🌸مسجد خاتم عجب شیر🌸
178 subscribers
1.6K photos
328 videos
7 files
1.93K links
پل ارتباطی https://t.me/javanmard_mj
Download Telegram
🌟"به روز رسانی " 🍃

را که فقط برای انواع بازی ها، نرم افزارها و برنامه های کامپیوتری نگذاشته اند.
👈گاهی هم آدم ، باید افکارش را به روز کند!
طرز فکرش را ارتقا بدهد.
حال و هوایش را تازه کند.

🌟مثلا دور بریزد تمام خاطراتی را که تکرارشان چیزی به جز غم و اندوه ندارد
رها کند بعضی وابستگی ها را که حال و روزش را به هم میریزند

افسوس ها را.

نگرانی ها را.
و تمام تلخی هایی که بوی کهنگی گرفته اند
🌟گاهی باید
یک گوشه ی دنج نشست ؛
زندگی را نو کرد


💫 یک "من" تازه ساخت💫
با باورهایی جدید
و افکاری رو به رشد


#پ_ن_پ
#دوست من باور کن ؛ لازم است هر از گاهی خودمان را هم
"به روز رسانی" کنیم!

#پ_ن_پ
#دوستان_همراه
این پیام ارزشمند و بارها و بارها تکرار کنید
وبرای ساختن
#من درون تلاش کنید

🏴🏴 @khatamajabshir 🏴🏴
#چوب و #هیزم
دربرابر #طلا هیچ ارزشی ندارد.
اما هنگام غرق شدن
نجات جان ما به همان تکه چوب بی ارزش
وابسته است
و آنجا حاضریم طلاهایمان را به دریا بریزیم
اما آن تکه چوب را دودستی می چسبیم،وبه طلاهایمان توجهی هم نمی کنیم.

هیچوقت #دوستان خود را ازدست ندهید حتی اگر شده مانند تکه چوبی  باشند

🌹🌸🌸🍃🪴🪴🪴🪴🪴🪴🍃🌸🌸🌹


#ضرب_المثل

#آن_ریشی_که_گرو_میگیرند_این_نیست

این مثل در مورد افرادی به کار می‏رود که اعتبار و حیثیتی ندارند؛ ولی برای انجام در خواستشان، می‏خواهند ریش گرو بگذارند!

مرد سرشناسی نیاز به پول پیدا کرد و برای پول قرض کردن پیش تاجری رفت و چون هیچ گونه ودیعه ای نداشت که نزد او بگذارد، تاجر به او گفت: ریش گرو بگذار. مرد پس از ناراحتی زیاد شانه به دست گرفت و با احتیاط تمام به شانه زدن ریش پرداخت. تا توانست تاری از آن را به دست آورد و آن را در کاغذ پیچیده و به مرد تاجر داد.
مردی از این جریان با خبر شد و به طمع گرفتن پول، پیش تاجر رفت و درخواست وام با گروی ریش کرد. سپس با دست مقداری از ریشش را کند و جلوی تاجر گذاشت.  مرد تاجر پس از شنیدن حرفهای مرد طمع کار، درخواست او را رد کرد و به او گفت:
آن ریشی را که گرو می گذارند این ریش نیست.

https://t.me/khatamajabshir