی شده ، اما آنچه که بیشتر باید حائز اهمیت قرار بگیرد ، فقر فرهنگی و پایبندگی در ستتهای متحجرانه بمعنای واپسگرایانه و غیرتجدد باید نام برد.

https://t.me/khosrovanooshiravan/20163
#فرهاد