🌸مسجد خاتم عجب شیر🌸
188 subscribers
1.6K photos
328 videos
7 files
1.93K links
پل ارتباطی https://t.me/javanmard_mj
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

🍂زمين گهواره كابوس هاي تلخ انسان بود
زمان چون كودكي در كوچه هاي خواب حيران بود
خدا در ازدحام ناخدايانِ جهالتْ گم
جهان در اضطراب و ترس، در آغوشِ هذيان بود

🌺 جهان با نامش از رنگ و صدا سيراب شد آخر #محمد واپسين #پيغمبرِ خورشيد و باران بود

💐 #بعثت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بر پيروان حقيقتش تهنيت باد.💐

https://t.me/khatamajabshir
🔻تجربه تاریخی در عمامه‌پرانی

سید عبدالله هاشمی

🔸 تجربه عمامه‌پرانی در ایران، به صد و اندی سال پیش برمی گردد.
روز سیزدهم رجب 1327 قمری یک ساعت و نیم به غروب، #میدان توپخانه تهران، جمعیت سوت و کف می زدند و یک ریز #فحش و دشنام می دادند. فاتحان #تهران درحال رسیدن به فتح الفتوح خود بودند. نادر ترین حادثه سیاسی اجتماعی ایران در حال شکل گرفتن بود. علامه شیخ #فضل_الله_نوری با راهنمایی یکی از فاتحان و با پای مجروح خود با #صلابت و پرهیبت، راهی چوبه دار شد.
کنار چهارپایه که رسید با خدا و مردم و #روحانیت خواب آلوده، سخن گفت:
«#خدايا تو شاهد باش که من آنچه را که بايد بگويم به اين مردم گفتم... خدايا تو خودت شاهد باش که من برای اين مردم به #قرآن تو قسم ياد کردم. گفتند: قوطی سيگارش! بود...
در ادامه به خدا گفت که مردم بشنوند:
«خدايا تو خودت شاهد باش که در اين دم آخر هم باز به اين مردم مي‌گويم که مؤسسين اين اساس، لامذهبين هستند که مردم را فريب داده‌اند... اين اساس مخالف #اسلام است... محاکمه من و شما مردم بماند نزد #پيغمبر خدا، ‌محمد بن عبدالله...»
🔹هنوز صحبت شیخ شهید، تمام نشده بود که يوسف‌خان ارمنی به طرز خفت باری عمامه از سر شيخ برداشت و به طرف جمعيت پرتاب کرد. این اولین تجربه عمامه پرانی در ایران بود. طولی نکشید که همه فهمیدند مشکل #مشروطه، #عمامه شیخ فضل الله نبود و عمامه پرانی شیخ، مقدمه ای برای #کلاه_پهلوی بود که با خون دل بر سر شاهدان اهانت به شیخ فضل‌الله و ملت ایران گذاشتند.
🔹حاج شيخ با همان صدای بلند و پر طنين خطاب به روحانیت کنار آمده با مشروطه و خواب آلود، گفت: «اين عمامه را از سر من برداشتند از سر همه برخواهند داشت».
درست یک سال بعد از شهادت شیخ، سید عبدالله بهبهانی در خانه ترور شد[توسط همانانی که سنگشان را به سینه میزد!]، سه سال بعد ثقة الاسلام تبریزی به همراه هفت تن دیگر در روز عاشورای سال ۱۳۳۰ قمری برابر با ۹ دی‌ماه ۱۲۹۰ خورشیدی توسط روس ها[ی تزاری] به‌دار کشیده شدند.
🔶 این داستان به جایی رسید که نحوست روحانی بخشی از ادبیات عمومی و فرهنگ عامه شد. (فاعتبروا یا اولی الابصار)
🔶 آخرين جمله شيخ که حکايت از بی‌وفایی و در عين حال جهالت مردم زمانه خود داشت و در حقيقت گونه‌ای پيش‌بينی تکرار حوادث صدر اسلام در مشروطه و آينده آن بود عبارت « هذه کوفه الصغيره» بود. پس از آن يپرم ارمنی، طناب دار را در پایتخت جامعه شیعه و در مقابل چشمان مردم بر گردن مرجع اول تهران افکند.
شیخ فضل‌الله مرجع اول تهران و محبوب مردم بود. یک شخصیت عادی نبود. این مسأله از نگاه بیگانگان نیز دور نمانده است. ادوارد براون انگلیسی [مأمور سرویس جاسوسی انگلیس در ایران] نیز شیخ فضل‌الله را در اجتهاد «برتر از دیگران» می‌داند و در مورد مقام علمی وی می‌نویسد: «شیخ فضل‌الله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف بود ... مجتهد سرشناس و عالمی متبحر که از لحاظ اجتهاد برتر از دیگران بود».
[زنده یاد جلال] آل احمد درباره شهادت شیخ می نویسد:
«من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غرب‌زدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانه‌ایم»
❇️ اکنون نیز عمامه پرانی با آموزش بیگانگان برای گذاشتن کلاهی دیگر بر سر مردم است و مقدمه ای برای حذف موانع غربی سازی جامعه ایران است. همه آنچه شیخ پای دار گفت را امروز باید شنید تا دوباره، گرفتار تلخی های آن روز نشویم.

🌹https://t.me/khatamajabshir