خردِ درون
10.2K subscribers
1.3K photos
1.07K videos
293 files
391 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
وقتی شکرگزاری،
پیشاپیش در #فراوانی هستی.
هیچ مرحله‌ی #دومی وجود ندارد.

زمانی که قدردان زندگی‌ات و هر چه در آن هست، هستی، خوب یا بد، شاد یا دردناک، غم‌انگیز یا خنده دار، تو احاطه شده در #ثروت در قلمرو پادشاهانی.

وقتی که قدرانی، عمیقا در لحظه حال هستی. در گذشته و آینده و «ای کاش» ها و افسوس و #انتظارات گرفتار نیستی.

تو هر چه هستی و هر چه را که داری #عمیقا شکرگزاری.
راهی که تا به حال آمده ای و شهامت و قدرتی را که به کار گرفته ای.

در حالی که اشک در چشمانت حلقه زده است، #فنجانی چایی می نوشی یا یکی دو ساعت را با دوستی میگذرانی.

تو قدردان باران، طلوع خورشید، و ابرها، و شکرگزار تاریکی و روشنایی هستی.

هر #وعده‌ی غذا یک #هدیه است. هر آنچه که #می نوشی. هر لباسی که #میپوشی، هر چند #مندرس. بدنت هر چقدر غیر ایده آل.

مهم نیست چقدر #زمان برایت باقی مانده است. تو قدردان زمانی هستی که تا به حال داشته ای.
تو #شکرگزار امروزی.

ممکن است همه چیز را از #دست بدهی یا همه دنیا را #بدست آوری.ممکن است تا #عرش بروی یا به #فرش بیوفتی. کسی چه میداند؟

ولی تو #اکنون اینجایی.
نشسته ای.
ایستاده ای.
نفس می کشی.
احساس می کنی.
فکر می کنی،
به روشنی یا با گیجی.

درسته. وقتی تو #شکرگزاری،
تو همچون کودکی در قلمرو پادشاهانی.

#فراوانی همین جاست دوست من؛
اگر تو چشمانی برای #دیدنش داشته باشی.

@kheradedaroun
زندگی سرانجام تو را به #زانو در‌می‌آورد…

حال، تو یا در حالی که به زانو در آمده‌ای دنیا را #نفرین می‌کنی و برای یک زندگی #متفاوت التماس می کنی
و یا با #شکرگزاری و قدردانی به #زانو در می‌آیی و زندگی‌ای را که به تو داده شده #عمیقا در‌ بر می‌گیری در حالی که در برابر زیبایی آن قادر به ایستادن و حتی حرف زدن #نیستی

در هر صورت، زانو #همان زانو است.
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
هرچه بیشتر تسلیم حضور آن #آزادی وجودی که حق ذاتی و خانه توست شوی، بیشتر از ذهن و شرطی شدن بینهایت پیچیده اش #خلاص می شوی و هرچه بیشتر نقش ها و مشغولیت را که معمولاً برای گریز از خود به کار می بردی، بیندازی، بیشتر با آرزوهای خام و بکر، اشتياق ها و ناامنی هایی #مواجه می شوی که پیوسته از آنها می #گریختی.
تو همواره جویای #امنیت در کیهانی ذاتا ناامن بودی.
هرچه کمتر با داستان هویت بگیری، بیشتر احساس بی ثباتی و بیراهی و سرگردانی #می کنی، اما این چیز بدی #نیست. بیراهی راه است، حقیقت و زندگی است، شناخت آگاهی آزادی ناب است. همانگونه که بودا #تعلیم داد، هیچ ثباتی نمی توان یافت. هیچ چیزی را نمی توان نگه داشت. #خانه ای نیست. برای سالک استراحتی نیست، مگر اینجا در حضور، مگر در نفَس، مگر در این ساحت پذیرش راستین. ذهن خانه ای برای تو نیست.
احساس تنهایی و ازدست دادن #عمیق در ذات تجربه آزادی نهفته است.
از دست دادن دنیای ثابت، این تنهایی مراقبه ناب است. این تنهایی سیارات #دورافتاده است که در شب بیکران به گرد خود می چرخند. این تنهایی بودنی ابدی در آستانه آفرینش ناب و بی نقص است. این تنهایی #ترک دنیای شناخته شده و رویارویی با لحظه های #گرانبهاست. این تنهایی ای است که در مرکز هر موجودی وجود دارد، تنهایی ای که به این شناخت می رسد: «من زندگی میکنم و می میرم و نمی توانم این راز را برای خودم گره گشایی کنم، هیچکس نمی تواند آن را به عوض من #گره گشایی کند و هیچ کس نمی تواند به جای من نفس بکشد، به جای من عشق بورزد، به جای من بمیرد...»
این تنهایی مقدس است، حس #مقدس ازدست دادن که بد، اشتباه، خطرناک، گناه یا شرم آور یا نشانه ای از شکست یا نقص نیست؛ به راستی انرژی #نیروبخشی است، آرامش بخش و حیات بخش، درگاهی است به سوی صلح، عشق به خود، خشنودی و شادی. تنهایی ای است که #هرگز تو را رها نمی کند، و وابسته به این نیست که چند نفر تو را احاطه کرده اند یا اینکه چه اندازه #محبوب هستی یا چه تعداد #هواخواه داری، تنهایی ای که به راستی ذاتی خود هستی است که تو را لحظه به لحظه به خانه فرامی خواند. به اینجا برگرد؛ به بدن، به زمین، به روز همانگونه که آشکار می شود، به شگفتی #رویدادها. به سبزی چمن تازه در بهار. به آبی لاجوردی آسمان تابستان. به هیبتی که ذهن را متوقف می کند. زیبایی ای که نمی توان با واژه ها بیان کرد، زیبایی ای که تنها برای دمی وجود دارد، زیبایی ای که نمی توان به #چنگش آورد.
بیرون از ذهن و در این حضور! در این صمیمیت با زندگی. این تنهایی تو را جدا یا #منزوی نمی کند، اما به راستی تو را #عمیقا با همه چیز مرتبط می کند.
@kheradedaroun