تو همونی هستی که هر روز صبح باهاش بیدار میشم
کسی که با او #نفس می کشم،
کسی که هر ضربان قلبش را مال خودم می دانم.
تو کسی هستی که با او راه می روم،
کسی که با او صحبت می کنم و می خوانم،
کسی که در هر لحظه بیداری هر روز #مقدس با من می ماند.
تو همونی هستی که باهاش مریض میشم، اونی که باهاش گریه میکنم،
اونی که خشم و شادی و شک اش مثل آتش در من #موج میزند.
تو همان کسی هستی که با او خواهم #مرد و به آغوشش باز #خواهم گشت.
تو #همانی هستی که در هر #صورت میبینم،
از میان هر جفت چشم #میدرخشی، در سکوتها، دنبالههای غبار و فضاهای سایهبان میدرخشی.
تو همراه همیشگی من، خانه ی من، دلیل من، شادی من، زندگی من هستی.
ما نمی توانیم #تقسیم شویم، نمی توانیم دو نفر باشیم و حتی #یک برای ما خیلی دور است.
من این آهنگ را برای خودم می خوانم،
در آهنگ #ناپدید می شوم و هرگز #تنها نیستم...
کسی که با او #نفس می کشم،
کسی که هر ضربان قلبش را مال خودم می دانم.
تو کسی هستی که با او راه می روم،
کسی که با او صحبت می کنم و می خوانم،
کسی که در هر لحظه بیداری هر روز #مقدس با من می ماند.
تو همونی هستی که باهاش مریض میشم، اونی که باهاش گریه میکنم،
اونی که خشم و شادی و شک اش مثل آتش در من #موج میزند.
تو همان کسی هستی که با او خواهم #مرد و به آغوشش باز #خواهم گشت.
تو #همانی هستی که در هر #صورت میبینم،
از میان هر جفت چشم #میدرخشی، در سکوتها، دنبالههای غبار و فضاهای سایهبان میدرخشی.
تو همراه همیشگی من، خانه ی من، دلیل من، شادی من، زندگی من هستی.
ما نمی توانیم #تقسیم شویم، نمی توانیم دو نفر باشیم و حتی #یک برای ما خیلی دور است.
من این آهنگ را برای خودم می خوانم،
در آهنگ #ناپدید می شوم و هرگز #تنها نیستم...