🌸مسجد خاتم عجب شیر🌸
204 subscribers
1.59K photos
326 videos
7 files
1.91K links
پل ارتباطی https://t.me/javanmard_mj
Download Telegram
در عالم کودکی به #مادرم قول دادم ،
که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم.
#مادرم مرا بوسید.
و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم .
#مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی .
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم .
ولی خوب که فکر می کردم #مادرم را دوست داشتم .
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه #مادرم !
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم .
ولی وقتی پیش خودم گفتم ؛
کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این #مادر بود ، که انتخاب شد.
سالها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود .
همانروز #مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی !
من هرچه فکر کردم او را از #مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم ،
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود .
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم .
آخر من خودم #مادر شده بودم ...

#سیمین_بهبهانی

🌹😷🌺 @khatamajabshir 🌺😷🌹
🔴 #سمّ_ذهنی

💠 فردى نمی‌توانست با #همسر خود کنار بیاید و هر روز با همسرش جرّوبحث داشت. نزد داروسازی قدیمی رفت و از او خواست #سمّی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد. داروساز گفت اگر سمّی قوی به تو بدهم که همسرت فوراً کشته شود همه به تو شک می‌کنند پس سمّ #ضعیفی می‌دهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم او را از پای درآورى.
💠 و توصیه کرد برای اینکه بعد از مرگش‌ کسی به تو شک نکند در مدتی که به او #سمّ می‌دهی تا می‌توانی به همسرت #مهربانی کن! این فرد، #معجون را گرفت و به توصیه‌های داروساز عمل کرد.
💠 هفته‌ها گذشت و #مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت من او را به قدر #مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی‌خواهد او بمیرد #دارویی بده تا سمّ را از بدن او خارج کند! داروساز #لبخندی زد و گفت آنچه به تو دادم #سمّ نبود!
💠 سمّ در #ذهن خود تو بود و حالا با مهر و محبّت، آن سمّ از ذهنت بیرون رفته است.
💠 #مهربانی قوی‌ترین معجونیست که به صورت تضمینی، #نفرت، کینه و خشم را نابود می‌کند!

❤️https://t.me/khatamajabshir