Forwarded from اتچ بات
#ماتریکس، یک سیستم است که وقتی تو را به خود کشاند #بالاجبار باید بر اساس #قواعد آن پیش روی. وقتی به تو القاء شود، جهان یک مجموعه ی #عددی است، آن را مجموعه ای از اعداد خواهی دید که در تعامل با یکدیگرند و با هر ماجرایی کم و زیاد می شوند. وقتی با چنین سیستمی جهان را ببینی آن را #جنگ اعداد خواهی دید. وقتی به تو القاء شود که جهان مجموعه ای از واژه ها و آواهاست، به واقع وارد یک #سیستم دیگر شده ای که هر چیزش یک واژه است. و این واژه هایند که در تعامل با یکدیگرند و فرآیندی به نام فکر را می سازند. وقتی به تو القاء شود، جهان یک #احساس است، و تو با تغییر هر احساسی، درکی دیگر از جهان خواهی داشت، به #ماتریکسی دگر وارد شده ای ... هر سیستمی قواعد بازی خود را دارد. آنها هر کدام، "واقعیت" را به شیوه ی خود و با نگاه خود تعریف می کنند. واقعی و غیر واقعی، با تعریفی که ارائه می دهند #معنا می یابد. و چون آگاهی از لایه های متعدد و بسیاری تشکیل شده، یا به تعبیری عوالم بسیاری در کار است، "واقعیت" نیز در هر کدام متمایز از دیگری است. چه بسا "واقعیت"در لایه های #آگاهی های برتر، با #پندارهای پیشین ات از واقعیت، کاملا متفاوت و حتی #متضاد باشد. بر این اساس، هیچ کس به تمامی نمی داند که واقعی چیست و غیر واقعی کدام است. هر کس، واقعیت را در همان عالَمی که بسر می برد، تعریف می کند. و تعریف هر کس، #حقیقتِ واقعیت نیست، تعریف اوست، میزان فهم او، و برآمده از لایه آگاهی #اوست. ای دوست، هشیار باش که ماتریکس ها، سالکان را به دام می اندازند و #غذای خودشان می کنند. چه بسیار کسانی که در عوالم عدد و حروف و نقطه و شکل و فرمول و واژه گم شده اند....
ادامه دارد....
@kheradedaroun
#ماتریکس، یک سیستم است که وقتی تو را به خود کشاند #بالاجبار باید بر اساس #قواعد آن پیش روی. وقتی به تو القاء شود، جهان یک مجموعه ی #عددی است، آن را مجموعه ای از اعداد خواهی دید که در تعامل با یکدیگرند و با هر ماجرایی کم و زیاد می شوند. وقتی با چنین سیستمی جهان را ببینی آن را #جنگ اعداد خواهی دید. وقتی به تو القاء شود که جهان مجموعه ای از واژه ها و آواهاست، به واقع وارد یک #سیستم دیگر شده ای که هر چیزش یک واژه است. و این واژه هایند که در تعامل با یکدیگرند و فرآیندی به نام فکر را می سازند. وقتی به تو القاء شود، جهان یک #احساس است، و تو با تغییر هر احساسی، درکی دیگر از جهان خواهی داشت، به #ماتریکسی دگر وارد شده ای ... هر سیستمی قواعد بازی خود را دارد. آنها هر کدام، "واقعیت" را به شیوه ی خود و با نگاه خود تعریف می کنند. واقعی و غیر واقعی، با تعریفی که ارائه می دهند #معنا می یابد. و چون آگاهی از لایه های متعدد و بسیاری تشکیل شده، یا به تعبیری عوالم بسیاری در کار است، "واقعیت" نیز در هر کدام متمایز از دیگری است. چه بسا "واقعیت"در لایه های #آگاهی های برتر، با #پندارهای پیشین ات از واقعیت، کاملا متفاوت و حتی #متضاد باشد. بر این اساس، هیچ کس به تمامی نمی داند که واقعی چیست و غیر واقعی کدام است. هر کس، واقعیت را در همان عالَمی که بسر می برد، تعریف می کند. و تعریف هر کس، #حقیقتِ واقعیت نیست، تعریف اوست، میزان فهم او، و برآمده از لایه آگاهی #اوست. ای دوست، هشیار باش که ماتریکس ها، سالکان را به دام می اندازند و #غذای خودشان می کنند. چه بسیار کسانی که در عوالم عدد و حروف و نقطه و شکل و فرمول و واژه گم شده اند....
ادامه دارد....
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#ماتریکس/#بخش_دوم
بخش اول را در همین کانال جستجو کنید.
..... اما در میان این همه #ماتریکس های مختلف، داستان #شهود، چیز دیگری است. شهود مقهور هیچ #سیستمی نیست زیرا از آنها بزرگتر است. #بی بند است و به #بند هم نمی کشد. چه دست به تعریف چیزی نمی زند، قواعد و مقررات نمی سازد، نه سیستمی براه می اندازد، و نه به اسارت سیستمی می رود. حرکتش بر اساس #آیینگی است. شهود، یک قانون دارد؛ چون آیینه ای صیقلی باش. بگذار این جهان هستی، هر آنچه که هست را بر تو بتاباند. #دریافتش کن اما تعریفش نکن. و همین یک قانون را پاس بدار. آیینگی، همان #پاکی است، همان خالی بودن و هر دم خالی نگه داشتن است. همان #بی قضاوتی و بی برداشتی است. با #قواعد هیچ کس و هیچ سیستمی بازی نکردن است. بلکه آن به آن، آن را #باز تاباندن است. همواره یک "حضور خودانگیخته" بودن است. به دام #مثبت و #منفی نیفتادن و به جنگ شان ورود نکردن و بر فراز آن دو ایستادن است. نه ستاره و نه سیاره، بلکه خود آسمان بودن است. تن به #محدود ندادن و در خدمت #نامحدود بودن است. همواره با کل مراوده داشتن است. و این کار انسانهای ذهنی و غیر سالک نیست. و برای همین است که #شهود، در هر عصری اصحاب اندکی دارد. زیرا آن، با مرگ #منیّت یا همان #توقف ذهن، آغاز می شود. چیزی که انسانهای غیر سالک، #دودستی آن را چسبیده اند.
@kheradedaroun
بخش اول را در همین کانال جستجو کنید.
..... اما در میان این همه #ماتریکس های مختلف، داستان #شهود، چیز دیگری است. شهود مقهور هیچ #سیستمی نیست زیرا از آنها بزرگتر است. #بی بند است و به #بند هم نمی کشد. چه دست به تعریف چیزی نمی زند، قواعد و مقررات نمی سازد، نه سیستمی براه می اندازد، و نه به اسارت سیستمی می رود. حرکتش بر اساس #آیینگی است. شهود، یک قانون دارد؛ چون آیینه ای صیقلی باش. بگذار این جهان هستی، هر آنچه که هست را بر تو بتاباند. #دریافتش کن اما تعریفش نکن. و همین یک قانون را پاس بدار. آیینگی، همان #پاکی است، همان خالی بودن و هر دم خالی نگه داشتن است. همان #بی قضاوتی و بی برداشتی است. با #قواعد هیچ کس و هیچ سیستمی بازی نکردن است. بلکه آن به آن، آن را #باز تاباندن است. همواره یک "حضور خودانگیخته" بودن است. به دام #مثبت و #منفی نیفتادن و به جنگ شان ورود نکردن و بر فراز آن دو ایستادن است. نه ستاره و نه سیاره، بلکه خود آسمان بودن است. تن به #محدود ندادن و در خدمت #نامحدود بودن است. همواره با کل مراوده داشتن است. و این کار انسانهای ذهنی و غیر سالک نیست. و برای همین است که #شهود، در هر عصری اصحاب اندکی دارد. زیرا آن، با مرگ #منیّت یا همان #توقف ذهن، آغاز می شود. چیزی که انسانهای غیر سالک، #دودستی آن را چسبیده اند.
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎