به #فرمانِ دلت باش.
اگر دلت می‌گوید: #برو، پس برو.
در این صورت، سردرگمی و ندانم‌کاری وجود #نخواهد داشت.
اگر دلت می‌گوید: این‌جا #بمان، پس بمان.
باز هم سردرگمی وجود #ندارد.
سردرگمی زمانی به وجود می‌آید که تو در درونت #تضاد می‌آفرینی:
می‌خواهی #بروی و در عین حال می‌خواهی این‌جا #بمانی، آنگاه سردرگم می‌شوی.
فقط بی‌دغدغه و در سکوت به حرف دلت گوش بسپار،
ببین چه #می‌گوید،
#اطاعت کن،
آنگاه همواره در مسیر #درست گام برمی‌داری.
اصلاً #نگران این نباش که کجا بروی و چه بکنی.
هیچ‌گاه صدای دلت را #خاموش نکن؛
#خطرناک است!!
گوش سپردن به صدای دل، آهسته آهسته تو را #شفاف می‌کند. صدای دل تو نیز شفاف می‌شود، زیرا شنیده و #اجابت می‌شود. رفته‌رفته این صدا را بلندتر و واضح‌تر خواهی شنید. و زمانی خواهد رسید که هرگاه اراده کنی، می‌توانی از دل #مشورت بخواهی و صد در صد جواب خود را بگیری.
آنگاه با سردرگمی #وداع خواهی کرد.

@kheradedaroun

‍ برایم مهم #نیست که برای امرار معاش چه #میکنی.می خواهم بدانم چه آرزویی داری و اینکه آیا #جرات می کنی با اشتیاق دل خود روبه رو شوی؟برایم مهم نیست که چند #سال داری. می خواهم بدانم آیا حاضری #مجنون وار،خطر کنی و به دنبال عشق،رویاهای خود و ماجراجویی زنده بودن #بروی؟
برایم مهم نیست که ماه تو به دور کدام سیاره #می گردد. می خواهم بدانم آیا به سراغ #ریشه اندوه خود می روی؟آیا مصیبت ها باعث شده اند که چشمان خود را #باز کنی یا از ترس مصیبت های بیشتر، #پژمرده و پربسته به گوشه ای #نشسته ای؟می خواهم بدانم اگر غمی داشته باشی،غم من یا خودت،در گوشه ای #می نشینی یا آنرا #رها نموده و راهی برای برطرف کردنش #پیدا می کنی؟
می خواهم بدانم اگر #لذتی داشته باشی،لذت من یا خودت،با شادی پایکوبی می کنی و بدون آنکه #مصلحت اندیشی کنی یا نگران #واقع بینی باشی می گذاری که لذت تا نوک انگشتانت جریان پیدا کند یا آنکه #محدودیتهای انسان بودن را در نظر می گیری؟
برایم مهم نیست داستانی که به من می گویی #واقعی باشد. می خواهم بدانم آیا می توانی برای اینکه با خودت #صادق باشی،دیگران را نا امید کنی؟آیا می توانی بار اتهام خیانت را به دوش بکشی ولی به جان خود خیانت #نکنی؟آیا می توانی زیبایی را حتی در روزهای #نا زیبا ببینی و آیا می توانی #سرچشمه ی زندگی خود را در آن وجود مقدس همیشه #حاضر پیدا کنی؟ می خواهم بدانم آیا می توانی با شکست زندگی کنی و با این حال در کنار #دریاچه ای بایستی و رو به ماه نقره ای رنگ فریاد بزنی:آری!
برایم مهم نیست کجا زندگی می کنی و چقدر پول داری. می خواهم بدانم آیا می توانی پس از پایان شب سیاه اندوه و نا امیدی با تنی خسته و کوفته ازجای #برخیزی و کاری را که باید،برای کودکان انجام دهی؟برایم مهم نیست که چه کسی را $می شناسی،یا چگونه به اینجا رسیده ای.می خواهم بدانم آیا حاضری در میانه ی حلقه ی آتش در کنارم باشی و کنار نروی؟
برایم مهم نیست که کجا یا از چه کسی دانش #آموخته ای. می خواهم بدانم آن زمان که همه چیز از میان #می رود،چه چیزی از درون به تو #قوت قلب می دهد؟ می خواهم بدانم آیا می توانی با خودت #خلوت کنی و تنها باشی و آیا در لحظات خلوت یک همدم #می خواهی؟


@kheradedaroun

گاهی تو باید زیرِ بار یک احساس بد #بروی تا احساس بهتری #پیدا کنی،

گاهی باید از این که “همه چیز بهتر خواهد شد” #ناامیدی شوی تا حالت بهتر شود.

گاهی، شفا یافتن وقتی #رخ میدهد که در برابر امواجِ قدرتمند‌ِ احساسات، #حاضر باقی بمانیم…


گاهی بدنمان می‌لرزد، به #تشنج می‌افتد، درد می‌گیرد، عرق میکند و می‌سوزد‌ تا از سموم و انرژی های مدفون شده #رها شود..

#ذهن می‌گوید: “حالم دارد بدتر میشود”.
قلب اما میداند که همه چیز #خوب است….

#شفای حقیقی به معنی از بین رفتن علائم نیست،
پس شجاع باش و #اعتماد کن و بدان که علائم قبل از #ناپدید شدن، #تشدید پیدا میکنند…

در این حالت، ممکن است عاشق خود شوی و فارغ از هر اتفاقی در آینده، امروز برای داشتن یک روز دیگر، با #شکرگزاری زانو بزنی…

شاید بدتر شدن، #بهترین اتفاقی بود که میتوانست برایت بیفتد…

چرا که تو هیچ وقت #حضور عشق را اینگونه واضح احساس نکرده بودی،
و مسیرت هیچ وقت این گونه #مشخص نبوده است.
و تو هیچ وقت این گونه احساس #زنده بودن نکرده بودی.

@kheradedaroun