خردِ درون
12.2K subscribers
1.31K photos
1.08K videos
293 files
393 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بکوشید ضرورت #رنج عمدی و #تلاش آگاهانه را دریابید.
این دو تنها مواردی هستند که می توانند شما را #تغییر دهند و به هدف برسانند.
رنج عمدی به این معنا نیست که درد و رنج را به خودتان #تحمیل کنید؛ منظور #نگرش نسبت به رنج است.
درد و رنج ممکن است نتیجه احساسات اندیشه ها و اعمال مرتبط با #وظایف باشد؛ یا به خودی خود به دلیل اشتباهات تان یا رفتار؛ احساسات و نگرش دیگران باشد .
اما آن چیزی که مهم است نگرش شما نسبت به آن است .
اگر در برابر آن طغیان؛ از آن #اجتناب و کسی را متهم نکنید ؛اما آن را بخش ضروری در کار و وسیله‌ای برای رسیدن به هدف در نظر بگیرید؛ عمدی #میشود.

#راه_چهارم
#ارغنون_سوم
#اوسپنسکی
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
حس #شرمساری از تو می خواهد تا #پنهان شوی
اما بعد، تو از این همه پنهان کاری #شرمسار می شوی،
از دست دادن زندگی ای که تا این حد به آن مشتاقی،
این یک چرخه مخرب است.
#عدم اتصال به خویشتن،
قطع شدن از #زندگی...

شهامت زیادی میخواد بیرون آمدن از این چرخه #معیوب و ورود به صحنه زندگی،
بیرون آمدن از مخفیگاه و گفتن حقیقت راجع به خود.
باکی نداشتن از مسخره بودن، #طرد شدن و مورد تمسخر قرار گرفتن،
شهامت میخواد درباره بحران ها، نادیده شدن ها و هر چیز دیگری حرف زدن.
خطر شکست خوردن و حتی از دست دادن دوستان و خانواده را به جان خریدن.

اما حالا تو بهترین دوست را داری: خودت
تو بالاخره با خودت هستی،
و حالا اگر مورد تمسخر قرار گرفتی و یا از گروهی بیرون انداخته شدی، چه #بهتر!

تو به پیش #میروی، در حالی که آماده نیستی، و هیجان ترسناک آزادی را می چشی،
تو میخواهی به سمت آن #منطقه امن قبلی فرار کنی و مخفی شوی ولی این کار را نمی کنی.
و طعم خودت و طعم زندگی را بهتر #می چشی

احساس شرم را با تعظیم کردن در برابر آن #شفا میدهی اما دیگر به آن گوش نمی دهی
بر خلاف اعتراض های شرم، تو شجاعا،نه به پیش #میروی،

و بعد به مرور، شرم تو را رها می کند.
تو شرم را در خود داری، اما شرم دیگر تو را ندارد...
حالا دیگر قدرت در دست توست نه در دست شرم....

تو خود زندگی هستی.
که تا بی نهایت #می میرد و متولد #میشود.

@kheradedaroun
در برخی مسیرهای معنوی به این فکر #تمایل دارند که فکر، بد است، یا  فکر کردن به خود #نباید باشد. اما آیا آن فقط فکر بیشتر نیست؟
واقعیت این است: فکر #پدیدار میشود. خیلی ساده است. خیلی آشکاراست. فقط به سادگی ظاهر میشود. آنچه تمایل به اتفاق افتادن دارد این است که فکر من ظاهر #میشود، هیچ کسی هرگز فکر را پایان #نداده است. فکر برمیخیزد. بگذار برخیزد و #برود.

@khetadedaroun
دوست من، می‌دانم که قلبت #شکسته است.
می‌دانم که آینده #مبهم به نظر می‌آید.
می‌دانم که اکنون بسیاری از سوال‌هایت #پاسخی ندارند.
می‌دانم که در خود اشتیاقی احساس می‌کنی که حتی نامی برایش #نمی‌یابی.

ولی بگذار از جایی که اکنون هستیم #شروع کنیم.
بگذار روی هزاران قدمی که در مسیر، سر راهمان قرار خواهد گرفت تمرکز نکنیم، هزاران قدمی که ما را به #مقصدمان خواهد رساند، بلکه به جایی که «اکنون» در آن هستیم #نگاه کنیم.

و تنها «اکنون» است که وجود دارد.
این را بدان که افراد بسیاری آن چه را که تو اکنون تجربه می‌کنی تجربه کرده‌اند
و به #یاد بسپار که آسمانِ پیش از سپیده‌ دم بسیار تاریک به #نظر می‌رسد.

به جای رد کردن #تاریکی و اشتیاق به سپیده‌دم، بگذار که #تاریک‌ترین قسمتها را به مهربانی لمس کنیم و بر آن نور بتابانیم.

بگذار آنچه را که «اکنون» هست دریابیم، و به سمت آنچه که هنوز نیامده است #شتاب نکنیم.
چرا که در عمق تاریک‌ترین غارها، گنجی با ارزش نهفته است و حتی در #شدیدترین و سخت‌ترین احساسات ما با ارزش‌ترین درمانها یافت #می‌شود.

@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
من بزرگترین ادیان آسمانی را #مطالعه کرده‌ام
تمام آنچه را که خدایان و آموزگاران عرفانی گفته اند #انجام داده ام

من پسر خوبی بودم ولی به #آرامش نرسیدم، خانه را نیافتم...
فقط افکار دست دوم از آدم های دست دوم

به نام #عرفان و معنویت، به دام انکار افتادم.
#خشم را انکار کردم و نامش را آرامش گذاشتم.
شرم را #انکار کردم و قدرت نامیدمش.
تمایل جنسی را انکار کردم و خلوص نامیدمش.

من انسانیتم را انکار کردم و نامش را گذاشتم بیداری معنوی؛
#تمایلاتم را انکار کردم و خود را روشن ضمیر نامیدم.

اکنون، خانه ام را در "سادگی" یافته ام.
من فروتن شده ام. هیچ چیز #نمیدانم.
من یک ابر میبینم و اشکها روی گونه ام سرازیر #میشود
و دیدن چهره یک دوست قدیمی، با بی نقص بودنش مرا #شوکه می کند.
یا یک تیر چراغ برق در یک پیاده روی بعد از ظهر، با آن #درخشش بی نظیرش به من سر خم می کند.
همه چیز مرا به سمت #خدا میکشد. نمیتوانم جلویش را بگیرم.

من به زبان انسان ها حرف #میزنم ولی کاملا انسان نیستم.
من یک گنجشکم در سپیده دم. صدایم، خانه من است.
بدن من، #معبد من است
محراب من، عزیز از دست رفته من و سوگ من است.
من آرامش را در #بطن ناآرامی یافتم.
و آسایش را در #بی قراریِ تمنایم برای زندگی یافتم.

دوست من، اجازه میدهی لحظه ای #کنارت بنشینم؟
آنچه را که در #قلبت میگذرد با من در میان میگذاری؟ ( من به اندازه تو گم شده ام)
آیا اشکها و #لرزش هایت را به من میدهی؟
میشود تا وقتی بند میایند در آغوش #بگیرمت؟
تو هم مرا در آغوش #میگیری؟
میشود تا آخر، مراقب هم #باشیم؟

خدایا
من دین #حقیقی را یافته ام
سادگی، انسانیت، مهربانی.

@kheradedaroun