خسرو انوشیروان
1.19K subscribers
6.63K photos
3.53K videos
113 files
10.2K links
به نام خردمند یزدان پاک
امروز، چهاردهم دی ماهِ نودوهشت خواستم تا همه‌ی آنچه از ابتدا تا کنون در مجازی نوشته ام و هرآنچه را شاید از این پس بفهمم؛ بنویسم و برای بایگانی در این درگاه درج کنم.
من؛ فقط به سود مملکتم می‌نویسم.
#خسرو

از همراهی شما سپاسگزارم .
Download Telegram
خسرو انوشیروان
🛑 #بزرگ_ارتشتاران اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر #محمدرضا_شاه_پهلوی @khosrovanooshiravan
#شاهنشاه ؛ فرمانده بی‌بدیل ارتش ایران
@khosrovanooshiravan
۲۶ دیماه ۲۵۳۷. تهران، فرودگاه مهرآباد.
پس از بدرقه‌ای اشکبار، آریامهر به درون هواپیمای شاهین رفته و راهی کابین خلبان می‌شود تا آخرین پرواز از وطن را خود خلبانی کند. در این هنگام ، مجدداً شاپور بختیار، نخست‌وزیر را به حضور می‌طلبد.
آخرین دغدغه پادشاه به هنگامه‌ای که ایران در تب جنون و خود درگیر سرطان است، از جنس دیگریست؛ نگرانی از وضعیت نیروی دریایی ارتش ایران!
ادامه ماجرا از زبان شاپور بختیار :
"شاه پشت فرمان نشسته بود و قصد داشت خود هواپيما را هدايت کند. درکنار او خلبانی ايستاده بود، که بعدها اسمش را باز شنيديم.
پادشاه از او خواست که ما را تنها بگذارد. من در کنار شاه نشستم و گفتم:
- من از اعليحضرت نپرسيده ام که مقصدشان کجاست و نمی دانم که به کجا می روند. ممکن است اعليحضرت اولين محلی را که فرود خواهند آمد بگويند که من بتوانم در صورت لزوم با ايشان تماس بگيرم؟
- ما پيش سادات می رويم. من چند روزی در آنجا استراحت می کنم. در قاهره حتما نمی مانم. شايد به اسوان بروم.
بعد شاه چون زايری که راهی سفر شده است و می خواهد مطمئن باشد که همه سفارش ها را قبل از رفتن کرده است، ازمن سوال تازه ای کرد:
- برای بودجه نيروی دريايی چه فکری داريد؟ من می دانم که شما موافق نيستيد که ايران ژاندارم خليج فارس باشد، ولی کشتی‌های جنگی ما بايد دست نخورده بماند.
- ما مداوماً آنها را به وسايل جديد مجهز خواهيم کرد، من با اين مسأله نه فقط مخالفتی ندارم بلکه معتقدم که ارتش و نيروی دريايی بايد هميشه برای دفاع آماده باشد. اما با صرف هزينه های گزافی که به نام يک سياست توسعه طلبانه می شود و نفعی برای هيچ کس جز دلالان و مقاطعه کاران ندارد مخالفم.
- مع هذا به اين فکر هستيد که مبارزه با قاچاق را درخليج فارس تقويت کنيد؟
با اين مطلب بسيار موافق بودم. در آمدی که ما از طريق نفت به دست می آورديم، هنوز نرسيده ازمملکت خارج می شد. ما برای مبارزه عليه قاچاق بيش از خود آمريکايی ها هاورکرافت داشتيم. 
اجازهٌ مرخصی گرفتم و از هواپيما پياده شدم."
این آخرین مکالمه حضوری شاهنشاه و نخست‌وزیر، بسیار تکان دهنده و بیانگر حقیقت تلخی است که از ژرفای شکافی عمیق بین سطح آگاهی شخص شاه و مخالفانش حکایت می‌کند و تفاوت جدی در افق نگاه و اندیشه او و معارضینش را، آشکارا بیان می‌دارد.

#PahlaviBooks
https://t.me/khosrovanooshiravan/3410