رفته بودم تجریش.بعد از سالها.رفیقی یگانه مهمانم بود و گفتیم برویم قدمی بزنیم.این عکس را همان اول بازار گرفتم بعد از آن در مغازهای زمین خوردم و تا بتوانم این ۶ تکه پروتز میان ماهیچهها و چربیها را جمع کنم و عیش رفیق را از بین ببرم طولکی کشید(حالم کاملا خوب است رفقا)خلاصه من به یک دست با دست دیگر بازوی رفیق شفیق را گرفتم و خود را به هر مرارتی بود کشیدم تا پیادهرو مگر بتوانم از اسنپ بزرگوار ماشینی بگیرم و برسم به خانه و تخت و مسکن و کیف آبگرم.
دریغ از نیمکتی که بشود ده دقیقهای نشست و نفس تازه کرد.دریغ از پلی که بشود بی دردسر از پیاده رو به خیابان رسید دریغ از...
بالای سرم اما بیلبورد بزرگی بود که میگفت دولت خودش را برای معلولین کشته.
دولت خودش را برای بازنشستگان،معلولین،معلمها،دانشآموزان و....کشته ولی ما مردم داریم هر روز می.میریم.
داریم میمیریم از بس که جان نداریم .
#روزانهها
#شهره_احدیت
دریغ از نیمکتی که بشود ده دقیقهای نشست و نفس تازه کرد.دریغ از پلی که بشود بی دردسر از پیاده رو به خیابان رسید دریغ از...
بالای سرم اما بیلبورد بزرگی بود که میگفت دولت خودش را برای معلولین کشته.
دولت خودش را برای بازنشستگان،معلولین،معلمها،دانشآموزان و....کشته ولی ما مردم داریم هر روز می.میریم.
داریم میمیریم از بس که جان نداریم .
#روزانهها
#شهره_احدیت
ادامه کپشن بالا
یادداشتم کمی تند شد،اما آدم گاهی باید حداقل از خوبیها یاد کند.
دوست دارم نظر شما را بدانم.برای من گفتگو با همراهان این صفحه مهم است.به نظرم باید گفتگو کردن را تمرین کنیم با هم حرف بزنیم، اما از هم نرنجیم. گفتگوی بدون کلک،گفتگوی زلال و صادقانه راهی برای بهتر زیستن را پیش پای ما خواهد گذاشت.برایم بنویسید.
#روزانهها
#هیچ_چیز_عادی_نیست.
#زن_زندگی_آزادی
#شهره_احدیت
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
#khaterhbaziya0
#خاطره_باضیا
@khaterhbaziya0
یادداشتم کمی تند شد،اما آدم گاهی باید حداقل از خوبیها یاد کند.
دوست دارم نظر شما را بدانم.برای من گفتگو با همراهان این صفحه مهم است.به نظرم باید گفتگو کردن را تمرین کنیم با هم حرف بزنیم، اما از هم نرنجیم. گفتگوی بدون کلک،گفتگوی زلال و صادقانه راهی برای بهتر زیستن را پیش پای ما خواهد گذاشت.برایم بنویسید.
#روزانهها
#هیچ_چیز_عادی_نیست.
#زن_زندگی_آزادی
#شهره_احدیت
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
#khaterhbaziya0
#خاطره_باضیا
@khaterhbaziya0
🍇خاطره باضیا🍉
Photo
#️⃣ #ravi_shohrehahadiat
📆 1402/01/24 14:37:45
📃 :
مدتیاست ننوشتهام.مدتی است فکر میکنم در چه مورد بنویسم. از خیلی چیزها میترسم بنویسم. سالهاست چیزی ما را سانسور میکند.این تنها سانسور حکومتی نیست.ما از همه طرف فشرده میشویم حتی از سوی خودمان.خودسانسوری درد بزرگی است که من به شدت به آن دچارم.
میترسیم بنویسیم و کسی که دوستش داریم یا شاید نداریم ناراحت شود و بحث و حرف ونقل و... و من اصلا حوصلهاش را ندارم.
فکر کردم از خودم بنویسم :از چاقی.
من چاقم.همهی عمر چاق بودهام جز چند سالی که با رژیم سخت روزی یه سیب یه یه کاسه ماست و ورزش مدام لاغر شدم.البته نه در آن حد که نظر اقای دکتر تامین شود.بعد از آن آنقدر مریض شدم و افسردگی کاری کرد که بشوم اینی که می بینید.
حالا در ۶۲ سالگی خوشحالم که نسبتا سالمم و چیزی که برایم مهم نیست این است که چاقم.
اگر دوست دارید در این مورد بنویسید.
چاقی مثل هر چیز دیگر طبیعی است اگر چربی و قند و فشار و...زیاد نباشد.من پرخوری را تبلیغ نمیکنم.به شدت عاشق ورزش کردنم.
اگر دوست داشتید در پستهای بعدی در این مورد بیشتر خواهم نوشت.
#چاقی
#روزانهها
#زن_زندگی_آزادی
پست جدید خانوم احدیت
۱۴۰۲/۲۴/۱
#علی_ضیا
#خاطره_باضیا
#شهره_احدیت
#khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
@khaterehbaziya0
📆 1402/01/24 14:37:45
📃 :
مدتیاست ننوشتهام.مدتی است فکر میکنم در چه مورد بنویسم. از خیلی چیزها میترسم بنویسم. سالهاست چیزی ما را سانسور میکند.این تنها سانسور حکومتی نیست.ما از همه طرف فشرده میشویم حتی از سوی خودمان.خودسانسوری درد بزرگی است که من به شدت به آن دچارم.
میترسیم بنویسیم و کسی که دوستش داریم یا شاید نداریم ناراحت شود و بحث و حرف ونقل و... و من اصلا حوصلهاش را ندارم.
فکر کردم از خودم بنویسم :از چاقی.
من چاقم.همهی عمر چاق بودهام جز چند سالی که با رژیم سخت روزی یه سیب یه یه کاسه ماست و ورزش مدام لاغر شدم.البته نه در آن حد که نظر اقای دکتر تامین شود.بعد از آن آنقدر مریض شدم و افسردگی کاری کرد که بشوم اینی که می بینید.
حالا در ۶۲ سالگی خوشحالم که نسبتا سالمم و چیزی که برایم مهم نیست این است که چاقم.
اگر دوست دارید در این مورد بنویسید.
چاقی مثل هر چیز دیگر طبیعی است اگر چربی و قند و فشار و...زیاد نباشد.من پرخوری را تبلیغ نمیکنم.به شدت عاشق ورزش کردنم.
اگر دوست داشتید در پستهای بعدی در این مورد بیشتر خواهم نوشت.
#چاقی
#روزانهها
#زن_زندگی_آزادی
پست جدید خانوم احدیت
۱۴۰۲/۲۴/۱
#علی_ضیا
#خاطره_باضیا
#شهره_احدیت
#khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
@khaterehbaziya0
🍇خاطره باضیا🍉
Photo
#️⃣ #ravi_shohrehahadiat
📆 1402/01/26 15:06:22
📃 :
پست قبل را که نوشتم،چند موضوع مطرح شد که ترجیح دادم کلی و در یک کپشن جواب بدهم.
۱.عدهای از دوستان محبت دارند به من و نوشتند که تو چاق نیستی و از این تعارفها.دوستان،هدف من از این متنها این است که ما کلا تلاش کنیم به این مسائل اهمیت ندهیم.چاقی،لاغری،کوتاهی،بلندی،رنگ چشم،اندازه مو و....یک چیز شخصی است.صحبت این است که برای هم نسخه نپیچیم.تا کنار هم نشستیم نگوییم رژیم کتو،رژیم گیاه خواری،رژیم...بگیر جواب میگیری.
به هر چیزی که باور دارین قسم ،کسی که چاق است خودش بهتر از همه از مشکلات چاقی،بیماریها و رژیمها و...خبر دارد.لازم نیست به عنوان عقل کل مدام به همدیگر راه ارائه کنیم و همدیگر را قضاوت کنیم. یکی از اهداف من در طرح مسئلهی چاقی این بود.
باز هم سپاسگزار لطف همهام اما باور کنین اصلا اوضاع هیکلم مهم نیست ولی برایم مهم است که بتوانم پیادهروی کنم،شنا کنم و سرحال باشم.
۲.از خودم نوشتم تا شما هم شروع به نوشتن کنید در ادامه از تحقیرها و توهینها خواهم گفت شما هم اگر دوست دارید بنویسید تا آرام شود .شاید باور نکنین روزی روی صندلی جلوی یک تاکسی خطی نشستم.راننده گفت پیاده شو،فنر صندلی میشکنه😄
مردم ما عادت کردهاند با تکیه بر ظاهر آدمها به هم توهین کنیم.
اینجا می خواهیم از این چیزها بنویسیم .
چیزی که کمک میکند ما این رفتارها را فراموش کنیم،آگاهی است و زنان ما پرچمدار آگاهیاند.
۳.من از پرخوری،بی تحرکی و بیماری دفاع نمیکنم.نمی گویم غذاهای پرچرب بخور و بخواب .حرفم این است که درست بخور،ورزش کن،خودت رو دوست بدار و به جای فکر کردن به وزنت به اندیشهات بپرداز و آدمها را دوست بدار با هر دین و عقیده.ای.
۴.از حرفهایی که به خاطر چاقی شنیدهام و از لطمههایی که آدمها با زبان به همدیگر وارد می کنند خواهم نوشت.شما هم بنویسید.از چیزهایی که دوست دارید و هر آنچه دوست ندارید.
۵.ما کنار هم به آگاهی و آزادی میرسیم.
#روزانهها
#چاقی
#هیچ_چیز_عادی_نیست.
#زن_زندگی_آزادی
#شهره_احدیت
پست جدید خانوم احدیت در اینستاگرام
#علی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
@khaterehbaziya
📆 1402/01/26 15:06:22
📃 :
پست قبل را که نوشتم،چند موضوع مطرح شد که ترجیح دادم کلی و در یک کپشن جواب بدهم.
۱.عدهای از دوستان محبت دارند به من و نوشتند که تو چاق نیستی و از این تعارفها.دوستان،هدف من از این متنها این است که ما کلا تلاش کنیم به این مسائل اهمیت ندهیم.چاقی،لاغری،کوتاهی،بلندی،رنگ چشم،اندازه مو و....یک چیز شخصی است.صحبت این است که برای هم نسخه نپیچیم.تا کنار هم نشستیم نگوییم رژیم کتو،رژیم گیاه خواری،رژیم...بگیر جواب میگیری.
به هر چیزی که باور دارین قسم ،کسی که چاق است خودش بهتر از همه از مشکلات چاقی،بیماریها و رژیمها و...خبر دارد.لازم نیست به عنوان عقل کل مدام به همدیگر راه ارائه کنیم و همدیگر را قضاوت کنیم. یکی از اهداف من در طرح مسئلهی چاقی این بود.
باز هم سپاسگزار لطف همهام اما باور کنین اصلا اوضاع هیکلم مهم نیست ولی برایم مهم است که بتوانم پیادهروی کنم،شنا کنم و سرحال باشم.
۲.از خودم نوشتم تا شما هم شروع به نوشتن کنید در ادامه از تحقیرها و توهینها خواهم گفت شما هم اگر دوست دارید بنویسید تا آرام شود .شاید باور نکنین روزی روی صندلی جلوی یک تاکسی خطی نشستم.راننده گفت پیاده شو،فنر صندلی میشکنه😄
مردم ما عادت کردهاند با تکیه بر ظاهر آدمها به هم توهین کنیم.
اینجا می خواهیم از این چیزها بنویسیم .
چیزی که کمک میکند ما این رفتارها را فراموش کنیم،آگاهی است و زنان ما پرچمدار آگاهیاند.
۳.من از پرخوری،بی تحرکی و بیماری دفاع نمیکنم.نمی گویم غذاهای پرچرب بخور و بخواب .حرفم این است که درست بخور،ورزش کن،خودت رو دوست بدار و به جای فکر کردن به وزنت به اندیشهات بپرداز و آدمها را دوست بدار با هر دین و عقیده.ای.
۴.از حرفهایی که به خاطر چاقی شنیدهام و از لطمههایی که آدمها با زبان به همدیگر وارد می کنند خواهم نوشت.شما هم بنویسید.از چیزهایی که دوست دارید و هر آنچه دوست ندارید.
۵.ما کنار هم به آگاهی و آزادی میرسیم.
#روزانهها
#چاقی
#هیچ_چیز_عادی_نیست.
#زن_زندگی_آزادی
#شهره_احدیت
پست جدید خانوم احدیت در اینستاگرام
#علی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
@khaterehbaziya
من خمبه بودم.نمی دانید یعنی چه.همان خمره است به لهجهی کاشانی.خپل بودم.تپل بودم.گامبو بودم و...
این پست را برای همهی بچههایی مینویسم که به خاطر چاقی بارها مورد شماتت و سرزنش قرار گرفتهاند.
تا نوجوانی فقط غصه میخوردم و بیشتر غذا می خوردم. چقدر بخاطر لباسهایی که اندازهام نبود غصه خوردم.و چقدر خوشحالم که حالا لباس در سایزهای بزرگ هم پیدا میشود.
از نوجوانی به این فکر میکردم که هیچ مردی مرا دوست نخواهد داشت.پسرها زیاد متلک می گفتند.همان سالها شدم خورهی کتاب و همان سالها وقتی پسری در راه مدرسه گفت:
_شما از کدوم قصابی گوشت میخری
بلند گفتم:
_ از همونجا که شما استخوون می خری
سرش را پایین انداخت و رفت.
کتاب رفیق دایم من شد و به من یاد داد خودم باشم و البته طول کشید تا از بدن خودم لذت ببرم.
تا جایی که در شهر کوچکی مثل کاشان امکان داشت ورزش کردم ولی تغییر چندانی روی نمیداد. دو سال پیش راننده اسنپ در زنجان به من گفت بیا برو زنبور درمانی تا لاغر شوی و من بلند خندیدم و داستان کوتاهی در ذهنم ساختم که خاطره آن روز برایم مثل عسل شود.
این چند روز پیامهای زیادی از شما گرفتهام. حالا در ۶۲ سالگی میدانم که بیتردید ژن در قیافه ما موثر است پس لطفا بچههایی که چاقند آزار ندهید.
برای یک بچه ده،دوازده،چهارده ساله رژیم گرفتن خیلی سخت است.لطفا بچهها را به طرف ورزش کردن سوق دهید.رژیم غذایی خانه را تغییر دهید.من نمیگویم چاقی خوب است.چاقی،لاغری و هر چیزی که بیش از حد باشد سلامتی را به خطر میاندازد اما لطفا لطفا با متلک گفتن یا به قول دوستی شوخی کردن باعث آزار هم نشویم.
میخوام بگویم همانطور که هیکل و اندام من به خودم مربوط است،باورها و عقیدهام هم به خودم مربوط است. اگر این را درک کنیم دنیای زیباتری خواهیم داشت.
خواهم نوشت.
#چاقی
#روزانهها
#زن_زندگی_آزادی
#هیچ_چیز_عادی_نیست
#شهره_احدیت
#کپشن
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1402/01/28
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
این پست را برای همهی بچههایی مینویسم که به خاطر چاقی بارها مورد شماتت و سرزنش قرار گرفتهاند.
تا نوجوانی فقط غصه میخوردم و بیشتر غذا می خوردم. چقدر بخاطر لباسهایی که اندازهام نبود غصه خوردم.و چقدر خوشحالم که حالا لباس در سایزهای بزرگ هم پیدا میشود.
از نوجوانی به این فکر میکردم که هیچ مردی مرا دوست نخواهد داشت.پسرها زیاد متلک می گفتند.همان سالها شدم خورهی کتاب و همان سالها وقتی پسری در راه مدرسه گفت:
_شما از کدوم قصابی گوشت میخری
بلند گفتم:
_ از همونجا که شما استخوون می خری
سرش را پایین انداخت و رفت.
کتاب رفیق دایم من شد و به من یاد داد خودم باشم و البته طول کشید تا از بدن خودم لذت ببرم.
تا جایی که در شهر کوچکی مثل کاشان امکان داشت ورزش کردم ولی تغییر چندانی روی نمیداد. دو سال پیش راننده اسنپ در زنجان به من گفت بیا برو زنبور درمانی تا لاغر شوی و من بلند خندیدم و داستان کوتاهی در ذهنم ساختم که خاطره آن روز برایم مثل عسل شود.
این چند روز پیامهای زیادی از شما گرفتهام. حالا در ۶۲ سالگی میدانم که بیتردید ژن در قیافه ما موثر است پس لطفا بچههایی که چاقند آزار ندهید.
برای یک بچه ده،دوازده،چهارده ساله رژیم گرفتن خیلی سخت است.لطفا بچهها را به طرف ورزش کردن سوق دهید.رژیم غذایی خانه را تغییر دهید.من نمیگویم چاقی خوب است.چاقی،لاغری و هر چیزی که بیش از حد باشد سلامتی را به خطر میاندازد اما لطفا لطفا با متلک گفتن یا به قول دوستی شوخی کردن باعث آزار هم نشویم.
میخوام بگویم همانطور که هیکل و اندام من به خودم مربوط است،باورها و عقیدهام هم به خودم مربوط است. اگر این را درک کنیم دنیای زیباتری خواهیم داشت.
خواهم نوشت.
#چاقی
#روزانهها
#زن_زندگی_آزادی
#هیچ_چیز_عادی_نیست
#شهره_احدیت
#کپشن
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1402/01/28
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
ادامه کپشن پست خانم احدیث:
او زمان مردم بود و اگر به اسمش به دور از هر تعصبی فکر کنیم او به حق حسین زمان بود.
به گمانم کمتر کار بدرقهی او تا خانهی آخرش است. آهنگی از او را پلی کنیم و چند قدمی همراهش باشیم.او همیشه همراه ما بود.
#روزانهها
#یاد_او
#حسین_زمان
#شهره_احدیت
@aliziyaoriginal
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1402/02/21
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
او زمان مردم بود و اگر به اسمش به دور از هر تعصبی فکر کنیم او به حق حسین زمان بود.
به گمانم کمتر کار بدرقهی او تا خانهی آخرش است. آهنگی از او را پلی کنیم و چند قدمی همراهش باشیم.او همیشه همراه ما بود.
#روزانهها
#یاد_او
#حسین_زمان
#شهره_احدیت
@aliziyaoriginal
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1402/02/21
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
کپشن پست جدید :
مبحث چاقی و...ادامه دارد..
۱.چندین سال پیش در یک مهمانی خواهش کردم صدای تلویزیون را زیاد کنند،خانمی از دوستان به همسرم گفت:
_زنت تا حالا شل بود حالا کر هم شده.
آن روز فرو ریختم.بخاطر در رفتگی لگن موقع راه رفتن میلنگیدم و همیشه این مشکل آزارم میداد.آن روز بیست ساله بودم حالا در آستانهی ۶۲ سالگی آن حرف به قهقههام میاندازد.خودم مدام از چلاق بودنم حرف میزنم و عصا رفیقی است که دیگر دوستش دارم.
۲.سالها پیش در بازار کاشان در حالی که چادر مشکی به سر داشتم(آن سالها در کاشان با مانتو تردد کردن حکم کافر بودن را داشت.🤣)مورد آزار مردی قرار گرفتم .معلوم است که سرش فریاد زدم و سیلی در صورتش.آن روز دهها زن به دورم جمع شدند و همراه نچ نچ گفتند حتما کاری کردی؟جورابش نازکه.و...
آن روز تا خانه اشک ریختم حالا دلم برای آن زنها میسوزد.همجنسهایی که عامل سرکوب همدیگر میشوند،قابل ترحمند.
۳.بارها پیش آمده آقایی به من گفته شما نباید سایز بگی موقع لباس خریدن تناژ حساب کن.فرو ریختهام اما حالا میگویم هر وقت از شما نظر خواستم حرف بزن.
۴.بارهااز چهل سالگی به این طرف آقایان به خصوص رانندههای محترم مادر خطابم کردهاند.عصبی شدهام و مدتهافکر کردهام چقدر پیر شدهام.الان میگویم من مادر شما نیستم آقا.
ابنها ذرهای از خاطرات زندگی است .دیشب دوست عزیزم
@call_me_babiiii
مبحثی را به عنوان سرکوب شروع کرد.ضمن همراهی با خواستم بگویم سرکوب همیشه از طرف مخالفان ما نیست.متاسفانه گاهی نزدیکان با حرفها و شوخیها بیشتر باعث تخریب روحی ما میشوند.در همین انقلاب زن_زندگی_آزادی عدهای از عزیزان بدون روسری در خیابانها حاضر شدند به نظرم بعضی از خانمهای محجبه رفتار شان سرکوبگرایانهتر از اقایان بود.
چرا؟
چرا به انتخاب دیگران احترام نمیگذاریم انتخابی که آزاری به کسی نمیرساند.می فرمایند آقایان تحریک میشوند؟
گمان میکنم هر کس باید غرایز خود را مدیریت کند.ما مسیول غرایز دیگران نیستیم.
اگر بیشتر در این مورد بنویسم فحشهای بیشتری خواهم خورد.ولی شما را بخدا کمی فکر کنید درست نیست که مدام به یکی ایراد بگیریم و خود را عقل کل بدانیم.
اگر همدیگر را سرکوب نکنیم،اگر کنار هم با مهر زندگی کنیم اگر همراه هم باشیم،دنیای بهتری خواهیم داشت.دنیایی پر از شادی و هنر و زیبایی و هرکس سهم خود را از شیرینی دنیا خواهد برد.
لطفاشما هم از خاطرات خود از سرکوبها بنویسید.
#روزانهها
#چاقی
#سرکوب
#شهره_احدیت
#پست_جدید
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1402/02/24
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
مبحث چاقی و...ادامه دارد..
۱.چندین سال پیش در یک مهمانی خواهش کردم صدای تلویزیون را زیاد کنند،خانمی از دوستان به همسرم گفت:
_زنت تا حالا شل بود حالا کر هم شده.
آن روز فرو ریختم.بخاطر در رفتگی لگن موقع راه رفتن میلنگیدم و همیشه این مشکل آزارم میداد.آن روز بیست ساله بودم حالا در آستانهی ۶۲ سالگی آن حرف به قهقههام میاندازد.خودم مدام از چلاق بودنم حرف میزنم و عصا رفیقی است که دیگر دوستش دارم.
۲.سالها پیش در بازار کاشان در حالی که چادر مشکی به سر داشتم(آن سالها در کاشان با مانتو تردد کردن حکم کافر بودن را داشت.🤣)مورد آزار مردی قرار گرفتم .معلوم است که سرش فریاد زدم و سیلی در صورتش.آن روز دهها زن به دورم جمع شدند و همراه نچ نچ گفتند حتما کاری کردی؟جورابش نازکه.و...
آن روز تا خانه اشک ریختم حالا دلم برای آن زنها میسوزد.همجنسهایی که عامل سرکوب همدیگر میشوند،قابل ترحمند.
۳.بارها پیش آمده آقایی به من گفته شما نباید سایز بگی موقع لباس خریدن تناژ حساب کن.فرو ریختهام اما حالا میگویم هر وقت از شما نظر خواستم حرف بزن.
۴.بارهااز چهل سالگی به این طرف آقایان به خصوص رانندههای محترم مادر خطابم کردهاند.عصبی شدهام و مدتهافکر کردهام چقدر پیر شدهام.الان میگویم من مادر شما نیستم آقا.
ابنها ذرهای از خاطرات زندگی است .دیشب دوست عزیزم
@call_me_babiiii
مبحثی را به عنوان سرکوب شروع کرد.ضمن همراهی با خواستم بگویم سرکوب همیشه از طرف مخالفان ما نیست.متاسفانه گاهی نزدیکان با حرفها و شوخیها بیشتر باعث تخریب روحی ما میشوند.در همین انقلاب زن_زندگی_آزادی عدهای از عزیزان بدون روسری در خیابانها حاضر شدند به نظرم بعضی از خانمهای محجبه رفتار شان سرکوبگرایانهتر از اقایان بود.
چرا؟
چرا به انتخاب دیگران احترام نمیگذاریم انتخابی که آزاری به کسی نمیرساند.می فرمایند آقایان تحریک میشوند؟
گمان میکنم هر کس باید غرایز خود را مدیریت کند.ما مسیول غرایز دیگران نیستیم.
اگر بیشتر در این مورد بنویسم فحشهای بیشتری خواهم خورد.ولی شما را بخدا کمی فکر کنید درست نیست که مدام به یکی ایراد بگیریم و خود را عقل کل بدانیم.
اگر همدیگر را سرکوب نکنیم،اگر کنار هم با مهر زندگی کنیم اگر همراه هم باشیم،دنیای بهتری خواهیم داشت.دنیایی پر از شادی و هنر و زیبایی و هرکس سهم خود را از شیرینی دنیا خواهد برد.
لطفاشما هم از خاطرات خود از سرکوبها بنویسید.
#روزانهها
#چاقی
#سرکوب
#شهره_احدیت
#پست_جدید
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1402/02/24
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
🍇خاطره باضیا🍉
#️⃣ #ravi_shohrehahadiat 📆 1402/03/10 11:34:59 📃 : مادرت که آمد،جنگ بود،اما وقتی دکتر او را در بغلم گذاشت،دنیا رنگ دیگری پیدا کرد و من در سبزی چشمانی غرق شدم که به من زل زده بودند. اما حکایت آمدن تو داستان عشقی بود که مدتها بود در دلم نشسته بود.پنجاه و پنج…
ادامه ی کپشن 👇🏻
بکش در شهد شادی غوطهور باش.هرازگاه که دلت گرفت گریه کن.خودت باش،خودت را زندگی کن و از روزهایت به تمامی لذت ببر
چنین باد و جز این مباد.
تولدت مبارک.
پ.ن این آرزوی من برای همه بچههای جهان است.
پ.ن. شاگرد اول شدن،جراح برجسته شدن و طی کردن مدارج علمی و...بسیار پسندیده است.اما من گمان می کنم نیاز امروز ما شادی و امید است.
#روزانهها
#تولدانه
#آرتا
#شهره_احدیت
@alirezaassark
@shimartaa
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
بکش در شهد شادی غوطهور باش.هرازگاه که دلت گرفت گریه کن.خودت باش،خودت را زندگی کن و از روزهایت به تمامی لذت ببر
چنین باد و جز این مباد.
تولدت مبارک.
پ.ن این آرزوی من برای همه بچههای جهان است.
پ.ن. شاگرد اول شدن،جراح برجسته شدن و طی کردن مدارج علمی و...بسیار پسندیده است.اما من گمان می کنم نیاز امروز ما شادی و امید است.
#روزانهها
#تولدانه
#آرتا
#شهره_احدیت
@alirezaassark
@shimartaa
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🍇خاطره باضیا🍉
Photo
کپشن پست 👇🏻
_از خاله خبری نشد؟
_یه دقیقه ساکت باش،خاله اس.
خالهی پسری هفده ساله که از افغانستان به دنبال زندگی بهتر به ایران آمده و از بد حادثه از ساختمانی که در آن کار می کرده،افتاده و با له شدگی نخاع و چند شکستگی در بستر افتاده؛منم.
به او قول داده بودم با فیزیوتراپ حرف بزنم و ببینم چه باید کرد.
فیزیوتراپ امیدوارم کرد که تا هشتاد درصد می توان با فیزیوتراپی هر روزه به او کمک کرد تا راه برود.البته که بعید است به زندگی عادی برگردد،اما همین که بتواند خودش کارهایش را انجام دهد،خاله ذوقمرگ میشود.
مادرش میگوید:
_ارام بگیر ببینم چه میگوید خاله
_بگذار حرفش را بزند.دلش تنگ است این آقا مسعود.
_میگه اگه را بیفتم میرم تا خونهی خاله.
_بگو تو به حرف فیزیوتراپ گوش بده که من به زودی فیلم ایستادنت رو ببینم.
مسعود می خندد.مسعود و مادرش امیدوارند که او دوباره بایستد و مادر به قربان قد و بالایش برود.
من به شما امید دارم .به شما که همیشه همراه من بودید.سال گذشته با کمک شما علیرضا از تخت بلند شد و به کمک دو عصا راه افتاد.
دست کمک به سوی شما دراز کردهام چون همیشه.ما به کمک هم می توانم به مسعود یاری برسانیم.میدانم تنهایم نمیگذارید
پ.ن.
من موسسه خیریه ندارم اما با کمک دو نفر از دوستانم به موارد خاصی که مورد بازدید قرار میگیرند از طریق کمکهای دوستان یاری می رسانیم.
پ.ن. شرمندهام که به دلیل کمبود توان مالی امکان پاسخگویی به نیازهایی که مطرح می شوند را ندارم.
پ.ن. اگر همراهان این صفحه پول یک قهوه را به مسعود اختصاص دهند،امیدوارم مشکل او حل شود.
#روزانهها
#خیریه
#باهم_مهربان_باشیم
#شهره_احدیت
@shimaarta
نقاشی از اقای سهراب اسعدی است.
🌹🌹شماره کارت خیریه
۶۲۷۴۱۲۱۱۶۸۷۴۹۶۵۳
صدیقه حسنی احدیت
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
_از خاله خبری نشد؟
_یه دقیقه ساکت باش،خاله اس.
خالهی پسری هفده ساله که از افغانستان به دنبال زندگی بهتر به ایران آمده و از بد حادثه از ساختمانی که در آن کار می کرده،افتاده و با له شدگی نخاع و چند شکستگی در بستر افتاده؛منم.
به او قول داده بودم با فیزیوتراپ حرف بزنم و ببینم چه باید کرد.
فیزیوتراپ امیدوارم کرد که تا هشتاد درصد می توان با فیزیوتراپی هر روزه به او کمک کرد تا راه برود.البته که بعید است به زندگی عادی برگردد،اما همین که بتواند خودش کارهایش را انجام دهد،خاله ذوقمرگ میشود.
مادرش میگوید:
_ارام بگیر ببینم چه میگوید خاله
_بگذار حرفش را بزند.دلش تنگ است این آقا مسعود.
_میگه اگه را بیفتم میرم تا خونهی خاله.
_بگو تو به حرف فیزیوتراپ گوش بده که من به زودی فیلم ایستادنت رو ببینم.
مسعود می خندد.مسعود و مادرش امیدوارند که او دوباره بایستد و مادر به قربان قد و بالایش برود.
من به شما امید دارم .به شما که همیشه همراه من بودید.سال گذشته با کمک شما علیرضا از تخت بلند شد و به کمک دو عصا راه افتاد.
دست کمک به سوی شما دراز کردهام چون همیشه.ما به کمک هم می توانم به مسعود یاری برسانیم.میدانم تنهایم نمیگذارید
پ.ن.
من موسسه خیریه ندارم اما با کمک دو نفر از دوستانم به موارد خاصی که مورد بازدید قرار میگیرند از طریق کمکهای دوستان یاری می رسانیم.
پ.ن. شرمندهام که به دلیل کمبود توان مالی امکان پاسخگویی به نیازهایی که مطرح می شوند را ندارم.
پ.ن. اگر همراهان این صفحه پول یک قهوه را به مسعود اختصاص دهند،امیدوارم مشکل او حل شود.
#روزانهها
#خیریه
#باهم_مهربان_باشیم
#شهره_احدیت
@shimaarta
نقاشی از اقای سهراب اسعدی است.
🌹🌹شماره کارت خیریه
۶۲۷۴۱۲۱۱۶۸۷۴۹۶۵۳
صدیقه حسنی احدیت
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
#️⃣ #ravi_shohrehahadiat
📆 1402/04/17 20:18:22
📃 :
گفت:سکوت نکن.سکوت خوب نیس.آخر میشه غمباد.
گفتم:چی بگم؟خوبم دیگه.
دروغ گفتم.دروغ خوبه.همه دارن دروغ میگن.غمباد هم نمیگیرند.
گفت:حالا چته؟
گفتم:دوتا چای بریز.
چای هم نمیخواستم.حالام نمیخوام.چای خوردن هم دل خوش می خواد و همدم.هیچکدومش نیس.
چای رو گذوشت رو میزم با یه زیردستی بیسکوییت.
اونم نمیخواستم.مثل نون خشکه.مثل دردی که مونده وسط گلوت و فکر میکنی کمکم یادت میره.
درد آدما با ببخشین و یه لیوان چای تموم میشه؟مال من نه.من خسته ام.دلتنگم.عصبیام.گله دارم.من خود غمبادم ولی عاشق سکوتم.
یه قلپ چای تلخ رو سر کشیدم تلخ و سرد مثل فحشی که در مقابلش سکوت کنی.
همهی اینا رو گفتم که بگم راست میگفت،سکوت نکنین غمباد میگیرین.
من غمبادم.خوبم.
#روزانهها
#شهره_احدیت
▫️#پست جدید
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1402/4/17
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
📆 1402/04/17 20:18:22
📃 :
گفت:سکوت نکن.سکوت خوب نیس.آخر میشه غمباد.
گفتم:چی بگم؟خوبم دیگه.
دروغ گفتم.دروغ خوبه.همه دارن دروغ میگن.غمباد هم نمیگیرند.
گفت:حالا چته؟
گفتم:دوتا چای بریز.
چای هم نمیخواستم.حالام نمیخوام.چای خوردن هم دل خوش می خواد و همدم.هیچکدومش نیس.
چای رو گذوشت رو میزم با یه زیردستی بیسکوییت.
اونم نمیخواستم.مثل نون خشکه.مثل دردی که مونده وسط گلوت و فکر میکنی کمکم یادت میره.
درد آدما با ببخشین و یه لیوان چای تموم میشه؟مال من نه.من خسته ام.دلتنگم.عصبیام.گله دارم.من خود غمبادم ولی عاشق سکوتم.
یه قلپ چای تلخ رو سر کشیدم تلخ و سرد مثل فحشی که در مقابلش سکوت کنی.
همهی اینا رو گفتم که بگم راست میگفت،سکوت نکنین غمباد میگیرین.
من غمبادم.خوبم.
#روزانهها
#شهره_احدیت
▫️#پست جدید
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1402/4/17
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal