خسرو انوشیروان

#او ٤٠ سال پیش در پاسخ به تاریخ به "آن شخص" اشاره کرد. از حکومت وحشت نوشت. از اتحاد لعنتی سرخ و سیاه، از تدارک برای ویرانی ایران و از شاگردان جادوگر نوشت. از آزادی زنان، تمدّن و از هوّیت ایرانی نوشت. آن #مَرد از سپاه دانش، بهداشت و ترویج آبادانی ایران نوشت…

شاید ایراد به مردمی نباشد که عاشق روایات کهن و شرعیات و افسانه هاست بلکه ایراد در سیستمی باشد که بدون ملاحظات اجتماعی و عدم درک واقعیات روانی سرزمینی و روند طبیعی تاریخی،قصد برهم زدن نظمی هزار ساله را داشت نظمی که نه شاه ابزارش را داشت یا بهتر بگویم داشت و بهره نبرد وبه بیانی ظریف تر نیازی نمی دید بهره ببرد و هم مردمی که خواهان و پذیرای آن نبودند .
@khosrovanooshiravan
شاه هرچه که می بایست به مردم داد جز آن که مردم دوست داشتند آنان نه مدرنیته می خواستندو نه اقتصاد و رفاه فقط آرامش لالایی گونه‌ای می خواستند که خواب خوش و نشئگی تخدیرآمیزشان را نخراشد نه هواپیمای کنکورد لازم داشتند نه کارخانه بنزو کادیلاک نه مردم نه آب و هوای ایران هیچکدام ایراد نداشتند چون کشور و نفوس آن سیر و روال طبیعی خود را طی می‌کرد حتی اکنون نیز آن همه بذل و بخشش و عطایای هنری اقتصادی و فرهنگیِ ناگهانی گرچه مهربانانه است اما عاقلانه نمی نماید که چون گوهری است به دست طفلی ، شاید نچست ترین و بی مناسبت ترین وصله ی جامعه آن زمان ایران نه مدرنیزاسیون و پیشرفت نه هنر و صنعت اعتبار و پول پاسپورت ایران، بلکه خود <<شاه>>بود، تحصیل کرده مدرسه پادشاهان سوئیس که به جای شکار تنیس بازی می کرد و به جای سخره گرفتن دلقک ها و ملیجک ها کنکورد و فالکن را شخصاً آزمایش می کرد پادشاهی که نه اخلاقا و نه ظاهرا متناسب زمانه و سرزمینش نبود و گویی از زمان دیگر ناخواسته به گذشته های دور تبعید شده بود . چه مخالف ،چه موافق به این حقیقت اذعان دارند که، شاه هر چه بود هرچه کرد باهمه ی فراوانی و کاستی و خطا و درستی....
👈 بسیار زود به ایران آمده بود.

https://t.me/khosrovanooshiravan/1841