من خود را به سکوت #میبخشم.
من عمیقا در بودنِ خویش #غرق میشوم.
من در گستردگیِ خویش #استحمام میکنم.
از این که به تمامی عاشقِ خود باشم، #باکی ندارم.
من مزهی خویش را #میچشم.
من در چشمانِ خویش نگاه میکنم و #شگفتزده میشوم از آنچه که میبینم و آنچه قادر به دیدنش #نیستم.
در میان روزهای زندگی، شیرینیِ آن، و رایحه و عطر اعجاب انگیزش #شفا مییابم.
من حیرتِ خویش را زمانی که احساسات در بدنم #حرکت میکنند و سیستم اعصابِ آسیب پذیرم را تکان میدهند، #نگاه میکنم.
شادی و اندوه، وضوح و ابهام، همگی عزیزانِ من هستند.
امواجِ #عمیقترین تردیدها، و همچنین قطعیتها،
خشم و ترس،
من همگی را #نگاه میکنم و گرامیشان میدارم و همچنان که از من #عبور میکنند، میخندم و میگریم.
همچنان که در شهر راه میروم، در درونِ خویش میآسایم و در قلبِ خویش #آرام میگیرم.
و حتی بیشتر در «بودن»ِ خویش #میافتم.
من عمیقا #تنها هستم و عمیقا به همهی زندگی #متصلم.
من مرگ را به تمامی در اطراف خود #احساس میکنم. آن احساس پوسیدن و از هم گسیخته شدنِ چیزها، احساسِ تغییر #دائمیِ فرمها و گذرانِ رویاها.....
ادامه دارد
@kheradedaroun
من عمیقا در بودنِ خویش #غرق میشوم.
من در گستردگیِ خویش #استحمام میکنم.
از این که به تمامی عاشقِ خود باشم، #باکی ندارم.
من مزهی خویش را #میچشم.
من در چشمانِ خویش نگاه میکنم و #شگفتزده میشوم از آنچه که میبینم و آنچه قادر به دیدنش #نیستم.
در میان روزهای زندگی، شیرینیِ آن، و رایحه و عطر اعجاب انگیزش #شفا مییابم.
من حیرتِ خویش را زمانی که احساسات در بدنم #حرکت میکنند و سیستم اعصابِ آسیب پذیرم را تکان میدهند، #نگاه میکنم.
شادی و اندوه، وضوح و ابهام، همگی عزیزانِ من هستند.
امواجِ #عمیقترین تردیدها، و همچنین قطعیتها،
خشم و ترس،
من همگی را #نگاه میکنم و گرامیشان میدارم و همچنان که از من #عبور میکنند، میخندم و میگریم.
همچنان که در شهر راه میروم، در درونِ خویش میآسایم و در قلبِ خویش #آرام میگیرم.
و حتی بیشتر در «بودن»ِ خویش #میافتم.
من عمیقا #تنها هستم و عمیقا به همهی زندگی #متصلم.
من مرگ را به تمامی در اطراف خود #احساس میکنم. آن احساس پوسیدن و از هم گسیخته شدنِ چیزها، احساسِ تغییر #دائمیِ فرمها و گذرانِ رویاها.....
ادامه دارد
@kheradedaroun