#هفتهدفاعمقدس
#حاجمهدیفریضه
#پخشمصاحبه
پخش مصاحبه با دلاور و یل دوران دفاع مقدس
حاج مهدی فریضه
دوشنبه ۹۹/۶/۳۱
خبر ساعت ۱۶ شبکه استانی
خبر ساعت ۲۳ شبکه استانی
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀
#حاجمهدیفریضه
#پخشمصاحبه
پخش مصاحبه با دلاور و یل دوران دفاع مقدس
حاج مهدی فریضه
دوشنبه ۹۹/۶/۳۱
خبر ساعت ۱۶ شبکه استانی
خبر ساعت ۲۳ شبکه استانی
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀
#هفتهدفاعمقدس
#موسیپاکفطرت
#شهرآرا
#خاوریها
انعکاس تلاشها و خدمات رزمنده دفاع مقدس و متخصص فوریتهای پزشکی در روزنامه شهرآرا
در لینک زیر مطلب کامل را بیابید
https://shahraranews.ir/fa/publication/1968/16542?to_date=1399/06/31&p_id=5
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀
#موسیپاکفطرت
#شهرآرا
#خاوریها
انعکاس تلاشها و خدمات رزمنده دفاع مقدس و متخصص فوریتهای پزشکی در روزنامه شهرآرا
در لینک زیر مطلب کامل را بیابید
https://shahraranews.ir/fa/publication/1968/16542?to_date=1399/06/31&p_id=5
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀🍀
#هفتهدفاعمقدس
#خاطراتجنگ
#دکترداوطلب
#روزاولجنگ
31 شهریور 1359؛
محل خدمت سربازی ام مهمان سرای نزاجا توی محله 22 بهمن کرمانشاه بود، این مهمانسرا قبل از پیروزی انقلاب محل استقرار یک تیم مستشار آمریکایی بود که کار تعمیر هلیکوپتر های مستقر در پایگاه هوانیروز کرمانشاه را به عهده داشتند، بعد از انقلاب و بیرون راندن آمریکایی ها این مکان تبدیل به مهمانسرای نزاجا شد. ماهم جزء اولین سرباز های نظام جمهوری اسلامی بودیم که دراین مهمان سرای به غنیمت گرفته شده از مستشارهای آمریکایی به خدمت مشغول شدیم.
سال دوم خدمتم بود، روز31 شهریور، برای ملاقات یکی از دوستان هم دوره ی سربازی خودم، رفتم پادگان صالح آباد که روی تپه ای به همین نام در مرکز شهر واقع شده است، اشراف کاملی هم به شهر کرمانشاه دارد. وقتی وارد آسایشگاه شدم، دوستم "رضا" که از بچههای خوب گرمه است روی تخت دراز کشیده بود، حال و احوال کردیم. روی تخت آسایشگاه، گرم صحبت بودیم که احمد شهریاری، ازبچههای با صفای تبریز، با اون صدای بی نظیر خودش، شروع کرد به خوندن یک تیکه از آهنگ های کوچه بازاری قدیم!
یک مرتبه دیدم هفتاد، هشتاد نفر روی تخت ها نشستن و شروع کردن به دست زدن! احمد هم وسط آسایشگاه دستهای خودش رو از طرفین تا موازی گردنش آورد بود بالا، همچین پاورچین، پاورچین، رقص لوطی یانه میکرد و میومد طرفم، بقیه بچهها هم دست می زدند. همینکه نزدیکم رسید، گفت: اینم بخاطر علی آقای مشهدی که امروز مهمون آسایشگاه ما هست!
منم بلند شدم و چند قدمی به نشونه تشکر به طرفش رفتم و باهاش خوش و بشی کردم، دست انداخت زیر بغلم و بلندم کرد، چند مرتبه بالا پائین و گذاشتم زمین، دست شو گرفتم با خودم آوردم، روی یکی از تخت ها نشستیم.
رو کرد به رضا گفت:
من از مرام علی آقا خوشم میاد،
رضا هم گفت: علی هم مثل خودت اهل ورزشه، هم از بچه آخوند های خیلی خوبیه.
گفتم: مخلص همه دوستان هستم.
یکی از بچههای تربت که یکی، دو تخت اونطرف تر نشسته بود، یک تیکه اومد و گفت: آره اگه بچه آخوند نبود که باید مثل ما تو زاغه های مهمات نگهبانی می داد، نه توی شهر، اونم تو محله اعیونا..!
هنوز تازه صحبت های ما داشت گل می کرد که صدایی بلند شد، بچهها ناهار.
یهو، در کمدها باز شد و همه "یاقلابی" بدست، سمت در آسایشگاه!
احمد هم خنده ای کرد و رفت سمت تخت خودش.
رضا گفت: بریم بیرون، تو سایه آسایشگاه غذا بخوریم هواش بهتره.
یک دوتا ظرف و قاشق برداشت و راه افتادیم به سمت بیرون.
رفتم سایه آسایشگاه نشستم و چند دقیقه بعد رضا با دو ظرف غذا اومد.
ساعت حدود 2 بعد از ظهر بود، سایه دیوار آسایشگاه مشغول صرف ناهار بودیم،
به رضا گفتم: میدونی که شایعه حمله عراقی یا خیلی جدیه؟
گفت: آره، ولی فکر نکنم طرف اونقدر خر باشه که بخواد حمله کنه؟
* ولی اوضاع مرزی بدجوری بهم ریخته است!
_چه جوریه؟
*چند روز قبل رفتم قصر شیرین، انگار خبرائیه!
_چه خبرایی؟
*عراقیها مرز خسروی رو کاملا اشغال کردن، اکثر مردم، داشتن قصر شیرین رو ترک می کردن، واقعا مسئله جدیه! یکی از شهروندان می گفت؛ چند روز قبل نظامی های عراقی چند نفر چوپان ایرانی رو با تمام گله اش بردن داخل عراق، با یکی از پاسگاههای ایران هم درگیر شدن.
سرگرم همین بگو مگو ها، از هر دری بودیم که سرو کله پنج هواپیما از پشت کوههای کرمانشاه پیدا شد...!
هنوز، از دهانم این جمله بیرون نشده بود که؛ "رضا، نکنه این هواپیما ها عراقی باشند!"
که، چشمت روز بد نبینه!
هوا پیما ها باسرعت تمام یک دوری روی آسمان شهر زدن و هوا نیروز، انبار های نفت پالایشگاه کرمانشاه و چند نقطه ی دیگه شهر رو بمباران کردن!! ...
صدای انفجار و دود ناشی از سوخت انبار های نفت اوضاع شهر رو بهم ریخت!!...
به همین سادگی یک جنگ خانمانسوز به ایران تحمیل شد که هشت سال بطول انجامید !!!
در این حمله ارتش عراق به بهانه یک اختلاف مرزی از پنج استان به میهن اسلامی حمله کرد...
✍محمد علی داوطلب
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀
#هفتهدفاعمقدس
#خاطراتجنگ
#دکترداوطلب
#روزاولجنگ
31 شهریور 1359؛
محل خدمت سربازی ام مهمان سرای نزاجا توی محله 22 بهمن کرمانشاه بود، این مهمانسرا قبل از پیروزی انقلاب محل استقرار یک تیم مستشار آمریکایی بود که کار تعمیر هلیکوپتر های مستقر در پایگاه هوانیروز کرمانشاه را به عهده داشتند، بعد از انقلاب و بیرون راندن آمریکایی ها این مکان تبدیل به مهمانسرای نزاجا شد. ماهم جزء اولین سرباز های نظام جمهوری اسلامی بودیم که دراین مهمان سرای به غنیمت گرفته شده از مستشارهای آمریکایی به خدمت مشغول شدیم.
سال دوم خدمتم بود، روز31 شهریور، برای ملاقات یکی از دوستان هم دوره ی سربازی خودم، رفتم پادگان صالح آباد که روی تپه ای به همین نام در مرکز شهر واقع شده است، اشراف کاملی هم به شهر کرمانشاه دارد. وقتی وارد آسایشگاه شدم، دوستم "رضا" که از بچههای خوب گرمه است روی تخت دراز کشیده بود، حال و احوال کردیم. روی تخت آسایشگاه، گرم صحبت بودیم که احمد شهریاری، ازبچههای با صفای تبریز، با اون صدای بی نظیر خودش، شروع کرد به خوندن یک تیکه از آهنگ های کوچه بازاری قدیم!
یک مرتبه دیدم هفتاد، هشتاد نفر روی تخت ها نشستن و شروع کردن به دست زدن! احمد هم وسط آسایشگاه دستهای خودش رو از طرفین تا موازی گردنش آورد بود بالا، همچین پاورچین، پاورچین، رقص لوطی یانه میکرد و میومد طرفم، بقیه بچهها هم دست می زدند. همینکه نزدیکم رسید، گفت: اینم بخاطر علی آقای مشهدی که امروز مهمون آسایشگاه ما هست!
منم بلند شدم و چند قدمی به نشونه تشکر به طرفش رفتم و باهاش خوش و بشی کردم، دست انداخت زیر بغلم و بلندم کرد، چند مرتبه بالا پائین و گذاشتم زمین، دست شو گرفتم با خودم آوردم، روی یکی از تخت ها نشستیم.
رو کرد به رضا گفت:
من از مرام علی آقا خوشم میاد،
رضا هم گفت: علی هم مثل خودت اهل ورزشه، هم از بچه آخوند های خیلی خوبیه.
گفتم: مخلص همه دوستان هستم.
یکی از بچههای تربت که یکی، دو تخت اونطرف تر نشسته بود، یک تیکه اومد و گفت: آره اگه بچه آخوند نبود که باید مثل ما تو زاغه های مهمات نگهبانی می داد، نه توی شهر، اونم تو محله اعیونا..!
هنوز تازه صحبت های ما داشت گل می کرد که صدایی بلند شد، بچهها ناهار.
یهو، در کمدها باز شد و همه "یاقلابی" بدست، سمت در آسایشگاه!
احمد هم خنده ای کرد و رفت سمت تخت خودش.
رضا گفت: بریم بیرون، تو سایه آسایشگاه غذا بخوریم هواش بهتره.
یک دوتا ظرف و قاشق برداشت و راه افتادیم به سمت بیرون.
رفتم سایه آسایشگاه نشستم و چند دقیقه بعد رضا با دو ظرف غذا اومد.
ساعت حدود 2 بعد از ظهر بود، سایه دیوار آسایشگاه مشغول صرف ناهار بودیم،
به رضا گفتم: میدونی که شایعه حمله عراقی یا خیلی جدیه؟
گفت: آره، ولی فکر نکنم طرف اونقدر خر باشه که بخواد حمله کنه؟
* ولی اوضاع مرزی بدجوری بهم ریخته است!
_چه جوریه؟
*چند روز قبل رفتم قصر شیرین، انگار خبرائیه!
_چه خبرایی؟
*عراقیها مرز خسروی رو کاملا اشغال کردن، اکثر مردم، داشتن قصر شیرین رو ترک می کردن، واقعا مسئله جدیه! یکی از شهروندان می گفت؛ چند روز قبل نظامی های عراقی چند نفر چوپان ایرانی رو با تمام گله اش بردن داخل عراق، با یکی از پاسگاههای ایران هم درگیر شدن.
سرگرم همین بگو مگو ها، از هر دری بودیم که سرو کله پنج هواپیما از پشت کوههای کرمانشاه پیدا شد...!
هنوز، از دهانم این جمله بیرون نشده بود که؛ "رضا، نکنه این هواپیما ها عراقی باشند!"
که، چشمت روز بد نبینه!
هوا پیما ها باسرعت تمام یک دوری روی آسمان شهر زدن و هوا نیروز، انبار های نفت پالایشگاه کرمانشاه و چند نقطه ی دیگه شهر رو بمباران کردن!! ...
صدای انفجار و دود ناشی از سوخت انبار های نفت اوضاع شهر رو بهم ریخت!!...
به همین سادگی یک جنگ خانمانسوز به ایران تحمیل شد که هشت سال بطول انجامید !!!
در این حمله ارتش عراق به بهانه یک اختلاف مرزی از پنج استان به میهن اسلامی حمله کرد...
✍محمد علی داوطلب
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هفتهدفاعمقدس
#حاجمهدیفریضه
#کلیپمصاحبه
مصاحبه با دلاور و یل دوران دفاع مقدس
حاج مهدی فریضه
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀
#حاجمهدیفریضه
#کلیپمصاحبه
مصاحبه با دلاور و یل دوران دفاع مقدس
حاج مهدی فریضه
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هفتهدفاعمقدس
#سردارنظرنژاد
#مصاحبهباپهلوانان
#گودبابانظر
#پهلوانجبهه
مصاحبه با پهلوانان قدیمی گود بابانظر درباره پهلوان و یل دوران دفاع مقدس
سردار شهید نظرنژاد
همکاری مشترک
صداوسیمایمرکزخراسان
روابطعمومیگودکشتیشهیدبابانظر
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀
#سردارنظرنژاد
#مصاحبهباپهلوانان
#گودبابانظر
#پهلوانجبهه
مصاحبه با پهلوانان قدیمی گود بابانظر درباره پهلوان و یل دوران دفاع مقدس
سردار شهید نظرنژاد
همکاری مشترک
صداوسیمایمرکزخراسان
روابطعمومیگودکشتیشهیدبابانظر
کانال فرهنگ خاوری ها
🍀🍀🍀🍀🍀