🌸مسجد خاتم عجب شیر🌸
190 subscribers
1.6K photos
328 videos
7 files
1.93K links
پل ارتباطی https://t.me/javanmard_mj
Download Telegram
👈سه چيز در زندگی يکبار به انسان داده می‌شود
#والدين ، #جوانی ، #شانس🌸

👈سه چيز را هرگز نخور
#غصه ، #حرام ، #حق_دیگری🌸

👈سه چيز باعث سقوط انسان است
#غرور ، #دشمنی ، #جهل🌸

👈سه چيز را بايد افزايش داد
#دانش ، #دارائی ، #درخت🌸

👈سه چيز انسان را تباه ميکند
#حرص ، #حسد ، #حماقت🌸

👈سه چيز رنج آور است
#بیماری ، #بی_پولی ، #بی_مرامی🌸

🌸https://t.me/khatamajabshir
#جهل

در یک روستایی گاوی داشتند که چند خانواده از شیر آن استفاده میکردند و منبع روزیِ آنها بود یک روز گاو خواست تا از کوزه بزرگی آب بخورد اما سر گاو درون کوزه گیر کرد مردم روستا اول خواستند کوزه را بشکنند اما گفتند نزد ریش سفید برویم تا شاید راه چاره بهتر ببیند. ریش سفید گفت سر گاو را ببرید، بریدند و گفتند : هنوز سر گاو در کوزه مانده! ریش سفید گفت حالا کوزه رابشکنید! وچنین کردند. ریش سفید رفت و ناراحت و غمگین در گوشه ای نشست. مردم گفتند ای ریش سفید ناراحت نباشید هم گاو و هم کوزه فدای شما. گفت من ناراحتِ گاو یا کوزه نیستم از این ناراحتم که اگر شما من را نداشتید میخواستید چگونه امورات  زندگی خود را بچرخانید!


🌴🕯🕯🕯🪷🪷🪷🪷🪷🪷🕯🕯🕯🌴


#تلنگر

از حکیمی پرسیدند زمان تربیت، چه زمانی است؟
گفت: ۲۰سال قبل از تولد کودک...
"آنچه در تربیت نقش اساسی دارد، تربیت والدین است."

🌴🌸🌸🌸🪷🪷🪷🪷🌸🌸🌸🌴
https://t.me/khatamajabshir
🌴🌸🌸🌸🪷🪷🪷🪷🌸🌸🌸🌴
#جهل

بچه ای نزد استاد معرفت رفت و گفت: "مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید."

استاد سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودند و کاهن معبد نیز با غرور وخونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.

استاد به سراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد و می بوسد. اما در عین حال می خواهد کودکش را بکشد. تا بت اعظم معبد او را ببخشد و برکت و فراوانی را به زندگی او ارزانی دارد.
استاد از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند. زن پاسخ داد که کاهن معبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند، تا بت اعظم او را ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد.

استاد تبسمی کرد و گفت: "اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. چون تصمیم به هلا کش گرفته ای. عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیم گرفته ای دختر نازنین ات را بکشی. بت اعظم که احمق نیست. او به تو گفته است که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری و اگر تو اشتباهی به جای کاهن دخترت را قربانی کنی، هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطر سرپیچی از دستور بت اعظم بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد!"

زن لختی مکث کرد. دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه در حالی که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید. اما هیچ اثری از کاهن معبد نبود!
می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!!

هیچ چیز ویرانگرتر از این نیست كه متوجه شویم كسی كه به آن اعتماد داشته ایم، عمری فریبمان داده است...

در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی‌ و خرد است.
و تنها یک گناه و آن
جهل و نادانيست.


🌹https://t.me/khatamajabshir