خیالات سرزده
2.48K subscribers
5.13K photos
7.28K videos
236 files
979 links
با هنر ، ادبیات، فلسفه و روانشناسی مجموعه ای ساخته شده و خواهد شد برای اندیشیدنی کیفی تر ، و
زیستنی شادتر .
لطفا با نشر لینک کانال ، این اهداف را سهیم شوید.
Download Telegram
در میان جاپاها، سلاخی‌ها،
گاه تو را،
نان را،
و آزادی را گم کردم ...

اما ایمانم را از کف ندادم ...
ایمانم به روزهایی که
از میان تاریکی‌ها،
ضجه‌ها و گرسنگی‌ها،
حلقه بر درمان خواهد کوبید،
با دستانی همه از آفتاب ...


#ناظم_حکمت

@khialatesarzadeh
این روزها که می گذرد ...
هر روز،
احساس می کنم که کسی در باد،
فریاد می زند ...

احساس می کنم ...
که مرا
از عمق جاده های مه آلود،
یک آشنای دور صدا می زند ...


#قیصر_امین_پور

@khialatesarzadeh
من،
احتمال اینکه تو دوستم بداری را،
دوست داشتم ...


#ییلماز_اردوغان

@khialatesarzadeh
آدمی که دور تا دورش را دریای بی‌تفاوتی گرفته باید با هر تقلایی که شده یک جزیره برای خودش دست و پا کند. جزیره‌ای که در آن یک مختصر حساسیتی باقی مانده باشد. جزیره‌ای که هنوز بشود در ساحل آن ایستاد و برای چیزی خشمگین شد و فریاد کشید. جزیره‌ای که بشود در یک سمتش ایستاد و به یک سمتش پا نگذاشت. جزیره‌ای که بشود روی شیرینی میوه یکی از درخت‌هایش قسم خورد. جزیره‌ای که تپه‌ای داشته باشد برای گریستن و تپه دیگری برای از ته دل خندیدن. جزیره‌ای که همه چیزش بی‌قدر و بی‌ارزش نباشد. جزیره‌‌ای که در آن درست و نادرست، گرم و سرد، راست و دروغ، بالا و پایین، کم و زیاد، قدیس و گناهکار هنوز در چشم آدم‌ها با هم تفاوت داشته باشند. جزیره آدم‌هایی که تسلیم بی‌تفاوتی نشده‌اند.


دکتر #امیر_علی_بنی_اسدی

@khialatesarzadeh
منتظرم،
زمانی بیا
که دست کشیدن
ممکن نباشد ...


#اورهان_ولی

@khialatesarzadeh
هیچ هنری از این سخت‌تر نیست که به خودت بیاموزی انتظار نکشی ...


#بختیار_علی

@khialatesarzadeh
شعرم را نخوان
صدایم را بشنو
وقتی که می خوانی ام
می بینی ام از درون سطرهایی که در گذرند
و کلماتی که جابه‌جا می شوند از پیش و پس‌ شان به ناچار
و تو فراموشم می کنی وقتی که شعر من تمام می شود
شعرم را نخوان
صدایم را بشنو
صدایم را که بشنوی : من حضوری بی واسطه تر دارم برای تو
و از طنینِ آهنگ و لحنِ صدایم در تو ملموس تر به گوش می آیم
و تو حسی تر ام خواهی شنید
و من در تو کمی بیش تر ماندگار خواهم شد .

شعرم را نخوان
صدایم را بشنو !

#شهریار_دادور
اول نوامبر ۲۰۲۴
۱۱ آبان ۱۴۰۳

@khialatesarzadeh
ما روزها را به یاد نمی‌آوریم بلکه لحظات را به یاد می‌آوریم ...


#چزاره_پاوزه

@khialatesarzadeh
روشن است که خسته‌ام،
زیرا آدمیان در جایی باید خسته شوند ...
از چه خسته‌ام، نمی‌دانم
دانستنش به هیچ رو به کارم نیاید ...
زیرا خستگی همان است که هست،
سوزش زخم همان است که هست،
و آن را با سببش کاری نیست ...
آری خسته‌ام،
و به نرمی لبخند می‌زنم بر خستگی،
که فقط همین است،
در تن آرزویی برای خواب،
در روح تمنایی برای نیندیشیدن ...


#فرناندو_پسوآ

@khialatesarzadeh
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن به که کار خود به عنایت رها کنند
بی معرفت مباش که در من یزید عشق
اهل نظر معامله با آشنا کنند
حالی درون پرده بسی فتنه می‌رود
تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند
گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار
صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند
بگذر به کوی میکده تا زمره حضور
اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند
پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان
خیر نهان برای رضای خدا کنند
حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود
شاهان کم التفات به حال گدا کنند

#حافظ
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را ...

به خدا که جرعه‌ای دِه تو به حافظ سحرخیز
که دعای صبحگاهی اثری کند شما را ...


#حافظ

@khialatesarzadeh
که آفتاب بیاید، نیامد
رضا براهنی
شعر و صدای رضا براهنی

شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانه‌ای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش می ریخت
که آفتاب بیاید
نیامد
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد
چو گرگ زوزه کشیدم، چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم،
شبانه روز دریدم، دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
چه عهدِ شومِ غریبی! زمانه صاحبِ سگ؛ من سگش
چو راندم از درِ خانه ز پشت بامِ وفاداری درون خانه پریدم که آفتاب بیاید
نیامد
کشیده‌ها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو
چو آمدم به خیابان
دو گونه را چُنان گدازه‌ی پولاد سوی خلق گرفتم که آفتاب بیاید
نیامد
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچه‌های جهان را
ولی گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست نه در حضور غریبه نه کنجِ خلوتِ خود گریستن نتوانستم
که آفتاب بیاید
نیامد

@khialatesarzadeh
Man Inja Bas Delam Tang Ast(BEsfahan)
M.R.Shajarian @MiraseAvaz
من اينجا ..
بس دلم تنگ است‌ ..
و هر سازی كه می‌بينم ‌..
بد آهنگ است ..!

بيا ره توشه برداريم ..
قدم در راه بی‌برگشت بگذاريم ..

ببينيم آسمان هر كجا ..
آيا همين رنگ است ..؟!


شعر:#مهدى_اخوان_ثالث
آواز:#استاد_محمدرضا_شجریان



‌ ‍‌‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‎‌‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‎‌@khialatesarzadeh
پیکر زخمسارم را
به امید باور کدام اختلال
به مخدر می بندید؟
آنقدر سوخته ام
که دیگر از تاخت تازیانه
هراسم نیست...
بزنید بزنید بزنید
الماسی در دل این سیاهی
درخشش را انتظار می کشد...

#افسانه_نجاتی

@khialatesarzadeh