کسي که مي گويد #به_نام_خدا او چگونه مي تواند #دروغ بگويد، بدي کند و به #پليدي ها آلوده شود. چنين شخصي نه تنها حرمت و بزرگي پروردگار را #رعايت نکرده است بلکه نام او را به بدي و پليدي آلوده ساخته است. به #ربّش که ربّ العالمين است، توهين و #بي حرمتي کرده است. نمي شود گفت به اسم نور، تاريکي برقرار شود.
و نمي توان به نام #خداوند سبحان بدي کرد، به اسم پروردگار عادل، ظلم کرد، به اسم او که يگانه حقيقت عالم است، دروغ گفت و با #دروغ عمل کرد…
وقتي ميگويي به نام خدا، با ترس و #وحشت عمل نکن. با نام قادر متعال قوي باش. تو او را #طلبيده اي، پس اگر او به سويت آمده، از قوتش، #قدرت گير و #قوي باش.
@kheradedaroun
و نمي توان به نام #خداوند سبحان بدي کرد، به اسم پروردگار عادل، ظلم کرد، به اسم او که يگانه حقيقت عالم است، دروغ گفت و با #دروغ عمل کرد…
وقتي ميگويي به نام خدا، با ترس و #وحشت عمل نکن. با نام قادر متعال قوي باش. تو او را #طلبيده اي، پس اگر او به سويت آمده، از قوتش، #قدرت گير و #قوي باش.
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
#فکر_زائد👇
لابد توجه کردهاید که ما صبح که از خواب بیدار میشویم هنوز چشممان را باز نکردهایم که فکر مثل یک #ماشین_خودکار و بدون اختیار و ارادۀ ما شروع میکند به حرکت و پرسه زدن، و تا شب یک لحظه #آرام نمیگیرد. مغز مـا مثـل اینکه از آرام گرفتن #وحشت دارد. نمیدانم ما از چه چیز میترسیم که اینطور به #فکر چسبیدهایم و جرأت نمیکنیم ذهنمان را حتی یک لحظـه خـالی از فکر نگه داریم؟ چرا اینطور است؟ چرا فکر اینطور #حاکم بر ما شده است و ما را به هر جا دلش بخواهد #میکشاند؟ فکر در وجود ما یک وظیفهای دارد که باید به وظیفهاش برسد. غیر از انجام ایـن وظیفه دیگر با ما چه کار دارد؟ چرا دست از #جانمان برنمیدارد؟ تا شب به هزار جا پرسه میزند تا برای #مرکز ذهنیای که خودش بهم بافتـه سورسات و مایحتاج فـراهـم کنـد؟ توجه کردهاید که ما #لاينقطع در ذهنمان با خودمـان یـا بـا دیگران حرف میزنیم و در این حرفزدنها و فکر کردنهای درونی طرح #شخصیت میریزیم؟ مدام در ذهنمان یک وصله را از شخصیت برمیداریم و وصلۀ دیگری بجایش میگذاریم، از یک چیزی #فرار میکنیم و به چیز دیگری میچسبیم، در ذهنمان یک نفر را تهدید میکنیم، توجه یکنفر را به شخصیت #مشعشع خود جلب میکنیم. خود را به جلال بزرگی میرسانیم؟!
@kheradedaroun
لابد توجه کردهاید که ما صبح که از خواب بیدار میشویم هنوز چشممان را باز نکردهایم که فکر مثل یک #ماشین_خودکار و بدون اختیار و ارادۀ ما شروع میکند به حرکت و پرسه زدن، و تا شب یک لحظه #آرام نمیگیرد. مغز مـا مثـل اینکه از آرام گرفتن #وحشت دارد. نمیدانم ما از چه چیز میترسیم که اینطور به #فکر چسبیدهایم و جرأت نمیکنیم ذهنمان را حتی یک لحظـه خـالی از فکر نگه داریم؟ چرا اینطور است؟ چرا فکر اینطور #حاکم بر ما شده است و ما را به هر جا دلش بخواهد #میکشاند؟ فکر در وجود ما یک وظیفهای دارد که باید به وظیفهاش برسد. غیر از انجام ایـن وظیفه دیگر با ما چه کار دارد؟ چرا دست از #جانمان برنمیدارد؟ تا شب به هزار جا پرسه میزند تا برای #مرکز ذهنیای که خودش بهم بافتـه سورسات و مایحتاج فـراهـم کنـد؟ توجه کردهاید که ما #لاينقطع در ذهنمان با خودمـان یـا بـا دیگران حرف میزنیم و در این حرفزدنها و فکر کردنهای درونی طرح #شخصیت میریزیم؟ مدام در ذهنمان یک وصله را از شخصیت برمیداریم و وصلۀ دیگری بجایش میگذاریم، از یک چیزی #فرار میکنیم و به چیز دیگری میچسبیم، در ذهنمان یک نفر را تهدید میکنیم، توجه یکنفر را به شخصیت #مشعشع خود جلب میکنیم. خود را به جلال بزرگی میرسانیم؟!
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
در قلب همه #تروماها، احساس وحشتناکی از انزوا، قطع ارتباط، و تنهایی وجود دارد . ترومای خود را تا هسته ویرانگرش #دنبال کن، ای دوست، به قلب تاریکی آن وارد شو ، و ناگزیر با زخمهای رها شده، درد #حاصل از دردها روبرو خواهی شد.
رها شده توسط مادر، پدر. فراموش شده و مورد سوء تفاهم همگان .از بهشت رانده و از #الوهیت جدا شده. از زندگی جدا شده.
البته این یک #توهم است.
تو هرگز از کوه ها، جنگل ها، قطرات الماس شبنم صبحگاهی #جدا نبودی. شما هرگز شکسته نشدید، هرگز در هسته خود پوسیده نشدید، هرگز از آن یکی جدا نشدید. همیشه #دوست داشتنی بودی ،قلب وحشتناک تاریکی همیشه قلب زیبای نورانی شما بود، بسیار شکننده، بسیار قدرتمند، دوست داشتنی، بسیار واقعی. در #نهایت دیگران نمی توانند ما را #نجات دهند. هر یک از ما فراخوانده شده ایم تا به تنهایی با خود روبرو شویم، در قلب آسیب خود فرو برویم و در آنجا آرامش و پناهگاهی #پیدا کنیم.
دیگران می توانند دست های لرزان ما را بگیرند اما نمی توانند برای ما #سفر کنند.
هیچ #ناجی خارجی وجود ندارد، و دروغ عشق این است که انسان دیگری - پدر و مادر، شریک زندگی، مرشد یا خدا - می تواند شما را #کامل کند.
نه،
((تمامیت شما در شکستگی شماست. ))
ما نمیتوانیم همدیگر را #نجات دهیم، اما میتوانیم با هم گریه کنیم، با هم راه برویم، باهم #وحشت کنیم.
وحشت، شرم، امید و هیبتمان را تقسیم کنیم. با قدم زدن در جنگل درون ،سپیده دمانش ، چشمان ما به هم #می رسند.
من اشتیاق تو را ، شوق و ارزوی خودم میدانم :
(( عشق یک تشخیص است. ))
@kheradedaroun
-
رها شده توسط مادر، پدر. فراموش شده و مورد سوء تفاهم همگان .از بهشت رانده و از #الوهیت جدا شده. از زندگی جدا شده.
البته این یک #توهم است.
تو هرگز از کوه ها، جنگل ها، قطرات الماس شبنم صبحگاهی #جدا نبودی. شما هرگز شکسته نشدید، هرگز در هسته خود پوسیده نشدید، هرگز از آن یکی جدا نشدید. همیشه #دوست داشتنی بودی ،قلب وحشتناک تاریکی همیشه قلب زیبای نورانی شما بود، بسیار شکننده، بسیار قدرتمند، دوست داشتنی، بسیار واقعی. در #نهایت دیگران نمی توانند ما را #نجات دهند. هر یک از ما فراخوانده شده ایم تا به تنهایی با خود روبرو شویم، در قلب آسیب خود فرو برویم و در آنجا آرامش و پناهگاهی #پیدا کنیم.
دیگران می توانند دست های لرزان ما را بگیرند اما نمی توانند برای ما #سفر کنند.
هیچ #ناجی خارجی وجود ندارد، و دروغ عشق این است که انسان دیگری - پدر و مادر، شریک زندگی، مرشد یا خدا - می تواند شما را #کامل کند.
نه،
((تمامیت شما در شکستگی شماست. ))
ما نمیتوانیم همدیگر را #نجات دهیم، اما میتوانیم با هم گریه کنیم، با هم راه برویم، باهم #وحشت کنیم.
وحشت، شرم، امید و هیبتمان را تقسیم کنیم. با قدم زدن در جنگل درون ،سپیده دمانش ، چشمان ما به هم #می رسند.
من اشتیاق تو را ، شوق و ارزوی خودم میدانم :
(( عشق یک تشخیص است. ))
@kheradedaroun
-