🍈🍊خاطره باضیا🍂🍁
728 subscribers
23.3K photos
13.6K videos
830 files
11.6K links
🍃به توکـل نام اعظمت🍃
ارتباط باما☎️
https://t.me/HarfBeManBOT?start=Ch_At_bDlzUE1DREpQTDN5dG5hK0lxOXBDUT09
📱اینستاگرام
@mina_khaterehbaziya0
تاسیس کانال99/6/9
https://t.me/twiterrziyae
#ضیاران_۳۱۱۸🎫
Download Telegram
Forwarded from Yeganeh_valii💜🎙️
چند شب پیش یجا خوندم که نوشته بود :
" اگر شب نبود، هیچ وقت اسمی برایِ
روز پیدا نمیکردن"
یهو لبخند خیلی عمیقی اومد رو لبم، خیلی چسبید
بهم این حرف ، گوشی رو خاموش کردم و گذاشتم اونور تخت دستم رو گذاشتم زیر سرم به تاریکیِ
سقف نگاه کردم نور ماشینایی که رد میشدن تاریکی رو کنار میزدن ، مثل این بود که نوت های موسیقی
چندین و چندین بار با فاصله ی نسبتاً زیادی تکرار شن... تاریکی ، نور ، تاریکی ، و دوباره نور .
اگر روزای بد و تاریک ما نبودن پس اسم
روزای خوب و روشنِ ما چی میشدن...
هر نقشی تو زندگیِ ما بی علت نیست تاریکیا ،
زخم ها درد ها ، زمین خوردنا و یا حتی ترس‌هامون اونا اگر نبودن اسم روزایِ روشن و مَرحمامون بوجود نمیومد ، اگر سختی نبود آسون تر وجود نداشت کسی به راهِ آسون فکر نمیکرد و هیچ اقدامی برای ساختنش انجام نمیشد . اگر ما تاریکی رو لمس نمیکردیم واقعاً
قدر روشنی رو میدونستیم؟!
به تازگی به این باور رسیدم که توی مسیری که هستیم
باید یه موقع ها تاریکی رو بدون شمع حس کنیم .
اینکه تو تاریکی بمونیم و عادت کنیم یا تاریکی رو
کنار بزنیمو بریم دنبال نورِ امید..
کسی که واقعاً بخواد از تاریکی بیاد بیرون
باید سعی کنه راه بره، دنیا که اینجوری نیست
وایسی تا اون بیاد باید حرکت کنی...
یهو دیدم دستم سِر شده بود زیر سرم مجبور شدم
دیگه فکر نکنم و بخوابم ، اما اینو خوب فهمیدم که
کلمه ها چه ها که نمیکنن با آدما ،
اسم اون شب رو گذاشتم :((
لبخندِ آخر شبی ...
( ببخش که یخورده حرفام طولانی شد
ولی ممنونتم که خوندی ) 🤍
🖊️📃: #یگانه_ولی
@_v_yeganeh_valii 📸
( کپشن پست )
#متن #عکس #عکاسی #نریشن #نریتور
#دکلمه #ادیت #ادیتور #شب #تاریکی #نور
#photo #naration #narrator #edite