Audio
آهنگ توی استوری
از محسن چاوشی
به رسم یادگار 🍃
#سید_علی_ضیا
#محسن_چاوشی
@khaterehbaziya0
#khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
از محسن چاوشی
به رسم یادگار 🍃
#سید_علی_ضیا
#محسن_چاوشی
@khaterehbaziya0
#khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
باب دلمی بس که تو رو خوب کشیدن
چشمای تو تهرونو به آشوب کشیدن
باب دلمی بس که دل انگیزه نگاهت
خطاطی ابروتو چه مطلوب کشیدن
دور منو موهای تو نیزار کشیدن
نای منو موهای تو بر دار کشیدن
هم موی منو هم قد و بالای تو رعنا
همسایه و همزاد سپیدار کشیدن
از دست تو توو سینهی من هلهله برپاست
انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن
چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
شیرینی هاشور لبت قند فریمان
خلخال و خط و خال لبت خطهی گیلان
انگار که بابلسرو تا نور کشیدن
شیرازهی چشماتو سیانور کشیدن
از دست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
شیرینی هاشور لبت قند فریمان خلخال و خط و خال لبت خطه ی گیلان
انگار که بابلسر و تا نور کشیدن شیرازه ی چشماتو سیانور کشیدن
از دست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدندست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
شیرینی هاشور لبت قند فریمان خلخال و خط و خال لبت خطه ی گیلان
انگار که بابلسر و تا نور کشیدن شیرازه ی چشماتو سیانور کشیدن
از دست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
از دست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
#محسن_چاوشی
#تنهایی.#چاوشی #بغض #منوتو #
آهنگ #روز #پاییز #بارون #خیابان #عاشقانه #دلبر #دلتنگی #سیگار #غمگین
#گریه #رنج #درد #خسته #جدایی #جدایی_تلخ
#زندگی #ویدیو #موزیکویدیو
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@khaterhbaziya0
چشمای تو تهرونو به آشوب کشیدن
باب دلمی بس که دل انگیزه نگاهت
خطاطی ابروتو چه مطلوب کشیدن
دور منو موهای تو نیزار کشیدن
نای منو موهای تو بر دار کشیدن
هم موی منو هم قد و بالای تو رعنا
همسایه و همزاد سپیدار کشیدن
از دست تو توو سینهی من هلهله برپاست
انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن
چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
شیرینی هاشور لبت قند فریمان
خلخال و خط و خال لبت خطهی گیلان
انگار که بابلسرو تا نور کشیدن
شیرازهی چشماتو سیانور کشیدن
از دست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
شیرینی هاشور لبت قند فریمان خلخال و خط و خال لبت خطه ی گیلان
انگار که بابلسر و تا نور کشیدن شیرازه ی چشماتو سیانور کشیدن
از دست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدندست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
شیرینی هاشور لبت قند فریمان خلخال و خط و خال لبت خطه ی گیلان
انگار که بابلسر و تا نور کشیدن شیرازه ی چشماتو سیانور کشیدن
از دست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
از دست تو تو سینه ی من هلهله بر پاست انگار درختی رو پر از سار کشیدن
دست منو به موی تو محتاج کشیدن چشماتو شبیه شب معراج کشیدن
#محسن_چاوشی
#تنهایی.#چاوشی #بغض #منوتو #
آهنگ #روز #پاییز #بارون #خیابان #عاشقانه #دلبر #دلتنگی #سیگار #غمگین
#گریه #رنج #درد #خسته #جدایی #جدایی_تلخ
#زندگی #ویدیو #موزیکویدیو
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@khaterhbaziya0
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواب دیدم که برایم غزلی میخواندیدوستم داری و این خوب ترین تعبیر است.
از خواب پریدم، هنوز آفتاب طلوع نکرده بود
صدای چاوشی توی سر ام بلند میخوند:
اما پسر شدم، که تو را آرزو کنم
هی جان به سر شدم که تو را آروز کنم.
بین رویا و واقعیت؛
در گیر تو بودم که نمازم به قضا رفت درمن غزلی درد کشید و سر زا رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم داد آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت…
دلم برات تنگ شده بود، دیوان حافظ رو باز کردم و اومد:
ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما میگُذَری
بر حذر باش، که سر میشکند دیوارش.
گونه هام خیس شده بود،با حسادت تو دلم گفتم:
سالها رفت و نشد موی تو را شانه کنم
چه کنم دوروبرت شانه به سر بسیار است.
حق هم داری چون خدا هم:
آن زمانی که آب و گلت را بسرشت
زیر لب گفت که این روح دمیدن دارد.
اما انگار خدا هم دیگه یارِ من نبود،نظر اش عوض شده بود، خودم ازش پرسیده بودم و موافق بود، یادته؟همون شب که حرف ام رو قطع کردی اما دستت رو گرفتم و بهت گفتم:
صبر كن این تمام حرفم نیست
تو نباید دعای من باشی
از خدا خواستم موافق بود
می توانی خدای من باشی…
میدونم گاهی نمیشه که بشه
گاهی آدم ها توی زمانِ بد یکدیگر رو ملاقات میکنن…
اما خب مدام به خودم میگم گند زدن هم حدی داره، نباید اون روز بهت میگفتم:
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستماز صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستمیک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنوننه شک به چیزی نه یقین ، مست و خمارت نیستم.
نباید اینقدر به فکر و نظرات خودم مطمئن می بودم
نباید تو را ناراحت میکردم… همیشه فکر میکردم من فرق دارم اگر اشتباه هم کنم درست اش میکنم،
اما تو بهم ثابت کردی، فرق ندارم که هیچ خیلی بدتر هم هستم…
و خب موند به قلب ام حسرت اش، و حاصل گندی که زدم برای من شد،شمردن روز های فاصله
که:
فاصله بین من و تو نفسی بود ولی
رفتی و وسوسه فاصله ها ریخت بهم ...
قصد این بود ک عاشق بشویم اما نه
عشق ما از همه زاویه ها ریخت بهم ...
خسته ام آه چرا رابطه عشقی ما
به همین سرعت و بی چون و چرا ریخت بهم ؟!
اما کاش این که میگفتی: آدم هایی که واقعا مال هم باشن هرچی هم بشه باز آخر اش یه جایی به هم میرسند… راست باشه.
امیدوارم…
اما تو مطمئن باش که:
تـوی دنـیـا هـم نـشـد بـرزخ کـه پـیـدا کـردمـت
می نـشیـنم تـا قـیامـت بـا تـو صحبت می کنم.
.
خلاصه که منم همینطور آقای ضیا
منم همینطور…
سام
۲ مرداد ۱۴۰۳
#علی_ضیا #اردشیر_رستمی #محسن_چاوشی #عشق #شعر
#پست
#ابوالفضل_موسوی
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓 1403/05/02🌸
#khaterehbaziya0🌹
@khaterehbaziya0🌹
@aliziyaoriginal🌹
از خواب پریدم، هنوز آفتاب طلوع نکرده بود
صدای چاوشی توی سر ام بلند میخوند:
اما پسر شدم، که تو را آرزو کنم
هی جان به سر شدم که تو را آروز کنم.
بین رویا و واقعیت؛
در گیر تو بودم که نمازم به قضا رفت درمن غزلی درد کشید و سر زا رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم داد آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت…
دلم برات تنگ شده بود، دیوان حافظ رو باز کردم و اومد:
ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما میگُذَری
بر حذر باش، که سر میشکند دیوارش.
گونه هام خیس شده بود،با حسادت تو دلم گفتم:
سالها رفت و نشد موی تو را شانه کنم
چه کنم دوروبرت شانه به سر بسیار است.
حق هم داری چون خدا هم:
آن زمانی که آب و گلت را بسرشت
زیر لب گفت که این روح دمیدن دارد.
اما انگار خدا هم دیگه یارِ من نبود،نظر اش عوض شده بود، خودم ازش پرسیده بودم و موافق بود، یادته؟همون شب که حرف ام رو قطع کردی اما دستت رو گرفتم و بهت گفتم:
صبر كن این تمام حرفم نیست
تو نباید دعای من باشی
از خدا خواستم موافق بود
می توانی خدای من باشی…
میدونم گاهی نمیشه که بشه
گاهی آدم ها توی زمانِ بد یکدیگر رو ملاقات میکنن…
اما خب مدام به خودم میگم گند زدن هم حدی داره، نباید اون روز بهت میگفتم:
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستماز صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستمیک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنوننه شک به چیزی نه یقین ، مست و خمارت نیستم.
نباید اینقدر به فکر و نظرات خودم مطمئن می بودم
نباید تو را ناراحت میکردم… همیشه فکر میکردم من فرق دارم اگر اشتباه هم کنم درست اش میکنم،
اما تو بهم ثابت کردی، فرق ندارم که هیچ خیلی بدتر هم هستم…
و خب موند به قلب ام حسرت اش، و حاصل گندی که زدم برای من شد،شمردن روز های فاصله
که:
فاصله بین من و تو نفسی بود ولی
رفتی و وسوسه فاصله ها ریخت بهم ...
قصد این بود ک عاشق بشویم اما نه
عشق ما از همه زاویه ها ریخت بهم ...
خسته ام آه چرا رابطه عشقی ما
به همین سرعت و بی چون و چرا ریخت بهم ؟!
اما کاش این که میگفتی: آدم هایی که واقعا مال هم باشن هرچی هم بشه باز آخر اش یه جایی به هم میرسند… راست باشه.
امیدوارم…
اما تو مطمئن باش که:
تـوی دنـیـا هـم نـشـد بـرزخ کـه پـیـدا کـردمـت
می نـشیـنم تـا قـیامـت بـا تـو صحبت می کنم.
.
خلاصه که منم همینطور آقای ضیا
منم همینطور…
سام
۲ مرداد ۱۴۰۳
#علی_ضیا #اردشیر_رستمی #محسن_چاوشی #عشق #شعر
#پست
#ابوالفضل_موسوی
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ضـیـا مـدیـا (єlคђє)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دستمو بالا گرفتم تو ضیافت اسیری
تا تو تا آخر دنیا سرتو بالا بگیری...
جز اون آهنگاشه که متن آهنگ با روانت بازی میکنه💔
.
.
.
📽@ba.ziya
#محسن_چاوشی #محسن_چاووشی #روزبه_بمانی
+|به روزِ دوشنبه
1403/07/30🍂
#نیو_پست
#تنهاییات
#ضیا_مدیا
@aliziyaoriginal:)🌧🍁
@Ziyamedia:)🌧🍁
تا تو تا آخر دنیا سرتو بالا بگیری...
جز اون آهنگاشه که متن آهنگ با روانت بازی میکنه💔
.
.
.
📽@ba.ziya
#محسن_چاوشی #محسن_چاووشی #روزبه_بمانی
+|به روزِ دوشنبه
1403/07/30🍂
#نیو_پست
#تنهاییات
#ضیا_مدیا
@aliziyaoriginal:)🌧🍁
@Ziyamedia:)🌧🍁