خردِ درون
14.5K subscribers
1.34K photos
1.08K videos
293 files
394 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
وقتی مردم #برخی چیزها را #زیبا می‌دانند،
چیزهای دیگر #زشت می‌شوند.
وقتی مردم بعضی چیزها را #خوب می‌دانند،
چیزهای دیگر #بد می‌شوند.
#بودن و #نبودن یکدیگر را می‌آفرینند.
#سخت و #ساده یکدیگر را پشتیبانند.
#بلند و #کوتاه یکدیگر را تعریف می‌کنند.
#پستی و #بلندی به یکدیگر وابسته‌اند.
#قبل و #بعد به دنبال هم می‌آیند.

بنابراین #فرزانه،👇

#بدون انجام دادن کاری #عمل می‌کند
و بدون به‌زبان آوردن #کلمه‌ای آموزش می‌دهد.
اتفاقات #رخ می‌دهند و او به آنها اجازه‌ی #روی‌دادن می‌دهد؛
چیزها #ناپدید می‌شوند و او به آنها اجازه‌ی از #بین‌رفتن می‌دهد.
او داراست، بدون آنکه #مالک چیزی باشد،
عمل می‌کند، بدون آنکه #انتظاری داشته باشد.
وقتی کارش به #پایان می‌رسد، آن را #فراموش می‌کند.
به همین دلیل برای همیشه #جاوید باقی می‌ماند.
@kheradedaroun
اکنون، چون در خود #محبت می‌بینی، آن را #بیفزای تا افزون شود؛ چون #سرمایه در خود دیدی و آن طلب است، آن را به #طلب بیفزای، که #فی_الحرکات برکات و اگر #نیفزایی، سرمایه از تو برود.

#کم از زمین نیستی، زمین را به حرکات و #گردانیدن به بیل دگرگون می‌گردانند و #نبات می‌دهد؛ و چون ترک کنند #سخت می‌شود.

پس چون در خود #طلب دیدی، #می‌آی و می‌رو و مگو که در این رفتن چه فایده.تو می‌رو، #فایده خود #ظاهر گردد. 

#فیه_مافیه 
@kheradedaroun
#قطعه_گمشده
#بخش_دوم
بخش اول را در همین کانال جستجو کنید.

...... او شاید به تو #بیاموزد که خود به تنهایی #سفر را آغاز کنی، راه بیفتی، #حرکت کنی.

او به تو #می‌آموزد و تو را #ترک می‌کند، اما پیش از خداحافظی می‌گوید: «شاید روزی به هم برسیم ....»
می‌گوید و می‌رود، و آغاز راه برایت #دشوار است.

این #آغاز، این #زایش،‌ برایت #سخت دردناک است.

بلوغ #دردناک است، #وداع با دوران کودکی دردناک است، ‌کامل شدن #دردناک است، اما #گریزی نیست و تو آهسته آهسته بلند می‌شوی، و راه می‌افتی و می‌روی، و در این راه رفتن دست و بالت بارها #زخمی می‌شود، اما آبدیده می‌شوی و می‌آموزی که از جاده‌های #ناشناس نهراسی، از مقصد بی‌انتها نهراسی، از #نرسیدن نهراسی و تنها بروی و بروی و بروی ...

@kheradedaroun
#نکات_کاربردی_در_ای_اف_تی

اگر در یک مساله که #درگیر آن هستید می خواهید از ای اف تی برای رفع آن استفاده کنید مساله را #کلی در جمله نگذارید چون در این صورت به #رویه میز ضربه می زنیم نه #پایه ها.
در نتیجه #فرو ریختن میز به مراتب #سخت تر خواهد شد.

#دوره_جامع_آموزشی_سروش

@kheradedaroun
آدم خوب یا بد مطلق وجود ندارد.گزینه‌های خوبی هستند که با #شادی روبرو خواهند شد و گزینه‌های بدی که با ناراحتی و درد روبرو خواهند شد.انسان #معحزه_گر همۀ آن چه را که عشق نیست، دعوتی برای عشق تفسیر می‌کند.

با توجه به این، قلب #سخت و بسته‌ی دیگری نمی‌تواند به ما آسیبی برساند. زیرا این قلب سخت دیگری نیست که باعث آسیب ما می‌شود بلکه غریزه و سرشت ما در بستن #قلبمان هنگام واکنش به آن است که باعث #آسیب ما می‌شود.

برای آنها که به شما بد کرده‌اند ☆ #طلب_آمرزش کنید تا دردی که به واسطه‌ی آن آسیب دیده‌اید به آرامش تبدیل شود.

@kheradedaroun
در زمانی که برده داری مدرن در امریکا رایج بود
زن سیاهپوستی بنام هاریت گروه #مخفی راه انداخته بود و بردگان را #فراری می داد

بعدها از او پرسیدن #سخت ترین مرحله کار شما برای نجات #بردگان‌ چه بود ؟

او عمیقا به فکر فرو رفت و گفت :
قانع کردن یک #برده که تو برده #نیستی و باید #آزاد #باشی!!

@kheradedarom
فکر نکردن یک #هنر است، و مثل هر هنری، او نیازمند شکیبایی و تمرین است. احیای توجه خودتان و آوردن ذهن و بدن خودتان با همدیگر برای حتی #ده نفس می‌تواند در وهله اول بسیار #سخت باشد. اما با تمرین مداوم ، شما می‌توانید توانایی خودتان که #حاضر باشید و یاد بگیرید که فقط باشید را #احیا کنید.

@kheradedaroun
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روشن‌بینی به معنی فرار از #آسیب‌پذیر بودنِ آدمی نیست،
بلکه #شهامتِ در آغوش رفتن آن است.

آنهایی که #ادعا می‌کنند که از احساسات انسانی #فراتر رفته‌اند،
آنهایی که #مصون بودنِ خود را لاف می‌زنند،
در واقع از انسان بودنِ خود بسیار #ترسیده‌اند.

شهامت بسیار زیادی لازم است تا در این دنیای سخت، نرم و انعطاف‌پذیر باشیم.
قهرمانِ حقیقی داستان، #محدودیت‌های انسانی خویش را می‌شناسد.
قدرتِ حقیقی در در #آغوش گرفتن ِانرژی ها و احساساتِ #سخت است:
تردید، شرم، ترس و قلب درد.
و دیدن آن‌ها به عنوان یک جنبش دوست داشتنی!

پس امروز، #روشن باش و #بدرخش.
آنچه را دوست نداری ببینی، #ببین
در لحظه‌های سخت، نرم باش.
با نقص‌ها و کمبود‌ها #مهربان باش.
تاریکی را در #آغوش بگیر،
مانند نوزادی تازه متولد شده.
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
#یک_گفتگوی_شفابخش

غم: "ببخشید، می دانم که نباید #اینجا باشم.  من به زودی می روم  می دانم که لکه ای بر کمال تو هستم…”

آگاهی: «نه.  #صبر کن.  مشکلی نیست.  شما اجازه دارید اینجا باشید!  آروم باش!  کمی بمان!  دوستانت را #دعوت کن!"

غم: "یعنی من لکه ای بر #کمال تو نیستم؟"

آگاهی: «لکه؟  کمال؟  کی اون حرفای احمقانه رو بهت زد؟  چگونه می‌توانستم توسط تو یا هر کسی لکه‌دار شوم؟»

غم: "اما آنها به من #گفتند که نباید اینجا باشم!"

آگاهی: "آه، آنها فقط از شما #می ترسند، زیرا آنها نمی بینند که شما از من جدا #نیستید!  آنها سعی می کنند در چیزی به نام #آینده به چیزی به نام روشنگری برسند.  خیلی دوست داشتنی است!»

غم: "اما من نمی فهمم.  فکر کردم شادی را به من #ترجیح می دهی؟»

آگاهی: «ترجیح؟  #معنی آن چیست؟"

غم: «اوه….  خوب من می دانم که چقدر منفی هستم و…”

آگاهی: «منفی؟  آن چیست؟"

غم: "میدونی، مثبت و منفی، نور و تاریکی، بهشت ​​و جهنم، من و تو؟"

آگاهی: «نه.  هرگز در مورد آن تقسیمات نشنیده ام. من حتی نمی دانم در حال حاضر با چه کسی #صحبت می کنم!»

غم: "اوه متاسفم.  بگذارید خودم را #معرفی کنم.  من غم هستم…”

آگاهی: «غم، غمگین بودن.. #جالب هست.  می‌دانی، فقط به این دلیل است که تو آنقدر نزدیک هستی که نمی‌توانم مرزهایت را ببینم، بنابراین برایم #سخت است که تو را با هر چیزی صدا بزنم.»

غم: "اوه، تمام این مدت فکر می کردم اشتباه هستم.  فکر کردم نباید اینجا باشم.  من هرگز حتی برای چک کردن این موضوع با شما #متوقف نشدم…”

آگاهی: «بله، می دانم، #عجیب است!  همه آنها به دلایلی همین کار را می کنند.  ترس، عصبانیت، حتی درد، من نمی فهمم چرا همه آنها از من #می ترسند.  من هرگز از آنها نخواستم که #بروند.  و شادی، شادی، سعادت نیز - هرگز از آنها نخواستم که بمانند.  همه یا سعی می کنند بمانند، یا سعی می کنند از من فرار کنند!  خیلی #عجیب است.»

غم: «پس همه اجازه دارند در تو بیایند و بروند؟  منظورم این است که شما همه چیز را اجازه می دهید؟»

آگاهی: «خب... بیشتر از این!  #می بینید، من در واقع نمی توانم به چیزی اجازه دهم یا از شر چیزی خلاص شوم.  همش فقط #خودم هستم میبینی؟  حتی شما…."

غم: «یعنی….  من نیستم... من آن چیزی که فکر می کنم #نیستم...؟

آگاهی: «البته که نه فرزند عزیزم!  تو از خودم ساخته شده ای  من مثل تو و در شکل تو #می رقصم…”

غم: «من تو هستم؟  اوه پس….  پس چگونه می توانم شما را صدا کنم… آگاهی…”

"دقیقا! بودن تو بدون حس جدایی  مشکلی نیست.»

"و این جدایی #هرگز وجود نداشت".

غم:  "متاسفم که مدام #فرار کردم."

«متأسفم که احساس کردی نمی‌توانی بمانی».

"این می تواند شروع یک #دوستی زیبا باشد..."

@kheradedaroun
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کم از زمین #نیستی. زمین را به حرکات و گردانیدن به بیل، #دیگرگون می‌گردانند، و نبات می‌دهد. و چون ترک کنند #سخت می‌شود. پس چون در خود طلب دیدی می‌آی و می‌رو و مگو که در این رفتن چه فایده. تو می‌رو، فایده خود #ظاهر گردد.

@lheradedaroun