#استوری
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/05/22🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/05/22🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
#استوری
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/05/23🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/05/23🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
#استوری
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/05/25🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/05/25🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
#استوری
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/06/19🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/06/19🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
#استوری
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/06/19🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/06/19🌺
#khaterehbaziya0 ⭐️
@khaterehbaziya0 ⭐️
@aliziyaoriginal ⭐️
تو را چه نثار باید آورد؟تو که شعلهی روشن دل منی و طنین خوش آواز صنوبران در خنکای سحر، آن زمان که جهان به نوای هزاران آرشه نو میشود.
از تو چه باید نوشت؟ تویی که در شبی به پیشواز خزان چون جوانهای در آغوشم روییدی تا من در ادراک زندگی نمانم.
تو آمدی تا کنارت قد بکشم.آمدی تا بار دیگر بهاری شوم.در سکر باران نگاهت غرق شوم و شهد زندگی را مزه کنم.
با تو هزاران بار مادر شدم و با هر زایش زیر باران عشق تو رقصیدم.با تو و برای تو رقصیدم.با آوازی که از دلم برمیخواست:
بمان فرزندم.محکم بمان.دنیا به آدمهایی چون تو نیاز دارد.
این روزها،پس از روزهایی سخت که بر ما گذشته و میگذرد ،جوانهی من،درختی است که شاخههایش پناه هزاران پرنده است و سایهسارش مامنی برای آسودن و گفتن و گفتن (زهی سعادت )
امشب باز همان شب شهریورماه است.شهریور ۱۳۶۴، که با دیدنت درد را فراموش کردم و زیر گوشت گفتم:
شاد باش
.اعجازت را باور کن.
از هر کلامت هزار شعر خواهد رویید.
چشم گشودی...
#پست
#شهره_احدیت
#علی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
#khaterehbaziya0
@aliziyaoriginsl
از تو چه باید نوشت؟ تویی که در شبی به پیشواز خزان چون جوانهای در آغوشم روییدی تا من در ادراک زندگی نمانم.
تو آمدی تا کنارت قد بکشم.آمدی تا بار دیگر بهاری شوم.در سکر باران نگاهت غرق شوم و شهد زندگی را مزه کنم.
با تو هزاران بار مادر شدم و با هر زایش زیر باران عشق تو رقصیدم.با تو و برای تو رقصیدم.با آوازی که از دلم برمیخواست:
بمان فرزندم.محکم بمان.دنیا به آدمهایی چون تو نیاز دارد.
این روزها،پس از روزهایی سخت که بر ما گذشته و میگذرد ،جوانهی من،درختی است که شاخههایش پناه هزاران پرنده است و سایهسارش مامنی برای آسودن و گفتن و گفتن (زهی سعادت )
امشب باز همان شب شهریورماه است.شهریور ۱۳۶۴، که با دیدنت درد را فراموش کردم و زیر گوشت گفتم:
شاد باش
.اعجازت را باور کن.
از هر کلامت هزار شعر خواهد رویید.
چشم گشودی...
#پست
#شهره_احدیت
#علی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
#khaterehbaziya0
@aliziyaoriginsl
#️⃣ #ravi_shohrehahadiat
📅 1403/07/05, 20:00:02
👤 ravi.shohrehahadiat
و یک روز یکی را گفت: «اگر ریسمانت بگسلد چه کنی؟»
گفت: «ندانم»
گفت: «به دست او دِه تا دربندد!»
#ابوالحسن_خرقانی @aliziyaoriginal
@shimartaa
🔄 1403/07/05, 20:31:43
📥 @Regrambot
#استوری
#شهره_احدیت
#علی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
📅 1403/07/05, 20:00:02
👤 ravi.shohrehahadiat
و یک روز یکی را گفت: «اگر ریسمانت بگسلد چه کنی؟»
گفت: «ندانم»
گفت: «به دست او دِه تا دربندد!»
#ابوالحسن_خرقانی @aliziyaoriginal
@shimartaa
🔄 1403/07/05, 20:31:43
📥 @Regrambot
#استوری
#شهره_احدیت
#علی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
ساعت دو قرارمان بود.با چند تایی از بچههای کلاسیکخوانی.به دیدن موزهی ملی فکر نکرده بودم ،اما پیشنهاد را که شنیدم گفتم باید بروم.با خودم روراست باشم اگر این پیشنهاد نمیشد هیچوقت خودم راه نمیافتادم برم موزه.خودم تنبلیهایم را میشناسم.
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/07/20🍂
#khaterehbaziya0 🍁
@khaterehbaziya0 🍁
@aliziyaoriginal 🍁
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/07/20🍂
#khaterehbaziya0 🍁
@khaterehbaziya0 🍁
@aliziyaoriginal 🍁
#️⃣ #ravi_shohrehahadiat
📅 1403/07/27, 20:01:04
👤 ravi.shohrehahadiat
شب میشود و صدای موتور و ماشین بیشتر میپاشد توی خانه. در تراس را قفل میکنم.صدا تمام میشود.فندق و رز باید بروند توی قفسشان و بخوابند تا صبح.اما نمیخوابند مثل من که میچپم توی اتاقم و پناه میبرم به کتابی یا ...به هر چیزی جز نوشتن.
فندق مثل من است آواز خواندن را فراموش کرده،کتاب او یک چوب نیم دایرهای است که از سقف آویزان است.او خود را به آن مشغول میکند بدون جیک زدنی،جیغ زدنی،آوازی،پروازی.
من پشت میزم نمینشینم.انگشتهام روی کیبورد نمینشینند.کسی توی سرم میخندد برای چی بنویسی.در هم فشرده میشوم مثل انگورهای لهشده که محکم فشارشان میدهند تا ...من لهام.چیزی نمینویسم.کتابی بر میدارم و به غار پناه میبرم.
چه مرگت است آخر؟
خستهام؟شاید
دلتنگم؟خیلی
بغض دارم؟تا دلت بخواهد.
اما اشک گوهر کمیابی است.زندگی خود تنهایی است و من هنوز یادنگرفتهام همهچیز را فراموش کنم.
روزی حتما....
پ.ن.فندق و رز اسم پرندههای ماست.
#روزانهها
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/07/27🍂
#khaterehbaziya0 🍁
@khaterehbaziya0 🍁
@aliziyaoriginal 🍁
📅 1403/07/27, 20:01:04
👤 ravi.shohrehahadiat
شب میشود و صدای موتور و ماشین بیشتر میپاشد توی خانه. در تراس را قفل میکنم.صدا تمام میشود.فندق و رز باید بروند توی قفسشان و بخوابند تا صبح.اما نمیخوابند مثل من که میچپم توی اتاقم و پناه میبرم به کتابی یا ...به هر چیزی جز نوشتن.
فندق مثل من است آواز خواندن را فراموش کرده،کتاب او یک چوب نیم دایرهای است که از سقف آویزان است.او خود را به آن مشغول میکند بدون جیک زدنی،جیغ زدنی،آوازی،پروازی.
من پشت میزم نمینشینم.انگشتهام روی کیبورد نمینشینند.کسی توی سرم میخندد برای چی بنویسی.در هم فشرده میشوم مثل انگورهای لهشده که محکم فشارشان میدهند تا ...من لهام.چیزی نمینویسم.کتابی بر میدارم و به غار پناه میبرم.
چه مرگت است آخر؟
خستهام؟شاید
دلتنگم؟خیلی
بغض دارم؟تا دلت بخواهد.
اما اشک گوهر کمیابی است.زندگی خود تنهایی است و من هنوز یادنگرفتهام همهچیز را فراموش کنم.
روزی حتما....
پ.ن.فندق و رز اسم پرندههای ماست.
#روزانهها
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓1403/07/27🍂
#khaterehbaziya0 🍁
@khaterehbaziya0 🍁
@aliziyaoriginal 🍁